تروریسم جمهوری اسلامی ایران: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۱۴: خط ۱۱۴:
-مدرسه نواب صفوی در اهواز
-مدرسه نواب صفوی در اهواز


- آموزشگاه نهاوند در 45کیلومتری نهاوند<ref>علاوه بر اینها صدها خانهٌ مخفی در تهران و دیگر استانهای کشور، به‌خصوص در استانهای مرزی در اختیار دارند که در آنها تروریستهای خود را آماده‌سازی می‌کنند.</ref>
- آموزشگاه نهاوند در 45کیلومتری نهاوند<ref group="پاورقی">علاوه بر اینها صدها خانهٌ مخفی در تهران و دیگر استانهای کشور، به‌خصوص در استانهای مرزی در اختیار دارند که در آنها تروریستهای خود را آماده‌سازی می‌کنند.</ref>


دو مرکز از مراکز فوق از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. پادگان آموزشی امام‌علی در شمال تهران و پادگان باهنر در حوالی سد کرج در شمال غرب تهران.
دو مرکز از مراکز فوق از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. پادگان آموزشی امام‌علی در شمال تهران و پادگان باهنر در حوالی سد کرج در شمال غرب تهران.
خط ۳۰۰: خط ۳۰۰:
===مراکز تصمیم‌گیری اقدامات تروریستی===
===مراکز تصمیم‌گیری اقدامات تروریستی===
====ولی فقیه====
====ولی فقیه====
در هرم قدرت جمهوری اسلامی بنیان گذاشته شده توسط خمینی همه تصمیم گیریها در اختیار ولی‌فقیه که خودش در نقش آن بود متمرکز شده بود. و مقامات رده بعدی از جمله خامنه‌ای، رفسنجانی، اردبیلی ، میرحسین موسوی و احمد خمینی مستقیماً فرامین را شخصاً از خمینی می‌گرفتند. اطلاعات نشان می‌دهد خمینی 10 سال به تنهایی در مورد قتل‌های سیاسی تصمیم‌گیری می‌کرد. او شخصا فتوای ترور دکتر کاظم را رجوی را داد بود و همچنین در پروندهٌ حسین نقدی یک عضو دیگر شورای ملی مقاومت ایران وابسته به مجاهدین که در ایتالیا ترور شد آمده است که بعداز پیوستن حسین نقدی به شورای ملی‌مقاومت فتوای قتلش توسط خمینی صادر شد.<ref>مصباحی از کادرهای وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی که در جریان پرونده میکونوس به‌عنوان شاهد مورد استناد دادگاه قرار گرفت و به شاهد C معروف شد. او در مورد سطح تصمیم گیری برای ترورهای خارج کشوری جمهوری اسلامی وقتی از او سوال می‌شود آیا کانال تصمیم گیری برای انجام قتل های سیاسی علیه اعضاء مخالفین ایرانی را می شناسید؟ پاسخ می‌دهد: علاقمندم تا وضعیت را بعد از مرگ خمینی در سال 1989 توضیح دهم. این وضعیت از آن زمان تا به امروز تغییری نکرده است. حکم قتل باید و حتما از سوی آقای خامنه اي تائید شود. دستور کار و فتوا برای انجام آن میتواند به دستگاههای مختلفی سپرده شود. اگر فرد مورد نظر در ایران نباشد و در خارج از کشور باشد, میتواند  مورد را به دادستانی انقلاب, داستانی نظامی, دادگاه ویژه ی روحانیت, دادستانی عمومی درخواست دهند. واواک هم برای موارد داخل و هم خارج از کشور است. برای نمونه آنچه که به ایران برمیگردد, فرد خاطی که بدلیل نداشتن مدارک کافی نمی توانسته از سوی دستگاه قضائی مورد عمل قرار بگیرد, مورد را واواک  عهده دار میگردد.</ref>در گزارشی آمده است: اتخاذ تصميم در در راستای ترور مخالفین سیاسی پروسۀ اداري مشخصی را طي مینمايد. «دادستاني کل انقلاب اسلامي» به عنوان مدعی‌العموم از «رهبري جمهوري اسلامي» تقاضای صدور«فتوی»، یعنی حکم مذهبی نافذ از جانب یک روحانی شیعه دارای درجه اجتهاد، را مینماید. چنانکه رهبر مذهبي در رابطه با حكم اعدام یکی از وزراي زمان شاه به نام منوچهر گنجي در 17 مارس 1993 چنين پاسخ داد: «شخص مذكور مرتد و مفسد مهدورالدّم است، به علت دشمني با خداي عزّوجل و حضرت خاتم الانبيا (ص) و نسخ فرامين و احكام الهي و ترويج فتنه و فساد در مملكت اسلامي. و به منظور صيانت اسلام و مسلمين بايد ريشه اين فاسد سريعاً قطع تا موجب عبرت ديگران شود».<ref name=":1">فرمان قتل عام دادستاني کل کشور جمهوری اسلامی ایران آیت الله موسوی تبریزی در مورخه 16 مارچ 1993 (25 اسفند 1371)</ref>دادستان کل انقلاب بر این اساس فرمانش را بدین شرح صادر میکند: «عليهذا در امتثال امر حضرت ولي فقيه مدّ ظلّه العالي، که انشاءالله خدای متعال سایه ایشان را بلند نمایند، سوابق مشاراليه مشتمل بر مدارك مضبوطه و بدست آمده در مكاتبات سفراي جمهوري اسلامي و برخي از مقامات خارج از كشور، در شوراي قضايي اعلم حكام شرع مطرح و مورد بحث و مداقه قرار گرفت و همگی به اجماع قتل او را از نظر شرعی واجب دانستند».<ref name=":1" />
در هرم قدرت جمهوری اسلامی بنیان گذاشته شده توسط خمینی همه تصمیم گیریها در اختیار ولی‌فقیه که خودش در نقش آن بود متمرکز شده بود. و مقامات رده بعدی از جمله خامنه‌ای، رفسنجانی، اردبیلی ، میرحسین موسوی و احمد خمینی مستقیماً فرامین را شخصاً از خمینی می‌گرفتند. اطلاعات نشان می‌دهد خمینی 10 سال به تنهایی در مورد قتل‌های سیاسی تصمیم‌گیری می‌کرد. او شخصا فتوای ترور دکتر کاظم را رجوی را داد بود و همچنین در پروندهٌ حسین نقدی یک عضو دیگر شورای ملی مقاومت ایران وابسته به مجاهدین که در ایتالیا ترور شد آمده است که بعداز پیوستن حسین نقدی به شورای ملی‌مقاومت فتوای قتلش توسط خمینی صادر شد.<ref group="پاورقی">مصباحی از کادرهای وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی که در جریان پرونده میکونوس به‌عنوان شاهد مورد استناد دادگاه قرار گرفت و به شاهد C معروف شد. او در مورد سطح تصمیم گیری برای ترورهای خارج کشوری جمهوری اسلامی وقتی از او سوال می‌شود آیا کانال تصمیم گیری برای انجام قتل های سیاسی علیه اعضاء مخالفین ایرانی را می شناسید؟ پاسخ می‌دهد: علاقمندم تا وضعیت را بعد از مرگ خمینی در سال 1989 توضیح دهم. این وضعیت از آن زمان تا به امروز تغییری نکرده است. حکم قتل باید و حتما از سوی آقای خامنه اي تائید شود. دستور کار و فتوا برای انجام آن میتواند به دستگاههای مختلفی سپرده شود. اگر فرد مورد نظر در ایران نباشد و در خارج از کشور باشد, میتواند  مورد را به دادستانی انقلاب, داستانی نظامی, دادگاه ویژه ی روحانیت, دادستانی عمومی درخواست دهند. واواک هم برای موارد داخل و هم خارج از کشور است. برای نمونه آنچه که به ایران برمیگردد, فرد خاطی که بدلیل نداشتن مدارک کافی نمی توانسته از سوی دستگاه قضائی مورد عمل قرار بگیرد, مورد را واواک  عهده دار میگردد.</ref>در گزارشی آمده است: اتخاذ تصميم در در راستای ترور مخالفین سیاسی پروسۀ اداري مشخصی را طي مینمايد. «دادستاني کل انقلاب اسلامي» به عنوان مدعی‌العموم از «رهبري جمهوري اسلامي» تقاضای صدور«فتوی»، یعنی حکم مذهبی نافذ از جانب یک روحانی شیعه دارای درجه اجتهاد، را مینماید. چنانکه رهبر مذهبي در رابطه با حكم اعدام یکی از وزراي زمان شاه به نام منوچهر گنجي در 17 مارس 1993 چنين پاسخ داد: «شخص مذكور مرتد و مفسد مهدورالدّم است، به علت دشمني با خداي عزّوجل و حضرت خاتم الانبيا (ص) و نسخ فرامين و احكام الهي و ترويج فتنه و فساد در مملكت اسلامي. و به منظور صيانت اسلام و مسلمين بايد ريشه اين فاسد سريعاً قطع تا موجب عبرت ديگران شود».<ref name=":1">فرمان قتل عام دادستاني کل کشور جمهوری اسلامی ایران آیت الله موسوی تبریزی در مورخه 16 مارچ 1993 (25 اسفند 1371)</ref>دادستان کل انقلاب بر این اساس فرمانش را بدین شرح صادر میکند: «عليهذا در امتثال امر حضرت ولي فقيه مدّ ظلّه العالي، که انشاءالله خدای متعال سایه ایشان را بلند نمایند، سوابق مشاراليه مشتمل بر مدارك مضبوطه و بدست آمده در مكاتبات سفراي جمهوري اسلامي و برخي از مقامات خارج از كشور، در شوراي قضايي اعلم حكام شرع مطرح و مورد بحث و مداقه قرار گرفت و همگی به اجماع قتل او را از نظر شرعی واجب دانستند».<ref name=":1" />


ریشهری اولین وزیر اطلاعات خمینی در رابطه با شخص وی و سران 5گانهٌ رژیم، تصمیمات ترور و آدم‌ربایی را اتخاذ می‌کرد.
ریشهری اولین وزیر اطلاعات خمینی در رابطه با شخص وی و سران 5گانهٌ رژیم، تصمیمات ترور و آدم‌ربایی را اتخاذ می‌کرد.
خط ۳۰۸: خط ۳۰۸:
«به‌منظور پاسداری از تمامیت ارضی و حاکمیت ملی و تعیین سیاستهای دفاعی ـ امنیتی و نیز بهره‌برداری از امکانات مادی و معنوی کشور برای مقابله با تهدیدات داخلی و خارجی، شورای‌عالی امنیت تشکیل می‌شود».
«به‌منظور پاسداری از تمامیت ارضی و حاکمیت ملی و تعیین سیاستهای دفاعی ـ امنیتی و نیز بهره‌برداری از امکانات مادی و معنوی کشور برای مقابله با تهدیدات داخلی و خارجی، شورای‌عالی امنیت تشکیل می‌شود».
=====چگونگی گردش کار=====
=====چگونگی گردش کار=====
شورای عالی امنیت برای تصمیمهای تروریستی با حضور 8عضو ثابت و 2نمایندهٌ ولی فقیه و تعدادی کارشناس و مشاور از معاونین وزارت اطلاعات و فرماندهان نیروی قدس و معاونان وزارت‌خارجه تشکیل می‌شود.<ref>ارگانهای اصلی که در این تصمیم‌گیریها شرکت دارند: -دفتر ویژهٌ خامنه‌ای -وزارت اطلاعات - نیروی قدس (قرارگاه نصر و رمضان) -وزارت خارجه -سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی -بنیاد مستضعفان</ref>  تصمیم به تقویت گروههای بنیادگرا در کشورهای مختلف نیز در شورای عالی امنیت رژیم گرفته می‌شود. بعداز مرگ خمینی کلیهٌ تصمیمات مهم جمهوری اسلامی از جمله اقدامات تروریستی در این شورا گرفته شده است.<ref>نمونه ۱ : در تیر72 در شورای عالی امنیت نظام تصمیم به تشدید عملیات تروریستی علیه مجاهدین گرفته شد و به‌دنبال آن حسن روحانی دبیر شورای عالی امنیت رژیم اعلام کرد «از این پس، پیش‌از آن‌که دشمنان به‌فکر توطئه و تجاوز باشند، به آنها حمله کرده و آنها را نابود خواهد کرد». مسئول کمیسیون خارجهٌ شورای ملی مقاومت ایران براساس اسناد تایید شده در 19مرداد73 در یک کنفرانس مطبوعاتی در واشینگتن عنوان کرد که «انفجار بوئنوس‌آیرس در تهران طراحی شد و نیروی قدس سپاه پاسداران، وزارت اطلاعات و وزارت خارجه در آن شرکت داشتند. این طرح در مراحل پایانی به تأیید شورای عالی امنیت رژیم، که ریاست آن با رفسنجانی بود، رسید. سفارت ج.ا. در آرژانتین و وزارت خارجه در نقل و انتقال تروریستها و پشتیبانی آنها از نظر تأمین مواد منفجره، نقش داشتند....».</ref><ref>نمونه ۲ : اظهارات هاشم علوی معاونت امنیت وزارت اطلاعات (جانشین سعید امامی) در «همایش کوثر» در شهریور78، خطاب به فرماندهان اطلاعاتی نیروی انتظامی این امر را تایید می‌کند: در آن شرایط (پس از انفجار) تا شروع اقدام موشکی ما 24ساعت فرصت داشتیم که نیازمند اخذ تأییدات مسئولین درجهٌ یک نظام بودیم که از طریق گردش‌کاری که توسط دوستان سپاه انجام شد، نظر مثبت مقام معظم رهبری را مطلع شدیم که ارجاع داده بودند به شورای امنیت ملی و به لطف خدا شورای امنیت ملی با جلسه‌یی که به‌هرحال علی‌رغم محدودیت زمانی شاید جزو نوادر تصمیماتی بوده که با رأی کامل در جهت این برخورد ما قدم به پیش گذاشت...».</ref> روزنامهٌ ساندی‌تلگراف 17تیر75 نوشت:«...شورای عالی امنیت، به‌ریاست رفسنجانی، مراکز آموزشی تروریستی ایران را اداره می‌کند و دستور عملیات تروریستی به‌تروریستهای آموزش‌دیده توسط همین ارگان صادر می‌شود».<ref>نمونه ۳ : دادگاه میکونوس رای داد که سران وقت جمهوری اسلامی، خامنه‌ای، رفسنجانی، ولایتی و فلاحیان در ماجرای میکونوس دست داشته‌اند. در 21فروردین76، در پایان محاکمهٌ چندسالهٌ موسوم به «میکونوس»، یک دادگاه فدرال در برلین در رأی خود تصریح کرد دستور ترور مخالفان ایرانی در خارج از ایران توسط کمیته‌یی از سران جمهوری اسلامی شامل رهبر و رئیس جمهور و وزیر خارجه و وزیر اطلاعات صادر می‌شود. هم‌چنین قاضی تحقیق سوییس در تابستان همان سال اعلام کرد دستور ترور دکتر کاظم رجوی، توسط بالاترین مقامات جمهوری اسلامی صادر شده است.</ref><ref>کارشناسان اعتقاد دارند بر اساس آموزشهایی که جمهوری اسلامی به تروریستها می‌دهد، به‌خاطر حفظ اسرار و جلوگیری از شناخته‌شدن و به‌منظور پیش‌بردن مأموریتهای خود مجاز به شراب‌خواری یا کارهای «غیراخلاقی» و «خلاف شرع»  هستند. این نوع کارها در داخل ایران مجازات سنگسار یا شلاق و اعدام در ملأعام دارد. این اقدامات بر اساس فتواهای افرادی هم‌چون مشکینی و شورای فقهای دفتر خامنه‌ای برای این تروریستها مجاز شمرده می‌شود</ref><ref>نمونه ۴ : دفتر مجاهدین خلق در پاریس در روز پنجشنبه 16اسفند75 با انتشار اطلاعیه‌یی اعلام کرد: «... تصمیم به حملهٌ موشکی به قرارگاههای ارتش آزادیبخش در اسفند75 در پی تشکیل جلسات متعدد شورای عالی امنیت رژیم به‌ریاست خامنه‌ای و با حضور رفسنجانی در هفته‌های اخیر اتخاذ شده است....».</ref>
شورای عالی امنیت برای تصمیمهای تروریستی با حضور 8عضو ثابت و 2نمایندهٌ ولی فقیه و تعدادی کارشناس و مشاور از معاونین وزارت اطلاعات و فرماندهان نیروی قدس و معاونان وزارت‌خارجه تشکیل می‌شود.<ref group="پاورقی">ارگانهای اصلی که در این تصمیم‌گیریها شرکت دارند: -دفتر ویژهٌ خامنه‌ای -وزارت اطلاعات - نیروی قدس (قرارگاه نصر و رمضان) -وزارت خارجه -سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی -بنیاد مستضعفان</ref>  تصمیم به تقویت گروههای بنیادگرا در کشورهای مختلف نیز در شورای عالی امنیت رژیم گرفته می‌شود. بعداز مرگ خمینی کلیهٌ تصمیمات مهم جمهوری اسلامی از جمله اقدامات تروریستی در این شورا گرفته شده است.<ref group="پاورقی">نمونه ۱ : در تیر72 در شورای عالی امنیت نظام تصمیم به تشدید عملیات تروریستی علیه مجاهدین گرفته شد و به‌دنبال آن حسن روحانی دبیر شورای عالی امنیت رژیم اعلام کرد «از این پس، پیش‌از آن‌که دشمنان به‌فکر توطئه و تجاوز باشند، به آنها حمله کرده و آنها را نابود خواهد کرد». مسئول کمیسیون خارجهٌ شورای ملی مقاومت ایران براساس اسناد تایید شده در 19مرداد73 در یک کنفرانس مطبوعاتی در واشینگتن عنوان کرد که «انفجار بوئنوس‌آیرس در تهران طراحی شد و نیروی قدس سپاه پاسداران، وزارت اطلاعات و وزارت خارجه در آن شرکت داشتند. این طرح در مراحل پایانی به تأیید شورای عالی امنیت رژیم، که ریاست آن با رفسنجانی بود، رسید. سفارت ج.ا. در آرژانتین و وزارت خارجه در نقل و انتقال تروریستها و پشتیبانی آنها از نظر تأمین مواد منفجره، نقش داشتند....».</ref><ref group="پاورقی">نمونه ۲ : اظهارات هاشم علوی معاونت امنیت وزارت اطلاعات (جانشین سعید امامی) در «همایش کوثر» در شهریور78، خطاب به فرماندهان اطلاعاتی نیروی انتظامی این امر را تایید می‌کند: در آن شرایط (پس از انفجار) تا شروع اقدام موشکی ما 24ساعت فرصت داشتیم که نیازمند اخذ تأییدات مسئولین درجهٌ یک نظام بودیم که از طریق گردش‌کاری که توسط دوستان سپاه انجام شد، نظر مثبت مقام معظم رهبری را مطلع شدیم که ارجاع داده بودند به شورای امنیت ملی و به لطف خدا شورای امنیت ملی با جلسه‌یی که به‌هرحال علی‌رغم محدودیت زمانی شاید جزو نوادر تصمیماتی بوده که با رأی کامل در جهت این برخورد ما قدم به پیش گذاشت...».</ref> روزنامهٌ ساندی‌تلگراف 17تیر75 نوشت:«...شورای عالی امنیت، به‌ریاست رفسنجانی، مراکز آموزشی تروریستی ایران را اداره می‌کند و دستور عملیات تروریستی به‌تروریستهای آموزش‌دیده توسط همین ارگان صادر می‌شود».<ref group="پاورقی">نمونه ۳ : دادگاه میکونوس رای داد که سران وقت جمهوری اسلامی، خامنه‌ای، رفسنجانی، ولایتی و فلاحیان در ماجرای میکونوس دست داشته‌اند. در 21فروردین76، در پایان محاکمهٌ چندسالهٌ موسوم به «میکونوس»، یک دادگاه فدرال در برلین در رأی خود تصریح کرد دستور ترور مخالفان ایرانی در خارج از ایران توسط کمیته‌یی از سران جمهوری اسلامی شامل رهبر و رئیس جمهور و وزیر خارجه و وزیر اطلاعات صادر می‌شود. هم‌چنین قاضی تحقیق سوییس در تابستان همان سال اعلام کرد دستور ترور دکتر کاظم رجوی، توسط بالاترین مقامات جمهوری اسلامی صادر شده است.</ref><ref group="پاورقی">کارشناسان اعتقاد دارند بر اساس آموزشهایی که جمهوری اسلامی به تروریستها می‌دهد، به‌خاطر حفظ اسرار و جلوگیری از شناخته‌شدن و به‌منظور پیش‌بردن مأموریتهای خود مجاز به شراب‌خواری یا کارهای «غیراخلاقی» و «خلاف شرع»  هستند. این نوع کارها در داخل ایران مجازات سنگسار یا شلاق و اعدام در ملأعام دارد. این اقدامات بر اساس فتواهای افرادی هم‌چون مشکینی و شورای فقهای دفتر خامنه‌ای برای این تروریستها مجاز شمرده می‌شود</ref><ref group="پاورقی">نمونه ۴ : دفتر مجاهدین خلق در پاریس در روز پنجشنبه 16اسفند75 با انتشار اطلاعیه‌یی اعلام کرد: «... تصمیم به حملهٌ موشکی به قرارگاههای ارتش آزادیبخش در اسفند75 در پی تشکیل جلسات متعدد شورای عالی امنیت رژیم به‌ریاست خامنه‌ای و با حضور رفسنجانی در هفته‌های اخیر اتخاذ شده است....».</ref>
===== وظایف=====
===== وظایف=====
علاوه بر تصویب طرحهای تروریستی، شورای عالی امنیت هم‌چنین وظایف و حوزهٌ اصلی کار سازمانهای اطلاعاتی و تروریستی نظام را تعیین می‌کند. به‌عنوان مثال:
علاوه بر تصویب طرحهای تروریستی، شورای عالی امنیت هم‌چنین وظایف و حوزهٌ اصلی کار سازمانهای اطلاعاتی و تروریستی نظام را تعیین می‌کند. به‌عنوان مثال:
خط ۳۱۵: خط ۳۱۵:
===ارگانهای عمل‌کننده اقدامات تروریستی===
===ارگانهای عمل‌کننده اقدامات تروریستی===
====کمیتهٌ عملیات ویژه (بالاترین ارگان مجری عملیات تروریستی)====
====کمیتهٌ عملیات ویژه (بالاترین ارگان مجری عملیات تروریستی)====
پس از مرگ خمینی ابتدا رفسنجانی دستورات ترورهای سیاسی را صادر می‌کرد. اما پس از مدتی کلیهٌ ارگانهای اطلاعاتی و نظامی و بنیادگرایی در دفتر خامنه‌ای سازمان داده شد و خامنه‌ای فرماندهی سپاه و ارتش را خود شخصاً به‌عهده گرفت و آنها را در ستاد کل نیروهای مسلح سازمان داد و جانشین فرماندهی کل قوا را که خمینی به رفسنجانی داده بود، از او پس گرفت. هم‌زمان در دفتر خامنه‌ای کمیته‌یی به نام کمیتهٌ عملیات ویژه که به اختصار، کمیتهٌ ویژه و دفتر ویژه نامیده می‌شود تکمیل شد که، ریاست آن‌را آخوند محمد حجازی عهده‌دار شد. از ماه ژوئن 1989 اتّخاذ تصمیم در رابطه با عملیات قتل‌های سیاسی در حیطۀ اختیارات «کمیتۀ عملیات ویژه»<ref>شاهد C در حضور دادگاه میکونوس اظهار داشت که هدف از تشكيل اين «كميته» پس از مرگ خميني این بود که فرامین قتل صادرشده توسط رهبر مذهبي با نظر مسئولین صدر حكومت هماهنگ گردد. به گفتۀ او رفسنجاني ميبايست در جلسات حضور داشته باشد، در غیر اینصورت فرامین ترور در دستور کار قرار نمیگرفت: «این کمیتۀ ویژه اجراي عملیات تصویب شده را به آن عضوی از کمیته واگذار مینماید که با هدف تعیین شده عملیات ارتباطی داشته باشد و با توجه به امکاناتش مناسبترین فرد باشد. یک فرمانده تیم قابل اعتماد برای اجراي عملیات از جانب این عضو کمیته انتخاب میگردد. فرمانده تیم، رزمنده‌يی مجرّب،آموزش‌دیده و قابل است. او هم به نوبۀ خود افراد تیم ضربتی «هیت» (Hit-Team) را دستچین میکند. صدور فرمان و اتخاذ تصمیمم نهائيی در محل اجراي عملیات در حیطۀ اختیارات فرماندۀ تیم میباشد».</ref> قرار گرفت که ارگانی است سّری و فراتر از قانون. در این کمیته فقط مسئولین رده بالای جمهوري اسلامي حق شركت و رأي دارند: ولایت فقیه، رئيس جمهوري، وزير اطلاعات/ واواك، وزير امورخارجه، فرمانده سپاه پاسداران. «تصميمگيريهاي اتخاذشده در ”کمیتۀ عملیات ویژه“ شرط انجام عمليات در خارج كشور میباشد. مشاوران امور فقهی و مشاوران امور سیاسی و شماری از مقامهای کاملاً مورد اعتماد نظام هم در این کمیته زیر عنوان مشاوران سیاسی  حضور دارند. در جلسات کمیته در صورت لزوم برخی از سرکردگان سپاه پاسداران یا وزارت اطلاعات به‌تناسب موضوع مورد بحث شرکت می‌کنند. کمیتهٌ ویژه مسئولیت از ابتدا تا انتهای انجام عملیات تروریستی و عملیات ویژه را به‌عهده دارد که یک حلقهٌ آن به تصویب رساندن طرحهایش در شورای عالی امنیت ملی است. این کمیته، هدایت و هماهنگی و تمرکز کلیهٌ ارگانهای اطلاعاتی و تروریستی جمهوری اسلامی (وزارت اطلاعات، نیروی قدس، اطلاعات سپاه، حفاظت اطلاعات سپاه، اطلاعات و ضداطلاعات نیروهای انتظامی) را به‌عهده دارد.  جلسات کمیتهٌ عملیات ویژه در غیاب خامنه‌ای، توسط حجازی برگزار می‌شود و وی تصمیمات کمیته را به اطلاع خامنه‌ای می‌رساند. حجازی معمولاً برای پیشبرد طرحها و برنامه‌های مورد نظرش، با سطوح مختلف وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران و سایر ارگانهای سرکوب و صدور تروریسم نظام در تماس است.  از ابتدای تأسیس این نهاد سعید امامی که معاونت امنیت را در وزارت اطلاعات عهده‌دار شده بود مستقیماً‌به حجازی گزارش کار می‌داد و فلاحیان به‌خصوص در دورهٌ دوم ریاست جمهوری رفسنجانی، گزارشهای وزارت اطلاعات را به‌طور هم‌زمان به رفسنجانی و حجازی می‌داد. <ref>آخوند محمد حجازی در ابتدا در دفتر خمینی به کار اشتغال داشت. وی به همراه ریشهری و فلاحیان و سعید امامی و پورمحمدی و حسین شریعتمداری از اولین مؤسسان  وزارت اطلاعات بود.  در دورهٌ ریشهری معاونت خارجی وزارت اطلاعات را به‌عهده داشت که محور فعالیتهایش در خارج کشور و به‌خصوص فرانسه علیه مسعود رجوی بود. در سال72 پس از استقرار مریم رجوی در پاریس ، کمیتهٌ عملیات ویژه به ریاست حجازی اقدامات سیاسی و اطلاعاتی گسترده‌یی را علیه اقامت مریم رجوی در فرانسه  سازمان داد و از جمله با راه‌اندازی حرکات ایذایی علیه سفارت فرانسه، تلاش کرد این کشور را تحت فشار قرار دهد. حجازی برای مذاکره پیرامون آزادی دو قاتل دکتر کاظم رجوی از دولت فرانسه، شخصاً در رأس یک هیأت به فرانسه رفت. مجاهدین مدعی هستند طرح کشتن کشیشان و انفجار حرم امام رضا در مشهد و نسبت دادن آن به مجاهدین که از سوی وزارت اطلاعات به اجرا درآمد، متعلق به آخوند حجازی است.</ref>پورمحمدی و سعید امامی و همکارانشان اجرا کنندهٌ طرحهایی بودند که در کمیتهٌ عملیات ویژه تصویب می‌شد و حجازی به‌عنوان رئیس دفتر ویژه آنها را هدایت و رهبری می‌کرد. حجازی هم‌چنین با سلسله مراتب فرماندهی سپاه پاسداران ارتباط مستقیم داشت.
پس از مرگ خمینی ابتدا رفسنجانی دستورات ترورهای سیاسی را صادر می‌کرد. اما پس از مدتی کلیهٌ ارگانهای اطلاعاتی و نظامی و بنیادگرایی در دفتر خامنه‌ای سازمان داده شد و خامنه‌ای فرماندهی سپاه و ارتش را خود شخصاً به‌عهده گرفت و آنها را در ستاد کل نیروهای مسلح سازمان داد و جانشین فرماندهی کل قوا را که خمینی به رفسنجانی داده بود، از او پس گرفت. هم‌زمان در دفتر خامنه‌ای کمیته‌یی به نام کمیتهٌ عملیات ویژه که به اختصار، کمیتهٌ ویژه و دفتر ویژه نامیده می‌شود تکمیل شد که، ریاست آن‌را آخوند محمد حجازی عهده‌دار شد. از ماه ژوئن 1989 اتّخاذ تصمیم در رابطه با عملیات قتل‌های سیاسی در حیطۀ اختیارات «کمیتۀ عملیات ویژه»<ref group="پاورقی">شاهد C در حضور دادگاه میکونوس اظهار داشت که هدف از تشكيل اين «كميته» پس از مرگ خميني این بود که فرامین قتل صادرشده توسط رهبر مذهبي با نظر مسئولین صدر حكومت هماهنگ گردد. به گفتۀ او رفسنجاني ميبايست در جلسات حضور داشته باشد، در غیر اینصورت فرامین ترور در دستور کار قرار نمیگرفت: «این کمیتۀ ویژه اجراي عملیات تصویب شده را به آن عضوی از کمیته واگذار مینماید که با هدف تعیین شده عملیات ارتباطی داشته باشد و با توجه به امکاناتش مناسبترین فرد باشد. یک فرمانده تیم قابل اعتماد برای اجراي عملیات از جانب این عضو کمیته انتخاب میگردد. فرمانده تیم، رزمنده‌يی مجرّب،آموزش‌دیده و قابل است. او هم به نوبۀ خود افراد تیم ضربتی «هیت» (Hit-Team) را دستچین میکند. صدور فرمان و اتخاذ تصمیمم نهائيی در محل اجراي عملیات در حیطۀ اختیارات فرماندۀ تیم میباشد».</ref> قرار گرفت که ارگانی است سّری و فراتر از قانون. در این کمیته فقط مسئولین رده بالای جمهوري اسلامي حق شركت و رأي دارند: ولایت فقیه، رئيس جمهوري، وزير اطلاعات/ واواك، وزير امورخارجه، فرمانده سپاه پاسداران. «تصميمگيريهاي اتخاذشده در ”کمیتۀ عملیات ویژه“ شرط انجام عمليات در خارج كشور میباشد. مشاوران امور فقهی و مشاوران امور سیاسی و شماری از مقامهای کاملاً مورد اعتماد نظام هم در این کمیته زیر عنوان مشاوران سیاسی  حضور دارند. در جلسات کمیته در صورت لزوم برخی از سرکردگان سپاه پاسداران یا وزارت اطلاعات به‌تناسب موضوع مورد بحث شرکت می‌کنند. کمیتهٌ ویژه مسئولیت از ابتدا تا انتهای انجام عملیات تروریستی و عملیات ویژه را به‌عهده دارد که یک حلقهٌ آن به تصویب رساندن طرحهایش در شورای عالی امنیت ملی است. این کمیته، هدایت و هماهنگی و تمرکز کلیهٌ ارگانهای اطلاعاتی و تروریستی جمهوری اسلامی (وزارت اطلاعات، نیروی قدس، اطلاعات سپاه، حفاظت اطلاعات سپاه، اطلاعات و ضداطلاعات نیروهای انتظامی) را به‌عهده دارد.  جلسات کمیتهٌ عملیات ویژه در غیاب خامنه‌ای، توسط حجازی برگزار می‌شود و وی تصمیمات کمیته را به اطلاع خامنه‌ای می‌رساند. حجازی معمولاً برای پیشبرد طرحها و برنامه‌های مورد نظرش، با سطوح مختلف وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران و سایر ارگانهای سرکوب و صدور تروریسم نظام در تماس است.  از ابتدای تأسیس این نهاد سعید امامی که معاونت امنیت را در وزارت اطلاعات عهده‌دار شده بود مستقیماً‌به حجازی گزارش کار می‌داد و فلاحیان به‌خصوص در دورهٌ دوم ریاست جمهوری رفسنجانی، گزارشهای وزارت اطلاعات را به‌طور هم‌زمان به رفسنجانی و حجازی می‌داد. <ref group="پاورقی">آخوند محمد حجازی در ابتدا در دفتر خمینی به کار اشتغال داشت. وی به همراه ریشهری و فلاحیان و سعید امامی و پورمحمدی و حسین شریعتمداری از اولین مؤسسان  وزارت اطلاعات بود.  در دورهٌ ریشهری معاونت خارجی وزارت اطلاعات را به‌عهده داشت که محور فعالیتهایش در خارج کشور و به‌خصوص فرانسه علیه مسعود رجوی بود. در سال72 پس از استقرار مریم رجوی در پاریس ، کمیتهٌ عملیات ویژه به ریاست حجازی اقدامات سیاسی و اطلاعاتی گسترده‌یی را علیه اقامت مریم رجوی در فرانسه  سازمان داد و از جمله با راه‌اندازی حرکات ایذایی علیه سفارت فرانسه، تلاش کرد این کشور را تحت فشار قرار دهد. حجازی برای مذاکره پیرامون آزادی دو قاتل دکتر کاظم رجوی از دولت فرانسه، شخصاً در رأس یک هیأت به فرانسه رفت. مجاهدین مدعی هستند طرح کشتن کشیشان و انفجار حرم امام رضا در مشهد و نسبت دادن آن به مجاهدین که از سوی وزارت اطلاعات به اجرا درآمد، متعلق به آخوند حجازی است.</ref>پورمحمدی و سعید امامی و همکارانشان اجرا کنندهٌ طرحهایی بودند که در کمیتهٌ عملیات ویژه تصویب می‌شد و حجازی به‌عنوان رئیس دفتر ویژه آنها را هدایت و رهبری می‌کرد. حجازی هم‌چنین با سلسله مراتب فرماندهی سپاه پاسداران ارتباط مستقیم داشت.
====سپاه پاسداران====
====سپاه پاسداران====
خمینی از اولین روزهای به‌قدرت رسیدن، به‌منظور حفظ حاکمیت و هم‌چنین به‌منظور فراهم کردن گسترش نظام، درصدد ایجاد یک نیروی نظامی تماماً قابل اعتماد برآمد. به‌همین منظور در اسفند57 برخی از افراد مورد اعتمادش را که بعضاً تجربیاتی از درگیریها و جنگهای لبنان نیز داشتند مأمور کرد تا یک تشکیلات نظامی راه بیندازند. این تشکیلات بعداً «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» نامگذاری شد. شورای انقلاب خمینی در اردیبهشت سال58 حکم رسمی تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را اعلام کرد و یک شورای فرماندهی 7نفره به فرماندهی جواد منصوری مأمور سازماندهی آن گردید. در شهریور58 جواد منصوری از فرماندهی سپاه استعفا داد و پس از او مدتی دوزدوزانی و سپس مرتضی رضایی (فرمانده کنونی حفاظت اطلاعات سپاه) و در بهار59 عباس زمانی معروف به ابوشریف به فرماندهی سپاه منصوب شد. در سال60 به‌دنبال آغاز مقاومت مسلحانهٌ محسن رضایی که تا آن زمان فرمانده اطلاعات سپاه بود و نقش برجسته‌یی در سرکوب و صدور توسعه و ترور ایفا کرده بود، به فرماندهی سپاه منصوب شد. با شروع فاز نظامی در سال60 و هم‌چنین با وارد شدن سپاه در جنگ، تغییرات زیادی در ساختار سپاه ایجاد شد و به‌تدریج سه نیروی زمینی، هوایی و دریایی در آن سازمان داده شد. 
خمینی از اولین روزهای به‌قدرت رسیدن، به‌منظور حفظ حاکمیت و هم‌چنین به‌منظور فراهم کردن گسترش نظام، درصدد ایجاد یک نیروی نظامی تماماً قابل اعتماد برآمد. به‌همین منظور در اسفند57 برخی از افراد مورد اعتمادش را که بعضاً تجربیاتی از درگیریها و جنگهای لبنان نیز داشتند مأمور کرد تا یک تشکیلات نظامی راه بیندازند. این تشکیلات بعداً «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» نامگذاری شد. شورای انقلاب خمینی در اردیبهشت سال58 حکم رسمی تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را اعلام کرد و یک شورای فرماندهی 7نفره به فرماندهی جواد منصوری مأمور سازماندهی آن گردید. در شهریور58 جواد منصوری از فرماندهی سپاه استعفا داد و پس از او مدتی دوزدوزانی و سپس مرتضی رضایی (فرمانده کنونی حفاظت اطلاعات سپاه) و در بهار59 عباس زمانی معروف به ابوشریف به فرماندهی سپاه منصوب شد. در سال60 به‌دنبال آغاز مقاومت مسلحانهٌ محسن رضایی که تا آن زمان فرمانده اطلاعات سپاه بود و نقش برجسته‌یی در سرکوب و صدور توسعه و ترور ایفا کرده بود، به فرماندهی سپاه منصوب شد. با شروع فاز نظامی در سال60 و هم‌چنین با وارد شدن سپاه در جنگ، تغییرات زیادی در ساختار سپاه ایجاد شد و به‌تدریج سه نیروی زمینی، هوایی و دریایی در آن سازمان داده شد. 
خط ۳۲۱: خط ۳۲۱:
از همان اوایل تاسیس سپاه پاسداران، واحد اطلاعات سپاه نیز در درون سپاه پاسداران تأسیس شد و محسن رضایی که عضو شورای 7نفره سپاه بود به فرماندهی اطلاعات آن منصوب شد. محسن رضایی به‌عنوان فرماندهٌ اطلاعات سپاه مستقیماً در ارتباط با شخص خمینی قرار داشت و به او مستقیماً گزارش می‌داد. رضایی از همان ابتدا یک تیم 5نفره را مأمور راه‌اندازی و بازسازی ساواک کرد، این تیم به‌سرعت کلیهٌ‌اطلاعات مربوط به‌ادارهٌ کل ساواک تهران را جمع‌آوری نمودند. او بسیاری از شکنجه‌گران و بازجویان ساواک، به‌ویژه افراد مربوط به ادارهٌ سوم (امنیت داخل) را به‌خدمت گرفت. رضایی هم‌چنین برای آموزش دادن به کادر اطلاعاتی نظام، شماری از کارشناسان اطلاعاتی و امنیتی را از سوریه به تهران آورد. آنها آموزش به افراد اطلاعات سپاه را در محلی واقع در خیابان جردن، خیابان جانسپاران، پلاک115 شروع کردند. <ref>محسن رضایی هم‌زمان به‌دستور خمینی به‌همراه چند تن دیگر از نفرات خمینی مانند محمد باقر ذوالقدر (قائم‌مقام کنونی سپاه)، بهزاد نبوی، محمد سلامتی، مصطفی تاج‌زاده و آقاجری سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را درست کردند که سازمان مجاهدین خلق معتقد است برای علم کردن در برابر این سازمان بوده است. اکثر افراد این جناح که امروز به‌عنوان جناح دوم خرداد شناخته می‌شوند، در اطلاعات سپاه به‌همراه محسن رضایی به‌دنبال شکار مجاهدین و نیروهای انقلابی در داخل کشور و به‌دنبال صدور ترور و فرهنگ نظام به خارج از مرزهای ایران بودند. زمانی که خمینی بنابه مصالحی گفت سپاه در سیاست دخالت نکند وی رسماً اعلام کرد که از سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی خارج می‌شود.</ref> پس از مدتی احمد وحیدی و سپس قاسم سلیمانی  فرماندهٌ واحد اطلاعات سپاه گردیدند. در سال59 واحد نهضتهای آزادیبخش و دفتر سیاسی به سازماندهی سپاه اضافه شد. واحد نهضتهای آزادیبخش با کمک واحد اطلاعات سپاه نقش فعالی در صدور تروریسم و گسترش نظام ایفا کرد. این واحد در سال 1363 در واحد اطلاعات سپاه ادغام شد. اطلاعات سپاه (که بعضاً به آن اطلاعات نظامی نیز گفته می‌شد) از سال 60 به بعد مستمراً ابعاد بزرگتری به خود گرفت.مجری اصلی عملیات تروریستی تا سال1363 همین قسمت اطلاعات سپاه پاسداران بود.
از همان اوایل تاسیس سپاه پاسداران، واحد اطلاعات سپاه نیز در درون سپاه پاسداران تأسیس شد و محسن رضایی که عضو شورای 7نفره سپاه بود به فرماندهی اطلاعات آن منصوب شد. محسن رضایی به‌عنوان فرماندهٌ اطلاعات سپاه مستقیماً در ارتباط با شخص خمینی قرار داشت و به او مستقیماً گزارش می‌داد. رضایی از همان ابتدا یک تیم 5نفره را مأمور راه‌اندازی و بازسازی ساواک کرد، این تیم به‌سرعت کلیهٌ‌اطلاعات مربوط به‌ادارهٌ کل ساواک تهران را جمع‌آوری نمودند. او بسیاری از شکنجه‌گران و بازجویان ساواک، به‌ویژه افراد مربوط به ادارهٌ سوم (امنیت داخل) را به‌خدمت گرفت. رضایی هم‌چنین برای آموزش دادن به کادر اطلاعاتی نظام، شماری از کارشناسان اطلاعاتی و امنیتی را از سوریه به تهران آورد. آنها آموزش به افراد اطلاعات سپاه را در محلی واقع در خیابان جردن، خیابان جانسپاران، پلاک115 شروع کردند. <ref>محسن رضایی هم‌زمان به‌دستور خمینی به‌همراه چند تن دیگر از نفرات خمینی مانند محمد باقر ذوالقدر (قائم‌مقام کنونی سپاه)، بهزاد نبوی، محمد سلامتی، مصطفی تاج‌زاده و آقاجری سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را درست کردند که سازمان مجاهدین خلق معتقد است برای علم کردن در برابر این سازمان بوده است. اکثر افراد این جناح که امروز به‌عنوان جناح دوم خرداد شناخته می‌شوند، در اطلاعات سپاه به‌همراه محسن رضایی به‌دنبال شکار مجاهدین و نیروهای انقلابی در داخل کشور و به‌دنبال صدور ترور و فرهنگ نظام به خارج از مرزهای ایران بودند. زمانی که خمینی بنابه مصالحی گفت سپاه در سیاست دخالت نکند وی رسماً اعلام کرد که از سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی خارج می‌شود.</ref> پس از مدتی احمد وحیدی و سپس قاسم سلیمانی  فرماندهٌ واحد اطلاعات سپاه گردیدند. در سال59 واحد نهضتهای آزادیبخش و دفتر سیاسی به سازماندهی سپاه اضافه شد. واحد نهضتهای آزادیبخش با کمک واحد اطلاعات سپاه نقش فعالی در صدور تروریسم و گسترش نظام ایفا کرد. این واحد در سال 1363 در واحد اطلاعات سپاه ادغام شد. اطلاعات سپاه (که بعضاً به آن اطلاعات نظامی نیز گفته می‌شد) از سال 60 به بعد مستمراً ابعاد بزرگتری به خود گرفت.مجری اصلی عملیات تروریستی تا سال1363 همین قسمت اطلاعات سپاه پاسداران بود.


