کاربر:Khosro/صفحه تمرین محمد خاتمی: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۳۹: خط ۱۳۹:


=== خشونت سازمان‌یافته  علیه زنان ===
=== خشونت سازمان‌یافته  علیه زنان ===
=== خشونت علیه زنان در دوران محمد خاتمی ===
دهمچنین در همین دوران بالاترین مقامات رژیم ایران همچنان به ترویج سرکوب زنان می‌پرداختند در حالی که دولت هیچ‌گونه واکنشی نسبت به آن نشان نمی‌داد. حسین موسوی تبریزی، یکی از روحانیون بلند پایه‌ در رژیم ایران، توصیه کرد که زن خود را طوری بزنید که اثری بر بدن او باقی نگذارد.<ref>روزنامه ایران، ۲۵ مهر ۱۳۷۹</ref>  
دهمچنین در همین دوران بالاترین مقامات رژیم ایران همچنان به ترویج سرکوب زنان می‌پرداختند در حالی که دولت هیچ‌گونه واکنشی نسبت به آن نشان نمی‌داد. حسین موسوی تبریزی، یکی از روحانیون بلند پایه‌ در رژیم ایران، توصیه کرد که زن خود را طوری بزنید که اثری بر بدن او باقی نگذارد.<ref>روزنامه ایران، ۲۵ مهر ۱۳۷۹</ref>  


روز یکشنبه، ۱۱ دی‌ماه، سپاه پاسداران ۲۶۲ تن، از جمله ۱۴۴ زن را، در شمال تهران به‌دلیل شرکت در جشن سال نو مسیحی و به‌اتهام پوشیدن لباس‌های غربی دستگیر و به زندان اوین منتقل کردند. پس از تشکیل دادگاه‌های چند دقیقه‌ای شماری از آنان، از جمله زنان دستگیر شده را، هریک ۷۰ ضربه شلاق زدند. روزنامه ایران خبر از پیدا شدن اجساد ۳۰ زن در پایتخت داد که پیش از کشته شدن مورد تجاوز قرار گرفته بودند. واکنش برخی روزنامه‌ها در قبال این قتل‌های زنجیره‌ای عملا مجرمانه و در راستای تأیید این قتل‌ها بود. این روزنامه‌ها از زبان بسیاری از مقامات کشور، از قربانیان باعناوینی از قبیل زنان ولگرد، زنان دارای سوابق کیفری در زمینه مسائل منکراتی، زنانی با سوابق سوءاخلاقی و اجتماعی نام می‌بردند.<ref>روزنامه قدس، ۱۹ فروردین ۱۳۸۰</ref>
روز یکشنبه، ۱۱ دی‌ماه، سپاه پاسداران ۲۶۲ تن، از جمله ۱۴۴ زن را، در شمال تهران به‌دلیل شرکت در جشن سال نو مسیحی و به‌اتهام پوشیدن لباس‌های غربی دستگیر و به زندان اوین منتقل کردند. پس از تشکیل دادگاه‌های چند دقیقه‌ای شماری از آنان، از جمله زنان دستگیر شده را، هریک ۷۰ ضربه شلاق زدند. روزنامه ایران خبر از پیدا شدن اجساد ۳۰ زن در پایتخت داد که پیش از کشته شدن مورد تجاوز قرار گرفته بودند. واکنش برخی روزنامه‌ها در قبال این قتل‌های زنجیره‌ای عملا مجرمانه و در راستای تأیید این قتل‌ها بود. این روزنامه‌ها از زبان بسیاری از مقامات کشور، از قربانیان باعناوینی از قبیل زنان ولگرد، زنان دارای سوابق کیفری در زمینه مسائل منکراتی، زنانی با سوابق سوءاخلاقی و اجتماعی نام می‌بردند.<ref>روزنامه قدس، ۱۹ فروردین ۱۳۸۰</ref>


این در حالی است که  در جریان برخی افشاگری‌ها مشخص شد آخوند کاظم منتظرمقدم، رئیس دادگاه انقلاب کرج و شماری از مسئولان ادارات دولتی و نهادهای حکومتی کرج، به‌بهانه سرپرستی از دختران فراری، ده‌ها دختر جوان را مورد سوءاستفاده‌های جنسی قرار داده بودند.<ref>روزنامه ایران، ۲۷ آذر ۱۳۷۸</ref> در اواسط دی‌ماه ۱۳۷۹، در شعبه‌ی اول دادگاه عمومی تهران، این بنیاد حمایت و هدایت واحد کرج و موسسه گل یأس، زیر نظر قاضی سیدهادی حسینی فعال شده بود. این مرکز در سال ۱۳۷۶، تحت عنوان سرپرستی از دختران فراری، توسط محسن رفیقدوست، رئیس بنیاد موسوم به بنیاد مستضعفان و آخوند مهدوی کنی و زیر نظارت بنیاد هدایت و حمایت اسلامی تهران مجوز  فعالیت به دست آورد. در این مرکز که ریاست آن‌را حاج محمد مهین خاکی، از فرماندهان اطلاعات سپاه پاسداران بر عهده داشت حدود ۳۷ تا ۳۸ دختر جوان که اغلب زیر ۱۸ سال سن داشتند، نگهداری می‌شدند. ماجرای این مرکز هنگامی علنی شد که برخی از مقامات این مرکز از جمله شکاری رئیس زندان رجایی شهر و منتظر مقدم  به بیماری ایدز مبتلا شدند.<ref name=":2" />
این در حالی است که  در جریان برخی افشاگری‌ها مشخص شد آخوند کاظم منتظرمقدم، رئیس دادگاه انقلاب کرج و شماری از مسئولان ادارات دولتی و نهادهای حکومتی کرج، به‌بهانه سرپرستی از دختران فراری، ده‌ها دختر جوان را مورد سوءاستفاده‌های جنسی قرار داده بودند.<ref>روزنامه ایران، ۲۷ آذر ۱۳۷۸</ref> در اواسط دی‌ماه ۱۳۷۹، در شعبه‌ی اول دادگاه عمومی تهران، این بنیاد حمایت و هدایت واحد کرج و موسسه گل یأس، زیر نظر قاضی سیدهادی حسینی فعال شده بود. این مرکز در سال ۱۳۷۶، تحت عنوان سرپرستی از دختران فراری، توسط محسن رفیقدوست، رئیس بنیاد موسوم به بنیاد مستضعفان و آخوند مهدوی کنی و زیر نظارت بنیاد هدایت و حمایت اسلامی تهران مجوز  فعالیت به دست آورد. در این مرکز که ریاست آن‌را حاج محمد مهین خاکی، از فرماندهان اطلاعات سپاه پاسداران بر عهده داشت، ۳۸ دختر جوان که اغلب زیر ۱۸ سال سن داشتند، نگهداری می‌شدند. ماجرای این مرکز هنگامی علنی شد که برخی از مقامات این مرکز از جمله شکاری رئیس زندان رجایی شهر و منتظر مقدم  به بیماری ایدز مبتلا شدند.<ref name=":2">کمیسیون زنان، شورای ملی مقاومت ایران</ref>


