۷٬۳۴۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸۰: | خط ۸۰: | ||
بازجویان ساواک محمد حنیف نژاد را پس از آن به سلولی در کنار محل بازجویی مهدی رضایی منتقل کردند. در همین سلول بود که محمد حنیف نژآد در تماسی با بوسیله مورس متوجه حضور برخی از مجاهدین دستگیر شده از جمله مسعود رجوی در آنسوی دیوار میشود.آخرین دیالوگ محمد حنیف نژاد با مسعود رجوی در همین زمان رخ میدهد. | بازجویان ساواک محمد حنیف نژاد را پس از آن به سلولی در کنار محل بازجویی مهدی رضایی منتقل کردند. در همین سلول بود که محمد حنیف نژآد در تماسی با بوسیله مورس متوجه حضور برخی از مجاهدین دستگیر شده از جمله مسعود رجوی در آنسوی دیوار میشود.آخرین دیالوگ محمد حنیف نژاد با مسعود رجوی در همین زمان رخ میدهد. | ||
محمد حنیف نژاد با مورس به مسعود رجوی چنین میگوید: | محمد حنیف نژاد با مورس به مسعود رجوی چنین میگوید:<blockquote>«من محمد حنیف هستم. دست و پایم بسته است، آوردهاند بالای سر مهدی رضایی، ولی گفتم که او را نمیشناسم...»</blockquote>هنگامی که مسعود رجوی به وی میگویدآیا پیامی برای ما نداری محمد حنیف نژاد پاسخ میدهد:<blockquote>«یادتان باشد که ما هر چه داریم، از ایدئولوژیمان داریم، مبادا به آموزشهای ایدئولوژیک کم بها بدهید!. در تکتک این اتفاقاتی که برای ما افتاده، درسها و تجارب بسیار بزرگی هست، بایستی هر چه زودتر آنها را جمع ببندیم و در کار آیندهمان از آنها استفاده بکنیم». </blockquote>مسعود رجوی در پاسخ به محمد حنیف نژاد میگوید:<blockquote>«تو معلم بزرگ ما و نسل ما بودی، تاریخ ما هرگز کاری را که تو کردی و راهی که تو رفتی را فراموش نخواهد کرد. مطمئن باش ما راهت را ادامه میدهیم. من سعی میکنم شاگرد خوبی برای تو و راه تو باشم و با تو پیمان میبندم»<ref>[https://www.mojahedin.org/news/138675/%D8%B0%DA%A9%D8%B1%D8%B4-%D8%A8%D9%87-%D8%AE%DB%8C%D8%B1-%D8%B3%D8%A7%D9%82%DB%8C-%D9%85%D8%B3%DA%A9%DB%8C%D9%86-%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D9%86 سخنان مسعود رجوی - وبسایت مجاهدین خلق ایران]</ref></blockquote> | ||
== محاکمه مهدی رضایی == | |||
ساواک پس از شکنجههای بسیار به مهدی رضایی اعلام میکند که در صورت ندامت و دفاع از انقلاب سفید شاه در یک دادگاه علنی او را آزاد خواهد کرد. مهدی رضایی نیز شرایط ساواک را پذیرفت و قرار بر این شد که در یک دادگاه علنی مهدی رضایی از کرده های خود اظهار پشیمانی کرده و از شاه دفاع کند. | |||
دادگاه به خانواده رضایی اطلاع میدهد که پسر شما مهدی رضایی قصد دارد در یک دادگاه علنی از مواضع خود کوتاه بیاید و آنها می توانند برای دیدار وی حاضر شوند. هنگامی که حاج خلیل رضایی پدر مهدی رضایی برای دیدار وی به زندان میآید مهدی رضایی به او میگوید که من ساواک را فریب دادهام و قصد دارم آخرین ضربه خود را به آنها در یک دادگاه علنی بزنم. حاج خلیل رضایی به وی گوشزد میکند که این کار مطمئنا باعث اعدام تو خواهد شد. مهدی رضایی از پدر خود حاج خلیل میخواهد بجای لباس رسمی که بازجویان برای دادگاه وی مشخص کرده اند پیراهن آبی رنگ آستین کوتاه او را برایش بیاورد. | |||
پیراهنی که مهدی رضایی در عکسهای دادگاه خود بر تن دارد همین پیراهن است. | |||