نمونه عمل این واحد را می‌توان در طرحهای آن برای '''ترور مسعود رجوی''' رهبر مقاومت ایران در فرانسه مشاهده کرد. از سال1360و پس از اقامت مسعود رجوی در فرانسه ، جمهوری اسلامی پاسداری به‌نام «محمد خاتمی» معروف به «ابووقا» را با حکم خمینی به همراه 15پاسدار دیگر به اروپا به منظور عملیات تروریستی اعزام کرد. ابووقا که نتوانست موفقیتی علیه مجاهدین کسب کند به اقدام تروریستی علیه یک گروه دیگر ایرانی روی آورد. به‌دنبال آن محسن رضایی فرمانده سپاه پاسداران یک گروه دیگر تروریستی را به فرانسه اعزام نمود. در رابطه با اقدام برای انجام این ترور طرحهای مختلفی به‌کار گرتفه شد. این طرحها عبارت بودند از:
نمونه عمل این واحد را می‌توان در طرحهای آن برای '''ترور [[مسعود رجوی]]''' رهبر مقاومت ایران در فرانسه مشاهده کرد. از سال1360و پس از اقامت مسعود رجوی در فرانسه ، جمهوری اسلامی پاسداری به‌نام «محمد خاتمی» معروف به «ابووقا» را با حکم خمینی به همراه 15پاسدار دیگر به اروپا به منظور عملیات تروریستی اعزام کرد. ابووقا که نتوانست موفقیتی علیه مجاهدین کسب کند به اقدام تروریستی علیه یک گروه دیگر ایرانی روی آورد. به‌دنبال آن محسن رضایی فرمانده سپاه پاسداران یک گروه دیگر تروریستی را به فرانسه اعزام نمود. در رابطه با اقدام برای انجام این ترور طرحهای مختلفی به‌کار گرتفه شد. این طرحها عبارت بودند از:


 1- تلاش برای نفوذ در صفوف مجاهدین
 1- تلاش برای نفوذ در صفوف مجاهدین
خط ۳۷۷: خط ۳۷۷:
9. اعزام تیمهای عملیاتی به اروپا و لورفتن آنها
9. اعزام تیمهای عملیاتی به اروپا و لورفتن آنها


 اطلاعات سپاه در آذرماه1363 سه تیم ویژهٌ عملیاتی را به هامبورگ، لندن و پاریس به منظور ترور مسعود رجوی روانه کرد. دو تیم لندن و هامبورگ به‌عنوان پشتیبان و تیم پاریس به‌عنوان عمل‌کننده بودند. فرمانده تیم پاریس عمیدالدین فهری نام داشت. وی پس از مدتها تلاش برای شناسایی محل اقامت موفقیتی به‌دست نیاورد. از آن‌جایی که احتمال لورفتن طرح وجود داشت، تروریستها از طریق دمشق به ایران برگشتند.<ref>چند سال بعد طی مصاحبه‌یی یکی از افراد خارجی تیم‌های ترور وابسته به سپاه از فرانسه گفت که اگر رئیس جمهور فرانسه را هم بخواهد، می‌تواند کت بسته تحویل رژیم بدهد، اما دسترسی به رجوی امکان‌پذیر نیست.</ref>
 اطلاعات سپاه در آذرماه1363 سه تیم ویژهٌ عملیاتی را به هامبورگ، لندن و پاریس به منظور ترور مسعود رجوی روانه کرد. دو تیم لندن و هامبورگ به‌عنوان پشتیبان و تیم پاریس به‌عنوان عمل‌کننده بودند. فرمانده تیم پاریس عمیدالدین فهری نام داشت. وی پس از مدتها تلاش برای شناسایی محل اقامت موفقیتی به‌دست نیاورد. از آن‌جایی که احتمال لورفتن طرح وجود داشت، تروریستها از طریق دمشق به ایران برگشتند.<ref group="پاورقی">چند سال بعد طی مصاحبه‌یی یکی از افراد خارجی تیم‌های ترور وابسته به سپاه از فرانسه گفت که اگر رئیس جمهور فرانسه را هم بخواهد، می‌تواند کت بسته تحویل رژیم بدهد، اما دسترسی به رجوی امکان‌پذیر نیست.</ref>
=====واحدهای برون مرزی سپاه=====
=====واحدهای برون مرزی سپاه=====
همزمان تغییراتی در اطلاعات سپاه داده شد. بخش عمدهٌ دستگاه بازجویی و شکنجه و واحدهای عملیات شهری اطلاعات سپاه به وزارت اطلاعات منتقل شد و بخش مسئولیت سرکوب در داخل کشور تحت عنوان امنیت به وزارت اطلاعات واگذار شد و متقابلاً نقش سپاه پاسداران در جنگ و تروریسم گسترش پیدا کرد. از جمله سپاه لبنان تقویت شد و پاسدار خاکسار فرمانده آن گردید و «دفتر پشتیبانی لبنان» در ستاد مرکزی پاسداران در تهران به‌ریاست پاسدار حقانی و به‌منظور پشتیبانی و تأمین تدارکات سپاه لبنان تشکیل شد.  سپاه لبنان در طول این سالها از نفرات غیرایرانی برای گروگانگیری، هواپیماربایی، عملیات تروریستی در کشورهای اروپایی، کشورهای هم‌جوار ایران به‌ویژه ترکیه استفاده می‌کرد.<ref>نمونه: در سال1364 دبیر اول سفارت اردن در ترکیه ترور شد، در سال65 علی کنت ایرانی همراه عدنان موسی سلیمانی به‌عنوان متهمین این ترور دستگیر شدند. علی کنت افشا کرد که رابطش در سفارت رژیم در آنکارا «جواد جوان» کاردار سفارت رژیم در آنکارا است. بعداز دستگیری علی کنت جواد جوان از ترکیه فرار کرد. روزنامهٌ حریت 4آذر65 نوشت «رهبر واقعی جهاد اسلامی، رئیس مجلس ایران، رفسنجانی است. علی کنت تروریست ایرانی نیز گفت رهبر جهاد اسلامی رفسنجانی است».</ref>
همزمان تغییراتی در اطلاعات سپاه داده شد. بخش عمدهٌ دستگاه بازجویی و شکنجه و واحدهای عملیات شهری اطلاعات سپاه به وزارت اطلاعات منتقل شد و بخش مسئولیت سرکوب در داخل کشور تحت عنوان امنیت به وزارت اطلاعات واگذار شد و متقابلاً نقش سپاه پاسداران در جنگ و تروریسم گسترش پیدا کرد. از جمله سپاه لبنان تقویت شد و پاسدار خاکسار فرمانده آن گردید و «دفتر پشتیبانی لبنان» در ستاد مرکزی پاسداران در تهران به‌ریاست پاسدار حقانی و به‌منظور پشتیبانی و تأمین تدارکات سپاه لبنان تشکیل شد.  سپاه لبنان در طول این سالها از نفرات غیرایرانی برای گروگانگیری، هواپیماربایی، عملیات تروریستی در کشورهای اروپایی، کشورهای هم‌جوار ایران به‌ویژه ترکیه استفاده می‌کرد.<ref group="پاورقی">نمونه: در سال1364 دبیر اول سفارت اردن در ترکیه ترور شد، در سال65 علی کنت ایرانی همراه عدنان موسی سلیمانی به‌عنوان متهمین این ترور دستگیر شدند. علی کنت افشا کرد که رابطش در سفارت رژیم در آنکارا «جواد جوان» کاردار سفارت رژیم در آنکارا است. بعداز دستگیری علی کنت جواد جوان از ترکیه فرار کرد. روزنامهٌ حریت 4آذر65 نوشت «رهبر واقعی جهاد اسلامی، رئیس مجلس ایران، رفسنجانی است. علی کنت تروریست ایرانی نیز گفت رهبر جهاد اسلامی رفسنجانی است».</ref>
=====قرارگاههای تروریستی سپاه=====
=====قرارگاههای تروریستی سپاه=====
معاونت اطلاعات سپاه در ساختار جدید سپاه، برای  فعالیتهای اطلاعاتی و عملیاتی در کشورهای همجوار قرارگاههای زیر را به‌وجود آورد: قرارگاه رمضان: به‌منظور فعالیتهای اطلاعاتی و تروریستی تشکیل شد. فرمانده آن ابتدا پاسدار باقر ذوالقدر (قائم مقام کنونی سپاه) و بعداز آن پاسدار جعفری صحرارودی شد. صحرارودی همان کسی است که قاسملو را سر میز مذاکره در وین به‌قتل رساند و در حال حاضر نیز سرتیپ پاسدار احمد فروزنده است. قرارگاه انصار: در شرق کشور به‌ویژه روی افغانستان و پاکستان متمرکز است. این قرارگاه با همکاری وزارت اطلاعات، به 13پایگاه مجاهدین در شهرهای کویته و کراچی در17تیر1366 با استفاده از آر.پی.جی، نارنجک و مسلسل حمله کرد و  در نتیجه سه تن از مجاهدین به‌شهادت رسیده و دست کم 33نفر مجروح شدند. قرارگاه انصار از ابتدا در امور مربوط به افغانستان و پاکستان فعال بوده است و در حال حاضر نیز قرارگاه مرکزی آن در مشهد قرار دارد. قرارگاه بلال: این قرارگاه در تهران تشکیل شد و مسائل تروریستی را در کشورهای غیر هم‌جوار ایران دنبال می‌کرد. این قرارگاهها بعدا به تحت فرماندهی نیروی قدس منتقل شدند.
معاونت اطلاعات سپاه در ساختار جدید سپاه، برای  فعالیتهای اطلاعاتی و عملیاتی در کشورهای همجوار قرارگاههای زیر را به‌وجود آورد: قرارگاه رمضان: به‌منظور فعالیتهای اطلاعاتی و تروریستی تشکیل شد. فرمانده آن ابتدا پاسدار باقر ذوالقدر (قائم مقام کنونی سپاه) و بعداز آن پاسدار جعفری صحرارودی شد. صحرارودی همان کسی است که قاسملو را سر میز مذاکره در وین به‌قتل رساند و در حال حاضر نیز سرتیپ پاسدار احمد فروزنده است. قرارگاه انصار: در شرق کشور به‌ویژه روی افغانستان و پاکستان متمرکز است. این قرارگاه با همکاری وزارت اطلاعات، به 13پایگاه مجاهدین در شهرهای کویته و کراچی در17تیر1366 با استفاده از آر.پی.جی، نارنجک و مسلسل حمله کرد و  در نتیجه سه تن از مجاهدین به‌شهادت رسیده و دست کم 33نفر مجروح شدند. قرارگاه انصار از ابتدا در امور مربوط به افغانستان و پاکستان فعال بوده است و در حال حاضر نیز قرارگاه مرکزی آن در مشهد قرار دارد. قرارگاه بلال: این قرارگاه در تهران تشکیل شد و مسائل تروریستی را در کشورهای غیر هم‌جوار ایران دنبال می‌کرد. این قرارگاهها بعدا به تحت فرماندهی نیروی قدس منتقل شدند.
خط ۳۸۹: خط ۳۸۹:
الف - تبلیغ و هدایت جریانات قشری در کشورهای مختلف و به‌خصوص کشورهای اسلامی
الف - تبلیغ و هدایت جریانات قشری در کشورهای مختلف و به‌خصوص کشورهای اسلامی


ب - جذب، آموزش و سازمان دادن و لجستیک «هواداران انقلاب اسلامی» و جنبشهای «اسلامی» و گروههای موسوم به حزب‌الله در خارج ایران<ref>معاونت آموزش این نیرو مسئولیت آموزش سیاسی - ایدئولوژیک، نظامی و هم‌چنین سازماندهی در تیمهای ترور را به‌عهده دارد. به‌همین خاطر از ابتدای تأسیس نیروی قدس معاونت آموزش یکی از جدی‌ترین و فعالترین بخشهای این نیرو بوده است. معاونت آموزشی سپاه قدس علاوه بر نقاط مختلف ایران، مراکز آموزشی خود را در بسیاری از کشورهای خارجی از جمله سودان، لبنان و بوسنی راه‌اندازی کرده  است. نیروی قدس و وزارت اطلاعات در هماهنگی با وزارت خارجه ترتیباتی می‌دهند تا افراد عضوگیری شده به‌طور مخفیانه به ایران وارد و خارج شوند. بسیاری از آنها از طریق کشورهای واسط و با پاسپورتهایی که ایران در اختیار آنها قرار می‌دهد وارد ایران می‌شوند. این افراد با همین پاسپورت به کشور واسط باز می‌گردند و از آنجا با پاسپورتهای دیگر به مقصد مورد نظر خود حرکت می‌کنند. از اواخر سال74 جمهوری اسلامی به منظور این‌که امکان آموزش تعداد بیشتری از این افراد را فراهم کند و همین‌طور از لو رفتن این نفرات در جریان رفت و آمد به ایران جلوگیری کند، به تربیت مربیانی پرداخت که بتوانند آموزشهای لازم را در مراکزی که جمهوری اسلامی در کشورهای دیگر از جمله لبنان، بوسنی و سودان راه انداخته است، منتقل کنند.</ref>
ب - جذب، آموزش و سازمان دادن و لجستیک «هواداران انقلاب اسلامی» و جنبشهای «اسلامی» و گروههای موسوم به حزب‌الله در خارج ایران<ref group="پاورقی">معاونت آموزش این نیرو مسئولیت آموزش سیاسی - ایدئولوژیک، نظامی و هم‌چنین سازماندهی در تیمهای ترور را به‌عهده دارد. به‌همین خاطر از ابتدای تأسیس نیروی قدس معاونت آموزش یکی از جدی‌ترین و فعالترین بخشهای این نیرو بوده است. معاونت آموزشی سپاه قدس علاوه بر نقاط مختلف ایران، مراکز آموزشی خود را در بسیاری از کشورهای خارجی از جمله سودان، لبنان و بوسنی راه‌اندازی کرده  است. نیروی قدس و وزارت اطلاعات در هماهنگی با وزارت خارجه ترتیباتی می‌دهند تا افراد عضوگیری شده به‌طور مخفیانه به ایران وارد و خارج شوند. بسیاری از آنها از طریق کشورهای واسط و با پاسپورتهایی که ایران در اختیار آنها قرار می‌دهد وارد ایران می‌شوند. این افراد با همین پاسپورت به کشور واسط باز می‌گردند و از آنجا با پاسپورتهای دیگر به مقصد مورد نظر خود حرکت می‌کنند. از اواخر سال74 جمهوری اسلامی به منظور این‌که امکان آموزش تعداد بیشتری از این افراد را فراهم کند و همین‌طور از لو رفتن این نفرات در جریان رفت و آمد به ایران جلوگیری کند، به تربیت مربیانی پرداخت که بتوانند آموزشهای لازم را در مراکزی که جمهوری اسلامی در کشورهای دیگر از جمله لبنان، بوسنی و سودان راه انداخته است، منتقل کنند.</ref>


ج- کسب اطلاعات و به‌ویژه اطلاعات نظامی و استراتژیک
ج- کسب اطلاعات و به‌ویژه اطلاعات نظامی و استراتژیک
خط ۴۱۵: خط ۴۱۵:
4) '''سپاه جهارم''' قرارگاه فرماندهی برای افغانستان و آسیای میانه - قرارگاه «انصار» در مشهد. این قرارگاه در شهرهای زابل، میرجاوه، بیرجند و تایباد دارای قرارگاههای تابعه می‌باشد. پاسداران در افغانستان تحت فرماندهی این قرارگاه می‌باشند.
4) '''سپاه جهارم''' قرارگاه فرماندهی برای افغانستان و آسیای میانه - قرارگاه «انصار» در مشهد. این قرارگاه در شهرهای زابل، میرجاوه، بیرجند و تایباد دارای قرارگاههای تابعه می‌باشد. پاسداران در افغانستان تحت فرماندهی این قرارگاه می‌باشند.