=== بحران دختران فراری ===
=== بحران دختران فراری ===
خط ۱۹۰: خط ۱۸۸:


یک نماینده‌ی مجلس نیز گفت که بیش از ۷۰ درصد ثروت مملکت دردست ۳ هزار نفر از جمعیت ۶۰ میلیونی قرار دارد…<ref>روزنامه حیات نو، ۱۴ دی ۱۳۷۹</ref>
یک نماینده‌ی مجلس نیز گفت که بیش از ۷۰ درصد ثروت مملکت دردست ۳ هزار نفر از جمعیت ۶۰ میلیونی قرار دارد…<ref>روزنامه حیات نو، ۱۴ دی ۱۳۷۹</ref>
=== حمایت محمد خاتمی از سرکوب قیام آبان ۱۳۹۸ ===
محمد خاتمی با انتقاد از جریان‌های بیرون کشور و کسانی که به گفته او غارت و تخریب می‌کنند، بر وفاداری اصلاح‌طلبان به نظام ولایت فقیه تاکید و از نقش علی خامنه‌ای در برخورد با اعتراضات ستایش کرد. محمد خاتمی، رئیس جمهوری پیشین با اشاره به اعتراضات آبان ۱۳۹۸ در ایران گفت:


«جریان‌های بیرون کشور، کوچک‌تر از آن هستند که بخواهند برنامه‌ریزی کنند، اما می‌کوشند سوار بر موج شوند. در داخل هم هستند کسانی که غارت، تخریب و آشوب ایجاد می‌کنند. به هر حال جوری وانمود می‌شود که مسأله، براندازی نظام است. مقام رهبری می‌تواند نقش اول و تعیین‌کننده در هدایت این موضوع را داشته باشند. دولت باید بسیار سپاسگزار رهبری باشد که با موضع‌گیری خود امواج مخرب سازمان داده‌شده علیه دولت و ملت را به محاق بردند».<ref>[https://www.dw.com/fa-ir/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%AE%D8%A7%D8%AA%D9%85%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B2%D8%A7%D9%86-%D8%AD%D9%85%D9%84%D9%87-%D9%88-%D8%A7%D8%B2-%D8%AE%D8%A7%D9%85%D9%86%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%A7 محمد خاتمی از خامنه‌ای برای مقابله با اعتراضات ستیاش کرد - سیات دویچه وله فارسی]</ref>
=== آموزش و اشتغال زنان  ===
=== آموزش و اشتغال زنان  ===
در دوران محمد خاتمی در خصوص بهبود امکانات آموزشی و افزایش فرصت‌های شغلی زنان به‌نحو بارزی در هر دو زمینه مورد تبعیض قرار گرفتند.
در دوران محمد خاتمی در خصوص بهبود امکانات آموزشی و افزایش فرصت‌های شغلی زنان به‌نحو بارزی در هر دو زمینه مورد تبعیض قرار گرفتند.
خط ۱۹۹: خط ۱۹۴:
مشاور وزیر آموزش و پرورش در امور زنان اعلام کرد طبق آمار ۶۷ درصد دانش‌آموزان محروم از تحصیل را دختران در گروه‌های سنی ۱۱ تا ۱۶ سال تشکیل می‌دهند و این نشان‌دهنده‌ی نابرابری بسیار زیاد است. میزان ترک تحصیل دختران در دوره‌ی ابتدایی نیز با وجود بالاتر بودن نرخ ارتقاء و پیشرفت تحصیلی دختران بیشتر است.<ref>ایرنا، ۱۸ بهمن ۱۳۷۸</ref>  
مشاور وزیر آموزش و پرورش در امور زنان اعلام کرد طبق آمار ۶۷ درصد دانش‌آموزان محروم از تحصیل را دختران در گروه‌های سنی ۱۱ تا ۱۶ سال تشکیل می‌دهند و این نشان‌دهنده‌ی نابرابری بسیار زیاد است. میزان ترک تحصیل دختران در دوره‌ی ابتدایی نیز با وجود بالاتر بودن نرخ ارتقاء و پیشرفت تحصیلی دختران بیشتر است.<ref>ایرنا، ۱۸ بهمن ۱۳۷۸</ref>  


در این دوران   
در این دوران از مجموع ۱۰ میلیون و ۷۱۲ هزار نفر بی‌سواد در سراسر کشور، ۶ میلیون و ۶۰۰  هزار نفر آنان زنان بودند.<ref>ایرنا، ۲۹ مرداد ۱۳۷۸</ref>  


از مجموع ۱۰ میلیون و ۷۱۲ هزار نفر بی‌سواد در سراسر کشور، ۶ میلیون و ۶۰۰ هزار نفر آنان زن هستند.<ref>ایرنا، ۲۹ مرداد ۱۳۷۸</ref>  
فاطمه تندگویان، مشاور وزیر آموزش و پرورش و مدیر کل امور بانوان کشور در همایش مدیران و مشاوران مدارس دختران استان اردبیل گفته بود که متاسفانه به علت کمبود امکانات یک میلیون و ۶۸۹ هزار دانش آموز دختر در مناطق محروم از تحصیل بازمانده‌اند. متوسط سرانهٌ فضای آموزشی دختران ۳/۷ متر مربع در مقابل ۵ متر مربع برای پسران و از ۹۱۵ مرکز شبانه روزی آموزشی در کشور تنها یک سوم آن متعلق به‌دختران بود.<ref>روزنامه رسالت، ۳۰ مرداد ۱۳۷۸</ref>  


فاطمه تندگویان، مشاور وزیر آموزش و پرورش و مدیر کل امور بانوان کشور در همایش مدیران و مشاوران مدارس دختران استان اردبیل گفته بود که متاسفانه به علت کمبود امکانات یک میلیون و ۶۸۹ هزار دانش آموز دختر در مناطق محروم از تحصیل بازمانده‌اند. متوسط سرانهٌ فضای آموزشی دختران ۲۷/۳ متر مربع در مقابل ۵ متر مربع پسران است و از ۹۱۵ مرکز شبانه روزی آموزشی فعال  در کشور تنها یک سوم آن متعلق  به‌دختران است.<ref>روزنامه رسالت، ۳۰ مرداد ۱۳۷۸</ref>  
بیش از ۷۶ درصد دختران عشایر از تحصیل در دوره‌ی راهنمایی محروم بودند.<ref>روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۲ اردیبهشت ۱۳۷۸</ref>


