تروریسم جمهوری اسلامی ایران: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۰۶: خط ۷۰۶:
=== اقدام تروریستی با توپهای غول‌پیکر ۳۲۰میلیمتری ===
=== اقدام تروریستی با توپهای غول‌پیکر ۳۲۰میلیمتری ===


==== '''۱ - در پاریس علیه مقر اقامت مریم رجوی''' ====
==== ۱ - در پاریس علیه مقر اقامت مریم رجوی ====
مجاهدین معتقدند بعداز اعلام ریاست جمهوری خانم مریم رجوی در ۳۰مهر۷۲ از طرف شورای ملی مقاومت ایران و اقامت ایشان در فرانسه، جمهوری اسلامی تلاش کرد به‌هر قیمت یا فرانسه را مجبور کند، از مریم رجوی بخواهد خاک این کشور را ترک کند یا این‌که اقدامات تروریستی علیه او بکار گیرد. در همین رابطه منابع آگاه اظهار می‌دارند که از همان ابتدا، خامنه‌ای و رفسنجانی، فلاحیان و حجازی و سعید امامی را مأمور تدوین طرحهای جدید تروریستی و تهیهٌ مقدمات لازم برای اجرای آنها کردند. از اولین اقدامات جمهوری اسلامی، بازسازی شبکهٌ جاسوسی و تروریستی در فرانسه بود. به‌همین منظور وزارت اطلاعات فردی به‌نام عاصمی را بدون اطلاع رسمی به مقامات فرانسوی به این کشور فرستاد که در سفارت جمهوری اسلامی در پاریس مأمور بازسازی و فعال کردن سیستمهای تروریستی و جاسوسی شد.
مجاهدین معتقدند بعداز اعلام ریاست جمهوری خانم مریم رجوی در ۳۰مهر۷۲ از طرف شورای ملی مقاومت ایران و اقامت ایشان در فرانسه، جمهوری اسلامی تلاش کرد به‌هر قیمت یا فرانسه را مجبور کند، از مریم رجوی بخواهد خاک این کشور را ترک کند یا این‌که اقدامات تروریستی علیه او بکار گیرد. در همین رابطه منابع آگاه اظهار می‌دارند که از همان ابتدا، خامنه‌ای و رفسنجانی، فلاحیان و حجازی و سعید امامی را مأمور تدوین طرحهای جدید تروریستی و تهیهٌ مقدمات لازم برای اجرای آنها کردند. از اولین اقدامات جمهوری اسلامی، بازسازی شبکهٌ جاسوسی و تروریستی در فرانسه بود. به‌همین منظور وزارت اطلاعات فردی به‌نام عاصمی را بدون اطلاع رسمی به مقامات فرانسوی به این کشور فرستاد که در سفارت جمهوری اسلامی در پاریس مأمور بازسازی و فعال کردن سیستمهای تروریستی و جاسوسی شد.


خط ۷۹۳: خط ۷۹۳:
هفته‌نامهٌ مبین در تاریخ ۱۱دی۷۹، علت تغییر مسئولیت سعید امامی در سال۷۵ را ناشی از لورفتن موشکهای ارسالی به بلژیک می‌داند و می‌نویسد «سعید امامی در سال۶۸ مقارن با آغاز وزارت علی فلاحیان در سن۲۹ یا ۳۰سالگی! به‌معاونت امنیتی منصوب می‌شود و تا سال۷۵ که به‌علت آشکارشدن نقش وی در قاچاق موشک و ظاهراً توپ ۱۰۶میلیمتری به کشور بلژیک، از طریق جاسازی در کانتینرهای حاوی خیارشور که باعث تیره‌شدن روابط ایران و بلژیک گردید از سمت خود معزول می‌گردد».
هفته‌نامهٌ مبین در تاریخ ۱۱دی۷۹، علت تغییر مسئولیت سعید امامی در سال۷۵ را ناشی از لورفتن موشکهای ارسالی به بلژیک می‌داند و می‌نویسد «سعید امامی در سال۶۸ مقارن با آغاز وزارت علی فلاحیان در سن۲۹ یا ۳۰سالگی! به‌معاونت امنیتی منصوب می‌شود و تا سال۷۵ که به‌علت آشکارشدن نقش وی در قاچاق موشک و ظاهراً توپ ۱۰۶میلیمتری به کشور بلژیک، از طریق جاسازی در کانتینرهای حاوی خیارشور که باعث تیره‌شدن روابط ایران و بلژیک گردید از سمت خود معزول می‌گردد».


==== '''۲ - در بغداد علیه دفتر مرکزی مجاهدین''' ====
==== ۲ - در بغداد علیه دفتر مرکزی مجاهدین ====
به‌کارگیری توپ ۳۲۰میلیمتری در بغداد
به‌کارگیری توپ ۳۲۰میلیمتری در بغداد


خط ۹۳۱: خط ۹۳۱:
# محسن یکی از افراد کنسولگری در استانبول، در این طرح انتقال نقش حفاظت را به‌عهده داشت.
# محسن یکی از افراد کنسولگری در استانبول، در این طرح انتقال نقش حفاظت را به‌عهده داشت.


==== '''۲ - [[ترور حسین عابدینی]]''' ====
==== ۲ - [[ترور حسین عابدینی]] ====
در روز چهارشنبه ۲۳اسفند۶۸ چهار تروریست جمهوری اسلامی در حالی‌که بر دو خودرو سوار بودند، در مسیر فرودگاه استانبول ماشین [[ترور حسین عابدینی|حسین عابدینی]] (اخوان جم) و همراهان را متوقف و به سوی او آتش گشودند. عابدینی به‌محض مشاهده‌ی تروریستها از ماشین پیاده شد و با دست خالی به‌سمت ترویستها تهاجم کرد. تعادل تروریستها بر هم خورد و سلاح یکی از آنها به زمین افتاد و فرصت شلیک تیر خلاص به حسین عابدینی که به‌شدت مجروح شده بود، نیافتند و از محل متواری شدند. حسین عابدینی به بیمارستان منتقل شد و پس از تلاش های بسیار در حالی که از وی قطع امید شده بود نجات یافت.
در روز چهارشنبه ۲۳اسفند۶۸ چهار تروریست جمهوری اسلامی در حالی‌که بر دو خودرو سوار بودند، در مسیر فرودگاه استانبول ماشین [[ترور حسین عابدینی|حسین عابدینی]] (اخوان جم) و همراهان را متوقف و به سوی او آتش گشودند. عابدینی به‌محض مشاهده‌ی تروریستها از ماشین پیاده شد و با دست خالی به‌سمت ترویستها تهاجم کرد. تعادل تروریستها بر هم خورد و سلاح یکی از آنها به زمین افتاد و فرصت شلیک تیر خلاص به حسین عابدینی که به‌شدت مجروح شده بود، نیافتند و از محل متواری شدند. حسین عابدینی به بیمارستان منتقل شد و پس از تلاش های بسیار در حالی که از وی قطع امید شده بود نجات یافت.


رژیم ایران بر تصور این بود که سرنشین این خودرو محمد سیدالمحدثین مسئول ستاد سیاسی وقت سازمان مجاهدین است. پس از این حمله روزنامه‌ها و رادیو جمهوری اسلامی بلافاصله اعلام کردند که سیدالمحدثین به‌دست عناصر حزب‌الله کشته شده‌است.
رژیم ایران بر تصور این بود که سرنشین این خودرو محمد سیدالمحدثین مسئول ستاد سیاسی وقت سازمان مجاهدین است. پس از این حمله روزنامه‌ها و رادیو جمهوری اسلامی بلافاصله اعلام کردند که سیدالمحدثین به‌دست عناصر حزب‌الله کشته شده‌است.


==== '''۳ - ربودن و شکنجه و قتل علی‌اکبر قربانی عضو مجاهدین در استانبول''' ====
==== ۳ - ربودن و شکنجه و قتل علی‌اکبر قربانی عضو مجاهدین در استانبول ====
اکبر قربانی در ساعت ۱۱٫۴۰دقیقهٌ ۱۴ خرداد۱۳۷۱ در محلهٌ شیشلی استانبول زمانی‌که می‌خواست سوار اتومبیلش شود، دو نفر ترک با لباس پلیس به او مراجعه کرده و با نشان دادن کارت شناسایی پلیس از وی می‌خواهند که برای پاسخ به چند سئوال با آنها به ادارهٌ پلیس برود. اکبر قربانی که به آنها شک کرده بود شروع به سئوال کردن از آنها می‌کند که آنها به او تهاجم کرده و با استفاده از مواد بیهوش‌کننده او را بیهوش کرده و با خود می‌برند. این تروریستها اکبر قربانی را به خانه‌یی در قسمت آسیایی استانبول منتقل می‌کنند که در آنجا ۵ شکنجه‌گر وزارت اطلاعات بازجویی و شکنجهٌ او را شروع می‌کنند. یک روز بعد، یعنی ۱۵خرداد۷۱ تروریستهای جمهوری اسلامی، دو خودرو مجاهدین را در استانبول بمبگذاری کردند، اما مجاهدین قبل از سوار شدن متوجه بمبها شده و پلیس بمبهای مزبور را خنثی کرد. کارشناس پلیس قدرت تخریبی هر یک از آنها را معادل ۵۰کیلو تی.ان. تی، ارزیابی نمود. تحقیقات بعدی نشان داد که مواد انفجاری از نوع C4بوده و از طریق بسته‌های دیپلوماتیک از تهران به استانبول منتقل شده‌است. ربودن علی‌اکبر قربانی و بمبگذاری خودروهای مجاهدین، عملیات مشترک وزارت اطلاعات و نیروی قدس (سپاه ۵۰۰۰) بود که تصمیم آن در شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی به‌ریاست رفسنجانی و با تصویب خامنه‌ای در سال۱۳۷۰ گرفته شده بود. علی اکبریان<ref>علی‌اکبریان کیست؟ اکبریان که ربودن و شکنجه و مثله‌کردن اکبر قربانی تحت نظر مستقیم او انجام شد، از فارغ التحصیلان مدرسهٌ حقانی قم است. وی معاون خارجی وزارت اطلاعات در زمان فلاحیان و از همکاران سعید امامی در ترورهای خارج کشور و قتلهای سیاسی در داخل می‌باشد. در مدت وزارت دری‌نجف‌آبادی، وی معاون مطبوعاتی و روابط عمومی وزارت اطلاعات بود و در زمان یونسی به معاونت خارجی وزارت اطلاعات منصوب گردید.  در جریان قتلهای زنجیره‌یی اکبریان دوبار دستگیر شد. ابتدا در شهریور1377 در زمان وزارت دری‌نجف‌آبادی، بازداشت شد ولی او را آزاد کردند. در زمان یونسی بعداز دستگیری اکبر خوشکوش و افشای ترورهای خارج کشور مجدداً دستگیر شد و نقش او در قتلهای زنجیره‌یی و ترورهای خارج از کشور مطرح شد اما سردمداران رژیم در وحشت از افشای جنایات رژیم در خارج از کشور، به‌سرعت او را آزاد کردند. وی از پاییر سال1380 قائم‌مقام سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی شده‌است.</ref>(آخوند) معاونت خارجی وزارت اطلاعات و پاسدار حسین مصلح معاونت عملیات نیروی قدس طراحی و اجرای این عملیات را به‌عهده داشتند. اما مسئولیت عملیات ترور با معاونت خارجی وزارت اطلاعات به‌ریاست علی اکبریان (معروف به اکبری) بود. مرحلهٌ شناسایی با واحد اطلاعات معاونت خارجی بود. فرماندهٌ تیم شناسایی تروریستی به نام «رهجو» بود که از ۴ماه قبل از ربودن اکبر قربانی در استانبول مستقر شده بود. عملیات ربودن و شکنجه و قتل اکبر قربانی به عهدهٌ واحد ضربت معاونت خارجی وزارت اطلاعات بود. وزارت اطلاعات چه در مرحلهٌ ربودن و چه در بمبگذاری خودروهای مجاهدین و چه برای مخفی‌کردن آثار ترور و پنهان‌کردن جنازهٌ اکبر قربانی از همکاری گستردهٌ سپاه۵۰۰۰ نیروی قدس برخوردار بود که فرماندهی وقت آن با فردی به نام حاج منصور بود که تحت فرماندهی معاونت عملیات سپاه قدس حسین مصلح عمل می‌کرد. سپاه۵۰۰۰، مزدوران ترک وابسته به نیروی قدس و امکانات محلی آنها را برای اجرای این سلسله عملیات تروریستی در اختیار وزارت اطلاعات قرار داد. این مزدوران ترک تحت فرماندهی پاسدار محمد طاهریان از سپاه۵۰۰۰ قرار داشتند. به‌دستور ولایتی (وزیر خارجهٌ وقت رژیم) محمدرضا باقری سفیر جمهوری اسلامی در آنکارا در ۱۴خرداد ۷۱ در کنسولگری جمهوری اسلامی در استانبول مستقر شد که عملیات تروریستی را هماهنگ کند.
اکبر قربانی در ساعت ۱۱٫۴۰دقیقهٌ ۱۴ خرداد۱۳۷۱ در محلهٌ شیشلی استانبول زمانی‌که می‌خواست سوار اتومبیلش شود، دو نفر ترک با لباس پلیس به او مراجعه کرده و با نشان دادن کارت شناسایی پلیس از وی می‌خواهند که برای پاسخ به چند سئوال با آنها به ادارهٌ پلیس برود. اکبر قربانی که به آنها شک کرده بود شروع به سئوال کردن از آنها می‌کند که آنها به او تهاجم کرده و با استفاده از مواد بیهوش‌کننده او را بیهوش کرده و با خود می‌برند. این تروریستها اکبر قربانی را به خانه‌یی در قسمت آسیایی استانبول منتقل می‌کنند که در آنجا ۵ شکنجه‌گر وزارت اطلاعات بازجویی و شکنجهٌ او را شروع می‌کنند. یک روز بعد، یعنی ۱۵خرداد۷۱ تروریستهای جمهوری اسلامی، دو خودرو مجاهدین را در استانبول بمبگذاری کردند، اما مجاهدین قبل از سوار شدن متوجه بمبها شده و پلیس بمبهای مزبور را خنثی کرد. کارشناس پلیس قدرت تخریبی هر یک از آنها را معادل ۵۰کیلو تی.ان. تی، ارزیابی نمود. تحقیقات بعدی نشان داد که مواد انفجاری از نوع C4بوده و از طریق بسته‌های دیپلوماتیک از تهران به استانبول منتقل شده‌است. ربودن علی‌اکبر قربانی و بمبگذاری خودروهای مجاهدین، عملیات مشترک وزارت اطلاعات و نیروی قدس (سپاه ۵۰۰۰) بود که تصمیم آن در شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی به‌ریاست رفسنجانی و با تصویب خامنه‌ای در سال۱۳۷۰ گرفته شده بود. علی اکبریان<ref>علی‌اکبریان کیست؟ اکبریان که ربودن و شکنجه و مثله‌کردن اکبر قربانی تحت نظر مستقیم او انجام شد، از فارغ التحصیلان مدرسهٌ حقانی قم است. وی معاون خارجی وزارت اطلاعات در زمان فلاحیان و از همکاران سعید امامی در ترورهای خارج کشور و قتلهای سیاسی در داخل می‌باشد. در مدت وزارت دری‌نجف‌آبادی، وی معاون مطبوعاتی و روابط عمومی وزارت اطلاعات بود و در زمان یونسی به معاونت خارجی وزارت اطلاعات منصوب گردید.  در جریان قتلهای زنجیره‌یی اکبریان دوبار دستگیر شد. ابتدا در شهریور1377 در زمان وزارت دری‌نجف‌آبادی، بازداشت شد ولی او را آزاد کردند. در زمان یونسی بعداز دستگیری اکبر خوشکوش و افشای ترورهای خارج کشور مجدداً دستگیر شد و نقش او در قتلهای زنجیره‌یی و ترورهای خارج از کشور مطرح شد اما سردمداران رژیم در وحشت از افشای جنایات رژیم در خارج از کشور، به‌سرعت او را آزاد کردند. وی از پاییر سال1380 قائم‌مقام سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی شده‌است.</ref>(آخوند) معاونت خارجی وزارت اطلاعات و پاسدار حسین مصلح معاونت عملیات نیروی قدس طراحی و اجرای این عملیات را به‌عهده داشتند. اما مسئولیت عملیات ترور با معاونت خارجی وزارت اطلاعات به‌ریاست علی اکبریان (معروف به اکبری) بود. مرحلهٌ شناسایی با واحد اطلاعات معاونت خارجی بود. فرماندهٌ تیم شناسایی تروریستی به نام «رهجو» بود که از ۴ماه قبل از ربودن اکبر قربانی در استانبول مستقر شده بود. عملیات ربودن و شکنجه و قتل اکبر قربانی به عهدهٌ واحد ضربت معاونت خارجی وزارت اطلاعات بود. وزارت اطلاعات چه در مرحلهٌ ربودن و چه در بمبگذاری خودروهای مجاهدین و چه برای مخفی‌کردن آثار ترور و پنهان‌کردن جنازهٌ اکبر قربانی از همکاری گستردهٌ سپاه۵۰۰۰ نیروی قدس برخوردار بود که فرماندهی وقت آن با فردی به نام حاج منصور بود که تحت فرماندهی معاونت عملیات سپاه قدس حسین مصلح عمل می‌کرد. سپاه۵۰۰۰، مزدوران ترک وابسته به نیروی قدس و امکانات محلی آنها را برای اجرای این سلسله عملیات تروریستی در اختیار وزارت اطلاعات قرار داد. این مزدوران ترک تحت فرماندهی پاسدار محمد طاهریان از سپاه۵۰۰۰ قرار داشتند. به‌دستور ولایتی (وزیر خارجهٌ وقت رژیم) محمدرضا باقری سفیر جمهوری اسلامی در آنکارا در ۱۴خرداد ۷۱ در کنسولگری جمهوری اسلامی در استانبول مستقر شد که عملیات تروریستی را هماهنگ کند.


