کاربر:Javad/صفحه تمرین3: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۱: خط ۱۱:


=== تشکیل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ===
=== تشکیل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ===
محسن رضایی یکی از نفراتی بود که از گروه منصورون در جریان تشکیل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی نقش داشت. وی به همراه عده ای دیگر به منظور قابله با سازمان مجاهدین خلق ایران، با برگزاری مراسمی در دانشگاه تهران سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را بوجود آوردند، در این مراسم ۷ گروه شرکت داشتند که عبارت بودند از: گروه امّت واحده، گروه فلق، گروه فلاح، گروه موحدين، گروه توحيدي بدر، گروه توحيدي صف و گروه منصورون.
محسن رضایی یکی از نفراتی بود که از گروه منصورون در جریان تشکیل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی نقش داشت. وی به همراه عده ای دیگر به منظور مقابله با سازمان مجاهدین خلق ایران، با برگزاری مراسمی در دانشگاه تهران سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را بوجود آوردند، در این مراسم ۷ گروه شرکت داشتند که عبارت بودند از: گروه امّت واحده، گروه فلق، گروه فلاح، گروه موحدين، گروه توحيدي بدر، گروه توحيدي صف و گروه منصورون.


== نقض حقوق بشر و تروریسم ==
== نقض حقوق بشر و تروریسم ==
'''موارد نقض حقوق بشر:'''
محسن رضایی زمانی که مسئول واحد اطلاعات سپاه در اوایل انقلاب بود، بسیاری از اعضا و هواداران سازمانهای سیاسی مخالف جمهوری اسلامی توسط این واحد، دستگیر و شکنجه و اعدام شدند.
محسن رضایی زمانی که مسئول واحد اطلاعات سپاه در اوایل انقلاب بود، بسیاری از اعضا و هواداران سازمانهای سیاسی مخالف جمهوری اسلامی توسط این واحد، دستگیر و شکنجه و اعدام شدند.


==== سرکوب گروه های سیاسی ====
=== سرکوب گروه های سیاسی ===
تا پیش از اینکه وزارت اطلاعات تشکیل شود بند ۲۰۹ زندان اوین در اختیار سپاه پاسداران بود که محل بازجویی و شکنجه‌ی بسیاری از فعالانی که عمدتا از نیروهای مخالف نظام و اعضا و هواداران سازمان های سیاسی مانند سازمانهای مارکسیستی و سازمان مجاهدین خلق ایران بود.
تا پیش از اینکه وزارت اطلاعات تشکیل شود بند ۲۰۹ زندان اوین در اختیار سپاه پاسداران بود که محل بازجویی و شکنجه‌ی بسیاری از فعالانی که عمدتا از نیروهای مخالف نظام و اعضا و هواداران سازمان های سیاسی مانند سازمانهای مارکسیستی و سازمان مجاهدین خلق ایران بود.