متاسفانه از ۴ میلیون و ۳۲۰ هزار دختر دانش‌آموز که در مقاطع راهنمایی و دبیرستان تحصیل می‌کنند ۵۴ درصد آنها اوقات فراغت خود را به‌بطالت می‌گذرانند.<ref>ایرنا، ۲۱ اردیبهشت ۱۳۷۹</ref>
زهرا شجاعی مشاور محمد خاتمی و رئیس مرکز امور مشارکت زنان، اعلام کرده بود که از ۵/۲۹ میلیون زنان کشور، تنها حدود ۶۰۰ هزار نفر از آنان شاغل هستند و استخدام زنان در ادارات نسبت به‌مردان، به‌رغم تعداد بیشتر زنان فارغ‌التحصیل از مراکز آموزش عالی، تبعیض‌آمیز است...<ref>ایرنا، ۳ شهریور ۱۳۷۸</ref>


فاطمه تندگویان تعداد دختران عشایر را در دوره‌ی ابتدایی ۱۴ درصد و در دوره‌ی راهنمایی ۶۸/۲۳ درصد اعلام کرد. بدین‌ترتیب بیش از ۷۶ درصد دختران عشایر از تحصیل در دوره‌ی راهنمایی محروم هستند. تعداد مراکز شبانه‌روزی دختران در سطح کشور تنها ۱۳۰ مرکز است، درحالی‌که پسران دارای ۶۱۹ مرکز شبانه‌روزی بوده و شهرهای ایلام و قم نیز شبانه‌روزی ندارند.<ref>روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۲ اردیبهشت ۱۳۷۸</ref>
در دوران محمد خاتمی فحشاء در جامعه افزایش یافت. روزنامه‌ها نوشتند از هر ۱۰ زنی که به فحشا کشیده می‌شود، علت ۹ مورد از آن فقر است. فرار دختران جوان از خانه به‌میزان ۳۰ درصد افزایش یافت و سن فحشا به زیر ۲۰ سال رسید. آمار طلاق در دوران محمد خاتمی  ۹ درصد افزایش یافت.<ref>هفته‌نامه صدا، ۲۱ آبان ۱۳۷۹</ref> ۱.۶ میلیون دختربچه از تحصیل محروم ماندند. روزنامه انتخاب نوشت ۳۰ هزار کودک خیابانی در تهران وجود دارند که ماهانه ۱۰۰ تا ۱۵۰ نفر از آن‌ها می‌میرند.<ref>روزنامه انتخاب، ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۰</ref>


زهرا شجاعی مشاور محمد خاتمی و رئیس مرکز امور مشارکت زنان، اعلام کرد که از ۵/۲۹ میلیون زنان کشور، تنها حدود ۶۰۰ هزار نفر از آنان شاغل هستند… استخدام زنان در ادارات نسبت به‌مردان، به‌رغم تعداد بیشتر زنان فارغ‌التحصیل از مراکز آموزش عالی، تبعیض‌آمیز است… برخی مسئولان با این نگرش که مردان بیشتر از زنان در اداره‌ی یک خانواده نقش دارند، در گزینش‌ها جانب مردان رامی‌گیرند.<ref>ایرنا، ۳ شهریور ۱۳۷۸</ref>
به این ترتیب در امر آموزش، در دوران خاتمی نه تنها هیچ گونه پیشرفتی رخ نداد بلکه جامعه رو به عقب حرکت کرد.


۶۵ درصد از دختران و زنانی که از دانشگاه فارغ‌التحصیل می‌شوند، خانه‌نشین می‌شوند و هیچ شغلی پیدا نمی‌کنند. انصاری، رئیس سازمان بهزیستی رژیم، اعلام کرد ۲۹ درصد افراد زیر خط فقر کشور را زنان سرپرست خانواده تشکیل می‌دهند.<ref>ایرنا، ۲۶ اردیبهشت ۱۳۸۰</ref>
=== حمایت محمد خاتمی از سرکوب قیام آبان ۱۳۹۸ ===
محمد خاتمی با انتقاد از جریان‌های بیرون کشور و کسانی که به گفته او غارت و تخریب می‌کنند، بر وفاداری اصلاح‌طلبان به نظام ولایت فقیه تاکید و از نقش علی خامنه‌ای در برخورد با اعتراضات ستایش کرد. محمد خاتمی، رئیس جمهوری پیشین با اشاره به اعتراضات آبان ۱۳۹۸ در ایران گفت:


از هر ۱۰ زنی که به فحشا کشیده می‌شود، علت ۹ مورد آن فقر است. علت بعدی بی‌کاری است.  فرار دختران جوان از خانه به‌میزان ۳۰ درصد افزایش یافته است.  سن فحشا به زیر ۲۰ سال رسیده، برخی از خانواده‌ها به‌دلیل فقر، دختران خود را در برابر وجه ناچیزی اجاره می‌دهند. دختران دبیرستانی با دریافت ۵۰۰۰۰  ریال خود را می‌فروشند. همواره تعداد بیشتری اجساد متلاشی شده یا سوخته‌ی زنان و دختران جوان که هیچ هویتی ندارند در گوشه و کنار شهرهایی مانند تهران پیدا می‌شود، آمار طلاق رسماً ۹ درصد افزایش یافته است.<ref>هفته‌نامه صدا، ۲۱ آبان ۱۳۷۹</ref> ۶/۱ میلیون دختربچه از تحصیل محروم هستند. ۳۰ هزار کودک خیابانی فقط در تهران وجود دارند که ماهانه ۱۰۰ تا ۱۵۰ نفر از آن‌ها می‌میرند.<ref>روزنامه انتخاب، ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۰</ref>
«جریان‌های بیرون کشور، کوچک‌تر از آن هستند که بخواهند برنامه‌ریزی کنند، اما می‌کوشند سوار بر موج شوند. در داخل هم هستند کسانی که غارت، تخریب و آشوب ایجاد می‌کنند. به هر حال جوری وانمود می‌شود که مسأله، براندازی نظام است. مقام رهبری می‌تواند نقش اول و تعیین‌کننده در هدایت این موضوع را داشته باشند. دولت باید بسیار سپاسگزار رهبری باشد که با موضع‌گیری خود امواج مخرب سازمان داده‌شده علیه دولت و ملت را به محاق بردند».<ref>[https://www.dw.com/fa-ir/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%AE%D8%A7%D8%AA%D9%85%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B2%D8%A7%D9%86-%D8%AD%D9%85%D9%84%D9%87-%D9%88-%D8%A7%D8%B2-%D8%AE%D8%A7%D9%85%D9%86%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%A7 محمد خاتمی از خامنه‌ای برای مقابله با اعتراضات ستیاش کرد - سیات دویچه وله فارسی]</ref>
 
