۱۰٬۳۱۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
'''حافظ شیرازی''' با نام اصلی خواجه شمسالدین محمد بن بهاءالدّین محمد، (متولد ۷۲۷ قمری – وفات۷۹۲ قمری) نام پدرش بها الدین محمد اهل اصفهان بود که برای گریز از حمله مغول به شیراز مهاجرت نمود. | '''حافظ شیرازی''' با نام اصلی خواجه شمسالدین محمد بن بهاءالدّین محمد، (متولد ۷۲۷ قمری – وفات۷۹۲ قمری) نام پدرش بها الدین محمد اهل اصفهان بود که برای گریز از حمله مغول به شیراز مهاجرت نمود. | ||
حافظ در خانواده ای از نظر مالی در حد متوسط جامعه زمان خویش متولد شده است. پدرش بهاء الدین | حافظ در خانواده ای از نظر مالی در حد متوسط جامعه زمان خویش متولد شده است. پدرش بهاء الدین و بازرگان بود که در دوره سلطنت اتابکان فارس از اصفهان به شیراز مهاجرت کرده است، و مادرش نیز اهل کازرون بوده است، مسكن حافظ، در محله «شیادان» شیراز بود كه این محله با محلهی «مورستان» درزمان كریم خان زند، یكی شد و مجاور «درب شاهزاده» قراردارد. | ||
حافظ پدرش را در کودکی از دست داد و زندگی سختی را با مادرش طی کرد. در نوجوانی قرآن را با چهارده روایت آن از بر کرده و ازهمین رو به حافظ ملقب گشته است. | حافظ پدرش را در کودکی از دست داد و زندگی سختی را با مادرش طی کرد. در نوجوانی قرآن را با چهارده روایت آن از بر کرده و ازهمین رو به حافظ ملقب گشته است. | ||
حافظ تا سن بیست سالگی به تحصیل علوم رایج پرداخت . او سرآمد سبک عراقی در شعر پارسی است. تخلص او حافظ و ملقب به لسان الغیب، شمسالدین، لسان العرفا، ناظم الاولیا، خواجه عرفان، خواجه شیراز، و ... بود. | |||
حافظ قریب چهل سال در حوزه درس استادان آن زمان: «قوام الدین عبدالله» ، «مولانا بهاء الدین عبدالصمد بحرآبادی»، «میر سید شریف علامه گرگانی»، «مولانا شمس الدین عبدالله» و «قاضی عضدالدین عیجی»، حضور یافت و به همین سبب، دراغلب دانش های زمان خود تسلط پیدا كرد. | حافظ قریب چهل سال در حوزه درس استادان آن زمان: «قوام الدین عبدالله» ، «مولانا بهاء الدین عبدالصمد بحرآبادی»، «میر سید شریف علامه گرگانی»، «مولانا شمس الدین عبدالله» و «قاضی عضدالدین عیجی»، حضور یافت و به همین سبب، دراغلب دانش های زمان خود تسلط پیدا كرد. | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
ورود به دربار | ورود به دربار | ||
دوران جوانی حافظ مصادف بود با افول سلسله محلی اتابکان فارس و این ایالات مهم به تصرف خاندان اینجو در آمده بود. | دوران جوانی حافظ مصادف بود با افول سلسله محلی اتابکان فارس بود و این ایالات مهم به تصرف خاندان اینجو در آمده بود. | ||
حافظ که در همان دوره به شهرت دست یافته بود مورد توجه امیران اینجو قرار گرفت و پس از راه یافتن به دربار آنان به مقامی | حافظ که در همان دوره به شهرت دست یافته بود مورد توجه امیران اینجو قرار گرفت و پس از راه یافتن به دربار آنان به مقامی والا نزد شاه شیخ جمال الدین ابواسحاق (متوفای ۷۵۸ ق) حاکم فارس دست یافت. علاوه بر شاه ابواسحاق دردربار شاهان آل مظفر شامل شاه شیخ مبارزالدین، شاه شجاع، شاه منصور و شاه یحیی نیز راه داشته است. | ||