محسن رضایی در مصاحبه ای در بهمن ۱۳۸۹درباره وقایع دهه ۶۰ گفت:<blockquote>«سال ۶۰ تمام شهرهای ایران بدون استثناء درگیر زد و خورد بود و موتور نیروهای انقلاب در این سال روشن شد. در این سال واقعاً نمی‌دانستیم که آیا باید با عراقی‌ها بجنگیم یا تهران را نگه داریم. چرا که در تیر سال ۶۰ از یک طرف با کمبود اسلحه در جنگ تحمیلی مواجه بودیم و از یک طرف خیابان‌های تهران و مجاور مجلس و قوه قضائیه در آماج بمب و انفجارات بود».</blockquote>در زمان تصدی محسن رضایی در مقام فرماندهی سپاه پاسداران ترورهای مخالفان نظام در خارج از کشور و داخل کشور انجام شد. محسن سازگارا در این مورد گفت: محسن رضایی بعد از ورود به سپاه، بخش اطلاعات وتحقیقات سپاه راکه قراربود به صورت مغز متفکر و برنامه‌ریز سپاه باشد و حداکثر به صورت واحد اطلاعات نظامی برای سپاه عمل کند به صورت یک سازمان امنیت درآورده و خود در راس آن قرار گرفت. همچنین او در زمان جنگ مطرح نمود که سپاه باید ارگان‌هایی برای مقابله با مخالفین نظام داشته باشد.
محسن رضایی در مصاحبه ای در بهمن ۱۳۸۹درباره وقایع دهه ۶۰ گفت:<blockquote>«سال ۶۰ تمام شهرهای ایران بدون استثناء درگیر زد و خورد بود و موتور نیروهای انقلاب در این سال روشن شد. در این سال واقعاً نمی‌دانستیم که آیا باید با عراقی‌ها بجنگیم یا تهران را نگه داریم. چرا که در تیر سال ۶۰ از یک طرف با کمبود اسلحه در جنگ تحمیلی مواجه بودیم و از یک طرف خیابان‌های تهران و مجاور مجلس و قوه قضائیه در آماج بمب و انفجارات بود».</blockquote>در زمان تصدی محسن رضایی در مقام فرماندهی سپاه پاسداران ترورهای مخالفان نظام در خارج از کشور و داخل کشور انجام شد. محسن سازگارا در این مورد گفت: محسن رضایی بعد از ورود به سپاه، بخش اطلاعات وتحقیقات سپاه راکه قراربود به صورت مغز متفکر و برنامه‌ریز سپاه باشد و حداکثر به صورت واحد اطلاعات نظامی برای سپاه عمل کند به صورت یک سازمان امنیت درآورده و خود در راس آن قرار گرفت. همچنین او در زمان جنگ مطرح نمود که سپاه باید ارگان‌هایی برای مقابله با مخالفین نظام داشته باشد.


==== سرکوب ملیتها و اقوام ====
=== سرکوب ملیتها و اقوام ===
هاشمی رفسنجانی نیز درباره نقش سپاه که فرمانده آن محسن رضایی بود گفت:<blockquote>«اوّلین‌ آثار مثبت‌ تشکیل سپاه در درگیری‌ مؤثر با نیروهای‌ شورشی‌ ضد انقلاب‌ بود که‌ به‌ تدریج‌ آنها را شکست‌ دادند و متواری‌ کردند. کانون‌های‌ فتنه‌ در خوزستان‌ که‌ خلق‌ عرب‌ ایجاد کرده‌ بود، کردستان‌، ترکمن‌صحرا، بلوچستان‌ و جاهای‌ دیگر با حضور فرزندان‌ سپاه‌ متلاشی‌ و منهدم‌ شد. یکپارچگی‌ کشور حفظ‌ شد. سپاه‌ خودش‌ را نشان‌ داد و ارزشش‌ را در همان‌ گام‌های‌ اوّلیه‌ و برخوردهای‌ درون‌شهری‌ اثبات‌ کرد.»</blockquote>
هاشمی رفسنجانی نیز درباره نقش سپاه که فرمانده آن محسن رضایی بود گفت:<blockquote>«اوّلین‌ آثار مثبت‌ تشکیل سپاه در درگیری‌ مؤثر با نیروهای‌ شورشی‌ ضد انقلاب‌ بود که‌ به‌ تدریج‌ آنها را شکست‌ دادند و متواری‌ کردند. کانون‌های‌ فتنه‌ در خوزستان‌ که‌ خلق‌ عرب‌ ایجاد کرده‌ بود، کردستان‌، ترکمن‌صحرا، بلوچستان‌ و جاهای‌ دیگر با حضور فرزندان‌ سپاه‌ متلاشی‌ و منهدم‌ شد. یکپارچگی‌ کشور حفظ‌ شد. سپاه‌ خودش‌ را نشان‌ داد و ارزشش‌ را در همان‌ گام‌های‌ اوّلیه‌ و برخوردهای‌ درون‌شهری‌ اثبات‌ کرد.»</blockquote>


