۱٬۱۹۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲: | خط ۲: | ||
قتلعام در لغت یک ترکیب وصفی است که معنای آن کشتن دستهجمعی، کشتن جماعت، کشتار دستهجمعی از حیوانات یا از انسان و جز آن میباشد این کلمه در کنار کلماتی همچون قتلهای زنجیرهای، قتلعمد، قتلغیرعمد، قتل سیاسی، قتل فجیع، قتل نفس، قتل و کشتار، قتل و غارت و در قیاس با آنها بکار برده میشود.<ref>لغتنامه [http://www.vajehyab.com/dehkhoda/قتل+عام دهخدا]</ref> | قتلعام در لغت یک ترکیب وصفی است که معنای آن کشتن دستهجمعی، کشتن جماعت، کشتار دستهجمعی از حیوانات یا از انسان و جز آن میباشد این کلمه در کنار کلماتی همچون قتلهای زنجیرهای، قتلعمد، قتلغیرعمد، قتل سیاسی، قتل فجیع، قتل نفس، قتل و کشتار، قتل و غارت و در قیاس با آنها بکار برده میشود.<ref>لغتنامه [http://www.vajehyab.com/dehkhoda/قتل+عام دهخدا]</ref> | ||
بنابر تعریف افبیآی کشتار جمعی به قتل چهار نفر یا بیش از آن گفته میشود که بدون وقفه انجام شده باشد. کشتارهای جمعی اساساً توسط دولتها و یا گروههای نیابتی از دولتها انجام میشود ولی همچنین ممکن است توسط افراد یا حتی توسط سازمانها انجام شود. این کشتارها همچنین میتواند شامل قتل تعداد زیادی از شهرواندان توسط دولتهای محلی و مأمورین آنها باشد. اعدامهای دستهجمعی از اسرای جنگی، یا اعدامهای جمعی از میان زندانیان، برجستهترین انواع قتلعامهاست. تیراندازی به معترضین غیرمسلح، پرتاب نارنجک به درون زندانها و اعدام تصادفی شهروندان غیرنظامی نیز از موارد کشتار جمعی محسوب میشود. انجام کشتار جمعی متفاوت با کشتار دورهای است که در آن مرتکب در چند نوبت و در مکانهای متفاوت و در زمانی مشخصی بین آنها دست به کشتن دو نفر یا بیشتر میزند و همچنین متفاوت با آدمکشی زنجیرهای است که در آن قاتل تعداد زیادی را در محدوده زمانی طولانی به قتل میرساند. بزرگترین کشتارهای جمعی تاریخ تلاش برای نابودی گروهی از مردم و جوامع بر اساس قومیت و مذهب بودهاست که بعضی از این کشتارها با عنوان نسلکشی و بقیه با نام جنایات علیه بشریت شناخته میشود. قتلعام توسط مغولها در تاریخ ایران، مردم کرمان به دست آغامحمدخان قاجار، کشتار روندا و سربرنیتسا و قتلعام سال ۱۳۶۷ در زندانهای خمینی از نمونههای برجسته قتلعام میباشد. | بنابر تعریف افبیآی کشتار جمعی به قتل چهار نفر یا بیش از آن گفته میشود که بدون وقفه انجام شده باشد. کشتارهای جمعی اساساً توسط دولتها و یا گروههای نیابتی از دولتها انجام میشود ولی همچنین ممکن است توسط افراد یا حتی توسط سازمانها انجام شود. این کشتارها همچنین میتواند شامل قتل تعداد زیادی از شهرواندان توسط دولتهای محلی و مأمورین آنها باشد. اعدامهای دستهجمعی از اسرای جنگی، یا اعدامهای جمعی از میان زندانیان، برجستهترین انواع قتلعامهاست. تیراندازی به معترضین غیرمسلح، پرتاب نارنجک به درون زندانها و اعدام تصادفی شهروندان غیرنظامی نیز از موارد کشتار جمعی محسوب میشود. انجام کشتار جمعی متفاوت با کشتار دورهای است که در آن مرتکب در چند نوبت و در مکانهای متفاوت و در زمانی مشخصی بین آنها دست به کشتن دو نفر یا بیشتر میزند و