۱٬۶۶۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
== دورههای فعالیت در ارتش == | == دورههای فعالیت در ارتش == | ||
محمود بنیهاشمی مدت یک سال دوره مقدماتی در رسته مهندسی را در دانشکده مهندسی مرکز مهندسی نیروی زمینی گذراند. محمود بنیهاشمی در مجموع مدت ۲۰ سال در ارتش شاه و خمینی مشغول به کار بود. وی در این ۲۰ سال توانست دورههای مهندسی و دوره فرماندهی ستاد را بگذراند. محمود بنیهاشمی همچنین دورههای چتربازی و رنجر (تکاوری) را در مرکز پیاده شیراز تمام کرد. وی در دورههای آموزش از شاگردان ممتاز بود. محمود بنیهاشمی در دوران اشتغال در ارتش در اداره مهندسی ارتش، لشکر ۶۴ رضائیه، تیپ هوابرد شیراز، لشکر ۲۸ سنندج و نیز در دانشکده افسری مشغول به کار و فعالیت بود. مسئولیتها و مشاغل محمود بنیهاشمی در ارتش ازجمله افسر آموزش در اداره مهندسی ارتش، فرمانده گروهان مستقل مهندسی، فرمانده گردان مهندسی، مسئول تأسیسات دانشکده افسری بود. | محمود بنیهاشمی مدت یک سال دوره مقدماتی در رسته مهندسی را در دانشکده مهندسی مرکز مهندسی نیروی زمینی گذراند. محمود بنیهاشمی در مجموع مدت ۲۰ سال در ارتش شاه و خمینی مشغول به کار بود. وی در این ۲۰ سال توانست دورههای مهندسی و دوره فرماندهی ستاد را بگذراند. محمود بنیهاشمی همچنین دورههای چتربازی و رنجر (تکاوری) را در مرکز پیاده شیراز تمام کرد. وی در دورههای آموزش از شاگردان ممتاز بود. محمود بنیهاشمی در دوران اشتغال در ارتش در اداره مهندسی ارتش، لشکر ۶۴ رضائیه، تیپ هوابرد شیراز، لشکر ۲۸ سنندج و نیز در دانشکده افسری مشغول به کار و فعالیت بود. مسئولیتها و مشاغل محمود بنیهاشمی در ارتش ازجمله افسر آموزش در اداره مهندسی ارتش، فرمانده گروهان مستقل مهندسی، فرمانده گردان مهندسی، مسئول تأسیسات دانشکده افسری بود. آخرین درجه نظامی محمود بنیهاشمی در ارتش سرگرد بود. | ||
سرگرد | == فعالیتهای سیاسی == | ||
سرگرد محمود بنیهاشمی (سرگرد مصطفی) فعالیتهای سیاسی خود را از سال ۱۳۵۶، زمانی که با سازمان مجاهدین خلق ایران آشنا شد آغاز کرد و به شکل مخفیانه با دانشجویان انقلابی دانشگاه پهلوی شیراز ارتباط برقرار کرد و در ادامه به فعالیتهای مستمر خود در دوران انقلاب یعنی در تظاهرات علیه شاه افزود. سرگرد مصطفی در زمان انقلاب سال ۱۳۵۷ دوره فرماندهی و ستاد را در تهران میگذراند که در همین دوران نیز توانسته بود با تعدادی از اساتید دانشکده فرماندهی و ستاد، تیمی تشکیل دهد. محمود بنیهاشمی ضمن این ارتباطات دائم با نظامینان برخی از پادگاههای مستقر در تهران از جمله باغشاه به آموزش همزمان نیروهای انقلابی به صورت مخفیانه پرداخت. این کار سرگرد محمود بنیهاشمی باعث این گردید که بعد از پیروزی انقلاب ۵۷، مدارکی که از ضداطلاعات دانشکده فرماندهی و ستاد بدست آمد مشخص شد که اسامی سرگرد مصطفی بنیهاشمی به همراه فرماندهانی که وی با آنها ارتباط داشت در لیست و سندی مکتوب بود تا در اولین فرصت در دست ساواک قرار بگیرد، که پیروزی انقلاب باعث شد این عمل به نتیجه نرسد. در ادامه بدست آمدن این سند باعث شد پیامی از طرف ارتش برای سرگرد مصطفی و برخی از همکارانش مبنی بر همکاری نزدیک با ارتش و مشاغلی از جمله فرمانده لشکر و نظیر آن داده شود. | |||