شاعری پیشه اصلی او نبوده و امرار معاش او از طریق شغلی دیوانی (که احتمالا کار با اسناد بیوتات، فرمانها و مکاتبات دولتی دربار بود) تأمین می شده است. | شاعری پیشه اصلی او نبوده و امرار معاش او از طریق شغلی دیوانی (که احتمالا کار با اسناد بیوتات، فرمانها و مکاتبات دولتی دربار بود) تأمین می شده است. | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
ازدواج حافظ می بایستی در سال های ۷۴۴ و ۷۴۵ ق در زمان پادشاهی شیخ ابواسحاق و وزارت حاجی قوام صورت گرفته باشد. | ازدواج حافظ می بایستی در سال های ۷۴۴ و ۷۴۵ ق در زمان پادشاهی شیخ ابواسحاق و وزارت حاجی قوام صورت گرفته باشد. | ||
زیرا او در یکی از غزلیات خود صریحاً به حاجی قوام اشاره می کند | زیرا او در یکی از غزلیات خود صریحاً به حاجی قوام اشاره می کند. در اوایل سلطنت شاه شیخ هنگامی که حافظ ۲۷ یا ۲۸ ساله است با همسر ۱۴ ساله اش ازدواج می کند. | ||
درگذشت همسر و پسرش | درگذشت همسر و پسرش | ||
او فقط یک بار ازدواج می کند و پس از درگذشت | او فقط یک بار ازدواج می کند و پس از درگذشت همسرش دیگر ازدواج نمی کند. | ||
همسر حافظ می بایستی در همان سال های اول ازدواج پسری به دنیا آورده باشد که تنها فرزند حافظ است و او هم در عنفوان جوانی در راه سفر نیمه کاره به هند همراه پدر، وفات می یابد. | همسر حافظ می بایستی در همان سال های اول ازدواج پسری به دنیا آورده باشد که تنها فرزند حافظ است و او هم در عنفوان جوانی در راه سفر نیمه کاره به هند همراه پدر، وفات می یابد. | ||
پشیمانی از سفر به هند | |||
نقل شده است که وی مورد احترام فراوان سلاطین آل جلایر و پادشاهان بهمنی دکن هندوستان قرار داشت و پادشاهان زیادی او را به پایتخت های خود دعوت کردند حافظ تنها دعوت محمود شاه بهمنی را پذیرفت و عازم آن سرزمین شد ولی چون به بندر هرمز رسید و سوار کشتی شد طوفانی در گرفت و خواجه که در این سفر فرزند خود را ازدست داده وحوادث گوناگونی را دیده بود نخواست خود را گرفتار آشوب دریا نیز بسازد از این رو از مسافرت منصرف شد. | |||
مرگ حافظ | مرگ حافظ | ||
مرگ حافظ | مرگ حافظ در سال ۹۷۲ ه. ق (۱۳۹۱ میلادی) در سن ۷۶ سالگی روی داده است، وی در گلگشت مصلی که منطقه ای زیبا و با صفا بود و حافظ علاقه زیادی به آن داشت به خاک سپرده شد و از آن پس آن محل به حافظیه مشهور گشت. | ||
جنجال دفن حافظ | جنجال دفن حافظ | ||
نقل شده است که در هنگام تشییع جنازه خواجه شیراز گروهی از متعصبان که اشعار شاعر و اشارات او به می و مطرب و ساقی را گواهی بر شرک و | نقل شده است که در هنگام تشییع جنازه خواجه شیراز گروهی از متعصبان که اشعار شاعر و اشارات او به می و مطرب و ساقی را گواهی بر شرک و کفر وی می دانستند مانع دفن حکیم به آیین مسلمانان شدند. اما تا ۶۵ سال مقبره ای بر مزارش ساخته نشد. سرانجام شمس الدین محمد یغمایی، وزیر میرزا ابوالقاسم گورکانی؛ حاکم فارس، برای اولین بار عمارتی گنبدی شکل بر فراز مقبره حافظ بنا کرد و در سالیان بعد به شکل کنونی (حافظیه) درآمد. | ||
در مشاجره ای که بین دوستداران شاعر و مخالفان او در گرفت سرانجام قرار بر آن شد تا تفألی به دیوان خواجه زده و داوری را به اشعار او واگذارند. پس از باز کردن دیوان اشعار این شعر شاهد آمد: | |||
کنون که مي دمد از بوستان نسيم بهشت | |||