5) '''سپاه پنجم''' قرارگاه فرماندهی برای ترکیه : اجرای عملیات تروریستی ویژه و سازماندهی تیمهای مخفی تروریستی در داخل ترکیه را برعهده دارد.  فرمانده سپاه پنجم حاج منصور است و یک پایگاه در تبریز دارند.<ref>نمونه: سپاه پنجم قدس با همکاری وزارت اطلاعات علی‌اکبر قربانی و زهرا رجبی دو عضو مجاهدین را در ترکیه به قتل رساندند. در جریان محاکمهٌ شماری از تروریستها در ترکیه که در قتل علی‌اکبر قربانی و تعدادی از روزنامه‌نگاران و مقامات سیاسی در ترکیه، مسئولیت داشتند نقش سپاه قدس، وزارت اطلاعات و دیپلوماتهای جمهوری اسلامی در آنکارا و استانبول افشا شد. یکی از تروریستهای دستگیر شده نجمی اسلان اعتراف کرد که به‌وسیله نمایندگی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی در آنکار به ایران رفته و در آن‌جا آموزش نظامی دیده است. یکی از تروریستها که در ربودن علی‌اکبر قربانی شرکت داشت به‌نام «شکر» بعداز دستگیری اعتراف کرد پس از ترور چتین امج (روزنامه‌نگار ترک که در تاریخ16 اسفند 1368 در حین پیاده شدن از اتومبیل ترور شد) به ایران فرار کردم و سپس با پاسپورت دیپلوماتیک دوبار دیگر به ترکیه آمدم.</ref>
5) '''سپاه پنجم''' قرارگاه فرماندهی برای ترکیه : اجرای عملیات تروریستی ویژه و سازماندهی تیمهای مخفی تروریستی در داخل ترکیه را برعهده دارد.  فرمانده سپاه پنجم حاج منصور است و یک پایگاه در تبریز دارند.<ref group="پاورقی">نمونه: سپاه پنجم قدس با همکاری وزارت اطلاعات علی‌اکبر قربانی و زهرا رجبی دو عضو مجاهدین را در ترکیه به قتل رساندند. در جریان محاکمهٌ شماری از تروریستها در ترکیه که در قتل علی‌اکبر قربانی و تعدادی از روزنامه‌نگاران و مقامات سیاسی در ترکیه، مسئولیت داشتند نقش سپاه قدس، وزارت اطلاعات و دیپلوماتهای جمهوری اسلامی در آنکارا و استانبول افشا شد. یکی از تروریستهای دستگیر شده نجمی اسلان اعتراف کرد که به‌وسیله نمایندگی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی در آنکار به ایران رفته و در آن‌جا آموزش نظامی دیده است. یکی از تروریستها که در ربودن علی‌اکبر قربانی شرکت داشت به‌نام «شکر» بعداز دستگیری اعتراف کرد پس از ترور چتین امج (روزنامه‌نگار ترک که در تاریخ16 اسفند 1368 در حین پیاده شدن از اتومبیل ترور شد) به ایران فرار کردم و سپس با پاسپورت دیپلوماتیک دوبار دیگر به ترکیه آمدم.</ref>


6) '''سپاه ششم''' قرارگاه فرماندهی برای خلیج فارس : مأموریت صدور تروریسم و براندازی در امارات و حوزهٌ خلیج فارس را به‌عهده دارد. فرمانده این سپاه شیرازی است. قبل از شیرازی سرتیپ پاسدار احمد شریفی، فرماندهٌ سپاه ششم بود. که از ابتدای تأسیس نیروی قدس این سمت را برعهده داشت. این نیرو به فرماندهی پاسدار شریفی نقش فعالی در ''درگیریهای داخلی بحرین'' در سال72 داشت. وی در ''انفجار خُبَر'' در عربستان نقش جدی داشت.<ref>خانم سروناز چیت‌ساز، نمایندهٌ شورای‌ملی مقاومت در آمریکا، در سال1376 طی یک کنفرانس مطبوعاتی نقش پاسدار شریفی در انفجار خبر را افشا کرد. بعداز این افشاگری بود که جمهوری اسلامی مأموریت او را عوض کرد.</ref>  پاسدار احمد شریفی در حال حاضر در دانشگاه بیت‌المقدس نیروی قدس در قم مستقر است.
6) '''سپاه ششم''' قرارگاه فرماندهی برای خلیج فارس : مأموریت صدور تروریسم و براندازی در امارات و حوزهٌ خلیج فارس را به‌عهده دارد. فرمانده این سپاه شیرازی است. قبل از شیرازی سرتیپ پاسدار احمد شریفی، فرماندهٌ سپاه ششم بود. که از ابتدای تأسیس نیروی قدس این سمت را برعهده داشت. این نیرو به فرماندهی پاسدار شریفی نقش فعالی در ''درگیریهای داخلی بحرین'' در سال72 داشت. وی در ''انفجار خُبَر'' در عربستان نقش جدی داشت.<ref group="پاورقی">خانم سروناز چیت‌ساز، نمایندهٌ شورای‌ملی مقاومت در آمریکا، در سال1376 طی یک کنفرانس مطبوعاتی نقش پاسدار شریفی در انفجار خبر را افشا کرد. بعداز این افشاگری بود که جمهوری اسلامی مأموریت او را عوض کرد.</ref>  پاسدار احمد شریفی در حال حاضر در دانشگاه بیت‌المقدس نیروی قدس در قم مستقر است.


7) '''سپاه هفتم''' قرارگاه فرماندهی برای لبنان : همان سپاه لبنان است که قبل از تشکیل نیروی قدس در این کشور حضور داشت و پس از تشکیل نیروی قدس تحت فرماندهی این نیرو قرار گرفت...<ref>سپاه پاسداران در لبنان پس از عراق، لبنان یکی از اصلیترین کشورهای اسلامی و عربی است که همواره کاندیدای مهمی برای گسترش و تروریسم مد نظر جمهوری اسلامی  بوده است. یکی از حوزه‌های فعالیت اطلاعات سپاه پاسداران از ابتدا، لبنان بود. جنگ داخلی لبنان و عدم وجود یک حکومت مرکزی مقتدر، زمینهٌ مساعدی برای این دخالتها فراهم می‌کرد. در تاریخ 16خرداد سال61 به‌دستور شخص خمینی با شعار و با هدف برقراری جمهوری اسلامی در لبنان، یک تیپ  سپاه پاسداران به‌نام «تیپ (ضد) محمد رسول‌الله» به فرماندهی پاسدار حسین مصلح که تحت نظر اطلاعات سپاه کار می‌کرد به لبنان اعزام نمود. انفجارهای پیاپی در لبنان، از جمله انفجار سفارت آمریکا و مقر تفنگدارهای دریایی این کشور و انفجار مقر فرانسویها در لبنان، گروگانگیری و به‌قتل رساندن اتباع خارجی در این کشور اکثراً توسط همین تیپ انجام شده است. پاسدار مصلح شخصاً فرماندهی انفجار مقر تفنگداران آمریکایی در بیروت در سال1983را برعهده داشت.</ref>
7) '''سپاه هفتم''' قرارگاه فرماندهی برای لبنان : همان سپاه لبنان است که قبل از تشکیل نیروی قدس در این کشور حضور داشت و پس از تشکیل نیروی قدس تحت فرماندهی این نیرو قرار گرفت...<ref group="پاورقی">سپاه پاسداران در لبنان پس از عراق، لبنان یکی از اصلیترین کشورهای اسلامی و عربی است که همواره کاندیدای مهمی برای گسترش و تروریسم مد نظر جمهوری اسلامی  بوده است. یکی از حوزه‌های فعالیت اطلاعات سپاه پاسداران از ابتدا، لبنان بود. جنگ داخلی لبنان و عدم وجود یک حکومت مرکزی مقتدر، زمینهٌ مساعدی برای این دخالتها فراهم می‌کرد. در تاریخ 16خرداد سال61 به‌دستور شخص خمینی با شعار و با هدف برقراری جمهوری اسلامی در لبنان، یک تیپ  سپاه پاسداران به‌نام «تیپ (ضد) محمد رسول‌الله» به فرماندهی پاسدار حسین مصلح که تحت نظر اطلاعات سپاه کار می‌کرد به لبنان اعزام نمود. انفجارهای پیاپی در لبنان، از جمله انفجار سفارت آمریکا و مقر تفنگدارهای دریایی این کشور و انفجار مقر فرانسویها در لبنان، گروگانگیری و به‌قتل رساندن اتباع خارجی در این کشور اکثراً توسط همین تیپ انجام شده است. پاسدار مصلح شخصاً فرماندهی انفجار مقر تفنگداران آمریکایی در بیروت در سال1983را برعهده داشت.</ref>


8) '''سپاه هشتم''' قرارگاه فرماندهی برای آفریقا :حوزهٌ مأموریت این سپاه کشورهای آفریقایی مانند الجزایر،تونس، سودان و...می‌باشد. این سپاه نقش فعالی در سودان دارد و براساس گزارشهای موجود پایگاههایی در سودان جهت آموزش ایجاد کرده تا از این طریق پایگاهی برای فعالیتهایش در کشورهای حول‌وحوش و به‌ویژه مصر تدارک ببیند. فرماندهی سپاه هشتم صراف و معاونش افقهی می‌باشد.
8) '''سپاه هشتم''' قرارگاه فرماندهی برای آفریقا :حوزهٌ مأموریت این سپاه کشورهای آفریقایی مانند الجزایر،تونس، سودان و...می‌باشد. این سپاه نقش فعالی در سودان دارد و براساس گزارشهای موجود پایگاههایی در سودان جهت آموزش ایجاد کرده تا از این طریق پایگاهی برای فعالیتهایش در کشورهای حول‌وحوش و به‌ویژه مصر تدارک ببیند. فرماندهی سپاه هشتم صراف و معاونش افقهی می‌باشد.
خط ۴۳۳: خط ۴۳۳:
در پائیز1358، شورای انقلاب رژیم طرحی برای سازمان دادن یک تشکیلات اطلاعاتی تصویب کرد و بر اساس این طرح دفتر اطلاعات نخست‌وزیری به‌ریاست خسرو تهرانی تشکیل شد.
در پائیز1358، شورای انقلاب رژیم طرحی برای سازمان دادن یک تشکیلات اطلاعاتی تصویب کرد و بر اساس این طرح دفتر اطلاعات نخست‌وزیری به‌ریاست خسرو تهرانی تشکیل شد.


 در سال 60 به‌دنبال درخواست میرحسین موسوی نخست وزیر طرح تشکیل وزارت اطلاعات در تاریخ 15اردیبهشت1361 در مجلس رژیم مطرح شد، ابتدا اطلاعات سپاه با وزارتخانه شدن اطلاعات مخالفت می‌کرد ولی نهایتا در جلسهٌ روز پنجشنبه 27مرداد1362 در مجلس رژیم تصویب شد و در تاریخ 3شهریور1362 به تأیید شورای نگهبان رسید. محمدی ریشهری به‌عنوان اولین وزیر اطلاعات به مجلس معرفی شد.<ref>وی از اوایل اسفند1357 تا آذرماه1358 در دادگاههای انقلاب گچساران، دزفول، بهبهان، خرم‌آباد، بروجرد و رشت به جنایت مشغول بود و سپس موظف به سازماندهی دادسراهای ارتش شد. وی در این سمت شمار زیادی از پرسنل مردمی و ناراضی ارتش را تصفیه یا دستگیر و اعدام نمود.</ref> ریشهری با همکاری یک اکیپ 40نفره که به‌عنوان مؤسسین وزارت اطلاعات شناخته می‌شوند به سازماندهی وزارت اطلاعات اقدام کرد.<ref>از جملهٌ این 40نفر می‌توان از سعید حجاریان، خسرو تهرانی، محمد هاشمی (برادر رفسنجانی)، حسین شریعتمداری، علی فلاحیان و آخوند حجازی نام برد. ریشهری به‌مدت یک‌سال با استفاده از کادرهای اطلاعات نخست‌وزیری، اطلاعات سپاه، اطلاعات دادستانی، کمیتهٌ شهربانی و باقیمانده‌های ساواک شاه وزارت اطلاعات را سازماندهی کرد.</ref> و در 10مهر سال1363 آمادگی وزارت اطلاعات را اعلام کرد. وزارت اطلاعات محور اصلی شناسایی، طراحی و اجرای ترورهای جمهوری اسلامی در خارج و قتلهای سیاسی در داخل کشور است. این وزارتخانه از یک‌سو در شورای عالی امنیت ملی در تصمیمگیری سیاسی در مورد ترورها شرکت می‌کند و از سوی دیگر با کمیتهٌ ویژهٌ عملیاتی دفتر خامنه‌ای با ارگانهای تروریستی دیگر هماهنگ می‌شود.
 در سال 60 به‌دنبال درخواست میرحسین موسوی نخست وزیر طرح تشکیل وزارت اطلاعات در تاریخ 15اردیبهشت1361 در مجلس رژیم مطرح شد، ابتدا اطلاعات سپاه با وزارتخانه شدن اطلاعات مخالفت می‌کرد ولی نهایتا در جلسهٌ روز پنجشنبه 27مرداد1362 در مجلس رژیم تصویب شد و در تاریخ 3شهریور1362 به تأیید شورای نگهبان رسید. محمدی ریشهری به‌عنوان اولین وزیر اطلاعات به مجلس معرفی شد.<ref group="پاورقی">وی از اوایل اسفند1357 تا آذرماه1358 در دادگاههای انقلاب گچساران، دزفول، بهبهان، خرم‌آباد، بروجرد و رشت به جنایت مشغول بود و سپس موظف به سازماندهی دادسراهای ارتش شد. وی در این سمت شمار زیادی از پرسنل مردمی و ناراضی ارتش را تصفیه یا دستگیر و اعدام نمود.</ref> ریشهری با همکاری یک اکیپ 40نفره که به‌عنوان مؤسسین وزارت اطلاعات شناخته می‌شوند به سازماندهی وزارت اطلاعات اقدام کرد.<ref group="پاورقی">از جملهٌ این 40نفر می‌توان از سعید حجاریان، خسرو تهرانی، محمد هاشمی (برادر رفسنجانی)، حسین شریعتمداری، علی فلاحیان و آخوند حجازی نام برد. ریشهری به‌مدت یک‌سال با استفاده از کادرهای اطلاعات نخست‌وزیری، اطلاعات سپاه، اطلاعات دادستانی، کمیتهٌ شهربانی و باقیمانده‌های ساواک شاه وزارت اطلاعات را سازماندهی کرد.</ref> و در 10مهر سال1363 آمادگی وزارت اطلاعات را اعلام کرد. وزارت اطلاعات محور اصلی شناسایی، طراحی و اجرای ترورهای جمهوری اسلامی در خارج و قتلهای سیاسی در داخل کشور است. این وزارتخانه از یک‌سو در شورای عالی امنیت ملی در تصمیمگیری سیاسی در مورد ترورها شرکت می‌کند و از سوی دیگر با کمیتهٌ ویژهٌ عملیاتی دفتر خامنه‌ای با ارگانهای تروریستی دیگر هماهنگ می‌شود.


سازمان کار وزارت اطلاعات برای ترور و سرکوب
سازمان کار وزارت اطلاعات برای ترور و سرکوب
خط ۴۴۵: خط ۴۴۵:
معاونت اطلاعات خارجی و امور نهضتها
معاونت اطلاعات خارجی و امور نهضتها


 وظیفهٌ اعضای این معاونت جمع‌آوری اطلاعات و جاسوسی در کشورهای خارجی و هم‌چنین به‌کارگیری تروریستها و مزدوران غیرایرانی است. هم‌چنین این معاونت نقش فعالی در اقدامات سیاسی و بین‌المللی علیه سازمان مجاهدین دارد . معاونت امنیت این وزارتخانه یکی از مهمترین معاونتهای آن می‌باشد که تحت عنوان امنیت داخلی به ترور در خارج می‌پردازد و ارتباط تنگاتنگ با دو معاونت فوق دارد. معاونت خارجی وزارت اطلاعات علاوه بر جاسوسی علیه دولتهای خارجی، به استخدام خارجیان و به‌کارگرفتن آنها در کارهای تروریستی نیز می‌پردازد. آخوند حجازی در زمان ریشهری معاونت خارجی را برعهده داشت و تلاش نمود که برای ترور مسعود رجوی و دکتر کاظم رجوی مقامات پلیس فرانسه و سوییس را به استخدام درآورد.<ref>و با استفاده از همین امکانات در موضع ریاست دفتر ویژهٌ خامنه‌ای ترور دکتر کاظم رجوی را دنبال کرد. آخوند محمد حجازی هم‌چنین در جریان مراسم دورتموند مجاهدین در سال74 مسئول طراحی ترور مریم رجوی در آلمان بود که به همین منظور همراه تقوی رئیس ادارهٌ تروریسم وزارت اطلاعات به آلمان آمده بود که با افشاگری مجاهدین خنثی گردید.</ref> سعید امامی به‌عنوان مدیر کل در اجرای این ترور با حجازی کار می‌کرد. سعید امامی سالها معاونت امنیت این وزارتخانه را به‌عهده داشت. بعد از سعید امامی هاشمی‌علوی این معاونت را عهده‌دار شده است.<ref>وی در همایش کوثر در سال78 تصریح کرد معاونت امنیت را در5 ادارهٌ کل سازماندهی کرده‌ایم و تمام تلاش ما برای تقویت جدی مجموعهٌ ادارهٌ کل نفاق (مبارزه با مجاهدین) می‌باشد. وی در همین همایش تصریح کرد که انفجار اتوبوس مجاهدین در بغداد و موشک‌باران قرارگاه مجاهدین در خرداد 78 را این معاونت طراحی و اجرا کرده است.</ref>
 وظیفهٌ اعضای این معاونت جمع‌آوری اطلاعات و جاسوسی در کشورهای خارجی و هم‌چنین به‌کارگیری تروریستها و مزدوران غیرایرانی است. هم‌چنین این معاونت نقش فعالی در اقدامات سیاسی و بین‌المللی علیه سازمان مجاهدین دارد . معاونت امنیت این وزارتخانه یکی از مهمترین معاونتهای آن می‌باشد که تحت عنوان امنیت داخلی به ترور در خارج می‌پردازد و ارتباط تنگاتنگ با دو معاونت فوق دارد. معاونت خارجی وزارت اطلاعات علاوه بر جاسوسی علیه دولتهای خارجی، به استخدام خارجیان و به‌کارگرفتن آنها در کارهای تروریستی نیز می‌پردازد. آخوند حجازی در زمان ریشهری معاونت خارجی را برعهده داشت و تلاش نمود که برای ترور مسعود رجوی و دکتر کاظم رجوی مقامات پلیس فرانسه و سوییس را به استخدام درآورد.<ref group="پاورقی">و با استفاده از همین امکانات در موضع ریاست دفتر ویژهٌ خامنه‌ای ترور دکتر کاظم رجوی را دنبال کرد. آخوند محمد حجازی هم‌چنین در جریان مراسم دورتموند مجاهدین در سال74 مسئول طراحی ترور مریم رجوی در آلمان بود که به همین منظور همراه تقوی رئیس ادارهٌ تروریسم وزارت اطلاعات به آلمان آمده بود که با افشاگری مجاهدین خنثی گردید.</ref> سعید امامی به‌عنوان مدیر کل در اجرای این ترور با حجازی کار می‌کرد. سعید امامی سالها معاونت امنیت این وزارتخانه را به‌عهده داشت. بعد از سعید امامی هاشمی‌علوی این معاونت را عهده‌دار شده است.<ref group="پاورقی">وی در همایش کوثر در سال78 تصریح کرد معاونت امنیت را در5 ادارهٌ کل سازماندهی کرده‌ایم و تمام تلاش ما برای تقویت جدی مجموعهٌ ادارهٌ کل نفاق (مبارزه با مجاهدین) می‌باشد. وی در همین همایش تصریح کرد که انفجار اتوبوس مجاهدین در بغداد و موشک‌باران قرارگاه مجاهدین در خرداد 78 را این معاونت طراحی و اجرا کرده است.</ref>


معاونت اطلاعات مردمی وزارت اطلاعات به مسئولیت آخوند محمد شفیعی نیز وظیفه‌اش مقابله با نارضایتیهای اجتماعی و سرکوب آنهاست.
معاونت اطلاعات مردمی وزارت اطلاعات به مسئولیت آخوند محمد شفیعی نیز وظیفه‌اش مقابله با نارضایتیهای اجتماعی و سرکوب آنهاست.
خط ۵۷۷: خط ۵۷۷:
«اداره حراست از قانون اساسي آلمان» واواك را يكي از دو مركز اصلي ترور دولتي ارزیابی مینماید. وظايف اين تشكيلات عبارتند از: «برقراری امنيت داخلي (منجمله مبازره با جريانات و تشكيلات اپوزیسیون)، ضد جاسوسي، كنترل ِ تردّد مسافرین، تبلیغات برونمرزی (بخصوص در كشورهاي همجوار و غیرهمسايه)، اجراي اقدامات ضربتي (خرابكاري)»<ref name=":0" /> وزارت اطلاعات ترورهای زیادی را بصورت جداگانه یا بطور مشترک با سپاه پاسداران و یا در هماهنگی با کمیته ویژه انجام داده است که طبق اطلاعات به بیش از 200 مورد می‌رسد. بخشهایی از آن عبارت است از:
«اداره حراست از قانون اساسي آلمان» واواك را يكي از دو مركز اصلي ترور دولتي ارزیابی مینماید. وظايف اين تشكيلات عبارتند از: «برقراری امنيت داخلي (منجمله مبازره با جريانات و تشكيلات اپوزیسیون)، ضد جاسوسي، كنترل ِ تردّد مسافرین، تبلیغات برونمرزی (بخصوص در كشورهاي همجوار و غیرهمسايه)، اجراي اقدامات ضربتي (خرابكاري)»<ref name=":0" /> وزارت اطلاعات ترورهای زیادی را بصورت جداگانه یا بطور مشترک با سپاه پاسداران و یا در هماهنگی با کمیته ویژه انجام داده است که طبق اطلاعات به بیش از 200 مورد می‌رسد. بخشهایی از آن عبارت است از:
======ترور مسعود رجوی======
======ترور مسعود رجوی======
یکی از مهمترین اهداف وزارت اطلاعات از بدو تأسیس ترور مسعود رجوی بود. در ابتدای تأسیس تا سال68 آخوند محمد حجازی معاونت خارجی وزارت اطلاعات مسئولیت این ترور را برعهده داشت. سعید امامی<ref>سعید امامی ریاست معاونت داخلی وزارت اطلاعات در زمان رفسنجانی قتلهای زنجیره‌یی در داخل و ترورهای وزارت اطلاعات در خارج را در هماهنگی کامل با حجازی دفتر ویژهٌ خامنه‌ای دنبال می‌کرد. از جمله طرحهایی که مستقیماً توسط سعید امامی به‌اجرا درآمد، طرح ترور دکتر کاظم رجوی و طرح انفجار حرم امام رضا و قتل کشیشان می‌باشد.</ref> به‌عنوان مدیر کل در اجرای این طرح با حجازی کار می‌کرد. یکی از افسران عملیاتی حجازی در فرانسه و سوئیس که دست‌اندرکار این طرح بود محمود رجبی<ref>محمود رجبی همان کسی است که در سالهای بعد در جریان قتلهای سیاسی و زنجیره‌یی دست داشت و از او با نام مستعار محمدی نیز اسم برده می‌شود. وی که در جریان این قتلها دستگیر شده بود، به‌خاطر شرکتش در ترورهای خارج کشور و برای جلوگیری از افشا شدن نقش نظام در این ترورها سریعاً آزاد شد.</ref> نام داشت که در ارتباط با سعید امامی بود. محمود رجبی قبل از تشکیل وزارت اطلاعات با اطلاعات سپاه فعالیت می‌کرد و به‌همراه پاسدار اطلاعاتی دیگری به‌نام رضا طباطبائی در سال1361 با پاسپورت دیپلوماتیک به فرانسه رفته بود. مأموریت این دو نفر از طرف سپاه طراحی و اجرای ترور مسعود رجوی بود. ابوالقاسم مصباحی یکی از پایه‌گذاران وزارت اطلاعات، معروف به شاهدC در شهادت خود در مقابل مراجع قضایی آلمان و سوئیس تصریح می‌کند: در 1982 (سال1361) دو عضو سپاه پاسداران انقلاب به‌نام رضا طباطبایی و محمود رجبی با پاسپورت دیپلوماتیک به پاریس رفتند. استفاده از پاسپورت دیپلوماتیک به‌این منظور بود که به آنها اجازه دهد که از موقعیت مصونیت دیپلوماتیک برخوردار باشند. مأموریت این دو نفر این بود که مسعود رجوی را به قتل برسانند اما به‌دلیل اقدامات حفاظتی طرح سوءقصد در آن زمان تغییر کرد و طباطبایی و رجبی سال84 به ایران بازگشتند. پس از باز گشت محمود رجبی به وزارت اطلاعات منتقل و در معاونت خارجی سازماندهی شد. وی بار دیگر از طرف معاونت خارجی اطلاعات با پاسپورت عادی به فرانسه اعزام شد و درخواست اجازهٌ اقامت دانشجویی کرد که با اقامت او موافقت شد. شاهدC می‌گوید «مأموریت رجبی این بود که تمامی فعالیتهای مجاهدین خلق حول برادر رجوی را کشف کند. او تمامی افراد با نفوذ حول رجوی را شناسایی کرد و طرحی از مکانها و جلسات تهیه کرد تا نهایتاً به تهران بدهد». یک دانشجوی ایرانی مقیم فرانسه به‌نام مجید صفایی که او را پرویز نیز صدا می‌زدند در ارتباط با محمود رجبی فعالیت جاسوسی می‌کرد. شاهدC می‌گوید: «پرویز صفایی دو منبع خارجی داشت اولین منبع یحیی گوآسمی و دومین آن ژاک سوتلو<ref>گوآسمی یک فرانسوی الجزایری‌الاصل بود و سوتلو نمایندهٌ گروه آکسیون دیرکت (عمل مستقیم) فرانسه». چنان‌که در گزارشهای رجبی آمده به‌علت عدم امکان نفوذ در مجاهدین و هشیاری آنها طرحهایش علیه مسعود رجوی موفق نمی‌شود.</ref> بود.
یکی از مهمترین اهداف وزارت اطلاعات از بدو تأسیس ترور مسعود رجوی بود. در ابتدای تأسیس تا سال68 آخوند محمد حجازی معاونت خارجی وزارت اطلاعات مسئولیت این ترور را برعهده داشت. سعید امامی<ref group="پاورقی">سعید امامی ریاست معاونت داخلی وزارت اطلاعات در زمان رفسنجانی قتلهای زنجیره‌یی در داخل و ترورهای وزارت اطلاعات در خارج را در هماهنگی کامل با حجازی دفتر ویژهٌ خامنه‌ای دنبال می‌کرد. از جمله طرحهایی که مستقیماً توسط سعید امامی به‌اجرا درآمد، طرح ترور دکتر کاظم رجوی و طرح انفجار حرم امام رضا و قتل کشیشان می‌باشد.</ref> به‌عنوان مدیر کل در اجرای این طرح با حجازی کار می‌کرد. یکی از افسران عملیاتی حجازی در فرانسه و سوئیس که دست‌اندرکار این طرح بود محمود رجبی<ref>محمود رجبی همان کسی است که در سالهای بعد در جریان قتلهای سیاسی و زنجیره‌یی دست داشت و از او با نام مستعار محمدی نیز اسم برده می‌شود. وی که در جریان این قتلها دستگیر شده بود، به‌خاطر شرکتش در ترورهای خارج کشور و برای جلوگیری از افشا شدن نقش نظام در این ترورها سریعاً آزاد شد.</ref> نام داشت که در ارتباط با سعید امامی بود. محمود رجبی قبل از تشکیل وزارت اطلاعات با اطلاعات سپاه فعالیت می‌کرد و به‌همراه پاسدار اطلاعاتی دیگری به‌نام رضا طباطبائی در سال1361 با پاسپورت دیپلوماتیک به فرانسه رفته بود. مأموریت این دو نفر از طرف سپاه طراحی و اجرای ترور مسعود رجوی بود. ابوالقاسم مصباحی یکی از پایه‌گذاران وزارت اطلاعات، معروف به شاهدC در شهادت خود در مقابل مراجع قضایی آلمان و سوئیس تصریح می‌کند: در 1982 (سال1361) دو عضو سپاه پاسداران انقلاب به‌نام رضا طباطبایی و محمود رجبی با پاسپورت دیپلوماتیک به پاریس رفتند. استفاده از پاسپورت دیپلوماتیک به‌این منظور بود که به آنها اجازه دهد که از موقعیت مصونیت دیپلوماتیک برخوردار باشند. مأموریت این دو نفر این بود که مسعود رجوی را به قتل برسانند اما به‌دلیل اقدامات حفاظتی طرح سوءقصد در آن زمان تغییر کرد و طباطبایی و رجبی سال84 به ایران بازگشتند. پس از باز گشت محمود رجبی به وزارت اطلاعات منتقل و در معاونت خارجی سازماندهی شد. وی بار دیگر از طرف معاونت خارجی اطلاعات با پاسپورت عادی به فرانسه اعزام شد و درخواست اجازهٌ اقامت دانشجویی کرد که با اقامت او موافقت شد. شاهدC می‌گوید «مأموریت رجبی این بود که تمامی فعالیتهای مجاهدین خلق حول برادر رجوی را کشف کند. او تمامی افراد با نفوذ حول رجوی را شناسایی کرد و طرحی از مکانها و جلسات تهیه کرد تا نهایتاً به تهران بدهد». یک دانشجوی ایرانی مقیم فرانسه به‌نام مجید صفایی که او را پرویز نیز صدا می‌زدند در ارتباط با محمود رجبی فعالیت جاسوسی می‌کرد. شاهدC می‌گوید: «پرویز صفایی دو منبع خارجی داشت اولین منبع یحیی گوآسمی و دومین آن ژاک سوتلو<ref>گوآسمی یک فرانسوی الجزایری‌الاصل بود و سوتلو نمایندهٌ گروه آکسیون دیرکت (عمل مستقیم) فرانسه». چنان‌که در گزارشهای رجبی آمده به‌علت عدم امکان نفوذ در مجاهدین و هشیاری آنها طرحهایش علیه مسعود رجوی موفق نمی‌شود.</ref> بود.


