کاربر:Hossein/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
خط ۹۴: خط ۹۴:
</ref>
</ref>


==== دهه شصت - انکار زندانی سیاسی و هويت او و پیامدهای آن در قتل‌عام ====
==== «زندانی سیاسی» در نگاه جمهوری اسلامی(دهه 60) ====
موج دستگیریها و اعدام و شکنجه در زندانها پس از تغییر دوران و اعلام مقاومت مسلحانه از جانب مجاهدین بعد از سرکوب تظاهرات 30 خرداد آغاز شد. استفاده بسیار گسترده از اعدام و زندان انفرادی و انواعی از شکنجه‌های بی نظیر یا کم‌نظیر مانند واحدهای مسکونی قزلحصار بیانگر این است که جمهوری اسلامی ادامه حیات یک زندانی سیاسی با حفظ هویتش را برنمی‌تابد. این امر با نظریه ولایت فقیه که خمینی حکومتش را بر اساس آن بنا نموده است همخوانی دارد. طبق این نظریه ولی فقیه نماینده رسول خدا است و بر طبق این اعتقاد هر مخالفتی با او مخالفت با رسول خدا محسوب شده و حکم باغی و محارب با خدا که محکومیتش مرگ است دارد. بنابر این هیچ مخالفتی با این حکومت شرعا مجاز نیست و نمی‌توان آن را مخالف سیاسی نامید. نمونه‌های زیر ابعاد این نگرش را بازگو می‌کند: روز ۲۹ شهریور ۶۰ محمدی گیلانی حاکم شرع شماره ۱ تهران گفت: طبق قرآن حکم هواداران مجاهدین این است: «کشتن به شدیدترین وجه، حلق آویزکردن به فضاحت‌بار ترین حالت ممکن و بریدن دست راست و پای چپ».
جمهوری اسلامی مقوله‌یی به نام «زندانی سیاسی» را قبول ندارد. طبق نظریه ولایت فقیه که خمینی حکومتش را بر اساس آن بنا نموده است ولی فقیه نماینده رسول خدا است و بر طبق این اعتقاد هر مخالفتی با او مخالفت با رسول خدا محسوب شده و حکم باغی و محارب با خدا که محکومیتش مرگ است دارد. بنابر این هیچ مخالفتی با این حکومت شرعا مجاز نیست و نمی‌توان آن را مخالف سیاسی نامید. نمونه‌های زیر ابعاد این نگرش را بازگو می‌کند:
 
طبق ماده ۱۸۶قانون مجازات جمهوری اسلامی که بر همین پایه طراحی و تنظیم شده است:
 
«هر گروه یا جمعیت متشکل که در برابر حکومت اسلامی قیام مسلحانه کند مادام که مرکزیت آن باقی است تمام اعضا و هواداران آن، که موضع آن گروه یا جمعیت یا سازمان را می‌دانند و به‌نحوی در پیشبرد اهداف آن فعالیت و تلاش مؤثر دارند محاربند اگر‌چه در شاخه‌ٔ نظامی شرکت نداشته باشند».
 
روز ۲۹ شهریور ۶۰ محمدی گیلانی حاکم شرع شماره ۱ تهران گفت: طبق قرآن حکم هواداران مجاهدین این است: «کشتن به شدیدترین وجه، حلق آویزکردن به فضاحت‌بار ترین حالت ممکن و بریدن دست راست و پای چپ».