خط ۹۴۹: خط ۹۴۹:
یکی از مزدوران ترک جمهوری اسلامی به‌نام علی شکر که در بهمن۷۱ دستگیر شد تصریح می‌کند: «… بعد از قتل چتین‌امچ روزنامه‌نگار از روزنامهٌ حریت که در آن عملیات نقش دیدبانی را داشتم به تهران فرار کردم. مدتی در پادگانی بین تهران و قم تحت آموزش بودم و سپس با پاسپورت دیپلوماتیک به ترکیه بازگشتم. این‌بار مأموریت مراقبت و دیدبانی بر روی علی‌اکبر قربانی به‌عهده‌ام قرار گرفت… در مرحلهٌ انجام عملیات دو نفر با نامهای مستعار «مسعود» و «عارف» در حالی‌که لباس پلیسهای ترکیه را بر تن داشتند با یک مینی‌بوس سرقت شده، علی‌اکبر قربانی را در حوالی ظهر ۱۴خرداد۷۱ از محلهٌ شیشلی در استانبول ربوده و به یک ویلای کرایه‌ییِ مدرن و گرانقیمت در ۵کیلومتری شهر «یالووا» در مسیر شهر «کارامورسل»، پشت شهرک «پنار» آوردیم. ۵نفر ایرانی برای بازجویی آن‌جا بودند که اکبر را تحویل گرفتند. اکبر را به اطاق زیرزمین بردیم. علی شکر می‌گوید: بعد از دفن اکبر ما با هواپیما به تهران رفتیم. در آن‌جا شخصی به‌نام محمود از ما استقبال کرد، سپس ما را به «پادگان» نظامی بردند که افرادی ریشو در آن‌جا مستقر بودند.
یکی از مزدوران ترک جمهوری اسلامی به‌نام علی شکر که در بهمن۷۱ دستگیر شد تصریح می‌کند: «… بعد از قتل چتین‌امچ روزنامه‌نگار از روزنامهٌ حریت که در آن عملیات نقش دیدبانی را داشتم به تهران فرار کردم. مدتی در پادگانی بین تهران و قم تحت آموزش بودم و سپس با پاسپورت دیپلوماتیک به ترکیه بازگشتم. این‌بار مأموریت مراقبت و دیدبانی بر روی علی‌اکبر قربانی به‌عهده‌ام قرار گرفت… در مرحلهٌ انجام عملیات دو نفر با نامهای مستعار «مسعود» و «عارف» در حالی‌که لباس پلیسهای ترکیه را بر تن داشتند با یک مینی‌بوس سرقت شده، علی‌اکبر قربانی را در حوالی ظهر ۱۴خرداد۷۱ از محلهٌ شیشلی در استانبول ربوده و به یک ویلای کرایه‌ییِ مدرن و گرانقیمت در ۵کیلومتری شهر «یالووا» در مسیر شهر «کارامورسل»، پشت شهرک «پنار» آوردیم. ۵نفر ایرانی برای بازجویی آن‌جا بودند که اکبر را تحویل گرفتند. اکبر را به اطاق زیرزمین بردیم. علی شکر می‌گوید: بعد از دفن اکبر ما با هواپیما به تهران رفتیم. در آن‌جا شخصی به‌نام محمود از ما استقبال کرد، سپس ما را به «پادگان» نظامی بردند که افرادی ریشو در آن‌جا مستقر بودند.


==== '''۴ - طرح ترور زهرا رجبی عضو شورای رهبری مجاهدین''' ====
==== ۴ - طرح ترور زهرا رجبی عضو شورای رهبری مجاهدین ====
طرح ترور زهرا رجبی که فعال دفاع از حقوق پناهندگان بود در جلسهٌ شورایعالی امنیت جمهوری اسلامی تصویب شده بود. سه‌شنبه‌شب اول اسفند ۱۳۷۴، دیپلوماتهای جمهوری اسلامی در ترکیه، به همراه سه تروریستی که به طور مستقیم از وزارت اطلاعات اعزام شده بودند، زهرا رجبی (فائزه) عضو شورای رهبری مجاهدین و عضو شورای ملی مقاومت را،  همراه با یک عضو دیگر مجاهدین به نام علی مرادی، در طبقهٌ پنجم یک آپارتمان در منطقهٌ فاتح استانبول به قتل رساندند. بازپرس منطقهٌ فاتح، آقای سلیم اولوش، به‌محض دیدن صحنه گفت: «این جنایت یک ترور سیاسی است و این احتمال وجود دارد که توسط سرویسهای مخفی ایران کشته شده باشند». رسانه‌های ترکیه همگی از رد پای «سرویسهای اطلاعاتی ایران» در این ترور خبردادند. زهرا رجبی، در طول سال ۷۴برای رسیدگی به وضعیت پناهندگان ایرانی در ترکیه که در شرایط بسیار سختی به‌سرمی‌بردند، به ترکیه سفر می‌کرد. وی آخرین بار در ۸ بهمن ۷۴ به ترکیه رفت و قرار بود اوایل اسفند ترکیه را ترک کند.
طرح ترور زهرا رجبی که فعال دفاع از حقوق پناهندگان بود در جلسهٌ شورایعالی امنیت جمهوری اسلامی تصویب شده بود. سه‌شنبه‌شب اول اسفند ۱۳۷۴، دیپلوماتهای جمهوری اسلامی در ترکیه، به همراه سه تروریستی که به طور مستقیم از وزارت اطلاعات اعزام شده بودند، زهرا رجبی (فائزه) عضو شورای رهبری مجاهدین و عضو شورای ملی مقاومت را،  همراه با یک عضو دیگر مجاهدین به نام علی مرادی، در طبقهٌ پنجم یک آپارتمان در منطقهٌ فاتح استانبول به قتل رساندند. بازپرس منطقهٌ فاتح، آقای سلیم اولوش، به‌محض دیدن صحنه گفت: «این جنایت یک ترور سیاسی است و این احتمال وجود دارد که توسط سرویسهای مخفی ایران کشته شده باشند». رسانه‌های ترکیه همگی از رد پای «سرویسهای اطلاعاتی ایران» در این ترور خبردادند. زهرا رجبی، در طول سال ۷۴برای رسیدگی به وضعیت پناهندگان ایرانی در ترکیه که در شرایط بسیار سختی به‌سرمی‌بردند، به ترکیه سفر می‌کرد. وی آخرین بار در ۸ بهمن ۷۴ به ترکیه رفت و قرار بود اوایل اسفند ترکیه را ترک کند.


خط ۱٬۰۹۱: خط ۱٬۰۹۱:
سازمان مجاهدین خلق ایران می‌گوید که «پس از مورد گرجی و قطع روابط دیپلماتیک بین فرانسه و ایران، فعالیتهای تروریستی رژیم خمینی در اروپا از اتریش هماهنگ می‌گردید».<ref name=":2">«سوء قصد وین ـ شبکۀ تروریستها رژیم خمینی چگونه عمل می‌کند؟» دفتر مطبوعاتی سازمان مجاهدین خلق ایران در کلن/آلمان. جولای1.</ref> نتیجۀ تحقیقات نویسنده آلمانی به نام هلموت دیتل (Helmut Dietl), که سالها در بارۀ تروریسم بینالمللی پژوهش کرده‌است، با نظر مجاهدین خلق یکسان است: «چون شبکه زیرزمینی ترور در چنین آتمسفری فقط مشروط می‌تواند ادامۀ حیات دهد، ایرانیها ترجیح دادند که از سال ۱۹۸۷ ستاد عملیات تروریستی خود را به وین انتقال دهند. اتریشیها هم برای آنها مانعی ایجاد نکردند، همانطوریکه آنها در زمانهای قبل برای سایر گروه‌های ترور ممانعتی ایجاد نکرده بودند».<ref>Wilhelm Dietl: Iran Terrornetz in Österreich in: Terrorusmus-Informationsdienst Nr. 10. Oktober 1989, S. 4</ref><ref group="پاورقی">این نویسنده آلمانی تحقیقاتی دقیق در رابطه با شبکه ترور حکومت ایران در اتریش انجام داده‌است. او برای نیمه دوم سالهای دهه 80 در رابطه با فعالیتهای تروریستی جمهوری اسلامی چنین نتیجهگیری می‌کند: «مأمورین فعال و مسلح در سومین ساختمان در نزدیک سفارت ایران زندگی می‌کنند. تعداد افراد مسلح در این محل هرگز پایینتر از 30 تن نبوده‌است. حداکثر آنها به 50 تن بالغ می‌شد. تعدادی از این افراد کارمندان سفارت می‌باشند. گزارش دیتل به اسامی 12 عضو دائمی تیم ترور اشاره دارد و نقش آنها را تشریح می‌کند. در رأس این تیم ِ ترور، کاردار سفارت قراردارد. این تیم 12 نفر بیشتر اوقات هفته را مشغول آموزش به افراد جدیدی هستند که یا از ایران یا ترکیه یا از کشوهای عربی به جمع آنها می‌پیوندند. در این ساختمان دو سالن بزرگ وجود دارد که برای اقامت و تمرین در نظر گرفته شده‌است. تمام سلاحها (کلاشینکف AK-46، تفنگ و سلاحهای دیگر) در زیر زمین انبار می‌شوند».</ref>
سازمان مجاهدین خلق ایران می‌گوید که «پس از مورد گرجی و قطع روابط دیپلماتیک بین فرانسه و ایران، فعالیتهای تروریستی رژیم خمینی در اروپا از اتریش هماهنگ می‌گردید».<ref name=":2">«سوء قصد وین ـ شبکۀ تروریستها رژیم خمینی چگونه عمل می‌کند؟» دفتر مطبوعاتی سازمان مجاهدین خلق ایران در کلن/آلمان. جولای1.</ref> نتیجۀ تحقیقات نویسنده آلمانی به نام هلموت دیتل (Helmut Dietl), که سالها در بارۀ تروریسم بینالمللی پژوهش کرده‌است، با نظر مجاهدین خلق یکسان است: «چون شبکه زیرزمینی ترور در چنین آتمسفری فقط مشروط می‌تواند ادامۀ حیات دهد، ایرانیها ترجیح دادند که از سال ۱۹۸۷ ستاد عملیات تروریستی خود را به وین انتقال دهند. اتریشیها هم برای آنها مانعی ایجاد نکردند، همانطوریکه آنها در زمانهای قبل برای سایر گروه‌های ترور ممانعتی ایجاد نکرده بودند».<ref>Wilhelm Dietl: Iran Terrornetz in Österreich in: Terrorusmus-Informationsdienst Nr. 10. Oktober 1989, S. 4</ref><ref group="پاورقی">این نویسنده آلمانی تحقیقاتی دقیق در رابطه با شبکه ترور حکومت ایران در اتریش انجام داده‌است. او برای نیمه دوم سالهای دهه 80 در رابطه با فعالیتهای تروریستی جمهوری اسلامی چنین نتیجهگیری می‌کند: «مأمورین فعال و مسلح در سومین ساختمان در نزدیک سفارت ایران زندگی می‌کنند. تعداد افراد مسلح در این محل هرگز پایینتر از 30 تن نبوده‌است. حداکثر آنها به 50 تن بالغ می‌شد. تعدادی از این افراد کارمندان سفارت می‌باشند. گزارش دیتل به اسامی 12 عضو دائمی تیم ترور اشاره دارد و نقش آنها را تشریح می‌کند. در رأس این تیم ِ ترور، کاردار سفارت قراردارد. این تیم 12 نفر بیشتر اوقات هفته را مشغول آموزش به افراد جدیدی هستند که یا از ایران یا ترکیه یا از کشوهای عربی به جمع آنها می‌پیوندند. در این ساختمان دو سالن بزرگ وجود دارد که برای اقامت و تمرین در نظر گرفته شده‌است. تمام سلاحها (کلاشینکف AK-46، تفنگ و سلاحهای دیگر) در زیر زمین انبار می‌شوند».</ref>


