۱۰٬۵۳۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
''در اولین نشست و اولین برخوردم، [[محمد حنیفنژاد|حنیف کبیر]] همهٔ زندگیام را تغییر داد. او تلاشهایم را سمت و سو داد. درست است که وارد سازمان شده بودم و عضو شده بودم، اما هنوز تمایلاتی به انجمنها و جلساتی که قبل از ورودم به سازمان در آنها شرکت میکردم را داشتم. راستش دل نکنده بودم. چیزی که من در حنیف دیدم و از آموزشهای او یادگرفتم، آنچنان عطشم را برای خدمت به خلق سیراب میکرد که دیگر هیچ انجمن، گروه، جلسات از هرنوع نمیتوانست ذهنم را بگیرد. درحالیکه قبل از این نشست هنوز دل در گروِ آنها داشتم.'' | ''در اولین نشست و اولین برخوردم، [[محمد حنیفنژاد|حنیف کبیر]] همهٔ زندگیام را تغییر داد. او تلاشهایم را سمت و سو داد. درست است که وارد سازمان شده بودم و عضو شده بودم، اما هنوز تمایلاتی به انجمنها و جلساتی که قبل از ورودم به سازمان در آنها شرکت میکردم را داشتم. راستش دل نکنده بودم. چیزی که من در حنیف دیدم و از آموزشهای او یادگرفتم، آنچنان عطشم را برای خدمت به خلق سیراب میکرد که دیگر هیچ انجمن، گروه، جلسات از هرنوع نمیتوانست ذهنم را بگیرد. درحالیکه قبل از این نشست هنوز دل در گروِ آنها داشتم.'' | ||
''من سرقرار با اورفتم و به اتفاق هم به خانه آمدیم. سه نفر بودیم. چنان راحت و صمیمی برخورد کرد که ما انتظارش را نداشتیم گویی سالها است همدیگر را میشناسیم. مناسبات او بسیار صمیمی و گرم بود. محمد حنیف آموزشهایش را با ما شروع کرد. خاطرم هست که اولین آموزش او، جایگاه انسان در هستی بود. محمد حنیف | ''من سرقرار با اورفتم و به اتفاق هم به خانه آمدیم. سه نفر بودیم. چنان راحت و صمیمی برخورد کرد که ما انتظارش را نداشتیم گویی سالها است همدیگر را میشناسیم. مناسبات او بسیار صمیمی و گرم بود. محمد حنیف آموزشهایش را با ما شروع کرد. خاطرم هست که اولین آموزش او، جایگاه انسان در هستی بود. محمد حنیف نژاد با تسلطی که در بحثهای تکامل و ایدئولوژی داشت، هرم تکامل هستی را از ابراولیه و مدارهای پدیدههای مکانیکی، مدار بعدی پدیدههای شیمیایی و مدار بالاتر یعنی پیدایش پدیدههای شیمی آلی را توضبح داد. او با استفاده از قوانین تکامل، پیدایش پدیدهها، خلقت جهان و انسان را برایم تشریح کرد و اینکه چگونه انسان در این مارپیچ تکامل در نوک پیکان هستی قرار گرفت. از این نقطه به بعد است که تکامل بیولوژیک در خلقت به اوج خود میرسد و به تکامل اجتماعی میرسیم.'' | ||
[[پرونده:محمد حیاتی در اعتصاب غذا.JPG|جایگزین=محمد حیاتی در اعتصاب غذا|بندانگشتی|'''[null محمد حیاتی در اعتصاب غذا]''']] | [[پرونده:محمد حیاتی در اعتصاب غذا.JPG|جایگزین=محمد حیاتی در اعتصاب غذا|بندانگشتی|'''[null محمد حیاتی در اعتصاب غذا]''']] | ||