== کارنامه‌ رفرم سیاسی محمد خاتمی ==
=== اعدام زنان در ملأ عام ===
در دوران ریاست جمهوری خاتمی گفتمان اصلاح طبی هیچ دستاوردی در ایران نداشت. وی هرگز به سمت پایان دادن به دیکتاتوری یا محدود کردن آن قدم برنداشت. اختناق و سرکوب همچنان ادامه پیدا کرد و شکنجه و اعدام در سراسر مجاری قانونی کشور جریان داشت. اجرای احکام غیرانسانی چون سنگسار، دست بریدن و درآوردن چشم در موارد متعدد اجرا شدند و هرگز قدمی برای محدود کردن یا توقف آن برداشته نشد.  
اعدام  زنان در ملأعام،  فراز جدید و بی‌سابقه‌یی از شقاوت و زن‌ستیزی رژیم ایران است که کمتر نمونه‌ای در دنیای معاصر برای آن می‌توان یافت. در آستانه‌ی عید نوروز۱۳۸۰، رژیم ایران ۵ تن، از جمله یک زن، به‌نام فریبا تاجیانی‌امامقلی را در منطقه‌ی خاک سفید تهران، در ملأعام با جراثقال به‌دار آویخت. وی که به‌هنگام اعدام ۳۰ سال بیشتر نداشت، یکی از صدها قربانی بود که در منطقه‌ی محروم خاک سفید در شرق تهران زندگی می‌کرد و در ۴ اسفند ۱۳۷۷، در جریان یورش نیروی انتظامی دستگیر شد.<ref>خبرگزاری رژیم ایران، ۱۲ مهر ۱۳۷۷</ref>
 
در حاکمیت  نظام جمهوری اسلامی، خودکشی از ابعاد بی‌سابقه‌ای برخوردار است. این مسأله در مورد زنان که لبه‌ی تیز ستم متوجه آن‌هاست، ضریب می‌خورد و آمار و ارقام سرسام‌آوری از ابعاد خودکشی و خودسوزی زنان در نشریات دولتی منعکس گردیده است. فشارهای خردکننده‌ی زندگی، هر روز شمار بیشتری از مردم را به‌دست‌شستن از زندگی و خودکشی وامی‌دارد. آمار و ارقام خودکشی در ایران و به‌خصوص افزایش شتابان آن، هولناک و تکان‌دهنده است. براساس آمار منتشر شده توسط روزنامه‌های رژیم ایران که بسیار پایین‌تر از واقعیت است، نرخ خودکشی در ایران به‌طور متوسط ۲۵ تا ۳۰ در یک‌صد هزار نفر است. این آمار بالاترین حد بحران خودکشی در جهان است، زیرا متوسط آمار خودکشی در جهان حدود ۱۱ تا ۱۲ در یک‌صدهزار نفر است. بیشترین کسانی که در ایران روزانه دست به خودکشی می‌زنند، زنان و دختران هستند. فاطمه تندگویان، مشاور آموزش و پرورش رژیم ایران در امور زنان، اذعان کرد که میل به خودکشی در تهران، روزانه ۲ نفر است که این امر در ۸  نفر به‌وقوع می‌پیوندد که بیشترین آن‌ها را دختران تشکیل می‌دهند.<ref>روزنامه رسالت، ۲۲ اسفند ۱۳۷۸</ref>
 
در این مورد، دکتر طالبی، معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور نیز اعتراف کرد که خودکشی در سال ۱۳۷۷، نسبت به‌سال ۱۳۷۶، بیش از ۱۰۹ درصد رشد داشته است؛ به‌طوری که رقم خودکشی در اصفهان از کشور ژاپن که بالاترین میزان خودکشی را در جهان دارد بالاتر رفته است.<ref>روزنامه رسالت، ۳۰ اردیبهشت ۱۳۸۰</ref>
 
دکتر سیروس کاظمی، مدیر کل بهزیستی استان لرستان، در رابطه با آمار خودسوزی زنان و دختران استان لرستان اعلام کرد، تنها در سه ماهه‌ی نخست سال ۱۳۹۷، در یکی از شهرستان‌های لرستان ۴۳ مورد اقدام به خودکشی و ۲۳ مورد خودکشی موفق وجود داشته است که ۲۰ مورد آن‌ها خودسوزی بوده است. این آمار برای یک شهرستان ۲۰۰ هزار نفری، آمار وحشتناکی است.<ref>هفته‌نامه مبین، ۸ بهمن ۱۳۷۹</ref>
 
هفته‌نامه‌ی مبین نیز در گزارش تکان‌دهنده‌ای درباره‌ی خودکشی به‌آمار و ارقام وحشتناکی نسبت‌به روند تصاعدی افزایش خودکشی اشاره می‌کند. زنان ایرانی در معرض آسیب‌های اجتماعی فراوانی قرار دارند. این آسیب‌ها نیز سبب شده که سهم زنان از خودکشی نسبت به مردان بیشتر باشد.  برای مثال، ۸۱ درصد از کسانی که تنها در استان ایلام اقدام به‌خودکشی نموده‌اند، زنان بوده‌اند. مطابق آمار، زنان چهار برابر مردان دست به‌خودسوزی می‌زنند. به نوشته‌ی این هفته‌نامه در سال ۱۳۷۶، تنها در ایلام  ۳۳۸ مورد اقدام به‌خودکشی گزارش شده که معادل ۶۸ نفر در هر صدهزار نفر است که چند برابر بالاتر از سطح خودکشی در جهان است.<ref>هفته‌نامه مبین، ۸ بهمن ۱۳۷۹</ref>
 
یکی ازعوامل مهمی که سبب خودکشی زنان در کشور است، درصد بالای افسردگی درمیان آنان است. اگرچه ۵۰ درصد از کسانی که دراثر خودکشی زندگی خود را از دست می‌دهند، مبتلا به‌افسردگی‌اند ولی در این بین، زنان دوبرابر مردان دچار افسردگی می‌شوند.<ref>روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۷ خرداد ۱۳۷۷</ref>
 