==== '''ترور عبدالرحمان قاسلملو دبیر کل حزب دمکرات کردستان ایران''' ====
==== ترور عبدالرحمان قاسلملو دبیر کل حزب دمکرات کردستان ایران ====
در کتاب تاریخ مدرن کردها آمده‌است خمینی فتوای خود را در رابطه با او صادر کرده بود. برای او قاسملو یک فرد «طاغی» وحزب او «حزب شیطان» بود.<ref group="پاورقی">قاسملو به خود مختاری در چهارچوب ایران اعتقاد داشت. روزنامه لوموند در 6 مارس 1979 [به نقل از او] نوشت: «آنانی که شعار جدایی طلبی را طرح میکنند واپسگرا میباشند. کردهای چپگرا خواستار خودمختاری سازنده هستند». اما برای خمینی بین خودمختاری و جداییطلبی هیچ تفاوتی وجود نداشت. او فتوای خود را صادر کرده بود. برای او قاسملو یک فرد «طاغی» وحزب او «حزب شیطان» بود. (پ David McDowell: A Modern History of the Kurds. 1, S. 272..)</ref> حکم مرگ عبدالرحمان قاسملو یکی از آخرین فرمانهایی است که آیت الله خمینی شخصأ آن را امضاء نموده‌است. در روز ۳ ژوئن ۱۹۸۹ خمینی می‌میرد. کمیته عملیات ویژه<ref>اولین هدف عملیات «کمیته ویژه» ترور رهبری حزب دمکرات کردستان ایران بود. دادگاه برلین در رأی صادره در خاتمۀ پروندۀ میکونوس، فرمان ترور دولتی را چنین توضیح می‌دهد: «به منظور خفه کردن صدای قاسملو، رهبری سیاسی ایران تصمیم می‌گیرد که با رهبری حزب دمکرات کردستان ایران نه فقط با تکیه بر ابزار سیاسی مبارزه کند، بلکه او را از بین ببرد. ترور دبیر کل اسبق حزب دمکرات، دکتر عبدالرحمان قاسملو، و دو نفر از دستیارانش در 13 ژوییه 1989 در شهر وین نتیجه بلافصل این تصمیم بوده‌است. سرنخ قرمزی که وقایع وین و برلین را به یکدیگر گره می‌زند به وضوح قابل رؤیت می‌باشد». دفتر دادگاه برلین: حکم دادگاه در پروندۀ میکونوس. گزارش شماره 97/38 به خبرگزاریها به مورخۀ 10 آپریل 1.</ref> اجرای فرامین وی را در دستور کار قرار می‌دهد.<ref group="پاورقی">«شاهد C» در دادگاه میکونوس چنین اظهار داشت: «سلول اطلاعاتی پاسداران خبر داد که قاسملو بعنوان سخنگوی حزب دمکرات کردستان ایران میخواهد مذاکراتی را به منظور آرامکردن جو سیاسی انجام دهد. این مذاکرات میتوانند به عنوان یک فاکتور جدی سیاسی مطرح گردند. به همین دلیل او میبایست در فاز اولیه چنین فعالیتهایی از سر راه برداشته شود». نامه وزیر دادگستری، نیکلاس میشا لک، به خانم مادلینا پترو ویچ در 8 جولای1. [مترجم: اظهارات «شاهد سین» منعکس در پرودندۀ «دادگاه میکونوس».</ref> تصمیم‌گیری برای ترور او توسط کمیته‌یی اتخاذ شد که اعضای آن عبارت بودند از :رئیس جمهور علی اکبر هاشمی رفسنجانی، رهبر مذهبی علی خامنهای، وزیر اطلاعات علی فلاحیان، وزیر سپاه شمخانی و وزیر امور خارجه علی اکبر ولایتی. اجرای عملیات به تیم ضربتی «هیت» (Hit-Team) واگذار شد که از ایران برای اجرای عملیات به وین اعزام شد. این تیم در شمار زبدهترین و پیچیدهترین تیمهای ترور محسوب میشد که تا کنون برای انجام عملیات برونمرزی مأموریت یافته بود. از طرف کمیته امنیت سه نفر برای این منظور انتخاب میگردند. مرکز فرماندهی در قرارگاه رمضان پادگان پانزدهم سپاه پاسداران مستقر بود.<ref>این یکی از 16 پادگانی است که مستقیماً زیر نظر رفسنجانی اداره میشد و دارای سه وظیفۀ محوری است: انجام عملیات علیه عراق، سرکوب کردهای ایرانی و اجرای عملیات تروریستی در خارج از کشور. قرارگاه رمضان در شهر کرمانشاه و در حاشیه منطقه کردنشین مسقر است. محمود جعفری صحرارودی به عنوان فرد مورد اطمینان رئیس جمهور رفسنجانی فرماندهی این قراگاه را بهعهده داشت. این شخص در کردستان بسرعت مراحل ترقی را طی نمود: در سال (1365) 1986 او فرمانده طرح وعملیات پادگان شماره 15 پاسداران بود، سال (1366) 1987 فرمانده سپاه پاسداران وی را به فرماندهی قرارگاه فتح درمنطقه سقز منصوب گردانید، در سال (1367) 1988 به ستاد فرماندهی پادگان شماره 15 پاسداران در کرمانشاه منتقل گردید. قرارگاه «فتح» مسئول کنترل فعالیتهای کردها در خارج از مرزهای ایران میباشد. دفتر سازمان مجاهدین خلق ایران در آلمان. «توضیحات پیرامون قتل قاسملو» تاریخ 16 جولای 1 (25 تیر 1368)</ref>صحراردوی با نام مستعار«رحیمی» با گروه‌های کرد در ارتباط میباشد. مأموریت ِ مستتر صحراردوی در عملیات وین «رئیس هیاٌت اعزامی ایران» بوده‌است. برای او پاسپورت دیپلماتیک تهیه میگردد و مستقیماً زیر نظر رفسنجانی انجام وظیفه مینماید. امیر منصور بزرگیان اصل به عنوان مأمور رابط، پل ارتباطی بین وزارت امنییت در تهران و قرارگاه «رمضان» میباشد. او تحت عنوان محافظ شخصی به وین وارد میشود. وظایف محوله به حاجی مصطفوی آجوادی، قائم مقام مدیر عامل سپاه پاسداران<ref>او که تحت نام «حاج آقا» معروف است، در زمرۀ «مسئولین بخش حفاظت ِ وزارت خارجه محسوب میشد و با تأسیس وزارت سپاه پاسداران در سال (1363) 1984 به سِمَت قائم مقام مدیر عامل ادارۀ «روابط برون مرزی» این وزراتخانه منصوب گردید».</ref> شامل معاملات اسلحه تا سازماندهی عملیات ترور میباشد. این ترور در پوش پذیرش مذاکره با قاسملو که از طریق طالبانی به جمهوری اسلامی پیام داده بود حاضر به مذاکره با حکومت تهران برای کنار گذاشتن مبارزه مسلحانه است صورت می‌گیرد. در مذاکرات دور اول طالبانی هم حضور داشت و او را معاون وی نوشیروان امین همراهی می‌کند. ملاقات بدون نتیجه به پایان می‌رسد. ایرانیها سعی می‌کنند طالبانی را از روند مذاکراتی که ساخته و پرداختۀ او بود خارج نمایند. دلایل آنها هم به اعتقاد «تیم ضربتی مبارزه با تروریسم در وزرارت داخلۀ اتریش» (EBT) کاملاً روشن است: «طرف ایرانی نمی‌تواند این ریسک را بپذیرد که چنین شاهدی در عملیات ترور حضور داشته باشد. از طرفی هم ایرانیها نمی‌توانستند او [طالبانی] را به عنوان متحد خود که امکان داشت شاهدی پردرد سر شود از سر راه حذف نمایند. از طرفی دیگر آنها مجبور می‌شدند او را هم به عنوان دوست نزدیک دکتر قاسملو از سر راه بردارند».<ref>«سوء قصد در 13 جولای1989 در وین»، گزارش EBT، «تیم ضربتی مبارزه با تروریسم در وزرارت داخلۀ اتریش». اکتبر 1990، ص. 46</ref> در ۱۹ ژانویه ۱۹۸۹ دومین دور مذاکرات در خیابان Harmonieggasse وین شروع می‌شود. قاسملو به تنهایی حضور پیدا می‌کند، ولی صحرارودی و آجوادی حالا یک مأمور حفاظتی را نیز با خود همراه آورده بودند: امیر منصور بزرگیان اصل. حالا تیم ترور جولای Hit-Team)) تکمیل شده بود. مذاکرات یکبار دیگر در روز ۱۳ ژولای ساعت ۱۵:۳۰ شروع می‌شود. جعفری صحرارودی، مصطفی آجوادی و امیر منصور بزرگیان به محل مذاکره می‌آیند. فاضل رسول<ref>نماینده حزب دمکرات در وین که از سالها پیش مقیم اتریش بوده و میزبانی و هماهنگی این مذاکرات را بر عهده داشته‌است. او در جریان همین ترور به قتل می‌رسد.</ref> از طریق آیفون درب ورودی منزل را برای قاسملو و قادری باز می‌کند. عبدالرحمان قاسملو و عبدالله قادری بدون هیچگونه حفاظ امنیتی به محل مذاکرات واقع در خیابان Like Bahngasse وارد می‌شوند:  بدون محافظین پلیس، بدون محافظین شخصی و بدون حمل سلاح. قاسملو احساس امنیت می‌کند. فاضل رسول هم مسلح نیست. آنها هر دو سلاح کمریشان را در منزل گذاشته بودند. صحرارودی و آجوادی مذاکرات را شروع می‌کنند. بزرگیان به عنوان محافظ در راهرو ایستاده‌است. دور دوم مذاکرات آغاز و صحبتها روی نوار ضبط می‌شود. رفتار هیات ایرانی مشکوک است و گویا منتظر چیزی هستند. آنها به‌جدّ وارد روند گفتگو نمی‌شوند.<ref>«بخش انتهایی صحبتهای ضبط  شده بر روی نوار نشانگر آن است که دکتر فاضل رسول و دکتر قاسملو تلاش مییکنند که مذاکرات 14 جولای 1989 را از ساعت 18:00 به جریان اندازند، ولی ایرانیها تمایل قابل توجهی در این زمینه نشان نمی‌دهند».</ref> بعد از آن صدای شلیک گلوله از دو اسلحه کمری شنیده می‌شود. قاسملو از پیشانی، گیجگاه و گردن مورد اصابت قرار می‌گیرد. به رسول سه بار در سر و دو بار به گردن شلیک می‌شود. هر دو در دم جان می‌سپارند. عبدالله قادری ظاهراً مقاومت می‌کند ولی او هم مورد اصابت قرار می‌گیرد. گزارش پزشکی قانونی چنین است: «گلوله‌های داخل بدن: یک گلوله در پشت گردن و یک گلوله در پشت ناحیۀ چپ، یک گلولۀ دیگر در پشت؛ از ۵ گلوله عبور کرده دیگر: یکی در جمجمه، یکی در گردن، یکی در پشت، یکی در شانه چپ، یکی به انگشت سبّابه راست اصابت نموده‌اند».<ref>گزارش در رابطه با سوء قصد .Linke Bahngasse, EBT «تیم ضربتی مبارزه با تروریسم در وزرارت داخلۀ اتریش». 2/3 سپتامبر 1، ص. 34.</ref> آدمکشان میخواستنند کاملاً مطمئن گردند. «در خاتمه هر سه کرد تیر خلاص دریافت می‌کنند».<ref>«سوء قصد در 13 جولای1 در وین»، گزارش EBT، «تیم ضربتی مبارزه با تروریسم در وزرارت داخلۀ اتریش». اکتبر 1، ص. 176.</ref> در دهانۀ صدا خفه‌کن یکی از اسلحه‌ها پوست و استخوان یکی از مقتولین چسبیده بود؛ پلیس از آن با واژۀ «اعدام» یاد می‌کند. به گفته کارشناسان ترور صحرارودی، بزرگیان و آجوادی قرار را خیلی خوب طرحریزی کرده بودند. در هتل چمدانها آماده و بسته‌بندی بودند. بهای بلیت به مقصد تهران هم پرداخت شده بود؛ ولی صحرارودی یک بدشانسی می‌آورد. یک گلوله کمانه کرده و به او اصابت می‌کند. پزشک قانونی چنین توضیح می‌دهد: «گلوله به قسمت بالای بازوی راست اصابت کرده و از ناحیه شانه خارج شده‌است و سرانجام از گردن وارد فضای داخلی دهان شده‌است. پوکه گلوله را جعفری از دهان بیرون انداخته و یا احتمالاً آن را قورت داده‌است».<ref>گزارش دفتر پلیس دولتی، 26 جولای1989</ref> صحرارودی برای دومین بار هم بد شانسی آورد. یک کارگر فصلی حمل و نقل زباله شهرداری وین به نام گئورگ ساموئل در ساعت ۲۲:۳۰ یک جعبه پلاستیکی را پیدا می‌کند. او به داخل کیسه پلاستیکی نگاه کرده متوجه می‌شود که درکنار اشیای دیگر یک اسلحه هم قرار دارد. این کارگر یک اسلحه نوعBeretta  با کالیبر ۶۵/۷ و همراه با صدا خفه‌کن وعلاوه برآن یک سلاح دیگر از نوع Llama با کالیبر ۶۵/۷ و صدا خفه‌کن، دو خشاب اسلحه ۶۵/۷ میلیمتری  یک خشاب ۹ میلیمتری برای مسلسل Para و یک صدا خفه‌کن برای مسلسل در آن پیدا می‌کند. همراه این سلاحها مدارک دیگری وجود داشت که نقش مؤثری در صدور حکم جلب صحرارودی بازی خواهند نمود: این موارد شامل یک کلید موتور سیکلت مارک سوزوکی، یک برگ موتور سیکلت برای سوزوکی، GSX-500E و یک صورت حساب صادر شده از طرف شرکت Ferytag در تاریخ ۱۱ ژانویه ۱۹۸۹ به نام Mustafa M. Yalcin و یک توافقنامه خرید میان شرکت Ferytag و مصطفی مصطفوی برای یک موتور سیکلت سوزوکی، GSX-500E بوده‌است. بعدها فروشنده موتور سیکلت یعنی شرکت فایر تاگ جفعر صحرارودی را به عنوان خریدار شناسایی کرد. «در ادامۀ جستجوها مأمورین امنیتی در زباله‌دانهای در محل یاد شده پلاک ۴۵۱ در ناش مارکت را بازدید نموده و در دومین سطل آشغال یک کیسه پلاستیک حامل یک اسلحه کمری مدلBeretta پیدا نمودند». صحرارودی و آجوادی و سپس بزرگیان دستگیر می‌شوند و تحقیقات پلیس بلافاصله آنها را به این نتیجه می‌رساند که برخلاف سناریویی که توسط تروریستهای وزارت اطلاعات ریخته شده بود که ترور را توسط افراد ناشناس جلوه دهند تروریستها همین فرد مجروح و آن فرد دستگیر شده‌است.<ref group="پاورقی">عملیات تحقیقاتی در محل ارتکاب جرم را اسوالد کسلر، رئیس ETB (دایره مبارزه با تروریسم)، با همکاری Fredrich Maringer از دفتر امنیتی آغاز مینمایند. کسلر و مارنینگر همراه با نمایندگان قاسملو پیروتی و بهرامی به آپارتمان ِ محل حادثه میروند: درب ورودی، راهرو، اتاق وقوع حادثه و سه جنازه. بلافاصله این موارد نظر کسلر را به خود معطوف مینماید: 1ـ بر روی در ورودی آپارتمان به هیچوجه آثار شکستگی دیده نمیشد. یعنی اینکه کسی با توسل به زور وارد آپارتمان نشده‌است. کسلر دستور داد که قفل در ورودی بوسیله مأمورین اطلاعاتی بازشده و مورد کنترل قرارگیرد. پس از بازبینی کوتاه او به این نتیجه میرسد: قاتلین به داخل آپارتمان راه داده شدهاند و یا اینکه آنها داخل آپارتمان بودهاند. 2ـ پس از شلیک گلولههای مرگبار، به پیشانی سه کرد ایرانی تیر خلاص زده شده‌است. «شاهد» ماجرا، صحرارودی، از معرکه جان سالم بدر برده‌است. 3ـ دو نفر از سه کرد ایرانی کاملاً غافلگیر شده ودر جایی که نشسته بودند به قتل رسیدند؛ بنابراین اگر شخص غریبهیی از بیرون وارد اتاق میشد، قربانیان ترور به هیچ وجه بیحرکت سر جای خود ننشسته بودند. 4ـ «قربانی» دیگری به نام آجودی فرار کرده و مخفی شده‌است. 5ـ درمقابل آپارتمان ـ محل سوء قصد ـ ساختمانی وجود ندارد که بتوان از آن محل این ساختمان را زیر نظر گرفت و آن را شناسایی نمود؛ بنابراین عاملین میبایست قبلاً با ورود به این آپارتمان به شناسائی محل وقوع جرم پرداخته باشند. 6ـ عاملین حتماً قربانیان را از قبل میشناختند تا افراد اشتباهی را با حمله سریع خود مورد اصابت گلوله قرار ندهند. 7ـ این سوء قصد در چهارچوب یک عمل کلاسیک تروریستی نمیگنجد بلکه از عملیات مأمورین اطلاعاتی بشمار میرود. این سوء قصد از نوع آن عملیات تیپیک تروریستی که قربانی و قاتل برای اولینبار در مکانهای عمومی (جلو درب هتلها، در فرودگاه‌ها و یا در جلو محل سکونت مقتول) رو درروی همدیگر قرار میگیرند، نبود؛ ولی این بار سوء قصد در داخل یک آپارتمان شخصی به وقوع میپیوندد. یعنی اینکه قاتل و قربانی حتماً از قبل همدیگر را میشناختند و عاملین ترور میبایست در روند یک پروسه اعتماد قربانیان را جلب میکردند. 8ـ محوریترین دلیل برای اسوالد از همان ابتدای امر این است: او از پیروتی و بهرامی که به محل وقوع جرم ملحق شده بودند کسب اطلاع مینماید که قاسملو و قادری با نمایندگان حکومت ایران درحال مذاکره بودهاند. برای او این امر محرز میگردد که تهران برندۀ اصلی این آدمکشی میباشد. تیم مبارزه با تروریسم  (EBT)تحت نظارت اسوالد کسلر از صحت فرضیۀ خود و موارد هشتگانۀ فوق کاملأ قانع شده‌است.</ref> این افراد بعدا و بنا بر گفته آگاهان پرونده این افراد ابتدا از ETB به پلیس وین منتقل شد که طبق تجربه چشم پوشی‌های زیادی نسبت به پرونده ترور دست چپی‌ها داشته‌است و سپس در چارچوب سیاست مماشات بین اتریش و جمهوری اسلامی این افراد آزاد شده و به ایران برگردانده شدند.<ref>حدود ساعت 21:30 زنگ تلفن قاضی پرونده پتر سِدا به صدا درمیآید. آن طرف خط آنتون شولتس فرماندۀ پلیس دولتی در وزارت کشور قراردارد. شولتس قبل از آن تلفنی با وزارت امور خارجه مذاکرهیی را به پایان رسانده‌است. بلندپایهترین مقام ارشد پلیس دولتی در جمهوری اتریش حالا به نفع ایران واسطهگری میکند. قاضی سِدا این تلفن غیرعادی را در پرونده ثبت نموده‌است: «او سعی میکند مرا متقاعد نماید که حکم جلب علیه افرادی که در سفارت مخفی شدهاند صادر نکنم. او دلیل اتخاذ این موضع را خطر تحولات دیپلماتیک ذکر مینماید». یادداشت در پرونده توسط قاضی سدا، به تاریخ 27 جولای1.</ref><ref>مشروح اتفاقات این پرونده را می‌توان در اطلاعیه سازمان مجاهدین خلق ایران که در کتاب اسکورت به تهران آمده‌است پی گرفت. اسکورت به سوی تهران: سازمان مجاهدین خلق، اصلیترین نیروی مقاومت ایرانی علیه رژیم تهران طی اطلاعیهیی از دفتر خود در کلن اطلاعات دقیقی راجع به صحرارودی وبزرگیان منتشر مینماید. سازمان مجاهدین خلق ایران شاخۀ آلمان، اعلامیه در رابطه با قتل قاسملو، 16 جولای1.</ref>