همچنین متفاوت با آدمکشی زنجیرهای است که در آن قاتل تعداد زیادی را در محدوده زمانی طولانی به قتل میرساند. بزرگترین کشتارهای جمعی تاریخ تلاش برای نابودی گروهی از مردم و جوامع بر اساس قومیت و مذهب بودهاست که بعضی از این کشتارها با عنوان نسلکشی و بقیه با نام جنایات علیه بشریت شناخته میشود. قتلعام توسط مغولها در تاریخ ایران، مردم کرمان به دست آغامحمدخان قاجار، کشتار روندا و سربرنیتسا و قتلعام سال ۱۳۶۷ در زندانهای خمینی از نمونههای برجسته قتلعام میباشد. | ||
=== قتلعام ۶۷ === | === قتلعام ۶۷ === | ||
خط ۴۵۴: | خط ۴۵۴: | ||
در میان متخصصان مرد دکتر محسن مهرانی، دکتر منصور پایدار، دکتر طبیبی نژاد، دکتر شورانگیز، مهندس فضیلت علامه، مهندس افسانه شیرمحمدی، دکتر فرزین نصرتی، محسن فغفور مغربی، دکتر مقصود و منصور حریری، دکتر علی درودی، محمود احمدیانی، مهرداد اردبیلی، محمد جنگ زاده، محسن وزین، محمد کرامتی، روشن بلبلیان، ابوالقاسم ارژنگی، محسن بهرامی، عباس پورساحلی و… بسیاری دیگر از فارغالتحصیلان از جمله این اعدام شدگان هستند. آنها میگویند تحصیلکردگی عامل تسریع کننده در اعدامها بوده است.<ref>زندانیان در گزارشات خود آوردهاند که میزان تحصیلات بالاتر موجب بدرفتاری و خشم و کین بیشتری از طرف زندانبانان میشده است. آنها اشاره میکنند حاج داود رحمانی رئیس زندان قزلحصار_ وقتی با دانشجو، مهندس یا دکتر روبهرو میشد متفاوت با بقیه برخورد میکرد و بیشتر روی آنها فشار میآورد. او حتی از زندانیانی که عینک داشتند، ابراز انزجار میکرد. او خطاب به آنان میگفت: «از آن عینکت معلومه هم جنبشی هستی هم کتابخون، هم سرمایهدار، هم عامل استکبار».</ref> | در میان متخصصان مرد دکتر محسن مهرانی، دکتر منصور پایدار، دکتر طبیبی نژاد، دکتر شورانگیز، مهندس فضیلت علامه، مهندس افسانه شیرمحمدی، دکتر فرزین نصرتی، محسن فغفور مغربی، دکتر مقصود و منصور حریری، دکتر علی درودی، محمود احمدیانی، مهرداد اردبیلی، محمد جنگ زاده، محسن وزین، محمد کرامتی، روشن بلبلیان، ابوالقاسم ارژنگی، محسن بهرامی، عباس پورساحلی و… بسیاری دیگر از فارغالتحصیلان از جمله این اعدام شدگان هستند. آنها میگویند تحصیلکردگی عامل تسریع کننده در اعدامها بوده است.<ref>زندانیان در گزارشات خود آوردهاند که میزان تحصیلات بالاتر موجب بدرفتاری و خشم و کین بیشتری از طرف زندانبانان میشده است. آنها اشاره میکنند حاج داود رحمانی رئیس زندان قزلحصار_ وقتی با دانشجو، مهندس یا دکتر روبهرو میشد متفاوت با بقیه برخورد میکرد و بیشتر روی آنها فشار میآورد. او حتی از زندانیانی که عینک داشتند، ابراز انزجار میکرد. او خطاب به آنان میگفت: «از آن عینکت معلومه هم جنبشی هستی هم کتابخون، هم سرمایهدار، هم عامل استکبار».</ref> | ||
===== زنان، قتلعام شدگان مضاعف ===== | ===== زنان، قتلعام شدگان مضاعف ===== | ||
خط ۵۱۲: | خط ۵۰۳: | ||
