کاربر:Safa/2صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۰: خط ۴۰:
۲. منصوره، همسر کامبیز مهدی‌زاده.
۲. منصوره، همسر کامبیز مهدی‌زاده.


۳. محمد، به قتل رسیده در سال ۷۵  در ۱۹ سالگی به دست فردی که نگران افشای اسرارش بود. روحانی در کتاب خاطراتش هیچ اشاره‌ای به این فرزند خود نمی‌کند. <ref>[[Www.golestan24.com/بخش-اجتماعی-5/27813-راز-قتل-پسرحسن-روحانی-پسرحسن-روحانی-با-کلت-پدرش-به-قتل-رسیده-چرا|راز قتل پسر حسن روحانی/ پسر حسن روحانی با کلت پدرش به قتل رسیده؟]]</ref>
۳. محمد، به قتل رسیده در سال ۷۵  در ۱۹ سالگی به دست فردی که نگران افشای اسرارش بود. روحانی در کتاب خاطراتش هیچ اشاره‌ای به این فرزند خود نمی‌کند. <ref>[http://www.golestan24.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%A7%D8%AC%D8%AA%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C-5/27813-%D8%B1%D8%A7%D8%B2-%D9%82%D8%AA%D9%84-%D9%BE%D8%B3%D8%B1%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D8%B1%D9%88%D8%AD%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%BE%D8%B3%D8%B1%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D8%B1%D9% راز قتل پسر حسن روحانی/ پسر حسن روحانی با کلت پدرش به قتل رسیده؟]</ref>


۴. مجید، با نام فامیلی «عمرانی»<blockquote>حسن روحانی، در خاطرات خود میگوید:</blockquote><blockquote>نام خانوادگی ام تا جوانی، همانند نام خانوادگی پدرم، فریدون بود، پس از اتمام دوره دبستان، پدرم تصمیم میگیرد تا مرا را به حوزه علمیه سمنان بفرستد. وی میگوید: شروع تحصیل دروس دینی من به تابستان ۱۳۳۹  یعنی در سن ۱۲ سالگی  برمیگردد. مرداد و نیمه اول شهریور آن سال نزد حجت الاسلام نظنزی، شرح امثله و بخشی از صرف میر را خواندم و اواخر شهریور با پدرم به سمنان رفتم... بنابراین، در اواخر شهریور ۱۳۳۹ رسماً وارد حوزه علمیه سمنان شدم و دروس حوزوی را آغاز کردم سال بعد، پدرش او را به حوزه علمیه قم میبرد. پدرم در اوایل شهریور  ۱۳۴۰ به من گفت:  «آماده شو تا چند روز دیگر به قم برویم. پدر و مادرم وسایلی را برایم فراهم کردند که به همراه خودم به قم ببرم. لوازم زندگی من یک تشک، لحاف، مقداری لباس و ظروف و کتاب بود که همه آنها را در یک چادر شب بستم و آماده حرکت شدم. در تابستان ۱۳۴۰، وارد حوزه علمیه قم شدم».</blockquote>در سال ۱۳۴۸، روحانی که دوره دبیرستان را به صورت متفرقه امتحان داده بود، تصمیم میگیرد که به دانشگاه برود.  
۴. مجید، با نام فامیلی «عمرانی»<blockquote>حسن روحانی، در خاطرات خود میگوید:</blockquote><blockquote>نام خانوادگی ام تا جوانی، همانند نام خانوادگی پدرم، فریدون بود، پس از اتمام دوره دبستان، پدرم تصمیم میگیرد تا مرا را به حوزه علمیه سمنان بفرستد. وی میگوید: شروع تحصیل دروس دینی من به تابستان ۱۳۳۹  یعنی در سن ۱۲ سالگی  برمیگردد. مرداد و نیمه اول شهریور آن سال نزد حجت الاسلام نظنزی، شرح امثله و بخشی از صرف میر را خواندم و اواخر شهریور با پدرم به سمنان رفتم... بنابراین، در اواخر شهریور ۱۳۳۹ رسماً وارد حوزه علمیه سمنان شدم و دروس حوزوی را آغاز کردم سال بعد، پدرش او را به حوزه علمیه قم میبرد. پدرم در اوایل شهریور  ۱۳۴۰ به من گفت:  «آماده شو تا چند روز دیگر به قم برویم. پدر و مادرم وسایلی را برایم فراهم کردند که به همراه خودم به قم ببرم. لوازم زندگی من یک تشک، لحاف، مقداری لباس و ظروف و کتاب بود که همه آنها را در یک چادر شب بستم و آماده حرکت شدم. در تابستان ۱۳۴۰، وارد حوزه علمیه قم شدم».</blockquote>در سال ۱۳۴۸، روحانی که دوره دبیرستان را به صورت متفرقه امتحان داده بود، تصمیم میگیرد که به دانشگاه برود.  
خط ۵۵: خط ۵۵:


اصفهان یکی از شهرهایی بود که در سالهای ۱۳۵۵ و ۱۳۵۶ چند نوبت برای سخنرانی بدانجا رفتم... جمعاً سه نوبت برای سخنرانی به اصفهان سفر کردم؛ یک بار در سال ۱۳۵۵ و دو بار هم در سال ۱۳۵۶ بود. در نیمه دوم سال ۱۳۵۶ که ممنوع المنبر شده بودم، سخنرانی من در مساجد و محافل مذهبی بسیار سخت شده بود؛ گرچه گاهی با نام اسلامی و جعفری و اسامی دیگر سخنرانی میکردم. در نیمه دوم فروردین ۵۷ نیز چند بار مأمورین برای دستگیری من به درب منزل ما آمده بودند.  
اصفهان یکی از شهرهایی بود که در سالهای ۱۳۵۵ و ۱۳۵۶ چند نوبت برای سخنرانی بدانجا رفتم... جمعاً سه نوبت برای سخنرانی به اصفهان سفر کردم؛ یک بار در سال ۱۳۵۵ و دو بار هم در سال ۱۳۵۶ بود. در نیمه دوم سال ۱۳۵۶ که ممنوع المنبر شده بودم، سخنرانی من در مساجد و محافل مذهبی بسیار سخت شده بود؛ گرچه گاهی با نام اسلامی و جعفری و اسامی دیگر سخنرانی میکردم. در نیمه دوم فروردین ۵۷ نیز چند بار مأمورین برای دستگیری من به درب منزل ما آمده بودند.  
 
[[پرونده:گزارشات ساواک از حسن روحانی.JPG|جایگزین=گزارشات ساواک از حسن روحانی|بندانگشتی|گزارشات ساواک از حسن روحانی]]
در یک گزارش ساواک مربوط به تاریخ ۱۸ مهر ۱۳۵۶ گفته شده که دکتر حسن روحانی به دعوت حاج قاسم دخیلی برای ده شب سخنرانی به قم آمده است. در بخش دیگری از همین گزارش گفته شده که حاج قاسم دخیلی با کسب اجازه قبلی از شهربانی و ساواک قم، مبادرت به دعوت دکتر حسن روحانی به قم نموده است.
در یک گزارش ساواک مربوط به تاریخ ۱۸ مهر ۱۳۵۶ گفته شده که دکتر حسن روحانی به دعوت حاج قاسم دخیلی برای ده شب سخنرانی به قم آمده است. در بخش دیگری از همین گزارش گفته شده که حاج قاسم دخیلی با کسب اجازه قبلی از شهربانی و ساواک قم، مبادرت به دعوت دکتر حسن روحانی به قم نموده است.