در روز ۳۱ مرداد ۱۳۵۱ روزنامهها ضمن اعلام خبر محاکمه وی نوشتند: | |||
«دادگاه مهدی رضایی علنی است و کسانی که تمایل داشته باشند تا حدی که سالن دادگاه گنجایش داشته باشد میتوانند شرکت کنند.» | |||
روز یکشنبه ۵ شهریور ۱۳۵۱ ساعت ۸:۵۰ دادگاه مهدی رضایی به ریاست سرتیپ خواجه نوری شروع میشود. اما مهدی رضایی برخلاف انتظار ساواک، نهتنها اظهار ندامت نکرد بلکه از | روز یکشنبه ۵ شهریور ۱۳۵۱ ساعت ۸:۵۰ دادگاه مهدی رضایی به ریاست سرتیپ خواجه نوری شروع میشود. اما مهدی رضایی برخلاف انتظار ساواک، نهتنها اظهار ندامت نکرد بلکه از مبارزه خود علیه حکومت شاهنشاهی دفاع میکند.<ref>محاکمات سیاسی در ایران، بهروز طیرانی، ص۵۹۲</ref> | ||
=== دفاعیات مهدی رضایی === | === دفاعیات مهدی رضایی === | ||
[[پرونده:مهدی رضایی01.JPG|جایگزین=مهدی رضایی بههنگام دفاع از خود در دادگاه|بندانگشتی|294x294px|مهدی رضایی بههنگام دفاع از خود در دادگاه | |||
[[پرونده:مهدی رضایی01.JPG|جایگزین=مهدی رضایی بههنگام دفاع از خود در دادگاه|بندانگشتی| | |||
بههمراه هاشم نیابتی وکیل مدافع وی(سمت راست) | بههمراه هاشم نیابتی وکیل مدافع وی(سمت راست) | ||
]] | ]] | ||
<blockquote>«یکی از موارد اتهام من ورود در دسته بهزعم شما اشرار است و من مجبور هستم که این دسته رو معرفی بکنم که بعد معلوم بشه آیا ما شرور هستیم یا نه. برای جواب دادن به این اتهام مجبور هستم که در این مورد توضیحاتی بدهم. باید عرض بکنم که هدف ما چیزی نبوده جز بهروزی انسانها. جز برداشتن هرگونه تبعیض | مهدی در دادگاه نظامی به دفاع از خود پرداخت و اعلام کرد: | ||
<blockquote>«یکی از موارد اتهام من ورود در دسته بهزعم شما اشرار است و من مجبور هستم که این دسته رو معرفی بکنم که بعد معلوم بشه آیا ما شرور هستیم یا نه. برای جواب دادن به این اتهام مجبور هستم که در این مورد توضیحاتی بدهم. باید عرض بکنم که هدف ما چیزی نبوده جز بهروزی انسانها. جز برداشتن هرگونه تبعیض. همانطور که در جلسه گذشته گفتم ما کسانی نبودیم که درد ناراحتی مردم را ببینیم و ساکت بنشینیم. همچنانکه مولای ما علی در خطبه شقشقیه، هنگامی که خلافت را بهدست میگیرند، میفرماید: خداوند از کسانی که به ماهیت این روابط، به ماهیت این مسئله آگاهی دارند، پیمان و عهد گرفته که ساکت ننشینند و از سیری ظالم و گرسنگی مظلوم. این پیمانیست که ما با خدای خود بستیم».<ref>طلوع آزادی - [https://tolouazadi.blogspot.al/2016/09/blog-post_6.html گرامیباد سالگرد شهادت گلسرخ انقلاب، مهدی رضایی]</ref></blockquote><blockquote>«من در اینجا به اتهام عشق به خلق و پیکار در راه خلق محاکمه میشوم. هدف ما فراهم آوردن چنان شرایطی است که همه انسانها تحت آن شرایط به آخرین حد کمال و انسانیت برسند».<ref name=":8">سازمان مجاهدین خلق ایران - [https://event.mojahedin.org/events/5184 گلسرخ انقلاب. مهدی رضایی]</ref><ref>انسانی - [http://www.ensani.ir/storage/Files/20120413181006-5169-155.pdf دفاعیات مهدی رضایی در دادگاه]</ref></blockquote> | |||
== اعدام مهدی رضایی == | == اعدام مهدی رضایی == | ||