'''طرح ترور مسعود رجوی در سوئیس'''
'''طرح ترور مسعود رجوی در سوئیس'''
خط ۶۴۵: خط ۶۴۵:
و بالاخره در روز 4اردیبهشت1369 ساعت11و 50دقیقه کاظم رجوی در حالی که جهت کارهای بانکی از منزل خارج شده بود مورد تهاجم تروریستها واقع شده و به قتل رسید.
و بالاخره در روز 4اردیبهشت1369 ساعت11و 50دقیقه کاظم رجوی در حالی که جهت کارهای بانکی از منزل خارج شده بود مورد تهاجم تروریستها واقع شده و به قتل رسید.


عصر همان روز آخوندزاده و هادی نجف‌آبادی و شماری دیگر از تروریستها، با پرواز ایران ایر به تهران بازگشتند. وزارت اطلاعات پس از این ترور گزارش کامل آن را به اطلاع رفسنجانی رساند.<ref>گزارش به رفسنجانی تروریستها بعداز بازگشت به تهران یک گزارش 40صفحه‌یی از این ترور برای رفسنجانی تهیه کردند. طبق این گزارش فرماندهٌ نظامی عملیات از ابتدا دارابی  و معاون او علی مصلحی عراقی بود. ابتدا آنها می‌خواستند براساس طرح اول یعنی تهاجم به خانه عمل کنند. اما در عمل در بین آنها اختلاف بروز کرد و دارابی در نامه‌یی به تهران نوشت: «به‌علت اصولی نبودن طرح و سوختن طرح شخصاً حاضر به انجام کار نمی‌باشم، آقای عراقی به‌هیچ‌وجه رعایت اصول اطلاعاتی را نمی‌نماید و با افراد بومی رابطه برقرار می‌کند…». وی در این نامه خواهان بازگشت تیم به تهران می‌شود. هم‌زمان علی مصلحی به تهران اعلام می‌کند از نظر او طرح بدون اشکال است و می‌گوید: «گویا آقای دارابی فکر می‌کنند با نبود ایشان کار انجام نمی‌شود». عراقی در گزارشی که به مسئول برون مرزی وزارت اطلاعات در مورد اشکالی که دارابی به ارتباطات او با افراد محلی گرفته بود نوشت: «طرح دوستی من با خانم مسئول کرایهٌ وسایل نقلیه و خرج کردن 10هزار دلار اجباری بوده است». به‌دنبال کنسل کردن طرح توسط دارابی، آخوندزاده بسطی با تهران برای تعیین تکلیف تماس می‌گیرد. مسئولین وزارت اطلاعات در تهران تأکید می‌کنند که رفسنجانی خواهان اجرای این طرح است و روی انجام آن تأکید می‌کند. آخوندزاده بسطی، دارابی را از دور عملیاتی خارج کرده و مسئولیت ترور را به تیم مصلحی واگذار نمود. وی ضمن بررسی مجدد، طرح اول را (تهاجم به خانهٌ کاظم رجوی) با توجه به اشکالاتی که دارابی گرفته بود منتفی کرده و طرح سوم را به اجرا در می‌آورد. از این پس تروریستها به‌مدت یک‌هفته خانه و ترددات کاظم رجوی را به‌طور فشرده زیر نظر گرفته و مقدمات عملی کار را فراهم می‌کنند. طبق طرح، عملیات ترور توسط 3ماشین طراحی شده بود. - یک اتومبیل به فرماندهی شخص مصلحی که فرماندهی کل عملیات را نیز به‌عهده داشت. این تیم که از خودرو گلف استفاده می‌کرد، تیم آتش را تشکیل می‌داد. - اتومبیل دوم به فرماندهی سعید دانش که تیم پشتیبان را به‌عهده داشت. - اتومبیل سوم که قرار بود از صحنه فیلم تهیه کند. تروریستها در روز 4اردیبشهت از ساعت 9صبح خانهٌ کاظم رجوی را زیر نظر گرفتند. در ساعت11.15 دقیقه دکتر برای مراجعه به بانک از خانهٌ خارج می‌شود ولی از خودرو معمول خودش استفاده نمی‌کند و از اتومبیل دیگری استفاده می‌کند. مصلحی با ماشین گلف، این اتومبیل را از خانه تعقیب می‌کند. وقتی رجوی برای مراجعه به بانک پیاده می‌شود، تروریستها مطمئن می‌شوند که سرنشین این خودرو دکتر کاظم رجوی است. مصلحی با بی‌سیم بقیه ماشینها را هماهنگ می‌کند. دکتر پس از خروج از بانک در یک مغازه مدتی متوقف می‌شود، مصلحی تصور می‌کند که تعقیب آنها لو رفته و به‌همین خاطر دکتر از مغازه خارج نشده است. به‌طوری‌که ابتدا تصمیم می‌گیرد عقب‌نشینی کنند، اما در همین حین کاظم رجوی از مغازه خارج می‌شود و تروریستها ماموریتشان را ادامه می‌دهند. آرایش خودروهای تروریستها  در بازگشت کاظم رجوی به خانه، خودرو تیم سعید دانش در پشت ماشین کاظم رجوی قرار می‌گیرد و دو گلوله به طرف اتومبیل او شلیک می‌کند، گلولهٌ اول به انحراف می‌رود اما گلولهٌ دوم به خودرو اصابت کرده منحرف می‌شود، سومین ماشین تروریستها به‌سرعت به خودرو کاظم رجوی می‌کوبد. هم‌زمان خودرو مصلحی و سمیعی به سمت کاظم رجوی می‌آیند، او  به سمت چپ می‌پیچد و با یک درخت برخورد می‌کند، در تمام این مدت دست دکتر روی بوق ماشین بوده است. سپس دو تروریست از ماشین دانش پیاده شده و از دو طرف خودرو کاظم رجوی را به رگبار می‌بندند. با اندکی فاصله ماشین سوم از پشت کاظم رجوی آمده و به‌دنبال ماشین اول و دوم به حرکت ادامه می‌دهد. سلاح دشمن یوزی کالیبر9 با صداخفه‌کُن بوده است. کروکی زیر از صحنهٌ عملیات در گزارش 40صفحه‌یی به رفسنجانی آمده است:    معرفی تروریستها الف. دیپلومات تروریستها 1) آخونده‌زاده بسطی:  محمد مهدی آخوندزاده بسطی متولد1334 از دیپلومات تروریستهای وزارت خارجه، مدیرکل سیاسی و روابط بین‌المللی وقت وزارت خارجه بود، که مدتی نیز در کشورهای مختلف سمت سفیر داشته است. وی با پاسپورت خدمت به‌شمارهٌ006588 به سوئیس مسافرت می‌کرد. آخوندزاده بسطی که فرماندهی و هماهنگی ارگانهای مختلف در ژنو را به‌عهده داشت، در 8شهریور1368 برای ارزیابی طرح ترور به ژنو آمد و در 28فروردین1369 (6روز قبل از ترور) مجدداً با پرواز ایران‌ایر با بلیت شمارهٌ (831174 4261  096) وارد ژنو شد. در این پرواز سعید دانش و ناصر پورمیرزایی نیز حضور داشتند. وی به همراه هادی نجف‌آبادی در هتل اینترکنتینانتال که از قبل توسط کنسول رژیم در ژنو محمد ملائک رزو شده بود، مستقر شد. وی چند ساعت پس از عملیات با پرواز ایران‌ایر737 همراه هادی نجف‌آبادی به تهران بازگشتند. 2) محمدعلی هادی نجف‌آبادی: متولد1327 سفیر وقت رژیم در امارت متحدهٌ عربی با پاسپورت دیپلوماتیک006646 چند روز قبل از 4اردیبهشت، از ابوظبی به ژنو آمد و در همان هتل اینترکنتینانتال به آخوندزاده بسطی پیوست. وی در فاصلهٌ31 فروردین تا 4اردیبهشت تماسهای تلفنی متعددی با تهران داشته است و بعداز هر تماس با سیروس ناصری نمایندهٌ رژیم در دفتر سازمان ملل در ژنو ارتباط می‌گرفته است.  3) سیروس ناصری:متولد1334 تهران ، نمایندهٌ  رژیم در دفتر سازمان ملل در ژنو در زمان ترور پروفسور کاظم. سیروس ناصری شخصاً کینهٌ عمیقی از دکتر رجوی به‌دل داشت. چرا که همهٌ دجالگریهای رژیم را در سازمان ملل ژنو خنثی می‌کرد و ماهیت دیپلومات تروریستهای رژیم از جمله سیروس ناصری را برملا می‌کرد. این مزدور به‌دنبال محکوم شدن رژیم در کمیسیون حقوق بشر، دکتر کاظم را علناً‌تهدید کرد و گفت "خواهی دید! می‌کشیمت".   4) کریم آبادی: کنسول وقت رژیم در ژنو، سلاح تروریستها را با استفاده از محموله‌های دیپلوماتیک تأمین کرده بود و بلیتهای آنها را برای بازگشت به تهران رزرو کرده بود. قابل توجه این‌که مقاومت ایران در همان زمان نوار مکالمهٌ کریم آبادی با یکی از تروریستها راجع به شهادت دکتر کاظم را افشا نمود. ب- تروریستها: اسامی تروریستها، اسامی است که با آن نام پاسپورت برایشان صادر و به ژنو مسافرت کرده‌اند. 1) علی مصلح عراقی فرماندهٌ نظامی ترور در صحنه: متولد1326 تهران با پاسپورت خدمت 056503 به ژنو مسافرت کرد. وی که ابتدا معاون عملیات بود بعداز مخالفت دارابی با انجام ترور، به‌عنوان فرماندهٌ عملیات مشخص شد و روز قبل‌از عملیات (3اردیبهشت) به هتلی که محمد رضوانی از قبل در آن اقامت داشت رفت و با او در آنجا ساکن شد. در ساعت13.50 روز 4اردیبهشت69 بلافاصله بعداز جنایت، وی با پرواز سوئیس‌ایر شمارهٌ434از فرودگاه ژنو همراه با رضوانی، علیرضا همدانی بیانی و ناصر پورمیرزایی، به‌قصد وین پرواز کرده‌اند.  2) سعید دانش متولد سال1333 تهران است. وی با پاسپورت خدمت به شمارهٌ0642393 که در تاریخ 20فروردین69 صادر شده بود در روز 21فروردین69 با پرواز ایران‌ایر و همراه با صمدی، رضوانی، بیانی همدانی، پورشفیعی و پورمیرزایی به ژنو وارد شد. شماره بلیت هواپیمایی وی 8919604261096 بود. جالب است که اکثر پاسپورتهای خدمت در یک روز یعنی 20فروردین69صادر شده بود. دانش بعداز عملیات با پرواز734 ایران‌ایر به تهران بازگشت. در پرواز سوئیس‌ایر به وین هم یک صندلی برای وی رزرو شده بود که از آن استفاده نکرد. 3) علیرضا بیانی همدانی متولد1337 تهران که پاسپورت خدمت064399 و با شمارهٌ بلیت0964261960890 در روز 21فروردین با پرواز ایران‌ایر وارد ژنو شد. وی بعد از ترور بلافاصله  در ساعت13.50 با پروازSR434  از فرودگاه ژنو به‌قصد وین پرواز کرد.  4) محسن پورشفیعی متولد1337 خوانسار با پاسپورت خدمت043782 که در 13تیرماه1366 صادر شده بود در همان روز 21فروردین وارد ژنو شد. شمارهٌ بلیت  پورشفیعی (889 960 4261 096) بود. وی همراه پورمیرزایی اتاق شمارهٌ16 هتل لارزیدانس دوسالو در ویریهٌ ژنو را برای 29فروردین تا 8اردیبهشت رزو کرد. روز 31فروردین، میرزایی به هتل اطلاع می‌دهد که پورشفیعی امروز هتل را به قصد برن ترک کرده است. شفیعی در 11اردیبهشت به هتل زنگ می‌زند و می‌گوید به اشتباه کلید اتاق هتل را با خودش برده است برای دادن آن و تصفیهٌ حساب می‌آید. اما دیگر بر نمی‌گردد و بعداز 24آوریل در اتاق آنها همان غذایی بود که در اتومبیل گلف مورد استفاده در صحنهٌ ترور کشف شده بود. 5) ناصر پورمیرزایی متولد سال1335 تهران با پاسپورت خدمت064388 صادره در 20فروردین69. وی در روز 21فروردین69 همراه با صمدی، رضوانی، بیانی همدانی، پورشفیعی و دانش به ژنو وارد شده است. شمارهٌ بلیت هواپیما (887 960 4261 096) بوده است. وی بعداز جنایت ترور در ساعت13.50 روز ترور با پرواز سوئیس‌ایر433 از فرودگاه ژنو، به‌قصد وین پرواز کرد.  6) یدالله صمدی متولد1337 تهران با پاسپورت خدمت 060198 صادره از تهران در 24مهر سال68به سوئیس سفر می‌کرد. وی به‌محض دریافت پاسپورت در 68/7/24 برای شناسایی به ژنو سفر کرده بود. سفر بعدی صمدی در 11بهمن69 به‌همراه سعید همتی، صادق بابایی، محمود سجادیان، محمودرضا جزایری، و علی هادوی بود که توطئهٌ ترور ناکام ماند. سفر سوم وی به ژنو در روز 21فروردین69 با ایران ایر و با شمارهٌ بلیت هواپیما (892 960 4261 096) بوده است. مسئولیت صمدی تهیهٌ امکانات ترور از جمله کرایهٌ ماشینها بوده است. 7) محمد سعید رضوانی تاریخ تولد1345 با پاسپورت خدمت064394 صادره در 20فروردین69 با پرواز تهران - ژنو ایران‌ایر 21فروردین69 و با بلیت شمارهٌ (888  960 4261  096) وارد ژنو شد.  وی نیز مانند شماری دیگر از تروریستها همان روز عملیات ژنو را به قصد وین ترک کرد. خودرو دوم تروریستها توسط رضوانی کرایه شده بوده است. 8) سعید همتی متولد1327 تهران با پاسپورت خدمت058833 صادره از تهران در تاریخ 8شهریور68  وی جزو تیم ترور بهمن68 بود که در 11بهمن68 با پرواز ایران‌ایر به ژنو رفت. 9) صادق بابایی متولد1337 تهران با پاسپورت خدمت056543 صادره از تهران در 27اردیبهشت68 بابائی جزو تیم ترور بهمن68 بود که در 11بهمن68 به ژنو رفت. 10) علی هادوی متولد1336 گرگان با پاسپورت خدمت062592 صادره از تهران 9بهمن68. علی هادوی جزو تیم ترور بهمن68 بود که در 11بهمن68 به ژنو رفت. 11) محمدرضا جزایری متولد1337 قم با شمارهٌ پاسپورت خدمت032014 صادره از تهران در 20تیر64. وی جزو تیم ترور بهمن68 بود که در 11بهمن68 به ژنو رفت 12) محمود سجادیان متولد1337 تهران با پاسپورت خدمت60348 صادره در تاریخ 2آبان 1368 وی جزو تیم ترور بهمن68 بود که در 11بهمن68 به ژنو رفت. 13) علی کمالی متولد1335 تهران با پاسپورت خدمت056540 صادره در تاریخ 26اردیبهشت68 تهران. وی در 26مهر68 دو روز بعداز یدالله صمدی با پرواز مستقیم ایران‌ایر وارد ژنو شد و به صمدی پیوست و تا 30مهر68 در هتل آدریس ژنو بودند و بعد به هتل مدرن رفته و تا 4آبان68 در ژنو بودند.</ref>
عصر همان روز آخوندزاده و هادی نجف‌آبادی و شماری دیگر از تروریستها، با پرواز ایران ایر به تهران بازگشتند. وزارت اطلاعات پس از این ترور گزارش کامل آن را به اطلاع رفسنجانی رساند.<ref group="پاورقی">گزارش به رفسنجانی تروریستها بعداز بازگشت به تهران یک گزارش 40صفحه‌یی از این ترور برای رفسنجانی تهیه کردند. طبق این گزارش فرماندهٌ نظامی عملیات از ابتدا دارابی  و معاون او علی مصلحی عراقی بود. ابتدا آنها می‌خواستند براساس طرح اول یعنی تهاجم به خانه عمل کنند. اما در عمل در بین آنها اختلاف بروز کرد و دارابی در نامه‌یی به تهران نوشت: «به‌علت اصولی نبودن طرح و سوختن طرح شخصاً حاضر به انجام کار نمی‌باشم، آقای عراقی به‌هیچ‌وجه رعایت اصول اطلاعاتی را نمی‌نماید و با افراد بومی رابطه برقرار می‌کند…». وی در این نامه خواهان بازگشت تیم به تهران می‌شود. هم‌زمان علی مصلحی به تهران اعلام می‌کند از نظر او طرح بدون اشکال است و می‌گوید: «گویا آقای دارابی فکر می‌کنند با نبود ایشان کار انجام نمی‌شود». عراقی در گزارشی که به مسئول برون مرزی وزارت اطلاعات در مورد اشکالی که دارابی به ارتباطات او با افراد محلی گرفته بود نوشت: «طرح دوستی من با خانم مسئول کرایهٌ وسایل نقلیه و خرج کردن 10هزار دلار اجباری بوده است». به‌دنبال کنسل کردن طرح توسط دارابی، آخوندزاده بسطی با تهران برای تعیین تکلیف تماس می‌گیرد. مسئولین وزارت اطلاعات در تهران تأکید می‌کنند که رفسنجانی خواهان اجرای این طرح است و روی انجام آن تأکید می‌کند. آخوندزاده بسطی، دارابی را از دور عملیاتی خارج کرده و مسئولیت ترور را به تیم مصلحی واگذار نمود. وی ضمن بررسی مجدد، طرح اول را (تهاجم به خانهٌ کاظم رجوی) با توجه به اشکالاتی که دارابی گرفته بود منتفی کرده و طرح سوم را به اجرا در می‌آورد. از این پس تروریستها به‌مدت یک‌هفته خانه و ترددات کاظم رجوی را به‌طور فشرده زیر نظر گرفته و مقدمات عملی کار را فراهم می‌کنند. طبق طرح، عملیات ترور توسط 3ماشین طراحی شده بود. - یک اتومبیل به فرماندهی شخص مصلحی که فرماندهی کل عملیات را نیز به‌عهده داشت. این تیم که از خودرو گلف استفاده می‌کرد، تیم آتش را تشکیل می‌داد. - اتومبیل دوم به فرماندهی سعید دانش که تیم پشتیبان را به‌عهده داشت. - اتومبیل سوم که قرار بود از صحنه فیلم تهیه کند. تروریستها در روز 4اردیبشهت از ساعت 9صبح خانهٌ کاظم رجوی را زیر نظر گرفتند. در ساعت11.15 دقیقه دکتر برای مراجعه به بانک از خانهٌ خارج می‌شود ولی از خودرو معمول خودش استفاده نمی‌کند و از اتومبیل دیگری استفاده می‌کند. مصلحی با ماشین گلف، این اتومبیل را از خانه تعقیب می‌کند. وقتی رجوی برای مراجعه به بانک پیاده می‌شود، تروریستها مطمئن می‌شوند که سرنشین این خودرو دکتر کاظم رجوی است. مصلحی با بی‌سیم بقیه ماشینها را هماهنگ می‌کند. دکتر پس از خروج از بانک در یک مغازه مدتی متوقف می‌شود، مصلحی تصور می‌کند که تعقیب آنها لو رفته و به‌همین خاطر دکتر از مغازه خارج نشده است. به‌طوری‌که ابتدا تصمیم می‌گیرد عقب‌نشینی کنند، اما در همین حین کاظم رجوی از مغازه خارج می‌شود و تروریستها ماموریتشان را ادامه می‌دهند. آرایش خودروهای تروریستها  در بازگشت کاظم رجوی به خانه، خودرو تیم سعید دانش در پشت ماشین کاظم رجوی قرار می‌گیرد و دو گلوله به طرف اتومبیل او شلیک می‌کند، گلولهٌ اول به انحراف می‌رود اما گلولهٌ دوم به خودرو اصابت کرده منحرف می‌شود، سومین ماشین تروریستها به‌سرعت به خودرو کاظم رجوی می‌کوبد. هم‌زمان خودرو مصلحی و سمیعی به سمت کاظم رجوی می‌آیند، او  به سمت چپ می‌پیچد و با یک درخت برخورد می‌کند، در تمام این مدت دست دکتر روی بوق ماشین بوده است. سپس دو تروریست از ماشین دانش پیاده شده و از دو طرف خودرو کاظم رجوی را به رگبار می‌بندند. با اندکی فاصله ماشین سوم از پشت کاظم رجوی آمده و به‌دنبال ماشین اول و دوم به حرکت ادامه می‌دهد. سلاح دشمن یوزی کالیبر9 با صداخفه‌کُن بوده است. کروکی زیر از صحنهٌ عملیات در گزارش 40صفحه‌یی به رفسنجانی آمده است:    معرفی تروریستها الف. دیپلومات تروریستها 1) آخونده‌زاده بسطی:  محمد مهدی آخوندزاده بسطی متولد1334 از دیپلومات تروریستهای وزارت خارجه، مدیرکل سیاسی و روابط بین‌المللی وقت وزارت خارجه بود، که مدتی نیز در کشورهای مختلف سمت سفیر داشته است. وی با پاسپورت خدمت به‌شمارهٌ006588 به سوئیس مسافرت می‌کرد. آخوندزاده بسطی که فرماندهی و هماهنگی ارگانهای مختلف در ژنو را به‌عهده داشت، در 8شهریور1368 برای ارزیابی طرح ترور به ژنو آمد و در 28فروردین1369 (6روز قبل از ترور) مجدداً با پرواز ایران‌ایر با بلیت شمارهٌ (831174 4261  096) وارد ژنو شد. در این پرواز سعید دانش و ناصر پورمیرزایی نیز حضور داشتند. وی به همراه هادی نجف‌آبادی در هتل اینترکنتینانتال که از قبل توسط کنسول رژیم در ژنو محمد ملائک رزو شده بود، مستقر شد. وی چند ساعت پس از عملیات با پرواز ایران‌ایر737 همراه هادی نجف‌آبادی به تهران بازگشتند. 2) محمدعلی هادی نجف‌آبادی: متولد1327 سفیر وقت رژیم در امارت متحدهٌ عربی با پاسپورت دیپلوماتیک006646 چند روز قبل از 4اردیبهشت، از ابوظبی به ژنو آمد و در همان هتل اینترکنتینانتال به آخوندزاده بسطی پیوست. وی در فاصلهٌ31 فروردین تا 4اردیبهشت تماسهای تلفنی متعددی با تهران داشته است و بعداز هر تماس با سیروس ناصری نمایندهٌ رژیم در دفتر سازمان ملل در ژنو ارتباط می‌گرفته است.  3) سیروس ناصری:متولد1334 تهران ، نمایندهٌ  رژیم در دفتر سازمان ملل در ژنو در زمان ترور پروفسور کاظم. سیروس ناصری شخصاً کینهٌ عمیقی از دکتر رجوی به‌دل داشت. چرا که همهٌ دجالگریهای رژیم را در سازمان ملل ژنو خنثی می‌کرد و ماهیت دیپلومات تروریستهای رژیم از جمله سیروس ناصری را برملا می‌کرد. این مزدور به‌دنبال محکوم شدن رژیم در کمیسیون حقوق بشر، دکتر کاظم را علناً‌تهدید کرد و گفت "خواهی دید! می‌کشیمت".   4) کریم آبادی: کنسول وقت رژیم در ژنو، سلاح تروریستها را با استفاده از محموله‌های دیپلوماتیک تأمین کرده بود و بلیتهای آنها را برای بازگشت به تهران رزرو کرده بود. قابل توجه این‌که مقاومت ایران در همان زمان نوار مکالمهٌ کریم آبادی با یکی از تروریستها راجع به شهادت دکتر کاظم را افشا نمود. ب- تروریستها: اسامی تروریستها، اسامی است که با آن نام پاسپورت برایشان صادر و به ژنو مسافرت کرده‌اند. 1) علی مصلح عراقی فرماندهٌ نظامی ترور در صحنه: متولد1326 تهران با پاسپورت خدمت 056503 به ژنو مسافرت کرد. وی که ابتدا معاون عملیات بود بعداز مخالفت دارابی با انجام ترور، به‌عنوان فرماندهٌ عملیات مشخص شد و روز قبل‌از عملیات (3اردیبهشت) به هتلی که محمد رضوانی از قبل در آن اقامت داشت رفت و با او در آنجا ساکن شد. در ساعت13.50 روز 4اردیبهشت69 بلافاصله بعداز جنایت، وی با پرواز سوئیس‌ایر شمارهٌ434از فرودگاه ژنو همراه با رضوانی، علیرضا همدانی بیانی و ناصر پورمیرزایی، به‌قصد وین پرواز کرده‌اند.  2) سعید دانش متولد سال1333 تهران است. وی با پاسپورت خدمت به شمارهٌ0642393 که در تاریخ 20فروردین69 صادر شده بود در روز 21فروردین69 با پرواز ایران‌ایر و همراه با صمدی، رضوانی، بیانی همدانی، پورشفیعی و پورمیرزایی به ژنو وارد شد. شماره بلیت هواپیمایی وی 8919604261096 بود. جالب است که اکثر پاسپورتهای خدمت در یک روز یعنی 20فروردین69صادر شده بود. دانش بعداز عملیات با پرواز734 ایران‌ایر به تهران بازگشت. در پرواز سوئیس‌ایر به وین هم یک صندلی برای وی رزرو شده بود که از آن استفاده نکرد. 3) علیرضا بیانی همدانی متولد1337 تهران که پاسپورت خدمت064399 و با شمارهٌ بلیت0964261960890 در روز 21فروردین با پرواز ایران‌ایر وارد ژنو شد. وی بعد از ترور بلافاصله  در ساعت13.50 با پروازSR434  از فرودگاه ژنو به‌قصد وین پرواز کرد.  4) محسن پورشفیعی متولد1337 خوانسار با پاسپورت خدمت043782 که در 13تیرماه1366 صادر شده بود در همان روز 21فروردین وارد ژنو شد. شمارهٌ بلیت  پورشفیعی (889 960 4261 096) بود. وی همراه پورمیرزایی اتاق شمارهٌ16 هتل لارزیدانس دوسالو در ویریهٌ ژنو را برای 29فروردین تا 8اردیبهشت رزو کرد. روز 31فروردین، میرزایی به هتل اطلاع می‌دهد که پورشفیعی امروز هتل را به قصد برن ترک کرده است. شفیعی در 11اردیبهشت به هتل زنگ می‌زند و می‌گوید به اشتباه کلید اتاق هتل را با خودش برده است برای دادن آن و تصفیهٌ حساب می‌آید. اما دیگر بر نمی‌گردد و بعداز 24آوریل در اتاق آنها همان غذایی بود که در اتومبیل گلف مورد استفاده در صحنهٌ ترور کشف شده بود. 5) ناصر پورمیرزایی متولد سال1335 تهران با پاسپورت خدمت064388 صادره در 20فروردین69. وی در روز 21فروردین69 همراه با صمدی، رضوانی، بیانی همدانی، پورشفیعی و دانش به ژنو وارد شده است. شمارهٌ بلیت هواپیما (887 960 4261 096) بوده است. وی بعداز جنایت ترور در ساعت13.50 روز ترور با پرواز سوئیس‌ایر433 از فرودگاه ژنو، به‌قصد وین پرواز کرد.  6) یدالله صمدی متولد1337 تهران با پاسپورت خدمت 060198 صادره از تهران در 24مهر سال68به سوئیس سفر می‌کرد. وی به‌محض دریافت پاسپورت در 68/7/24 برای شناسایی به ژنو سفر کرده بود. سفر بعدی صمدی در 11بهمن69 به‌همراه سعید همتی، صادق بابایی، محمود سجادیان، محمودرضا جزایری، و علی هادوی بود که توطئهٌ ترور ناکام ماند. سفر سوم وی به ژنو در روز 21فروردین69 با ایران ایر و با شمارهٌ بلیت هواپیما (892 960 4261 096) بوده است. مسئولیت صمدی تهیهٌ امکانات ترور از جمله کرایهٌ ماشینها بوده است. 7) محمد سعید رضوانی تاریخ تولد1345 با پاسپورت خدمت064394 صادره در 20فروردین69 با پرواز تهران - ژنو ایران‌ایر 21فروردین69 و با بلیت شمارهٌ (888  960 4261  096) وارد ژنو شد.  وی نیز مانند شماری دیگر از تروریستها همان روز عملیات ژنو را به قصد وین ترک کرد. خودرو دوم تروریستها توسط رضوانی کرایه شده بوده است. 8) سعید همتی متولد1327 تهران با پاسپورت خدمت058833 صادره از تهران در تاریخ 8شهریور68  وی جزو تیم ترور بهمن68 بود که در 11بهمن68 با پرواز ایران‌ایر به ژنو رفت. 9) صادق بابایی متولد1337 تهران با پاسپورت خدمت056543 صادره از تهران در 27اردیبهشت68 بابائی جزو تیم ترور بهمن68 بود که در 11بهمن68 به ژنو رفت. 10) علی هادوی متولد1336 گرگان با پاسپورت خدمت062592 صادره از تهران 9بهمن68. علی هادوی جزو تیم ترور بهمن68 بود که در 11بهمن68 به ژنو رفت. 11) محمدرضا جزایری متولد1337 قم با شمارهٌ پاسپورت خدمت032014 صادره از تهران در 20تیر64. وی جزو تیم ترور بهمن68 بود که در 11بهمن68 به ژنو رفت 12) محمود سجادیان متولد1337 تهران با پاسپورت خدمت60348 صادره در تاریخ 2آبان 1368 وی جزو تیم ترور بهمن68 بود که در 11بهمن68 به ژنو رفت. 13) علی کمالی متولد1335 تهران با پاسپورت خدمت056540 صادره در تاریخ 26اردیبهشت68 تهران. وی در 26مهر68 دو روز بعداز یدالله صمدی با پرواز مستقیم ایران‌ایر وارد ژنو شد و به صمدی پیوست و تا 30مهر68 در هتل آدریس ژنو بودند و بعد به هتل مدرن رفته و تا 4آبان68 در ژنو بودند.</ref>


