۷٬۳۴۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۵۸: | خط ۵۵۸: | ||
== شیطان سازی علیه مسعود رجوی == | == شیطان سازی علیه مسعود رجوی == | ||
=== پیشینهی ترور شخصیت در جهان === | |||
ترور شخصيت تاكتيكی شناخته شده در دنياي سياست است. از جمله در تاریخ معاصر آمریکا آنرا مککارتیزم مینامند. مککارتیزم همواره مورد نکوهش افکار عمومی در آمریکا قرار داشته است. پیشینهی مک کارتیزم به ایجاد فضای منفی علیه برخی شخصیتهای سیاسی در آمریکا برمیگردد اما پیش از آن نیز جریان داشته است. | |||
در اين | به عنوان مثال آبراهام لینکلن، یکی از محبوبترین رؤسای جمهور آمریکا همواره هدف تبلیغات بسیار منفی از طرف مخالفین خود بود. او همواره با اتهاماتی چون دیکتاتور بودن، دیوانه بودن یا فاقد صلاحیت بودن مواجه بود. | ||
كنتسي ديويس در كتـاب دربـاره تـاريخ چيـزي نمي دانم در مورد او مي نويسد: | |||
«در دوران جنگ، وي به خاطر مواضع ليبراليش درقبال برده داري، با مخالفت به اصطلاح جمهوريخواهان راديكـال و حاميـان برده داري مواجه بود...آنها لينكلن را به خاطر معلق نمودن احكام قضايي، قانون سربازگيري، و حتي بيانيه رهـايي (بـردههـا )، ديكتـاتور خطاب مي كردند… <ref>[https://www.iran-efshagari.com/wp-content/uploads/2014/12/democrasi-khyanat-shode.pdf دموکراسی خیانت شده- ص ۱۳۱]</ref> | |||
نمونهی دیگر از از ترور شخصیت حملاتی است که علیه مارتین لوترکینگ انجام شد. مخالفان او برای بی اعتبار کردنش با انواع اتهامات جنسی، تمسخر، کشیدن مسائل خصوصی او به روزنامه ها و.... به او حمله میکردند. به رغم همهی این شیطان سازی مارتین لوتر کینگ به عنوان یک چهرهی ملی در آمریکا شناخته میشود. | |||
نمونهی دیگر باز هم در آمریکا روزولت بود. وی نیز دارای مخالفینی بود که با استفاده از شیطان سازی وی را مورد حمله قرار میدادند. از جمله فعالیتها علیه وی ساختن جوکهای بیرحمانه و جنسیتی بود. عباراتی چون «روزولت چلاق و همسرش» در پروسهی این شیطان سازیها ساخته شد. همچنین کالبدشکافی زندگی خصوصی او از جمله کارهایی بود که در جریان شیطان سازی علیه وی انجام شد. | |||
آمریکا بین سالهای ... با مک کارتیزم مواجه بود. این عبارت در رابطه با جریان شیطان سازی و ترور شخصیت در آن زمان بوجود آمد. مک کارتی در جلسه سنای آمریکا نام افرادی را در دولت که وی آنها را کمونیست میخواند افشا کرد اما هنگام خوانندن اسامی با تغییر عناوین و سمت، فضا را علیه آنها متشنج ساخت. به عنوان مثال فردی را که در پروندهاش نوشته شد بود: لیبرال فعال، باعبارت کمونیست فعال معرفی کرد. شیطان سازی او در سنای آمریکا منجر به صدور بخشنامههایی جهت مبارزه با کمونیست شد. | |||
ژنرال دوگل، مشهورترين رئيس جمهور فرانسه و رهبر مقاومت اين كشور در زمـان اشـغال هيتلـر همواره مـورد اتهامهاي مختلف قرار گرفت. او در سال ١٣٣٧، هنگام كانديداتوري براي رياست جمهوري گفت: | |||
«من را به ديكتاتوري متهم ميكنند، درحاليكه وقتی ديكتاتوري بر فرانسه حاكم بود، من براي آزادي كشورم مبـارزه كردم» | |||