در یک گزارش خیلی محرمانه ساواک به تاریخ ۴ بهمن ۱۳۵۶ نیز چنین آمده: «حاج فضل‌الله پهلوان که اداره کننده  هیأت سمنانی های مقیم مرکز میباشد، اظهار می داشت در دهه دوم محرم از شیخ حسن روحانی دعوت به عمل آمد که به منبر برود. وی در ضمن سخنرانیش تجلیل فراوان از خمینی نمود و به کمونیستها حمله کرد. پهلوان که وضع را چنین می بیند، به روحانی میگوید که تند صحبت نکند و نام خمینی را نبرد اما روحانی میگوید نترس چیزی نیست. در خاتمه حاجی پهلوان اضافه نمود دستگاه به روحانی دستور داده بود که از خمینی تعریف کند.
در یک گزارش خیلی محرمانه ساواک به تاریخ ۴ بهمن ۱۳۵۶ نیز چنین آمده: «حاج فضل‌الله پهلوان که اداره کننده  هیأت سمنانی های مقیم مرکز میباشد، اظهار می داشت در دهه دوم محرم از شیخ حسن روحانی دعوت به عمل آمد که به منبر برود. وی در ضمن سخنرانیش تجلیل فراوان از خمینی نمود و به کمونیستها حمله کرد. پهلوان که وضع را چنین می بیند، به روحانی میگوید که تند صحبت نکند و نام خمینی را نبرد اما روحانی میگوید نترس چیزی نیست. در خاتمه حاجی پهلوان اضافه نمود دستگاه به روحانی دستور داده بود که از خمینی تعریف کند.