===== سرکوب مردم کردستان =====
==== سرکوب مردم کردستان ====
محسن رضایی از نقش خود در سرکوب قیام کردستان چنین گفت:<blockquote>«از همان ابتدای تشکیل اطلاعات سپاه مسائل را با امام در میان می‌گذاشتم و حتی در سال ۵۸ که امام در بیمارستان بستری بود و دکتر عارف پزشک امام به هیچ کدام از مسئولان اجازه حضور در بیمارستان را نمی‌داد اما من به امام نزدیک می‌شدم و اطلاعات را در گوش امام می‌گفتم. در این سال که اوج درگیری با کودتاچیان وگروهک فرقان بود، مسائل عجیبی در کردستان و سیستان و بلوچستان رخ داد که در این زمان‌ها رابطه‌ام با امام زیادتر شده بود و برخی اوقات که امکان ملاقات نبود حوادث را خدمت ایشان می‌نوشتم.»</blockquote>
محسن رضایی از نقش خود در سرکوب قیام کردستان چنین گفت:<blockquote>«از همان ابتدای تشکیل اطلاعات سپاه مسائل را با امام در میان می‌گذاشتم و حتی در سال ۵۸ که امام در بیمارستان بستری بود و دکتر عارف پزشک امام به هیچ کدام از مسئولان اجازه حضور در بیمارستان را نمی‌داد اما من به امام نزدیک می‌شدم و اطلاعات را در گوش امام می‌گفتم. در این سال که اوج درگیری با کودتاچیان وگروهک فرقان بود، مسائل عجیبی در کردستان و سیستان و بلوچستان رخ داد که در این زمان‌ها رابطه‌ام با امام زیادتر شده بود و برخی اوقات که امکان ملاقات نبود حوادث را خدمت ایشان می‌نوشتم.»</blockquote>