در تاریخ ایران نیز نمونههایی از شیطان سازی علیه شخصیتهای مختلف وجود دارد. مشهور ترین نمونه آن شیطان سازی علیه دکتر محمد مصدق است که توسط انگلستان و عوامل آن در ایران دنبال میشد. انگستان به هر شیوه قصد تضعیف محمد مصدق را داشت. مطبوعات بريتانيا و تاحد كمتري مطبوعات غرب، مصدق، قهرمـان ملـي ايـران، را بـهصـورت يـكنخست وزير پير، لجباز، شياد و عوام فريبي معرفي نمودند كه در نهايت ايران را به شوروي خواهد داد. آبراهاميان در كتاب »خمينيسم« در اين رابطه مينويسد: | |||
«انگليسيها كه حاضر نبودند ملي شدن نفت را بپذيرند، براي بياعتبار كردن مصدق هركاري را كه ميتوانستند، انجام دادند. | |||
او را به عنوان يك مكار شرقي توصيف ميكردند كه نـه تنهـا ديوانـه، غيرعـادي، بـيتعـادل و غيرمنطقـي اسـت، بلكه عوامفريب، بيثبات، بيمرام، خودخواه و خودرأی و ترياكي نيز ميباشد. آبزرور وي را يـك فناتيـك تغييرناپـذير، روبسپير بيگانه پرست، فرنكشتين فاجعه آميز عاري از منطق عمومي و تنها با يك ايده سياسي در كله گنده اش، توصيف نمود. | |||
چنین تبلیغاتی همواره در مورد شیطان سازی علیه مجاهدین خلق و به ویژه مسعود رجوی نیز جریان داشته است. | |||
=== ترور شخصیتی مسعود رجوی === | |||
لوموند در اسفند٥٨، نوشت: | |||
«روزنامه جمهوري اسلامي صفحات كاملي را به بدگويي از مجاهـدين و رهبـريش اختصـاص مـيدهـد . در شـب انتخابـات، هجونامهيي در صدها هزار نسخه پخش گرديد. در اين هجونامه، آقاي رجوي بهعنوان مأمور ساواك معرفي شـده بـود. بـدون شك روحانيت بنيادگرا، اين مسلمانان چپگرا را براي خود از سازمانهاي ماركسيستي خطرناكتر ميداند. زيرا آنها را ميتـوان با چوپ بيخدايي در چشم اكثريت مردم كوبيد. آقاي رجوي خطاب بهما اظهار ميدارد آخوندهاي واپسگرا سعي در بهوجود آوردن جو مك كارتيسم دارند». | |||
ترور شخصیت یا شیطان سازی علیه یک شخصیت در تاریخ نمونههای بسیاری دارد. ترورهای شخصیتی که در طول تاریخ صورت گرفته است دارای ویژگیهای مشترکی هستند که با شناختن آنها میتوان تفاوت میان نقد درست یا شیطان سازی را درک کرد. نقد حتی میتواند تا مرحلهی نفی کامل پیش رود اما همچنان با شیطان سازی و ترور شخصیت متفاوت است. | |||
برخی ویژگیهای ترور شخصیت یا شیطان سازی علیه فرد چنین است: | |||
۱. گزارهها یا اتهامات دارای هیچ سندی نیستند. متهمکننده نیازی به اثبات اتهام خود نمیبیند | |||
۲. متهم کننده هرگز روی نقد محتوای فرد و نقد سخنان و اندیشهی او متمرکز نیست | |||
۳. اتهامات اغلب فرا نابهنجار یا اکستریم (شدیدا غیرطبیعی) هستند. | |||
۴. اتهامات معمولا بر موضوعات اخلاقی، زندگی خصوصی، روابط خانوادگی و... متمرکز هستند | |||
۵. گزارههای متهم کننده، آمیخته به شوخیهای جنسیتی، تمسخر شکل و قیافه، تمسخر لهجه، جوکهای هزل و مشابه آن هستند | |||
اینها ویژگیهایی هستند که با مشاهدهی آن در حملات به هر شخصیتسیاسی میتوان پی برد که آن فرد سوژهی یک شیطان سازی است، جدای از اینکه حقیقتا مستحق نقد یا نفی باشد یا نباشد. | |||
