۷٬۳۴۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
| content5 = | | content5 = | ||
}} | }} | ||
'''رژیم ولایت فقیه''' | '''رژیم ولایت فقیه''' نظام حاکم بر کشور ایران است. بنیانگذار رژیم ولایت فقیه [[روحالله خمینی]] بود که با پیروزی انقلاب ضد سلطنتی در ایران در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ خورشیدی، بر مسند قدرت تکیه زد. پایه رژیم ولایت فقیه بر نظریه ولایت فقیه استوار است. خمینی این نظریه را در فاصله سالهای ۱۳۴۴ تا ۱۳۵۰ طی درسهای حوزوی خود زمانی که در نجف در تبعید بود تدریس میکرد. این دروس در کتابی به نام حکومت اسلامی در سال ۱۳۴۸ منتشر شد. ولایت فقیه بر حکومت مادام العمر و مطلقالعنان یک فقیه تاکید دارد. در سال ۱۳۵۸ هنگام تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ولایت فقیه در چند اصل وارد قانون اساسی ایران شد. این اصول ستون فقرات حکومت جمهوری اسلامی هستند. در سالهای بعد ولایت فقیه به ولایت مطلقه فقیه تغییر نام داد. | ||
در نظریه ولایت فقیه تشکیل حکومت اسلامی اصلیترین هدف مسلمانان ذکر شده است و حفظ آن به هر وسیله ممکن از همه امور واجبتر است. در این نظریه، ولی فقیه فراتر از هر قانونی است و هیچ محدودیتی در اعمال حاکمیت خود ندارد. خمینی در نامهای به خامنهای در سال ۱۳۶۶ گفت:««همان قدرتی که خدا برای پیغمبر قاٰئل شده، برای ولی امر و ولی فقیه هم قائل شده است.» | در نظریه ولایت فقیه تشکیل حکومت اسلامی اصلیترین هدف مسلمانان ذکر شده است و حفظ آن به هر وسیله ممکن از همه امور واجبتر است. در این نظریه، ولی فقیه فراتر از هر قانونی است و هیچ محدودیتی در اعمال حاکمیت خود ندارد. خمینی در نامهای به خامنهای در سال ۱۳۶۶ گفت:««همان قدرتی که خدا برای پیغمبر قاٰئل شده، برای ولی امر و ولی فقیه هم قائل شده است.» | ||
رژیم ولایت فقیه یک نظام مادون سرمایهداری است. این رژیم به ناچار برای حفظ حاکمیت خود، بر دو پایه سرکوب و صدور تروریسم([[صدور بحران]]) استوار است. سرکوب در رژیم ولایت فقیه بر همه امور اجتماعی و زندگی مردم اعمال میشود. زن ستیزی یکی از ویژگیهای رژیم ولایت فقیه است. رژیم ولایت فقیه در طول حیات خود با سرکوب زنان، سرکوب اقلیتهای مذهبی، سرکوب جریانهای مختلف سیاسی، حرکتهای مردمی و اعتراضی مانند اعتراضات دانشجویان در ۱۸ تیر ۱۳۷۸، [[تظاهرات ۱۳۸۸|اعتراضات و قیام ۱۳۸۸]]، اعتراضات اقشار مختلف مردم در دی ۱۳۹۶ و اعتراضات گسترده به گرانی قیمت بنزین در [[اعتراضات ۱۳۹۸ ایران|قیام آبان ۱۳۹۸]] و دهها نمونه دیگر | رژیم ولایت فقیه یک نظام مادون سرمایهداری است. این رژیم به ناچار برای حفظ حاکمیت خود، بر دو پایه سرکوب و صدور تروریسم([[صدور بحران]]) استوار است. سرکوب در رژیم ولایت فقیه بر همه امور اجتماعی و زندگی مردم اعمال میشود. زن ستیزی یکی از ویژگیهای رژیم ولایت فقیه است. رژیم ولایت فقیه در طول حیات خود با سرکوب زنان، سرکوب اقلیتهای مذهبی، سرکوب جریانهای مختلف سیاسی، حرکتهای مردمی و اعتراضی مانند اعتراضات دانشجویان در ۱۸ تیر ۱۳۷۸، [[تظاهرات ۱۳۸۸|اعتراضات و قیام ۱۳۸۸]]، اعتراضات اقشار مختلف مردم در دی ۱۳۹۶ و اعتراضات گسترده به گرانی قیمت بنزین در [[اعتراضات ۱۳۹۸ ایران|قیام آبان ۱۳۹۸]] و دهها نمونه دیگر بقاء خود را حفظ کرده است. | ||
یکی دیگر از پایههای رژیم ولایت فقیه، [[صدور بحران]] به خارج از مرزها است. از این کارکرد رژیم ولایت فقیه در جمهوری اسلامی با نام صدور انقلاب نام برده میشود. این سیاست سرپوشی بر سرکوب داخلی است و بحرانهای درونی را مهار میکند. | یکی دیگر از پایههای رژیم ولایت فقیه، [[صدور بحران]] به خارج از مرزها است. از این کارکرد رژیم ولایت فقیه در جمهوری اسلامی با نام صدور انقلاب نام برده میشود. این سیاست سرپوشی بر سرکوب داخلی است و بحرانهای درونی را مهار میکند. | ||
