کاربر:Safa/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶: خط ۶:


او که ناچار بود برای تامین خانواده‌اش هم کار کند و هم آرمانش را تبلیغ کند صبح‌های زود به تهیه‌ و تبلیغ پروشورهای ریاست جمهوری مسعود رجوی اقدام می‌کرد و سپس به محل کار خود در نعمت آباد تهران می‌رفت. و در این فعالیت‌ها بود که توسط گروهی از اوباش تحت عنوان حزب‌الله محاصره گردیده و به شدت مضروب می‌گردد که پس از انتقال به بیمارستان جان می‌بازد.  
او که ناچار بود برای تامین خانواده‌اش هم کار کند و هم آرمانش را تبلیغ کند صبح‌های زود به تهیه‌ و تبلیغ پروشورهای ریاست جمهوری مسعود رجوی اقدام می‌کرد و سپس به محل کار خود در نعمت آباد تهران می‌رفت. و در این فعالیت‌ها بود که توسط گروهی از اوباش تحت عنوان حزب‌الله محاصره گردیده و به شدت مضروب می‌گردد که پس از انتقال به بیمارستان جان می‌بازد.  
«حقیقت را همیشه باید ترویج کرد... حقیقت را همیشه باید ترویج کرد».
این جملهٔ گزیده و موجز را جوانی نوشته بود که تازه دیپلم دبیرستانش را گرفته بود و با شور و شوق در جستجوی افق‌های نو آینده بود.
جوانی که تمنای جوانی را به شوق وصال به حقیقت می‌آمیخت. جوانی که هنوز آینده از دریچه‌های شورانگیزی‌ها و پنجره‌های باز آمده از هوای تازه انقلاب در سال ۱۳۵۸به رویش گشوده می‌شد.
جوانی که به تحقق ایرانی آزاد و آباد و دموکراتیک یقین داشت و برای ترویج این معانی، وجود خود را در پرتو این ارزش‌ها تربیت می‌نمود و بارقه‌های آنها از وجودش به کناردستی‌ها، دوستان، اقوام و همکارانش ساطع می‌شد.
کارگر جوانی که طعم زندگی را در کارگاه پروانه‌سازی در نعمت‌آباد تهران می‌چشید و از طبقهٔ زحمتکشان استثمار شده بود:
«من عباس عمانی یکی از طرفداران سازمان شما می‌باشم. دیپلم چهارم نظری را گرفته‌ام و فعلاً در پروانه‌سازی در نعمت‌آباد کار می‌کنم. برادران کارگرم را راهنمایی کرده‌ام تا هوادار سازمان شما باشند و همچنین در محل زندگی‌مان ـ شیر و خورشید، چهارراه عباسی ـ نیز دوستانم را بیشترشان را هوادار سازمان کرده‌ام و بعضی از بچه‌های فامیل‌هایمان را هم همینطور. از گفتن این مطالب نه پاداش می‌خواهم و نه برای خودستایی؛ چون حقیقت را همیشه باید ترویج کرد... حقیقت را همیشه باید ترویج کرد».<ref>[https://www.iran-archive.com/sites/default/files/sanad/mojahedine_khalgh--mojahed_021_0.pdf نشریه مجاهد شماره ۲۱ به تاریخ ۹ بهمن ۱۳۵۸]</ref>


== زندگی نامه ==
== زندگی نامه ==
خط ۲۸: خط ۱۶:
عباس عمانی برای «ترویج حقیقت» به تبلیغ برنامه‌ای دست زد که خواست‌های خود و مردمش را در آن می‌دید. برنامه‌ای که کمتر از یک هفته توانست اقلیت‌های قومی و مذهبی و اقشار گوناگون جامعه ایران را بر گرد خود متحد و همبسته کند. برنامه‌ای که محورهای انتخاباتی مجاهدین برای اولین دور ریاست‌جمهوری ایران بود. عباس که کارگری جوان بود، پاسخ به رنج و مرارت طبقهٔ خود را نیز در این برنامه یافت.
عباس عمانی برای «ترویج حقیقت» به تبلیغ برنامه‌ای دست زد که خواست‌های خود و مردمش را در آن می‌دید. برنامه‌ای که کمتر از یک هفته توانست اقلیت‌های قومی و مذهبی و اقشار گوناگون جامعه ایران را بر گرد خود متحد و همبسته کند. برنامه‌ای که محورهای انتخاباتی مجاهدین برای اولین دور ریاست‌جمهوری ایران بود. عباس که کارگری جوان بود، پاسخ به رنج و مرارت طبقهٔ خود را نیز در این برنامه یافت.