پنج ویژگی بالا ویژگیهایی است که در اتهامات علیه مسعود رجوی بکار رفتهاند و اثبات میکنند که وی در نه هدف یک نقد یا نفی سیاسی بلکه هدف شیطان سازی بوده است. | |||
از جمله او سوژهی اتهاماتی چون: دیکتاتور یا خودرأی بودن، اختلاف با خمینی بر سر قدرت، همکاری با صدام، فساد اخلاقی، شکنجهی اعضا و مشابه آن بوده است اما این اتهامات همواره با ممیزههای شیطان سازی همراه بوده است. از جمله | |||
همواره سندی برای اثبات اتهام وجود نداشته است | |||
هرکز متهمکننده در نقد یا نفی خود بر محتوای او یا سخنان و اندیشهی او متمرکز نبوده است. | |||
همواره اتهامات به مسعود رجوی اکستریمیستی و غیرمعمول بودهاند | |||
همواره اتهامات با عبارات هزل و شوخیهای جنسیتی همراه بوده است | |||
همواره بخشی از اتهامات در رابطه با زندگی خصوصی، همسر و موضوعاتی مشابه آن بوده است. | |||
=== اتهام همکاری مسعود رجوی با صدام === | |||
اتهام همکاری مسعود رجوی با صدام دارای هیچ سند حقوقی و قابل استنادی نیست. در مقابل اسنادی از روزنامههای عربی در رابطه با امتناع مجاهدین خلق از دادن اطلاعات به دولت سابق عراق وجود دارد. همچنین مجاهدین خلق تا سال ۱۳۶۵ در منطقه ی کردستان حضور داشتند که منطقهای که نسبتا آزاد شده بوده است و جنگ در آن جریان نداشته است. در آن زمان بسیاری از احزابی که توسط رژیم خمینی پس از انقلاب ضدسلطنتی مورد سرکوب قرارگرفتند، همچون سازمان چریکهای فدایی خلق، کومله، دموکرات کردستان و... به این مناطق پناه بردند. | |||
مسعود رجوی هنگام ورود به عراق در سال ۱۳۶۵ با سه شرط استقلال سیاسی، استقلال تشکیلاتی و استقلال ایدئولوژیک وارد عراق شد. او پس از ورود به عراق برخلاف مناسبات مرسوم سیاسی از فرودگاه به جای ملاقات با سران حکومت عراق به زیارت کربلا رفت و در مقابل دوربین اعلام کرد که ما به امام حسین پناهنده شده ایم. | |||
تصویری که از ملاقات مسعود رجوی با طارق عزیز وزیر خارجه ی عراق در رسانههای رژیم ایران منتشر شده است، اولین بار توسط سازمان مجاهدین خلق انتشار یافت. این تصویر مربوط به مذاکرات صلح با عراق برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق بود. مجاهدین معتقد بودند جنگ برای رژیم ایران با سیاست صدور بحران، عامل بقا و سرپوش اختناق و سرکوب در داخل ایران است. پیداست که پس از ورود مسعود رجوی به عراق ملاقاتهای بسیاری میان سران مجاهدین و حکومت عراق صورت گرفته است که با توجه به حضور سازمان مجاهدین خلق ایران به عنوان یک سازمان مسلح در این کشور برای حل و فصل امور مختلف طبیعی هستند. سازمان مجاهدین خلق اسناد بسیاری از خرید کالاهای تدارکاتی و نظامی از دولت عراق منتشر کرده است که نشان می دهد این سازمان به ازاء دریافت خدمات، کالا یا اقلام نظامی پول پرداخت کرده است. | |||