در کتاب تاریخ مدرن کردها آمده‌است خمینی فتوای خود را در رابطه با او صادر کرده بود. برای او قاسملو یک فرد «طاغی» وحزب او «حزب شیطان» بود.<ref group="پاورقی">قاسملو به خود مختاری در چهارچوب ایران اعتقاد داشت. روزنامه لوموند در 6 مارس 1979 [به نقل از او] نوشت: «آنانی که شعار جدایی طلبی را طرح میکنند واپسگرا میباشند. کردهای چپگرا خواستار خودمختاری سازنده هستند». اما برای خمینی بین خودمختاری و جداییطلبی هیچ تفاوتی وجود نداشت. او فتوای خود را صادر کرده بود. برای او قاسملو یک فرد «طاغی» وحزب او «حزب شیطان» بود. (پ David McDowell: A Modern History of the Kurds. 1, S. 272..)</ref> حکم مرگ عبدالرحمان قاسملو یکی از آخرین فرمانهایی است که آیت الله خمینی شخصأ آن را امضاء نموده‌است. در روز ۳ ژوئن ۱۹۸۹ خمینی می‌میرد. کمیته عملیات ویژه<ref>اولین هدف عملیات «کمیته ویژه» ترور رهبری حزب دمکرات کردستان ایران بود. دادگاه برلین در رأی صادره در خاتمۀ پروندۀ میکونوس، فرمان ترور دولتی را چنین توضیح می‌دهد: «به منظور خفه کردن صدای قاسملو، رهبری سیاسی ایران تصمیم می‌گیرد که با رهبری حزب دمکرات کردستان ایران نه فقط با تکیه بر ابزار سیاسی مبارزه کند، بلکه او را از بین ببرد. ترور دبیر کل اسبق حزب دمکرات، دکتر عبدالرحمان قاسملو، و دو نفر از دستیارانش در 13 ژوییه 1989 در شهر وین نتیجه بلافصل این تصمیم بوده‌است. سرنخ قرمزی که وقایع وین و برلین را به یکدیگر گره می‌زند به وضوح قابل رؤیت می‌باشد». دفتر دادگاه برلین: حکم دادگاه در پروندۀ میکونوس. گزارش شماره 97/38 به خبرگزاریها به مورخۀ 10 آپریل 1.</ref> اجرای فرامین وی را در دستور کار قرار می‌دهد.<ref group="پاورقی">«شاهد C» در دادگاه میکونوس چنین اظهار داشت: «سلول اطلاعاتی پاسداران خبر داد که قاسملو بعنوان سخنگوی حزب دمکرات کردستان ایران میخواهد مذاکراتی را به منظور آرامکردن جو سیاسی انجام دهد. این مذاکرات میتوانند به عنوان یک فاکتور جدی سیاسی مطرح گردند. به همین دلیل او میبایست در فاز اولیه چنین فعالیتهایی از سر راه برداشته شود». نامه وزیر دادگستری، نیکلاس میشا لک، به خانم مادلینا پترو ویچ در 8 جولای1. [مترجم: اظهارات «شاهد سین» منعکس در پرودندۀ «دادگاه میکونوس».</ref> تصمیم‌گیری برای ترور او توسط کمیته‌یی اتخاذ شد که اعضای آن عبارت بودند از :رئیس جمهور علی اکبر هاشمی رفسنجانی، رهبر مذهبی علی خامنهای، وزیر اطلاعات علی فلاحیان، وزیر سپاه شمخانی و وزیر امور خارجه علی اکبر ولایتی. اجرای عملیات به تیم ضربتی «هیت» (Hit-Team) واگذار شد که از ایران برای اجرای عملیات به وین اعزام شد. این تیم در شمار زبدهترین و پیچیدهترین تیمهای ترور محسوب میشد که تا کنون برای انجام عملیات برونمرزی مأموریت یافته بود. از طرف کمیته امنیت سه نفر برای این منظور انتخاب میگردند. مرکز فرماندهی در قرارگاه رمضان پادگان پانزدهم سپاه پاسداران مستقر بود.<ref>این یکی از 16 پادگانی است که مستقیماً زیر نظر رفسنجانی اداره میشد و دارای سه وظیفۀ محوری است: انجام عملیات علیه عراق، سرکوب کردهای ایرانی و اجرای عملیات تروریستی در خارج از کشور. قرارگاه رمضان در شهر کرمانشاه و در حاشیه منطقه کردنشین مسقر است. محمود جعفری صحرارودی به عنوان فرد مورد اطمینان رئیس جمهور رفسنجانی فرماندهی این قراگاه را بهعهده داشت. این شخص در کردستان بسرعت مراحل ترقی را طی نمود: در سال (1365) 1986 او فرمانده طرح وعملیات پادگان شماره 15 پاسداران بود، سال (1366) 1987 فرمانده سپاه پاسداران وی را به فرماندهی قرارگاه فتح درمنطقه سقز منصوب گردانید، در سال (1367) 1988 به ستاد فرماندهی پادگان شماره 15 پاسداران در کرمانشاه منتقل گردید. قرارگاه «فتح» مسئول کنترل فعالیتهای کردها در خارج از مرزهای ایران میباشد. دفتر سازمان مجاهدین خلق ایران در آلمان. «توضیحات پیرامون قتل قاسملو» تاریخ 16 جولای 1 (25 تیر 1368)</ref>صحراردوی با نام مستعار«رحیمی» با گروه‌های کرد در ارتباط میباشد. مأموریت ِ مستتر صحراردوی در عملیات وین «رئیس هیاٌت اعزامی ایران» بوده‌است. برای او پاسپورت دیپلماتیک تهیه میگردد و مستقیماً زیر نظر رفسنجانی انجام وظیفه مینماید. امیر منصور بزرگیان اصل به عنوان مأمور رابط، پل ارتباطی بین وزارت امنییت در تهران و قرارگاه «رمضان» میباشد. او تحت عنوان محافظ شخصی به وین وارد میشود. وظایف محوله به حاجی مصطفوی آجوادی، قائم مقام مدیر عامل سپاه پاسداران<ref>او که تحت نام «حاج آقا» معروف است، در زمرۀ «مسئولین بخش حفاظت ِ وزارت خارجه محسوب میشد و با تأسیس وزارت سپاه پاسداران در سال (1363) 1984 به سِمَت قائم مقام مدیر عامل ادارۀ «روابط برون مرزی» این وزراتخانه منصوب گردید».</ref> شامل معاملات اسلحه تا سازماندهی عملیات ترور میباشد. این ترور در پوش پذیرش مذاکره با قاسملو که از طریق طالبانی به جمهوری اسلامی پیام داده بود حاضر به مذاکره با حکومت تهران برای کنار گذاشتن مبارزه مسلحانه است صورت می‌گیرد. در مذاکرات دور اول طالبانی هم حضور داشت و او را معاون وی نوشیروان امین همراهی می‌کند. ملاقات بدون نتیجه به پایان می‌رسد. ایرانیها سعی می‌کنند طالبانی را از روند مذاکراتی که ساخته و پرداختۀ او بود خارج نمایند. دلایل آنها هم به اعتقاد «تیم ضربتی مبارزه با تروریسم در وزرارت داخلۀ اتریش» (EBT) کاملاً روشن است: «طرف ایرانی نمی‌تواند این ریسک را بپذیرد که چنین شاهدی در عملیات ترور حضور داشته باشد. از طرفی هم ایرانیها نمی‌توانستند او [طالبانی] را به عنوان متحد خود که امکان داشت شاهدی پردرد سر شود از سر راه حذف نمایند. از طرفی دیگر آنها مجبور می‌شدند او را هم به عنوان دوست نزدیک دکتر قاسملو از سر راه بردارند».<ref>«سوء قصد در 13 جولای1989 در وین»، گزارش EBT، «تیم ضربتی مبارزه با تروریسم در وزرارت داخلۀ اتریش». اکتبر 1990، ص. 46</ref> در ۱۹ ژانویه ۱۹۸۹ دومین دور مذاکرات در خیابان Harmonieggasse وین شروع می‌شود. قاسملو به تنهایی حضور پیدا می‌کند، ولی صحرارودی و آجوادی حالا یک مأمور حفاظتی را نیز با خود همراه آورده بودند: امیر منصور بزرگیان اصل. حالا تیم ترور جولای Hit-Team)) تکمیل شده بود. مذاکرات یکبار دیگر در روز ۱۳ ژولای ساعت ۱۵:۳۰ شروع می‌شود. جعفری صحرارودی، مصطفی آجوادی و امیر منصور بزرگیان به محل مذاکره می‌آیند. فاضل رسول<ref>نماینده حزب دمکرات در وین که از سالها پیش مقیم اتریش بوده و میزبانی و هماهنگی این مذاکرات را بر عهده داشته‌است. او در جریان همین ترور به قتل می‌رسد.</ref> از طریق آیفون درب ورودی منزل را برای قاسملو و قادری باز می‌کند. عبدالرحمان قاسملو و عبدالله قادری بدون هیچگونه حفاظ امنیتی به محل مذاکرات واقع در خیابان Like Bahngasse وارد می‌شوند:  بدون محافظین پلیس، بدون محافظین شخصی و بدون حمل سلاح. قاسملو احساس امنیت می‌کند. فاضل رسول هم مسلح نیست. آنها هر دو سلاح کمریشان را در منزل گذاشته بودند. صحرارودی و آجوادی مذاکرات را شروع می‌کنند. بزرگیان به عنوان محافظ در راهرو ایستاده‌است. دور دوم مذاکرات آغاز و صحبتها روی نوار ضبط می‌شود. رفتار هیات ایرانی مشکوک است و گویا منتظر چیزی هستند. آنها به‌جدّ وارد روند گفتگو نمی‌شوند.<ref>«بخش انتهایی صحبتهای ضبط  شده بر روی نوار نشانگر آن است که دکتر فاضل رسول و دکتر قاسملو تلاش مییکنند که مذاکرات 14 جولای 1989 را از ساعت 18:00 به جریان اندازند، ولی ایرانیها تمایل قابل توجهی در این زمینه نشان نمی‌دهند».</ref> بعد از آن صدای شلیک گلوله از دو اسلحه کمری شنیده می‌شود. قاسملو از پیشانی، گیجگاه و گردن مورد اصابت قرار می‌گیرد. به رسول سه بار در سر و دو بار به گردن شلیک می‌شود. هر دو در دم جان می‌سپارند. عبدالله قادری ظاهراً مقاومت می‌کند ولی او هم مورد اصابت قرار می‌گیرد. گزارش پزشکی قانونی چنین است: «گلوله‌های داخل بدن: یک گلوله در پشت گردن و یک گلوله در پشت ناحیۀ چپ، یک گلولۀ دیگر در پشت؛ از ۵ گلوله عبور کرده دیگر: یکی در جمجمه، یکی در گردن، یکی در پشت، یکی در شانه چپ، یکی به انگشت سبّابه راست اصابت نموده‌اند».<ref>گزارش در رابطه با سوء قصد .Linke Bahngasse, EBT «تیم ضربتی مبارزه با تروریسم در وزرارت داخلۀ اتریش». 2/3 سپتامبر 1، ص. 34.</ref> آدمکشان میخواستنند کاملاً مطمئن گردند. «در خاتمه هر سه کرد تیر خلاص دریافت می‌کنند».<ref>«سوء قصد در 13 جولای1 در وین»، گزارش EBT، «تیم ضربتی مبارزه با تروریسم در وزرارت داخلۀ اتریش». اکتبر 1، ص. 176.</ref> در دهانۀ صدا خفه‌کن یکی از اسلحه‌ها پوست و استخوان یکی از مقتولین چسبیده بود؛ پلیس از آن با واژۀ «اعدام» یاد می‌کند. به گفته کارشناسان ترور صحرارودی، بزرگیان و آجوادی قرار را خیلی خوب طرحریزی کرده بودند. در هتل چمدانها آماده و بسته‌بندی بودند. بهای بلیت به مقصد تهران هم پرداخت شده بود؛ ولی صحرارودی یک بدشانسی می‌آورد. یک گلوله کمانه کرده و به او اصابت می‌کند. پزشک قانونی چنین توضیح می‌دهد: «گلوله به قسمت بالای بازوی راست اصابت کرده و از ناحیه شانه خارج شده‌است و سرانجام از گردن وارد فضای داخلی دهان شده‌است. پوکه گلوله را جعفری از دهان بیرون انداخته و یا احتمالاً آن را قورت داده‌است».<ref>گزارش دفتر پلیس دولتی، 26 جولای1989</ref> صحرارودی برای دومین بار هم بد شانسی آورد. یک کارگر فصلی حمل و نقل زباله شهرداری وین به نام گئورگ ساموئل در ساعت ۲۲:۳۰ یک جعبه پلاستیکی را پیدا می‌کند. او به داخل کیسه پلاستیکی نگاه کرده متوجه می‌شود که درکنار اشیای دیگر یک اسلحه هم قرار دارد. این کارگر یک اسلحه نوعBeretta  با کالیبر ۶۵/۷ و همراه با صدا خفه‌کن وعلاوه برآن یک سلاح دیگر از نوع Llama با کالیبر ۶۵/۷ و صدا خفه‌کن، دو خشاب اسلحه ۶۵/۷ میلیمتری  یک خشاب ۹ میلیمتری برای مسلسل Para و یک صدا خفه‌کن برای مسلسل در آن پیدا می‌کند. همراه این سلاحها مدارک دیگری وجود داشت که نقش مؤثری در صدور حکم جلب صحرارودی بازی خواهند نمود: این موارد شامل یک کلید موتور سیکلت مارک سوزوکی، یک برگ موتور سیکلت برای سوزوکی، GSX-500E و یک صورت حساب صادر شده از طرف شرکت Ferytag در تاریخ ۱۱ ژانویه ۱۹۸۹ به نام Mustafa M. Yalcin و یک توافقنامه خرید میان شرکت Ferytag و مصطفی مصطفوی برای یک موتور سیکلت سوزوکی، GSX-500E بوده‌است. بعدها فروشنده موتور سیکلت یعنی شرکت فایر تاگ جفعر صحرارودی را به عنوان خریدار شناسایی کرد. «در ادامۀ جستجوها مأمورین امنیتی در زباله‌دانهای در محل یاد شده پلاک ۴۵۱ در ناش مارکت را بازدید نموده و در دومین سطل آشغال یک کیسه پلاستیک حامل یک اسلحه کمری مدلBeretta پیدا نمودند». صحرارودی و آجوادی و سپس بزرگیان دستگیر می‌شوند و تحقیقات پلیس بلافاصله آنها را به این نتیجه می‌رساند که برخلاف سناریویی که توسط تروریستهای وزارت اطلاعات ریخته شده بود که ترور را توسط افراد ناشناس جلوه دهند تروریستها همین فرد مجروح و آن فرد دستگیر شده‌است.<ref group="پاورقی">عملیات تحقیقاتی در محل ارتکاب جرم را اسوالد کسلر، رئیس ETB (دایره مبارزه با تروریسم)، با همکاری Fredrich Maringer از دفتر امنیتی آغاز مینمایند. کسلر و مارنینگر همراه با نمایندگان قاسملو پیروتی و بهرامی به آپارتمان ِ محل حادثه میروند: درب ورودی، راهرو، اتاق وقوع حادثه و سه جنازه. بلافاصله این موارد نظر کسلر را به خود معطوف مینماید: 1ـ بر روی در ورودی آپارتمان به هیچوجه آثار شکستگی دیده نمیشد. یعنی اینکه کسی با توسل به زور وارد آپارتمان نشده‌است. کسلر دستور داد که قفل در ورودی بوسیله مأمورین اطلاعاتی بازشده و مورد کنترل قرارگیرد. پس از بازبینی کوتاه او به این نتیجه میرسد: قاتلین به داخل آپارتمان راه داده شدهاند و یا اینکه آنها داخل آپارتمان بودهاند. 2ـ پس از شلیک گلولههای مرگبار، به پیشانی سه کرد ایرانی تیر خلاص زده شده‌است. «شاهد» ماجرا، صحرارودی، از معرکه جان سالم بدر برده‌است. 3ـ دو نفر از سه کرد ایرانی کاملاً غافلگیر شده ودر جایی که نشسته بودند به قتل رسیدند؛ بنابراین اگر شخص غریبهیی از بیرون وارد اتاق میشد، قربانیان ترور به هیچ وجه بیحرکت سر جای خود ننشسته بودند. 4ـ «قربانی» دیگری به نام آجودی فرار کرده و مخفی شده‌است. 5ـ درمقابل آپارتمان ـ محل سوء قصد ـ ساختمانی وجود ندارد که بتوان از آن محل این ساختمان را زیر نظر گرفت و آن را شناسایی نمود؛ بنابراین عاملین میبایست قبلاً با ورود به این آپارتمان به شناسائی محل وقوع جرم پرداخته باشند. 6ـ عاملین حتماً قربانیان را از قبل میشناختند تا افراد اشتباهی را با حمله سریع خود مورد اصابت گلوله قرار ندهند. 7ـ این سوء قصد در چهارچوب یک عمل کلاسیک تروریستی نمیگنجد بلکه از عملیات مأمورین اطلاعاتی بشمار میرود. این سوء قصد از نوع آن عملیات تیپیک تروریستی که قربانی و قاتل برای اولینبار در مکانهای عمومی (جلو درب هتلها، در فرودگاه‌ها و یا در جلو محل سکونت مقتول) رو درروی همدیگر قرار میگیرند، نبود؛ ولی این بار سوء قصد در داخل یک آپارتمان شخصی به وقوع میپیوندد. یعنی اینکه قاتل و قربانی حتماً از قبل همدیگر را میشناختند و عاملین ترور میبایست در روند یک پروسه اعتماد قربانیان را جلب میکردند. 8ـ محوریترین دلیل برای اسوالد از همان ابتدای امر این است: او از پیروتی و بهرامی که به محل وقوع جرم ملحق شده بودند کسب اطلاع مینماید که قاسملو و قادری با نمایندگان حکومت ایران درحال مذاکره بودهاند. برای او این امر محرز میگردد که تهران برندۀ اصلی این آدمکشی میباشد. تیم مبارزه با تروریسم  (EBT)تحت نظارت اسوالد کسلر از صحت فرضیۀ خود و موارد هشتگانۀ فوق کاملأ قانع شده‌است.</ref> این افراد بعدا و بنا بر گفته آگاهان پرونده این افراد ابتدا از ETB به پلیس وین منتقل شد که طبق تجربه چشم پوشی‌های زیادی نسبت به پرونده ترور دست چپی‌ها داشته‌است و سپس در چارچوب سیاست مماشات بین اتریش و جمهوری اسلامی این افراد آزاد شده و به ایران برگردانده شدند.<ref>حدود ساعت 21:30 زنگ تلفن قاضی پرونده پتر سِدا به صدا درمیآید. آن طرف خط آنتون شولتس فرماندۀ پلیس دولتی در وزارت کشور قراردارد. شولتس قبل از آن تلفنی با وزارت امور خارجه مذاکرهیی را به پایان رسانده‌است. بلندپایهترین مقام ارشد پلیس دولتی در جمهوری اتریش حالا به نفع ایران واسطهگری میکند. قاضی سِدا این تلفن غیرعادی را در پرونده ثبت نموده‌است: «او سعی میکند مرا متقاعد نماید که حکم جلب علیه افرادی که در سفارت مخفی شدهاند صادر نکنم. او دلیل اتخاذ این موضع را خطر تحولات دیپلماتیک ذکر مینماید». یادداشت در پرونده توسط قاضی سدا، به تاریخ 27 جولای1.</ref><ref>مشروح اتفاقات این پرونده را می‌توان در اطلاعیه سازمان مجاهدین خلق ایران که در کتاب اسکورت به تهران آمده‌است پی گرفت. اسکورت به سوی تهران: سازمان مجاهدین خلق، اصلیترین نیروی مقاومت ایرانی علیه رژیم تهران طی اطلاعیهیی از دفتر خود در کلن اطلاعات دقیقی راجع به صحرارودی وبزرگیان منتشر مینماید. سازمان مجاهدین خلق ایران شاخۀ آلمان، اعلامیه در رابطه با قتل قاسملو، 16 جولای1.</ref>


