۱۰٬۲۹۷
ویرایش
(اصلاح نویسههای عربی، اصلاح ارقام) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
'''پیشینه امر''' | '''پیشینه امر''' | ||
پس از پایان بحث های مربوط به تدوین استراتژی درسازمان مجاهدین خلق ایران مرحله مربوط به تدارک برای عمل نظامی آغاز شد. درگام اول می بایست دراعضای سازمان آمادگی های لازم نظامی، تاکتیکی وتکنیکی بوجود بیاید انجام این کار با توجه به کمبود امکانات ووجود | پس از پایان بحث های مربوط به تدوین استراتژی درسازمان مجاهدین خلق ایران مرحله مربوط به تدارک برای عمل نظامی آغاز شد. درگام اول می بایست دراعضای سازمان آمادگی های لازم نظامی، تاکتیکی وتکنیکی بوجود بیاید انجام این کار با توجه به کمبود امکانات ووجود جو پلیسی بسیار دشوار بود، پس از بررسیهای لازم، رفتن به اردن وگذراندن دوره های نظامی درقرارگاههای فلسطینی ها بهترین راه حل تشخیص داده شد. این مساله صرف نظر از پیوندهای مشترک مردم ایران و فلسطین بهانه به رژیم نمی داد که سازمان را وابسته به کشورهای خارجی اعلام کند. | ||
سازمان مجاهدین درمسیر تدارک عمل نظامی به امکانات زیادی نیاز داشت. بنا به این نیاز، ناصرصادق از اعضای بالای سازمان با فردی بنام شاه مراد دلفانی، از اعضای حزب توده -که پیش از این به خدمت ساواک درآمده بود- دیدار کرد. هدف ازاین دیدار، تهیه احتمالی امکانات مرزی بود برای رفتن به عراق و نجات ۹ تن از اعضای سازمان که درآن جا زندانی بودند،ناصر صادق چندبار با این فرد ملاقات کرد، برخوردهای شاه مراد دلفانی چنان محتاطانه و پیچیده بودکه اعتمادناصر را، با وجود هوشیاری و تیزبینی زیادش، به خود جلب کرد. ناصر مسئله خرید سلاح را نیز با او درمیان گذاشت. ساواک که فهمیده بود ناصر با گروهی کار می کند که ممکن است درجریان جشنهای دوهزار و پانصد ساله به اقدام های نظامی دست بزنند، به طور جدی فعالیتها ورفت وآمدهای روزانه او را زیرنظرگرفت تا یارانش را بشناسد. | سازمان مجاهدین درمسیر تدارک عمل نظامی به امکانات زیادی نیاز داشت. بنا به این نیاز، ناصرصادق از اعضای بالای سازمان با فردی بنام شاه مراد دلفانی، از اعضای حزب توده -که پیش از این به خدمت ساواک درآمده بود- دیدار کرد. هدف ازاین دیدار، تهیه احتمالی امکانات مرزی بود برای رفتن به عراق و نجات ۹ تن از اعضای سازمان که درآن جا زندانی بودند،ناصر صادق چندبار با این فرد ملاقات کرد، برخوردهای شاه مراد دلفانی چنان محتاطانه و پیچیده بودکه اعتمادناصر را، با وجود هوشیاری و تیزبینی زیادش، به خود جلب کرد. ناصر مسئله خرید سلاح را نیز با او درمیان گذاشت. ساواک که فهمیده بود ناصر با گروهی کار می کند که ممکن است درجریان جشنهای دوهزار و پانصد ساله به اقدام های نظامی دست بزنند، به طور جدی فعالیتها ورفت وآمدهای روزانه او را زیرنظرگرفت تا یارانش را بشناسد. | ||
یک مقام امنیتی ساواک در زمستان ۱۳۵۰ در تلویزیون رژیم شاه فاش کرد، که ماموران ساواک بعضاً با | یک مقام امنیتی ساواک در زمستان ۱۳۵۰ در تلویزیون رژیم شاه فاش کرد، که ماموران ساواک بعضاً با ۲۵ موتورسیکلت، ناصر صادق را تعقیب میکردند و به علت شگردهای جدید و ویژه ای که به کار میبرد، ناصر تا به آخر متوجه این پیگردها نشد. و از این طریق طی چند ماه، به شماری ازپایگاههای مجاهدین و ارتباطات آنها با یکدیگر در تهران، پی بردند. در جریان دستگیریها و تهاجمات پیاپی ساواک که تا ۲ماه هر روز ادامه داشت، کلیه امکانات و تسلیحات مجاهدین نیز به چنگ ماموران شاه افتاد. | ||
در این زمان سازمان برای انجام عملیات درجریان جشنهای ۲۵۰۰ ساله دارای ۱۳- ۱۲ گروه ضربت بود و هر مسئول گروه خانه ای همراه با ۶- ۵ نفرداشت،<ref>کتاب بنیانگذاران از انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران صفحه ۶۴</ref> | در این زمان سازمان برای انجام عملیات درجریان جشنهای ۲۵۰۰ ساله دارای ۱۳- ۱۲ گروه ضربت بود و هر مسئول گروه خانه ای همراه با ۶- ۵ نفرداشت،<ref>کتاب بنیانگذاران از انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران صفحه ۶۴</ref> |
ویرایش