نیروهای سازمان مجاهدین در سال ۱۳۶۵ پس از ورود مسعود رجوی به عراق، از منطقه کردستان به قرارگاه اشرف آمدند و چند قرارگاه دیگر در کنار مرزهای ایران و عراق آمدند. به گزارش دهها خبرنگار وگزارشگر بین المللی آنها عملیات آفتاب، چلچراغ و سپس فروغ جاویدان را به صورت مستقل از خاک عراق انجام دادند. هدف این عملیات نفوذ به عمق خاک ایران با تاکتیک شهاب و از بین بردن فرماندهی سپاه پاسداران در عمق خاک ایران بود تا رژیم ایران مجبور باشد میان سرنگونی به دست ارتش آزادیبخش یا پذیرش آتش بس یکی را برگزیند. پس از عملیات چلچراغ هنگامی مجاهدین چند مرکز لشکر و تیپ رژیم ایران به دست مجاهدین خلق فتح شد و مجاهدین توانستند شهر مهران را تسخیر کنند، خمینی در هراس از عملیات بعدی آتش بس را پذیرفت تا با بسته شدن مرزهای بین المللی عملیات بعدی مجاهدین را مانع شود. | |||
=== اختلاف مسعود رجوی با خمینی بر سر قدرت === | |||
به لحاظ منطقی اختلاف مسعود رجوی با خمینی نمیتواند بر سر قدرت باشد، زیرا به سرعت این سوال مطرح خواهد شد که چرا وی به عنوان رهبر یک سازمان مسلمان و جوان با کادرهای تحصیلکرده و مجرب، نتوانست در حاکمیت مشارکت کند و بخشی از قدرت باشد؟ میتوان به روشنی تصور کرد که اگر سازمان مجاهدین خلق با خمینی همراه میشد، بلافصل خود جزئی از حاکمیت بود. | |||
هنگامی که خمینی به ایران آمد سازمان مجاهدین خلق قویترین و پرحامیترین سازمان مسلمان در ایران بود که دارای سوابق روشنی در مبارزه با شاه بود. این سازمان که توسط دانشجویان و اساتید دانشگاه پیش از انقلاب ضدسلطنتی تأسیس شده بود دارای اعضایی اغلب تحصیلکرده بود. برای خمینی بسیار مطلوب بود که پس از ورود به ایران از حمایت این سازمان مجاهدین برخوردار باشد، به ویژه که حامیان خمینی اغلب روحانیونی بودند که تخصصی در ادارهی کشور نداشتند. | |||
خمینی در اولین دیدار خود با مسعود رجوی از وی خواست به عنوان سازمانی که حامیان جوان زیادی دارد، مبارزه با مارکسیست ها را به عهده بگیرد که از طرف مسعود رجوی رد شد. | |||
مجاهدین از آغاز با اصل ولایت فقیه مخالف کردند و وجود یک حاکم مادامالعمر و غیرمنتخب را استمرار دیکتاتوری دانستند. | |||
احمد خمینی در ملاقاتی از مجاهدین خواست پس از پذیرش اصل ولایت و بیعت با امام در حاکمیت مشارکت کنند. به گفتهی شاهدان، هاشمی رفسنجانی هنگامی که با اعتراض مسعود رجوی به خاطر دستکاری و تقلب در انتخابات مواجه شد، به وی گفت: | |||
این حرفها را کنار بگذارید! شما نیامدید و ما مجبور شدیم برای مملکت وزیر و وکیل از خارجه بیاوریم! | |||
به این ترتیب می توان نتیجه گرفت که طرد شدن سازمان مجاهدین نتیجه ی مخالفت آنها با سیاستهای خمینی و قوانینی است که در حال وضع شدن در ایران بود. سازمان مجاهدین مشخصا با قانون ولایت فقیه، با وضع قوانین قصاص در کشور، با زندانی کردن دگراندیشان و اعدام های خودسرانه و انتقام جویانه و... مخالف بود. | |||
=== فساد اخلاقی === | |||
سخنانی چون وجود حرمسرا، روابط غیراخلاقی با صدها زن و...کاملا غیرمنطقی و اکستریمیستی و از غیرمستند و هرگز نمیتوان به لحاظ حقوقی آنرا اتهام( یعنی اعلام جرمی که شایان پاسخ باشد) نامید. در فرهنگ سیاسی این گونه سخنان را میتوان شانتاژ، تبلیغات شرورانه یا ایجاد فضای منفی علیه یک فرد نام گذاشت. | |||
همچنان که گوبلز میگوید: دروغ باید آنقدر بزرگ باشد که شنونده حتی اگر متوجه بزرگ بودن آن شود، باور کند که دستکم بخش از آن ممکن است واقعیت داشته باشد. | |||