دستگیری دو قاتل کاظم رجوی در فرانسه و استرداد آنها به ایران
دستگیری دو قاتل کاظم رجوی در فرانسه و استرداد آنها به ایران
خط ۶۵۳: خط ۶۵۳:
این دو نفر با هویتهایی به‌نام احمد طاهری با پاسپورت ایرانی به شماره3049434 و محسن شریفی اصفهانی با پاسپورت ایرانی به شمارهٌ 3798086 به‌وسیله یک مرسدس بنز با پلاک آلمانیHHJH2448 به فرانسه وارد شدند.
این دو نفر با هویتهایی به‌نام احمد طاهری با پاسپورت ایرانی به شماره3049434 و محسن شریفی اصفهانی با پاسپورت ایرانی به شمارهٌ 3798086 به‌وسیله یک مرسدس بنز با پلاک آلمانیHHJH2448 به فرانسه وارد شدند.


در تاریخ 15نوامبر92 (24آبان 71) فرانسه این دو نفر را دستگیر کرد. البته دستگیر شدگان در واقع 12نفر بودند. اما با دخالت علی آهنی سفیر وقت رژیم در فرانسه 10نفر از آنها آزاد شدند، ولی به درخواست شاتلن، قاضی تحقیق سوئیس برای علی کمالی (با نام پاسپورتی شریف اصفهانی) و محمود سجادیان (با نام پاسپورتی احمد طاهری)، حکم بازداشت صادر شد.<ref>این افراد طی هفته‌های قبل از بازداشت وارد آلمان شده بودند. آنها در ارتباط با یک شرکت ایرانی هومن  به‌نام یحیی درم‌گزین در آخن بودند. یحیی درم‌گزین متولد دیماه1334 تهران از مأموران سابقه‌دار وزارت اطلاعات بود که از سال1366 در آلمان اقامت داشت.</ref> قاضی سوئیسی مسئول تحقیق در سال 1376رسماً «یک مقام بلندپایهٌ دولت ایران» را در پشت این عملیات تروریستی معرفی کرد. دوماه بعداز ترور، پلیس سوئیس در یک گزارش 52صفحه‌یی پیرامون این جنایت اعلام کرد: «ما عمیقاً یقین داریم که یک یا چند سرویس رسمی ایران مستقیماً در قتل آقای کاظم رجوی دست داشته‌اند»<ref>اطلاعیهٌ مطبوعاتی قاضی تحقیق رولان شاتلن، 22ژوئن 1990 «در حال حاضر مقامات پلیس مسئول پیگیری تحقیقات، شواهد و مدارکی جمع‌آوری نموده‌اند که اجازه می‌دهد دست داشتن یک یا چند سرویس رسمی ایران در ترور آقای کاظم رجوی تأیید گردد».  گزارش 52 صفحه‌یی پلیس سوئیس، ژوئن1990 «در این مرحله از تحقیقات و با توجه به وقایع فوق که نه به تصادف بلکه به معجزه بستگی دارند، ما عمیقاً‌یقین داریم که یک یا چند سرویس رسمی ایران مستقیماً‌در قتل آقای کاظم رجوی دخالت داشته‌اند».  احضار دیپلومات  جمهوری اسلامی توسط دولت سوئیس خبرگزاری فرانسه 22ژوئن90: قاضی رولان شاتلن اعلام کرد که "یک یا چند سرویس رسمی ایران مستقیماً در قتل کاظم رجوی نمایندهٌ مقاومت ایران در اروپا دست داشته‌اند". وی می‌نویسد که تحقیقات به این نتیجه رسید که سیزده نفر "که همگی با پاسپورتهای سرویس ایران که عنوان "در حال مأموریت" در آن ثبت شده بود، به صورت تنگاتنگی در این قضیه شرکت داشته‌اند. نمایندهٌ وزارت امور خارجه سوئیس ضمن احضار یک دیپلومات ایرانی به او گفت که دولت سوئیس اتهاماتی که متوجه برخی از سرویسهای رسمی ایران شده‌اند را تجزیه و تحلیل خواهد کرد و در صورت لزوم اقداماتی که در چنین مواردی اجباری است، را اتخاذ خواهد کرد. وی منتفی نمی‌داند که "در صورتی که برایش مسلم شود که دیپلوماتهایی که اعتبارنامه گرفته‌اند و یا کارکنان ایرانی که در سوئیس به کار اشتغال دارند، در این قضیه دست داشته‌اند، به نتیجه‌گیری مناسب بپردازد". وی افزود: "از 10 تا 24آوریل "کماندوهایی" وارد سوئیس شدند" و در خلال آن عاملین قتل، قربانیشان را تحت نظر قرار دادند". شاتلن اشاره نمود که تحقیقاتی که با همکاری پلیسهای خارجی انجام گرفته است، ثابت نموده که روابط تنگاتنگی بین قضیه کوپه و قتلهای دیگر که در سالهای اخیر در اروپا انجام گرفته‌اند، وجود دارد».</ref>
در تاریخ 15نوامبر92 (24آبان 71) فرانسه این دو نفر را دستگیر کرد. البته دستگیر شدگان در واقع 12نفر بودند. اما با دخالت علی آهنی سفیر وقت رژیم در فرانسه 10نفر از آنها آزاد شدند، ولی به درخواست شاتلن، قاضی تحقیق سوئیس برای علی کمالی (با نام پاسپورتی شریف اصفهانی) و محمود سجادیان (با نام پاسپورتی احمد طاهری)، حکم بازداشت صادر شد.<ref group="پاورقی">این افراد طی هفته‌های قبل از بازداشت وارد آلمان شده بودند. آنها در ارتباط با یک شرکت ایرانی هومن  به‌نام یحیی درم‌گزین در آخن بودند. یحیی درم‌گزین متولد دیماه1334 تهران از مأموران سابقه‌دار وزارت اطلاعات بود که از سال1366 در آلمان اقامت داشت.</ref> قاضی سوئیسی مسئول تحقیق در سال 1376رسماً «یک مقام بلندپایهٌ دولت ایران» را در پشت این عملیات تروریستی معرفی کرد. دوماه بعداز ترور، پلیس سوئیس در یک گزارش 52صفحه‌یی پیرامون این جنایت اعلام کرد: «ما عمیقاً یقین داریم که یک یا چند سرویس رسمی ایران مستقیماً در قتل آقای کاظم رجوی دست داشته‌اند»<ref group="پاورقی">اطلاعیهٌ مطبوعاتی قاضی تحقیق رولان شاتلن، 22ژوئن 1990 «در حال حاضر مقامات پلیس مسئول پیگیری تحقیقات، شواهد و مدارکی جمع‌آوری نموده‌اند که اجازه می‌دهد دست داشتن یک یا چند سرویس رسمی ایران در ترور آقای کاظم رجوی تأیید گردد».  گزارش 52 صفحه‌یی پلیس سوئیس، ژوئن1990 «در این مرحله از تحقیقات و با توجه به وقایع فوق که نه به تصادف بلکه به معجزه بستگی دارند، ما عمیقاً‌یقین داریم که یک یا چند سرویس رسمی ایران مستقیماً‌در قتل آقای کاظم رجوی دخالت داشته‌اند».  احضار دیپلومات  جمهوری اسلامی توسط دولت سوئیس خبرگزاری فرانسه 22ژوئن90: قاضی رولان شاتلن اعلام کرد که "یک یا چند سرویس رسمی ایران مستقیماً در قتل کاظم رجوی نمایندهٌ مقاومت ایران در اروپا دست داشته‌اند". وی می‌نویسد که تحقیقات به این نتیجه رسید که سیزده نفر "که همگی با پاسپورتهای سرویس ایران که عنوان "در حال مأموریت" در آن ثبت شده بود، به صورت تنگاتنگی در این قضیه شرکت داشته‌اند. نمایندهٌ وزارت امور خارجه سوئیس ضمن احضار یک دیپلومات ایرانی به او گفت که دولت سوئیس اتهاماتی که متوجه برخی از سرویسهای رسمی ایران شده‌اند را تجزیه و تحلیل خواهد کرد و در صورت لزوم اقداماتی که در چنین مواردی اجباری است، را اتخاذ خواهد کرد. وی منتفی نمی‌داند که "در صورتی که برایش مسلم شود که دیپلوماتهایی که اعتبارنامه گرفته‌اند و یا کارکنان ایرانی که در سوئیس به کار اشتغال دارند، در این قضیه دست داشته‌اند، به نتیجه‌گیری مناسب بپردازد". وی افزود: "از 10 تا 24آوریل "کماندوهایی" وارد سوئیس شدند" و در خلال آن عاملین قتل، قربانیشان را تحت نظر قرار دادند". شاتلن اشاره نمود که تحقیقاتی که با همکاری پلیسهای خارجی انجام گرفته است، ثابت نموده که روابط تنگاتنگی بین قضیه کوپه و قتلهای دیگر که در سالهای اخیر در اروپا انجام گرفته‌اند، وجود دارد».</ref>


آزادی تروریستها و پس دادن آنها به جمهوری اسلامی
آزادی تروریستها و پس دادن آنها به جمهوری اسلامی


شاتلن قاضی سوئیسی پروندهٌ کاظم رجوی چندین بار رسماً از فرانسه خواست تا قاتلین کاظم رجوی را برای محاکمه در سوئیس به این کشور پس دهد. اما دولت وقت فرانسه تحت‌نام «منافع ملی» از این کار سر باز زد. در آخرین روزهای سال1993 (دیماه1372) یک هیأت سه‌نفره از جمهوری اسلامی به ریاست حجازی رئیس عملیات ویژهٌ دفتر خامنه‌ای (بالاترین نفر هماهنگ‌کنندهٌ ترروها و قتلهای زنجیره‌یی)، حسین تقوی معاونت برون‌مرزی اطلاعات و علیرضا معیری مشاور سیاسی رفسنجانی (سفیر جمهوری اسلامی در فرانسه در دوره بعد) از تهران به پاریس آمدند و بعداز یک معامله در 8دیماه72 این دو تروریست را با خود به تهران بردند. در 29دسامبر (8دی)، وزارت خارجه طی یادداشتی به سوئیس اطلاع داد که به‌دلیل منافع عالی کشور فرانسه دو ایرانی به سوئیس<ref>ماهنامهٌ آلمانی تروریسموس، ارگان بنیاد تحقیق در مورد تروریسم، دسامبر1991 از زمان سقوط سلطنت در تهران، سوئیس به‌عنوان "سرپل" اروپایی برای سرویسهای اطلاعاتی ایران به‌شمار می‌رود. تشکیل این سرپل به زمان امام خمینی برمی‌گردد. این سرپل طی سالها هم‌چنان گسترش یافته و امروز یک مرکز لجستیکی قابل توجه دراختیار دارد. یک ساختمان بدون نام در ژنو در خیابان شماپتی‌ساکنکس شمارهٌ28، نه چندان دور از هتل اینترکنتینتال که سرویس اطلاعاتی ایران واواک (مخفف وزارت اطلاعات و امنیت کشور) در آن مستقر است.  قبل از جنگ خلیج مقامهای آمریکایی این محل را یک مرکز محوری واقعی که مهمترین محل تصمیم‌گیری برای اعمال سوءقصد و اعدام مخالفین است تلقی کردند. آمریکاییها  چندین بار زنگ خطر را به صدا درآورده‌بودند. در سال1988 آنها سعی کردند از قبول‌کردن استوارنامهٌ سید محمود ملائک به‌عنوان سفیر ایران در برن جلوگیری کنند. این فرد ضمناً یکی از عوامل گروگانگیری دیپلوماتهای آمریکایی در سال1979 در تهران می‌باشد. سال گذشته ایالات متحده به صورت دیپلوماتیک نارضایتی خود از عدم تمایل سوئیس مبنی بر محکومیت ایران بعد از ترور کاظم رجوی، برادر و سخنگوی رهبر مجاهدین خلق مسعود رجوی در ژنو را ابراز کرد.  در روز 22ژوئن1990 استدلالات رولن شاتلن قاضی تحقیقاتی سوئیسی که با پروندهٌ کاظم رجوی به‌عنوان فشاری بر مقامات دولتی ایران محسوب می‌شود. بعد از دو ماه فعالیت برای کشف جریان، قاضی کانتون‌وود توانست ثابت کند که این مخالف ایرانی چگونه به‌قتل رسیده است. مجموعاً 13نفر در عملیات شرکت داشته‌اند که اولین مأموریتشان را به‌نام مأموریت "شناسایی" در سال1989 شروع کرده بودند. تمام اشخاص شرکت‌کننده در آن، پاسپورت خدمت ایرانی با علامت: "مأمورین ویژه" در اختیار داشتند که اغلب آنان در هتلهای ژنو زندگی می‌کردند.</ref>مسترد نخواهند شد.
شاتلن قاضی سوئیسی پروندهٌ کاظم رجوی چندین بار رسماً از فرانسه خواست تا قاتلین کاظم رجوی را برای محاکمه در سوئیس به این کشور پس دهد. اما دولت وقت فرانسه تحت‌نام «منافع ملی» از این کار سر باز زد. در آخرین روزهای سال1993 (دیماه1372) یک هیأت سه‌نفره از جمهوری اسلامی به ریاست حجازی رئیس عملیات ویژهٌ دفتر خامنه‌ای (بالاترین نفر هماهنگ‌کنندهٌ ترروها و قتلهای زنجیره‌یی)، حسین تقوی معاونت برون‌مرزی اطلاعات و علیرضا معیری مشاور سیاسی رفسنجانی (سفیر جمهوری اسلامی در فرانسه در دوره بعد) از تهران به پاریس آمدند و بعداز یک معامله در 8دیماه72 این دو تروریست را با خود به تهران بردند. در 29دسامبر (8دی)، وزارت خارجه طی یادداشتی به سوئیس اطلاع داد که به‌دلیل منافع عالی کشور فرانسه دو ایرانی به سوئیس<ref group="پاورقی">ماهنامهٌ آلمانی تروریسموس، ارگان بنیاد تحقیق در مورد تروریسم، دسامبر1991 از زمان سقوط سلطنت در تهران، سوئیس به‌عنوان "سرپل" اروپایی برای سرویسهای اطلاعاتی ایران به‌شمار می‌رود. تشکیل این سرپل به زمان امام خمینی برمی‌گردد. این سرپل طی سالها هم‌چنان گسترش یافته و امروز یک مرکز لجستیکی قابل توجه دراختیار دارد. یک ساختمان بدون نام در ژنو در خیابان شماپتی‌ساکنکس شمارهٌ28، نه چندان دور از هتل اینترکنتینتال که سرویس اطلاعاتی ایران واواک (مخفف وزارت اطلاعات و امنیت کشور) در آن مستقر است.  قبل از جنگ خلیج مقامهای آمریکایی این محل را یک مرکز محوری واقعی که مهمترین محل تصمیم‌گیری برای اعمال سوءقصد و اعدام مخالفین است تلقی کردند. آمریکاییها  چندین بار زنگ خطر را به صدا درآورده‌بودند. در سال1988 آنها سعی کردند از قبول‌کردن استوارنامهٌ سید محمود ملائک به‌عنوان سفیر ایران در برن جلوگیری کنند. این فرد ضمناً یکی از عوامل گروگانگیری دیپلوماتهای آمریکایی در سال1979 در تهران می‌باشد. سال گذشته ایالات متحده به صورت دیپلوماتیک نارضایتی خود از عدم تمایل سوئیس مبنی بر محکومیت ایران بعد از ترور کاظم رجوی، برادر و سخنگوی رهبر مجاهدین خلق مسعود رجوی در ژنو را ابراز کرد.  در روز 22ژوئن1990 استدلالات رولن شاتلن قاضی تحقیقاتی سوئیسی که با پروندهٌ کاظم رجوی به‌عنوان فشاری بر مقامات دولتی ایران محسوب می‌شود. بعد از دو ماه فعالیت برای کشف جریان، قاضی کانتون‌وود توانست ثابت کند که این مخالف ایرانی چگونه به‌قتل رسیده است. مجموعاً 13نفر در عملیات شرکت داشته‌اند که اولین مأموریتشان را به‌نام مأموریت "شناسایی" در سال1989 شروع کرده بودند. تمام اشخاص شرکت‌کننده در آن، پاسپورت خدمت ایرانی با علامت: "مأمورین ویژه" در اختیار داشتند که اغلب آنان در هتلهای ژنو زندگی می‌کردند.</ref>مسترد نخواهند شد.


سوئیس به این اقدام فرانسه<ref>روزنامهٌ فرانسوی پاریزین 18دی72:  گزارش پلیس امنیت استان وود اطمینان می‌دهد که یک یا چند سرویس رسمی (رژیم ایران) به‌طور غیرمستقیم در قتل کاظم رجوی دست دارند. پلیس که مطئمن است سرویسهای مخفی ایران در این جریان عمل کرده‌اند به کیس یک دیپلومات ایرانی که در امارات متحده عربی خدمت می‌کرد، توجه خاص نشان می‌دهد. این مرد در روزهای قبل از سوءقصد علیه رجوی در ژنو به‌سر می‌برد. هادی نجف‌آبادی از هتل اینترکنتینانتال یک سری تلفن به تهران و بعد به هیأت نمایندگی ایران در سازمان ملل یا مستقیماً به سفیر سیروس ناصری زده بود.</ref>اعتراض کرد و به دادگاه عالی فرانسه برای این نقض حقوق بین‌المللی شکایت کرد. دادگاه عالی فرانسه به این درخواست در 2آذر73 رسیدگی و اعلام کرد که فرانسه<ref>خبرگزاری فرانسه 14دی72:  «امروز قاضی تحقیق مسئول پرونده قتل کاظم رجوی فاش کرد، که سوئیس در سه نوبت خود را برای انتقال دو ایرانی آماده کرده بود، اما هر بار پاریس در آخرین لحظات استرداد اعلام شده را لغو کرده بود. آخرین تدارک در این زمینه، بنابه توضیح رولان شاتلن به 7دی برمی‌گردد.  هر بار، مقامات سوئیسی نیروهای امنیتی قابل توجهی را در مرز ژنو که قرار بود در آن جا تحویلگیری این دو نفر صورت بگیرد، مستقر کرده بودند. مترجمین استخدام شده و سلولهای زندان آماده شده بودند.  وی ضمن ابراز تأسف از تصمیم فرانسه مبنی بر خودداری از استرداد به خبرگزاری سوئیس گفت: "با گذشت عمر، آدم فیلسوف می‌شود".  در همین رابطه شورای کشور فرانسه اقدام دولت این کشور را تقبیح کرد روزنامهٌ لیبراسیون 29آذر 1373، درمقاله‌یی تحت عنوان «بی‌غیرتی و دیپلوماسی موازی» نوشت: شورای کشور چنین نتیجه گرفت که «منافع عالی دولت» که از طرف دولت فرانسه ارائه گشته بر هیچ منطقی استوار نبوده است و دقیقاً به‌همین خاطر کادوی نوئل که با تحویل دو تبعه‌اش به ایران داده شد، بیشتر شبیه یک تداخل دیپلوماسی موازی پاسکوا با سرویسهای پلیس او و یا ملغمه‌یی از عملکردهای مدل پاسکوا بود.</ref>نمی‌بایست تروریستهای متهم به قتل کاظم رجوی را به ایران می‌فرستاد.<ref>مجلهٌ تایم 21مارس1994: تحقیقگران سوئیسی اکنون تردیدی ندارند که تعدادی از اعضای جوخهٌ ترور و هم‌چنین دو دیپلومات ایرانی که مظنون به شرکت در این قتل هستند، در این هواپیما بودند. چک‌لیست مسافران با دفاتر ثبت هتلها و اسناد پلیس سرانجام به این منجر شد که 13نفر که گمان می‌رود در این قتل شرکت داشته باشند، احراز هویت شوند. همهٌ آنها با پاسپورتهای جدید خاص کارمندان دولت به سوئیس آمده بودند و بسیاری از این پاسپورتها در یک تاریخ در تهران صادر شده بود.  اکثر آنها آدرس خود را شمارهٌ40 خیابان کریم‌خان داده بودند که یک ساختمان متعلق به وزارت اطلاعات است. همهٌ 13نفر با پروازهای ایران‌ایر به سوئیس آمدند و بلیطشان در یک روز و با شماره‌های مسلسل صادر شده بود. سوئیس برای آنها در تاریخ 15ژوئن1990 حکم جلب بین‌المللی صادر کرد. فراخوان اکثریت اعضای پارلمان سوئیس خبرگزاری آسوشیتدپرس 12ژوئن97: دستگاه قضایی سوئیس بایستی به‌نحوی مناسب و شایسته قاتلان مخالف ایرانی کاظم رجوی را ولو به صورت غیابی محاکمه نماید و در زمینهٌ سیاسی، سوئیس بایستی رفتار سختگیرانه‌تری در قبال ایران داشته باشد. این خواستهٌ 116عضو مجلس شورای ملی است که در بیانیه‌یی که امروز علنی کردند، عنوان شده است.  روز قبل، قاضی تحقیق استان وو، رولان شاتلن اشاره کرده بود که قضیهٌ «میکونوس» در آلمان باعث راه‌اندازی مجدد تحقیقات در مورد قتل کاظم رجوی که 7سال پیش در کوپه رخ داد، شده است. این بیانیه که توسط 116پارلمانتر امضا شده است، طی یک کنفرانس مطبوعاتی مشترک در برن ارائه گردید. برگزارکنندگان «نمایندگی شورای ملی مقاومت ایران در سوئیس» و نمایندگان مجلس ملی ویکتور روفی (سوسیالیست استان وو)، اوژن داوید (دمکرات مسیحی استان سن کرانه) و لوتزی اشتام (رادیکال استان آرگاو) بودند.  </ref>
سوئیس به این اقدام فرانسه<ref>روزنامهٌ فرانسوی پاریزین 18دی72:  گزارش پلیس امنیت استان وود اطمینان می‌دهد که یک یا چند سرویس رسمی (رژیم ایران) به‌طور غیرمستقیم در قتل کاظم رجوی دست دارند. پلیس که مطئمن است سرویسهای مخفی ایران در این جریان عمل کرده‌اند به کیس یک دیپلومات ایرانی که در امارات متحده عربی خدمت می‌کرد، توجه خاص نشان می‌دهد. این مرد در روزهای قبل از سوءقصد علیه رجوی در ژنو به‌سر می‌برد. هادی نجف‌آبادی از هتل اینترکنتینانتال یک سری تلفن به تهران و بعد به هیأت نمایندگی ایران در سازمان ملل یا مستقیماً به سفیر سیروس ناصری زده بود.</ref>اعتراض کرد و به دادگاه عالی فرانسه برای این نقض حقوق بین‌المللی شکایت کرد. دادگاه عالی فرانسه به این درخواست در 2آذر73 رسیدگی و اعلام کرد که فرانسه<ref>خبرگزاری فرانسه 14دی72</ref>نمی‌بایست تروریستهای متهم به قتل کاظم رجوی را به ایران می‌فرستاد.<ref>مجلهٌ تایم 21مارس1994</ref>


بازگشایی پروندهٌ قتل کاظم رجوی
بازگشایی پروندهٌ قتل کاظم رجوی
خط ۶۹۳: خط ۶۹۳:
محمدحسین نقدی عضو و نمایندهٌ شورای ملی مقاومت در ایتالیا در ساعت9.30 روز 25اسفند71 در حالی‌که عازم محل کارش بود در میدان البا شهر رم توسط دو تروریست جمهوری اسلامی که سوار بر یک موتور بودند مورد سوءقصد قرار گرفت و به قتل رسید.
محمدحسین نقدی عضو و نمایندهٌ شورای ملی مقاومت در ایتالیا در ساعت9.30 روز 25اسفند71 در حالی‌که عازم محل کارش بود در میدان البا شهر رم توسط دو تروریست جمهوری اسلامی که سوار بر یک موتور بودند مورد سوءقصد قرار گرفت و به قتل رسید.