از عوامل دیگر مورد اشاره‌ی متخصصان در خصوص علل خودکشی زنان ایرانی، ازدواج‌های اجباری دختران یا زنانی است که به‌هردلیل از همسران خود جدا شده‌اند. خصوصاً اگر این زنان بخواهند ازدواج مجددی داشته باشند، مشکلات فراوانی پیش‌روی خواهند داشت. در عین‌حال که این‌گونه زنان به‌دلیل نداشتن حمایت‌های مادی ازسوی ارگان یا مؤسسه‌ی دولتی، پس‌از جدایی همسر یا فوت همسر، عملاً قادر به تأمین هزینه‌های سنگین زندگی خود نبوده و ازدواج مجدد تنها راه باقی‌مانده برایشان تلقی می‌گردد. حقارت‌هایی که این زنان باید متحمل شوند خصوصاً اگر بچه‌ای نیز از ازدواج اول خود داشته باشند، برای تمام زنان قابل تحمل نیست. پایین بودن سن ازدواج که طبق قانون نظام جمهوری اسلامی، دختران ۹ ساله نیز می‌توانند ازدواج کنند، می‌تواند از دیگر علل خودکشی دختران باشد، چرا که این دختران به‌سن بلوغ فکری و اجتماعی نرسیده‌اند و هنگامی که پای به‌عرصه‌ی زندگی اجتماعی می‌گذارند، عملاً با مسائل پیچیده‌ی اجتماعی روبه‌رو خواهند شد که این مسأله نیز زمینه‌ی مساعدی برای بروز پدیده‌ی خودکشی در میان این افراد می‌باشد. هم‌چنین معضلات مربوط به زنان بیوه و تأمین زندگی مادی آنان که بر دوش خود زنان است؛ و فشاری روحی و جسمی که بر چنین زنانی وارد می‌آید، زمینه‌های دیگری برای اقدام به‌خودکشی است. آمار و ارقام سرسام‌آور مربوط به خودکشی اگر چه بسیار تکان‌دهنده‌اند، اما به تنهائی قادر نیستند وخامت وضعیت و عمق فاجعه‌ی موجود را نشان دهند.<ref name=":2">کمیسیون زنان، شورای ملی مقاومت ایران</ref>
 
۴ خواهر یک خانواده‌ی محروم در یکی از روستاهای داراب فارس، بر اثر فقر مالی خودسوزی کردند. سه تن از آنان در جریان این خودسوزی به طرز دل‌خراشی جان باختند. این ۴ خواهر که به ترتیب ۱۵، ۱۷، ۱۹ و ۲۱ سال سن دارند پدر خود را از دست داده بودند.<ref>رسانه‌های رژیم ایران، ۲۰ شهریور ۱۳۷۹</ref>
 
به‌گفته‌ی یک دانشیار دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه بهشتی ۶۰ درصد از ۲۰ هزار بیماری که سالانه به‌بخش مسمومین این مرکز پزشکی مراجعه دارند زنان هستند. علت حدود ۹۵ درصد مسمومیت‌ها خودکشی است.<ref>خبرگزاری دانشجویان (ایسنا) ۲۷ آبان ۱۳۷۹</ref>
 
== وضعیت بهداشت در دوره‌ی محمد خاتمی ==
 
=== آلودگی هوا ===
یکی دیگر از علل افزایش بیماریهای مختلف به‌خصوص بیماری‌های تنفسی و قلب و عروق آلودگی هواست که در تهران، آلوده‌ترین شهر جهان بیداد می‌کند. آلودگی هوای پایتخت از قالب یک معضل زیست‌محیطی خارج شده و به‌یک‌بحران بزرگ و جدی در بُعد ملی تبدیل شده است. ارقام وحشت‌آور هستند، روزانه ۵۰۰  تُن هیدروکربور ناشی از سوخت ناقص، ۳۰۰۰  تُن مونواکسید کربن، ۱۲۰  تن دی‌اکسید ازت، ۳۰ تن اکسیدهای گوگرد، ۲۰ تا ۵۰  تُن سرب و ۳۰ تُن ذرات معلق، وارد هوای تهران یعنی وارد ریه‌های مردم پایتخت می‌شود و سپس از طریق دستگاه گردش خون در تمام بافت‌های بدن توزیع شده و رفته‌رفته بدن را مسموم می‌کند. در افراد مبتلا به بیماری‌های تنفسی نظیر آسم، برونشیت مزمن و… این آلاینده‌ها سریعاً به‌تشدید بیماری‌ها و مرگ راه می‌برند. کافی است درنظر داشته باشیم که فقط آلاینده‌ی ذرات معلق، مرگ ناشی از بیماری‌های ریوی را به میزان ۴/۳ در صد و مرگ ناشی از بیماری‌های قلبی و عروقی را تا ۴/۱ درصد افزایش می‌دهد. جبهه‌ی سبز ایران در بیانیه‌ای می‌گوید:
 
«هرروز آلودگی شدید هوا در تهران، گلوی مردمان این شهر را می‌سوزاند، چشم‌ها به‌سوزش و خارش می‌افتند و در هرروز سلول‌های سرطانی بیشتری فعال می‌شوند. کودکان، این میوه‌های بهشتی به‌دنبال بیماری‌های تنفسی مثل آسم کودکان که به‌طور عمده به‌خاطر آلودگی هوا تشدید می‌شود، دچار التهاب و درد می‌شوند. دود به‌سرعت به ریه‌های انسان‌ها نفود می‌کند و شهر در زیر سنگینی مه و دود خفه می‌شود…».<ref>روزنامه همشهری، ۷ دی ۱۳۷۸</ref>
 
=== وضعیت بیمارستان‌ها ===
کمبود تخت‌های بیمارستانی، وضعیت اسفبار تخت‌های موجود، فقدان امکانات تشخیص و درمان در این بیمارستان‌ها و به‌خصوص عدم دسترسی مردم به‌همین تخت‌ها به‌علت ناتوانی مالی، بخش دیگری از معضلات روزمره‌ی مردم است که با سخنرانی و حماسه‌سرایی و طرحریزی و وعده، نه قابل کتمانند و نه قابل درمان. دکتر محمدرضا خاتمی هم در زمان اشتغال به‌معاونت وزارت بهداشت، به‌روزنامه‌ی سلام اعتراف کرد که، وضعیت درمانی کشور نه‌تنها هیچ‌وقت خوب نبوده بلکه هنوز هم درحد مطلوب نیست چرا که هرکدام از مسئولان مجبور به‌تحمل مشکلاتی هستند که قدرت وضع آن را ندارند و فقط برنامه‌ها براساس سلیقه‌های مختلف پی‌گیری می‌شود، حدود ۳۰ درصد تخت‌های بیمارستانی کشور از استاندارد لازم برخوردار نیستند و قدمت زیادی دارند و متأسفانه برخی از مکان‌هایی که از آن‌ها به‌عنوان بیمارستان استفاده می‌شود تنها نام بیمارستان را همراه خود دارد. در کشور بیش‌از ۵۰ بیمارستان وجود دارد که ۵۰ درصد عملیات ساختمانی آن‌ها انجام و نیمه‌تمام رها شده است. علت آن را می‌توان خالی بودن تخت‌های فعلی بیمارستانی کشور و نیز احداث بدون نیاز آنها که صرفاً براساس فشارها و منافع سیاسی، کلنگشان به‌زمین زده شده است. ببینیم فشارها و منافع سیاسی که وی به‌آن اشاره می‌کند چیست. وجود یک‌سوم تخت بیمارستانی برای هرهزارنفر یعنی یک‌ششم استانداردهای کشورهای پیشرفته، آن هم در اماکنی که فقط اسم بیمارستان دارد، عدم برخورداری بسیاری از نقاط کشور حتی از همین نوع بیمارستان‌ها و حداقل‌های حیاتی چنان موجی از اعتراضات مردمی‌به‌راه انداخته و چنان فشاری به‌مسئولان وارد آورده است که برای حفظ ظاهر به‌ساختن بیمارستان اقدام می‌کنند، البته نه برای تسکین آلام مردم بلکه به‌خاطر این که این پروژه‌های ساختمانی برای آقایان کلّی نان و آب دارد و بالا کشیدن مبالغ میلیاردی را امکان‌پذیر می‌کند. به‌همین دلیل هم اکثر این طرح‌ها نیمه‌کاره رها می‌شوند.<ref name=":3" />
 