محمد حیاتی که در فعالیتهای سیاسی و مذهبی جنبشها و گروههای آن دوران شرکت فعال داشت، با مقایسهٔ شخصیتهای برجستهٔ مذهبی و سیاسی آن دوران مانند، [[دکتر شریعتی]]، [[محمد تقی جعفری]]، [[بازرگان]] و … با [[محمد حنیفنژاد|محمد حنیف نژاد]] میگوید: [[محمد حنیفنژاد|محمد آقا]] از هر لحاظ قابل قیاس با شخصیتهای نامبرده نبود. او ادامه داد: | محمد حیاتی که در فعالیتهای سیاسی و مذهبی جنبشها و گروههای آن دوران شرکت فعال داشت، با مقایسهٔ شخصیتهای برجستهٔ مذهبی و سیاسی آن دوران مانند، [[دکتر شریعتی]]، [[محمد تقی جعفری]]، [[بازرگان]] و … با [[محمد حنیفنژاد|محمد حنیف نژاد]] میگوید: [[محمد حنیفنژاد|محمد آقا]] از هر لحاظ قابل قیاس با شخصیتهای نامبرده نبود. او ادامه داد: | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
محمد حیاتی در این مورد میگوید: | محمد حیاتی در این مورد میگوید: | ||
[[پرونده:از راست مسعود رجوی - محمد حیاتی - مریم رجوی.jpg|جایگزین=از راست مسعود رجوی - محمد حیاتی - مریم رجوی|بندانگشتی|از راست مسعود رجوی - محمد حیاتی - مریم رجوی]] | [[پرونده:از راست مسعود رجوی - محمد حیاتی - مریم رجوی.jpg|جایگزین=از راست مسعود رجوی - محمد حیاتی - مریم رجوی|بندانگشتی|از راست مسعود رجوی - محمد حیاتی - مریم رجوی]] | ||
«''وقتی که [[مسعود رجوی|مسعود]] شنید من میخواهم آزاد شوم خیلی خوشحال شد. او به بهانهای از سربازجو خواست که به بند ۲ که من در آنجا بودم | «''وقتی که [[مسعود رجوی|مسعود]] شنید من میخواهم آزاد شوم خیلی خوشحال شد. او به بهانهای از سربازجو خواست که به بند ۲ که من در آنجا بودم بیاید. سپس او از بند ۳ زندان اوین به بند ۲ جایی که من بودم آمد. از آن به بعد برایم کلاسهای فشردهای گذاشت و تمام مباحث ایدئولوژیکی و آموزشهای سازمان و از جمله بیانیهٔ ۱۲ مادهای بعد از ضریه جریان [[اپورتونیستی چپ نما]] را به من آموزش داد. در حقیقت او من را مسئول کرد که این آموزشها و بیانیه را به بیرون زندان منتقل کنم. مسؤلیت بزرگی بر دوش من گذاشته بود. من در بیرون از زندان باید با همین ۱۲ مادهای شروع به آموزش و تصحیح مواضع اعضای سازمان میکردم. بعد از ضربهٔ اپورتونیستها چیزی از سازمان نمانده بود. کادرهای مرکزیت شهید شده بودند، بقیهٔ اعضای سازمان هم در زندان بودند. مهمتر اینکه اعتماد مردم به سازمان بر اثر همین ضربه که موجودیت آرمانی و ایدئولوژیکی سازمان را نشانه گرفته بود از بین رفته بود.» برایم مشخص بود که چه مسؤولیت سنگینی بر دوشم گذاشته شد. این بود که من بعد از آزادی از زندان با بیانیهٔ ۱۲ مادهای که [[مسعود رجوی|مسعود]] تدوین کرده بود سازمان را در بیرون زندان آموزش داده به مواضع صحیح که همان موضع [[مسعود رجوی|مسعود]] بود راهمایی کردم.. این آموزشها و پیامهای [[مسعود رجوی|مسعود]] از داخل زندان توسط خانوادها نقش بسیار زیادی در راهپیمایی و تظاهراتهای سالهای آخر شاه داشت بطوری که پلاکاردهای شهدای سازمان و آرم سازمان به میان مردم رفت. مردم در شعارهایشان آزادی زندانیان سیاسی را خواستار شدند. یادم هست که در یکی از این پلاکاردها نوشته شده بود که: مجاهدین واقعی هنوز در زندان هستند: [[مسعود رجوی]]، [[موسی خیابانی]] و …'' | ||
== فعالیتهای محمد حیاتی بعد از انقلاب ضد سلطنتی == | == فعالیتهای محمد حیاتی بعد از انقلاب ضد سلطنتی == |
ویرایش