۲۰۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
== '''تاریخچه تشکلها و شوراهای مردمی در ایران:''' == | == '''تاریخچه تشکلها و شوراهای مردمی در ایران:''' == | ||
[[پرونده:شوراهای مردمی -مشروطه.png|جایگزین=شوراهای مردمی -مشروطه|بندانگشتی|[[شوراهای مردمی -مشروطه]]]] | |||
تاریخچه ایجاد شوراها و تشکلهای مردمی به انقلابهای گذشته برمیگردد و در تاریخ ایران نیز میتوانیم در «انقلاب مشروطه» شاهد آن باشیم که با نام «مراکز غیبی» و یا «انجمنهای ایالتی ولایتی» فعالیت میکردند. در اواخر دوره ناصرالدین شاه و اوایل حکومت مظفرالدین شاه عدهای از روشنفکران و گروهی از کارگزاران حکومتی که با کشورهای اروپایی در ارتباط بودند و علل واپسماندگی سیاسی و اجتماعی ایران را در نبود قانون و محترم نشمردن آزادیهای فردی میدانستند، بتدریج زمزمه اصلاحات را شروع کردند. این اصلاحات بر سه پایه اصلاح قانون مدنی، اصلاح ساختار حکومتٍ دربار و جلوگیری از دخالت بیگانگان بنا شده بود. | تاریخچه ایجاد شوراها و تشکلهای مردمی به انقلابهای گذشته برمیگردد و در تاریخ ایران نیز میتوانیم در «انقلاب مشروطه» شاهد آن باشیم که با نام «مراکز غیبی» و یا «انجمنهای ایالتی ولایتی» فعالیت میکردند. در اواخر دوره ناصرالدین شاه و اوایل حکومت مظفرالدین شاه عدهای از روشنفکران و گروهی از کارگزاران حکومتی که با کشورهای اروپایی در ارتباط بودند و علل واپسماندگی سیاسی و اجتماعی ایران را در نبود قانون و محترم نشمردن آزادیهای فردی میدانستند، بتدریج زمزمه اصلاحات را شروع کردند. این اصلاحات بر سه پایه اصلاح قانون مدنی، اصلاح ساختار حکومتٍ دربار و جلوگیری از دخالت بیگانگان بنا شده بود. | ||
خط ۱۰: | خط ۱۱: | ||
=== '''همبستگی اجتماعی:''' === | === '''همبستگی اجتماعی:''' === | ||
در جامعههای مدرن یا سنتی، همبستگی اجتماعی از الزامات یک جامعه بهحساب میآید و بهواسطه آن در ابعاد و جنبههای مختلف، میتوان یک جامعه را در کنار جوامع دیگر هویت داده و آنرا خود بسنده کرد. جمهوریهای دموکراتیک که محصول اراده اکثریت مردم هستند عموماً هم محصول همبستگی اجتماعیاند و هم از ظرفیتهای این خصلت جامعه در زمینههای مختلف بهرهمند میشوند. اما دیکتاتوریهای (توتالیتارین) که در ایران نمود آن، نظامی برپایه حکومت «مطلقه و دیکتاتوری» در پوش «جمهوری اسلامی» است، نهتنها برآمده از اراده مردم نیستند، بلکه نظامی تحمیلی بر مردماند که بقایشان نه تنها بر پایه حمایتهای اجتماعی نیست، بلکه با سرکوب نهادهای مردمی و اجتماعی، همبستگی اجتماعی را تهدیدی برای خود محسوب میکنند و از شکلگیری و گسترش آن حمایت نمیکنند. علت این رویکرد آن است که، برخلاف حکومتهای دموکراتیک که شوراهای مردمی را نهادهایی برای تقویت پیوندهای اجتماعی بین گروههای اجتماعی تعریف میکنند، در نظامهای خودکامه و دیکتاتوری، از آنجا که ساختار قدرت برپایه معیارهای شناخته شده دموکراتیک شکل نگرفته است، پس این حکومتها، پیوسته جامعه و شکلگیری تجمعهای مردمی را تهدیدی برای خود بهحساب میآورند و تلاش میکنند به روشهای مختلف پیوندهای میان مردم و گروههای اجتماعی را که مبنای اتحاد گروههای مختلف اجتماعی است را از هم بگسلد و آنها را بصورت ذرات پراکنده به حکومت مرتبط کند. برای اینکار نیز پیوسته با برجسته کردن انواع تنوع قومی، زبانی، مذهبی، جنسی و طبقاتی و تبدیل آنها به تضادهای عمده ، فاصله میان گروههای اجتماعی را هرچه عمیقتر میکنند تا شکافهای میان خود با جامعه را بپوشانند و به آنها رنگ قومی و... بدهند و در نهاهیت در این نزاع شکل گرفته میان گروههای مختلف جامعه، بهعنوان میانجی عمل کنند و یا با سرکوب یکی به نفع دیگری، منافع مقطعی خود را پیش ببرند و طرفین تضاد را با افزودن دافعه دیگری به خود نزدیک میکند. بطور معمول، هدف