عباس عمانی هم‌چون همهٔ پیشتازان و رهنوردان شیفتهٔ آزادی، نخست ذهن و ضمیر خود را از حق آزادی بیان، آزادی مطبوعات، آزادی اجتماعات و نیز حق فعالیت مسالمت‌آمیز هر شهروند و گروهی عبور داده بود و مدافع این حق بی‌بدیل بود. با این یقین و اعتماد به‌نفس و عشق به آرمان آزادی بود که مشتاقانه برای برنامهٔ کاندید مورد نظرش مسعود رجوی دست به فعالیت تبلیغی زد. فعالیت وی هم به‌ تمامی در کادر قوانین انتخابات بود.  
عباس عمانی با امید و آرزوی تحقق وعده‌های داده شده برای رفع ستم و تبعیض و در جستجوی آینده‌ای بهتر برای خود و مردمش در فضای انقلاب تازه پا هوادار سازمان مجاهدین خلق ایران شد و به تبلیغ آرمان مجاهدین پرداخت.
 
«حقیقت را همیشه باید ترویج کرد... حقیقت را همیشه باید ترویج کرد».
 
عباس عمانی، کارگر جوانی که طعم زندگی را در کارگاه پروانه‌سازی در نعمت‌آباد تهران می‌چشید و از طبقهٔ محروم و انسان‌های زحمتکش بود: وی در نامه‌ای خطاب به برادران و خواهرانش در سازمان مجاهدین خلق ایران می‌نویسد:<blockquote>«من عباس عمانی یکی از طرفداران سازمان شما می‌باشم. دیپلم چهارم نظری را گرفته‌ام و فعلاً در پروانه‌سازی در نعمت‌آباد کار می‌کنم. برادران کارگرم را راهنمایی کرده‌ام تا هوادار سازمان شما باشند و همچنین در محل زندگی‌مان ـ شیر و خورشید، چهارراه عباسی ـ نیز دوستانم را بیشترشان را هوادار سازمان کرده‌ام و بعضی از بچه‌های فامیل‌هایمان را هم همینطور. از گفتن این مطالب نه پاداش می‌خواهم و نه برای خودستایی؛ چون حقیقت را همیشه باید ترویج کرد... حقیقت را همیشه باید ترویج کرد».<ref>[https://www.iran-archive.com/sites/default/files/sanad/mojahedine_khalgh--mojahed_021_0.pdf نشریه مجاهد شماره ۲۱ به تاریخ ۹ بهمن ۱۳۵۸]</ref></blockquote>عباس عمانی در دفاع ازحق، آزادی مطبوعات، آزادی اجتماعات و نیز حق فعالیت مسالمت‌آمیز هر شهروند و گروهی عبور داده بود و مدافع این حق بی‌بدیل بود. با این یقین و اعتماد به‌نفس و عشق به آرمان آزادی بود که مشتاقانه برای برنامهٔ کاندید مورد نظرش مسعود رجوی دست به فعالیت تبلیغی زد. فعالیت وی هم به‌ تمامی در کادر قوانین انتخابات بود.  


در همان روزهایی که ایران در معرض انواع برنامه‌های انتخاباتی و مناظره‌ها و مصاحبه‌ها و فعالیت‌های همگان پیرامون آن بود، عباس عمانی هم در یکی از همین فعالیت‌های قانونی، مورد هجوم ایادی چماقدار و قمه‌کش قرار می‌گیرد. دسته‌جاتی فاشیست که هیچ‌کس مسؤلیت‌شان را برعهد نمی‌گرفت؛ ولی سر نخ و پشتیبان و امتدادشان به شخص خمینی ختم می‌شد.
در همان روزهایی که ایران در معرض انواع برنامه‌های انتخاباتی و مناظره‌ها و مصاحبه‌ها و فعالیت‌های همگان پیرامون آن بود، عباس عمانی هم در یکی از همین فعالیت‌های قانونی، مورد هجوم ایادی چماقدار و قمه‌کش قرار می‌گیرد. دسته‌جاتی فاشیست که هیچ‌کس مسؤلیت‌شان را برعهد نمی‌گرفت؛ ولی سر نخ و پشتیبان و امتدادشان به شخص خمینی ختم می‌شد.
۹٬۰۹۹

ویرایش

منوی ناوبری