۱٬۶۶۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
پسر شیخ فضل الله نوری یکی از کسانی بود که خواهان اعدام پدرش بود. او بعد از اعدام شیخ فضل الله نوری با شادی کف زد. شنیدم که بعضیها میگفتند: «شیخ فضله به درک رفت!» از بالای ایوان نظمیه یک کسی فریاد کشید و به مردم گفت: «همچین دست بزنید که صداش تو سفارت به گوشش برسه!» یعنی به گوش «محمدعلیشاه»<ref>دلیل کف زدن پسر شیخ فضل الله نوری، بعد از اعدامش چه بود؟</ref>. | پسر شیخ فضل الله نوری یکی از کسانی بود که خواهان اعدام پدرش بود. او بعد از اعدام شیخ فضل الله نوری با شادی کف زد. شنیدم که بعضیها میگفتند: «شیخ فضله به درک رفت!» از بالای ایوان نظمیه یک کسی فریاد کشید و به مردم گفت: «همچین دست بزنید که صداش تو سفارت به گوشش برسه!» یعنی به گوش «محمدعلیشاه»<ref>دلیل کف زدن پسر شیخ فضل الله نوری، بعد از اعدامش چه بود؟</ref>. | ||
== نامه شیخ فضل الله نوری به محمد علی شاه == | |||
شیخ فضل الله نوری در ضدیت با مشروطه نامهای به محمد علی شاه نوشت و در آن گفت:<blockquote>«بسماللّه الرحمن الرحیم ـ به موقف عرض بندگان اعلیحضرت شاهنشاه اسلامیان پناه خلدالله ملکه و سلطانه، معروض میداریم: در روز دوازدهم شهر حال شوال که کارگزاران دولت جمع کثیری از وجوه علما و شاهزادگان و وزرا و امرا و اعیان و اشراف و تجار را حسبالامر احضار به دربار گردون مدار نمودند از طرف قرینالشرف ارادهٌ سنیه را به اعطای مجلس شورای عمومی و تأسیس قوانین آن ابلاغ فرمودند تمام حاضرین متفقالکلمه جواب عرض نمودند که مجلس شورای عمومی منافی با قواعد اسلام است و ممکنالجمع نیست چنانچه به رأیالعین مشاهده کردیم و ما مسلمانان که در تحت اقتدار سلطنت اسلامیه هستیم ابدا راضی نمیشویم که وهنی به اسلام و دین ما برسد و در مقابل احکام اسلامیه، شاه و رعیت یکسان است و بر همه لازم است حفظ دین و آیین شریعت سیدالمرسلین (ص) بعد از آن تلگرافات عموم ولایات که قریب به دویست طغری بود بعضی تفصیلا و بعضی بر وجه اجمال قرائت شد. </blockquote><blockquote>و پس از آن احکام حجج اسلام و علماء اعلام ولایات گوشزد حاضرین شد و عرایض عدیده متظلمانه در استیمان از این بلیهٌ عظیمه از طبقات علما و اهل علم و طلاب و تجار و اصناف که غایب از آن محضر بودند یکان یکان خوانده شد بعد ذلک کله حضار مجلس از علما و تمام طبقات به توسط جناب اشرف صدراعظم عریضه [ای] متضرعانه در استدعای انصراف از این عزیمت به حضور باهرالنور ملوکانه تقدیم داشتند و پس از استیذان شرفیاب حضور معدلت ظهور شدند و استدعای مجدانه حضوری هم نمودند و به وعده مراحم ملوکانه و قبول استدعای مقصد اسلامی به اصدار دستخط انجم نقط مرخص شدند تاکنون که یوم بیستو چهارم است از ناحیه مقدسه اعلیحضرت همایونی دستخط آسایش شرف صدور نپذیرفته از آنجایی که بهحکم محکم خلاق عالم جل اسمه، حفظ بیضه اسلام در قرون و اعصار برعهدهٌ سلطان وقت و علمای اعلام است؛ از آن روز تا حال همه روزه از داعیان مطالبهٌ انجاز وعد و اصدار دستخط مینمایند و داعیان به دفعالوقت گذرانیده تا امروز که مطالبه از حد گذشت چاره ندیده جز شرفیابی در دربار معدلت آثار و به حمدالله نایل شدیم و از پیشگاه همایونی ایفا به وعد را جدا مستدعی هستیم و چون این استدعا از جهت ادای تکلیف شرعی است از صاحب شرع رخصت رجوع نداریم و متضرعانه جدا دستخط آفتاب نقط [را] در آسودگی اهل اسلام از اضطراب و وحشت و دهشت که در این مرحله دارند از سدهٌ سنیه استدعا داریم. قسم به جمیع معظمات شرعیه که ماها بلکه تمام اهالی اسلام این مملکت برای تأسیس مجلس شورای عمومی حاضر نیستند و نتیجهٌ آن را جز هدم دین و هرج ومرج و هدر دماء محترمه و هتک نوامیس اسلامیه نمیدانیم ـ الامر امر الاقدس الاعلی مطاع مطاع.»<ref>تاریخ بیداری ایرانیان-ناظم الاسلام کرمانی</ref>. لازم به ذکر است که درست پنج روز بعد از نامه شیخ فضل الله نوری، محمد علیشاه قاجار حکم به لغو مشروطه داد<ref>[https://event.mojahedin.org/i/events/4414 شیخ فضل الله نوری رسما به جنگ با انقلاب مشروطه برخاست-سایت مجاهد]</ref>.</blockquote> | |||