==== '''ترور بختیار با استفاده از نفوذی''' ====
==== ترور بختیار با استفاده از نفوذی ====
شاهپور بختیار آخرین نخست‌وزیر شاه، به‌همراه منشی خود سروش کتیبه، در تاریخ۱۵مرداد۷۰ توسط ۳تروریست جمهوری اسلامی به‌نامهای محمدآزادی، علی وکیلی‌راد و فریدون بویراحمدی با کارد آشپزخانه ترور شدند. طرح این ترور در وزارت اطلاعات توسط فلاحیان و سعید امامی دنبال می‌شد و فرماندهی ترور را شفیعی به‌عهده داشت.
شاهپور بختیار آخرین نخست‌وزیر شاه، به‌همراه منشی خود سروش کتیبه، در تاریخ۱۵مرداد۷۰ توسط ۳تروریست جمهوری اسلامی به‌نامهای محمدآزادی، علی وکیلی‌راد و فریدون بویراحمدی با کارد آشپزخانه ترور شدند. طرح این ترور در وزارت اطلاعات توسط فلاحیان و سعید امامی دنبال می‌شد و فرماندهی ترور را شفیعی به‌عهده داشت.


خط ۱٬۱۰۷: خط ۱٬۱۰۷:
اجرای ترور فریدون بویراحمدی روز ۵مرداد به بختیار اطلاع داد نفراتی از درون جمهوری اسلامی که هوادار بختیار هستند و اطلاعات مهمی دارند قرار است به خارج بیایند و پیشنهاد کرد که ترتیب یک ملاقات خصوصی با آنها را بدهد. روز ۱۲مرداد بویراحمدی خبر رسیدن این دونفر را به بختیار داد و قرار شد روز ۱۵مرداد با او ملاقات کنند. ساعت ۵بعدازظهر روز ۱۵مرداد، وکیلی‌راد و آزادی به‌همراه فریدون بویراحمدی با ماشین شخصی بویراحمدی به‌منزل بختیار رفتند و از آن‌جا که بویراحمدی برای پلیس به‌عنوان یکی از نزدیکان بختیارشناخته شده بود، به‌راحتی وارد خانه شدند و با استفاده از چاقوی اره‌یی آشپزخانه، شاهپور بختیار و دفترش را ترور کردند و در ساعت ۶بعداز ظهر از خانه خارج شدند. بعداز ترور، فریدون بویراحمدی از وکیلی‌راد و آزادی جدا شد. این دو تروریست قرار بود با دو پاسپورت ترکیه‌یی به‌نامهای موسی کوثر و علی حیدرکایا به ژنو بروند و بعداز تعویض پاسپورت به تهران برگردند. آنها با قطار از پاریس به لیون رفته و با تاکسی به مرز سوئیس رفتند ولی به‌خاطر جعلی تشخیص دادن ویزای آنها اجازه ورود به سوئیس را پیدا نکردند. این دو تروریست از طریق سرپلشان در استانبول به‌نام مسعود ادیبون، وضعیت خود را روزانه گزارش می‌کردند و راه حلی برای خروج از فرانسه می‌خواستند. نهایتاً آنها یک‌هفته بعد در ۲۱مرداد، با اتوبوس از فرانسه وارد سوئیس شدند. وزارت اطلاعات تعدادی از عواملش ازجمله فردی به‌نام قاسمی را به ژنو فرستاد تا با تعویض پاسپورت، این تروریستها هرچه سریعتر به ایران برگرداند. اما قرار وکیلی‌راد چفت نشد و بعداز چند روز در ژنو دستگیر شد. بعداز دستگیری علی وکیلی‌راد، وزارت اطلاعات در هراس از دستگیری محمد آزادی که قدبلند (نزدیک به دومتر) و قیافهٌ مشخصی داشت، تصمیم گرفت او را در سفارت جمهوری اسلامی در برن مخفی کند تا در فرصت مناسب وی را به‌تهران منتقل نماید. در همین رابطه افشین علوی از مجاهدین خلق در تاریخ۹شهریور۷۰ در یک کنفرانس مطبوعاتی در اورسورواز تأکید کرد که محمد آزادی یکی از متهمان قتل شاهپور بختیار درحال حاضر در سفارت ایران در برن است و یا در محل اقامت سفیر پنهان شده‌است.  وی گفت رفسنجانی دستور داده‌است که آزادی سریعاً از طریق آلمان به ایران منتقل شود. وی هم‌چنین افزود مقاومت ایران مقامات فرانسه، سوئیس و آلمان را مطلع کرده‌است. دفتر مطبوعاتی مجاهدین در پاریس روز یکشنبه ۱۷شهریور در پاریس اعلام کرد که آزادی ظرف ۲۴ساعت گذشته از سوئیس به ایران منتقل شده‌است. علاوه بر وکیلی‌راد، زین‌العابدین سرحدی که با پاسپورت خدمت در سفارت جمهوری اسلامی در سوئیس کار می‌کرد، به‌عنوان یکی از دست‌اندرکاران این ترور دستگیر شد. سوئیس هر دونفر را تحویل فرانسه داد. مسعود هندی به‌جرم تهیهٌ ویزا برای تروریستها و فرشتهٌ جهانبانی به‌عنوان نفوذی جمهوری اسلامی که در شناسایی سوژه نقش داشته‌است در فرانسه دستگیر و محاکمه شدند. ۵نفر از مسئولین وزارت اطلاعات شامل فریدون بویراحمدی، حسین شیخ‌عطار، ناصر قاسمی‌نژاد و غلامحسین شوریده شیرازی‌نژاد - که در این ترور نقش تأمین لجستیک را به‌عهده داشت و مسعود ادیبون غیاباً محاکمه شدند. بویراحمدی بعداز فرار به ایران ابتدا به‌مدت ۱۶ماه در وزارت اطلاعات تهران واقع در باغ مهران مشغول به‌کار بود و سپس به ادارهٌ اطلاعات شیراز منتقل شد.
اجرای ترور فریدون بویراحمدی روز ۵مرداد به بختیار اطلاع داد نفراتی از درون جمهوری اسلامی که هوادار بختیار هستند و اطلاعات مهمی دارند قرار است به خارج بیایند و پیشنهاد کرد که ترتیب یک ملاقات خصوصی با آنها را بدهد. روز ۱۲مرداد بویراحمدی خبر رسیدن این دونفر را به بختیار داد و قرار شد روز ۱۵مرداد با او ملاقات کنند. ساعت ۵بعدازظهر روز ۱۵مرداد، وکیلی‌راد و آزادی به‌همراه فریدون بویراحمدی با ماشین شخصی بویراحمدی به‌منزل بختیار رفتند و از آن‌جا که بویراحمدی برای پلیس به‌عنوان یکی از نزدیکان بختیارشناخته شده بود، به‌راحتی وارد خانه شدند و با استفاده از چاقوی اره‌یی آشپزخانه، شاهپور بختیار و دفترش را ترور کردند و در ساعت ۶بعداز ظهر از خانه خارج شدند. بعداز ترور، فریدون بویراحمدی از وکیلی‌راد و آزادی جدا شد. این دو تروریست قرار بود با دو پاسپورت ترکیه‌یی به‌نامهای موسی کوثر و علی حیدرکایا به ژنو بروند و بعداز تعویض پاسپورت به تهران برگردند. آنها با قطار از پاریس به لیون رفته و با تاکسی به مرز سوئیس رفتند ولی به‌خاطر جعلی تشخیص دادن ویزای آنها اجازه ورود به سوئیس را پیدا نکردند. این دو تروریست از طریق سرپلشان در استانبول به‌نام مسعود ادیبون، وضعیت خود را روزانه گزارش می‌کردند و راه حلی برای خروج از فرانسه می‌خواستند. نهایتاً آنها یک‌هفته بعد در ۲۱مرداد، با اتوبوس از فرانسه وارد سوئیس شدند. وزارت اطلاعات تعدادی از عواملش ازجمله فردی به‌نام قاسمی را به ژنو فرستاد تا با تعویض پاسپورت، این تروریستها هرچه سریعتر به ایران برگرداند. اما قرار وکیلی‌راد چفت نشد و بعداز چند روز در ژنو دستگیر شد. بعداز دستگیری علی وکیلی‌راد، وزارت اطلاعات در هراس از دستگیری محمد آزادی که قدبلند (نزدیک به دومتر) و قیافهٌ مشخصی داشت، تصمیم گرفت او را در سفارت جمهوری اسلامی در برن مخفی کند تا در فرصت مناسب وی را به‌تهران منتقل نماید. در همین رابطه افشین علوی از مجاهدین خلق در تاریخ۹شهریور۷۰ در یک کنفرانس مطبوعاتی در اورسورواز تأکید کرد که محمد آزادی یکی از متهمان قتل شاهپور بختیار درحال حاضر در سفارت ایران در برن است و یا در محل اقامت سفیر پنهان شده‌است.  وی گفت رفسنجانی دستور داده‌است که آزادی سریعاً از طریق آلمان به ایران منتقل شود. وی هم‌چنین افزود مقاومت ایران مقامات فرانسه، سوئیس و آلمان را مطلع کرده‌است. دفتر مطبوعاتی مجاهدین در پاریس روز یکشنبه ۱۷شهریور در پاریس اعلام کرد که آزادی ظرف ۲۴ساعت گذشته از سوئیس به ایران منتقل شده‌است. علاوه بر وکیلی‌راد، زین‌العابدین سرحدی که با پاسپورت خدمت در سفارت جمهوری اسلامی در سوئیس کار می‌کرد، به‌عنوان یکی از دست‌اندرکاران این ترور دستگیر شد. سوئیس هر دونفر را تحویل فرانسه داد. مسعود هندی به‌جرم تهیهٌ ویزا برای تروریستها و فرشتهٌ جهانبانی به‌عنوان نفوذی جمهوری اسلامی که در شناسایی سوژه نقش داشته‌است در فرانسه دستگیر و محاکمه شدند. ۵نفر از مسئولین وزارت اطلاعات شامل فریدون بویراحمدی، حسین شیخ‌عطار، ناصر قاسمی‌نژاد و غلامحسین شوریده شیرازی‌نژاد - که در این ترور نقش تأمین لجستیک را به‌عهده داشت و مسعود ادیبون غیاباً محاکمه شدند. بویراحمدی بعداز فرار به ایران ابتدا به‌مدت ۱۶ماه در وزارت اطلاعات تهران واقع در باغ مهران مشغول به‌کار بود و سپس به ادارهٌ اطلاعات شیراز منتقل شد.


