۱۰٬۲۹۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
۲- دوران مدرن معاصر: از اواسط قرن ۲۰ تا پایان جنگ سرد در ابتدای دهه ۱۹۹۰. | ۲- دوران مدرن معاصر: از اواسط قرن ۲۰ تا پایان جنگ سرد در ابتدای دهه ۱۹۹۰. | ||
۳- دوران پسا مدرن یا پستمدرن: که ناظر به تحولات دوره پس از جنگ سرد است. | ۳- دوران پسا مدرن یا پستمدرن: که ناظر به تحولات دوره پس از جنگ سرد است.<span dir="RTL"></span>استراتژی نظامی بخشی از مجموعه ای بنام استراتژی ملی است. گاهی اوقات بخش نظامی استراتژی ملی به عنوان استراتژی نظامی تلقی می شود. در این حالت استراتژی نظامی در بالاترین سطح خود و متمایز از استراتژیهای عملیاتی به عنوان اساسی برای عملیات و برنامه ریزی نظامی بکار گرفته می شود. استراتژی نظامی باید در خدمت استراتژی ملی و هماهنگ با خط مشی ملی باشد. منظور از خط و مشی ملی «رشته وسیعی از اعمال یا اظهارات که در سطح ملی و برای پیگیری اهداف ملی توسط دولت اتخاذ میشود» میباشد. خط مشی ملی به نوبه خود از توانائیها و محدودیتهای استراتژی نظامی متأثر می باشد. | ||
استراتژی نظامی متفاوت از استراتژی ملی (استراتژی بزرگ) است که آن عبارت است از: | |||
«هنر و علم توسعه و کاربرد قدرت سیاسی، اقتصادی، روانی و نظامی یک ملت در دوران صلح و جنگ برای تأ مین اهداف ملی.» | |||
در بسیاری موارد، به اشتباه این اصطلاح را به جای خط مشی (استراتژی)، جنگ (عملیاتی) و یا تاکتیک به کار میبرند. | |||
سطح استراتژیک (خطمشی) به کارگیری تمامی نیروهای مسلح یک ملت برای تامین امنیتملی در کلیتی بزرگتر را شامل میشود. | |||
سطح عملیاتی (جنگ) به کارگیری نیروها در یک عملیات نظامی یا مجموعه عملیاتهای نظامی را در بر میگیرد. | |||
سطح تاکتیکی مربوط به نیروهایی است که به معنای واقعی با دشمن درگیر هستند. | |||
استراتژی | == تعریف علمی استراتژی == | ||
معنای رایج واژه استراتژی، به شکلی که امروز مرسوم است، برای نخستین بار در سال ۱۸۲۵ در فرهنگ واژگان آکسفورد تعریف گردید، یعنی بلافاصله بعد از دوره ی ناپلئون. | |||
طبق تعریف لغت نامه وبستر، | طبق تعریف لغت نامه وبستر، | ||
خط ۴۴: | خط ۴۲: | ||
هرگاه قدرت سیاسی، نظامی، فرهنگی و اقتصادی، در جهت دستیابی به اهداف نظامی یک ملت به کار رود، استراتژی نظامی نامیده میشود به همین ترتیب برای هر یک از ابعاد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی نیز می توان یک تعریف از استراتژی ارائه داد. استراتژی در معنای قدیمی خود به مفهوم به کارگیری همه امکانات کشور برای دست یافتن به هدفهای نظامی بود، اما به تدریج استراتژی از بعد نظامی محض، فاصله گرفت و در حال حاضر اهداف نظامی، بخشی از اهداف ملی یک کشور را تشکیل میدهد. | هرگاه قدرت سیاسی، نظامی، فرهنگی و اقتصادی، در جهت دستیابی به اهداف نظامی یک ملت به کار رود، استراتژی نظامی نامیده میشود به همین ترتیب برای هر یک از ابعاد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی نیز می توان یک تعریف از استراتژی ارائه داد. استراتژی در معنای قدیمی خود به مفهوم به کارگیری همه امکانات کشور برای دست یافتن به هدفهای نظامی بود، اما به تدریج استراتژی از بعد نظامی محض، فاصله گرفت و در حال حاضر اهداف نظامی، بخشی از اهداف ملی یک کشور را تشکیل میدهد. | ||