چنین سیاستهایی، سرکوب بخشی از جامعه توسط بخش دیگر است؛ همانطور که در تاریخ دیکتاتوری فرانکو میخوانیم که با نزدیک کردن بخشی از جامعه زیر پرچم فاشیسم (حكومت ديكتاتوری توام با سركوب مخالفان و ملت گرایی پرخاشگرانه و نژاد پرستی و ارتش گرایی) و با بنیانگذاری حزب فالانژ (حزب فاشيستی ژنرال فرانكو) ماشین کشتار و سرکوبی که هدفش حفظ بقای دیکتاتور است ایجاد میشود. | در جامعههای مدرن یا سنتی، همبستگی اجتماعی از الزامات یک جامعه بهحساب میآید و بهواسطه آن در ابعاد و جنبههای مختلف، میتوان یک جامعه را در کنار جوامع دیگر هویت داده و آنرا خود بسنده کرد. جمهوریهای دموکراتیک که محصول اراده اکثریت مردم هستند عموماً هم محصول همبستگی اجتماعیاند و هم از ظرفیتهای این خصلت جامعه در زمینههای مختلف بهرهمند میشوند. اما دیکتاتوریهای (توتالیتارین) که در ایران نمود آن، نظامی برپایه حکومت «مطلقه و دیکتاتوری» در پوش «جمهوری اسلامی» است، نهتنها برآمده از اراده مردم نیستند، بلکه نظامی تحمیلی بر مردماند که بقایشان نه تنها بر پایه حمایتهای اجتماعی نیست، بلکه با سرکوب نهادهای مردمی و اجتماعی، همبستگی اجتماعی را تهدیدی برای خود محسوب میکنند و از شکلگیری و گسترش آن حمایت نمیکنند. علت این رویکرد آن است که، برخلاف حکومتهای دموکراتیک که شوراهای مردمی را نهادهایی برای تقویت پیوندهای اجتماعی بین گروههای اجتماعی تعریف | ||
[[پرونده:شوراهای مردمی-همبستگی اجتماعی.jpg|جایگزین=شوراهای مردمی-همبستگی اجتماعی|بندانگشتی|[[شوراهای مردمی-همبستگی اجتماعی]]]] | |||
میکنند، در نظامهای خودکامه و دیکتاتوری، از آنجا که ساختار قدرت برپایه معیارهای شناخته شده دموکراتیک شکل نگرفته است، پس این حکومتها، پیوسته جامعه و شکلگیری تجمعهای مردمی را تهدیدی برای خود بهحساب میآورند و تلاش میکنند به روشهای مختلف پیوندهای میان مردم و گروههای اجتماعی را که مبنای اتحاد گروههای مختلف اجتماعی است را از هم بگسلد و آنها را بصورت ذرات پراکنده به حکومت مرتبط کند. برای اینکار نیز پیوسته با برجسته کردن انواع تنوع قومی، زبانی، مذهبی، جنسی و طبقاتی و تبدیل آنها به تضادهای عمده ، فاصله میان گروههای اجتماعی را هرچه عمیقتر میکنند تا شکافهای میان خود با جامعه را بپوشانند و به آنها رنگ قومی و... بدهند و در نهاهیت در این نزاع شکل گرفته میان گروههای مختلف جامعه، بهعنوان میانجی عمل کنند و یا با سرکوب یکی به نفع دیگری، منافع مقطعی خود را پیش ببرند و طرفین تضاد را با افزودن دافعه دیگری به خود نزدیک میکند. بطور معمول، هدف چنین سیاستهایی، سرکوب بخشی از جامعه توسط بخش دیگر است؛ همانطور که در تاریخ دیکتاتوری فرانکو <ref>[http://katibehspanish.com/%DA%98%D9%86%D8%B1%D8%A7%D9%84-%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%86%DA%A9%D9%88%D8%9B-%D8%AF%DB%8C%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%AA%D9%88%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D9%BE%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7/ فرانکو]</ref>میخوانیم که با نزدیک کردن بخشی از جامعه زیر پرچم فاشیسم <ref>[https://www.porseman.com/article/%D9%85%D8%B9%D9%86%D8%A7%D9%8A-%D9%81%D8%A7%D8%B4%D9%8A%D8%B3%D9%85/9172 فاشیسم]</ref>(حكومت ديكتاتوری توام با سركوب مخالفان و ملت گرایی پرخاشگرانه و نژاد پرستی و ارتش گرایی) و با بنیانگذاری حزب فالانژ<ref>[https://po-science.ir/1397/02/21/%D9%81%D8%A7%D9%84%D8%A7%D9%86%DA%98/ فالانژ]</ref> (حزب فاشيستی ژنرال فرانكو) ماشین کشتار و سرکوبی که هدفش حفظ بقای دیکتاتور است ایجاد میشود. | |||
=== '''شکلگیری شوراهای مردمی:''' === | === '''شکلگیری شوراهای مردمی:''' === | ||
خط ۱۸: | خط ۲۱: | ||