اقتصاد در رژیم ولایت فقیه، بر چنگ انداختن بر منابع ملی و بهرهبرداری انحصاری باندهای حاکم استوار است و از هیچ قاعده و قانون شناخته شده کلاسیک پیروی نمیکند. در آمد اصلی | اقتصاد در رژیم ولایت فقیه، بر چنگ انداختن بر منابع ملی و بهرهبرداری انحصاری باندهای حاکم استوار است و از هیچ قاعده و قانون شناخته شده کلاسیک پیروی نمیکند. در آمد اصلی رژیم ولایت فقیه از فروش نفت حاصل میشود و یک اقتصاد تک پایه به شمار میرود. | ||
از ابتدای روی کار آمدن رژیم ولایت فقیه در ایران دعواها و اختلافات درونی آن برای تسلط بر منابع مالی و بدست آوردن هژمونی در حاکمیت | از ابتدای روی کار آمدن رژیم ولایت فقیه در ایران دعواها و اختلافات درونی آن برای تسلط بر منابع مالی و بدست آوردن هژمونی در حاکمیت آغاز شد. از سویی هر جناح مدعی است که راهحل خودش کارایی بیشتری برای حفظ نظام دارد. به این ترتیب درگیریهای جناحی در رژیم ولایت فقیه، تخصامات باندی بر سر کسب قدرت یا اختلاف سیاستگذاری بر سر مناقشهی تضمین بقاست. | ||
رژیم ولایت فقیه بنا به ماهیت | رژیم ولایت فقیه بنا به ماهیت خود، قابلیت اصلاح ندارد و اگر تن به اصلاحات واقعی بدهد، در واقع موجودیت خود را نفی کرده است. | ||
== خمینی بنیانگذار رژیم ولایت فقیه == | == خمینی بنیانگذار رژیم ولایت فقیه == | ||
[[پرونده:روحالله خمینی در جوانی.jpg|جایگزین=خمینی بنیانگذار رژیم ولایت فقیه در جوانی|بندانگشتی|350x350پیکسل|خمینی در دوران جوانی]] | [[پرونده:روحالله خمینی در جوانی.jpg|جایگزین=خمینی بنیانگذار رژیم ولایت فقیه در جوانی|بندانگشتی|350x350پیکسل|خمینی در دوران جوانی]] | ||
[[روحالله خمینی|خمینی]] در سال ۱۲۷۹ شمسی در خمین متولد شد. پدرش مصطفی پسر احمد هندی بود. مادرش هاجر دختر میرزا احمد از اهالی خمین بود. به گفته مرتضی پسندیده، برادر خمینی، پدر او در خمین شخص با نفودی بود و خدمه و تفنگچی داشت. زمانیکه خمینی دوساله بود، پدرش به دست یکی از همراهانش به قتل رسید. خمینی دوران نوجوانی را در خمین گذراند و صرف و نحو و منطق را نزد برادر بزرگترش مرتضی پسندیده آموخت. از ۱۲۹۸ به ترتیب در حوزههای اصفهان و اراک و قم تحصیل کرد. در سال ۱۳۰۵ در حوزه قم سطوح عالیهی | [[روحالله خمینی|خمینی]] در سال ۱۲۷۹ شمسی در خمین متولد شد. پدرش مصطفی پسر احمد هندی بود. مادرش هاجر دختر میرزا احمد از اهالی خمین بود. به گفته مرتضی پسندیده، برادر خمینی، پدر او در خمین شخص با نفودی بود و خدمه و تفنگچی داشت. زمانیکه خمینی دوساله بود، پدرش به دست یکی از همراهانش به قتل رسید. خمینی دوران نوجوانی را در خمین گذراند و صرف و نحو و منطق را نزد برادر بزرگترش مرتضی پسندیده آموخت. از ۱۲۹۸ به ترتیب در حوزههای اصفهان و اراک و قم تحصیل کرد. در سال ۱۳۰۵ در حوزه قم سطوح عالیهی آموزشهای حوزوی را به پایان رساند و در سال ۱۳۱۵ در شمار آخوندهای مدعی اجتهاد بود. مهمترین استاد خمینی شیخ عبدالکریم حائری، مؤسس حوزه علمیه قم بود که او نیز شاگرد [[شیخ فضلالله نوری]] بود.<ref>کتاب خمینی دجال ضد بشر ـ ص۲۴ - انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران</ref> | ||
=== خمینی در دوران رضا شاه === | === خمینی در دوران رضا شاه === | ||
