۱٬۶۵۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰۰: | خط ۱۰۰: | ||
==== پدرسالاری ==== | ==== پدرسالاری ==== | ||
مردان غالبا شکارگر یا چوپان بودند. از این رو در قبایل دامپرور، کار مردان به منزله یک عامل اقتصادی در جماعت، مفهوم تازهای به خود گرفت و سرانجام منبع اصلی تامین ارزشهای مادی جامعه گشت و موقعیت آنها در قبیله تحکیم گردید. این پدیده موجد نظام پدرسالاری شد. این تغییرات در قبایل کشاورز دیرتر صورت گرفت. | مردان غالبا شکارگر یا چوپان بودند. از این رو در قبایل دامپرور، کار مردان به منزله یک عامل اقتصادی در جماعت، مفهوم تازهای به خود گرفت و سرانجام منبع اصلی تامین ارزشهای مادی جامعه گشت و موقعیت آنها در قبیله تحکیم گردید. این پدیده موجد نظام پدرسالاری شد. این تغییرات در قبایل کشاورز دیرتر صورت گرفت. | ||
=== بحران در مناسبات تولیدی اشتراکی آغازین === | |||
==== پیدایش تولید اضافی و تغییر در توزیع محصولات ==== | |||
افزایش عمومی بازدهی کار طی نخستین و دومین تقسیم اجتماعی کار، به مرحلهای رسید که اعضای جامعه میتوانستند نه تنها نیازهای آنی خود را تامین کنند، بلکه توان آن را یافتند که مقادیری از محصولات خود را نیز ذخیره نمایند. تخصص یافتن در ابزارها و وسایل تولید و استفاده انفرادی از آنها، جدایی گروههای بزرگ کار را تندتر کرد. چون اعضای طایفه وظایف گوناگونی را انجام میدادند، بازدهی کار متنوع بود. از اینرو ارزش و اهمیت کار اعضای منفرد و نقش آنها در جریان تولید متفاوت بود. | |||
تحت چنین شرایطی اصل توزیع مساوی که تاکنون اجباری و مبتنی بر همکاری متقابل و برابر اعضای جامعه بود، دیگر نمیتوانست پاسخگوی تکامل نیروهای مولد باشد. تغییرات در نظام توزیع خصلت مترقیانهای داشت زیرا انسان را تشویق میکرد فعالیت خود ار به رشتههای جدید و مهمی گسترش دهد. | |||
==== پیدایش مالکیت خصوصی ==== | ==== پیدایش مالکیت خصوصی ==== | ||
در قبایل دامپرور گلهها به تدریج در تملک خانوادههای گوناگون قرار گرفت و هرکدام از آنها مقادیر گوناگونی محصول تولید میکردند که دیگر خودبهخود متعلق به تمامی جامعه نبود. پیدایش مالکیت خصوصی، موجد نوع تازهای مبادلهی درون جماعت میان خانوادههای گوناگون بود. | |||
با رشد نیروهای مولد و تقسیم کار در درون جماعت، هنگامی که کار انفرادی ثمربخش گشت، اعضای جماعت توانستند ثمرات کار خود را در بازار در معرض مبادله بگذارند. آنها از نظر اقتصادی استقلال یافتند و این استقلال به صورت استقرار نهاد مالکیت خصوصی متظاهر گشت. جامعه مبتنی بر قلمرو ارضی مشترک، عبارت بود از گذار از جامعه مبتنی بر مالکیت جمعی به جامعه مبتنی بر مالکیت خصوصی. | |||
==== پیدایش بردهداری ==== | ==== پیدایش بردهداری ==== | ||
هنگامی که انسان میتوانست به اندازه بخور و نمیر تولید کند، بهرهکشی انسان از انسان امکانپذیر نبود. از همینرو بود که معمولا اسرا را میکشتند. گهگاه، برخی از طایفهها برای افزایش قدرت خود، یک اسیر جنگی را به صورت عضو کامل جماعت خود میپذیرفت. اما با افزایش بازدهی کار شرایطی پدید آمد که به موجب آن اسیر جنگی میتوانست بیش از آنچه مورد نیاز حیاتی او بود، تولید کند. با به کار گماشتن اسیران برای تامین مایحتاج و به علت محروم بودن آنان از حق برداشت مساوی از محصول اضافی اجتماعی، بخشی از جامعه توانست ثمرات کار آنها را به خود اختصاص دهد و بدین گونه او را استثمار کند. از این پس دیگر اسیران کشته نمیشدند، بلکه به صورت برده درآمده و به کارکنانی بدل میگشتند که فاقد هرگونه حقی بودند. | |||
بردگان جزو اموال خصوصی رؤسا و سایر بزرگان و اشراف طایفه محسوب شده و کار آنها ثروت بیشتری برای این اقلیت فراهم آورد و سرانجام بر قدرت آنها بیش از پیش افزود. | |||
==== طبقات ==== | ==== طبقات ==== | ||
اینک در جامعه، سه گروه اساسی به وجود آمده بود که هرکدام به طرز خاصی با وسایل و ابزارهای تولید بستگی داشتند. | |||
نخست بردگان بودند با محرومیت کامل از همه حقوق مالکیت که خود نیز جزیی از اموال اربابان خود محسوب میشدند. گروه دوم بردهداران بودند که ابزارها و وسایل تولید و نیز بردگان را در تملک خود داشتند. گروه سوم، آزادگانی بودند که از خود دارایی کوچکی داشتند. این دارایی ناشی از خود کار خود و مالکیت آنها بر وسایل و ابزارهای کوچک بود. | |||
برمبنای این رابطه، برای نخستین بار در تاریخ بشری، جامعه به طبقات تقسیم شد. پیدایش مالکیت خصوصی و نابرابری در استفاده از ثروت اجتماعی موجد تحولاتی در حقوق و وظایف اعضای جامعه گشت. گروه ثروتمند حاکم، تمامی امور جامعه و رهبری نیروهای نظامی طایفه را به دست آورد. | |||
== نظامهای بردهدار == | == نظامهای بردهدار == |
ویرایش