== ب ==
 
== کارنامه‌ی رفرم سیاسی محمد خاتمی ==
۴ سال پس از روی کارآمدن محمد خاتمی، درحالی که در این مدت قوه‌ی مجریه را در اختیار داشت و از یک سال پیش اکثریت مجلس ششم را هم به‌دست‌آورده بود، عمل‌کردها و دستاوردهای او و جناحش در پهنه‌های مختلف، بارز و برملا گردید. دیگر نیاز چندانی به‌پیش‌بینی و پیشگویی یا ارائه‌ی فرضیات و تحلیلهای صرفاً نظری در این مورد نیست. سیر وقایع و روند تحولات، صحت وسقم بسیاری تحلیل‌ها و موضع‌گیری‌ها را درباره‌ی محمد خاتمی تا حدود زیادی مشخص نموده است.
 
مضمون اصلی هر رفرم واقعی و اصلاحات جدی در زمینه سیاسی در رژیم‌های دیکتاتوری، صرفنظر از این‌که چگونه و از چه طریق آن‌را عملی کنند و پیش ببرند، عبارت است از:
 
گسستن بندهای اختناق، پایان دادن به‌سرکوب و شکنجه و اعدام مخالفان، بازکردن فضای سیاسی، به‌رسمیت شناختن حق فعالیت سیاسی برای همه، ازجمله مخالفان رژیم، به‌رسمیت شناختن حق انتخاب آزادانه مردم برای تعیین نمایندگان سیاسی، دولت و حکومت مطلوبشان و در یک کلام حرکت به‌سمت جایگزین‌کردن حاکمیت مبتنی براراده و آرای آزادانه‌ی مردم به‌جای دیکتاتوری است.
 
غیر از این هم ادعای اصلاحات و رفرم سیاسی، به‌هیچ‌وجه اصیل و واقعی نیست و معنایی جز فریب‌کاری، مشاطه‌گری برای یک دیکتاتوری نامشروع ندارد. این یک معیار و شاخص حقیقی است و در هر کشوری و در رابطه با هر رژیم دیکتاتوری در دوران معاصر که تجربه رفرم و اصلاحات سیاسی واقعی را از سر گذرانده، می‌توان دید.
 
به‌عنوان نمونه، به‌رفرم سیاسی در رژیم دیکتاتوری اسپانیا، پس از مرگ فرانکو می‌توان اشاره کرد که اصلاحات با بازشدن فضای سیاسی آغاز شد و به‌سرعت آزادی‌های سیاسی از قبیل آزادی بیان، مطبوعات، اجتماعات، فعالیت احزاب مخالف، انتخابات آزاد و تشکیل دولت براساس اکثریت پارلمان منتخب مردم، جایگزین رژیم دیکتاتوری و فاشیستی فرانکو گردید.
 
این اصلاحات صرفنظر از هر افت وخیزی، اساساً از بالا یعنی از درون رژیم هدایت می‌شد و به‌پیش می‌رفت. طبعاً حرکت‌های مردمی برای دستیابی هرچه سریع‌تر به‌آزادی‌ها وحقوق سیاسیشان، و هم‌چنین احزاب و نیروهای مختلف سیاسی با پایگاه‌های مختلف اجتماعی و با منافع و مواضع گوناگون و متضاد هم حضور داشتند و نقش خود را ایفا می‌کردند. سنگ‌اندازی و مخالفت علیه اصلاحات و رفرم سیاسی هم توسط نیروهای ارتجاعی و محافظه‌کار وجود داشت. اما از آن‌جا که هم مدعیان و دست‌اندرکاران آن در رأس حکومت به‌طور واقعی دنبال اصلاحات یا ناگزیر از آن بودند و هم نظام حاکم ظرفیت آن را داشت، رفرم سیاسی با هر افت‌وخیز مقطعی، روند گسترش و تعمیق را طی کرد تا به‌سرانجام رسید. یعنی دیکتاتوری فاشیستی فرانکو به‌یک دموکراسی بورژوایی استحاله شد.
 
نمونه دیگر، بدون این‌که قصد قیاس مع الفارق داشته باشیم، دولت ملی دکتر مصدق و روند حرکت و جهت‌گیری‌های او در دوران حکومت دو ساله‌اش است. دراین مثال به‌هیچ‌وجه نباید که پیشوای فقید جنبش ضداستعماری مردم ایران، مصدق کبیر و دولت ملی و دستاوردهای درخشان استقلال‌طلبانه و دموکراتیک او را با شیادی هم‌چون محمد خاتمی که عامل خمینی، شاگرد بهشتی و سهیم در همه‌ی جرائم رژیم ایران است، مقایسه و تشبیه شود. اما به‌طور دقیق، از زاویه همین تفاوت ماهوی و غیرقابل قیاس، معلوم می‌شود که وقتی یک رهبر سیاسی واقعاً اصلاح طلب در یک شرایط معین تاریخی و سیاسی با اتکا به‌مردم، خود را به‌یک رژیم اساساً دیکتاتوری و وابسته به‌استعمار تحمیل می‌کند و صادقانه درصدد ایجاد اصلاحات در وضع موجود است، لاجرم پی‌گیرانه و مصرانه به‌دنبال احقاق حقوق ملی و دموکراتیک مردم است آن‌هم درعمل و نه صرفاً در حرف و شعار، که این هم مستلزم خلع ید از دشمنان آزادی و استقلال یعنی قطع سلطه‌ی استعمار خارجی و کوتاه کردن دست دیکتاتوری داخلی و خلع ید از ارگان‌ها و اهرم‌های قدرت واعمال آن است و نه تأیید آن‌ها و تأکید برحضور و وجودشان؛ و نه همدستی با رأس وابستگی و دیکتاتوری. کارنامه‌ی مصدق در زمینه رهبری مبارزات ضداستعماری مردم ایران، ملی‌کردن صنعت نفت وخلع ید از سلطه خارجی که پشتوانه و تکیه گاه دیکتاتوری داخلی هم بود نیازی به‌توضیح وتشریح ندارد. اما در زمینه‌ی مقابله با دیکتاتوری و تلاش برای تأمین آزادی‌ها و احقاق حقوق دموکراتیک مردم کافی است اشاره شود که در زمان مصدق فعالیت همه‌ی احزاب مخالف حتی حزب توده وباند فداییان اسلام، آزاد بود و این در حالی بود که بعد از بهمن ماه سال ۱۳۲۷، به‌دنبال ترور شاه، فعالیت حزب توده به‌دستور شاه ممنوع اعلام شده بود. هم‌چنین باند فداییان اسلام هم به‌رغم کینه توزی‌های ارتجاعیش علیه مصدق و شرکتش در ترور دکتر فاطمی آزادانه فعالیت می‌کرد. هکذا همه‌ی روزنامه‌های مخالف آزاد بودند. آن هم نه فقط روزنامه‌های وابسته به‌حکومت وجناح‌های مختلف آن بلکه روزنامه‌های اپوزیسیون کل رژیم شاه.
 