در دوران دیکتاتوری [[رضا شاه|رضا شاه]]، خمینی | در دوران دیکتاتوری [[رضا شاه|رضا شاه]]، خمینی دوران جوانی را میگذراند و مشغول درسهای حوزه بود. در این دوران بودند روحانیونی که در برابر زورگوییهای او اعتراض کردند. در صدر آنها سید حسن مدرس بود. او تا لحظه جان باختن زیر انواع فشارها قرار داشت. [[سید حسن مدرس]] در ۲۳ آذر ۱۳۱۶ به دستود رضاشاه کشته شد. خمینی در این دوران هیچ فعالیت سیاسی نداشت و کاملا مطیع سیاستهای حاکم بود. خمینی در دیداد با هیأت دولت در شهریور ۱۳۶۱ گفته بود: <blockquote>«هر کس زمان رضاشاه را درک کرده باشد، میداند که آن زمان غیر از زمان محمدرضاشاه بود. رضاشاه قلدری بود که شاید مردم ما او را خیلی نمیشناختند و شاید تاریخ کمتر کسی را مثل او به یاد داشته باشد. مدرس در مقابل او با قدرت ایستاد...»</blockquote>در دورهی دیکتاتوری [[رضاشاه پهلوی|رضاشاه]] تنها فعالیتی که ازخمینی مشاهده و ثبت شده است، برگزاری کلاس اخلاق در حوزهی قم بود. این کلاسها در مدرسهی فیضیه دایر بود و سپس با تذکر مأموران رضاشاه به مدرسه «حاج ملا صادق» در حومهی قم منتقل شد. | ||
در کتاب «نهضت امام خمینی» برای توجیه سکوت [[روحالله خمینی|خمینی]] در آن زمان آمده است: «امام خمینی از آنجا که هماره از تدابیر کافی و درایت و بصیرت سرشار برخوردار میباشد، توانست با تاکتیک و نهانکاریها که از دستورات و تعالیم زندهی اسلام است و تقیه نام دارد، رژیم و کارشناسهای داخلی و خارجی را غافلگیر سازد...».<ref>کتاب خمینی دجال ضد بشر- ص۳۵ و ۳۶ - انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران</ref> | در کتاب «نهضت امام خمینی» برای توجیه سکوت [[روحالله خمینی|خمینی]] در آن زمان آمده است: «امام خمینی از آنجا که هماره از تدابیر کافی و درایت و بصیرت سرشار برخوردار میباشد، توانست با تاکتیک و نهانکاریها که از دستورات و تعالیم زندهی اسلام است و تقیه نام دارد، رژیم و کارشناسهای داخلی و خارجی را غافلگیر سازد...».<ref>کتاب خمینی دجال ضد بشر- ص۳۵ و ۳۶ - انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران</ref> | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
=== خمینی در دوران محمد رضا شاه === | === خمینی در دوران محمد رضا شاه === | ||
[[پرونده:خمینی در کنار کاشانی.JPG|جایگزین=خمینی بنیانگذار رژیم ولایت فقیه در کنار کاشانی|بندانگشتی|خمینی در کنار کاشانی در سال ۱۳۳۱]] | [[پرونده:خمینی در کنار کاشانی.JPG|جایگزین=خمینی بنیانگذار رژیم ولایت فقیه در کنار کاشانی|بندانگشتی|خمینی در کنار کاشانی در سال ۱۳۳۱]] | ||
در سالهای بعد از شهریور ۱۳۲۰ و سقوط رضاخان که یک فضای نسبتا باز سیاسی ایجاد شده بود خمینی | در سالهای بعد از شهریور ۱۳۲۰ و سقوط رضاخان که یک فضای نسبتا باز سیاسی ایجاد شده بود خمینی سکوت خود را شکست و در کتاب کشفالاسرار به انتقاد از دیکتاتوری سرنگونشدهی رضاخان پرداخت. در دوران نخست وزیری [[دکتر محمد مصدق]]، خمینی در کنار [[آیتالله کاشانی]] و از نزدیکان او بود. او در جهت مخالفت با دولت ملی دکتر مصدق میکوشید. خمینی بعد از رسیدن به قدرت، بارها کینه خود نسبت به مصدق را اعلام کرد. اولین بار بعد از مراسم سالگرد درگذشت مصدق در ۱۴ اسفند ۱۳۵۷، هنگامی که [[سید محمود طالقانی|آیتالله طالقانی]] در آن مراسم سخنرانی کرد؛ این مراسم را میتینگ راه انداختن «برای هر استخوانی» توصیف کرد. خمینی در سخنرانی خود در ۲۵ خرداد ۱۳۶۰ نیز گفت که مصدق مسلمان نبود.<ref>صحیفه نور - جلد ۱۵</ref> او همچنین با بیان اینکه مصدق از اسلام سیلی خورد (اشاره به کودتای استعماری ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ علیه دکتر مصدق) ابراز خرسندی کرد. | ||