امروزه از | امروزه از استراتژی اینچنین تعریف میشود ؛ فن مدیریت و هدایت کلیهی منابع جامعه در جهت تحقق و نیل به هدف مشخص ، ملی، اقتصادی و یا نظامی. | ||
تعریف ستاد مشترک ارتش ایالات متحده: | |||
«استراتژی نظامی عبارت است از فن و علم بکارگیری قوای نظامی یک ملت برای تأمین اهداف سیاست ملی از طریق استفاده از قوای نظامی و یا تهدید به زور.» | |||
پنتاگون استراتژی را فن یاهنر ترکیب قدرت ملی (Nation Power) به منظور شکست دشمن درجنگ تعریف میکند. | |||
وزارت دفاع فرانسه استراتژی را هم برای جنگ و هم صلح میداند. | |||
ژنرال ماکسول دی. تایلور: | |||
استراتژی برابر است با اهداف (آنچه که هر فرد برای نیل به آنها میکوشد)، بعلاوه روشها (شیوههای عمل)، بعلاوه ابزار (وسیلههایی که از طریق آنها میتوان به یک هدف دست یافت). | |||
لیدل هارت (Liddell hart): استراتژی عبارت است از هنر توزیع و استفاده از ابزار نظامی برای انجام مقاصد سیاسی. | |||
هدلی بول (Hedley bull): استراتژی بهره جستن از زور و نیروی نظامی به منظور کسب اهداف مفروض سیاسی میباشد. | |||
کالین گری (Collin gray) معتقد است: استراتژی رابطه ی بین قدرت نظامی و هدف نظامی است؛ | |||
آندره بیو فره(Andre bedufre) مدعی است: استراتژی هنر دیالکتیک دو ارادهی متقابل است که برای حل مجادلهی خویش از زور استفاده میکنند. | |||
لوئیز هال(Louis halle): مطالعات استراتژیک را به عنوان شاخه ای از مطالعات سیاسی تعریف میکند که با پیامدهای سیاسی جنگ افروزی ملتها در ارتباط است. | |||
=== تفاوت تاکتیک و استراتژی === | === تفاوت تاکتیک و استراتژی === | ||
خط ۶۷: | خط ۸۷: | ||
=== انواع استراتژی === | === انواع استراتژی === | ||
استراتژی نظامی و انواع آن: | |||
در تقسیم بندی استراتژیهای مختلف نظامی اتفاق نظری بین دانشمندان علم روابط بینالملل و جامعهشناسان نظامی وجود ندارد. | |||
در | عده ای این استراتژیها را در رابطه باتوسعهی تاریخ بشر و تکوین تاریخی استراتژی به: | ||
به سیاستهای کلان هر کشور سیاست ملّی با (استراتژی بزرگ )، یا (استراتژی همه جانبه ) میگویند. که به معنای بسیج و هدایت همه امکانات کشور برای نیل به خواستههای ملّی است. | الف) مکتب سنتی، یعنی استراتژیهای زمینی | ||
ب) مکتب مدرن نظامی تقسیم میکنند | |||
گروهی دیگر آن را با توجه به میدانهای نبرد به: | |||
الف) مکتب قارهای یا زمینی | |||
ب) مکتب دریایی | |||
ج) مکتب هوایی، فضایی تقسیم میکنند | |||
گروه سوم نیز استراتژیها را با پنچ ویژهگی مشخص میکنند که عبارتند از: | |||
الف) استراتژی تهدید مستقیم، مانند استراتژیهای هسته ای | |||
ب) استراتژی غیر مستقیم به کار گرفتن ابزار و روشهای گوناگون چون دیپلماسی یا روابط بازرگانی به منظور محدود ساختن آزادی عمل رقیب که عده ای این استراتژی را استراتژی تسلط امپریالیستی نیز مینامند. | |||