محمدحسین نقدی تیرماه1360 به‌عنوان کاردار سفارت رژیم در ایتالیا منصوب شد، اما 8ماه بعد یعنی در اسفند1360 وی سفارت را ترک کرد و به صفوف مقاومت ایران پیوست و عضو هیأت نمایندگی شورای‌ملی مقاومت در ایتالیا و سپس از سال63 نمایندهٌ مسئول شورا در این کشور شد.<ref>مجاهدین در پاسخ به چرایی تصمیم به ترور نقدی می‌گویند: نقدی پس از پيوستن به شوراي ملي مقاومت همه تلاش خود را در ايتاليا وقف روشن كردن طبقه سياسي ايتاليا نسبت به فاجعه اي كه در ايران ميگذشت وحمايت از مدافعين ايراني دمكراسي وحقوق بشر يعني شوراي ملي مقاومت نمود. او توانست حمايت بسياري از احزاب وشخصيتهاي سياسي و پارلمان اين كشور را از برنامه هاي شورا جلب كند. آخرين اقدام وي بيانيه رسمي بود كه از كميسيون خارجي مجلس ايتاليا صادر شد و از دولت ايتاليا خواست كه مذاكرات رسمي خود را با شوراي ملي مقاومت آغاز نمايد. و به همین دلیل هم کاندید ترور از سوی جمهوری اسلامی گردید.</ref>
محمدحسین نقدی تیرماه1360 به‌عنوان کاردار سفارت رژیم در ایتالیا منصوب شد، اما 8ماه بعد یعنی در اسفند1360 وی سفارت را ترک کرد و به صفوف مقاومت ایران پیوست و عضو هیأت نمایندگی شورای‌ملی مقاومت در ایتالیا و سپس از سال63 نمایندهٌ مسئول شورا در این کشور شد.<ref group="پاورقی">مجاهدین در پاسخ به اینکه چرا رژیم ایران تصمیم به ترور نقدی گرفت می‌گویند: نقدی پس از پيوستن به شوراي ملي مقاومت همه تلاش خود را در ايتاليا وقف روشن كردن طبقه سياسي ايتاليا نسبت به فاجعه اي كه در ايران ميگذشت وحمايت از مدافعين ايراني دمكراسي وحقوق بشر يعني شوراي ملي مقاومت نمود. او توانست حمايت بسياري از احزاب وشخصيتهاي سياسي و پارلمان اين كشور را از برنامه هاي شورا جلب كند. آخرين اقدام وي بيانيه رسمي بود كه از كميسيون خارجي مجلس ايتاليا صادر شد و از دولت ايتاليا خواست كه مذاكرات رسمي خود را با شوراي ملي مقاومت آغاز نمايد. و به همین دلیل هم کاندید ترور از سوی جمهوری اسلامی گردید.</ref>


فتوای ترور
فتوای ترور
خط ۷۰۵: خط ۷۰۵:
این منابع می‌گویند در دیماه70 محمدحسین نجفی تحت عنوان مشاور ولایتی وزیر خارجهٌ جمهوری اسلامی در امور افاغنه به اتفاق یکی از مسئولین وزارت اطلاعات به‌نام جواد ( بعنوان محافظ نجفی) در یک سفر غیررسمی به آلمان، سوئیس، اطریش و ایتالیا برای مدتی در رم در هتل موندیان به‌طور ناشناس اقامت کرد. هتل موندیان نزدیک منزل محمدحسین نقدی قرار داشت و هدف نجفی و نفر همراهش کسب اطلاعات در مورد نقدی بود.
این منابع می‌گویند در دیماه70 محمدحسین نجفی تحت عنوان مشاور ولایتی وزیر خارجهٌ جمهوری اسلامی در امور افاغنه به اتفاق یکی از مسئولین وزارت اطلاعات به‌نام جواد ( بعنوان محافظ نجفی) در یک سفر غیررسمی به آلمان، سوئیس، اطریش و ایتالیا برای مدتی در رم در هتل موندیان به‌طور ناشناس اقامت کرد. هتل موندیان نزدیک منزل محمدحسین نقدی قرار داشت و هدف نجفی و نفر همراهش کسب اطلاعات در مورد نقدی بود.


در فروردین سال71 اکبر خوشکوش<ref>اکبر خوشکوش مشاور عملیاتی سرمدی معاون وقت امنیت وزارت اطلاعات (جانشین سعید امامی) در زمان دری نجف‌آبادی بود. وی از لمپنهای یاخچی‌آباد تهران و از دوستان سعید حجاریان و عباس عبدی است. از بهمن سال57 با سعید حجاریان در کمیته به‌فعالیت پرداخت و از سال58 از کسانی بود که حملات چماقداران علیه مجاهدین را در تهران سازمان می‌داد. از بهمن59 در کمیتهٌ نازی‌آباد شکنجه و بازجویی از هواداران مجاهدین را شروع کرد و بعداز 30خرداد از شکنجه‌گران زندان اوین شد. به توصیهٌ لاجوردی بعداز تشکیل وزارت اطلاعات خوشکوش به این وزارتخانه منتقل شد و در تیمهای ضربت (تروریستی) معاونت خارجی قرار گرفت. در قتلهای زنجیره‌یی فاش شد: «اکبر خوشکوش از جمله کسانی است که در وزارت اطلاعات به «فرنگی کاری» معرو ف هستند و در ترورهای خارج کشور دست دارد».</ref>از  تروریستهای وزارت اطلاعات به‌همراه منصور آهنی<ref>منصور آهنی عضو تیمهای ترور وزارت اطلاعات است که در سال70 به کانادا فرستاده شد و متقاضی پناهندگی شد. جمهوری اسلامی در صدد بود از امکانات پناهندگی برای کارهای تروریستی خود در خارج استفاده کند. چند سال بعد روزنامهٌ گلوب اندمیل کانادا در21 آذرماه77 نوشت: «شش سال پیش منصور آهنی، تلفنی از مربی سابقش رئیس جوخهٌ آدمکشی ایران دریافت کرد. تماس تلفنی از ایران درست چند هفته پس از این که منصور آهنی رسماً در دادگاهی در تورنتو درخواست پناهندگی کرده بود صورت گرفت. تاآن زمان آقای آهنی که توسط یک شاخهٌ ویژهٌ دولت ایران برای کشتن آموزش دیده بود در آپارتمانی در دان میلز با همسرش و دو مردی که در مرکز پناهندگان ملاقات کرده بود، مستقر شده بود. او در برگرکینگز در مرکز تورنتو همبرگر درست می‌کرد.  تلفن کننده فارسی حرف می‌زد. او گفت جای آقای آهنی خالی است و می‌خواهد او را دوباره در اروپا در جایی دنج ببیند. تلفن‌کننده نیازی نداشت خود را معرفی کند.  او صدا را می‌شناخت. او علی‌اکبر بود که برای سرویسهای اطلاعاتی غربی تحت نام اکبر خوشکوش شناخته می‌شود. آقای خوشکوش در ایران معروف بود. او رئیس جوخه‌های قتل در خارج بود.  هفت سال پیش در تهران او به آقای آهنی آموزش داده بود که چگونه از موشک‌انداز دستی استفاده کند و چگونه از یک اتومبیل در حال حرکت بیرون بپرد و چهار گلوله به قلب و یکی به مغز یک مرد خالی کند و بعد دوباره سوار اتومبیل شود. آقای آهنی که پنج ماه قبل از آن در اکتبر1991 به کانادا آمده بود گفت: من پول و پاسپورت ندارم. آقای خوشکوش گفت که برایش پول می‌فرستد تا یک پاسپورت تقلبی بخرد. بنابراین آقای آهنی طرحهای ملاقات مخفیانه در اروپا را شروع کرد».</ref>که برای ترور محمدحسین نقدی به ایتالیا آمده بودند با 30هزار دلار اسکناس تقلبی و یک‌سری مدارک توسط پلیس دستگیر شده و هر دو نفر اخراج شدند. خوشکوش که پاسپورت دیپلوماتیک داشت به تهران رفت و آهنی به کانادا رفت که توسط پلیس این کشور دستگیر شد.
در فروردین سال71 اکبر خوشکوش<ref group="پاورقی">اکبر خوشکوش مشاور عملیاتی سرمدی معاون وقت امنیت وزارت اطلاعات (جانشین سعید امامی) در زمان دری نجف‌آبادی بود. وی از لمپنهای یاخچی‌آباد تهران و از دوستان سعید حجاریان و عباس عبدی است. از بهمن سال57 با سعید حجاریان در کمیته به‌فعالیت پرداخت و از سال58 از کسانی بود که حملات چماقداران علیه مجاهدین را در تهران سازمان می‌داد. از بهمن59 در کمیتهٌ نازی‌آباد شکنجه و بازجویی از هواداران مجاهدین را شروع کرد و بعداز 30خرداد از شکنجه‌گران زندان اوین شد. به توصیهٌ لاجوردی بعداز تشکیل وزارت اطلاعات خوشکوش به این وزارتخانه منتقل شد و در تیمهای ضربت (تروریستی) معاونت خارجی قرار گرفت. در قتلهای زنجیره‌یی فاش شد: «اکبر خوشکوش از جمله کسانی است که در وزارت اطلاعات به «فرنگی کاری» معرو ف هستند و در ترورهای خارج کشور دست دارد».</ref>از  تروریستهای وزارت اطلاعات به‌همراه منصور آهنی<ref group="پاورقی">منصور آهنی عضو تیمهای ترور وزارت اطلاعات است که در سال70 به کانادا فرستاده شد و متقاضی پناهندگی شد. جمهوری اسلامی در صدد بود از امکانات پناهندگی برای کارهای تروریستی خود در خارج استفاده کند. چند سال بعد روزنامهٌ گلوب اندمیل کانادا در21 آذرماه77 نوشت: «شش سال پیش منصور آهنی، تلفنی از مربی سابقش رئیس جوخهٌ آدمکشی ایران دریافت کرد. تماس تلفنی از ایران درست چند هفته پس از این که منصور آهنی رسماً در دادگاهی در تورنتو درخواست پناهندگی کرده بود صورت گرفت. تاآن زمان آقای آهنی که توسط یک شاخهٌ ویژهٌ دولت ایران برای کشتن آموزش دیده بود در آپارتمانی در دان میلز با همسرش و دو مردی که در مرکز پناهندگان ملاقات کرده بود، مستقر شده بود. او در برگرکینگز در مرکز تورنتو همبرگر درست می‌کرد.  تلفن کننده فارسی حرف می‌زد. او گفت جای آقای آهنی خالی است و می‌خواهد او را دوباره در اروپا در جایی دنج ببیند. تلفن‌کننده نیازی نداشت خود را معرفی کند.  او صدا را می‌شناخت. او علی‌اکبر بود که برای سرویسهای اطلاعاتی غربی تحت نام اکبر خوشکوش شناخته می‌شود. آقای خوشکوش در ایران معروف بود. او رئیس جوخه‌های قتل در خارج بود.  هفت سال پیش در تهران او به آقای آهنی آموزش داده بود که چگونه از موشک‌انداز دستی استفاده کند و چگونه از یک اتومبیل در حال حرکت بیرون بپرد و چهار گلوله به قلب و یکی به مغز یک مرد خالی کند و بعد دوباره سوار اتومبیل شود. آقای آهنی که پنج ماه قبل از آن در اکتبر1991 به کانادا آمده بود گفت: من پول و پاسپورت ندارم. آقای خوشکوش گفت که برایش پول می‌فرستد تا یک پاسپورت تقلبی بخرد. بنابراین آقای آهنی طرحهای ملاقات مخفیانه در اروپا را شروع کرد».</ref>که برای ترور محمدحسین نقدی به ایتالیا آمده بودند با 30هزار دلار اسکناس تقلبی و یک‌سری مدارک توسط پلیس دستگیر شده و هر دو نفر اخراج شدند. خوشکوش که پاسپورت دیپلوماتیک داشت به تهران رفت و آهنی به کانادا رفت که توسط پلیس این کشور دستگیر شد.


 تلاش مجدد برای وارد کردن پرنده
 تلاش مجدد برای وارد کردن پرنده
خط ۸۱۵: خط ۸۱۵:
طرح تروریستی در دورتموند آلمان
طرح تروریستی در دورتموند آلمان


یکی از طرحهای وزارت اطلاعات برای زمانی درنظر گرفته شده بود که قرار بود مریم رجوی در اجتماع ایرانیان در دورتموند آلمان سخنرانی کند. این طرح قبل از این‌که وارد مراحل اجرایی بشود، لو رفت و دو دیپلومات جمهوری اسلامی به‌نامهای علی اصولی و جلال عباسی به‌خاطر دخالتشان در این طرح از آلمان اخراج شدند. بعد از شکست این طرح ، شورای عالی امنیت جمهوری اسلامی در اوایل تیر74 با حضور اعضای ثابت و با شرکت سعید امامی و احمد وحیدی (فرمانده وقت نیروی قدس) تشکیل جلسه داد. در این جلسه مطرح شد که هر چند ما تاکنون توانسته‌ایم ضربات زیادی به مجاهدین در خارج از کشور بزنیم، اما در زدن «ضربه به رأس» ناموفق بوده‌ایم. نه در پاریس و نه در بغداد و نه در قرارگاههای مختلف مجاهدین نتوانسته‌ایم ضربهٌ کیفی به بالای دستگاه آنها بزنیم.<ref>بنا به منابع مجاهدین وزارت اطلاعات طی گزارشی مقر خانم رجوی در اورسوراواز را یک دژ تسخیرناپذیر توصیف کرد که در مدت 1.5سال اقامت مریم رجوی نتوانسته‌اند هیچ شکافی برای نفوذ به آن پیدا کنند و امکان استفاده از عوامل نفوذی نیز ندارند. امکان استفاده از ماشین انفجاری شبیه به آن‌چه در بیروت به‌کار بردند، نیز به‌دلیل موانع فیزیکی و هشیاری نگهبانان اقامتگاه مؤثر نخواهد بود.</ref> در این جلسه پیشنهاد ساخت و به‌کارگیری سلاحی شد که هم بتواند از فاصلهٌ دور به‌مقر موردنظر شلیک کند، هم این‌که قدرت تخریب آن زیاد باشد و هم این‌که ابعاد آن طوری باشد که در شهر قابل حمل و نقل و استفاده باشد. طرح ساخت چنین سلاحی از مدتی قبل در دستور کار قرار گرفته بود.
یکی از طرحهای وزارت اطلاعات برای زمانی درنظر گرفته شده بود که قرار بود مریم رجوی در اجتماع ایرانیان در دورتموند آلمان سخنرانی کند. این طرح قبل از این‌که وارد مراحل اجرایی بشود، لو رفت و دو دیپلومات جمهوری اسلامی به‌نامهای علی اصولی و جلال عباسی به‌خاطر دخالتشان در این طرح از آلمان اخراج شدند. بعد از شکست این طرح ، شورای عالی امنیت جمهوری اسلامی در اوایل تیر74 با حضور اعضای ثابت و با شرکت سعید امامی و احمد وحیدی (فرمانده وقت نیروی قدس) تشکیل جلسه داد. در این جلسه مطرح شد که هر چند ما تاکنون توانسته‌ایم ضربات زیادی به مجاهدین در خارج از کشور بزنیم، اما در زدن «ضربه به رأس» ناموفق بوده‌ایم. نه در پاریس و نه در بغداد و نه در قرارگاههای مختلف مجاهدین نتوانسته‌ایم ضربهٌ کیفی به بالای دستگاه آنها بزنیم.<ref group="پاورقی">بنا به منابع مجاهدین وزارت اطلاعات طی گزارشی مقر خانم رجوی در اورسوراواز را یک دژ تسخیرناپذیر توصیف کرد که در مدت 1.5سال اقامت مریم رجوی نتوانسته‌اند هیچ شکافی برای نفوذ به آن پیدا کنند و امکان استفاده از عوامل نفوذی نیز ندارند. امکان استفاده از ماشین انفجاری شبیه به آن‌چه در بیروت به‌کار بردند، نیز به‌دلیل موانع فیزیکی و هشیاری نگهبانان اقامتگاه مؤثر نخواهد بود.</ref> در این جلسه پیشنهاد ساخت و به‌کارگیری سلاحی شد که هم بتواند از فاصلهٌ دور به‌مقر موردنظر شلیک کند، هم این‌که قدرت تخریب آن زیاد باشد و هم این‌که ابعاد آن طوری باشد که در شهر قابل حمل و نقل و استفاده باشد. طرح ساخت چنین سلاحی از مدتی قبل در دستور کار قرار گرفته بود.


 توپ غول‌پیکر 320میلیمتری به‌نام موشک تاشو
 توپ غول‌پیکر 320میلیمتری به‌نام موشک تاشو
خط ۹۵۳: خط ۹۵۳:
تهاجم با توپهای 320میلیمتری غول‌پیکر به دفتر مجاهدین در بغداد
تهاجم با توپهای 320میلیمتری غول‌پیکر به دفتر مجاهدین در بغداد


شورای عالی امنیت جمهوری اسلامی تصویب کرد که یک‌بار دیگر به دفتر مجاهدین با  توپهای غول‌پیکر 320میلیمتری حمله شود.<ref>مجاهدین معتقدند این به دلیل بازگشت مریم رجوی به عراق بود</ref>
شورای عالی امنیت جمهوری اسلامی تصویب کرد که یک‌بار دیگر به دفتر مجاهدین با  توپهای غول‌پیکر 320میلیمتری حمله شود.


وزارت اطلاعات با توجه به شکست طرح قبلی در بغداد، این بار از سکوی متحرک یعنی از کامیون برای شلیک استفاده کرد. این بار برخلاف تجربهٌ قبلی همهٌ آماده‌سازیها در تهران انجام شده و کامیون توسط عوامل جمهوری اسلامی به بغداد منتقل شد.
وزارت اطلاعات با توجه به شکست طرح قبلی در بغداد، این بار از سکوی متحرک یعنی از کامیون برای شلیک استفاده کرد. این بار برخلاف تجربهٌ قبلی همهٌ آماده‌سازیها در تهران انجام شده و کامیون توسط عوامل جمهوری اسلامی به بغداد منتقل شد.
خط ۱٬۲۲۲: خط ۱٬۲۲۲:
دمیرل رئیس جمهور وقت ترکیه در 21بهمن71 در پارلمان این کشور گفت: «ترکیه از جمهوری اسلامی خواسته است در برابر شواهد و مدارک به‌دست‌آمده حاکی از این‌که مسلمانان تندرو برای اجرای قتلهای سیاسی در ترکیه در ایران آموزش دیده‌اند واکنش نشان دهد. طی پیامی برای رفسنجانی این تقاضا را مطرح کردم که ایران باید با اطلاعات کافی بتواند دولت و ملت ترکیه را در مورد این مسأله متقاعد کند». دمیرل می‌افزاید: «صرفاً تکذیب مداخلهٌ ایران در ماجرا که از سوی رفسنجانی به‌عمل آمده است کفایت نمی‌کند».
دمیرل رئیس جمهور وقت ترکیه در 21بهمن71 در پارلمان این کشور گفت: «ترکیه از جمهوری اسلامی خواسته است در برابر شواهد و مدارک به‌دست‌آمده حاکی از این‌که مسلمانان تندرو برای اجرای قتلهای سیاسی در ترکیه در ایران آموزش دیده‌اند واکنش نشان دهد. طی پیامی برای رفسنجانی این تقاضا را مطرح کردم که ایران باید با اطلاعات کافی بتواند دولت و ملت ترکیه را در مورد این مسأله متقاعد کند». دمیرل می‌افزاید: «صرفاً تکذیب مداخلهٌ ایران در ماجرا که از سوی رفسنجانی به‌عمل آمده است کفایت نمی‌کند».
======ترورهای جمهوری اسلامی در اروپا======
======ترورهای جمهوری اسلامی در اروپا======
سازمان مجاهدين خلق ايران می گوید كه «پس از مورد گرجی و قطع روابط ديپلماتيك بين فرانسه و ايران، فعاليتهاي تروريستي رژيم خميني در اروپا از اتريش هماهنگ ميگرديد».<ref name=":2">«سوء قصد وین ـ شبکۀ تروریستها رژیم خمینی چگونه عمل می کند؟» دفتر مطبوعاتی سازمان مجاهدین خلق ایران در کلن/آلمان. جولای1.</ref> نتیجۀ تحقیقات نويسنده آلماني به نام هلموت دیتل (Helmut Dietl), که سالها در بارۀ تروريسم بينالمللي پژوهش کرده است، با نظر مجاهدين خلق يكسان است: «چون شبكه زيرزميني ترور در چنين آتمسفری فقط مشروط میتواند ادامۀ حیات دهد، ايرانيها ترجيح دادند كه از سال 1987 ستاد عملیات تروریستی خود را به وين انتقال دهند. اتريشيها هم براي آنها مانعی ایجاد نکردند، همانطوریکه آنها در زمانهای قبل برای ساير گروههاي ترور ممانعتی ایجاد نکرده بودند».<ref>Wilhelm Dietl: Iran Terrornetz in Österreich in: Terrorusmus-Informationsdienst Nr. 10. Oktober 1989, S. 4  </ref> <ref>این نويسنده آلماني تحقیقاتی دقیق در رابطه با شبكه ترور حکومت ايران در اتريش انجام داده است. او براي نيمه دوم سالهاي دهه 80 در رابطه با فعاليتهاي تروريستي جمهوری اسلامی چنين نتيجهگيري ميكند: «مأمورين فعال و مسلح در سومين ساختمان در نزديك سفارت ايران زندگي ميكنند. تعداد افراد مسلح در اين محل هرگز پايينتر از 30 تن نبوده است. حداكثر آنها به 50 تن بالغ میشد. تعدادی از این افراد كارمندان سفارت ميباشند. گزارش ديتل به اسامي 12 عضو دائمي تیم ترور اشاره دارد و نقش آنها را تشریح ميكند. در رأس این تیم ِ ترور، كاردار سفارت قراردارد. اين تیم 12 نفر بيشتر اوقات هفته را مشغول آموزش به افراد جديدي هستند كه يا از ايران يا تركيه يا از كشوهاي عربي به جمع آنها میپیوندند. در اين ساختمان دو سالن بزرگ وجود دارد كه براي اقامت و تمرين در نظر گرفته شده است. تمام سلاحها (کلاشینکف AK-46، تفنگ و سلاحهای دیگر) در زير زمين انبار می شوند». </ref>
سازمان مجاهدين خلق ايران می گوید كه «پس از مورد گرجی و قطع روابط ديپلماتيك بين فرانسه و ايران، فعاليتهاي تروريستي رژيم خميني در اروپا از اتريش هماهنگ ميگرديد».<ref name=":2">«سوء قصد وین ـ شبکۀ تروریستها رژیم خمینی چگونه عمل می کند؟» دفتر مطبوعاتی سازمان مجاهدین خلق ایران در کلن/آلمان. جولای1.</ref> نتیجۀ تحقیقات نويسنده آلماني به نام هلموت دیتل (Helmut Dietl), که سالها در بارۀ تروريسم بينالمللي پژوهش کرده است، با نظر مجاهدين خلق يكسان است: «چون شبكه زيرزميني ترور در چنين آتمسفری فقط مشروط میتواند ادامۀ حیات دهد، ايرانيها ترجيح دادند كه از سال 1987 ستاد عملیات تروریستی خود را به وين انتقال دهند. اتريشيها هم براي آنها مانعی ایجاد نکردند، همانطوریکه آنها در زمانهای قبل برای ساير گروههاي ترور ممانعتی ایجاد نکرده بودند».<ref>Wilhelm Dietl: Iran Terrornetz in Österreich in: Terrorusmus-Informationsdienst Nr. 10. Oktober 1989, S. 4  </ref> <ref group="پاورقی">این نويسنده آلماني تحقیقاتی دقیق در رابطه با شبكه ترور حکومت ايران در اتريش انجام داده است. او براي نيمه دوم سالهاي دهه 80 در رابطه با فعاليتهاي تروريستي جمهوری اسلامی چنين نتيجهگيري ميكند: «مأمورين فعال و مسلح در سومين ساختمان در نزديك سفارت ايران زندگي ميكنند. تعداد افراد مسلح در اين محل هرگز پايينتر از 30 تن نبوده است. حداكثر آنها به 50 تن بالغ میشد. تعدادی از این افراد كارمندان سفارت ميباشند. گزارش ديتل به اسامي 12 عضو دائمي تیم ترور اشاره دارد و نقش آنها را تشریح ميكند. در رأس این تیم ِ ترور، كاردار سفارت قراردارد. اين تیم 12 نفر بيشتر اوقات هفته را مشغول آموزش به افراد جديدي هستند كه يا از ايران يا تركيه يا از كشوهاي عربي به جمع آنها میپیوندند. در اين ساختمان دو سالن بزرگ وجود دارد كه براي اقامت و تمرين در نظر گرفته شده است. تمام سلاحها (کلاشینکف AK-46، تفنگ و سلاحهای دیگر) در زير زمين انبار می شوند». </ref>


'''ترور عبدالرحمان قاسلملو دبیر کل حزب دمکرات کردستان ایران'''
'''ترور عبدالرحمان قاسلملو دبیر کل حزب دمکرات کردستان ایران'''