این تاکتیک در اغلب شیطانسازی ها علیه شخصیتهای سیاسی به کار گرفته شده است. | |||
از سال ۲۰۰۳ به اینسو، تمامی مقرات مجاهدین در اروپا و عراق تحت نظارت دهها ارگان آمریکایی، اروپایی و بین المللی قرار گرفتهاند و دهها خبرنگار با انجام مصاحبههای انفرادی و آزادانه با مجاهدین به تهیهی گزارش در مورد آنها پرداختهاند، بنابراین این اتهامات نمیتواند مبنای واقعی داشته باشد. | |||
همچنین پیش از ۲۰۰۳ ، هنگامی که سازمان مجاهدین درعراق در حال عملیات مسلحانه بود، همچنان به خبرنگاران اجازهی ورد میداد. در سال ۱۳۷۶ داگلاس جل خبرنگار نیویورک تایمز برای تهیه ی گزارش از سازمان مجاهدین خلق ایران به قرارگاه اشرف در عراق رفت. وی مدتی به تحقیق و مصاحبه در اشرف پرداخت. او در گزارش خود نوشت: | |||
من در اشرف زنان و مردان مجردی را دیدم که با پاکدامنی کنار یکدیگر زندگی میکنند.<ref>داگلاس جل - نیویورک تایمز- کتاب اوهام تا واقعیت</ref> | |||
=== اتهام کیش شخصیت به مسعود رجوی === | |||
کیش شخصیت پدیدهای است که در آن یک شخص با بت ساختن و تقدیس خود از هر گونه انتقاد و پاسخگویی میگریزد و خود را فارغ از گونه اشتباه جلوه میدهد. این پدیده اغلب در حکومتهای تمامیتخواه اتفاق میافتد. به این ترتیب پارامترهای زیر از جمله ویژگیهای وجود کیش شخصیت است: | |||
بت سازی و تقدیس یک فرد | |||
پاسخگو نبودن | |||
راه بستن بر هرگونه مخالفت | |||
از سویی کیش شخصیت به صورت آشکاری با محبوبیت متفاوت است. | |||
یکی از نمودهای شیطان سازی علیه مسعود رجوی که توسط رژیم ایران و لابیهای آن مطرح شده است کیش شخصیت است. مبنای این اتهام علاقه و شیفتگی اعضا و هواداران سازمان مجاهدین نسبت به مسعود رجوی است. | |||
تفاوت میان کیش شخصیت و محبوبیت | |||
پاسخگو نبودن و راه بستن بر مخالفت از جمله علائم کیش شخصیت است که آن را با محبوبیت متفاوت میکند. | |||
فردی که دچار کیش شخصیت است با ایجاد فضایی غیردموکراتیک راه را بر هرگونه مخالفت میبندد تا تقدس خودساخته ی او دچار خدشه نگردد. او به صورت آشکار و پنهان به سرکوب مخالفین خود میپردازد. | |||
گزارشاتی که صدها خبرنگار از مقرات مجاهدین تهیه کردهاند و همچنین دهها مصاحبهی انقرادی با اعضاء این سازمان توسط ارگانهای آمریکایی و بین المللی نشان می دهد وجود سرکوب در این سازمان واقعیت ندارد. | |||
اعضای این سازمان میگوید در جلسات درونی مجاهدین همهی افراد میتوانند مستقیما با مسعود رجوی سخن بگویند و نظرات خود را در هر زمینهای ابراز کنند. تصاویر مختلفی از نشستهای درونی سازمان مجاهدین نشان میدهد که مسعود رجوی برای تصمیمگیریهای خود نظر جمعی از ساکنین اشرف را میپرسد و ازآنها می خواهد که با بلند کردن دست، اعلام موافقت یا مخالفت کنند. | |||