خط ۳۴: خط ۳۲:
طوبا کمانگر در این شهادت گفت:<blockquote>«بعد از شش ماه هر کاری کردند من در هیچ رابطه‌ای تسلیم نشدم و اصلا در هیچ رابطه کاری یا تشکیلاتی چیزی نگفتم. این محسن رضایی که حالا خودش را برای رئیس جمهوری ایران کاندید می‌کند، آن موقع سال شصت در زندان‌های سنندج بود؛ کلا زندان‌های کردستان. او آمد. این‌ها با محسن رضایی صحبت کرده بودند. به او گفته بودند که من شش ماه در زندان هستم، جرمم این است که خودم کومه‌له هستم و تمام خانواده‌ام کومه‌له است و شش ماه است که نه حاضر شدم به اینها هیچ حرفی بزنم و نه حاضرم با هیچ کدام از این‌ها ازدواج کنم. بعد از شش ماه من را بردند زندان ساواک سنندج. آن جا یک هفته توی یک سلول تکی بودم، توی این هفته سه بار همان آقای محسن رضایی، آمد من را دادگاهی کرد. یکی از جاش‌هایی که توی همان ده بودند که من زندانی بودم، آوردند برای ترجمه. روز اول اصلا چشم من را نبسته بودند ولی روز دومش که من توی اتاق سلول بودم گفت شش ماه توی زندان هستی، این هم جرم تو است، تو خودت کومه‌له هستی، خلاصه خیلی در مورد کومه‌له حرف های چرت و پرت گفت، فحش داد و گفت حتما مطمئن باش همه را یکی پس از دیگری می‌گیریم و همه را می‌آوریم پیش تو و تو هم با آنها یکی پس از دیگری اعدام می‌شوی. من هم گفتم باشد! مهم نیست! اعدام کنید من مشکلی ندارم</blockquote><blockquote>«حامله بودم، شش‌ماهم بود. روز دوم که ما را بردند پایین، چشمم را بسته بودند، ولی می‌دانم که خیلی پایین رفتیم. توی ساواک سنندج بودیم، از هر طبقه‌ای که پایین می‌رفتیم صدای جیغ کشیدن دختران می‌آمد، از تمام گوشه و کنار زندان.  اصلا من توی این شش ماهی که توی اون ده زندان بودم و هر روز مرگ خودم را جلوی چشمم می‌دیدم، به اندازه  این یک هفته ناراحت نشده بودم. بعد از هر طبقه‌ای هم که پایین می‌رفتیم، می‌گفت ببین اینها همه‌شان که جیغ می‌کشند، هم‌عقیده‌های تو هستند، کومه‌له‌ای هستند، ولی دارند شکنجه می‌شوند و بهشان تجاوز می‌شود. محسن می‌گفت</blockquote><blockquote>«من آن موقع چون نمی‌توانستم فارسی صحبت کنم یک نفر را آورده بودند. چشمم بسته بود، یک نفر هم دستم را گرفته بود. محسن رضایی با ما بود. او گفت: “با تو هم این کار را خواهیم کرد اگر حرف نزنی.” من هم هیچی نگفتم، او واژه تجاوز را استفاده کرد. گفت که این‌هایی که جیغ می‌زنند، از هم‌فکران تو، از هم‌عقیده‌های تو، کومه‌له‌ای هستند. من هیچی نگفتم. ولی من را بردند توی یک اتاقی، نشستم روی صندلی. گفتند ساعت نه صبح است. تا ساعت هشت شب، از من سوال و جواب کردند. حتی یک ذره آب هم ندادند بخورم. گفتند اینجا می‌مانی. محسن گفت: “تو خیلی از آنهایی که هستند نمی‌توانی قوی‌تر باشی، خودت این همه سر و صدا را می‌شنوی و می‌دانی چیست، فقط خیالت راحت باشد که از این ها بدتر به تو خواهیم کرد.”</blockquote><blockquote>«گفت: “فقط یک کار می‌کنیم، ممکن است بگذاریم زنده بمانی تا بچه‌ات به دنیا بیاید. اگر تا آن موقع توانستیم [صبر کنیم]، اگر هم نکردیم، نکردیم. مهم نیست. من هم گفتم مهم نیست، مثل تمام انسان‌هایی که از بین رفتند. واقعا اصلا هم ترسی نداشتم فقط تنها چیزی که داشتم و خیلی ناراحت شدم که اصلا تو نمی‌توانستی از طبقه پایین بروی و صدا و هوار و جیغ را نشنوی.</blockquote><blockquote>«متاسفانه نمی‌گذاشتند با هیچ کسی روبه‌رو بشم و کسی را ببینیم. چون می‌دانستند که همه ماها همدیگر را می‌شناسیم و متاسفانه هیچ کسی نبود. توی آن یک هفته که توی زندان سنندج بودم تنها بودم، فقط توی یک سلول کوچک که یک دستشویی و یک تخت تویش بود و هیچ کسی نبود آنجا. بعد از این یک هفته، روز آخر، محسن رضایی آمد و گفت: “ما تو را به همان زندان دهاتی که بودی بر می گردانیم ولی من با رئیس آن زندان صحبت کردم که یا قبل از فارغ شدنت تو را اعدام بکنند یا اینکه بگذارند بچه‌ات به دنیا بیاید بعد تو را اعدام کنند، یا اینکه یک راه دیگر خیلی راحتی هم داری، می‌توانی با یکی از برادران مسلمان ازدواج کنی.” من هم هیچی نگفتم. من خودم شاکی محسن رضایی هستم. یک بار بدون چشم‌بند او را دیدم و دو بار با چشم‌بند که دیگر از روی صدایش او را می‌شناختم که همان محسن رضایی ست».</blockquote>
