۷٬۳۴۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
سازمان مجاهدین خلق ایران از سالها پیش با توجه به آماده بودن شرایط عینی و شرایط ذهنی در جامعهی ایران، استمرار حاکمیت رژیم ایران را محصول یاریرسانیهای بیرونی به این رژیم میداند. این سازمان، سیاست مماشات (Apizment) را عامل بقای رژیم ایران به رغم فراهم بودن موقعیت انقلابی میداند. | سازمان مجاهدین خلق ایران از سالها پیش با توجه به آماده بودن شرایط عینی و شرایط ذهنی در جامعهی ایران، استمرار حاکمیت رژیم ایران را محصول یاریرسانیهای بیرونی به این رژیم میداند. این سازمان، سیاست مماشات (Apizment) را عامل بقای رژیم ایران به رغم فراهم بودن موقعیت انقلابی میداند. | ||
=== کارکرد | ===کارکرد پیشتاز از نظر مجاهدین=== | ||
<blockquote>...حرکت خودجوش و خودانگیخته و شرایط عینی برای انقلاب، البته مبنای لازم و ضروری است. اما برای اینکه به هدف برسد نیازمند تشکل و سازمان یافتگی و هدایت و رهبری است. این همان شرط کافی و همان عنصر ذهنی مکمل است. شرایطِ عینی را تکمیل و بارور میکند | سازمان مجاهدین خلق به مثابه اپوزیسیون و پیشتاز در جنبش مبارزهی ایران، نقش عنصر ذهنی در قیام و نارضایتی عمومی بسیار مهم میداند. این سازمان اساسا معتقد است که نقطهی ضعف جنبشهای آزادیخواهانه در ایران از صدسال پیش تا کنون وجود نداشتن یک سازمان پیشتاز و سازمانیافته بوده است. محمد حنیفنژاد بنیانگذار سازمان مجاهدین خلق به همراه دو تن دیگر از بنیانگذاران این سازمان، یعنی سعید محسن و علی اصغر بدیع زادگان، در جمعبندی مبارزات گذشته و علت شکست آنها به این نتیجه رسیدند که مهمترین کمبود در این مبارزات، عدم وجود یک نیروی پیشتاز با سازماندهی قوی بوده است. آنها معتقد بودند اگر دکتر محمد مصدق از حمایت چنین سازمانی برخوردار بود میتوانست در مقابل مشکلات ایستادگی کند و سرانجام هرگز توسط دستههای لمپن شعبان بیمخ سرنگون نمیشد. جمعبندی سازمان مجاهدین از علل شکست مبارزات گذشته شامل سه محور میشود که هر سه به نواقصی در شرط ذهنی یعنی سازمان رهبری کننده اشاره دارد: | ||
* خلاء حضور رهبران ذیصلاح | |||
== تاریخچه | * حرفهای نبودن مبارزین (تمام وقت نبودن) | ||
تاریخ انقلاب ها نشان می دهد تنوع زیادی در علل شکلگیری، توسعه و دستاوردهای انقلاب ها وجود دارد. از اعصار کلاسیک تا مدرن، حکومت ها توسط گروههایی که به دنبال تغییر هستند، سرنگون شده اند، اما روشها و اهداف آنها تغییر کرده است. به نظر نمیرسد هیچ رژیمی کاملاً از انقلاب مصون باشد، در عین حال سلطنت سنتی، امپراتوریها و دیکتاتوریهای فردی شده | * عدم وجود ایدئولوژی انقلابی در جنبش مبارزه<ref>[https://radio.mojahedin.org/2019/02/%d8%aa%d8%a7%d8%b3%db%8c%d8%b3-%d8%b3%d8%a7%d8%b2%d9%85%d8%a7%d9%86-%d9%85%d8%ac%d8%a7%d9%87%d8%af%db%8c%d9%86-%d8%ae%d9%84%d9%82-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d9%88-%d8%ac%d9%85%d8%b9%e2%80%8c/ تاسیس سازمان مجاهدین خلق ایران و جمعبندی مبارزات گذشته]</ref> | ||