ج) استراتژیهای پیشروی یا عملیاتهای غیرمستقیم از طریق غافلگیری، مانور، انصراف و تصمیمگیری در جهت مناطق جنگی و جبهههای فرعی، مانند استراتژیهای نظامی قرن نوزدهم و بیستم چرچیل و لیدل هارت. | |||
د) استراتژیهای انهدامی سنتی، مانند استراتژی ناپلئون، مولته، شلیفن و لودندورف | |||
ه) (مکتب انقلابی) استراتژیهای پارتیزانی و چریکی و خرابکاری مانند استراتژی لنین، مائو و جیاپ. | |||
به سیاستهای کلان هر کشور سیاست ملّی با (استراتژی بزرگ )، یا (استراتژی همه جانبه ) میگویند. که به معنای بسیج و هدایت همه امکانات کشور برای نیل به خواستههای ملّی است. | |||
==== استراتژی غیر مستقیم ==== | ==== استراتژی غیر مستقیم ==== | ||
واضع واژه استراتژی | واضع واژه استراتژی غیرمستقیم، سر بِیسِل هنری لیدل هارت (زاده ۱۸۹۵ پاریس - درگذشتهٔ ۱۹۷۰ در مارلو، انگلستان) است. به عقیده وی استراتژی غیرمستقیم به معنای فشار غیر مستقیم نیروی نظامی بر دشمن، توجه محدود به کاربرد قدرت نظامی، به کارگیری عوامل روانی، پرهیز از زور و خشونت تا سرحد امکان و بهره گیری از تشویق، ترغیب، تنبیه و مصالحه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی برای نیل به تأمین و حفظ امنیت و منافع واهداف ملّی است. برای تحقق هدفهای مورد نظر، هر کشوری با توجّه به امکانات و تواناییهای بالفعل و بالقوه، موقعیت جغرافیایی، نیازهای داخلی، تهدیدهای موجود، توان اقتصادی، ساختار نظام بینالمللی و نظایر آن استراتژی سیاسی مناسب را بر میگزیند. | ||
==== انواع استراتژی سیاسی ==== | ==== انواع استراتژی سیاسی ==== | ||
خط ۸۳: | خط ۱۲۹: | ||
===== ب استراتژی بیطرفی ===== | ===== ب استراتژی بیطرفی ===== | ||
بیطرفی برای نخستین بار در جنگهای | بیطرفی برای نخستین بار در جنگهای قرن (نوزده میلادی) مورد توجه قرار گرفت. دولت بیطرف، از هرگونه اقدامی که منجر به شروع جنگ و ادامه آن شود، خودداری میکرد. این اقدامات شامل آموزش و نام نویسی داوطلبان جنگ، تجهیز و تدارک نیروی نظامی، اجازه عبور و مرور به سربازان متخاصم و مانند آن میشد. در ازای قبول و انجام این الزامات، کشورهای قدرتمند، حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور بیطرف را تضمین میکردند. پذیرش بیطرفی از سوی قدرتهای بزرگ علاوه بر مزایای فوق، حاوی مزایای سیاسی و دیپلماتیکی چون نقل و انتقال اسرا و زندانیان و حل و فصل اختلافات نیز می باشد. اعلام بیطرفی یک جانبه هیچگاه به اندازه بیطرفی دولتی که مورد قبول دولتهای قدرتمند قرار گرفته باشد، پایدار نیست استراتژی بیطرفی همانند استراتژی انزواطلبی موجب تداوم وضع موجود و برقراری توازن قدرت بین کشورهای قدرتمند میگردد؛ بر خلاف مفهوم واقعی بیطرفی، شوروی کشوری را بیطرف می دانست که در درگیری شوروی، با آمریکا، موضع ضد آمریکایی داشته باشد. آمریکا هم با بیطرفی مخالف بود، زیرا قبول بیطرفی کشوری از سوی آمریکا، متضمن خروج آن کشور از حوزه نفوذ آمریکا بود. بیطرفی موقت (بیطرفی در یک جنگ) و بیطرفی پایدار (بیطرفی برای مدت طولانی)، بیطرفی مثبت (عدم شرکت در جنگ و تلاش برای خاتمه دادن به جنگ) و بیطرفی منفی (نجات دادن خود از معرکه جنگ) از انواع بیطرفی محسوب میشوند. | ||