در فروردین ۱۳۵۷، حسن روحانی تصمیم به ترک کشور و ادامه تحصیل در انگلستان می گیرد.<blockquote>وی درخاطرات خود می گوید: «در گفتگو با آقای مطهری به ایشان گفتم که در حال حاضر وضع این گونه است که تقریباً در هیچ جا نمیتوانم برنامه سخنرانی یا فعالیتی داشته باشم و بی تردید به زودی دستگیر میشوم و به سبب فرارها و پرونده هایی که در ساواک دارم، ممکن است دوره زندان من طولانی باشد. مرحوم مطهری فرمودند: از نظر من، شما دو راه پیش رو دارید. یکی اینکه به تحصیلات دانشگاهی خود تا دریافت دکترا ادامه دهید. دیگر اینکه برای چند سالی به حوزه علمیه قم برگردید و دروس حوزوی خود را تکمیل کنید. به ایشان گفتم: ادامه تحصیلات دانشگاهی یا حوزوی در داخل کشور در شرایط فعلی شاید امکان پذیر نباشد، مگر اینکه برای مدتی به خارج از کشور بروم و تحصیلات دانشگاهی را آنجا به اتمام برسانم و برگردم. در نهایت، توصیه مرحوم مطهری، سفر به خارج برای ادامه تحصیلات دانشگاهی بود. پس از مهیا شدن مقدمات سفر، در اوایل اردیبهشت ۱۳۵۷ ، صبح زود با لباس شخصی عازم فرودگاه شدم. ساواک من را به نام حسن روحانی می شناخت و ظاهراً نمیدانست که نام خانوادگی من در شناسنامه فریدون است. به همین دلیل و یا به دلیل ناهماهنگی در بخش های مختلف امنیتی، بدون هیچ مشکلی از گیت فرودگاه عبور کردم و سوار هواپیما شدم. از عجایب اینکه بسیاری از اطلاعات و حقایق بر دستگاه عریض و طویل ساواک آن زمان پوشیده بود و از همین ناآگاهی و ضعف اطلاعاتی بود که بسیاری از دوستان استفاده میکردند و من هم توانستم بدون مشکل از کشور خارج شوم.</blockquote>پس از آنکه روح‌الله خمینی در مهر ۱۳۵۷ از عراق به فرانسه می رود، حسن روحانی نیز مدتی بعد، از لندن به پاریس می رود. در همین اثنا، مهندس بازرگان از تهران به پاریس می رود. <blockquote>روحانی در خاطرات خود از سفر مهندس بازرگان به پاریس و دیدار با خمینی، چنین می گوید: «روز یکشنبه ۳۰ مهر ۱۳۵۷، آقای بازرگان برای دیدار امام به نوفل لوشاتو آمده بود. فکر میکنم آقای میناچی هم همراه وی بود. موقع غروب بود که به نوفل لوشاتو رسیده بودند و بعد از نماز مغرب و عشا در منزل مقابل (اندرونی) خدمت امام شرفیاب شدند.»</blockquote>حسن روحانی از سن ۱۲ سالگی و پایان دبستان، تا سن ۲۲ سالگی در حوزه علمیه درس خوانده است.
در فروردین ۱۳۵۷، حسن روحانی تصمیم به ترک کشور و ادامه تحصیل در انگلستان می گیرد.<blockquote>وی درخاطرات خود می گوید: «در گفتگو با آقای مطهری به ایشان گفتم که در حال حاضر وضع این گونه است که تقریباً در هیچ جا نمیتوانم برنامه سخنرانی یا فعالیتی داشته باشم و بی تردید به زودی دستگیر میشوم و به سبب فرارها و پرونده هایی که در ساواک دارم، ممکن است دوره زندان من طولانی باشد. مرحوم مطهری فرمودند: از نظر من، شما دو راه پیش رو دارید. یکی اینکه به تحصیلات دانشگاهی خود تا دریافت دکترا ادامه دهید. دیگر اینکه برای چند سالی به حوزه علمیه قم برگردید و دروس حوزوی خود را تکمیل کنید. به ایشان گفتم: ادامه تحصیلات دانشگاهی یا حوزوی در داخل کشور در شرایط فعلی شاید امکان پذیر نباشد، مگر اینکه برای مدتی به خارج از کشور بروم و تحصیلات دانشگاهی را آنجا به اتمام برسانم و برگردم. در نهایت، توصیه مرحوم مطهری، سفر به خارج برای ادامه تحصیلات دانشگاهی بود. پس از مهیا شدن مقدمات سفر، در اوایل اردیبهشت ۱۳۵۷ ، صبح زود با لباس شخصی عازم فرودگاه شدم. ساواک من را به نام حسن روحانی می شناخت و ظاهراً نمیدانست که نام خانوادگی من در شناسنامه فریدون است. به همین دلیل و یا به دلیل ناهماهنگی در بخش های مختلف امنیتی، بدون هیچ مشکلی از گیت فرودگاه عبور کردم و سوار هواپیما شدم. از عجایب اینکه بسیاری از اطلاعات و حقایق بر دستگاه عریض و طویل ساواک آن زمان پوشیده بود و از همین ناآگاهی و ضعف اطلاعاتی بود که بسیاری از دوستان استفاده میکردند و من هم توانستم بدون مشکل از کشور خارج شوم.</blockquote>
[[پرونده:حسن روحانی در پاریس.JPG|جایگزین=حسن روحانی در پاریس|بندانگشتی|حسن روحانی در پاریس]]
پس از آنکه روح‌الله خمینی در مهر ۱۳۵۷ از عراق به فرانسه می رود، حسن روحانی نیز مدتی بعد، از لندن به پاریس می رود. در همین اثنا، مهندس بازرگان از تهران به پاریس می رود. <blockquote>روحانی در خاطرات خود از سفر مهندس بازرگان به پاریس و دیدار با خمینی، چنین می گوید: «روز یکشنبه ۳۰ مهر ۱۳۵۷، آقای بازرگان برای دیدار امام به نوفل لوشاتو آمده بود. فکر میکنم آقای میناچی هم همراه وی بود. موقع غروب بود که به نوفل لوشاتو رسیده بودند و بعد از نماز مغرب و عشا در منزل مقابل (اندرونی) خدمت امام شرفیاب شدند.»</blockquote>حسن روحانی از سن ۱۲ سالگی و پایان دبستان، تا سن ۲۲ سالگی در حوزه علمیه درس خوانده است.