<blockquote>...حرکت خودجوش و خودانگیخته و شرایط عینی برای انقلاب، البته مبنای لازم و ضروری است. اما برای اینکه به هدف برسد نیازمند تشکل و سازمان یافتگی و هدایت و رهبری است. این همان شرط کافی و همان عنصر ذهنی مکمل است. شرایطِ عینی را تکمیل و بارور میکند.<ref>کتاب مبانی مشروعیت و مرزهای سرخ مقاومت از انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران فصل سوم، کارکرد و مسئولیت پیشتاز</ref></blockquote> | |||
==تاریخچه انقلاب و موقعیت انقلابی== | |||
تاریخ انقلاب ها نشان می دهد تنوع زیادی در علل شکلگیری، توسعه و دستاوردهای انقلاب ها وجود دارد اما همگی حاکی از آماده شدن موقعیت انقلابی در مقطع خاصی از تاریخ بودهاند. از اعصار کلاسیک تا مدرن، حکومت ها توسط گروههایی که به دنبال تغییر هستند، سرنگون شده اند، اما روشها و اهداف آنها تغییر کرده است. به نظر نمیرسد هیچ رژیمی کاملاً از انقلاب مصون باشد، در عین حال سلطنت سنتی، امپراتوریها و دیکتاتوریهای فردی شده همواره آسیب پذیرترند. | |||
سدههای نوزدهم و بیستم شاهد چندین انقلاب ملیگرا و ضداستعماری نیز بود. در اغلب موارد، این انقلابها بهدنبال آزادکردن ملتی خاص از امپراتوریهای صنعتی بودند. | سدههای نوزدهم و بیستم شاهد چندین انقلاب ملیگرا و ضداستعماری نیز بود. در اغلب موارد، این انقلابها بهدنبال آزادکردن ملتی خاص از امپراتوریهای صنعتی بودند. | ||
از سال ۱۷۵۰ به این سو، انقلابها در چندین دولت رخ داده است. رژیمهای استعماری، امپراتوریها، سلطنتها، دیکتاتوریها، و حتی جمهوریها | از سال ۱۷۵۰ به این سو، انقلابها در چندین دولت رخ داده است. رژیمهای استعماری، امپراتوریها، سلطنتها، دیکتاتوریها، و حتی جمهوریها. | ||
اولین انقلابهای بزرگ ضداستعماری در قارۀ آمریکا، انقلاب آمریکا علیه بریتانیا (۱۷۷۶)، انقلابهای آمریکای لاتین برای استقلال از اسپانیا (۱۸۰۸ ـ ۱۸۳۰)، و انقلاب هائیتی در مقابل فرانسه (۱۷۹۵) بودند. | |||
در | |||
در انقلابها علیه بریتانیا و اسپانیا، نخبگان بومی مستعمرات که مخالف حاکمیت اروپاییان بودند، بهدنبال ایجاد رژیمهای غیروابسته بودند. در هر دو مورد، جمهوریهای مشروطه به رهبری قهرمانان نظامی چون جورج واشنگتن در ایالاتمتحده و [[سیمون بولیوار]] در آمریکای جنوبی ایجاد شدند. | |||
===انقلاب در اروپا=== | |||
در اروپا، انقلابهای ملیگرای اصلی شامل انقلاب یونان علیه عثمانی (۱۸۲۱)، انقلاب لهستان علیه روسیه (۱۸۳۰)، انقلاب ایتالیا و مجارستان علیه امپراتوری هابسبورگ (۱۸۴۸)، انقلاب رومانی علیه روسیه (۱۸۴۸) و انقلاب پروس و سایر ایالات آلمان علیه حاکمان سلسلۀ آلمانی (۱۸۴۸) بود. یونان توانست استقلال خود را از عثمانی بدست بیاورد. برخی از جنبشها توسط روسیه عقب رانده شدند امام مجددا منجر به ایجاد تغییرات بزرگی در اروپا شدند. | |||