در سال ۱۳۴۱ بعد از تصویب قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی | در سال ۱۳۴۱ بعد از تصویب قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی خمینی به دادن حق رأی به زنان اعتراض کرد. در ۱۶خرداد ۴۲ و در پی یک سخنرانی تند علیه حکومت شاه، خمینی بازداشت شد و به مدت دو ماه در زندان بود. در ۴ آبان ۱۳۴۳ در پی سخنرانی خمینی در اعتراض به قانون کاپیتولاسیون، بلافاصله دستگیر و به ترکیه تبعید شد. پس از یکسال حضور در ترکیه به نجف رفت و تا مهر ۱۳۵۷ در آنجا باقی ماند. او در سالهای تبعید اساسا سکوت اختیار کرد. در سال ۱۳۴۹ بعد از واقعه سیاهکل که تعدادی از رزمندگان فدایی به پاسگاه ژاندارمری سیاهکل حمله کردند، خمینی در واکنش به این واقعه در نامهای به اتحادیهی دانشجویان مسلمان خارج کشور نوشت: | ||
«از حادثه آفرینی استعمار در کشورهای اسلامی نظیرحادثهی سیاهکل و حوادث ترکیه فریب نخورید و اغفال نشوید.»<ref>پابه پای آفتاب -جلد۳ ص۱۶۳- مصاحبه با حمید روحانی</ref> | |||
در | درسالهای ۱۳۴۴تا ۱۳۵۰ خمینی به تدریس در حوزه نجف مشغول بود. مباحث حکومت اسلامی خمینی طرح او برای حکومت آینده است که در این سالها در جمع شاگردان محدود او تدریس شده است. در سالهای بعد از ۱۳۵۰ با ظهور سازمانهای انقلابی نظیر مجاهدین و فدائیان خلق در مبارزه علیه حکومت پهلوی، و محبوبیت آنان نزد توده مردم، خمینی نیز از این فرصت استفاده کرد و در فاصله سالهای ۵۰ تا ۵۷، یازده پیام خطاب به دانشجویان و جوانان صادر کرد. او هیچ گاه مجاهدین را تایید نکرد اما تحت فشار افکار عمومی جامعه، فتوایی برای واگذاری یک سوم از سهم امام به خانواده زندانیان سیاسی و نشر کتب اسلامی سیاسی، صادر کرد. | ||
خمینی | در سال ۱۳۵۵ کارتر با سیاست حقوق بشر در آمریکا روی کار آمد. او در پی این سیاست رژیم شاه را مجبور کرد که شکنجه در زندانها را کنار بگذارد. خمینی این فضا را خوب درک کرده بود. او سکوت سالیان خود را شکست و از فرصت بهدست آمده استفاده کرد. در آبان ۱۳۵۶ شاه از آمریکا بازگشت و بر سیاست جدید و استمرار فضای باز سیاسی تاکید کرد. خمینی، دو ماه بعد در سخنرانی به مناسبت مرگ پسرش مصطفی، آخوندها را به استفاده از فرصت بهدست آمده فراخواند و گفت: <blockquote>«امروز یک فرجه پیدا شده، من عرض میکنم به شما یک فرجه پیدا شده، اگر این فرجه پیدا نشده بود، این اوضاع امروز نمیشد در ایران. اگر الان غنیمت بشمارند این را این فرصت است. این فرصت را غنیمت بشمارند آقایان. بنویسند، اعتراض کنند الان نویسندههای احزاب دارند مینویسند، امضا میکنند، اشکال میکنند،... شما هم بنویسید... امروز روزی است که باید گفت و پیش میبرید. و من خوف آن دارم که خدای نخواسته این فرجه از دست برود... خوب ما دیدیم که چندین نفر اشکال کردند... امضا کردند و کسی هم کارشان نداشت.»<ref>صحیفه نور- جلد۱ - ص ۲۶۶</ref></blockquote>با شروع اعتراضات علیه شاه از آبان ۱۳۵۶ تا پیروزی انقلاب ضد سلطنتی، خمینی همواره پشت مردم و تحولات حرکت میکرد و در وقایع مهم از قبیل تظاهرات خونین ۱۷ دیماه ۵۶ در قم و همچنین تظاهرات مردم تبریز در ۲۹ بهمن همان سال و بعد از واقعه خونین ۱۷ شهریور ۵۷، با ارزیابی سیر تحولات با چند روز تأخیر موضع گیری میکرد. | ||
خمینی در ۱۳ مهر ۱۳۵۷ از طریق کویت به پاریس رفت. رفتن خمینی به پاریس، او را در مرکز توجهات جهانی قرار داد. در روزهای پایانی رژیم پهلوی، خمینی و نمایندگانش در پاریس و تهران به طور دائم با نمایندگان ایالات متحده برای انتقال آرام قدرت و جلوگیری از انقلاب قهر آمیز مذاکره میکردند. در ۱۲ بهمن ۵۷ خمینی از پاریس به تهران آمد. در ۱۶ بهمن تشکیل دولت موقت به نخست وزیری مهندس بازرگان که حکم آن به امضای خمینی رسیده بود اعلام شد. خمینی دولت بازرگان را دولت امام زمان نامید، اما یک سال بعد | خمینی بعد از اطمینان یافتن از مواضع آمریکا در قبال حکومت شاه و تضعیف پایههای سلطنت شاه، به طور بیسابقهای به سخنرانیها و موضعگیریهای سیاسی خود افزود و برای به دست آوردن رهبری جنبش مردم و انقلاب ضد سلطنتی تلاش کرد. او برای رسیدن به این منظور، عقاید واقعی خود را پنهان و حتی خلاف آن اظهار نظر میکرد. به عنوان نمونه در حالیکه در سال ۴۱ با حق رأی زنان مخالفت کرده بود، در اردیبهشت ۱۳۵۷ در مصاحبهای با روزنامه فرانسوی لوموند در نجف گفت: «در خصوص زنان، اسلام هیچگاه مخالف آزادی آنها نبوده است... زن مساوی مرد است، زن مانند مرد آزاد است که سرنوشت و فعالیتهای خود را انتخاب کند...»