من و شراب فرح بخش و يار حورسرشت | |||
گدا چرا نزند لاف سلطنت امروز | |||
که | که خيمه سايه ابر است و بزمگه لب کشت | ||
چمن حکايت ارديبهشت مي گويد | |||
نه عاقل است که نسيه خريد و نقد بهشت | |||
به مي عمارت دل کن که اين جهان خراب | |||
بر آن سر است که از خاک ما بسازد خشت | |||
وفا مجوي ز دشمن که پرتوي ندهد | |||
چو شمع صومعه افروزي از چراغ کنشت | |||
مکن به نامه سياهي ملامت من مست | |||
که آگه است که تقدير بر سرش چه نوشت | |||
قدم دريغ مدار از جنازه حافظ | |||
که گر چه غرق گناه است مي رود به بهشت | |||
روز حافظ | روز حافظ | ||
خط ۱۰۳: | خط ۱۲۷: | ||
بیستم مهرماه برابر با یازدهم اکتبر هر سال روز بزرگداشت حافظ می باشد | بیستم مهرماه برابر با یازدهم اکتبر هر سال روز بزرگداشت حافظ می باشد | ||
برخی علت مبهم ماندن جزئیات زندگی مشهور ترین شاعر ایران را مخالفت حافظ با دین رایج آنزمان و تکفیر متقابل وی از سوی علما و فضلای همعصرش میدانند به نحوی که یافتن نسخههای اشعار حافظ نزد طلاب و هوادارانش جرم محسوب میشد و در خفا انجام می یافت. وی در دوران زندگی خود به شهرت عظیمی در سراسر ایران دست یافت و اشعار او به مناطقی دور دست همچون هند نیز رسید. مریدان حافظ غزلیاتش را از بر میکردند و در فرصت مناسب و اَمن، مجدداً به رشته تحریر در میآوردند. | برخی علت مبهم ماندن جزئیات زندگی مشهور ترین شاعر ایران را مخالفت حافظ با دین رایج آنزمان و تکفیر متقابل وی از سوی علما و فضلای همعصرش میدانند به نحوی که یافتن نسخههای اشعار حافظ نزد طلاب و هوادارانش جرم محسوب میشد و در خفا انجام می یافت. وی در دوران زندگی خود به شهرت عظیمی در سراسر ایران دست یافت و اشعار او به مناطقی دور دست همچون هند نیز رسید. مریدان حافظ غزلیاتش را از بر میکردند و در فرصت مناسب و اَمن، مجدداً به رشته تحریر در میآوردند. [[پرونده:حافظ به زبانهای فارسی-انگلیسی-فرانسه و آلمانی.jpg|جایگزین=دیوان خواجه حافظ شیرازی|بندانگشتی|دیوان خواجه حافظ شیرازی به زبانهای فارسی-انگلیسی-فرانسه و آلمانی]] | ||
غزلیات حافظ آمیزه ای از غزل عارفانه مولانا و غزل عاشقانه سعدی است. استقلالی که حافظ از این راه به غزل داده به میزان زیادی از سورههای قرآن تأثیر گرفته است، که آن را انقلابی در اینگونه شعر دانستهاند <ref name=":1">حافظ نامه - صفحه ۳۴</ref>یاد واره حافظ مطابق تقویم رسمی ایران | غزلیات حافظ آمیزه ای از غزل عارفانه مولانا و غزل عاشقانه سعدی است. استقلالی که حافظ از این راه به غزل داده به میزان زیادی از سورههای قرآن تأثیر گرفته است، که آن را انقلابی در اینگونه شعر دانستهاند <ref name=":1">حافظ نامه - صفحه ۳۴</ref>یاد واره حافظ مطابق تقویم رسمی ایران ۲۰ مهرماه میباشد. ادبا و محققان و هنرمندان از کشورهای مختلف در چنین روزی آخرین دستاوردهایشان درباره دیوان حافظ را ارائه می دهند. در این روز در کشورهای دیگر مثل فرانسه روسیه آلمان و . . . نیز به بزرگداشت حافظ شیرازی میپردازند<ref>دفتر دیگر سانیها در غزل حافظ، دکتر سلیم نیساری، ص۹</ref>. | ||
== زبان شعر حافظ == | == زبان شعر حافظ == | ||
خط ۱۱۵: | خط ۱۳۹: | ||
== حافظ به روایت احمد شاملو == | == حافظ به روایت احمد شاملو == | ||