==== '''طرح ترور مسئولان شورای ملی مقاومت ایران در سوئد با استفاده از نفوذی''' ====
==== طرح ترور مسئولان شورای ملی مقاومت ایران در سوئد با استفاده از نفوذی ====
به‌دنبال اقامت مریم رجوی در مهر۷۲ در پاریس، شورای‌عالی امنیت جمهوری اسلامی در دو جلسهٌ پیاپی به‌ریاست رفسنجانی و با شرکت اعضای اصلی و حضور سعید امامی و احمد وحیدی فرماندهٌ نیروی قدس تصمیم گرفت هر اقدام تروریستی ممکنی را چه در اروپا و چه در عراق علیه مجاهدین و مقاومت ایران در دستور قرار دهد. یکی از طرحها این بود که شماری از مسئولان مقاومت ایران را سوئد به‌قتل برساند. وزارت اطلاعات در نظر داشت این طرح را توسط دو نفوذی درمیان هواداران مجاهدین، به نامهای جمشید عابدی<ref group="پاورقی">جمشید عابدی از سال59 در کمیته کار می‌کرده و در سال 61 محافظ ناطق نوری نمایندهٌ مجلس شد. وی تا سال64 در کمیته کار می‌کرد و در سال 64 به وزارت اطلاعات منتقل شد. وزارت اطلاعات در اسفند64 او را تحت عنوان هوادار مجاهدین به ترکیه و در اردیبشهت ماه65 به آلمان فرستاد. جمشید عابدی در شهریور65 خواستار اعزام به منطقهٌ مرزی و پیوستن به مجاهدین شد. اما به‌دلیل وضعیت مشکوک وی به فاصلهٌ چند ماه یعنی در فروردین66 از منطقه اخراج شد. وی متعاقباً از طریق ترکیه به سوئد رفت و در 70کیلومتری استکهلم مستقر شد.  او به توصیه وزارت اطلاعات تلاش کرد خودش را هوادار سازمان نشان دهد. وزارت اطلاعات در بهمن71 از او خواست که به استکهلم نقل‌مکان کند تا رابطه‌اش با انجمن هواداران در این شهر فعال شود. وی در نزدیکی انجمن خانه‌یی اجاره کرد. طرح وزارت اطلاعات این بود که جمشید تحت عنوان هوادار، خانه و ماشینش را در اختیار انجمن قرار دهد که اگر مسئولین سازمان به سوئد مسافرت کردند با استفاده از این امکانات طرح تروری را پیش ببرد. با مسافرت هیأت مقاومت به استکهلم، جمشید اصرار داشت که آنها در خانه‌اش مستقر شوند که با اصرار او موافقت نمی‌شود.</ref>و سیمین قربانی به‌اجرا دربیاورد. در اواخر آبان۷۲ بدری پورطباخ و فرشته یگانه از اعضای شورای رهبری مجاهدین و آقای ابوالقاسم رضایی دبیر ارشد شورای ملی مقاومت ایران در آن‌زمان به استکهلم سفر کردند. وزارت اطلاعات وقتی از طریق عابدی از این سفر مطلع شد، به‌سرعت ترور این هیأت را با استفاده از نفوذیها و چند دیپلومات در سفارت جمهوری اسلامی در دستور قرار داد. با لو رفتن به‌موقع این طرح و دستگیری دوجاسوس و اخراج سه دیپلومات جمهوری اسلامی، این طرح به‌سرانجام نرسید. جمهوری اسلامی متقابلاً ضمن اخراج سه‌دیپلومات سوئدی از تهران در روز ۲۷آبان۷۲ تصمیم به تقلیل روابط اقتصادی<ref>ستاد هماهنگی روابط خارجی جمهوری اسلامی در تاریخ اول و هفتم آذرماه72 تشکیل جلسه داد و دستورالعمل زیر را برای وزارتخانه‌های ذی‌ربط صادر کرد:  «در پی جلسه‌یی در 6آذر72 با شرکت نمایندگان وزارتهای محترم و براساس مصوبهٌ ستاد هماهنگی روابط خارجی مورخ اول و هفتم آذرماه مبنی بر تقلیل روابط اقتصادی جمهوری اسلامی با کشور سوئد خواهشمند است دستور فرمایید: 1- همکاریهای دوجانبهٌ فعلی را در صورتی‌که زیانی متوجه منافع جمهوری اسلامی نمی‌سازد کاهش داده یا متوقف نمایید. 2- در صورت توقف یا تقلیل و انتقال آن به‌کشور ثالث نسبت به مطالعه و بررسی درخصوص کشور جایگزین رأساً اقدام نمایید… 3- از انعقاد موافقتنامهٌ جدید بارعایت دوشرط مذکور در  بند1 و 2 در آینده تااطلاع ثانوی خودداری گردد. خواهشمند است دستور فرمایید این ادارهٌ کل را از نتیجهٌ اقدامات مطلع نموده…» ابراهیم رحیم‌پور  مدیرکل اروپای مرکزی</ref>با سوئد گرفت.
به‌دنبال اقامت مریم رجوی در مهر۷۲ در پاریس، شورای‌عالی امنیت جمهوری اسلامی در دو جلسهٌ پیاپی به‌ریاست رفسنجانی و با شرکت اعضای اصلی و حضور سعید امامی و احمد وحیدی فرماندهٌ نیروی قدس تصمیم گرفت هر اقدام تروریستی ممکنی را چه در اروپا و چه در عراق علیه مجاهدین و مقاومت ایران در دستور قرار دهد. یکی از طرحها این بود که شماری از مسئولان مقاومت ایران را سوئد به‌قتل برساند. وزارت اطلاعات در نظر داشت این طرح را توسط دو نفوذی درمیان هواداران مجاهدین، به نامهای جمشید عابدی<ref group="پاورقی">جمشید عابدی از سال59 در کمیته کار می‌کرده و در سال 61 محافظ ناطق نوری نمایندهٌ مجلس شد. وی تا سال64 در کمیته کار می‌کرد و در سال 64 به وزارت اطلاعات منتقل شد. وزارت اطلاعات در اسفند64 او را تحت عنوان هوادار مجاهدین به ترکیه و در اردیبشهت ماه65 به آلمان فرستاد. جمشید عابدی در شهریور65 خواستار اعزام به منطقهٌ مرزی و پیوستن به مجاهدین شد. اما به‌دلیل وضعیت مشکوک وی به فاصلهٌ چند ماه یعنی در فروردین66 از منطقه اخراج شد. وی متعاقباً از طریق ترکیه به سوئد رفت و در 70کیلومتری استکهلم مستقر شد.  او به توصیه وزارت اطلاعات تلاش کرد خودش را هوادار سازمان نشان دهد. وزارت اطلاعات در بهمن71 از او خواست که به استکهلم نقل‌مکان کند تا رابطه‌اش با انجمن هواداران در این شهر فعال شود. وی در نزدیکی انجمن خانه‌یی اجاره کرد. طرح وزارت اطلاعات این بود که جمشید تحت عنوان هوادار، خانه و ماشینش را در اختیار انجمن قرار دهد که اگر مسئولین سازمان به سوئد مسافرت کردند با استفاده از این امکانات طرح تروری را پیش ببرد. با مسافرت هیأت مقاومت به استکهلم، جمشید اصرار داشت که آنها در خانه‌اش مستقر شوند که با اصرار او موافقت نمی‌شود.</ref>و سیمین قربانی به‌اجرا دربیاورد. در اواخر آبان۷۲ بدری پورطباخ و فرشته یگانه از اعضای شورای رهبری مجاهدین و آقای ابوالقاسم رضایی دبیر ارشد شورای ملی مقاومت ایران در آن‌زمان به استکهلم سفر کردند. وزارت اطلاعات وقتی از طریق عابدی از این سفر مطلع شد، به‌سرعت ترور این هیأت را با استفاده از نفوذیها و چند دیپلومات در سفارت جمهوری اسلامی در دستور قرار داد. با لو رفتن به‌موقع این طرح و دستگیری دوجاسوس و اخراج سه دیپلومات جمهوری اسلامی، این طرح به‌سرانجام نرسید. جمهوری اسلامی متقابلاً ضمن اخراج سه‌دیپلومات سوئدی از تهران در روز ۲۷آبان۷۲ تصمیم به تقلیل روابط اقتصادی<ref>ستاد هماهنگی روابط خارجی جمهوری اسلامی در تاریخ اول و هفتم آذرماه72 تشکیل جلسه داد و دستورالعمل زیر را برای وزارتخانه‌های ذی‌ربط صادر کرد:  «در پی جلسه‌یی در 6آذر72 با شرکت نمایندگان وزارتهای محترم و براساس مصوبهٌ ستاد هماهنگی روابط خارجی مورخ اول و هفتم آذرماه مبنی بر تقلیل روابط اقتصادی جمهوری اسلامی با کشور سوئد خواهشمند است دستور فرمایید: 1- همکاریهای دوجانبهٌ فعلی را در صورتی‌که زیانی متوجه منافع جمهوری اسلامی نمی‌سازد کاهش داده یا متوقف نمایید. 2- در صورت توقف یا تقلیل و انتقال آن به‌کشور ثالث نسبت به مطالعه و بررسی درخصوص کشور جایگزین رأساً اقدام نمایید… 3- از انعقاد موافقتنامهٌ جدید بارعایت دوشرط مذکور در  بند1 و 2 در آینده تااطلاع ثانوی خودداری گردد. خواهشمند است دستور فرمایید این ادارهٌ کل را از نتیجهٌ اقدامات مطلع نموده…» ابراهیم رحیم‌پور  مدیرکل اروپای مرکزی</ref>با سوئد گرفت.