<ref>صحیفه نور - جلد ۲ - ص۴۴</ref> در همین مصاحبه او هر گونه قصد و تمایل خود برای قرار گرفتن در رأس قدرت را انکار کرد. خمینی پس از رسیدن به حکومت مجددا ایجاد محدودیت برای زنان را آغاز کرد. | ||
[[روحالله خمینی|خمینی]] در ۱۳ مهر ۱۳۵۷ از طریق کویت به پاریس رفت. رفتن خمینی به پاریس، او را در مرکز توجهات جهانی قرار داد. در روزهای پایانی رژیم پهلوی، خمینی و نمایندگانش در پاریس و تهران به طور دائم با نمایندگان ایالات متحده برای انتقال آرام قدرت و جلوگیری از انقلاب قهر آمیز مذاکره میکردند. در ۱۲ بهمن ۵۷ خمینی از پاریس به تهران آمد. در ۱۶ بهمن تشکیل دولت موقت به نخست وزیری مهندس بازرگان که حکم آن به امضای خمینی رسیده بود اعلام شد. خمینی دولت بازرگان را دولت امام زمان نامید، اما یک سال بعد بهوسیله نیروهای موسوم به «خط امام» با [[گروگانگیری در سفارت آمریکا]] دولت بازرگان را مجبور به استعفا کرد. در ۲۲ بهمن با اعلام بیطرفی ارتش شاه، انقلاب ضد سلطنتی پیروز شد و خمینی زمام حکومت در ایران را به دست گرفت.<ref>خمینی دجال ضد بشر - ص ۳۹ تا ۲۳۴ - انتشارات سازما مجاهدین خلق ایران</ref> خمینی توسط عوامل خود قانون اساسی ولایت فقیه را به تصویب رساند. او تا سال ۱۳۶۸ به عنوان ولی فقیه در رأس حکومت در ایران قرار داشت. او در ۱۳ خرداد ۱۳۶۸ بعد از دوره بیماری در بیمارستانی در تهران، مرد. | |||
== نظریه ولایت فقیه == | == نظریه ولایت فقیه == | ||
خمینی نظریه خود برای حکومت را در کتابی به نام «حکومت اسلامی» یا «ولایت فقیه» که مجموعهای از درسهای او در نجف است، و در سال ۱۳۴۸ منتشر شد، ارائه کرده است.<ref>کتاب شناخت رژیم ولایت فقیه - انتشاران سازمان مجاهدین خلق ایران</ref>خمینی نظریه ولایت فقیه را در دوران حاکمیت خود قدم به قدم شکل داد. او این نظریه را بر پایه آیهای از قرآن بنا کرده که میگوید: | خمینی نظریه خود برای حکومت را در کتابی به نام «حکومت اسلامی» یا «ولایت فقیه» که مجموعهای از درسهای او در نجف است، و در سال ۱۳۴۸ منتشر شد، ارائه کرده است.<ref>کتاب شناخت رژیم ولایت فقیه - انتشاران سازمان مجاهدین خلق ایران</ref>خمینی نظریه ولایت فقیه را در دوران حاکمیت خود قدم به قدم شکل داد. او این نظریه را بر پایه آیهای از قرآن بنا کرده که میگوید: | ||
«اطیعوا الله و اطیوا الرسول و اولی الامر منکم»<ref>آیه ۵۹ سوره نساء</ref> یعنی اطاعت کنید از خدا و رسول خدا و از صاحبان امر خودتان. اولیالامر در مفهوم، جمع ولی امر است، یعنی کسی که امر و قدرت در دست اوست. خمینی این کلمه را معادل آخوند میداند. او در نامهای به خامنهای مینویسد: «همان قدرتی که خدا برای پیغمبر قاٰئل شده، برای ولی امر و ولی فقیه هم قائل شده است. | «اطیعوا الله و اطیوا الرسول و اولی الامر منکم»<ref>آیه ۵۹ سوره نساء</ref> یعنی اطاعت کنید از خدا و رسول خدا و از صاحبان امر خودتان. اولیالامر در مفهوم، جمع ولی امر است، یعنی کسی که امر و قدرت در دست اوست. خمینی این کلمه را معادل آخوند میداند. او در نامهای به خامنهای مینویسد: <blockquote>«همان قدرتی که خدا برای پیغمبر قاٰئل شده، برای ولی امر و ولی فقیه هم قائل شده است...آن چه گفته شده است تا کنون و یا گفته مى شود، ناشى از عدم شناخت ولایت مطلقه الهى است...حکومت که شعبه اى از ولایت مطلقه رسول اللَّه- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- است، یکى از احکام اولیه اسلام است و مقدم بر تمام احکام فرعیه، حتى نماز و روزه و حج است» </blockquote>در تاریخ شیعه این نظرگاه را با این وسعت و دامنه برای اولین بار خمینی پرورانده است. | ||