===== ج استراتژی عدم تعهد ===== | ===== ج استراتژی عدم تعهد ===== | ||
تجربه تلخ کشورهای مستعمره از سالها وابستگی به دولتهای استعمارگر و نیز، صدماتی که از جنگ جهانی دوم دیده بودند و همچنین خساراتی که ادامه جنگ سردِ (بین دو ابرقدرت) برای آنان داشت، باعث شکلگیری جنبشهای استقلال طلبانه و ایجاد جنبش عدم تعهد یا (عدم وابستگی) گردید. شالوده عدم تعهد به ابتکار و پیشقدمی مارشال یوسیپ بروزتیتو (رهبر یوگسلاوی سابق)، جواهر لعل نهرو (نخست وزیر هند)، جمال عبدالناصر (رئیس جمهور مصر) و احمد سوکارنو (رئیس جمهور اندونزی) در سال ۱۳۲۶ ه. ش. / ۱۹۴۷ م، با برگزاری کنفرانس کشورهای آسیایی در دهلی نو ریخته شد و سرانجام در اجلاس گسترده کشورهای آسیایی و آفریقایی در «باندونگ اندونزی» در سال ۱۳۳۴ ه. ش. / ۱۹۵۵ م، تکمیل و در کنفرانس ۱۳۴۰ ه. ش. / ۱۹۶۱ م، بلگراد رسمیت یافت. | |||
عدم تعهد بر اصولی چون احترام متقابل به تمامیت ارضی و حاکمیت کشورها، عدم تجاوز، عدم دخالت دولتها در امور داخلی یکدیگر، مساوات کشورها، همزیستی مسالمت آمیز، بیطرفی مثبت، مخالفت با تبعیض نژادی، مبارزه با توسعه نیافتگی، استعمار و سرمایه داری، پرهیز از واگذاری پایگاه نظامی و مانند آن استوار است. نقطه ثقل استراتژی عدم تعهد بر عدم وابستگی نظامی و نه سیاسی و فرهنگی و اقتصادی قرار دارد، به همین دلیل و نیز به علت فقدان ایدئولوژی مشترک بین اعضا، این استراتژی چندان قرین موفقیت نبوده است. | عدم تعهد بر اصولی چون احترام متقابل به تمامیت ارضی و حاکمیت کشورها، عدم تجاوز، عدم دخالت دولتها در امور داخلی یکدیگر، مساوات کشورها، همزیستی مسالمت آمیز، بیطرفی مثبت، مخالفت با تبعیض نژادی، مبارزه با توسعه نیافتگی، استعمار و سرمایه داری، پرهیز از واگذاری پایگاه نظامی و مانند آن استوار است. نقطه ثقل استراتژی عدم تعهد بر عدم وابستگی نظامی و نه سیاسی و فرهنگی و اقتصادی قرار دارد، به همین دلیل و نیز به علت فقدان ایدئولوژی مشترک بین اعضا، این استراتژی چندان قرین موفقیت نبوده است. | ||
===== د استراتژی اتحاد و ائتلاف ===== | ===== د استراتژی اتحاد و ائتلاف ===== | ||
اشتراک در اهداف و منافع ملی، ایدئولوژی و تصور خطر مشترک موجب ایجاد و تداوم اتحادهاست. بر این اساس، اتحادها فقط جنبه نظامی ندارند (مانند بازار مشترک اروپا و اکو). در واقع افزایش نفوذ همه جانبه و یا جنگ، تنها هدف اتحادها نیست، بلکه اتحادها بیشتر جنبه بازدارندگی دارند. حتی پیمانهایی که از جنبه تهاجمی برخوردارند تهاجمی بودن خود را به وضوح در قراردادهای منعقده ذکر نمیکنند. اتحادها را به طُرق مختلف تقسیم میکنند، بطور عمده، شرط تحقق پیمان (مانند تجاوز به یکی از اعضا)، نوع و میزان تعهدات اعضا (همیشه تعهدات اعضا برابر نیست)، درجه همکاری اعضا (همکاری اعضای پیمان بر خلاف گذشته تا زمانی که پیمان وجود