اغلب پادشاهیهای باقیماندۀ اروپا توسط انقلابهای جمهوری در قرون نوزدهم و بیستم خاتمه یافتند. سلطنت هوهنزولرن آلمان پس از جنگ جهانی دوم سرنگون شد و بهسمت جمهوری وایمار رفت. آخرین پادشاه فرانسه، در انقلابی که در همان ابتدا یک جمهوری ایجاد کرد، در سال ۱۸۴۸ از سلطنت خلع شد، اما جمهوری سرانجام به کودتای بناپارتی منتهی شد. یک قیام شهری دیگر در پاریس، در سال ۱۸۷۱، حکومت ناپلئون سوم را به پایان رساند و درنهایت دورۀ رژیمهای جمهوری پایدار در فرانسه آغاز شد. در سال ۱۸۶۰، پادشاهی ناپل توسط نیروهای انقلابی [[جوزپه گاریبالدی]]، که پیروزیاش به متحدشدن ایتالیا منجر شد، سرنگون شد. در سال ۱۹۱۰، یک انقلاب، امانوئل دوم را در پرتغال سرنگون کرد و جمهوری کوتاهمدتی را پدید آورد که به دیکتاتوری انجامید اما مجددا به دموکراسی دست یافت[[پرونده:انقلاب آفریقا.JPG|جایگزین=انقلاب آفریقا|بندانگشتی|انقلاب آفریقا]] | |||
[[پرونده:انقلاب آفریقا.JPG|جایگزین=انقلاب آفریقا|بندانگشتی|انقلاب آفریقا]] | ===انقلاب در آفریقا=== | ||
موج دوم انقلابهای ضداستعماری دربرابر دولتهای تحمیلی از سوی اروپا پس از جنگ دوم جهانی در آفریقا و آسیا ایجاد شد. در آفریقا، نبرد الجزایر علیه فرانسه (۱۹۶۲ ـ ۹۶۶) بیشترین خشونت در بین انقلابهای ضداستعماری بود. با اینحال، انقلابهای قابلتوجه یا تلاشهای انقلابی نیز در کنیا و زیمبابوه (علیه رژیمهای مهاجر انگلیسی) و در گینۀ بیسائو، آنگولا، و موزامبیک (علیه حکومت استعماری پرتغال) رخ داد. در اکثر موارد، انقلابها از یک الگوی چینی پیروی | موج دوم انقلابهای ضداستعماری دربرابر دولتهای تحمیلی از سوی اروپا پس از جنگ دوم جهانی در آفریقا و آسیا ایجاد شد. در آفریقا، نبرد الجزایر علیه فرانسه (۱۹۶۲ ـ ۹۶۶) بیشترین خشونت در بین انقلابهای ضداستعماری بود که به استقلال این کشور منجر شد. با اینحال، انقلابهای قابلتوجه یا تلاشهای انقلابی نیز در کنیا و زیمبابوه (علیه رژیمهای مهاجر انگلیسی) و در گینۀ بیسائو، آنگولا، و موزامبیک (علیه حکومت استعماری پرتغال) رخ داد. در اکثر موارد، انقلابها از یک الگوی چینی پیروی میکردند و با جنگی چریکی علیه دولت آغاز میشدند. جنگهایی که در روستاها سازماندهی میشدند. | ||
===انقلاب در آسیا=== | |||
در آسیا، تعدادی از قلمروهای استعماری بلافاصله پس از شکست ژاپن و خروج این کشور از دیگر سرزمینهای آسیایی بهدنبال استقلال خود قیام کردند. هند بزرگترین آنها بود. جنبش استقلال هند به رهبری گاندی به حاکمیت بریتانیا خاتمه داد. پس از استقلال، هند دچار تقسیماتی شد. ابتدا پاکستان از هند و سپس بنگلادش از پاکستان جدا شد. اما هندوستان بهصورت یک دموکراسی قانونی پایدار باقی ماند. پاکستان و بنگلادش دورههای متناوبی از دولتهای نظامی و دموکراتیک را پشت سر گذاشتهاند. | |||
قدرتهای استعماری فرانسه، در ویتنام، لائوس و کامبوج و هلند در اندونزی، پس از سال ۱۹۴۵ تلاش کردند سیستم سرکوبگر خود را حفظ کنند اما سرانجام با استفاده از زور اخراج شدند. پس ازاینکه فرانسویها در سال ۱۹۵۴ شکست خوردند، ایالاتمتحده با حمایت از دیکتاتوری در ویتنام جنوبی و کامبوج، از پیروزی کامل نیروهای انقلابی تحت رهبری [[هوشی مین]] جلوگیری کرد. تا اینکه پس از دو دهه جنگ، آمریکاییها سرانجام مجبور به عقبنشینی شدند، و این اتفاقات به برپایی یک دولت واحد در ویتنام منجر شد. | |||
در | |||