خمینی در کتاب حکومت اسلامی میگوید، اگر فرد لایقی که دارای خصلتهای مرجع تقلید است به | خمینی در کتاب حکومت اسلامی میگوید، اگر فرد لایقی که دارای خصلتهای مرجع تقلید است به پاخاست و حکومت تشکیل داد، همان ولایتی را دارد که رسول اکرم در اداره امور جامعه داشت، لذا بر همه مردم لازم است که از او اطاعت کنند. | ||
کتاب حکومت اسلامی زمانی منتشر شد که فرضیه حکومت در ذهن خمینی مطرح بود | کتاب حکومت اسلامی زمانی منتشر شد که فرضیه حکومت در ذهن خمینی مطرح بود. در واقع این نظریه پیش از اینکه یک نظریه و دکترین اسلامی باشد، یک زمینهسازی برای دوران حکومت خمینی است. | ||
== ولایت فقیه در قانون اساسی جمهوری اسلامی == | == ولایت فقیه در قانون اساسی جمهوری اسلامی == | ||
خط ۱۵۱: | خط ۱۵۳: | ||
== پایههای رژیم ولایت فقیه == | == پایههای رژیم ولایت فقیه == | ||
پایگاه طبقاتی رژیم ولایت فقیه، خرده بورژوازی سنتی | پایگاه طبقاتی رژیم ولایت فقیه، خرده بورژوازی سنتی است. این رژیم به لحاظ سیاسی یک رژیم مادون سرمایهداری به شمار میرود. نیروهای پشتوانه ولایت فقیه از نظر تاریخی، نیروهای خشک اندیش با درک فرمالیستی از مذهب هستند که سابقه تاریخیشان به [[آیتالله کاشانی|کاشانی]] و [[شیخ فضلالله نوری|شیخ فضل الله نوری]] میرسد. ولایت فقیه رژیمی است که تلاش دارد یک سر مادون سرمایهداری به نام ولایت فقیه را به بدنه مناسبات سرمایهداری جامعه ایران بچسباند و تحمیل کند.<ref>[https://image.mojahedin.org/Attachments/?id=a02b9c43-ebe9-452b-a2da-d04ec8fe39c6 کتاب استراتژی قیام و سرنگونی] - ص۲۹۰ - مسعود رجوی</ref> این پدیده در عمل غیرممکن است و بسیاری از تناقضات موجود در حاکمیت و در نتیجه جامعه ایران ناشی از این پدیده است. | ||
ولایت فقیه از این جهت یک «سر مادون سرمایهداری» است که حکومت مطلوب آن، حکومت بر یک جامعهی فئودالی با سطح آگاهی پایین است. در گذشته در روستاهای دورافتاده، آخوندها با موعظه، روضهخوانی و دعانویسی در حاشیهی حاکمیت فئودال، امرار معاش میکردند. در چنین محیطی سطح پایین فرهنگ مهمترین عامل بقاء و ارتزاق این قشر به شمار میرفت. ولایت فقیه به منزلهی حاکمیت یک آخوند، در چنین شرایطی است که میتواند به اوج بلوغ خود دستیابد،در حالیکه در جامعه مدرن چنین الگوهایی قابل پذیرش نیستند. آنچه رخ داده است جامعهای است که با گذار از آن مرحله تکامل اجتماعی وارد دنیای مدرن و حتی پسامدرن شده است. سر مادون سرمایهداری ولایت فقیه به ناچار خود را با چنین جامعهای منطبق کرده است. هم این انطباق ناهمگون و غیرمنطقی استو هم جامعه آن را برنمیتابد. | |||
بنا به همین خاصیت ضدتاریخی، رژیم ولایت فقیه برای حفظ بقاء خود حاکمیتش را بر دو پایهی، سرکوب داخلی و [[صدور بحران]] استوار کرده است. سرکوب در رژیم ولایت فقیه به شکلی عریان و بیشکاف از طریق [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی|سپاه پاسداران]]، بسیج ،عوامل لباس شخصی و دهها ارگان دیگر اعمال میشود. این رژیم برای سرپوش گذاشتن بر سرکوب داخلی به بحرانسازی در کشورهای دیگر میبردازد. از سویی صدور بحران به کشورهای همسایه نقش نقش انگیزهبخشی برای نیروهای داخلی را نیز ایفا میکند. شعارهایی چون تشکیل هلال شیعی