وفاداری صادقانه مصدق به‌اصلاحات موجب شد که تا آن‌جا که برایش امکانپذیر بود:
 
اولاً‌ـ زمینه‌ی اعمال نفوذ دیکتاتوری شاه را محدود و محدودتر می‌ساخت و متقابلاً حقوق و آزادی‌های مردم و نیروهای سیاسی مخالف را تضمین می‌کرد و گسترش می‌داد.
 
ثانیاً ـ به‌هر میزان که با مخالفت و کارشکنی یا توطئه گری دربار شاه و ارتجاع و استعمار مواجه می‌شد، نه تنها تن به‌سازش و تسلیم و عقب‌نشینی نمی‌داد، بلکه برجدیت و پایداریش برای احقاق حقوق و آزادی‌های دموکراتیک می‌افزود و قاطعیت و رادیکالیسم بیشتری در برابر شاه و اربابان استعماریش و همدستان مرتجع او نشان می‌داد و متقابلاً به‌مردم و نیروهای مترقی و مبارزان راه آزادی بیشتر تکیه می‌کرد و از حرکت‌های اعتراضی آنها علیه دیکتاتوری و ارتجاع بیشتر استقبال می‌کرد. حتی مجلس دست نشانده دربار و استعمار را هم که در برابر اقدام‌ها استقلال طلبانه ودموکراتیک کارشکنی می‌کرد با روی آوردن به‌مردم و رأی مستقیم آن‌ها منحل کرد. مصدق هرگز حاضر نبود با پایمال کردن آزادی‌های مخالفان رژیم، نظر شاه را جلب نمود ه و از این طریق مقام و موقعیت خود را حفظ نماید، چه رسد به‌این‌که مثل آخوند محمد خاتمی در سرکوب مردم و نیروهای مخالف به‌خصوص رزمندگان آزادی سهیم شود؛ و چه رسد به‌این‌که خودش در سرکوب اصلیترین مخالفان رژیم پیش قدم شود و سرکوب مجاهدان و رزمندگان آزادی در رأس خواستهایش قرار گیرد. برعکس با جدیت و پیگیری بیشتر برآزادی‌ها و حقوق دموکراتیک مردم پای می‌فشرد و رویارویی و فاصله‌اش با شاه و دیکتاتوری را هرچه بیشتر و اتکا و همسوییش با مخالفان رژیم را افزایش می‌داد. بی‌علت نبود که دربار شاه و استعمار و ارتجاع و همه‌ی دشمنان آزادی و استقلال ایران وهمه منحرفین و فرصت طلبان سیاسی تاب تحملشان در برابر مصدق ودولت ملی‌اش به‌پایان رسید و انواع توطئه‌ها را برای حذف و قتل او و سرنگونی دولتش طرح ریزی نموده و به‌اجرا گذاشتند و سرانجام با کودتای ننگین ۲۸ مرداد دولت مصدق را که کمتراز دو سال ونیم طول کشید، سرنگون کردند.
 
محمد خاتمی در وعده‌هایش قبل از روی کار آمدن و در سخنرانی‌ها و گفتار درمانی‌هایش بعداز روی‌کارآمدن، از آزادی، با ترجمه‌ی آن یعنی آزادی مخالفان و از جامعه‌ی مدنی و قانونمداری و حاکمیت مردمی و مردم‌سالاری و… بسیار سخن گفت و براصلاحات هم بسا تأکید کرد و خودش را پرچمدار آن می‌دانست. حامیان داخلی و بین‌المللی خاتمی هم با همین اوصاف او را معرفی و تبلیغ می‌کردند. اما آیا موضع‌گیری‌های واقعی و عملکردهای او در آن سال‌ها در راستای این شعارها و درجهت عملی کردن آن‌ها بوده است؟
 
یک دولت اصلاح‌طلب واقعی هم‌چنان‌که اشاره شد فلسفه‌ی وجودی، هدف و رسالتش پایان‌دادن به‌سرکوب و دیکتاتوری و به‌رسمیت شناختن موجودیت و حق فعالیت آزاد سیاسی مخالفان و تلاش برای جلب اعتماد رادیکال‌ترین و جدی‌ترین مخالفان و اتکای به‌آن‌ها برای پیش‌برد امر اصلاحات است.
 
فضای سیاسی به‌هیچ‌وجه باز نشد، اختناق و سرکوب به‌شدت ادامه پیدا کرد، شکنجه و اعدام برقرار بود و مجازات‌های غیرانسانی ازقبیل سنگسار و دست‌بریدن وچشم‌درآوردن و اعدام در ملأعام که در خدمت تشدید سرکوب و ایجاد رعب و وحشت در جامعه است، بیش از گذشته جریان پیدا کرد.  
 
نه‌فقط در زمینه‌ی سیاسی، بلکه در امور عادی و غیرسیاسی و در زندگی شخصی و خصوصی افراد و خانواده‌ها نیز سرکوب و تحمیل و اجبار و محدودیت به‌قوت خود باقی ماند؛ که این‌ها هم عملکرد دیکتاتوری مذهبی و در خدمت تحکیم، تداوم وتشدید سرکوب سیاسی است.
 