در کتاب تاریخ مدرن کردها آمده است خمینی فتوای خود را در رابطه با او صادر کرده بود. براي او قاسملو يك فرد «طاغی» وحزب او «حزب شيطان» بود.<ref>قاسملو به خود مختاري در چهارچوب ايران اعتقاد داشت. روزنامه لوموند در 6 مارس 1979 [به نقل از او] نوشت: «آنانی که شعار جداييطلبي را طرح میکنند واپسگرا میباشند. کردهاي چپگرا خواستار خودمختاري سازنده هستند». اما براي خميني بین خودمختاري و جداييطلبي هیچ تفاوتی وجود نداشت. او فتوای خود را صادر کرده بود. براي او قاسملو يك فرد «طاغی» وحزب او «حزب شيطان» بود.(پ David McDowell: A Modern History of the Kurds. 1, S. 272.. )</ref> حكم مرگ عبدالرحمان قاسملو يكي از آخرين فرمانهایي است که آيت الله خميني شخصأ آن را امضاء نموده است. در روز 3 ژوئن 1989 خميني ميميرد. كميته عملیات ويژه<ref>اولين هدف عملیات «كميته ويژه» ترور رهبری حزب دمكرات كردستان ايران بود. دادگاه برلين در رأی صادره در خاتمۀ پروندۀ ميكونوس، فرمان ترور دولتي را چنين توضيح ميدهد:«به منظور خفه کردن صدای قاسملو، رهبري سياسي ايران تصميم ميگيرد كه با رهبري حزب دمكرات كردستان ايران نه فقط با تکیه بر ابزار سياسي مبارزه كند، بلكه او را از بين ببرد. ترور دبیر کل اسبق حزب دمكرات، دكتر عبدالرحمان قاسملو، و دو نفر از دستیارانش در 13 ژوييه 1989 در شهر وين نتيجه بلافصل اين تصميم بوده است. سرنخ قرمزی که وقايع وين و برلين را به یکدیگر گره می زند به وضوح قابل رؤیت می باشد». دفتر دادگاه برلین: حکم دادگاه در پروندۀ میکونوس. گزارش شماره 97/38 به خبرگزاریها به مورخۀ 10 آپریل 1. </ref> اجراي فرامین وی را در دستور کار قرار میدهد.<ref>«شاهد C» در دادگاه ميكونوس چنين اظهار داشت:«سلول اطلاعاتي پاسداران خبر داد كه قاسملو بعنوان سخنگوي حزب دمكرات كردستان ايران میخواهد مذاكراتي را به منظور آرامكردن جو سياسي انجام دهد. اين مذاكرات ميتوانند به عنوان يك فاکتور جدی سياسي مطرح گردند. به همين دليل او ميبايست در فاز اوليه چنين فعاليتهايي از سر راه برداشته شود». نامه وزیر دادگستری، نیکلاس میشا لک، به خانم مادلینا پترو ویچ در 8 جولای1. [مترجم: اظهارات «شاهد سین» منعکس در پرودندۀ «دادگاه میکونوس». </ref> تصمیم‌گیری برای ترور او توسط کمیته‌یی اتخاذ شد که اعضای آن عبارت بودند از :رئيس جمهور علي اكبر هاشمي رفسنجاني، رهبر مذهبي علي خامنه‌اي، وزير اطلاعات علي فلاحيان، وزير سپاه شمخاني و وزير امور خارجه علي اكبر ولايتي. اجرای عملیات به تیم ضربتی «هیت» (Hit-Team) واگذار شد كه از ايران براي اجراي عمليات به وين اعزام شد. این تیم در شمار زبده‌ترین و پیچیده‌ترین تیمهای ترور محسوب میشد که تا کنون برای انجام عملیات برون‌مرزی مأموریت یافته بود. از طرف كميته امنيت سه نفر براي اين منظور انتخاب میگردند. مركز فرماندهی در قرارگاه رمضان پادگان پانزدهم سپاه پاسداران مستقر بود. <ref>اين يكي از 16 پادگاني است كه مستقيماً زير نظر رفسنجاني اداره میشد و دارای سه وظیفۀ محوری است: انجام عمليات عليه عراق، سرکوب كردهای ایرانی و اجراي عمليات تروريستي در خارج از کشور. قرارگاه رمضان در شهر كرمانشاه و در حاشيه منطقه كردنشين مسقر است. محمود جعفري صحرارودي به عنوان فرد مورد اطمينان رئيس جمهور رفسنجاني فرماندهي اين قراگاه را به‌عهده داشت. اين شخص در كردستان بسرعت مراحل ترقي را طي نمود: در سال (1365) 1986 او فرمانده طرح وعمليات پادگان شماره 15 پاسداران بود، سال (1366) 1987 فرمانده سپاه پاسداران وي را به فرماندهي قرارگاه فتح درمنطقه سقز منصوب گردانید، در سال (1367) 1988 به ستاد فرماندهي پادگان شماره 15 پاسداران در كرمانشاه منتقل گرديد. قرارگاه «فتح» مسئول كنترل فعاليتهاي كردها در خارج از مرزهای ايران ميباشد. دفتر سازمان مجاهدین خلق ایران در آلمان. «توضیحات پیرامون قتل قاسملو» تاریخ 16 جولای 1 (25 تیر 1368)</ref>صحراردوی با نام مستعار«رحيمي» با گروههاي كرد در ارتباط ميباشد. مأموریت ِ مستتر صحراردوی در عملیات وين «رئیس هیاٌت اعزامی ایران» بوده است. برای او پاسپورت ديپلماتيك تهیه میگردد و مستقيماً زير نظر رفسنجاني انجام وظيفه مينمايد. امير منصور بزرگيان اصل به عنوان مأمور رابط، پل ارتباطی بین وزارت امنییت در تهران و قرارگاه «رمضان» میباشد. او تحت عنوان محافظ شخصي به وین وارد میشود. وظايف محوله به حاجي مصطفوي آجوادي، قائم مقام مدير عامل سپاه پاسداران<ref>او که تحت نام «حاج آقا» معروف است، در زمرۀ «مسئولين بخش حفاظت ِ وزارت خارجه محسوب میشد و با تأسیس وزارت سپاه پاسداران در سال (1363) 1984 به سِمَت قائم مقام مدير عامل ادارۀ «روابط برون مرزی» این وزراتخانه منصوب گردید».</ref> شامل معاملات اسلحه تا سازماندهي عمليات ترور میباشد. این ترور در پوش پذیرش مذاکره با قاسملو که از طریق طالبانی به جمهوری اسلامی پیام داده بود حاضر به مذاکره با حکومت تهران برای کنار گذاشتن مبارزه مسلحانه است صورت می‌گیرد. در مذاکرات دور اول طالباني هم حضور داشت و او را معاون وي نوشيروان امين همراهي ميكند. ملاقات بدون نتيجه به پايان ميرسد. ايرانيها سعي ميكنند طالباني را از روند مذاكراتی که ساخته و پرداختۀ او بود خارج نمایند. دلايل آنها هم به اعتقاد «تیم ضربتی مبارزه با تروریسم در وزرارت داخلۀ اتریش» (EBT) كاملاً روشن است: «طرف ایرانی نمیتواند این ریسک را بپذیرد که چنین شاهدي در عمليات ترور حضور داشته باشد. از طرفی هم ایرانیها نمیتوانستند او [طالبانی] را به عنوان متحد خود که امکان داشت شاهدی پردرد سر شود از سر راه حذف نمایند. از طرفی دیگر آنها مجبور میشدند او را هم به عنوان دوست نزديك دكتر قاسملو از سر راه بردارند».<ref>«سوء قصد در 13 جولای1989 در وین»، گزارش EBT، «تیم ضربتی مبارزه با تروریسم در وزرارت داخلۀ اتریش». اکتبر 1990، ص. 46</ref> در 19 ژانويه 1989 دومین دور مذاكرات در خيابان Harmonieggasse وین شروع ميشود. قاسملو به تنهايي حضور پيدا ميكند، ولي صحرارودي و آجوادي حالا يك مأمور حفاظتي را نيز با خود همراه آورده بودند: امير منصور بزرگيان اصل. حالا تيم ترور جولای Hit-Team)) تكميل شده بود.مذاکرات یکبار دیگر در روز 13 ژولاي ساعت 15:30 شروع ميشود. جعفري صحرارودي، مصطفي آجوادي و امير منصور بزرگيان به محل مذاکره میآیند. فاضل رسول<ref>نماینده حزب دمکرات در وین که از سالها پیش مقیم اتریش بوده و میزبانی و هماهنگی این مذاکرات را بر عهده داشته است. او در جریان همین ترور به قتل می‌رسد.</ref> از طريق آيفون درب ورودي منزل را براي قاسملو و قادري باز ميكند. عبدالرحمان قاسملو و عبدالله قادري بدون هيچگونه حفاظ امنیتی به محل مذاكرات واقع در خيابان Like Bahngasse وارد میشوند:  بدون محافظين پليس، بدون محافظين شخصي و بدون حمل سلاح. قاسملو احساس امنیت میکند. فاضل رسول هم مسلح نیست. آنها هر دو سلاح كمريشان را در منزل گذاشته بودند. صحرارودي و آجوادي مذاكرات را شروع ميكنند. بزرگيان به عنوان محافظ در راهرو ایستاده است. دور دوم مذاكرات آغاز و صحبتها روي نوار ضبط ميشود. رفتار هیات ایرانی مشکوک است و گویا منتظر چیزی هستند. آنها به‌جدّ وارد روند گفتگو نمیشوند.<ref>«بخش انتهايی صحبتهاي ضبط  شده بر روي نوار نشانگر آن است که دكتر فاضل رسول و دكتر قاسملو تلاش میيکنند كه مذاكرات 14 جولای 1989 را از ساعت 18:00 به جریان اندازند، ولي ايرانيها تمایل قابل توجهی در اين زمينه نشان نمیدهند».</ref> بعد از آن صداي شلیک گلوله از دو اسلحه كمري شنيده ميشود. قاسملو از پيشاني، گيجگاه و گردن مورد اصابت قرار میگیرد. به رسول سه بار در سر و دو بار به گردن شلیک میشود. هر دو در دم جان میسپارند. عبدالله قادري ظاهراً مقاومت ميكند ولي او هم مورد اصابت قرار میگیرد. گزارش پزشكي قانوني چنين است: «گلوله‌های داخل بدن: يك گلوله در پشت گردن و يك گلوله در پشت ناحیۀ چپ، يك گلولۀ ديگر در پشت؛ از 5 گلوله عبور کرده ديگر: يكي در جمجمه، يكي در گردن، يكي در پشت، يكي در شانه چپ، يكي به انگشت سبّابه راست اصابت نموده‌اند».<ref>گزارش در رابطه با سوء قصد .Linke Bahngasse، EBT «تیم ضربتی مبارزه با تروریسم در وزرارت داخلۀ اتریش». 2/3 سپتامبر 1، ص. 34.</ref> آدمکشان ميخواستنند كاملاً مطمئن گردند. «در خاتمه هر سه كرد تیر خلاص دریافت میکنند».<ref>«سوء قصد در 13 جولای1 در وین»، گزارش EBT، «تیم ضربتی مبارزه با تروریسم در وزرارت داخلۀ اتریش». اکتبر 1، ص. 176.</ref> در دهانۀ صدا خفه‌كن يكي از اسلحه‌ها پوست و استخوان يكي از مقتولين چسبيده بود؛ پلیس از آن با واژۀ «اعدام» یاد میکند. به گفته کارشناسان ترور صحرارودي، بزرگيان و آجوادي قرار را خيلي خوب طرحريزي كرده بودند. در هتل چمدانها آماده و بسته‌بندي بودند. بهاي بليت به مقصد تهران هم پرداخت شده بود. ولي صحرارودي يك بدشانسي ميآورد. يك گلوله کمانه کرده و به او اصابت ميكند. پزشك قانوني چنين توضيح ميدهد: «گلوله به قسمت بالاي بازوي راست اصابت كرده و از ناحيه شانه خارج شده است و سرانجام از گردن وارد فضای داخلی دهان شده است. پوكه گلوله را جعفري از دهان بيرون انداخته و يا احتمالاً آن را قورت داده است».<ref>گزارش دفتر پلیس دولتی، 26 جولای1989</ref> صحرارودي براي دومين بار هم بد شانسی آورد. يك كارگر فصلی حمل و نقل زباله شهرداری وين به نام گئورگ ساموئل در ساعت 22:30 یک جعبه پلاستیکی را پيدا ميكند. او به داخل کیسه پلاستیکی نگاه کرده متوجه میشود که درکنار اشیاي دیگر یک اسلحه هم قرار دارد. اين كارگر یک اسلحه نوعBeretta  با كاليبر 65/7 و همراه با صدا خفه‌كن وعلاوه برآن يك سلاح ديگر از نوع Llama با كاليبر 65/7 و صدا خفه‌كن، دو خشاب اسلحه 65/7 ميليمتري  يك خشاب 9 ميليمتري براي مسلسل Para و يك صدا خفه‌كن براي مسلسل در آن پيدا ميكند. همراه اين سلاحها مدارک ديگري وجود داشت كه نقش مؤثري در صدور حكم جلب صحرارودي بازی خواهند نمود: اين موارد شامل يك كليد موتور سيكلت مارك سوزوکی، يك برگ موتور سيكلت براي سوزوکی، GSX-500E و يك صورت حساب صادر شده از طرف شركت Ferytag در تاريخ 11 ژانویه 1989 به نام Mustafa M. Yalcin و يك توافقنامه خريد ميان شركت Ferytag و مصطفي مصطفوي براي يك موتور سيكلت سوزوکی، GSX-500E بوده است. بعدها فروشنده موتور سيكلت يعني شركت فایر تاگ جفعر صحرارودي را به عنوان خريدار شناسايي کرد. «در ادامۀ جستجوها مأمورين امنيتي در زباله‌دانهاي در محل یاد شده پلاک 451 در ناش مارکت را بازديد نموده و در دومين سطل آشغال يك كيسه پلاستيك حامل يك اسلحه كمري مدلBeretta پيدا نمودند». صحرارودی و آجوادی و سپس بزرگیان دستگیر می‌شوند و تحقیقات پلیس بلافاصله آنها را به این نتیجه می‌رساند که برخلاف سناریویی که توسط تروریستهای وزارت اطلاعات ریخته شده بود که ترور را توسط افراد ناشناس جلوه دهند تروریستها همین فرد مجروح و آن فرد دستگیر شده است.<ref>عملیات تحقیقاتی در محل ارتکاب جرم را اسوالد كسلر، رئيس ETB (دایره مبارزه با تروریسم)، با همکاری Fredrich Maringer از دفتر امنيتي آغاز مینمایند. كسلر و مارنينگر همراه با نمايندگان قاسملو پيروتي و بهرامي به آپارتمان ِ محل حادثه ميروند: درب ورودي، راهرو، اتاق وقوع حادثه و سه جنازه. بلافاصله این موارد نظر كسلر را به خود معطوف مینماید: 1ـ بر روي در ورودي آپارتمان به هيچوجه آثار شکستگي ديده نميشد. یعنی اینکه کسی با توسل به زور وارد آپارتمان نشده است. كسلر دستور داد كه قفل در ورودي بوسيله مأمورين اطلاعاتي بازشده و مورد کنترل قرارگيرد. پس از بازبینی کوتاه او به این نتيجه میرسد: قاتلين به داخل آپارتمان راه داده شدهاند و یا اینکه آنها داخل آپارتمان بودهاند. 2ـ پس از شلیک گلوله‌های مرگبار، به پيشاني سه كرد ايراني تير خلاص زده شده است. «شاهد» ماجرا، صحرارودي، از معرکه جان سالم بدر برده است. 3ـ دو نفر از سه كرد ايراني كاملاً غافلگير شده ودر جايي كه نشسته بودند به قتل رسیدند. بنابراين اگر شخص غريبهيي از بیرون وارد اتاق ميشد، قربانیان ترور به هیچ وجه بیحرکت سر جای خود ننشسته بودند. 4ـ «قرباني» ديگري به نام آجودي فرار كرده و مخفي شده است. 5ـ درمقابل آپارتمان ـ محل سوء قصد ـ ساختماني وجود ندارد كه بتوان از آن محل اين ساختمان را زیر نظر گرفت و آن را شناسايی نمود. بنابراين عاملين ميبايست قبلاً با ورود به اين آپارتمان به شناسائی محل وقوع جرم پرداخته باشند. 6ـ عاملين حتماً قربانيان را از قبل میشناختند تا افراد اشتباهي را با حمله سريع خود مورد اصابت گلوله قرار ندهند. 7ـ این سوء قصد در چهارچوب يك عمل كلاسيك تروريستي نمیگنجد بلكه از عمليات مأمورين اطلاعاتي بشمار میرود. این سوء قصد از نوع آن عملیات تیپیک تروریستی که قربانی و قاتل برای اولینبار در مکانهای عمومی (جلو درب هتلها، در فرودگاهها و یا در جلو محل سکونت مقتول) رو درروی همدیگر قرار میگیرند، نبود. ولی این بار سوء قصد در داخل یک آپارتمان شخصی به وقوع میپیوندد. یعنی اینکه قاتل و قربانی حتماً از قبل همدیگر را میشناختند و عاملین ترور میبایست در روند یک پروسه اعتماد قربانیان را جلب میکردند. 8ـ محوریترین دلیل برای اسوالد از همان ابتدای امر این است: او از پيروتي و بهرامي که به محل وقوع جرم ملحق شده بودند کسب اطلاع مینماید که قاسملو و قادري با نمايندگان حكومت ايران درحال مذاكره بوده‌اند. برای او این امر محرز میگردد که تهران برندۀ اصلی این آدمکشی میباشد. تیم مبارزه با تروريسم  (EBT)تحت نظارت اسوالد كسلر از صحت فرضیۀ خود و موارد هشتگانۀ فوق کاملأ قانع شده است.</ref> این افراد بعدا و بنا بر گفته آگاهان پرونده این افراد ابتدا از ETB به پلیس وین منتقل شد که طبق تجربه چشم پوشی‌های زیادی نسبت به پرونده ترور دست چپی‌ها داشته است و سپس در چارچوب سیاست مماشات بین اتریش و جمهوری اسلامی این افراد آزاد شده و به ایران برگردانده شدند.<ref>حدود ساعت 21:30 زنگ تلفن قاضی پرونده پتر سِدا به صدا درمیآید. آن طرف خط آنتون شولتس فرماندۀ پليس دولتي در وزارت كشور قراردارد. شولتس قبل از آن تلفني با وزارت امور خارجه مذاكره‌يی را به پایان رسانده است. بلندپایه‌ترین مقام ارشد پليس دولتي در جمهوري اتریش حالا به نفع ايران واسطه‌گری میکند. قاضي سِدا اين تلفن غيرعادي را در پرونده ثبت نموده است: «او سعي ميكند مرا متقاعد نمايد كه حكم جلب عليه افرادی كه در سفارت مخفی شده‌اند صادر نکنم. او دلیل اتخاذ این موضع را خطر تحولات ديپلماتيك ذكر مينماید». یادداشت در پرونده توسط قاضی سدا، به تاریخ 27 جولای1. </ref><ref>مشروح اتفاقات این پرونده را می‌توان در اطلاعیه سازمان مجاهدین خلق ایران که در کتاب اسکورت به تهران آمده است پی گرفت. اسکورت به سوی تهران:‌ سازمان مجاهدين خلق، اصلیترین نیروی مقاومت ايراني عليه رژيم تهران طی اطلاعیه‌يی از دفتر خود در كلن اطلاعات دقيقي راجع به صحرارودي وبزرگيان منتشر مينماید. سازمان مجاهدین خلق ایران شاخۀ آلمان، اعلامیه در رابطه با قتل قاسملو، 16 جولای1.</ref>
در کتاب تاریخ مدرن کردها آمده است خمینی فتوای خود را در رابطه با او صادر کرده بود. براي او قاسملو يك فرد «طاغی» وحزب او «حزب شيطان» بود.<ref group="پاورقی">قاسملو به خود مختاري در چهارچوب ايران اعتقاد داشت. روزنامه لوموند در 6 مارس 1979 [به نقل از او] نوشت: «آنانی که شعار جدايي طلبي را طرح میکنند واپسگرا میباشند. کردهاي چپگرا خواستار خودمختاري سازنده هستند». اما براي خميني بین خودمختاري و جداييطلبي هیچ تفاوتی وجود نداشت. او فتوای خود را صادر کرده بود. براي او قاسملو يك فرد «طاغی» وحزب او «حزب شيطان» بود.(پ David McDowell: A Modern History of the Kurds. 1, S. 272.. )</ref> حكم مرگ عبدالرحمان قاسملو يكي از آخرين فرمانهایي است که آيت الله خميني شخصأ آن را امضاء نموده است. در روز 3 ژوئن 1989 خميني ميميرد. كميته عملیات ويژه<ref>اولين هدف عملیات «كميته ويژه» ترور رهبری حزب دمكرات كردستان ايران بود. دادگاه برلين در رأی صادره در خاتمۀ پروندۀ ميكونوس، فرمان ترور دولتي را چنين توضيح ميدهد:«به منظور خفه کردن صدای قاسملو، رهبري سياسي ايران تصميم ميگيرد كه با رهبري حزب دمكرات كردستان ايران نه فقط با تکیه بر ابزار سياسي مبارزه كند، بلكه او را از بين ببرد. ترور دبیر کل اسبق حزب دمكرات، دكتر عبدالرحمان قاسملو، و دو نفر از دستیارانش در 13 ژوييه 1989 در شهر وين نتيجه بلافصل اين تصميم بوده است. سرنخ قرمزی که وقايع وين و برلين را به یکدیگر گره می زند به وضوح قابل رؤیت می باشد». دفتر دادگاه برلین: حکم دادگاه در پروندۀ میکونوس. گزارش شماره 97/38 به خبرگزاریها به مورخۀ 10 آپریل 1. </ref> اجراي فرامین وی را در دستور کار قرار میدهد.<ref group="پاورقی">«شاهد C» در دادگاه ميكونوس چنين اظهار داشت:«سلول اطلاعاتي پاسداران خبر داد كه قاسملو بعنوان سخنگوي حزب دمكرات كردستان ايران میخواهد مذاكراتي را به منظور آرامكردن جو سياسي انجام دهد. اين مذاكرات ميتوانند به عنوان يك فاکتور جدی سياسي مطرح گردند. به همين دليل او ميبايست در فاز اوليه چنين فعاليتهايي از سر راه برداشته شود». نامه وزیر دادگستری، نیکلاس میشا لک، به خانم مادلینا پترو ویچ در 8 جولای1. [مترجم: اظهارات «شاهد سین» منعکس در پرودندۀ «دادگاه میکونوس». </ref> تصمیم‌گیری برای ترور او توسط کمیته‌یی اتخاذ شد که اعضای آن عبارت بودند از :رئيس جمهور علي اكبر هاشمي رفسنجاني، رهبر مذهبي علي خامنه‌اي، وزير اطلاعات علي فلاحيان، وزير سپاه شمخاني و وزير امور خارجه علي اكبر ولايتي. اجرای عملیات به تیم ضربتی «هیت» (Hit-Team) واگذار شد كه از ايران براي اجراي عمليات به وين اعزام شد. این تیم در شمار زبده‌ترین و پیچیده‌ترین تیمهای ترور محسوب میشد که تا کنون برای انجام عملیات برون‌مرزی مأموریت یافته بود. از طرف كميته امنيت سه نفر براي اين منظور انتخاب میگردند. مركز فرماندهی در قرارگاه رمضان پادگان پانزدهم سپاه پاسداران مستقر بود. <ref>اين يكي از 16 پادگاني است كه مستقيماً زير نظر رفسنجاني اداره میشد و دارای سه وظیفۀ محوری است: انجام عمليات عليه عراق، سرکوب كردهای ایرانی و اجراي عمليات تروريستي در خارج از کشور. قرارگاه رمضان در شهر كرمانشاه و در حاشيه منطقه كردنشين مسقر است. محمود جعفري صحرارودي به عنوان فرد مورد اطمينان رئيس جمهور رفسنجاني فرماندهي اين قراگاه را به‌عهده داشت. اين شخص در كردستان بسرعت مراحل ترقي را طي نمود: در سال (1365) 1986 او فرمانده طرح وعمليات پادگان شماره 15 پاسداران بود، سال (1366) 1987 فرمانده سپاه پاسداران وي را به فرماندهي قرارگاه فتح درمنطقه سقز منصوب گردانید، در سال (1367) 1988 به ستاد فرماندهي پادگان شماره 15 پاسداران در كرمانشاه منتقل گرديد. قرارگاه «فتح» مسئول كنترل فعاليتهاي كردها در خارج از مرزهای ايران ميباشد. دفتر سازمان مجاهدین خلق ایران در آلمان. «توضیحات پیرامون قتل قاسملو» تاریخ 16 جولای 1 (25 تیر 1368)</ref>صحراردوی با نام مستعار«رحيمي» با گروههاي كرد در ارتباط ميباشد. مأموریت ِ مستتر صحراردوی در عملیات وين «رئیس هیاٌت اعزامی ایران» بوده است. برای او پاسپورت ديپلماتيك تهیه میگردد و مستقيماً زير نظر رفسنجاني انجام وظيفه مينمايد. امير منصور بزرگيان اصل به عنوان مأمور رابط، پل ارتباطی بین وزارت امنییت در تهران و قرارگاه «رمضان» میباشد. او تحت عنوان محافظ شخصي به وین وارد میشود. وظايف محوله به حاجي مصطفوي آجوادي، قائم مقام مدير عامل سپاه پاسداران<ref>او که تحت نام «حاج آقا» معروف است، در زمرۀ «مسئولين بخش حفاظت ِ وزارت خارجه محسوب میشد و با تأسیس وزارت سپاه پاسداران در سال (1363) 1984 به سِمَت قائم مقام مدير عامل ادارۀ «روابط برون مرزی» این وزراتخانه منصوب گردید».</ref> شامل معاملات اسلحه تا سازماندهي عمليات ترور میباشد. این ترور در پوش پذیرش مذاکره با قاسملو که از طریق طالبانی به جمهوری اسلامی پیام داده بود حاضر به مذاکره با حکومت تهران برای کنار گذاشتن مبارزه مسلحانه است صورت می‌گیرد. در مذاکرات دور اول طالباني هم حضور داشت و او را معاون وي نوشيروان امين همراهي ميكند. ملاقات بدون نتيجه به پايان ميرسد. ايرانيها سعي ميكنند طالباني را از روند مذاكراتی که ساخته و پرداختۀ او بود خارج نمایند. دلايل آنها هم به اعتقاد «تیم ضربتی مبارزه با تروریسم در وزرارت داخلۀ اتریش» (EBT) كاملاً روشن است: «طرف ایرانی نمیتواند این ریسک را بپذیرد که چنین شاهدي در عمليات ترور حضور داشته باشد. از طرفی هم ایرانیها نمیتوانستند او [طالبانی] را به عنوان متحد خود که امکان داشت شاهدی پردرد سر شود از سر راه حذف نمایند. از طرفی دیگر آنها مجبور میشدند او را هم به عنوان دوست نزديك دكتر قاسملو از سر راه بردارند».<ref>«سوء قصد در 13 جولای1989 در وین»، گزارش EBT، «تیم ضربتی مبارزه با تروریسم در وزرارت داخلۀ اتریش». اکتبر 1990، ص. 46</ref> در 19 ژانويه 1989 دومین دور مذاكرات در خيابان Harmonieggasse وین شروع ميشود. قاسملو به تنهايي حضور پيدا ميكند، ولي صحرارودي و آجوادي حالا يك مأمور حفاظتي را نيز با خود همراه آورده بودند: امير منصور بزرگيان اصل. حالا تيم ترور جولای Hit-Team)) تكميل شده بود.مذاکرات یکبار دیگر در روز 13 ژولاي ساعت 15:30 شروع ميشود. جعفري صحرارودي، مصطفي آجوادي و امير منصور بزرگيان به محل مذاکره میآیند. فاضل رسول<ref>نماینده حزب دمکرات در وین که از سالها پیش مقیم اتریش بوده و میزبانی و هماهنگی این مذاکرات را بر عهده داشته است. او در جریان همین ترور به قتل می‌رسد.</ref> از طريق آيفون درب ورودي منزل را براي قاسملو و قادري باز ميكند. عبدالرحمان قاسملو و عبدالله قادري بدون هيچگونه حفاظ امنیتی به محل مذاكرات واقع در خيابان Like Bahngasse وارد میشوند:  بدون محافظين پليس، بدون محافظين شخصي و بدون حمل سلاح. قاسملو احساس امنیت میکند. فاضل رسول هم مسلح نیست. آنها هر دو سلاح كمريشان را در منزل گذاشته بودند. صحرارودي و آجوادي مذاكرات را شروع ميكنند. بزرگيان به عنوان محافظ در راهرو ایستاده است. دور دوم مذاكرات آغاز و صحبتها روي نوار ضبط ميشود. رفتار هیات ایرانی مشکوک است و گویا منتظر چیزی هستند. آنها به‌جدّ وارد روند گفتگو نمیشوند.<ref>«بخش انتهايی صحبتهاي ضبط  شده بر روي نوار نشانگر آن است که دكتر فاضل رسول و دكتر قاسملو تلاش میيکنند كه مذاكرات 14 جولای 1989 را از ساعت 18:00 به جریان اندازند، ولي ايرانيها تمایل قابل توجهی در اين زمينه نشان نمیدهند».</ref> بعد از آن صداي شلیک گلوله از دو اسلحه كمري شنيده ميشود. قاسملو از پيشاني، گيجگاه و گردن مورد اصابت قرار میگیرد. به رسول سه بار در سر و دو بار به گردن شلیک میشود. هر دو در دم جان میسپارند. عبدالله قادري ظاهراً مقاومت ميكند ولي او هم مورد اصابت قرار میگیرد. گزارش پزشكي قانوني چنين است: «گلوله‌های داخل بدن: يك گلوله در پشت گردن و يك گلوله در پشت ناحیۀ چپ، يك گلولۀ ديگر در پشت؛ از 5 گلوله عبور کرده ديگر: يكي در جمجمه، يكي در گردن، يكي در پشت، يكي در شانه چپ، يكي به انگشت سبّابه راست اصابت نموده‌اند».<ref>گزارش در رابطه با سوء قصد .Linke Bahngasse، EBT «تیم ضربتی مبارزه با تروریسم در وزرارت داخلۀ اتریش». 2/3 سپتامبر 1، ص. 34.</ref> آدمکشان ميخواستنند كاملاً مطمئن گردند. «در خاتمه هر سه كرد تیر خلاص دریافت میکنند».<ref>«سوء قصد در 13 جولای1 در وین»، گزارش EBT، «تیم ضربتی مبارزه با تروریسم در وزرارت داخلۀ اتریش». اکتبر 1، ص. 176.</ref> در دهانۀ صدا خفه‌كن يكي از اسلحه‌ها پوست و استخوان يكي از مقتولين چسبيده بود؛ پلیس از آن با واژۀ «اعدام» یاد میکند. به گفته کارشناسان ترور صحرارودي، بزرگيان و آجوادي قرار را خيلي خوب طرحريزي كرده بودند. در هتل چمدانها آماده و بسته‌بندي بودند. بهاي بليت به مقصد تهران هم پرداخت شده بود. ولي صحرارودي يك بدشانسي ميآورد. يك گلوله کمانه کرده و به او اصابت ميكند. پزشك قانوني چنين توضيح ميدهد: «گلوله به قسمت بالاي بازوي راست اصابت كرده و از ناحيه شانه خارج شده است و سرانجام از گردن وارد فضای داخلی دهان شده است. پوكه گلوله را جعفري از دهان بيرون انداخته و يا احتمالاً آن را قورت داده است».<ref>گزارش دفتر پلیس دولتی، 26 جولای1989</ref> صحرارودي براي دومين بار هم بد شانسی آورد. يك كارگر فصلی حمل و نقل زباله شهرداری وين به نام گئورگ ساموئل در ساعت 22:30 یک جعبه پلاستیکی را پيدا ميكند. او به داخل کیسه پلاستیکی نگاه کرده متوجه میشود که درکنار اشیاي دیگر یک اسلحه هم قرار دارد. اين كارگر یک اسلحه نوعBeretta  با كاليبر 65/7 و همراه با صدا خفه‌كن وعلاوه برآن يك سلاح ديگر از نوع Llama با كاليبر 65/7 و صدا خفه‌كن، دو خشاب اسلحه 65/7 ميليمتري  يك خشاب 9 ميليمتري براي مسلسل Para و يك صدا خفه‌كن براي مسلسل در آن پيدا ميكند. همراه اين سلاحها مدارک ديگري وجود داشت كه نقش مؤثري در صدور حكم جلب صحرارودي بازی خواهند نمود: اين موارد شامل يك كليد موتور سيكلت مارك سوزوکی، يك برگ موتور سيكلت براي سوزوکی، GSX-500E و يك صورت حساب صادر شده از طرف شركت Ferytag در تاريخ 11 ژانویه 1989 به نام Mustafa M. Yalcin و يك توافقنامه خريد ميان شركت Ferytag و مصطفي مصطفوي براي يك موتور سيكلت سوزوکی، GSX-500E بوده است. بعدها فروشنده موتور سيكلت يعني شركت فایر تاگ جفعر صحرارودي را به عنوان خريدار شناسايي کرد. «در ادامۀ جستجوها مأمورين امنيتي در زباله‌دانهاي در محل یاد شده پلاک 451 در ناش مارکت را بازديد نموده و در دومين سطل آشغال يك كيسه پلاستيك حامل يك اسلحه كمري مدلBeretta پيدا نمودند». صحرارودی و آجوادی و سپس بزرگیان دستگیر می‌شوند و تحقیقات پلیس بلافاصله آنها را به این نتیجه می‌رساند که برخلاف سناریویی که توسط تروریستهای وزارت اطلاعات ریخته شده بود که ترور را توسط افراد ناشناس جلوه دهند تروریستها همین فرد مجروح و آن فرد دستگیر شده است.<ref group="پاورقی">عملیات تحقیقاتی در محل ارتکاب جرم را اسوالد كسلر، رئيس ETB (دایره مبارزه با تروریسم)، با همکاری Fredrich Maringer از دفتر امنيتي آغاز مینمایند. كسلر و مارنينگر همراه با نمايندگان قاسملو پيروتي و بهرامي به آپارتمان ِ محل حادثه ميروند: درب ورودي، راهرو، اتاق وقوع حادثه و سه جنازه. بلافاصله این موارد نظر كسلر را به خود معطوف مینماید: 1ـ بر روي در ورودي آپارتمان به هيچوجه آثار شکستگي ديده نميشد. یعنی اینکه کسی با توسل به زور وارد آپارتمان نشده است. كسلر دستور داد كه قفل در ورودي بوسيله مأمورين اطلاعاتي بازشده و مورد کنترل قرارگيرد. پس از بازبینی کوتاه او به این نتيجه میرسد: قاتلين به داخل آپارتمان راه داده شدهاند و یا اینکه آنها داخل آپارتمان بودهاند. 2ـ پس از شلیک گلوله‌های مرگبار، به پيشاني سه كرد ايراني تير خلاص زده شده است. «شاهد» ماجرا، صحرارودي، از معرکه جان سالم بدر برده است. 3ـ دو نفر از سه كرد ايراني كاملاً غافلگير شده ودر جايي كه نشسته بودند به قتل رسیدند. بنابراين اگر شخص غريبهيي از بیرون وارد اتاق ميشد، قربانیان ترور به هیچ وجه بیحرکت سر جای خود ننشسته بودند. 4ـ «قرباني» ديگري به نام آجودي فرار كرده و مخفي شده است. 5ـ درمقابل آپارتمان ـ محل سوء قصد ـ ساختماني وجود ندارد كه بتوان از آن محل اين ساختمان را زیر نظر گرفت و آن را شناسايی نمود. بنابراين عاملين ميبايست قبلاً با ورود به اين آپارتمان به شناسائی محل وقوع جرم پرداخته باشند. 6ـ عاملين حتماً قربانيان را از قبل میشناختند تا افراد اشتباهي را با حمله سريع خود مورد اصابت گلوله قرار ندهند. 7ـ این سوء قصد در چهارچوب يك عمل كلاسيك تروريستي نمیگنجد بلكه از عمليات مأمورين اطلاعاتي بشمار میرود. این سوء قصد از نوع آن عملیات تیپیک تروریستی که قربانی و قاتل برای اولینبار در مکانهای عمومی (جلو درب هتلها، در فرودگاهها و یا در جلو محل سکونت مقتول) رو درروی همدیگر قرار میگیرند، نبود. ولی این بار سوء قصد در داخل یک آپارتمان شخصی به وقوع میپیوندد. یعنی اینکه قاتل و قربانی حتماً از قبل همدیگر را میشناختند و عاملین ترور میبایست در روند یک پروسه اعتماد قربانیان را جلب میکردند. 8ـ محوریترین دلیل برای اسوالد از همان ابتدای امر این است: او از پيروتي و بهرامي که به محل وقوع جرم ملحق شده بودند کسب اطلاع مینماید که قاسملو و قادري با نمايندگان حكومت ايران درحال مذاكره بوده‌اند. برای او این امر محرز میگردد که تهران برندۀ اصلی این آدمکشی میباشد. تیم مبارزه با تروريسم  (EBT)تحت نظارت اسوالد كسلر از صحت فرضیۀ خود و موارد هشتگانۀ فوق کاملأ قانع شده است.</ref> این افراد بعدا و بنا بر گفته آگاهان پرونده این افراد ابتدا از ETB به پلیس وین منتقل شد که طبق تجربه چشم پوشی‌های زیادی نسبت به پرونده ترور دست چپی‌ها داشته است و سپس در چارچوب سیاست مماشات بین اتریش و جمهوری اسلامی این افراد آزاد شده و به ایران برگردانده شدند.<ref>حدود ساعت 21:30 زنگ تلفن قاضی پرونده پتر سِدا به صدا درمیآید. آن طرف خط آنتون شولتس فرماندۀ پليس دولتي در وزارت كشور قراردارد. شولتس قبل از آن تلفني با وزارت امور خارجه مذاكره‌يی را به پایان رسانده است. بلندپایه‌ترین مقام ارشد پليس دولتي در جمهوري اتریش حالا به نفع ايران واسطه‌گری میکند. قاضي سِدا اين تلفن غيرعادي را در پرونده ثبت نموده است: «او سعي ميكند مرا متقاعد نمايد كه حكم جلب عليه افرادی كه در سفارت مخفی شده‌اند صادر نکنم. او دلیل اتخاذ این موضع را خطر تحولات ديپلماتيك ذكر مينماید». یادداشت در پرونده توسط قاضی سدا، به تاریخ 27 جولای1. </ref><ref>مشروح اتفاقات این پرونده را می‌توان در اطلاعیه سازمان مجاهدین خلق ایران که در کتاب اسکورت به تهران آمده است پی گرفت. اسکورت به سوی تهران:‌ سازمان مجاهدين خلق، اصلیترین نیروی مقاومت ايراني عليه رژيم تهران طی اطلاعیه‌يی از دفتر خود در كلن اطلاعات دقيقي راجع به صحرارودي وبزرگيان منتشر مينماید. سازمان مجاهدین خلق ایران شاخۀ آلمان، اعلامیه در رابطه با قتل قاسملو، 16 جولای1.</ref>