طوبا کمانگر در این شهادت گفت:<blockquote>«بعد از شش ماه هر کاری کردند من در هیچ رابطه‌ای تسلیم نشدم و اصلا در هیچ رابطه کاری یا تشکیلاتی چیزی نگفتم. این محسن رضایی که حالا خودش را برای رئیس جمهوری ایران کاندید می‌کند، آن موقع سال شصت در زندان‌های سنندج بود؛ کلا زندان‌های کردستان. او آمد. این‌ها با محسن رضایی صحبت کرده بودند. به او گفته بودند که من شش ماه در زندان هستم، جرمم این است که خودم کومه‌له هستم و تمام خانواده‌ام کومه‌له است و شش ماه است که نه حاضر شدم به اینها هیچ حرفی بزنم و نه حاضرم با هیچ کدام از این‌ها ازدواج کنم. بعد از شش ماه من را بردند زندان ساواک سنندج. آن جا یک هفته توی یک سلول تکی بودم، توی این هفته سه بار همان آقای محسن رضایی، آمد من را دادگاهی کرد. یکی از جاش‌هایی که توی همان ده بودند که من زندانی بودم، آوردند برای ترجمه. روز اول اصلا چشم من را نبسته بودند ولی روز دومش که من توی اتاق سلول بودم گفت شش ماه توی زندان هستی، این هم جرم تو است، تو خودت کومه‌له هستی، خلاصه خیلی در مورد کومه‌له حرف های چرت و پرت گفت، فحش داد و گفت حتما مطمئن باش همه را یکی پس از دیگری می‌گیریم و همه را می‌آوریم پیش تو و تو هم با آنها یکی پس از دیگری اعدام می‌شوی. من هم گفتم باشد! مهم نیست! اعدام کنید من مشکلی ندارم</blockquote><blockquote>«حامله بودم، شش‌ماهم بود. روز دوم که ما را بردند پایین، چشمم را بسته بودند، ولی می‌دانم که خیلی پایین رفتیم. توی ساواک سنندج بودیم، از هر طبقه‌ای که پایین می‌رفتیم صدای جیغ کشیدن دختران می‌آمد، از تمام گوشه و کنار زندان.  اصلا من توی این شش ماهی که توی اون ده زندان بودم و هر روز مرگ خودم را جلوی چشمم می‌دیدم، به اندازه  این یک هفته ناراحت نشده بودم. بعد از هر طبقه‌ای هم که پایین می‌رفتیم، می‌گفت ببین اینها همه‌شان که جیغ می‌کشند، هم‌عقیده‌های تو هستند، کومه‌له‌ای هستند، ولی دارند شکنجه می‌شوند و بهشان تجاوز می‌شود. محسن می‌گفت</blockquote><blockquote>«من آن موقع چون نمی‌توانستم فارسی صحبت کنم یک نفر را آورده بودند. چشمم بسته بود، یک نفر هم دستم را گرفته بود. محسن رضایی با ما بود. او گفت: “با تو هم این کار را خواهیم کرد اگر حرف نزنی.” من هم هیچی نگفتم، او واژه تجاوز را استفاده کرد. گفت که این‌هایی که جیغ می‌زنند، از هم‌فکران تو، از هم‌عقیده‌های تو، کومه‌له‌ای هستند. من هیچی نگفتم. ولی من را بردند توی یک اتاقی، نشستم روی صندلی. گفتند ساعت نه صبح است. تا ساعت هشت شب، از من سوال و جواب کردند. حتی یک ذره آب هم ندادند بخورم. گفتند اینجا می‌مانی. محسن گفت: “تو خیلی از آنهایی که هستند نمی‌توانی قوی‌تر باشی، خودت این همه سر و صدا را می‌شنوی و می‌دانی چیست، فقط خیالت راحت باشد که از این ها بدتر به تو خواهیم کرد.”</blockquote><blockquote>«گفت: “فقط یک کار می‌کنیم، ممکن است بگذاریم زنده بمانی تا بچه‌ات به دنیا بیاید. اگر تا آن موقع توانستیم [صبر کنیم]، اگر هم نکردیم، نکردیم. مهم نیست. من هم گفتم مهم نیست، مثل تمام انسان‌هایی که از بین رفتند. واقعا اصلا هم ترسی نداشتم فقط تنها چیزی که داشتم و خیلی ناراحت شدم که اصلا تو نمی‌توانستی از طبقه پایین بروی و صدا و هوار و جیغ را نشنوی.</blockquote><blockquote>«متاسفانه نمی‌گذاشتند با هیچ کسی روبه‌رو بشم و کسی را ببینیم. چون می‌دانستند که همه ماها همدیگر را می‌شناسیم و متاسفانه هیچ کسی نبود. توی آن یک هفته که توی زندان سنندج بودم تنها بودم، فقط توی یک سلول کوچک که یک دستشویی و یک تخت تویش بود و هیچ کسی نبود آنجا. بعد از این یک هفته، روز آخر، محسن رضایی آمد و گفت: “ما تو را به همان زندان دهاتی که بودی بر می گردانیم ولی من با رئیس آن زندان صحبت کردم که یا قبل از فارغ شدنت تو را اعدام بکنند یا اینکه بگذارند بچه‌ات به دنیا بیاید بعد تو را اعدام کنند، یا اینکه یک راه دیگر خیلی راحتی هم داری، می‌توانی با یکی از برادران مسلمان ازدواج کنی.” من هم هیچی نگفتم. من خودم شاکی محسن رضایی هستم. یک بار بدون چشم‌بند او را دیدم و دو بار با چشم‌بند که دیگر از روی صدایش او را می‌شناختم که همان محسن رضایی ست».</blockquote>