در چین، اولین جنبش انقلابی، شورش تای پین در اواسط قرن نوزدهم بود که هدف آن احداث یک دولت مسیحی الهامگرفته از مبلغان مذهبی بود. جنبش تای پین شکست خورد، اما مسیر انقلاب جمهوریخواهانهای را که سبب سرنگونی سلسلۀ چینگ در سال ۱۹۱۱ شد هموار کرد. | |||
در | در ژاپن، شوگونها که حاکمیت جزیره را از قرن هفدهم دراختیار داشتند، در سال ۱۸۶۵ با ائتلافی از فرمانداران و اصلاحطلبان سامورایی سرنگون شدند. رژیم جدید میجی نظام سیاسی و اجتماعی ژاپن را با لغو رتبههای شوگونی و سامورایی و واردکردن علوم، صنایع، و مؤسسات دولتی از غرب مدرن کرد. | ||
در | در ایران انقلاب مشروطۀ مدرن در سال ۱۹۰۵ رخ داد. | ||
در | در مصر، خانوادۀ سلطنتی در سال ۱۹۵۲ توسط رژیم ملیگرای جمال عبدالناصر سرنگون شد و موفقیت او الهامبخش دیگر انقلاب های خاورمیانه بهویژه در یمن، عراق، و سودان شد. | ||
در | در افغانستان، ظاهرشاه، حاکم سنتی، در سال ۱۹۷۳ سرنگون و اعلام جمهوری شد. | ||
در | انقلابهای ملیگرا و ضداستعماری تلاشی برای ایجاد رژیمهای دموکراتیک مبتنیبر قانون اساسی بود. این انقلابها اغلب گروه کثیری از خردهمالکان، صنعتگران، بازرگانان متوسط، و کارگران ماهر را در بر میگرفت. در این تحولات در مواردی، رژیمهای دیکتاتوری کردند که در آن یک فرد موفق میشد حمایتهای مدنی و نظامی را مدیریت کند و قدرت بیشتری را در دستان خود متمرکز کند. این رژیمها با نام بردن از قانون اساسی حکومت میکردند، ولی ساختار طبقاتی جامعه را تغییر نمیدادند. آنها انتخابات را مهندسی میکردند و دادگاههای قانون اساسی و مجلسین را به یک شکل بی محتوا تبدیل میکردند. | ||
اولین دیکتاتور از این نوع دیکتاتوری دیاز در مکزیک بود که سقوط کرد و انتخابات ساختگی او در سال ۱۹۱۰ موجب شورشهای روستایی و شهری شد.[[پرونده:انقلاب ایران.JPG|جایگزین=انقلاب ایران|بندانگشتی|تصاویری از انقلابیون ایران در سه دوره تاریخی]]دیکتاتور دیگر باتیستیا در کوبا بود که در سال ۱۹۵۹ توسط یک ائتلاف دهقانی شهری به رهبری فیدل کاسترو سرنگون شد. | |||
در کرۀ جنوبی شورشهای مردمی در سال ۱۹۶۰ به رژیم ری پایان داد. | |||
در سال ۱۹۴۷، رادیکالهای ارتش پرتغالی، مارسلو کائنتو را سرنگون کردند که دیکتاتوری سالازار را به ارث برده بود. | |||
در | سال ۱۹۷۹، محمد رضاه شاه در ایران پس از ۳۵ سال سلطنت با خیزش و قیام عمومی و سراسری مردم سرنگون شد. | ||
در | در همان سال، چریکهای شهری و روستایی که از حزب ساندینیست حمایت میکردند آخرین سوموزا را در نیکاراگوئه مجبور به فرار کردند. | ||
در | در سال ۱۹۸۶ در فیلیپین، اعتراضات علیه انتخابات جعلی، مارکوس را از قدرت کنار زد. این انقلابها اگرچه در اهدافشان مشابه بودند، منابع و دستاوردهای آنها بهطور گستردهای باهم تفاوت داشت. در مکزیک، نیکاراگوئه و کوبا ارتشهای دهقانی نقش مهمی ایفا کردند. در کره، ایران، پرتغال و فیلیپین معترضان شهری و سربازان فراری، بازیگران اصلی انقلاب بودند. | ||
در سال | در سال ۲۰۱۱ دیکتاتوری معمر قذافی توسط ارتش آزادی لیبی سرنگون شد. | ||
در سال ۲۰۱۱ زین العابدین بن علی در انقلاب مردم سرنگون شد. او از سال ۱۹۷۸ خود را رئیس جمهوری تونس میدانست. | |||
== منابع == | == منابع == | ||
<references /> | <references /> |