و فتح قدس از طریق کربلا در همین راستا | بنا به همین خاصیت ضدتاریخی، رژیم ولایت فقیه برای حفظ بقاء خود حاکمیتش را بر دو پایهی، سرکوب داخلی و [[صدور بحران]] استوار کرده است. سرکوب در رژیم ولایت فقیه به شکلی عریان و بیشکاف از طریق [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی|سپاه پاسداران]]، بسیج ،عوامل لباس شخصی و دهها ارگان دیگر اعمال میشود. این رژیم برای سرپوش گذاشتن بر سرکوب داخلی به بحرانسازی در کشورهای دیگر میبردازد. از سویی صدور بحران به کشورهای همسایه نقش نقش انگیزهبخشی برای نیروهای داخلی را نیز ایفا میکند. شعارهایی چون تشکیل هلال شیعی و فتح قدس از طریق کربلا در همین راستا هستند. | ||
سیاست صدور بحران در فرهنگ جاری حکومت ولایت فقیه به «صدور انقلاب» شهرت دارد. این سیاست از ابتدای رسیدن خمینی به حاکمیت شروع شد و به عنوان یک سیاست پایهای در نظام ولایت فقیه همواره از طرف سران جمهوری اسلامی دنبال شدهاست. اولین سوژهی صدور تروریسم و بحرانسازی رژیم ولایت فقیه کشور عراق بود. خمینی [[جنگ ایران و عراق]] را هشت سال با همین هدف ادامه داد. [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی]] که اصلیترین بازوی سرکوب و صدور تروریسم رژیم ولایت فقیه است، به دخالت در کشورهای منطقه از جمله عراق، سوریه، یمن دست زده است. اهداف تروریستی و دخالت در امور کشورهای منطقه از طریق [[نیروی قدس سپاه پاسداران]] که نیروی برون مرزی سپاه است اجرا میشود. نیروی قدس از طریق نیروهای نیابتی مانند حزبالله لبنان، انصارالله یمن،حماس و جهاداسلامی فلسطین، تبپهای الاشتر بحرین و کتائب حزبالله، حشد الشعبی و مشابه آن در این کشورهای مختلف حضور دارد. | سیاست [[صدور بحران]] در فرهنگ جاری حکومت ولایت فقیه به «صدور انقلاب» شهرت دارد. این سیاست از ابتدای رسیدن خمینی به حاکمیت شروع شد و به عنوان یک سیاست پایهای در نظام ولایت فقیه همواره از طرف سران جمهوری اسلامی دنبال شدهاست. اولین سوژهی صدور تروریسم و بحرانسازی رژیم ولایت فقیه کشور عراق بود. خمینی [[جنگ ایران و عراق]] را هشت سال با همین هدف ادامه داد. [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی]] که اصلیترین بازوی سرکوب و صدور تروریسم رژیم ولایت فقیه است، به دخالت در کشورهای منطقه از جمله عراق، سوریه، یمن دست زده است. اهداف تروریستی و دخالت در امور کشورهای منطقه از طریق [[نیروی قدس سپاه پاسداران]] که نیروی برون مرزی سپاه است اجرا میشود. نیروی قدس از طریق نیروهای نیابتی مانند حزبالله لبنان، انصارالله یمن،حماس و جهاداسلامی فلسطین، تبپهای الاشتر بحرین و کتائب حزبالله، حشد الشعبی و مشابه آن در این کشورهای مختلف حضور دارد. | ||
خصوصیتی که رژیم ولایت فقیه را از سایر دیکتاتوریها متمایز میکند صدور تروریسم است. کمتر رژیم دیکتاتوری در قرن حاضر وجود داشته که داعیهی صدور انقلاب و | خصوصیتی که رژیم ولایت فقیه را از سایر دیکتاتوریها متمایز میکند صدور تروریسم است. کمتر رژیم دیکتاتوری در قرن حاضر وجود داشته که داعیهی صدور انقلاب و جهانگشایی داشته باشد و حاکمیت را بر اساس مذهب و نه مرزهای جغرافیایی تعریف کند. صدور بنیادگرایی در عین حال زیر ساخت سرکوب را هم در نظام ولایت فقیه تشکیل میدهد. رکوب داخلی به صدور تروریسم و سرپوشی که برای آن فراهم میکند متکی است.<ref name=":0">کتاب شناخت رژیم ولایت فقیه - انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران</ref> | ||
=== سرکوب در رژیم ولایت فقیه === | === سرکوب در رژیم ولایت فقیه === | ||