=== '''ترور خارج از کشور''' ===
== ترور خارج از کشور ==


==== ترور میکونوس ====
=== ماجرای ترور میکونوس ===
سپاه پاسداران به فرماندهی محسن رضایی در عملیات ترور خارج از کشور بعد از جنگ ایران و عراق شرکت فعال داشت. از جمله میتوان به عملیات ترور مخالفان نظام، جانشین عبدالرحمن قاسملو، صادق شرفکندی رهبر حزب دموکرات کردستان ایران به همراه سه تن دیگر از همراهانش در رستوران میکونوس در تاریخ ۲۶ شهریور ۱۳۷۱ در برلین آلمان نام برد، که در آن سه تن از رهبران حزب دموکرات کردستان ایران به همراه یک نفر دیگر به قتل رسیدند. در دادگاه میکونوس مقامات آلمان دریافتند که رژیم ایران مستقیم در این ترورها دخالت داشتند. شاهدی به نام از ابوالقاسم مصباحی، مأمور اطلاعاتی سابق وزارت اطلاعات که از منابع اصلی دادستانی آلمان محسوب می‌شد، از کمیته ای نام برد به نام کمیته امور ویژه که موافقت ترورها را از خامنه ای و رفسنجانی می‌گرفت. اعضای این کمیته عبارت‌اند از:
سپاه پاسداران به فرماندهی محسن رضایی در عملیات ترور خارج از کشور بعد از جنگ ایران و عراق شرکت فعال داشت. از جمله میتوان به عملیات ترور مخالفان نظام، جانشین عبدالرحمن قاسملو، صادق شرفکندی رهبر حزب دموکرات کردستان ایران به همراه سه تن دیگر از همراهانش در رستوران میکونوس در تاریخ ۲۶ شهریور ۱۳۷۱ در برلین آلمان نام برد، که در آن سه تن از رهبران حزب دموکرات کردستان ایران به همراه یک نفر دیگر به قتل رسیدند. در دادگاه میکونوس مقامات آلمان دریافتند که رژیم ایران مستقیم در این ترورها دخالت داشتند. شاهدی به نام از ابوالقاسم مصباحی، مأمور اطلاعاتی سابق وزارت اطلاعات که از منابع اصلی دادستانی آلمان محسوب می‌شد، از کمیته ای نام برد به نام کمیته امور ویژه که موافقت ترورها را از خامنه ای و رفسنجانی می‌گرفت. اعضای این کمیته عبارت‌اند از:


خط ۵۵: خط ۵۳:
– ابولقاسم خزعلی، عضو شورای نگهبان
– ابولقاسم خزعلی، عضو شورای نگهبان


انفجار آمیا
=== انفجار آمیا ===
 
در ساختمان مرکز یهودیان بوینس آیرس در ۲۷ تیر ۱۳۷۲ انفجاری رخ داد که طی آن ۸۵ نفر کشته شدند و ۳۰۰ نفر زخمی شدند. همچنین دو سال پیش از آن با انفجار بمبی در سفارت اسرائیل ۲۹ نفر کشده شدند. آرژانتین ایران را عامل این انفجارها دانست و به دنبال آن برخی سران رژیم ایران توسط پلیس اینترپل تحت تعقیب قرار گرفتند. در همین رابطه دادستانی آرژانتین به دنبال بازداشت این افراد بود: محسن رضایی فرمانده سابق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، احمد وحیدی فرمانده سابق سپاه قدس، وزیر دفاع، اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور سابق، علی فلاحیان، وزیر سابق اطلاعات، علی‌اکبر ولایتی وزیر سابق امور خارجه، محسن ربانی رایزن فرهنگی سابق سفارت ایران در آرژانتین، هادی سلیمان‌پور، سفیر آن زمان ایران در آرژانتین و احمدرضا اصغری، دبیر سوم وقت ایران در آرژانتین
در ساختمان مرکز یهودیان بوینس آیرس در ۲۷ تیر ۱۳۷۲ انفجاری رخ داد که طی آن ۸۵ نفر کشته شدند و ۳۰۰ نفر زخمی شدند. همچنین دو سال پیش از آن با انفجار بمبی در سفارت اسرائیل ۲۹ نفر کشده شدند. آرژانتین ایران را عامل این انفجارها دانست و به دنبال آن برخی سران رژیم ایران توسط پلیس اینترپل تحت تعقیب قرار گرفتند. در همین رابطه دادستانی آرژانتین به دنبال بازداشت این افراد بود: محسن رضایی فرمانده سابق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، احمد وحیدی فرمانده سابق سپاه قدس، وزیر دفاع، اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور سابق، علی فلاحیان، وزیر سابق اطلاعات، علی‌اکبر ولایتی وزیر سابق امور خارجه، محسن ربانی رایزن فرهنگی سابق سفارت ایران در آرژانتین، هادی سلیمان‌پور، سفیر آن زمان ایران در آرژانتین و احمدرضا اصغری، دبیر سوم وقت ایران در آرژانتین