«بر اساس رأی صادره از سوی دادگاه ویژه گیلان، هادی متقی فرزند رمضان به جرم قتل عمد، مثله کردن و سوزاندن بقایای جسد، سید حسین ابهرینژاد به اتهام ارتکاب... جعفر ستاره آسمان فرزند بابا، غلامحسین صالحی فرزند حسن و اعظم طالبی رورکار فرزند عشقعلی به جرم شرکت در چند فقره آدمربایی، سرقت مسلحانه، وارد کردن سلاح گرم و مواد مخدر و... محکوم به اعدام شدند، که احکام صادره در ملأعام و در محوطه شهربانی رشت به اجرا درآمد». | «بر اساس رأی صادره از سوی دادگاه ویژه گیلان، هادی متقی فرزند رمضان به جرم قتل عمد، مثله کردن و سوزاندن بقایای جسد، سید حسین ابهرینژاد به اتهام ارتکاب... جعفر ستاره آسمان فرزند بابا، غلامحسین صالحی فرزند حسن و اعظم طالبی رورکار فرزند عشقعلی به جرم شرکت در چند فقره آدمربایی، سرقت مسلحانه، وارد کردن سلاح گرم و مواد مخدر و... محکوم به اعدام شدند، که احکام صادره در ملأعام و در محوطه شهربانی رشت به اجرا درآمد». | ||
===== بیماران ===== | |||
درگزارشات آمده است: | |||
زندانی سیاسی، طیبه خسرو آبادی فلج مادر زاد بود. مدت محکومیتش هم تمام شده بود. یکی از زنان زندانی در خاطراتش میگوید وقتی طیبه را صدا کردند خیالمان راحت شد که موضوع صدا کردن زندانیان، اعدام آنها نیست. چون اگر میخواستند اعدام کنند او را که بیمار بود و حکمش هم تمام شده بود، برای اعدام نمیبردند. اما او را هم برای اعدام بردند | |||
محسن محمدباقر<ref>او بازیگر فیلم غریبه و مه بود و به همین خاطر از شناختهشدگی برخوردار بود</ref> از دو پا کامل و مادرزاد فلج بود. زندانی سیاسی ناصر منصوری نخاعش قطع شده بود و نمیتوانست تکان بخورد. او را با برانکارد تا محل اعدام برده و اعدام کردند. آفاق دکنما و کاوه نصاری که بیماری صرع داشتند را هم اعدام کردند. کاوه بهعلت بیماری قادر به انجام هیچ کاری نبود، حکمش هم تمام شده بود. غلامحسین مشهدی ابراهیم بیماری حاد قلبی داشت، اشرف احمدی مبتلا به بیماری قلبی شدید بود. لیلا دشتی تومور مغزی داشت. بینایی زهرا بیژنیار بر اثر شدت ضربات کابل بر سرش مختل شده بود. شهین پناهی دچار ناراحتی از پا بود و عملاً نمیتوانست یک پایش را بکار بگیرد.همه آنها اعدام شدند. در شهرستانها هم وضع به همین منوال بود. در قائمشهر شعبان محمدعلیزاده و در بابل مظاهر محمدی بر اثر شدت شکنجه مدتها بود که تعادل روحی خود را از دست داده بودند، آنها هم اعدام شدند. | |||
مینا ازکیا، سودابه منصوری، روشن بلبلیان و تعدادی دیگر که از بیماریهای سخت گوارشی رنج میبردند، از دیگر کسانی بودند که در جریان قتلعام اعدام شدند. | |||
===== اعلام مواضع و اعترافات بعضی مقامات جمهوری اسلامی در خصوص قتلعام ===== | ===== اعلام مواضع و اعترافات بعضی مقامات جمهوری اسلامی در خصوص قتلعام ===== | ||
خط ۵۱۸: | خط ۵۱۸: | ||
درست یک هفته بعد یعنی روز جمعه ۱۴ مرداد و در حالیکه قتلعام جریان داشت موسوی اردبیلی که در آن زمان رئیس شورایعالی قضایی بود در نماز جمعه گفت: «مردم به ما فشار میارن که چرا اینارو نمیکشین؟…». | درست یک هفته بعد یعنی روز جمعه ۱۴ مرداد و در حالیکه قتلعام جریان داشت موسوی اردبیلی که در آن زمان رئیس شورایعالی قضایی بود در نماز جمعه گفت: «مردم به ما فشار میارن که چرا اینارو نمیکشین؟…». | ||
در روز ـ ۱۵مرداد ـ همزمان با انتشار خبر نماز جمعه اردبیلی در روزنامه جمهوری، در صفحه دیگر همین روزنامه همراه با تصویری از لاجوردی، با تیتر بزرگ آمده بود: «مردم میگویند ترحم بر منافقین دیگر جایز نیست». | |||