رفسنجانی هم در نمایش جمعه در روز دهم مهرماه ۶۰ گفت: «حکم اینها ۴چیز است: اول این‌که کشته شوند. دوم سر به‌دار شوند، سوم قطع دست راست و پای چپ و چهارم این‌که از جامعه جدا شوند».
رفسنجانی هم در نمایش جمعه در روز دهم مهرماه ۶۰ گفت: «حکم اینها ۴چیز است: اول این‌که کشته شوند. دوم سر به‌دار شوند، سوم قطع دست راست و پای چپ و چهارم این‌که از جامعه جدا شوند».
خط ۱۰۳: خط ۱۰۹:
<nowiki/>اظهارات مسئولین سیاسی و قضایی جمهوری اسلامی در سالیان مختلف این نتیجه‌گیری را تایید می‌کند که جمهوری اسلامی وجود زندانی سیاسی را انکار می‌کند.<ref>دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضاییه: در ایران زندانی سیاسی [https://www.dw.com/fa-ir/%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D8%B1-%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF-%D8%AD%D9%82%D9%88%D9%82-%D8%A8%D8%B4%D8%B1-%D9%82%D9%88%D9%87-%D9%82%D8%B6%D8%A7%DB%8C%DB%8C%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C نداریم]</ref><ref>ظریف: هیچ کسی را در ایران به خاطر عقیده‌اش زندانی [https://www.radiofarda.com/a/f14_zarif_iran_does-not_jailed_people_for_their_opinion/26987585.html نمی‌کنیم]</ref><ref>رئیس قوه قضاییه: هیچ محکومی با عنوان زندانی سیاسی در ایران [https://www.hra-news.org/2019/hranews/a-19074/ نداریم]</ref> انکار وجود زندانی سیاسی می‌تواند زمینه‌ساز حذف فیزیکی زندانیان بصورت انفرادی یا جمعی باشد. از قول حاج داود رحمانی که رئیس زندان قزلحصار بود نقل شده است که می‌گفت: «خیالتون راحت باشه اگه تقی به توقی بخوره تو همین سلول با تیوپ دارتون می‌زنم. او همچنین گفته بود: فکر کردین خلق قهرمان میاد گل گردنتون می‌ندازه، اگه کار به اونجا بکشه، تو هر سلولتون یه نارنجک میندازم…» همچنین ملاحسنی، نماینده خمینی در ارومیه یکبار به یکی از رسانه‌ها گفته بود: «حضرت امام خمینی (ره) در جواب برخی از رؤسای دادگاههای انقلاب، که نمی‌خواستند خیلی اعدام بدهند، فرمودند: اگر یک میلیون نفر هم باشند، یک‌شبه دستور می‌دهم همه اینها را به رگبار ببندند و قتل‌عام کنند»<ref>روزنامه حیات‌نو‌ـ ۳ دی ۱۳۷۹</ref>
<nowiki/>اظهارات مسئولین سیاسی و قضایی جمهوری اسلامی در سالیان مختلف این نتیجه‌گیری را تایید می‌کند که جمهوری اسلامی وجود زندانی سیاسی را انکار می‌کند.<ref>دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضاییه: در ایران زندانی سیاسی [https://www.dw.com/fa-ir/%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D8%B1-%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF-%D8%AD%D9%82%D9%88%D9%82-%D8%A8%D8%B4%D8%B1-%D9%82%D9%88%D9%87-%D9%82%D8%B6%D8%A7%DB%8C%DB%8C%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C نداریم]</ref><ref>ظریف: هیچ کسی را در ایران به خاطر عقیده‌اش زندانی [https://www.radiofarda.com/a/f14_zarif_iran_does-not_jailed_people_for_their_opinion/26987585.html نمی‌کنیم]</ref><ref>رئیس قوه قضاییه: هیچ محکومی با عنوان زندانی سیاسی در ایران [https://www.hra-news.org/2019/hranews/a-19074/ نداریم]</ref> انکار وجود زندانی سیاسی می‌تواند زمینه‌ساز حذف فیزیکی زندانیان بصورت انفرادی یا جمعی باشد. از قول حاج داود رحمانی که رئیس زندان قزلحصار بود نقل شده است که می‌گفت: «خیالتون راحت باشه اگه تقی به توقی بخوره تو همین سلول با تیوپ دارتون می‌زنم. او همچنین گفته بود: فکر کردین خلق قهرمان میاد گل گردنتون می‌ندازه، اگه کار به اونجا بکشه، تو هر سلولتون یه نارنجک میندازم…» همچنین ملاحسنی، نماینده خمینی در ارومیه یکبار به یکی از رسانه‌ها گفته بود: «حضرت امام خمینی (ره) در جواب برخی از رؤسای دادگاههای انقلاب، که نمی‌خواستند خیلی اعدام بدهند، فرمودند: اگر یک میلیون نفر هم باشند، یک‌شبه دستور می‌دهم همه اینها را به رگبار ببندند و قتل‌عام کنند»<ref>روزنامه حیات‌نو‌ـ ۳ دی ۱۳۷۹</ref>


همچنین نمونه‌های شکنجه زیر نشانگر آن است که در صورت زنده ماندن یک زندانی یا اسیر از هر گروه و دسته مخالفی تنها به شرط تغییر هویتش است و اگر این تغییر میسر نشود مجددا زندانی در معرض نابودی قرار می‌گیرد:
خمینی در وصیت‌نامه‌اش نوشت: «... حکم خداوند تکلیف شما را معین کرده، باز از نیمه راه برگشته و توبه کنید. و اگر شهامت دارید تن به مجازات داده و با این عمل خود را از عذاب الیم خداوند نجات دهید؛ والاّ در هر جا هستید عمر خود را بیش از این هدر ندهید و... »
 
==== زندان در جمهوری اسلامی ====
زندانیان معتقدند انکار «زندانی سیاسی» در نگاه جمهوری اسلامی از عواملی است که می‌تواند زمینه‌ساز قتل‌عام 67 باشد و آنچه در زندانها از ابتدای دهه 60 گذشته است را تاییدی بر آن می‌دانند:


===== تجاوز به دختران باکره و کشیدن خون زندانی قبل از اعدام =====
===== تجاوز به دختران باکره و کشیدن خون زندانی قبل از اعدام =====
خط ۳۳۳: خط ۳۴۲:


«بهناز کاویانی دختری که با تولدش، مادرش را از دست داد و پدرش، [رمضانعلی کاویانی] با هزار عشق و امید و آرزو، در تنهایی و تنگدستی او را بزرگ کرده بود، در سال ۶۴در رشت دستگیر شد. پدر که تحمل دستگیری دختر ۱۷ساله‌ خود را نداشت هر کاری کرد او را نجات دهد، ‌فایده نداشت. تا این‌که سه سال بعد، یکی از روزهای سال ۶۷پاسداری با یک جعبه شیرینی و یک ساک دستی در خانه را می‌زند و به پدرش می‌گوید: اومدم خبر آزادی دخترتو بدم. دهنتو شیرین کن تا بهت آزادی دخترتو بگم. پدر که فکر می‌کرد به همه آرزوهاش رسیده از خوشحالی شیرینی را برمی‌دارد و منتظر می‌شود بقیه توضیح پاسدار را بشنود که پاسدار ساک لباس خونی دخترش را با یک شاخه نبات و یه سکه ۵تومانی می‌گذارد جلوی او. پدر می‌پرسد این چیه؟ پاسدار می‌گوید: دیشب من دامادت بودم… دخترت دیگه آزاده». پدر از این حرف دیوانه شد و مدتی بعد فوت کرد».<ref>با یاد مجاهد شهید بهناز [https://martyrs.mojahedin.org/i/martyrs/8770 کاویانی]</ref><ref>پيشتازان راه آزادي - شهداي استان [http://royaslimani.blogspot.com/2018/09/blog-post_22.html گيلان]</ref>
«بهناز کاویانی دختری که با تولدش، مادرش را از دست داد و پدرش، [رمضانعلی کاویانی] با هزار عشق و امید و آرزو، در تنهایی و تنگدستی او را بزرگ کرده بود، در سال ۶۴در رشت دستگیر شد. پدر که تحمل دستگیری دختر ۱۷ساله‌ خود را نداشت هر کاری کرد او را نجات دهد، ‌فایده نداشت. تا این‌که سه سال بعد، یکی از روزهای سال ۶۷پاسداری با یک جعبه شیرینی و یک ساک دستی در خانه را می‌زند و به پدرش می‌گوید: اومدم خبر آزادی دخترتو بدم. دهنتو شیرین کن تا بهت آزادی دخترتو بگم. پدر که فکر می‌کرد به همه آرزوهاش رسیده از خوشحالی شیرینی را برمی‌دارد و منتظر می‌شود بقیه توضیح پاسدار را بشنود که پاسدار ساک لباس خونی دخترش را با یک شاخه نبات و یه سکه ۵تومانی می‌گذارد جلوی او. پدر می‌پرسد این چیه؟ پاسدار می‌گوید: دیشب من دامادت بودم… دخترت دیگه آزاده». پدر از این حرف دیوانه شد و مدتی بعد فوت کرد».<ref>با یاد مجاهد شهید بهناز [https://martyrs.mojahedin.org/i/martyrs/8770 کاویانی]</ref><ref>پيشتازان راه آزادي - شهداي استان [http://royaslimani.blogspot.com/2018/09/blog-post_22.html گيلان]</ref>
===== قتل‌عام خانوادگی =====
طبق گزارش زندانیان فقط در اوین و گوهردشت دهها برادر و خواهر را با هم اعدام کردند. مسعود ثابت‌رفتار و برادرش ر‌ضا، محسن سیداحمدی و برادرش محمد، مهشید رزاقی و احمد رزاقی، منوچهر ناظری و برادرش جواد، علی‌اکبرملاعبدالحسینی و برادرش مرتضی، مسعو‌د و منصو‌ر خسروآبادی، اردلان و اردکان دارآفرین، ناهید و حمید تحصیلی... حسین میرزایی و مصطفی‌ را در تهران کشتند و خواهرشان معصومه‌را در همدان و همسر حسن میرزایی و همسر معصومه را هم همزمان اعدام کردند...
در شهرستانها از بعضی خانواده‌ها ۵ یا ۶نفر اعدام کردند که ۲ یا ۳ نفرشان در همین ایام حلق‌آویز شدند. از خانواده غلامی، ادب آواز، حریری، رحیم نژاد، شجاعی، داوودی، برهانی ۵ یا ۶ نفر را اعدام کردند...
حمید خضری ۱۵ ساله را چند روز بعد از برادرش اصغر حلق‌آویز کردند. حاکم شرع نیری به حمید گفت یک برادرت را سال ۶۰ اعدام کردیم و یک برادرت هم یکی دو روز قبل کشتیم...


==== قتل‌عام، شیوه‌ها، پوشش‌ها ====
==== قتل‌عام، شیوه‌ها، پوشش‌ها ====
۱٬۱۹۴

ویرایش

منوی ناوبری