محمود بني هاشمي فعالیتهای سیاسی خود را از سال 1356 كه با سازمان مجاهدين خلق ايران آشنا شد شروع كرد و بطورمخفيانه با دانشجويان انقلابي دانشگاه پهلوي شيراز ارتباط پيدا نمود وسپس به فعاليت هاي مستمرخود دركوران انقلاب ضدسلطنتي درتهران با شركت درتظاهرات مردمي ادامه داد او كه دردوران انقلاب 57 دوره فرماندهي و ستاد را درتهران ميگذراند توانسته بود با تعدادي ازاستادان دنشكده فرماندهي وستاد تيمي تشكيل داده وشركت فعال وارتباط دائم با نظاميان برخي از پادگان هاي مستقردرتهران ازجمله باغشاه به آموزش برخي ازنيروهاي انقلابي بطورمخفيانه به پردازند بطوريكه پس از پيروزي انقلاب 57 كه اسناد مدارك داشته باشد مداركي كه ازضداصلاعات دانشكده فرماندهي وستاد غنيمت گرفته شد اسامي اين فرماندها ن وسرگرد درسندي مكتوب شده بود كه دراولين فرصت دستگير وتحويل ساواك شاه گردند كه خوشبختانه با پيروزي انقلاب ، به نتيجه نرسيد ازطرفي پس ازپيروزي انقلاب پيامي از طرف ارتش براي او وبرخي ازهمكارانش داده شدكه به همكاري نزديك با ارتش به پردازند ومشاغلي از قبيل فرمانده لشگرونظاير آن پيشنهاد شده بود وهم چنين بطورمشخص صياد شيرازي خائن خود فروخته كه همدوره سرگر د بود ودستش به خون ملت ايران آلوده بود حضوري درخواست همكاري از سرگرد مي نمايد وهم چنين سرهنگ نامجود كه فرمانده دانشكده افسري وسپس ازفرماندهان بالاي ارتش بود درخواست همكاري از او ميشود ولي او هم چنان استوار ووفادار به سازمان مجاهدين خلق ايران به همه درخواست ها جواب رد داده وبه همكاري با سازمان ادامه ميدهد . او در سال 1360 با لورفتن مناسباتش با سازمان مجاهدين خلق ايران همراه با دوبرادرديگرش دستگیر گرديد و خانه ووسايل خانه اش توسط دژخيمان غارت گرديد . يكي از برادرانش بنام مصطفي زيرشكنجه دژخيما ن خميني به شهادت رسيد وبرادرديگرش ابولقاسم پس ازسه سال اسارت آزادگرديد وبه سازمان خلق ايران پيوست ودرعمليا ت كبيرفروغ جاويدان به شهادت رسيد سرگرد پس ازسه سال زندان درسياهچال هاي اوين وبعد غزل حصار وشكنجه هاي شديد اززندان آزاد و توانست به سازمان وصل وفعاليت خودرا مخفيانه ادامه دهد نكته جالب اين بود كه پس از آزادي اززندان فرمانده دانشكده افسري وقت از ازاو خواسته بود كه به ادامه كارد او درارتش درمشاغل با لا نياز دارند كه قبول نكرد ودرسال 1364 توانست ازكشور خارج و به منطقه مرزي آمده وبه فعاليت هاي خود درسازمان مجاهدين وسپس ارتش آزاديبخش ادامه دهد . سرگرد طی حضورش در [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] و [[ارتش آزادیبخش ملی ایران|ارتش آزادیبخش ملی ایران]]، اصلیترین مسؤلیت سرگرد آموزش نظامي کادرها ي ارتش بوده است . | محمود بني هاشمي فعالیتهای سیاسی خود را از سال 1356 كه با سازمان مجاهدين خلق ايران آشنا شد شروع كرد و بطورمخفيانه با دانشجويان انقلابي دانشگاه پهلوي شيراز ارتباط پيدا نمود وسپس به فعاليت هاي مستمرخود دركوران انقلاب ضدسلطنتي درتهران با شركت درتظاهرات مردمي ادامه داد او كه دردوران انقلاب 57 دوره فرماندهي و ستاد را درتهران ميگذراند توانسته بود با تعدادي ازاستادان دنشكده فرماندهي وستاد تيمي تشكيل داده وشركت فعال وارتباط دائم با نظاميان برخي از پادگان هاي مستقردرتهران ازجمله باغشاه به آموزش برخي ازنيروهاي انقلابي بطورمخفيانه به پردازند بطوريكه پس از پيروزي انقلاب 57 كه اسناد مدارك داشته باشد مداركي كه ازضداصلاعات دانشكده فرماندهي وستاد غنيمت گرفته شد اسامي اين فرماندها ن وسرگرد درسندي مكتوب شده بود كه دراولين فرصت دستگير وتحويل ساواك شاه گردند كه خوشبختانه با پيروزي انقلاب ، به نتيجه نرسيد ازطرفي پس ازپيروزي انقلاب پيامي از طرف ارتش براي او وبرخي ازهمكارانش داده شدكه به همكاري نزديك با ارتش به پردازند ومشاغلي از قبيل فرمانده لشگرونظاير آن پيشنهاد شده بود وهم چنين بطورمشخص صياد شيرازي خائن خود فروخته كه همدوره سرگر د بود ودستش به خون ملت ايران آلوده بود حضوري درخواست همكاري از سرگرد مي نمايد وهم چنين سرهنگ نامجود كه فرمانده دانشكده افسري وسپس ازفرماندهان بالاي ارتش بود درخواست همكاري از او ميشود ولي او هم چنان استوار ووفادار به سازمان مجاهدين خلق ايران به همه درخواست ها جواب رد داده وبه همكاري با سازمان ادامه ميدهد . او در سال 1360 با لورفتن مناسباتش با سازمان مجاهدين خلق ايران همراه با دوبرادرديگرش دستگیر گرديد و خانه ووسايل خانه اش توسط دژخيمان غارت گرديد . يكي از برادرانش بنام مصطفي زيرشكنجه دژخيما ن خميني به شهادت رسيد وبرادرديگرش ابولقاسم پس ازسه سال اسارت آزادگرديد وبه سازمان خلق ايران پيوست ودرعمليا ت كبيرفروغ جاويدان به شهادت رسيد سرگرد پس ازسه سال زندان درسياهچال هاي اوين وبعد غزل حصار وشكنجه هاي شديد اززندان آزاد و توانست به سازمان وصل وفعاليت خودرا مخفيانه ادامه دهد نكته جالب اين بود كه پس از آزادي اززندان فرمانده دانشكده افسري وقت از ازاو خواسته بود كه به ادامه كارد او درارتش درمشاغل با لا نياز دارند كه قبول نكرد ودرسال 1364 توانست ازكشور خارج و به منطقه مرزي آمده وبه فعاليت هاي خود درسازمان مجاهدين وسپس ارتش آزاديبخش ادامه دهد . سرگرد طی حضورش در [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] و [[ارتش آزادیبخش ملی ایران|ارتش آزادیبخش ملی ایران]]، اصلیترین مسؤلیت سرگرد آموزش نظامي کادرها ي ارتش بوده است . | ||
== منابع == | == منابع == |
ویرایش