دارد، دایمی است ) و گستردگی حوزه جغرافیایی، معیاری برای تقسیم بندی اتحادهاست. عملی شدن یا نشدن هدفهای همه اعضا و یا یکی از آنها، اختلاف میان متعاهدین، روی کارآمدن نخبگان سیاسی جدید در یکی از کشورهای عضو، وقوع جنگ بین طرفین معاهده، تغییر اساسی در اوضاع و احوال بین المللی، انقضای زمانی اتحاد، عدم هماهنگی در ارزشها و ایدئولوژی بین اعضا و نظایر آن از عوامل شکاف و فروپاشی اتحادها به شمار میروند.با توجه به تصویر کلی ما از استراتژی (استراتژی= اهداف+ روشها+ ابزار) این رهیافت را به استراتژی نظامی نیز می توان تعمیم داد؛ اهداف به عنوان اهداف نظامی در نظر گرفته می شود. منظور از روشها شیوه های گوناگون برنامه ریزی نیروی نظامی می باشد. در حقیقت، این روش برای محک سلسله اعمال تعیین شده برای نیل به اهداف نظامی می باشد؛ این سلسه اعمال به عنوان « عقاید استراتژیک نظامی» تلقی می شود. «ابزار» به منابع نظامی (مشمولین، ادوات، پول، نیروها، پشتیبانی و غیره) مورد نیاز برای انجام مأ موریت اشاره دارد. این مقدمات ما را به این نتیجه گیری که « استراتژی نظامی مساوی است با حاصل جمع اهداف نظامی و عقاید استراتژیک نظامی و منابع نظامی» رهنمون می شود.<span dir="RTL"></span>«کارل فون کلوزویتس» در بحث ارجحیت هر کدام از این عوامل تأکید کرده است که رکن حیاتی استراتژی تصمیمگیری در مورد حجم و اندازهی نیروهای نظامی میباشد و «برنارد برادی» خاطر نشان ساخته است که استراتژی در زمان صلح بطور وسیعی در تعیین الگوی سیستم تسلیحاتی خلاصه میشود. اگر منابع نظامی را به عنوان عامل اساسی استراتژی نظامی تلقی کنیم، باید در حالی که تمرکز را بر مسائل ساختار نیرو داریم در عینحال از بیاعتنایی نسبت به اهمیت اهداف نظامی و عقاید استراتژیکی نیز بپرهیزیم. | |||
«کارل فون کلوزویتس» در بحث ارجحیت هر کدام از این عوامل تأکید کرده است که رکن حیاتی استراتژی تصمیمگیری در مورد حجم و اندازهی نیروهای نظامی میباشد و «برنارد برادی» خاطر نشان ساخته است که استراتژی در زمان صلح بطور وسیعی در تعیین الگوی سیستم تسلیحاتی خلاصه میشود. اگر منابع نظامی را به عنوان عامل اساسی استراتژی نظامی تلقی کنیم، باید در حالی که تمرکز را بر مسائل ساختار نیرو داریم در عینحال از بیاعتنایی نسبت به اهمیت اهداف نظامی و عقاید استراتژیکی نیز | |||
استراتژی نظامی دارای دو سطح عملیاتی و گسترش نیرو است: استراتژیهایی که مبتنی بر تواناییهای نظامی موجود هستند، استراتژی عملیاتی نامیده | استراتژی نظامی دارای دو سطح عملیاتی و گسترش نیرو است: استراتژیهایی که مبتنی بر تواناییهای نظامی موجود هستند، استراتژی عملیاتی نامیده میشوند و به عنوان پایهی اساسی برای فرمولبندی طرحهای ویژهی عمل در مقاطع زمانی کوتاه مدت مورد استفاده قرار میگیرند؛ این سطح از استراتژی همچنین به استراتژی بزرگ، تاکتیک و هنر عملیاتی اشاره دارد. استراتژیهای بلند مدت ممکن است مبتنی بر برآورد تهدیدات آتی، اهداف و نیازمندیها باشد و بنابراین به عنوان امری تحمیل شده به وسیله وضعیت نیروی جاری تلقی نمیشوند. این استراتژیها اغلب ماهیتاً جهانی بوده و مستلزم تحولاتی در استعدادهای نظامی هستند. استراتژیهای نظامی متناسب با نوع ارتباطشان با سناریوهای تهدید ویژه، همانقدر که جهانی هستند، میتوانند منطقهای باشند. | ||