علیرغم آنکه وی دروس «خارج» حوزه را نخوانده و به درجه اجتهاد نرسیده و هیچ یک از علما نیز اجتهاد وی را تأیید نکرده اند، اما روحانی بعدها در مجلس خبرگان رهبری به عنوان مجتهد حضور پیدا میکند. حتی در سوابق او حضور فعال در درس خارج فقه و اصول نیز به چشم نمی خورد و به گفته خودش تنها تا «مکاسب» و «رسائل»  که دروس سطح خوزه می باشد، درس خوانده است. و با این وجود، در سال ۱۳۵۸  در انتخابات مجلس دوره اول، وی تحصیلات حوزوی خود را خارج فقه و اصول عنوان میکند. اما در انتخابات مجلس دوم در سال ۱۳۶۳، تحصیلات حوزوی را خارج فقه و فلسفه ذکر میکند. و در انتخابات دور سوم مجلس در سال ۱۳۶۷ ، مجدداً خارج فقه و اصول،  در کتاب سیاستمداران جوان، حسن روحانی در مورد تحصیلات حوزوی خود چنین میگوید:
علیرغم آنکه وی دروس «خارج» حوزه را نخوانده و به درجه اجتهاد نرسیده و هیچ یک از علما نیز اجتهاد وی را تأیید نکرده اند، اما روحانی بعدها در مجلس خبرگان رهبری به عنوان مجتهد حضور پیدا میکند. حتی در سوابق او حضور فعال در درس خارج فقه و اصول نیز به چشم نمی خورد و به گفته خودش تنها تا «مکاسب» و «رسائل»  که دروس سطح خوزه می باشد، درس خوانده است. و با این وجود، در سال ۱۳۵۸  در انتخابات مجلس دوره اول، وی تحصیلات حوزوی خود را خارج فقه و اصول عنوان میکند. اما در انتخابات مجلس دوم در سال ۱۳۶۳، تحصیلات حوزوی را خارج فقه و فلسفه ذکر میکند. و در انتخابات دور سوم مجلس در سال ۱۳۶۷ ، مجدداً خارج فقه و اصول،  در کتاب سیاستمداران جوان، حسن روحانی در مورد تحصیلات حوزوی خود چنین میگوید:
خط ۱۰۹: خط ۱۱۱:


۱۱ . عضو مجلس خبرگان از استان سمنان از سال ۱۳۷۸ تا زمان ریاست جمهوری
۱۱ . عضو مجلس خبرگان از استان سمنان از سال ۱۳۷۸ تا زمان ریاست جمهوری
 
[[پرونده:روحانی در ماموریتهای مختلف.JPG|جایگزین=روحانی در ماموریتهای مختلف|بندانگشتی|'''روحانی در ماموریتهای مختلف''']]
یعنی در طول دوران تحصیل، وی علاوه بر حضور بسیار پررنگ در مجلس شورای اسلامی بعنوان نائب رئیس مجلس و رئیس کمیسیون سیاست خارجی، در عین حال مشاور امنیتی رئیس جمهور، نماینده رهبری در شورای عالی امنیت ملی و دبیر این شورا و نیز عضو و رئیس کمیسیون سیاسی و امنیتی مجمع تشخیص مصلحت نظام هم بوده و در عین حال، هم زمان در دانشگاه کالدونین گلاسکوی انگلستان هم مشغول به تحصیل بوده است.
یعنی در طول دوران تحصیل، وی علاوه بر حضور بسیار پررنگ در مجلس شورای اسلامی بعنوان نائب رئیس مجلس و رئیس کمیسیون سیاست خارجی، در عین حال مشاور امنیتی رئیس جمهور، نماینده رهبری در شورای عالی امنیت ملی و دبیر این شورا و نیز عضو و رئیس کمیسیون سیاسی و امنیتی مجمع تشخیص مصلحت نظام هم بوده و در عین حال، هم زمان در دانشگاه کالدونین گلاسکوی انگلستان هم مشغول به تحصیل بوده است.


۹٬۰۴۸

ویرایش

منوی ناوبری