«بسماللّه الرحمن الرحیم ـ به موقف عرض بندگان اعلیحضرت شاهنشاه اسلامیان پناه خلدالله ملکه و سلطانه، معروض میداریم: در روز دوازدهم شهر حال شوال که کارگزاران دولت جمع کثیری از وجوه علما و شاهزادگان و وزرا و امرا و اعیان و اشراف و تجار را حسبالامر احضار به دربار گردون مدار نمودند از طرف قرینالشرف ارادهٌ سنیه را به اعطای مجلس شورای عمومی و تأسیس قوانین آن ابلاغ فرمودند تمام حاضرین متفقالکلمه جواب عرض نمودند که مجلس شورای عمومی منافی با قواعد اسلام است و ممکنالجمع نیست چنانچه به رأیالعین مشاهده کردیم و ما مسلمانان که در تحت اقتدار سلطنت اسلامیه هستیم ابدا راضی نمیشویم که وهنی به اسلام و دین ما برسد و در مقابل احکام اسلامیه، شاه و رعیت یکسان است و بر همه لازم است حفظ دین و آیین شریعت سیدالمرسلین (ص) بعد از آن تلگرافات عموم ولایات که قریب به دویست طغری بود بعضی تفصیلا و بعضی بر وجه اجمال قرائت شد. | |||
و پس از آن احکام حجج اسلام و علماء اعلام ولایات گوشزد حاضرین شد و عرایض عدیده متظلمانه در استیمان از این بلیهٌ عظیمه از طبقات علما و اهل علم و طلاب و تجار و اصناف که غایب از آن محضر بودند یکان یکان خوانده شد بعد ذلک کله حضار مجلس از علما و تمام طبقات به توسط جناب اشرف صدراعظم عریضه [ای] متضرعانه در استدعای انصراف از این عزیمت به حضور باهرالنور ملوکانه تقدیم داشتند و پس از استیذان شرفیاب حضور معدلت ظهور شدند و استدعای مجدانه حضوری هم نمودند و به وعده مراحم ملوکانه و قبول استدعای مقصد اسلامی به اصدار دستخط انجم نقط مرخص شدند تاکنون که یوم بیستو چهارم است از ناحیه مقدسه اعلیحضرت همایونی دستخط آسایش شرف صدور نپذیرفته از آنجایی که بهحکم محکم خلاق عالم جل اسمه، حفظ بیضه اسلام در قرون و اعصار برعهدهٌ سلطان وقت و علمای اعلام است؛ از آن روز تا حال همه روزه از داعیان مطالبهٌ انجاز وعد و اصدار دستخط مینمایند و داعیان به دفعالوقت گذرانیده تا امروز که مطالبه از حد گذشت چاره ندیده جز شرفیابی در دربار معدلت آثار و به حمدالله نایل شدیم و از پیشگاه همایونی ایفا به وعد را جدا مستدعی هستیم و چون این استدعا از جهت ادای تکلیف شرعی است از صاحب شرع رخصت رجوع نداریم و متضرعانه جدا دستخط آفتاب نقط [را] در آسودگی اهل اسلام از اضطراب و وحشت و دهشت که در این مرحله دارند از سدهٌ سنیه استدعا داریم. قسم به جمیع معظمات شرعیه که ماها بلکه تمام اهالی اسلام این مملکت برای تأسیس مجلس شورای عمومی حاضر نیستند و نتیجهٌ آن را جز هدم دین و هرج ومرج و هدر دماء محترمه و هتک نوامیس اسلامیه نمیدانیم ـ الامر امر الاقدس الاعلی مطاع مطاع.»<ref>تاریخ بیداری ایرانیان-ناظم الاسلام کرمانی</ref>. لازم به ذکر است که درست پنج روز بعد از نامه شیخ فضل الله نوری، محمد علیشاه قاجار حکم به لغو مشروطه داد<ref>[https://event.mojahedin.org/i/events/4414 شیخ فضل الله نوری رسما به جنگ با انقلاب مشروطه برخاست-سایت مجاهد]</ref>. | |||
== منابع == | == منابع == | ||
<references /> | <references /> |
ویرایش