'''ترور بختيار با استفاده از نفوذی'''
'''ترور بختيار با استفاده از نفوذی'''
خط ۱٬۲۴۴: خط ۱٬۲۴۴:
'''طرح ترور مسئولان مقاومت ايران در سوئد با استفاده از نفوذی'''
'''طرح ترور مسئولان مقاومت ايران در سوئد با استفاده از نفوذی'''


به‌دنبال اقامت مريم رجوي در مهر72 در پاريس، شوراي‌عالي امنيت جمهوری اسلامی در دو جلسهٌ پياپي به‌رياست رفسنجاني و با شركت اعضاي اصلي و حضور سعيد امامي و احمد وحيدي فرماندهٌ نيروي قدس تصميم گرفت هر اقدام تروريستي ممكني را چه در اروپا و چه در عراق عليه مجاهدين و مقاومت ايران در دستور قرار دهد. يكي از طرحها اين بود كه شماري از مسئولان مقاومت ايران را سوئد به‌قتل برساند. وزارت اطلاعات در نظر داشت اين طرح را توسط دو نفوذي در‌ميان هواداران مجاهدين، به نامهاي جمشيد عابدي<ref>جمشيد عابدي از سال59 در كميته كار مي‌كرده و در سال 61 محافظ ناطق نوري نمايندهٌ مجلس شد. وی تا سال64 در كميته كار مي‌كرد و در سال 64 به وزارت اطلاعات منتقل شد. وزارت اطلاعات در اسفند64 او را تحت عنوان هوادار مجاهدين به تركيه و در ارديبشهت ماه65 به آلمان فرستاد. جمشيد عابدي در شهريور65 خواستار اعزام به منطقهٌ مرزي و پيوستن به مجاهدين شد. اما به‌دليل وضعيت مشكوك وي به فاصلهٌ چند ماه يعني در فروردين66 از منطقه اخراج شد. وي متعاقباً از طريق تركيه به سوئد رفت و در 70كيلومتري استكهلم مستقر شد.  او به توصيه وزارت اطلاعات تلاش كرد خودش را هوادار سازمان نشان دهد. وزارت اطلاعات در بهمن71 از او خواست كه به استكهلم نقل‌مكان كند تا رابطه‌اش با انجمن هواداران در اين شهر فعال شود. وي در نزديكي انجمن خانه‌يي اجاره كرد. طرح وزارت اطلاعات اين بود كه جمشيد تحت عنوان هوادار، خانه و ماشينش را در اختيار انجمن قرار دهد كه اگر مسئولين سازمان به سوئد مسافرت كردند با استفاده از اين امكانات طرح تروري را پيش ببرد. با مسافرت هيأت مقاومت به استكهلم، جمشيد اصرار داشت كه آنها در خانه‌اش مستقر شوند كه با اصرار او موافقت نمي‌شود.</ref>و سيمين قرباني به‌اجرا در‌بياورد. در اواخر آبان72 بدري پورطباخ و فرشته يگانه از اعضاي شوراي رهبري مجاهدين و آقاي ابوالقاسم رضايي دبير ارشد شورای ملی مقاومت ایران در آن‌زمان به استكهلم سفر كردند. وزارت اطلاعات وقتي از طريق عابدي از اين سفر مطلع شد، به‌سرعت ترور اين هيأت را با استفاده از نفوذيها و چند ديپلومات‌ در سفارت جمهوری اسلامی در دستور قرار داد. با لو رفتن به‌موقع اين طرح و دستگيري دو‌جاسوس و اخراج سه‌ ديپلومات‌ جمهوری اسلامی ، اين طرح به‌سرانجام نرسيد. جمهوری اسلامی متقابلاً ضمن اخراج سه‌ديپلومات سوئدي از تهران در روز 27آبان72 تصميم به تقليل روابط اقتصادي<ref>ستاد هماهنگي روابط خارجي جمهوری اسلامی در تاريخ اول و هفتم آذرماه72 تشكيل جلسه داد و دستورالعمل زير را براي وزارتخانه‌هاي ذي‌ربط صادر كرد:  « در پي جلسه‌يي در 6آذر72 با شركت نمايندگان وزارتهاي محترم و بر‌اساس مصوبهٌ ستاد هماهنگي روابط خارجي مورخ اول و هفتم آذرماه مبني بر تقليل روابط اقتصادي جمهوري اسلامي با كشور سوئد خواهشمند است دستور فرماييد: 1- همكاريهاي دوجانبهٌ فعلي را در صورتي‌كه زياني متوجه منافع جمهوري اسلامي نمي‌سازد كاهش داده يا متوقف نماييد. 2- در صورت توقف يا تقليل و انتقال آن به‌كشور ثالث نسبت به مطالعه و بررسي در‌خصوص كشور جايگزين رأساً اقدام نماييد... 3- از انعقاد موافقتنامهٌ جديد با‌رعايت دو‌شرط مذكور در  بند1 و 2 در آينده تا‌اطلاع ثانوي خودداري گردد. خواهشمند است دستور فرماييد اين ادارهٌ كل را از نتيجهٌ اقدامات مطلع نموده...» ابراهيم رحيم‌پور  مديركل اروپاي مركزي</ref>با سوئد گرفت.
به‌دنبال اقامت مريم رجوي در مهر72 در پاريس، شوراي‌عالي امنيت جمهوری اسلامی در دو جلسهٌ پياپي به‌رياست رفسنجاني و با شركت اعضاي اصلي و حضور سعيد امامي و احمد وحيدي فرماندهٌ نيروي قدس تصميم گرفت هر اقدام تروريستي ممكني را چه در اروپا و چه در عراق عليه مجاهدين و مقاومت ايران در دستور قرار دهد. يكي از طرحها اين بود كه شماري از مسئولان مقاومت ايران را سوئد به‌قتل برساند. وزارت اطلاعات در نظر داشت اين طرح را توسط دو نفوذي در‌ميان هواداران مجاهدين، به نامهاي جمشيد عابدي<ref group="پاورقی">جمشيد عابدي از سال59 در كميته كار مي‌كرده و در سال 61 محافظ ناطق نوري نمايندهٌ مجلس شد. وی تا سال64 در كميته كار مي‌كرد و در سال 64 به وزارت اطلاعات منتقل شد. وزارت اطلاعات در اسفند64 او را تحت عنوان هوادار مجاهدين به تركيه و در ارديبشهت ماه65 به آلمان فرستاد. جمشيد عابدي در شهريور65 خواستار اعزام به منطقهٌ مرزي و پيوستن به مجاهدين شد. اما به‌دليل وضعيت مشكوك وي به فاصلهٌ چند ماه يعني در فروردين66 از منطقه اخراج شد. وي متعاقباً از طريق تركيه به سوئد رفت و در 70كيلومتري استكهلم مستقر شد.  او به توصيه وزارت اطلاعات تلاش كرد خودش را هوادار سازمان نشان دهد. وزارت اطلاعات در بهمن71 از او خواست كه به استكهلم نقل‌مكان كند تا رابطه‌اش با انجمن هواداران در اين شهر فعال شود. وي در نزديكي انجمن خانه‌يي اجاره كرد. طرح وزارت اطلاعات اين بود كه جمشيد تحت عنوان هوادار، خانه و ماشينش را در اختيار انجمن قرار دهد كه اگر مسئولين سازمان به سوئد مسافرت كردند با استفاده از اين امكانات طرح تروري را پيش ببرد. با مسافرت هيأت مقاومت به استكهلم، جمشيد اصرار داشت كه آنها در خانه‌اش مستقر شوند كه با اصرار او موافقت نمي‌شود.</ref>و سيمين قرباني به‌اجرا در‌بياورد. در اواخر آبان72 بدري پورطباخ و فرشته يگانه از اعضاي شوراي رهبري مجاهدين و آقاي ابوالقاسم رضايي دبير ارشد شورای ملی مقاومت ایران در آن‌زمان به استكهلم سفر كردند. وزارت اطلاعات وقتي از طريق عابدي از اين سفر مطلع شد، به‌سرعت ترور اين هيأت را با استفاده از نفوذيها و چند ديپلومات‌ در سفارت جمهوری اسلامی در دستور قرار داد. با لو رفتن به‌موقع اين طرح و دستگيري دو‌جاسوس و اخراج سه‌ ديپلومات‌ جمهوری اسلامی ، اين طرح به‌سرانجام نرسيد. جمهوری اسلامی متقابلاً ضمن اخراج سه‌ديپلومات سوئدي از تهران در روز 27آبان72 تصميم به تقليل روابط اقتصادي<ref>ستاد هماهنگي روابط خارجي جمهوری اسلامی در تاريخ اول و هفتم آذرماه72 تشكيل جلسه داد و دستورالعمل زير را براي وزارتخانه‌هاي ذي‌ربط صادر كرد:  « در پي جلسه‌يي در 6آذر72 با شركت نمايندگان وزارتهاي محترم و بر‌اساس مصوبهٌ ستاد هماهنگي روابط خارجي مورخ اول و هفتم آذرماه مبني بر تقليل روابط اقتصادي جمهوري اسلامي با كشور سوئد خواهشمند است دستور فرماييد: 1- همكاريهاي دوجانبهٌ فعلي را در صورتي‌كه زياني متوجه منافع جمهوري اسلامي نمي‌سازد كاهش داده يا متوقف نماييد. 2- در صورت توقف يا تقليل و انتقال آن به‌كشور ثالث نسبت به مطالعه و بررسي در‌خصوص كشور جايگزين رأساً اقدام نماييد... 3- از انعقاد موافقتنامهٌ جديد با‌رعايت دو‌شرط مذكور در  بند1 و 2 در آينده تا‌اطلاع ثانوي خودداري گردد. خواهشمند است دستور فرماييد اين ادارهٌ كل را از نتيجهٌ اقدامات مطلع نموده...» ابراهيم رحيم‌پور  مديركل اروپاي مركزي</ref>با سوئد گرفت.


ترور ميكونوس در 26شهريور71 تروريستهاي جمهوری اسلامی 4تن از رهبران حزب دموكرات كردستان ايران، صادق شرفكندي، همايون اردلان، فتاح عبدلي و نوري دهكردي را در رستوران ميكونوس واقع در شهر برلين به‌قتل رساندند. جلسه‌يي كه در اين رستوان تشكيل شده بود، برخلاف قرار‌قبلي يك‌روز زودتر برگزار شد، اما وزارت اطلاعات از طريق عوامل نفوذيش از زمان جلسه اطلاع پيدا كرده بود. در پي انجام اين ترور 5نفر دستگير شدند كه شامل 4لبناني و يك ايراني به‌نام كاظم دارابي بود. كاظم دارابي از كادرهاي وزارت اطلاعات بود كه سالها براي ارگانهاي اطلاعاتي و تروريستي جمهوری اسلامی در خارج كار كرده و نقش فرماندهي اين طرح را به‌عهده داشت. بعداز اين ترور، وزارت اطلاعات دارابي را به تهران برد و بعداز جمعبندي نتيجه گرفت كه طرح موفق انجام شده و ردي باقي نمانده است. لذا دارابي را براي توطئه‌ها بعدي به آلمان فرستاد ولي برخلاف تصور وزارت اطلاعات، وي توسط پليس آلمان دستگير شد. تصويب طرح ميكونوس استانداري كردستان در مورخهٌ 15مرداد71 طي نامه‌يي به شمارهٌ 2402.م از رياست جمهوري خواستار ضربه به حزب دموكرات كردستان شد. وزارت اطلاعات از قبل نيز طرح ترور شرفكندي دبير‌كل وقت اين حزب در آلمان را داشت. اين ترور در شوراي‌عالي امنيت جمهوری اسلامی با حضور 10عضو اصلي و با شركت سعيد امامي، احمد وحيدي و پاسدار جعفري، سرتيپ صحرارودي (قاتل قاسملو) به رياست رفسنجاني تصويب شد و به تأييد خامنه‌اي رسيد. آماده‌باش در كردستان در ساعت 8صبح روز 26مرداد (يعني صبح همان روز ترور ميكونوس) جلسهٌ تأمين استان كردستان به رياست حاج عبدالوهاب استاندار كردستان تشكيل شد. اعضاي شركت‌كننده در اين جلسه عبارت بودند از: زهري معاونت سياسي امنيتي استانداري، سرتيپ پاسدار حسن رستگار فرمانده و سرتيپ پاسدار محمدنيا جانشين فرمانده سپاه پاسداران كردستان و رجبي معاونت اطلاعات سپاه پاسداران كردستان. در اين جلسه به پيشنهاد رجبي به سراسر استان براي مقابله با حركات احتمالي حزب دموكرات آماده‌باش داده شد. يعني 16ساعت قبل از اين عمليات تروريستي شوراي تأمين استان در جريان آن بود. اعتراف فلاحيان فلاحيان در 8شهريور72 (يك‌سال بعداز اين ترور) در يك مصاحبه گفت: ...  گروهكها عمدتاً در وزارت به سه دسته تقسيم مي‌شوند، گروهكهايي كه به ايدئولوژي چپ وابسته هستند، گروهكهايي كه به ايدئولوژي راست وابسته هستند و گروهكهايي كه التقاطي هستند.... موفق شديم در مركزيت اين گروهگها نفوذ كرده و دستگيرشان كنيم، آنهايي‌كه مجبور به فرار از كشور شدند، باز ما فعاليتمان را ادامه داديم و الان در خارج از كشور هم ما تعقيبشان مي‌كنيم و روي آنها كنترل و در تشكيلات آنها نفوذ داريم. ...  در خارج كشور موفق شديم كه به خيلي از اين گروهكها ضربه وارد كنيم. همين‌طور كه مي‌دانيد، يكي از اين گروهكهاي فعال، حزب دموكرات است كه با دو گروه اصلي و انشعابي كردستان فعاليت مي‌كنند. هم‌چنين ما موفق شديم در سال گذشته ضربات  اساسي به كادرهاي كومله بزنيم. تشكيلات آنها، اعم از انشعابيون، حزب دموكرات و كومله، به‌شدت ضربه ديد و فعاليتشان كاسته شد. جيحوني نفوذي جمهوری اسلامی و عامل دو ترور احمد جيحوني يك عضو عاليرتبهٌ شبكهٌ وزارت اطلاعات در اروپا بود كه حداقل در ترور فريدون فرخزاد در آلمان و رضا مظلومان در فرانسه مستقيماً ‌شركت داشت. وي كه به كار ترخيص كالا در گمرگ ايران مشغول بود، در سال1360 به آلمان آمد و دراطراف شهر بن (بادگودسبرگ) ساكن شد و در آن‌جا يك كلوپ ويدئوهاي خارجي باز كرد كه تا زمان دستگيريش در جريان ترور مظلومان، در آن‌جا كار مي‌كرد. احمد جيحوني پس از مدت كوتاهي اقامت در آلمان به ايران سفر كرد و در آن جا به استخدام وزارت اطلاعات در آمد و با مأموريت نفوذ در گروههاي مخالف به آلمان بازگشت.<ref>منابع مجاهدین می‌گویند وي در برخورد با گروههاي مخالف، خودش را از يك گروه موهوم مخالف جمهوری اسلامی در داخل كشور معرفي مي‌كرد و حتي بعضاً به اين افراد كمك مالي هم مي‌كرد و متقابلاً طبق دستور وزارت اطلاعات از آنها مي‌خواست به تبلیغات عليه مجاهدين بپردازند.</ref>
ترور ميكونوس در 26شهريور71 تروريستهاي جمهوری اسلامی 4تن از رهبران حزب دموكرات كردستان ايران، صادق شرفكندي، همايون اردلان، فتاح عبدلي و نوري دهكردي را در رستوران ميكونوس واقع در شهر برلين به‌قتل رساندند. جلسه‌يي كه در اين رستوان تشكيل شده بود، برخلاف قرار‌قبلي يك‌روز زودتر برگزار شد، اما وزارت اطلاعات از طريق عوامل نفوذيش از زمان جلسه اطلاع پيدا كرده بود. در پي انجام اين ترور 5نفر دستگير شدند كه شامل 4لبناني و يك ايراني به‌نام كاظم دارابي بود. كاظم دارابي از كادرهاي وزارت اطلاعات بود كه سالها براي ارگانهاي اطلاعاتي و تروريستي جمهوری اسلامی در خارج كار كرده و نقش فرماندهي اين طرح را به‌عهده داشت. بعداز اين ترور، وزارت اطلاعات دارابي را به تهران برد و بعداز جمعبندي نتيجه گرفت كه طرح موفق انجام شده و ردي باقي نمانده است. لذا دارابي را براي توطئه‌ها بعدي به آلمان فرستاد ولي برخلاف تصور وزارت اطلاعات، وي توسط پليس آلمان دستگير شد. تصويب طرح ميكونوس استانداري كردستان در مورخهٌ 15مرداد71 طي نامه‌يي به شمارهٌ 2402.م از رياست جمهوري خواستار ضربه به حزب دموكرات كردستان شد. وزارت اطلاعات از قبل نيز طرح ترور شرفكندي دبير‌كل وقت اين حزب در آلمان را داشت. اين ترور در شوراي‌عالي امنيت جمهوری اسلامی با حضور 10عضو اصلي و با شركت سعيد امامي، احمد وحيدي و پاسدار جعفري، سرتيپ صحرارودي (قاتل قاسملو) به رياست رفسنجاني تصويب شد و به تأييد خامنه‌اي رسيد. آماده‌باش در كردستان در ساعت 8صبح روز 26مرداد (يعني صبح همان روز ترور ميكونوس) جلسهٌ تأمين استان كردستان به رياست حاج عبدالوهاب استاندار كردستان تشكيل شد. اعضاي شركت‌كننده در اين جلسه عبارت بودند از: زهري معاونت سياسي امنيتي استانداري، سرتيپ پاسدار حسن رستگار فرمانده و سرتيپ پاسدار محمدنيا جانشين فرمانده سپاه پاسداران كردستان و رجبي معاونت اطلاعات سپاه پاسداران كردستان. در اين جلسه به پيشنهاد رجبي به سراسر استان براي مقابله با حركات احتمالي حزب دموكرات آماده‌باش داده شد. يعني 16ساعت قبل از اين عمليات تروريستي شوراي تأمين استان در جريان آن بود. اعتراف فلاحيان فلاحيان در 8شهريور72 (يك‌سال بعداز اين ترور) در يك مصاحبه گفت: ...  گروهكها عمدتاً در وزارت به سه دسته تقسيم مي‌شوند، گروهكهايي كه به ايدئولوژي چپ وابسته هستند، گروهكهايي كه به ايدئولوژي راست وابسته هستند و گروهكهايي كه التقاطي هستند.... موفق شديم در مركزيت اين گروهگها نفوذ كرده و دستگيرشان كنيم، آنهايي‌كه مجبور به فرار از كشور شدند، باز ما فعاليتمان را ادامه داديم و الان در خارج از كشور هم ما تعقيبشان مي‌كنيم و روي آنها كنترل و در تشكيلات آنها نفوذ داريم. ...  در خارج كشور موفق شديم كه به خيلي از اين گروهكها ضربه وارد كنيم. همين‌طور كه مي‌دانيد، يكي از اين گروهكهاي فعال، حزب دموكرات است كه با دو گروه اصلي و انشعابي كردستان فعاليت مي‌كنند. هم‌چنين ما موفق شديم در سال گذشته ضربات  اساسي به كادرهاي كومله بزنيم. تشكيلات آنها، اعم از انشعابيون، حزب دموكرات و كومله، به‌شدت ضربه ديد و فعاليتشان كاسته شد. جيحوني نفوذي جمهوری اسلامی و عامل دو ترور احمد جيحوني يك عضو عاليرتبهٌ شبكهٌ وزارت اطلاعات در اروپا بود كه حداقل در ترور فريدون فرخزاد در آلمان و رضا مظلومان در فرانسه مستقيماً ‌شركت داشت. وي كه به كار ترخيص كالا در گمرگ ايران مشغول بود، در سال1360 به آلمان آمد و دراطراف شهر بن (بادگودسبرگ) ساكن شد و در آن‌جا يك كلوپ ويدئوهاي خارجي باز كرد كه تا زمان دستگيريش در جريان ترور مظلومان، در آن‌جا كار مي‌كرد. احمد جيحوني پس از مدت كوتاهي اقامت در آلمان به ايران سفر كرد و در آن جا به استخدام وزارت اطلاعات در آمد و با مأموريت نفوذ در گروههاي مخالف به آلمان بازگشت.<ref>منابع مجاهدین می‌گویند وي در برخورد با گروههاي مخالف، خودش را از يك گروه موهوم مخالف جمهوری اسلامی در داخل كشور معرفي مي‌كرد و حتي بعضاً به اين افراد كمك مالي هم مي‌كرد و متقابلاً طبق دستور وزارت اطلاعات از آنها مي‌خواست به تبلیغات عليه مجاهدين بپردازند.</ref>

منوی ناوبری