در ۱۶ شهریور ماه ۱۳۵۱ در مطبوعات اعلام شد که مهدی رضایی، پس از محکوم شدن به سه بار اعدام در دادگاه بدوی و تجدید نظر نظامی، در پارک چیتگر تیرباران گردید.<ref name=":6">مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی - [https://library.tebyan.net/film/Viewer/Text/93339/1 محاکمه و اعدام مهدی رضایی]</ref><ref name=":7">مؤسسه مطالعات وپژوهشهای سیاسی - [http://www.ir-psri.com/Show.php?Page=ViewArticle&ArticleID=1628&SP=Farsi سه بار اعدام برای مهدی رضایی]</ref> | در ۱۶ شهریور ماه ۱۳۵۱ در مطبوعات اعلام شد که مهدی رضایی، پس از محکوم شدن به سه بار اعدام در دادگاه بدوی و تجدید نظر نظامی، در پارک چیتگر تیرباران گردید.<ref name=":6">مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی - [https://library.tebyan.net/film/Viewer/Text/93339/1 محاکمه و اعدام مهدی رضایی]</ref><ref name=":7">مؤسسه مطالعات وپژوهشهای سیاسی - [http://www.ir-psri.com/Show.php?Page=ViewArticle&ArticleID=1628&SP=Farsi سه بار اعدام برای مهدی رضایی]</ref> | ||
خط ۱۰۵: | خط ۱۰۶: | ||
مهدی رضایی به هنگام دستگیری و محاکمه ۲۰ ساله بود؛ او به هنگام مخفی شدن و پیوستن به سازمان، دانشجوی سال اول مدرسهٔ عالی بازرگانی بود و به گفته خودش عواطف و عقاید مذهبیاش را مستقیماً از خانواده و برادر بزرگترش [[احمد رضایی]] کسب کرده بود.<ref name=":6" /><ref name=":7" /><ref name=":8" /> | مهدی رضایی به هنگام دستگیری و محاکمه ۲۰ ساله بود؛ او به هنگام مخفی شدن و پیوستن به سازمان، دانشجوی سال اول مدرسهٔ عالی بازرگانی بود و به گفته خودش عواطف و عقاید مذهبیاش را مستقیماً از خانواده و برادر بزرگترش [[احمد رضایی]] کسب کرده بود.<ref name=":6" /><ref name=":7" /><ref name=":8" /> | ||
== ماجرای رباب خانم == | == ماجرای رباب خانم و مهدی رضایی == | ||
رباب خانم دو برادر عقب مانده داشت که حاج خلیل رضایی یک اتاق و زیرزمین خانه خود را در اختیار آنها گذاشته بود. بعد از نقل مکان خانواده | روز اعدام، مهدی رضایی به مامور حاضر در محل میگوید که دستبند دستانش را جهت نوشتن یادداشتی باز کند تا پیامی به پدرش برساند. مامور اعدام قوانین را یادآور شده و میگوید نمیتواند دستبند را باز کند. با اصرار مهدی رضایی مأمور مربوطه به مهدی رضایی میگوید اگر پیامی برای پدرش دارد حاضر است آن را بصورت شفاهی به وی برساند. | ||
مهدی رضایی در آخرین لحظات زندگی خود به مأمور میگوید | |||
«به بابام بگید یادش نره به رباب خانم کمک کنه.» | |||
رباب خانم زن مسنی بود که دو برادر عقب مانده داشت. او که در همسایگی حاج خلیل رضایی بود همیشه مورد توجه آنها بود. حاج خلیل رضایی حتی برای مدتی یک اتاق و زیرزمین خانه خود را در اختیار آنها گذاشته بود. بعد از نقل مکان خانواده رضایی به چند محله دورتر ، [[احمد رضایی]] پسر بزرگتر خانواده رضایی، به رباب خانم و برادرانش کمک میکرد. پس از شهادت احمد رضایی در سال ۱۳۵۰، مهدی رضایی کمک به رباب خانم را ادامه داده و به آنها رسیدگی میکرد. | |||
== نام مهدی رضایی در جشن هنر شیراز == | |||
== شعر [[احمد شاملو]] | == شعر [[احمد شاملو]] دربارهی اعدام مهدی رضایی == | ||
'''«ابراهیم در آتش»''' | احمد شاملو شاعر شهیر ایرانی شعری برای مهدی رضایی سروده و در کتاب '''«ابراهیم در آتش»''' آن را به وی تقدیم کرده است. | ||
''در اعدامِ مهدی رضایی در میدانِ تیرِ چیتگر'' | ''در اعدامِ مهدی رضایی در میدانِ تیرِ چیتگر'' |