يك يا دو بيت را نميتوان مقياسي گرفت براي تعيين حدود ذهنيت | [[پرونده:احمد شاملو.JPG|جایگزین=احمد شاملو|بندانگشتی|احمد شاملو]] | ||
يك يا دو بيت را نميتوان مقياسي گرفت براي تعيين حدود ذهنيت نابغهاي چون حافظ كه اين طور فكر ميكرده يا چنين عقيدهاي داشته است. آنچه در شناخت حافظ اهميت دارد شناخت كائنات ذهني اوست. تربيت فكريش, عبور از مراحل و در آخر رسيدن به آن عرصه كه جز عشق هيچ پناهگاهي ندارد. چگونه ميشود اعتراض او را كه ميگويد «كه حرف عشق در دفتر نباشد» نديده گرفت يا اين بيت را دقيق و بجا نفهميد كه گفته است: | |||
« سوداييان عالم پندار را بگو | « سوداييان عالم پندار را بگو | ||
سرمايه كم كنيد كه سود و زيان يكيست» | سرمايه كم كنيد كه سود و زيان يكيست» | ||
و بايد ديد سوداييان عالم پندار چه كسانند و غرض از سود و زيان اين پنداربافان چه بوده است. وقتي شاملو در محفلي باشد, اگر در باب شعر امروز هم سخني به ميان نيايد, راجع به حافظ حتماً حرف زده خواهد شد. انس دايمي او و پژوهش ديرندة او در باب افكار حافظ, همواره موجب ميشود كه با ذكر | و بايد ديد سوداييان عالم پندار چه كسانند و غرض از سود و زيان اين پنداربافان چه بوده است. وقتي شاملو در محفلي باشد, اگر در باب شعر امروز هم سخني به ميان نيايد, راجع به حافظ حتماً حرف زده خواهد شد. انس دايمي او و پژوهش ديرندة او در باب افكار حافظ, همواره موجب ميشود كه با ذكر نكتهاي به بيتي, در دنياي حافظ برويم و سلسله را او مي جنباند و به نهايت مي رساند...<ref>حافظ به روایت شاملو</ref> | ||
== مبارزه حافظ == | == مبارزه حافظ == | ||
معارضه و مبارزهی حافظ منحصر به یک فرد معین یا دسته ای خاص نبود. حکام ظالم، واعظان فریبگر، زاهدان آزمند، و صوفیان نیرنگ ساز، همه نشانهی تیر طعنه و انتقاد او بودند. طبیعی است که حافظ در چنین شرایطِ محیط زمان خود مانند هر کسی که بخواهد بر خلاف حرکت آب شنا کند، با ناسازگاریها و دشواریهایی درگیر بوده است. غزلهای او به منزلهی مدارکی بود که می توانست ناگواریهایی برای او پیش بیاورد<ref>مقدمه ای بر غزل های حافظ، دکتر سلیم نیساری، ص۴ و ۵</ref>. | معارضه و مبارزهی حافظ منحصر به یک فرد معین یا دسته ای خاص نبود. حکام ظالم، واعظان فریبگر، زاهدان آزمند، و صوفیان نیرنگ ساز، همه نشانهی تیر طعنه و انتقاد او بودند. طبیعی است که حافظ در چنین شرایطِ محیط زمان خود مانند هر کسی که بخواهد بر خلاف حرکت آب شنا کند، با ناسازگاریها و دشواریهایی درگیر بوده است. غزلهای او به منزلهی مدارکی بود که می توانست ناگواریهایی برای او پیش بیاورد<ref>مقدمه ای بر غزل های حافظ، دکتر سلیم نیساری، ص۴ و ۵</ref>. | ||
اما حافظ یک تنه از مبارزه با ریا و محتسب و غم زمانه و حتی نرسیدن «وظیفه»، و در یک کلام از زندگی و همهی مظاهرش، اسطوره می سازد و ما از ورای منشور معجزه نمای شعر او زندگیمان را رنگینتر و زیستنیتر، شادیهامان را ماندگارتر، اندوهمان را | اما حافظ یک تنه از مبارزه با ریا و محتسب و غم زمانه و حتی نرسیدن «وظیفه»، و در یک کلام از زندگی و همهی مظاهرش، اسطوره می سازد و ما از ورای منشور معجزه نمای شعر او زندگیمان را رنگینتر و زیستنیتر، شادیهامان را ماندگارتر، اندوهمان را سبکتر و آرزوهامان را برآمدنیتر می یابیم. دیوان حافظ یک مجموعهی ادبی صرف نیست، فراتر از ادبیات است، نامهی زندگی است، زندگی نامهی ماست<ref>حافظ نامه، بهاءالدین خرمشاهی، ص۲۶</ref>. | ||