خط ۱٬۱۴۳: خط ۱٬۱۴۳:
======ترور نافرجام گردانندگان مجله اینترنتی آوای بوف در دانمارک======
======ترور نافرجام گردانندگان مجله اینترنتی آوای بوف در دانمارک======
طبق گزارش پلیس دانمارک بامداد روز سه شنبه ۲۴ آپریل ۲۰۱۸ محل اقامت گردانندگان مجله اینترنتی آوای بوف با تفنگ شکاری مورد تیراندازی قرار گرفت. در حال حاضر پلیس شدیدا دنبال کسانیست که عامل تیراندازی بودند سخنگوی پلیس اظهار داشت در حال حاضر جستجو برای یافتن عامل یا عاملین ادامه دارد و پلیس های مسلح به تفنگ مسلسل در محل مستقر شده اند و ماشین های پلیس به گشت زنی مشغول اند.<ref>https://www.tv2nord.dk/artikel/mand-bag-skyderi-mod-asylcenter-varetaegtsfaengslet-i-fire-uger</ref> مجله اینترنتی آوای بوف چند سال قبل توسط عده ای علاقمند به کتاب راه اندازی شد و در طی مدت کوتاهی اقدام به تولید کتاب های صوتی ممنوعه زیادی نمود. از جمله فعالیت‌های این گروه می توان به تولید کتاب های صوتی از نویسنده های پیشرو ایرانی که کتاب های آنها در ایران ممنوع است، اشاره کرد. در حال حاضر تمامی این کتاب ها در سایت مجله قابل دسترس است.<ref>https://www.avayebuf.WordPress.Com</ref> سایت مجله با وجود فیلتر شدن توسط جمهوری اسلامی روزانه بیش از ۱۰۰۰ بازدید دارد‌. 
طبق گزارش پلیس دانمارک بامداد روز سه شنبه ۲۴ آپریل ۲۰۱۸ محل اقامت گردانندگان مجله اینترنتی آوای بوف با تفنگ شکاری مورد تیراندازی قرار گرفت. در حال حاضر پلیس شدیدا دنبال کسانیست که عامل تیراندازی بودند سخنگوی پلیس اظهار داشت در حال حاضر جستجو برای یافتن عامل یا عاملین ادامه دارد و پلیس های مسلح به تفنگ مسلسل در محل مستقر شده اند و ماشین های پلیس به گشت زنی مشغول اند.<ref>https://www.tv2nord.dk/artikel/mand-bag-skyderi-mod-asylcenter-varetaegtsfaengslet-i-fire-uger</ref> مجله اینترنتی آوای بوف چند سال قبل توسط عده ای علاقمند به کتاب راه اندازی شد و در طی مدت کوتاهی اقدام به تولید کتاب های صوتی ممنوعه زیادی نمود. از جمله فعالیت‌های این گروه می توان به تولید کتاب های صوتی از نویسنده های پیشرو ایرانی که کتاب های آنها در ایران ممنوع است، اشاره کرد. در حال حاضر تمامی این کتاب ها در سایت مجله قابل دسترس است.<ref>https://www.avayebuf.WordPress.Com</ref> سایت مجله با وجود فیلتر شدن توسط جمهوری اسلامی روزانه بیش از ۱۰۰۰ بازدید دارد‌. 
==== '''لیستی از دیگر ترورها در اروپا توسط وزارت اطلاعات''' ====
==== لیستی از دیگر ترورها در اروپا توسط وزارت اطلاعات ====
در دوم آوریل ۱۹۹۰ شهروند کردتبار ایرانی بنام محمد محمدزاده کریمی بر اثر اصابت ضربات مغزی در وان حمام منزلش پیدا شد. در منزل او واقع در Nyhaesham سوئد یک پوستر بزرگ از قاسملو به دیوار آویزان بود.
در دوم آوریل ۱۹۹۰ شهروند کردتبار ایرانی بنام محمد محمدزاده کریمی بر اثر اصابت ضربات مغزی در وان حمام منزلش پیدا شد. در منزل او واقع در Nyhaesham سوئد یک پوستر بزرگ از قاسملو به دیوار آویزان بود.


خط ۱٬۲۸۸: خط ۱٬۲۸۸:
-رایزنهای فرهنگی و خانه فرهنگ جمهوری اسلامی در کشورهای مختلف، در جذب عناصر خارجی برای سرویسهای اطلاعاتی این نظام فعال هستند.
-رایزنهای فرهنگی و خانه فرهنگ جمهوری اسلامی در کشورهای مختلف، در جذب عناصر خارجی برای سرویسهای اطلاعاتی این نظام فعال هستند.