خط ۸۷: خط ۸۴:
ریاست کمیسیون اقتصاد کلان مجمع تشخیص مصلحت
ریاست کمیسیون اقتصاد کلان مجمع تشخیص مصلحت


اين هفت گروه هر يک داستاني جداگانه دارند: '''امت واحده''' محفلي بود از زندانيان سياسي داراي خاستگاه روشنفکري که طبعاً بيش از ديگران با مباحث نظري و انديشه سياسي روز آشنا بودند. '''بهزاد نبوي''' و '''محمد سلامتي''' چهره‌هاي سرشناس اين گروه‌اند. '''گروه فلق''' جمعي از دانشجويان خارج از کشور بودند مانند '''حسن واعظي''' و '''مصطفي تاج‌زاده''' و '''محمد طيراني'''. چهره شاخص '''گروه فلاح''' '''مرتضي الويري''' بود. او در سال 1355 به نجف رفت و با امام خميني ديداري کرد و به ايران بازگشت. '''گروه موحدين''' عده‌اي جوان خوزستاني بودند که در جريان انقلاب فعال شدند و به «حمله به مراکز دولتي و مراکز فحشا و توزيع اعلاميه‌هاي امام و فعال کردن تظاهرات و ترور پل گريم آمريکايي، از مسئولان شرکت نفت»، پرداختند. '''گروه توحيدي بدر''' عده‌اي از جوانان مسلمان شهر ري بودند که از سال 1355 فعال شدند. '''گروه صف''' را در سال 1355 '''شهيد محمد بروجردي'''، '''حسين صادقي''' و '''سلمان صفوي''' [47] در اصفهان ايجاد کردند. [48] درباره گروه منصورون سخن گفتيم.
<ref>[https://www.shahbazi.org/pages/Services_SAVAK4.htm تجاربی از مبارزات سیاسی در دوران پهلوی-وبلاگ عبدالله شهبازی]</ref>'''.'''
 
نخستين شوراي اجرايي 15 نفره سازمان با عضويت '''محمد سلامتي''' و '''صادق نوروزي''' (امّت واحده)، '''مرتضي الويري''' (فلاح)، '''محمد بروجردي''' (صف)، '''محمود بخشنده''' (موحدين)، '''حسين فدائي''' (بدر)، '''محمدباقر ذوالقدر''' و '''محسن تحويل‌زاده''' (منصورون) و ديگران تشکيل شد. افرادي چون '''محمد سلامتي، بهزاد نبوي، محسن آرمين، مجتبي شاکري، محسن مخملباف ، فيض‌الله عرب سرخي، مرتضي الويري، حسين فدايي، سيد مصطفي تاج‌زاده، سعيد حجاريان، حسن واعظي، محسن رضايي و محمدباقر ذوالقدر''' گردانندگان سازمان به‌شمار مي‌رفتند. '''گروه‌هاي هفت‌گانه، که اينک با عنوان «سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي» شناخته مي‌شدند، در تأسيس يا اداره کميته‌هاي انقلاب اسلامي، سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و نهادهاي اطلاعاتي و امنيتي چون دفتر اطلاعات نخست‌وزيري، که بر بنياد اداره کل هشتم ساواک (ضد جاسوسي) ايجاد شد، مؤثر بودند'''<ref>[https://www.shahbazi.org/pages/Services_SAVAK4.htm تجاربی از مبارزات سیاسی در دوران پهلوی-وبلاگ عبدالله شهبازی]</ref>'''.'''


== منابع ==
== منابع ==
<references />
<references />
۱٬۶۶۴

ویرایش

منوی ناوبری