در فجایع چند دهه گذشته در ایران، از زلزله رودبار تا زلزله بم وکرمانشاه و سرپل ذهاب، شاهد کمکهای گسترده مردمی از سوی شوراهای مردمی که بطور خودجوش شکل گرفتند بودهایم. بطوری که بسیاری از شاهدین در شبکههای اجتماعی اذعان میکردند که اگر کمکهای مردمی نبود سرنوشت آنها نیز مشخص نبود، چون تا ماهها از طرف حکومت هیچگونه کمکی دریافت نکردند. ویرانی خانههای «مسکن مهر» در زلزله کرمانشاه و انبوهی خانههای مردم در مناطق مختلف استان و زندگی آنها در زیر چادر و بدون داشتن امکانات اولیه زندگی، آنهم پس از گذشت نزدیک به ۲سال از حادثه، بر ضرورت شکلگیری و نقش شوراهای مردمی میافزود. | در فجایع چند دهه گذشته در ایران، از زلزله رودبار تا زلزله بم وکرمانشاه و سرپل ذهاب، شاهد کمکهای گسترده مردمی از سوی شوراهای مردمی که بطور خودجوش شکل گرفتند بودهایم. بطوری که بسیاری از شاهدین در شبکههای اجتماعی اذعان میکردند که اگر کمکهای مردمی نبود سرنوشت آنها نیز مشخص نبود، چون تا ماهها از طرف حکومت هیچگونه کمکی دریافت نکردند. ویرانی خانههای «مسکن مهر» در زلزله کرمانشاه و انبوهی خانههای مردم در مناطق مختلف استان و زندگی آنها در زیر چادر و بدون داشتن امکانات اولیه زندگی، آنهم پس از گذشت نزدیک به ۲سال از حادثه، بر ضرورت شکلگیری و نقش شوراهای مردمی میافزود. | ||
[[پرونده:همبستگی اجتماعی-شوراهای مردمی.png|جایگزین=همبستگی اجتماعی-شوراهای مردمی|بندانگشتی|[[همبستگی اجتماعی-شوراهای مردمی]]]] | |||
عدم واکنش سریع حکومت در مقابل شرایط اسفناک آسیبدیدگان در فجایع طبیعی ۲سال گذشته در ایران (از زلزله سرپل ذهاب تا سیلهای گسترده در سراسر کشور) بطور خاص بیانگر این است که شکلگیری شوراهای مردمی، ناشی از گسست پیوندهای حاکمیت و مردم است، مردمی که با استفاده از شبکههای اجتماعی و فراخوانهای گسترده در این شبکهها اقدام به کمک رسانی به مناطق آسیب دیده کردند و از طرفی نهادهای حکومتی را مورد انتقاد شدید قرار دادند. | عدم واکنش سریع حکومت در مقابل شرایط اسفناک آسیبدیدگان در فجایع طبیعی ۲سال گذشته در ایران (از زلزله سرپل ذهاب تا سیلهای گسترده در سراسر کشور) بطور خاص بیانگر این است که شکلگیری شوراهای مردمی، ناشی از گسست پیوندهای حاکمیت و مردم است، مردمی که با استفاده از شبکههای اجتماعی و فراخوانهای گسترده در این شبکهها اقدام به کمک رسانی به مناطق آسیب دیده کردند و از طرفی نهادهای حکومتی را مورد انتقاد شدید قرار دادند. | ||
خط ۲۹: | خط ۳۳: | ||
=== '''نقش شوراهای مردمی در انقلابها:''' === | === '''نقش شوراهای مردمی در انقلابها:''' === | ||
[[پرونده:گارگران اعتصابی کارخانه پوتیلوف در اولین روز انقلاب فوریه ۱۹۱۷-شوراهای مردمی.jpg|جایگزین=گارگران اعتصابی کارخانه پوتیلوف در اولین روز انقلاب فوریه ۱۹۱۷-شوراهای مردمی|بندانگشتی|گارگران اعتصابی کارخانه پوتیلوف در اولین روز انقلاب فوریه ۱۹۱۷-شوراهای مردمی]] | |||
در تاریخ انقلابهای مردمی که برای ایجاد تغییرات بنیادین در جامعههای دیکتاتوری شکل گرفتند، شوراهای مردمی توانایی سازمان دهی مقاومتهای مردمی را نیز به عهده گرفتند. | در تاریخ انقلابهای مردمی که برای ایجاد تغییرات بنیادین در جامعههای دیکتاتوری شکل گرفتند، شوراهای مردمی توانایی سازمان دهی مقاومتهای مردمی را نیز به عهده گرفتند. | ||
خط ۴۶: | خط ۵۱: | ||
قطعا پاسخ منفی است. چون در غیر اینصورت ناچار از پذیرفتن گروهی از جامعه هستیم که در بهترین حالت مدعی حاکمیت برای مردم هستند و نه حکومت مردم بر مرد | قطعا پاسخ منفی است. چون در غیر اینصورت ناچار از پذیرفتن گروهی از جامعه هستیم که در بهترین حالت مدعی حاکمیت برای مردم هستند و نه حکومت مردم بر مرد | ||
<references /> | |||
<references group="سایت ایران آزادی" /> | |||
< |
ویرایش