== '''احکام و مستندات خارجی دال بر تروریسم جمهوری اسلامی''' ==
== احکام و مستندات خارجی دال بر تروریسم جمهوری اسلامی ==


=== '''حکم دادگاه میکونوس''' ===
=== حکم دادگاه میکونوس ===
حکم وجریان رسیدگی کشتار میکونوس مفصل‌ترین وکاملترین رسیدگی است که نسبت به تروریسم جمهوری اسلامی در خارج صورت گرفته‌است. در این حکم بر نقش مشخص سران جمهوری اسلامی در این ترورها تأکید شده‌است. دادگاه عالی جنایی برلین پس از ۴ سال رسیدگی مستمر طی ۲۵۶ جلسه واستماع شهادت صدها تن از مطلعین وبررسی ده‌ها هزار صفحه سند ومدرک در ۱۰ آوریل ۱۹۹۷ حکم مشروح خود را در چند صد صفحه صادر واعلام نمود.
حکم وجریان رسیدگی کشتار میکونوس مفصل‌ترین وکاملترین رسیدگی است که نسبت به تروریسم جمهوری اسلامی در خارج صورت گرفته‌است. در این حکم بر نقش مشخص سران جمهوری اسلامی در این ترورها تأکید شده‌است. دادگاه عالی جنایی برلین پس از ۴ سال رسیدگی مستمر طی ۲۵۶ جلسه واستماع شهادت صدها تن از مطلعین وبررسی ده‌ها هزار صفحه سند ومدرک در ۱۰ آوریل ۱۹۹۷ حکم مشروح خود را در چند صد صفحه صادر واعلام نمود.


خط ۱٬۲۹۷: خط ۱٬۲۹۷:
(بطور مشخص توجه کنید به صفحات زیر در ترجمه ایتالیایی حکم= ۱۹۶, ۱۹۷, ۱۹۹,  ۲۰۳ تا ۲۰۹, ۲۱۵, ۲۱۹, پاراگراف دوم ۲۲۰, پاراگرافهای ۲–۴ صفحه ۲۲۱, دو پاراگراف آخر ۲۲۶ وصفحات ۲۲۷ و۲۲۸, ۲۳۱–۲۳۳)
(بطور مشخص توجه کنید به صفحات زیر در ترجمه ایتالیایی حکم= ۱۹۶, ۱۹۷, ۱۹۹,  ۲۰۳ تا ۲۰۹, ۲۱۵, ۲۱۹, پاراگراف دوم ۲۲۰, پاراگرافهای ۲–۴ صفحه ۲۲۱, دو پاراگراف آخر ۲۲۶ وصفحات ۲۲۷ و۲۲۸, ۲۳۱–۲۳۳)


=== '''دستور قتل مکتوب''' ===
=== دستور قتل مکتوب ===
یک مورد از اسنادی که دادگاه میکونوس (صفحه ۲۱۹ ترجمه حکم دادگاه به ایتالیایی) در رسیدگی خود مورد بررسی قرارداد دستور قتل یکی از مخالفین رژیم به اسم منوچهر گنجی بود که طبق سند ارایه شده به دادگاه میکونوس شخص خامنه ای دستور خامنه ای «مهدور الدم» و «واجب القتل» اعلام شده‌است.
یک مورد از اسنادی که دادگاه میکونوس (صفحه ۲۱۹ ترجمه حکم دادگاه به ایتالیایی) در رسیدگی خود مورد بررسی قرارداد دستور قتل یکی از مخالفین رژیم به اسم منوچهر گنجی بود که طبق سند ارایه شده به دادگاه میکونوس شخص خامنه ای دستور خامنه ای «مهدور الدم» و «واجب القتل» اعلام شده‌است.


=== '''احکام دادگاه ایالت کلمبیا در امریکا''' ===
=== احکام دادگاه ایالت کلمبیا در امریکا ===
این دادگاه بطور خاص برای رسیدگی به جنایات تروریستی که در خارج خاک ایالات متحده آمریکا اتفاق افتاده ویکی از اقربای درجه قربانی آن اعمال تبعه آمریکا باشد صلاحیت رسیدگی دارد. صلاحیت این دادگاه محدود به تعیین خسارتهای مالی ناشی از این جنایات است، اما طبیعی است که دادگاه برای دادن حکم به جبران خسارت باید ابتدا عمل تروریستی وانتساب آن به طرف مربوطه را احراز نماید. از دادگاه تا کنون ده‌ها حکم علیه جنایات تروریستی حکومت ایران صادر شده‌است. در این احکام طرف خوانده همواره «رژیم جمهوری اسلامی ایران» است. در بسیاری از احکام این دادگاه علاوه بر جمهوری اسلامی، وزارت ا طلاعات ایران و همچنین سپاه پاسداران طرف دعوا هستند. در برخی از آنها بطور خاص وزیر اطلاعات وقت علی فلاحیان، رییس جمهور رژیم رفسنجانی و رهبر رژیم علی خامنه ای نیز طرف شکایت بوده ومحکوم شده‌اند. از جمله این احکام عبارتست از:
این دادگاه بطور خاص برای رسیدگی به جنایات تروریستی که در خارج خاک ایالات متحده آمریکا اتفاق افتاده ویکی از اقربای درجه قربانی آن اعمال تبعه آمریکا باشد صلاحیت رسیدگی دارد. صلاحیت این دادگاه محدود به تعیین خسارتهای مالی ناشی از این جنایات است، اما طبیعی است که دادگاه برای دادن حکم به جبران خسارت باید ابتدا عمل تروریستی وانتساب آن به طرف مربوطه را احراز نماید. از دادگاه تا کنون ده‌ها حکم علیه جنایات تروریستی حکومت ایران صادر شده‌است. در این احکام طرف خوانده همواره «رژیم جمهوری اسلامی ایران» است. در بسیاری از احکام این دادگاه علاوه بر جمهوری اسلامی، وزارت ا طلاعات ایران و همچنین سپاه پاسداران طرف دعوا هستند. در برخی از آنها بطور خاص وزیر اطلاعات وقت علی فلاحیان، رییس جمهور رژیم رفسنجانی و رهبر رژیم علی خامنه ای نیز طرف شکایت بوده ومحکوم شده‌اند. از جمله این احکام عبارتست از:


خط ۱٬۳۱۱: خط ۱٬۳۱۱:
-    در بسیاری از احکام این دادگاه که در مورد تروریسم جمهوری اسلامی علیه خارجیان مرتکب شده نیز شکایت علیه سران نظام به اسم صورت گرفته و جمهوری اسلامی محکوم شده‌است. از جمله کیس شماره 1:00CV02602(RCL)  از SHAUL STERN علیه جمهوری اسلامی ایران، دولت ایران، وزارت اطلاعات ایران، آیت الله علی حسینی خامنه ای، علی اکبر هاشمی رفسنجانی و علی فلاحیان خوزستانی. این کیس مربوط به یک انفجار است که در ۳۰ ژوییه ۱ در اورشلیم اتفاق افتاده وپدر خواهان یعنی Lean Stern کشته شد.
-    در بسیاری از احکام این دادگاه که در مورد تروریسم جمهوری اسلامی علیه خارجیان مرتکب شده نیز شکایت علیه سران نظام به اسم صورت گرفته و جمهوری اسلامی محکوم شده‌است. از جمله کیس شماره 1:00CV02602(RCL)  از SHAUL STERN علیه جمهوری اسلامی ایران، دولت ایران، وزارت اطلاعات ایران، آیت الله علی حسینی خامنه ای، علی اکبر هاشمی رفسنجانی و علی فلاحیان خوزستانی. این کیس مربوط به یک انفجار است که در ۳۰ ژوییه ۱ در اورشلیم اتفاق افتاده وپدر خواهان یعنی Lean Stern کشته شد.


=== '''۸. احکام جلب بین المللی علیه سران''' جمهوری اسلامی ===
=== ۸. احکام جلب بین المللی علیه سران جمهوری اسلامی ===


==== '''احکام جلب علیه فلاحیان''' ====
==== احکام جلب علیه فلاحیان ====
علی فلاحیان وزیر اطلاعات ایران در دهه ۱۹۹۰ میلادی یکی از چهره‌های اصلی تروریسم جمهوری اسلامی وکشتارهای روشنفکران ونویسندگان در داخل ایران است. بخاطر دخالت وی در سازماندهی ترورهای خارج ایران در سالهای گذشته چندین حکم جلب بین المللی علیه وی صادر شده‌است. در سال ۱۹۹۶ دادستانی فدرال آلمان علیه او حکم جلب صادر نمود. در سال ۲۰۰۶ نیز قاضی تحقیق سوییسی علیه او حکم جلب بین المللی صادر نمود.
علی فلاحیان وزیر اطلاعات ایران در دهه ۱۹۹۰ میلادی یکی از چهره‌های اصلی تروریسم جمهوری اسلامی وکشتارهای روشنفکران ونویسندگان در داخل ایران است. بخاطر دخالت وی در سازماندهی ترورهای خارج ایران در سالهای گذشته چندین حکم جلب بین المللی علیه وی صادر شده‌است. در سال ۱۹۹۶ دادستانی فدرال آلمان علیه او حکم جلب صادر نمود. در سال ۲۰۰۶ نیز قاضی تحقیق سوییسی علیه او حکم جلب بین المللی صادر نمود.


====  '''حکم جلب دادگاه آلمان''' ====
====  حکم جلب دادگاه آلمان ====
در حکم جلب بین المللی که بازپرس دیوانعالی فدرال آلمان در ۱۴ مارس ۱۹۹۶ علیه فلاحیان صادر کرد چنین آمده‌است: «وی مشکوک است که در ۱۷ سپتامبر ۱۹۹۲ در برلن با همکاری دیگران با انگیزه پست، جبونانه و با ابزار خطرناک… ۴ نفر را به قتل رسانده وشروع به قتل یک دیگر نموده‌است» (اصل این حکم جلب همراه با ترجمه آن موجود است).
در حکم جلب بین المللی که بازپرس دیوانعالی فدرال آلمان در ۱۴ مارس ۱۹۹۶ علیه فلاحیان صادر کرد چنین آمده‌است: «وی مشکوک است که در ۱۷ سپتامبر ۱۹۹۲ در برلن با همکاری دیگران با انگیزه پست، جبونانه و با ابزار خطرناک… ۴ نفر را به قتل رسانده وشروع به قتل یک دیگر نموده‌است» (اصل این حکم جلب همراه با ترجمه آن موجود است).


در بخش پایانی این حکم جلب، فلاحیان بعنوان کسی که در قتل محمد نقدی نقش داشته تصریح شده وچنین آمده‌است: '''«'''بر اساس اطلاعات موجود امکان جدی وجود دارد که متهم به جنایات بیشتری از این قبیل دست بزند. قتل دیپلمات سابق ایران کاظم رجوی در ۲۴ آوریل ۱۹۹۰ در اطراف ژنو، قتل نخست وزیر سابق ایران بختیار در ۶ اوت ۱۹۹۱ در حوالی پاریس، قتل نقدی دبیر شورای ملی مقاومت ایران – بخش ایتالیا در ۱۶ مارس ۱۹۹۳ در رم همگی در زمان اشتغال او وطبق مدارک موجود در محدود مسئولیت وزارتخانه ای که او ریاستش را بعهده دارد انجام گرفته‌است.»
در بخش پایانی این حکم جلب، فلاحیان بعنوان کسی که در قتل محمد نقدی نقش داشته تصریح شده وچنین آمده‌است: '''«'''بر اساس اطلاعات موجود امکان جدی وجود دارد که متهم به جنایات بیشتری از این قبیل دست بزند. قتل دیپلمات سابق ایران کاظم رجوی در ۲۴ آوریل ۱۹۹۰ در اطراف ژنو، قتل نخست وزیر سابق ایران بختیار در ۶ اوت ۱۹۹۱ در حوالی پاریس، قتل نقدی دبیر شورای ملی مقاومت ایران – بخش ایتالیا در ۱۶ مارس ۱۹۹۳ در رم همگی در زمان اشتغال او وطبق مدارک موجود در محدود مسئولیت وزارتخانه ای که او ریاستش را بعهده دارد انجام گرفته‌است.»


====  '''حکم جلب دستگاه قضایی سوییس''' ====
====  حکم جلب دستگاه قضایی سوییس ====
قاضی ژاک آنتنن در تاریخ ۲۰ مارس ۲۰۰۶ پس از تحقیقات گسترده پلیس که از زمان ترور دکتر کاظم رجوی در ژنو در ۲۴ آوریل ۱۹۹۰ صورت گرفت، حکم جلب بین المللی علی فلاحیان را بعنوان کسی که در این قتل دست داشته صادر نمود. (متن این حکم همراه با ترجمه آن موجود است)
قاضی ژاک آنتنن در تاریخ ۲۰ مارس ۲۰۰۶ پس از تحقیقات گسترده پلیس که از زمان ترور دکتر کاظم رجوی در ژنو در ۲۴ آوریل ۱۹۹۰ صورت گرفت، حکم جلب بین المللی علی فلاحیان را بعنوان کسی که در این قتل دست داشته صادر نمود. (متن این حکم همراه با ترجمه آن موجود است)


==== '''دستور  جلب ۸ تن از سران''' جمهوری اسلامی '''توسط قاضی آرژانتینی''' ====
==== دستور  جلب ۸ تن از سران جمهوری اسلامی توسط قاضی آرژانتینی ====
در ۱۸ ژوییه ۱۹۹۴ یک ماشین بمبگذار شده مرکز جامعه یهودیان در شهر بوئنوس آیرس آرژانتین با خاک یکسان کرد. در این عمل تروریستی ۸۵ کشته و بیش از ۲۰۰ نفر زخمی گردیدند. این بزرگترین انفجار تاریخ آرژانتین بود.
در ۱۸ ژوییه ۱۹۹۴ یک ماشین بمبگذار شده مرکز جامعه یهودیان در شهر بوئنوس آیرس آرژانتین با خاک یکسان کرد. در این عمل تروریستی ۸۵ کشته و بیش از ۲۰۰ نفر زخمی گردیدند. این بزرگترین انفجار تاریخ آرژانتین بود.


۱٬۱۸۸

ویرایش

منوی ناوبری