====== منتظری ====== | |||
۹روز بعد یعنی در روز ۲۴مرداد که هیأت مرگ به ملاقات منتظری رفت، منتظری که هنوز قائممقام و جانشین خمینی بود روی همین موضوع دست گذاشت و رو به هیأت مرگ گفت: «قضاوت و حکم باید در جو سالم و خالی از احساسات باشد. لایقض القاضی و هو غضبان. این روایت را همه به یاد دارید. الآن با شعارها و تحریکات جو اجتماعی ما ناسالم است. | ۹روز بعد یعنی در روز ۲۴مرداد که هیأت مرگ به ملاقات منتظری رفت، منتظری که هنوز قائممقام و جانشین خمینی بود روی همین موضوع دست گذاشت و رو به هیأت مرگ گفت: «قضاوت و حکم باید در جو سالم و خالی از احساسات باشد. لایقض القاضی و هو غضبان. این روایت را همه به یاد دارید. الآن با شعارها و تحریکات جو اجتماعی ما ناسالم است. | ||
این مسأله که آقای موسوی اردبیلی که من میدانم خودش از همه لیبرالتره، تو نماز جمعه میگه که همه بایستی اینها اعدام بشن، اصلاً من مخالف با عفو بودم، خودش بیش از همه مخالفت میکرد، حالا اینجوری میگه، بعد تو نماز جمعه میگن زندانی منافق اعدام باید گردد. آخه ما که میفهمیم اینها دارند جو درست میکنن. حتی منم که حرف میزنم میگن آی اینم داره از منافقین حمایت میکنه.» | این مسأله که آقای موسوی اردبیلی که من میدانم خودش از همه لیبرالتره، تو نماز جمعه میگه که همه بایستی اینها اعدام بشن، اصلاً من مخالف با عفو بودم، خودش بیش از همه مخالفت میکرد، حالا اینجوری میگه، بعد تو نماز جمعه میگن زندانی منافق اعدام باید گردد. آخه ما که میفهمیم اینها دارند جو درست میکنن. حتی منم که حرف میزنم میگن آی اینم داره از منافقین حمایت میکنه.» | ||
در همین روز | در همین روز 24 مرداد منتظری طی نامهیی به خمینی قتلعام را بدون محاکمه میخواند: «اینگونه قتلعام '''''بدون محاکمه''''' آنهم نسبت به زندانی و اسیر (اسیر شماست دیگه) قطعاً در درازمدت به نفع آنهاست و دنیا ما را محکوم میکند و آنان را بیشتر به مبارزه مسلحانه تشویق میکند. مبارزه با فکر و ایده از طریق کشتن غلط است». | ||
اما در این رابطه مهمترین سندی که تا به حال قتلعام را تا حدی با جزئیاتش افشا میکند '''نوار صوتی''' دیدار هیأت مرگ با منتظری است. این دیدار در روزهای پایانی قتل عام، روز دوشنبه ۲۴مرداد ۱۳۶۷ انجام شد. | |||
منتظری در این نوار گفت: | |||
«به نظر من بزرگترین جنایت که در جمهوری اسلامی شده و در تاریخ ما را محکوم میکنند، به دست شما انجام شده و شما را در آینده جزوه جنایتکاران در تاریخ مینویسند...» | |||
او همچنین در مورد برنامه ریزی و طراحی اعدامها از مدتها قبل گفت: | |||
«شخص احمد آقا پسر آقای خمینی هم از سه چهار سال قبل هی میگفت ”مجاهدین از روزنامه خونش و از مجله خونش و از اعلامیه خونش همه باید اعدام بشند ”. اینا یه همچین فکری میکردن. و حالا فرصت را مغتنم شمردن... » | |||
او معتقد است که دستگاه قضایی با این کار مشروعتیش از بین رفته است: | |||