اعضای شورای ملی مقاومت ایران در جلسات خود همواره شاهد بحثهای طولانی و گاه چند روزه به دلیل مخالفتها یا اختلاف نظرها در این شورا بودهاند. منوچهر هزارخوانی یکی از اعضای این شورا میگوید در جلساتی که ما در شورای ملی مقاومت داریم و آقای مسعود رجوی هدایت آن را برعهده دارد گاهی مخالفت یک نفر منجر به طولانی شدن نشستها به مدت چند روز میشود. آنچنانکه که از حوصله ی اعضا خارج است اما مسعود رجوی همچنان بر ادامه ی بحث و تبادل نظر اصرار دارد. | |||
مجاهدين همواره بر اين تاكيد كرده اند كه رهبري يك جنبش سياسي و اجتماعي مانند اين سازمان به هيچوجه معصوم و عاري از اشتباه نبوده و نمي تواند باشد و در كنگره هاي سازمان همواره شوراي رهبري با ارائه گزارش كارهاي انجام شده در فاصله كنگره قبلي و حاضر, خود را در معرض حسابرسي و انتقادهاي اعضا و مسئولان سازمان قرار داده است.اين سنت در مورد دبیرهای کل سازمان از زمان مسعود رجوي تا امروز رايج بوده است. | |||
بت سازی و تقدیس | |||
بت سازی و تقدیس از دیگر ویژگیهای کیش شخصیت است که آن را با محبوبیت متفاوت میکند. بت سازی و تقدیس از رهبری در سازمان مجاهدین خلق ایران با توجه به ترکیب رهبری رد میشود. در سال ۱۳۶۴ مریم عضدانلو به عنوان همردیف مسعود رجوی در رهبری مجاهدین معرفی شد. پس از آن مجاهدین خلق با اعلام تکثیر توانانی رهبری در سازمان خود، شورای رهبری مجاهدین خلق را که متشکل از ۱۲ زن بود اعلام کردند. این عدد در عرض چند سال به چند صد نفر رسید. این افراد در شرایط عدم حضور مسعود رجوی در قرارگاه اشرف مسئولیت رهبری و هدایت جنبش مجاهدین خلق را به عهده داشتند. شورای رهبری مجاهدین خلق در سال به شورای مرکزی تغییر نام یافت و تعداد بیشتری از زنان را شامل شد. مجاهدین همواره | |||
آلن وین .... در کتابی در مورد اتهام کشیش شخصیت در مورد مسعود رجوی میگوید | |||
این امر ثابتی است که هر جنبش سکتاریستی (دست کم در ابتدای پیدایش خود) بر یک رهبر کاریسماتیک متکی است که اوتوریته ای تام و تمام بر پیروان دارد که از یک رسالت، معمولا الهی، ناشی می شود که او به خود نسبت می دهد و تنها شخص او نیز سر و رمز آن را دراختیار دارد. | |||
جذابیت شخصی مسعود رجوی به هر میزان که باشد، مشکل بتوان در فعالیت های او در مخالفت با رژیم ملایان، رفتار کسی را دید که خود را منتسب به عنصر الوهیت دانسته و به همین دلیل پیام های عارفانه صادر می کند. مسعود رجوی هیچگاه با صدور فرمان یا عمل مشابه بر لایتغیر بودن عقاید خود پای نفشرده است. فتوا صادر نکرده است. مریم رجوی نیز که امروز ریاست سازمان مجاهدین خلق ایران را برعهده دارد، هیچگاه خود را در چنین بن بست هائی گرفتار نکرده است. بلکه برعکس، تأکید شجاعانه بر اصول لائیسیته از سوی یک زن مسلمان مؤمن و معتقد این ریسک را می توانست داشته باشد که سازمان مجاهدین را از آن خصلت و نشان ایمانی و دینی که ملایان مکرر در مکرر مورد بهره برداری و سوء استفاده قرار می دهند، محروم سازد. او آینده ایران را بر عناصرمحکم و احترام انگیز پایه ریزی می کند. هواداران سازمان هیچگونه کیش [شخصیت] پیرامون او بر پا نکرده اند. او سخنان پیامبرگونه که تنها به سود و جهت اقناع پیروان باشد بر زبان نرانده و هیچ «دادگاه مقدسی» جهت بیرون راندن افراد مرتد دراختیار ندارد. | |||