گوته ترجمهی دیوان حافظ را خوانده و به تقلید از آن دیوان شرقی – غربی را سروده است. گوته در یکی از بخشهای این کتاب که آن را حافظ نامه نامیده است، چنین می گوید: | گوته ترجمهی دیوان حافظ را خوانده و به تقلید از آن دیوان شرقی – غربی را سروده است. گوته در یکی از بخشهای این کتاب که آن را حافظ نامه نامیده است، چنین می گوید: | ||
خط ۱۴۷: | خط ۱۷۲: | ||
== عظمت هنری حافظ == | == عظمت هنری حافظ == | ||
عظمت هنری حافظ این است که در عین سخنوری و سخت کوشی هنری و رعایت لفظ، جانب معنی را فرو نگذاشته، بلکه مقدم داشته است. همین است که از خلال شعر زلالش، فرزانگیهای او می درخشد، و به ما حکمت و عبرت می آموزد. ظرایف | عظمت هنری حافظ این است که در عین سخنوری و سخت کوشی هنری و رعایت لفظ، جانب معنی را فرو نگذاشته، بلکه مقدم داشته است. همین است که از خلال شعر زلالش، فرزانگیهای او می درخشد، و به ما حکمت و عبرت می آموزد. ظرایف مضمون پردازانهٔ حافظ، ذوق زیباشناختی همه را ارضاء می کند؛ ولی این شیرینی زودگذر است. آنچه دیرپاست اندیشههای ظریف و جهان فکری اوست. به جرئت می توان گفت که جهانِ شعریِ هیچ شاعر ایرانی به اندازهی حافظ، زنده، مرتبط با واقعیات، آکنده از نازک اندیشیهای روانشناختی و تنوع تجربه نیست. | ||
[[پرونده:حافظ.JPG|بندانگشتی|شمس الدین محمد حافظ]] | [[پرونده:حافظ.JPG|بندانگشتی|شمس الدین محمد حافظ]] | ||
یکی دیگر از وجوه امتیاز و عظمت حافظ و اقبال عظیم فارسی زبانان به شعر او، | یکی دیگر از وجوه امتیاز و عظمت حافظ و اقبال عظیم فارسی زبانان به شعر او، روح امیدواری و عشق و آرزومندی است که در دیوان او موج می زند. وقتی ک می گوید: «مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید» یا «یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور» یا «نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد» یا «خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی» در دل خواننده روح امید و عشق و شور و شوق می دمد<ref>حافظ نامه، بهاءالدین خرمشاهی، ص۳۷</ref>. | ||
می پنداریم که این شاعر، مانند دیگران، از مردم زمین نیست بلکه شاعری است آسمانی: هر شعرش هفتاد بطن دارد و هر بطن آن هفتاد معنی و هر معنی آن هفتاد تفسیر. به یکدیگر می گوییم: «واقعاً حافظ ترجمان الاسرار است، فلان کس در فلان موضوع از دیوان او فال گرفت و فلان بهره را برد. گویا این شاعر از غیب نیز خبر داشته و حقیقتاً سزاوار لقب (لسان الغیب) است». مرحوم حاج ملا هادی سبزواری نیز دربارهی او فرموده است: | می پنداریم که این شاعر، مانند دیگران، از مردم زمین نیست بلکه شاعری است آسمانی: هر شعرش هفتاد بطن دارد و هر بطن آن هفتاد معنی و هر معنی آن هفتاد تفسیر. به یکدیگر می گوییم: «واقعاً حافظ ترجمان الاسرار است، فلان کس در فلان موضوع از دیوان او فال گرفت و فلان بهره را برد. گویا این شاعر از غیب نیز خبر داشته و حقیقتاً سزاوار لقب (لسان الغیب) است». مرحوم حاج ملا هادی سبزواری نیز دربارهی او فرموده است: |
ویرایش