«دستگاه قضایی کشور شما زیر سؤال بردید. چندین سال، شخص آقای نیری، این قاضی اون قاضی، تو این شهر تو اون شهر، یکی رو محکوم کرده به ۵سال یکی رو محکوم کرده به ۶سال، یکی رو محکوم کرده به ده سال، و یکی را محکوم کرده به پانزده سال. خوب اینکه حالا ما بیاییم بدون اینکه فعالیتی تازه باشه بگیریم اعدام کنیم، این معنیاش این است که همه ما... خوردیم، همه دستگاه ما، قضایی ما، غلط بود، این معنیاش این نیست؟» | |||
منتظری '''نقش وزارت اطلاعات''' را در قتلعام پررنگ میبیند: «به نظر من این یک چیزی است که اطلاعات روش نظر داشت و سرمایهگذاری کرد».<ref>شاهدان زندانی گزارش کردهاند که عناصر وزارت اطلاعات قسم خورده بودند احدی را زنده باقی نگذارند. آنها برای نمونه به اعدام کاوه نصاری که بیماری حاد صرع داشت و فلج شده بود، و بخشی از حافظهاش هم کار نمیکرد اشاره میکنند که با اصرار اطلاعات کرج حلقآویز شد.</ref><ref>در استانهای غربی کشور از آذربایجان تا شهرهای کردستان و کرمانشاه و لرستان و جنوب، همه امورات زندان دست وزارت اطلاعات بود. و گورهای جمعی زیادی در شهرهای اهواز ،دزفول، ماهشهر و شهرهای استان کردستان کشف شده است.</ref>«آقای پورمحمدی درست است که حالا مسئول است و تو اطلاعات است اما قبل از اینکه مسئول اطلاعات باشه آخونده. جنبه آخوندیش بر اطلاعاتیش میافزاید. بهنظر من این یک چیزی است که اطلاعات روش نظر داشت و سرمایهگذاری کرد».<ref>مصطفی پورمحمدی در مورد نقشش در قتل عام گفته است: «من در این زمینه آرام هستم و در طول تمام این سالها یک شب هم بیخوابی نکشیدهام زیرا طبق قانون و شرع اسلام عمل کردهام».</ref> | |||
یکی از اعضای هیأت مرگ بعد از صحبتهای منتظری میگوید: | |||
«حاجی ما در رابطه با شیوه کار خودمون از روز اول که شروع کردیم خدا شاهده که ما با این نیت که روز قیامت باید جواب این را بدیم و در خدمت برادرها جلسه تشکیل دادیم و تکتک اینها را آوردیم تو اتاق مورد داشتیم که چهار بار این رو آوردیم تو اتاق باهاش صحبت کردیم، کراراً داشتیم که سه بار باهاش صحبت کردیم، یعنی تا آنجایی که واقعاً به مرحله صددرصد نرسیدیم که اون عنوان کرده که این فرد معتقد است، امضا نکردیم».<ref>زندانیان معتقدند شواهدی مثل اعدام عباس افغان و شعبان محمدعلیزاده و مظاهر محمدی و لیلا و... که بر اثر شکنجههای زندان مشاعرشان را از دست داده بودند و اعدام ناصر منصوری که نخاعش قطع شده بود و اصلاً نمیتوانست حرف بزند و با برانکارد به محل اعدام بردند ناقض این ادعا است. | |||
آنها همچنین معتقدند از دکتر فرزین فقط اسمش را پرسیدند و بلافاصله او را برای اعدام بردند. و مسعود خستو که نوه آیةالله طالقانی بود را به محض فهمیدن نستبش با طالقانی در فاصله دوساعته اعدام کردند | |||
</ref> | |||
فرد دیگری از اعضای هیأت مرگ ادعا میکند: | |||
«الان موارد متعددی داریم که دو امضا دارد و ما اصلاً اجرا نکردیم، و از این بابت است حدود ۴۰ مورد داریم که بهاتفاق آرا امضا کردیم، فقط بهلحاظ اینکه اینها یا تنها فرزند خانه بودن، یا پسری بوده که خواهرش اعدام شده یا برادرش اعدام شده. و حدود بیست و چند نفر هم داریم که اینها وقتی آمدند زندان حدود ۱۶- ۱۷ سالشون بوده و الآن بیست و سه چهار سالشونه. حدود چهل و خوردهیی از اینها که سه تا امضا شده باز هنوز اجرا نکردیم. فقط به این لحاظ که گفتیم تا آخرین روز یه اتمامحجت دیگری هم با اینها بشه که اگه واقعاً راهی برای برگشت نبود آنوقت تصمیم گرفته بشه»<ref>زندانیان این گزارش را نیز مخدوش میخوانند وبرای آن استدلال میآورند: | |||