به این ترتیب همان طور که در ابتدا گفته شد اتهام کیش شخصیت به مسعود رجوی تنها با استناد غیرمنطقی به محبوبیت وی توسط رژیم ایران مطرح شده است در حالی که بنا به تعاریف علمی محبوبیت تفاوت روشنی با کیش شخصیت دارد. | |||
در مقابل گفته شده است که: | |||
آیا این اتهام به این معنی است که بیعلاقگی و یا بیتفاوتی اعضا و هواداران مجاهدین به مسعود رجوی، تنها راه خط بطلان بر اتهام کیش شخصیت است؟ آیا علاقه هواداران یک جنبش سیاسی نسبت به رهبر آن مذموم و نادرست است؟ | |||
تاریخ نشان میدهد که هیچ انقلاب و جنبشی بدون برخورداری از یک رهبری کاریزماتیک که علاوه بر رابطهی سیاسی، رابطهای قلبی و ایدئولوژیک با اعضای جنبش دارد، نمیتواند به پیروزی برسد. | |||
دانیل میتران، بانوی اول فرانسه در دوران ریاست جمهوری فرانسوا میتران و فعال مشهور حقوق بشر در جهان، در مورد اتهام کیش شخصیت به رهبری مجاهدین خلق گفت: | |||
امروز من ۷۸ سالهام. وقتی دختر جوان ۱۹سالهای بودم علیه فاشیسم میجنگیدم، به شما اطمینان میدهم که ژنرال دوگل برای ما یک سمبل بود و این بهرغم هر انتقادی بود که هر کس به او داشت. او برای ما شاخص مقاومت بود.<ref>[https://www.iran-efshagari.com/%d9%85%d9%88%d8%ac-%d8%a7%d8%b9%d8%aa%d9%80%d8%b1%d8%a7%d8%b6-%d8%af%d8%b1-%d9%81%d8%b1%d8%a7%d9%86%d8%b3%d9%87-%d9%88-%d8%ad%d9%85%d8%a7%db%8c%d8%aa-%d8%a8%db%8c%d9%80%d9%86%e2%80%8c%d8%a7%d9%84/ دانیل میتران]</ref> | |||
از سوی دیگر اتهام کیش شخصیت نه بر اساس علاقهی افرادی به یک رهبر، بلکه بر اساس رفتار غیردموکراتیک و خودخواهانهی آن رهبر است که میتواند مطرح شود. | |||
به عنوان مثال در مورد خمینی، علاقهی هواداران او به وی اتهام کیش شخصیت را متوجه او نمیکند، زیرا او نمیتواند مسئول عواطف دیگران نسبت به خود باشد، اما رفتار خمینی نسبت به آنها میتواند بیانگر کیش شخصیت یا نفی آن گردد. | |||
* مراسم دستبوسی ازخمینی نیزکه با رضایت خاطر خمینی انجام میشد، علامتی از وجود کیش شخصیت یا خودخواهی در وی بود. | |||
گفته می شود در صورتی که شخص ملاقات کننده دست او را نمیبوسید وی خشمگین میشد. هنگامی که مسعود رجوی به ملاقات خمینی رفت او دست خود را برای بوسیده شدن به سمت وی دراز کرد اما مسعود رجوی با او دست داد و به صورت معمول با وی روبوسی کرد. امری که به گفتهی شاهدین خشم خمینی را برانگیخت. | |||
* همچنین علی خامنهای اجازه می دهد افرادی در ستایش او در مراسمهای طولانی به خواندن شعر بپردازند، بدون اینکه با ممانعت وی مواجه شوند. | |||
* اوخود را ولایت مطلقه ی فقیه منسب به وحی، یعنی مقامی ماورایی میداند و در نتیجه از پاسخگویی و انتقاد میگریزد. | |||
== دموکراتیک نبودن مجاهدین == | |||
یک فرایند دموکراتیک، فرایندی است که با احترام به انتخاب و آزادی فرد صورت گیرد. در مقابل یک فرایند غیردموکراتیک فرایندی است که فرد در انتخاب آن هیچگونه اختیاری ندارد و مجبور به مشارکت در آن است. | |||
به عنوان مثال در یک حکومت دیکتاتوری، افراد یک جامعه مجبور به پذیرش سلطه ی حکومت و قوانین آن هستند، در حالی که با آن مخالفند. | |||