اهداف و عقاید استراتژیهای نظامی مربوط به یک استراتژی نظامی نیازمندیهایی را نسبت به منابع بوجود میآورد و به نوبه خود از سودمندی منابع نیز متأ ثر میشود. اگر در محاسبه منابع نظامی بعنوان عاملی از استراتژی نظامی قصور. ورزیم، ممکن است با پدیدهای مواجه شویم که اصطلاحاً به آن «عدم تناسب قابلیتهای استراتژیک» می گویند. به عبارت دیگر در چنین صورتی قابلیتهای نظامی برای تحقق اهداف و عقاید استراتژیک نظامی ناکافی خواهند بود. | اهداف و عقاید استراتژیهای نظامی مربوط به یک استراتژی نظامی نیازمندیهایی را نسبت به منابع بوجود میآورد و به نوبه خود از سودمندی منابع نیز متأ ثر میشود. اگر در محاسبه منابع نظامی بعنوان عاملی از استراتژی نظامی قصور. ورزیم، ممکن است با پدیدهای مواجه شویم که اصطلاحاً به آن «عدم تناسب قابلیتهای استراتژیک» می گویند. به عبارت دیگر در چنین صورتی قابلیتهای نظامی برای تحقق اهداف و عقاید استراتژیک نظامی ناکافی خواهند بود. | ||
خط ۱۳۷: | خط ۱۷۹: | ||
یک کشور ممکن است در زمان واحد به بیش از یک استراتژی نظامی نیاز داشته باشد. زیرا به عنوان مثال اگر کشوری فقط یک استراتژی داشته باشد و آن نیز شکست بخورد، بعد از آن چه کار باید بکند؟ آیا تسلیم شود؟ تسلیم حملات تدریجی دشمن و هر روز شاهد از دست رفتن مناطق بیشتری از سرزمین خود باشد؟ آیا به یک حمله اتمی استراتژیک گسترده مبادرت ورزد؟ اینها برخی از مسائلی هستند که کشور فاقد استراتژی جنگ همه جانبه با آنها مواجه خواهد شد. استراتژی نظامی به تبع تغییر اهداف می تواند بارها تغییر یابد. با این وجود، استراتژی نظامی مادامیکه پاسخگوی اهداف عقاید جدید باشد، می تواند به جانشینی از نیروی نظامی عمل نماید. | یک کشور ممکن است در زمان واحد به بیش از یک استراتژی نظامی نیاز داشته باشد. زیرا به عنوان مثال اگر کشوری فقط یک استراتژی داشته باشد و آن نیز شکست بخورد، بعد از آن چه کار باید بکند؟ آیا تسلیم شود؟ تسلیم حملات تدریجی دشمن و هر روز شاهد از دست رفتن مناطق بیشتری از سرزمین خود باشد؟ آیا به یک حمله اتمی استراتژیک گسترده مبادرت ورزد؟ اینها برخی از مسائلی هستند که کشور فاقد استراتژی جنگ همه جانبه با آنها مواجه خواهد شد. استراتژی نظامی به تبع تغییر اهداف می تواند بارها تغییر یابد. با این وجود، استراتژی نظامی مادامیکه پاسخگوی اهداف عقاید جدید باشد، می تواند به جانشینی از نیروی نظامی عمل نماید. | ||
بطور خلاصه، استراتژی نظامی شامل: | بطور خلاصه، استراتژی نظامی شامل: | ||
۱- استقرار و تعیین اهداف نظامی | |||
۲-فرمول بندی عقاید استراتژیک نظامی برای تحقق اهداف | |||
۳-بکارگیری منابع نظامی برای اجرای عقاید مذکور | |||
هر کدام از این عناصر با دیگری ناهماهنگ باشد، امنیت ملی ما به خطر خواهد افتاد. | |||
پاورقی | پاورقی |
ویرایش