سرکوب در رژیم ولایت فقیه | سرکوب در رژیم ولایت فقیه با نام دین مشروعیت مییابد. در نظام ولایت فقیه سرکوبی همه جانبه حاکم استکه با دیکتاتوریهای معمول متفاوت است. این ویژگی [[توتالیتاریزم]] دینی است. در دیکتاتوری پهلوی سرکوب سیاسی حاکم بود. [[محمدرضا پهلوی|محمدرضا شاه پهلوی]] و پیش از او [[رضاشاه پهلوی|رضاخان]] آزادیهای سیاسی را از بین برده بودند. آزادی مطبوعات وجود نداشت و احزاب اجازه فعالیت نداشتند. در رژیم ولایت فقیه از آنجا که توجیه سرکوب بر پایهی مذهب صورت میگیرد، سرکوب به تمامی عرصههای اجتماعی و زندگی خصوصی مردم کشیده میشود. سرکوب در رژیم ولایت فقیه تا خانهی مردم، آنچه میپوشند، آنچه میخورند و آنچه میکنند، گسترش مییابد. در نظام ولایت فقیه سرکوب اجتماعی زیر ساخت سرکوب سیاسی را تشکیل میدهد.<ref name=":0" /> | ||
[[پرونده:سرکوب در ایران.JPG|جایگزین=سرکوب معترضان در رژیم ولایت فقیه |بندانگشتی|سرکوب معترضان در ایران]] | [[پرونده:سرکوب در ایران.JPG|جایگزین=سرکوب معترضان در رژیم ولایت فقیه |بندانگشتی|سرکوب معترضان در ایران]] | ||
سرکوب گروهها و جریانهای سیاسی از ابتدای روی کار آمدن نظام ولایت فقیه | سرکوب گروهها و جریانهای سیاسی از ابتدای روی کار آمدن نظام ولایت فقیه آغاز شد. حذف جناحهایی از حاکمیت مانند نهضت آزادی و بازرگان که اولین نخست وزیر بعد از [[انقلاب ضدسلطنتی]] بود،همچنین حذف بنی صدر اولین رئیس جمهور بعد از انقلاب، همه در راستای انحصار طلبی ولایت فقیه و سیطره کامل بر تمامی ارکان اجتماعی و سیاسی ایران انجام شد. سرکوب در عرصه فرهنگی نیز از کارکردهای این رژیم است که بارزترین نمونه آن بستن دانشگاهها تحت عنوان «انقلاب فرهنگی» در سال ۱۳۵۹ بود. هدف آن بیرون راندن نیروهای آزادیخواه از دانشگاه و استقرار نیروها و فرهنگ مد نظر ولایت فقیه در دانشگاهها بود. | ||
بیشترین جریان و گروهی که از طرف رژیم ولایت فقیه مورد سرکوب قرار گرفت سازمان مجاهدین خلق ایران بود. از اولین روزهای انقلاب ضد سلطنتی دفاتر و مراکز مجاهدین خلق از طرف چماقداران طرفدار خمینی مورد حمله قرار گرفتند. از بهمن ۱۳۵۷ تا خرداد ۱۳۶۰ به مدت ۲ سال و ۴ ماه مبارزه سیاسی که از طرف مجاهدین، فاز سیاسی نامیده میشود، بیش از ۵۰ نفر از اعضا و هوادارن مجاهدین خلق توسط عوامل جمهوری اسلامی کشته شدند و چندین هزار از آنان نیز زندانی شدند.<ref>کتاب شناخت رژیم ولابت فقیه - انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران</ref> | بیشترین جریان و گروهی که از طرف رژیم ولایت فقیه مورد سرکوب قرار گرفت سازمان مجاهدین خلق ایران بود. خمینی این سازمان را که یک سازمان مسلمان با برداشتهایی متفاومت از اسلام بود، آنتیتز و در نتیجه بزرگترین دشمن خود میدانست. از اولین روزهای انقلاب ضد سلطنتی دفاتر و مراکز مجاهدین خلق از طرف چماقداران طرفدار خمینی مورد حمله قرار گرفتند. از بهمن ۱۳۵۷ تا خرداد ۱۳۶۰ به مدت ۲ سال و ۴ ماه مبارزه سیاسی که از طرف مجاهدین، فاز سیاسی نامیده میشود، بیش از ۵۰ نفر از اعضا و هوادارن مجاهدین خلق توسط عوامل جمهوری اسلامی کشته شدند و چندین هزار از آنان نیز زندانی شدند.<ref>کتاب شناخت رژیم ولابت فقیه - انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران</ref> | ||
زن ستیزی از برجستهترین خصوصیات رژیم ولایت فقیه است. زنستیزی هستهی مرکزی بنیادگرایی است. این تفکر برای بنیادگرایان،مجموعهای از هنجارهای اخلاقی را برمبنای گناه و ثواب جنسی و جنسیتی شکل میدهد. این مجموعه به رژیم ولایت فقیه این امکان را میدهد که سرکوب را تا خصوصیترین عرصههای زندگی مردم گسترش دهد. حاکمیت ولایت فقیه اصلی ترین وظیفه زن را کار در خانه و بچهداری میداند. | |||
در مقدمه قانون اساسی جمهوری اسلامی آمده است: | در مقدمه قانون اساسی جمهوری اسلامی آمده است: |