آن‌چه هم در اثر شقه و شکاف درونی رژیم ایران و گسست‌های ناشی از جام‌زهر سیاسی و سه‌سره شدن رژیم، آزادی بیان، آزادی مطبوعات و از دستاوردها و افتخارات بزرگ محمد خاتمی تبلیغ می‌شد، با تعطیلی فله‌ای روزنامه‌های موسوم به ۲ خردادی روند معکوس پیدا کرد. همان روزنامه‌ها و نشریاتی که عموماً توسط سرتیپ پاسدارها یا بازجوها و مهره‌های وزارت اطلاعات و عناصر پرسابقه خود رژیم راه‌اندازی شده و اداره می‌شد، همان عناصری که بنابه‌تصریح لیبرال‌ترینشان، وظیفهٌ اصلی خود را در هیأت اصلاح طلب، خدمت به‌نظام، مقابله با نیروهای مخالف و برانداز وتبلیغ موثرتر برای ولی‌فقیه اعلام کرده‌اند.
 
به‌هیچ حزب و سازمان و گروه سیاسی مخالف اجازه‌ی فعالیت داده نشد، حتی موافقان غیرحاکم نظیر نهضت آزادی هم غیرقانونی اعلام شد وگردانندگان و اعضایش به‌طور فله‌ای با برچسب ناچسب برانداز، دستگیر شدند. همان گروهی که حیات خفیف خائنانه‌اش به‌گفته‌ی بازرگان در دوران خمینی و سال‌ها بعد از آن تحمل می‌شد. زیرا پیوسته بروفاداری خود به‌رژیم ایران و التزام به‌قانون اساسی و ولایت‌فقیه تأکید کرده و از هرگونه کار غیر قانونی، چه رسد به‌کار قهرآمیز، علیه رژیم مطلقاً مبرا بود و همسو با آخوندهای حاکم در ضدیت با مشی انقلابی و سرنگونی رژیم ایران از چیزی فروگذار نمی‌کرد.
 
به‌رغم بیعت آشکار بسیاری عناصر و جریان‌های اپوزیسیون‌نما در خارجه با رژیم ایران از طریق تأیید و مشروع قلمدادکردن نمایش انتخابات، مجیزگویی برای محمد خاتمی، ضدیت با مقاومت و مشی انقلابی و محکوم کردن عملیات مقاومت هم‌زبان با رژیم، و به‌رغم همه‌ی عفوخواهی‌ها و امان‌خواستن‌ها، نه‌رژیم و نه‌حتی خود خاتمی کم‌ترین توجهی به‌این التماس و درخواست‌ها برای بازگشت به دامن رژیم نکردند. بدین‌ترتیب اصلاحات مورد ستایش این پاسداران سیاسی، حتی کشش پذیرش و به‌خدمت‌گرفتن رسمی خودشان را هم نداشته و هم‌چنان فایده‌ی حضور آن‌ها در خارج کشور برای ضدیت بامقاومت و مجیزگویی از راه دور و برای رژیم را بیشتر به‌صرفه‌ی خود می‌دانند. اصلاح‌طلبی محمد خاتمی حتی چنین تسلیم‌طلبانی را نمی‌تواند بپذیرد، چه رسد به‌پذیرش فعالیت آزاد و سیاسی برای مخالفان!


نمایندگان رسمی مجلس رژیم ایران به‌خاطر سخنان و موضع‌گیری‌هایشان در مجلس، مورد بازخواست و تحت پیگرد قضایی قرار گرفتند. همان مجلسی که لدی‌الورود و در اولین تصمیم‌گیریش با یک حکم حکومتی ولی‌فقیه برای پس گرفتن طرح مطبوعات دست بالا کرد و کاملاً فلج و بی‌خاصیت گردید.  
همچنین در زمینه سیاسی به‌هیچ حزب و سازمان و گروه سیاسی مخالف اجازه‌ی فعالیت داده نشد. در دوران خاتمی فعالیت موافقان غیرحاکم نظیر نهضت آزادی نیز غیرقانونی اعلام شد و اعضای آن دستگیر شدند.  


نقش فعال محمد خاتمی در سرکوب، چه علیه مجاهدین و ارتش آزادیبخش و چه علیه توده‌های مردم در هنگام حرکت اعتراضی و خشم و خروش آنها علیه رژیم، یک واقعیت انکارناپذیر است. نمونه بارز آن پیش‌قدمی خاتمی در صدور فرمان سرکوب قیام دانشجویان ومردم تهران در تیرماه ۱۳۷۸، و سرکوب و کشتار مردم بی‌گناه آبادان به‌جرم اعتراض به بی‌آبی و سرکوب و کشتار مردم سنندج و چندین شهر دیگر به‌جرم تظاهرات اعتراضی به‌دستور استانداران و مأموران خود محمد خاتمی.
در این دوران حتی نمایندگان رسمی مجلس رژیم ایران به‌خاطر سخنان و موضع‌گیری‌هایشان در مجلس، مورد بازخواست و تحت پیگرد قضایی قرار گرفتند. دفاع محمد خاتمی از نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی چه در گذشته  و چه در زمان ریاست خودش نشان دهنده ی فاصله او از اصلاح‌طلبی بود


دفاع محمد خاتمی از همه جنایات، به‌خصوص از وحشتناکترین فجایع ضدبشری این رژیم، نظیر قتل‌عام ۳۰ هزار زندانی سیاسی، اعدام ۱۲۰ هزار مجاهد ومبارز، جنگ ضدمیهنی و خانمان‌سوز ۸ ساله، دفاع ازهمه‌ی شکنجه‌گران و ستایش از امثال لاجوردی وصیاد شیرازی و در رأس همه‌ی این‌ها تقدیس مداوم از خمینی.  
محمد خاتمی موضع خود در مورد آزادی گفته بود: نگاه من به‌آزادی از موضع حفظ نظام است.<ref>قطع‌نامه‌ی شورای ملّی مقاومت ایران - کمیسیون مطالعات سیاسی، ۲۵ فروردین ۱۳۷۸</ref>


محمد خاتمی حتی یکی از روزنامه‌های جناح خودش به نام آریا را به‌جرم نوشتن یک جمله درمورد قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷، توقیف می‌کند. خاتمی هم‌چنین دستور داده بود که در تکذیب گزارش‌ها و نوشته‌های منتظری در کتاب خاطراتش که در آن به‌فاجعه هولناک قتل عام زندانیان سیاسی به‌دستور خمینی پرداخته، به‌این نوشته‌ها پاسخ داده شود. محمد خاتمی که در مورد آزادی بسیار حرف زده بود در یک کلام آن‌را چنین تعریف کرد که  نگاه من به‌آزادی از موضع حفظ نظام است.<ref>قطع‌نامه‌ی شورای ملّی مقاومت ایران - کمیسیون مطالعات سیاسی، ۲۵ فروردین ۱۳۷۸</ref> <references />
== منابع ==
<references />

منوی ناوبری