فقط در اوین و گوهردشت دهها برادر و خواهر را با هم اعدام کردند. مسعود ثابترفتار و برادرش رضا، محسن سیداحمدی و برادرش محمد، مهشید رزاقی و احمد رزاقی، منوچهر ناظری و برادرش جواد، محمدرضا ناظری و خواهرش زهرا ناظری در زندان اصفهان، علیاکبرملاعبدالحسینی و برادرش مرتضی، مسعود و منصور خسروآبادی، اردلان و اردکان دارآفرین، ناهید و حمید تحصیلی... حسین میرزایی و مصطفی را در تهران و خواهرشان معصومهرا در همدان... نمونههایی از این دست هستند. | |||
در شهرستانها هم از بعضی خانوادهها ۵ یا ۶نفر اعدام کردند که ۲ یا ۳ نفرشان در همین ایام حلقآویز شدند. از خانواده غلامی، ادب آواز، حریری، رحیم نژاد، شجاعی، داوودی، برهانی ۵ یا ۶ نفر کشتند... | |||
حمید خضری زمان دستگیری ۱۵ سال داشت و اعدام شد. برادر او به نام اصغر نیز چند روز قبل از او اعدام شده بود. حاکم شرع نیری به حمید گفت یک برادرت را سال ۶۰ اعدام کردیم و یک برادرت هم یکی دو روز قبل کشتیم... | |||
و در مورد زندانیان زیر ۱۷سال آوردهاند: | |||
احمدعلی وهاب زاده، زهره حاجمیراسماعیل، لیلا حاجیان، مسعود افتخاری، سهیلا حمیدی، رؤیا خسروی، جواد سگوند، سعید سالمی، مهری درخشاننیا، سهیلا شمس، سهیل دانیالی، محمدرضا مجیدی و بسیاری دیگر زمان دستگیری ۱۵ یا ۱۶ سال بیشتر نداشتند. اینها تنها بخشی از زندانیان اوین و گوهردشت است. احمد غلامی هنگام دستگیری ۱۳ ساله بود. | |||
</ref> | |||
در قسمت دیگری از دیدار منتظری با هیأت قتلعام درنوار صوتی آمده است: | |||
منتظری: «محرم همین حالاست... ۲روز از محرم گذشته حالا» | |||
نیری: «قرار است ملاقاتها آزاد بشود و این خودش کلی جو شکنی میکند...» | |||
یکی از اعضای هیأت قتلعام: «راجع به این ماه محرم اگه اجازه بدین حاج آقا، ما یک تعدادی از اینها رو از اتاقاشون آوردیم... اگر اجازه بفرمایید، حدود دویست نفر هستن که اینها رو...» | |||
منتظری: «من هیچ اجازهیی نمیدم، من با یکیاش هم مخالفم. من با یکیاش هم مخالفم. به من نگویید اجازه بدهید، شما خودتون میدونید». | |||
رئیسی یا نیری: «چشم اطاعت میکنیم و بقیهرو دیگه نمیبریم.»<ref>شاهدان زندانی معتقدند که هیأت قتلعام به این حرف هم پایبند نبوده است چرا که فردای همان روز یعنی سهشنبه ۲۵مرداد ۶۷ دهها مجاهد را در زندانهای اوین و گوهردشت حلقآویز کردند. ۱۲ روز بعد از این دیدار یعنی روز شنبه پنجم شهریور۶۷، اعدام زندانیان مارکسیست در اوین و گوهردشت شروع شد و تا بیست و دوم محرم ادامه داشت.</ref> | |||
منتظری در بخشی دیگر از سخنانش دردیدار باهیأت قتلعام میگوید:«در روزنامهها هم الآن در خارج میگند، حالا جرأت نمیکنند در روزنامهها در داخل، بعد ها در آینده میگن. من دلم نمیخواست اینطور بشه، مردم از ولایتفقیه داره چندش شون میشه، من دلم نمیخواست ولایتفقیه به اینجا برسه». | |||
==== پیامدهای قتلعام ==== | ==== پیامدهای قتلعام ==== |
ویرایش