در یک حزب و یا سازمان سیاسی یا انقلابی، اولین معیار دموکراتیک بودن یا نبودن، ورود و خروج آزادانه و داوطلبانه است. با وجود چنین معیاری میتوان نتیجه گرفت تمامی اعضا یک حزب یا سازمان، نسبت به شرایط و مناسبات حزب یا گروه خود نسبتا قانع و مدافع آن هستند و گرنه از آن خارج میشدند. | |||
سازمان مجاهدین خلق همواره اعلام کرده است که تک به تک اعضایش به انتخاب خود در این سازمان حضور دارند و در مقابل هر لحظه که مایل باشند میتواند صفوف مبارزه را ترک کنند. | |||
وجود افرادی که از ابتدای تأسیس این سازمان تا کنون به دلیل دشواریهای مبارزه این سازمان را ترک کردهاند و زندگی شخصی خود را دنبال کردهاند، نشان میدهد که ورود و خروج به این سازمان آگاهانه و آزادانه است. | |||
در فرهنگ مبارزاتی، به کسانی که صفوف یک مبارزه را ترک میکنند، بریده میگویند. هیچ سازمان یا جنبش انقلابی در تاریخ وجود نداشته است که بریدگانی نداشته باشد، در عین حال که وجود بریده، خود نشانهی دموکراتیک بودن حضور یا عدم حضور در یک سازمان انقلابی است. | |||
ورود و خروج آگاهانه افراد به سازمان مجاهدین خلق ایران از سال ۲۰۰۳ به شکل عینی مورد قضاوت دهها ارگان بین المللی و آمریکایی نیز قرار گرفت. پس از سقوط حکومت سابق عراق افراد سازمان مجاهدین خلق ایران دهها بار توسط نهادهای آمریکایی و کمیساریا به صورت انفرادی مورد مصاحبه قرار گرفتند و حتی دعوت به ترک مبارزه شدند. به این ترتیب نمیتوان تصور کرد که فردی در این سازمان به اجبار باقی مانده است. همچنین در حال حاضر اعضای این سازمان در کشورهای اروپایی و آلبانی از حقوق شهروندی کشورهای مربوطه برخوردارند و آزادانه در شهرهای مختلف به تردد و فعالیت مشغولند. | |||
دورهای بودن سمت دبیرکل | |||
مسئول اول یا دبیرکل سازمان مجاهدین خلق بالاترین ردهی اجرایی در این سازمان است که هر دو سال یکبار در یک انتخابات با رای مخفی اعضا انتخاب می شود. در سال ۱۳۶۸ مسعود رجوی از این سمت کناره گرفت و مریم عضدانلو به جای او برگزیده شد. ارزش پس از مریم رجوی تا کنون.... نفر به این سمت برگزیده شده اند. دبیر کل فعلی سازمان مجاهدین خلق ایران زهرا مریخی است. | |||
علاوه بر شاخص های فوق، در درون این سازمان نیز همواره بحث و تبادل نظر برای پیش برد خط و خطوط سیاسی و اقدامات اجرایی جریان داشته است.کار تیمی و نشستهای متعدد برای تصمیمگیری در مورد جزئی ترین مسائل از ویژگیهای مناسبات درونی سازمان مجاهدین خلق ایران است. یکی از مهمترین موضوعات انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین با هدایت مریم رجوی، نفی فردیت فروبرنده، اصالت به جمع و مبارزه با آثار هر گونه شائبهی خودخواهی است. | |||
اصل انتقاد و انتقاد از خود یا عملیات جاری در این سازمان به تک تک اعضای مجاهدین این اجازه را میدهد که به هر فردی در هر ردهی تشکیلاتی از مسئول اولی یعنی دبیرکل تا پایین انتقاد کنند. | |||
== استفاده از رسانههای خارجی علیه مجاهدین == | == استفاده از رسانههای خارجی علیه مجاهدین == |