۲۰۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
نوروز | == نوروز == | ||
نوروز نخستین روز سال خورشیدی ایرانی را در تقویم ایرانیان اشغال کردهاست. جشن آغاز سال نو و یکی از کهنترین جشنهای باقیمانده از ایران باستان. زمان برگزاری نوروز هم راه با آغاز بهار است. در کشورهای ایران و افغانستان نوروز سال نو محسوب میشود و در برخی دیگر از کشودها مانند تاجیکستان، قزاقستان، سوریه، روسیه، قرقیزستان، گرجستان، جمهوری آذربایجان، عراق، ازبکستان، ترکمنستان، ترکیه، چین، هند، پاکستان و آلبانی تعطیل رسمی است و مردم در این کشورها جشن نوروز برپا میدارند. | |||
نوروز | نوروز همچنین نماد پیوند اقوام ایرانی شناخته میشود. ایرانیها نوروز را شروع رستاخیز طبیعت و گاه رویش و زایش آن میدانند و بر این باورند که همراه با نوروز و همزمان با طبیعت، باید روز نوی را با روان و نگرشی نو و با تن پوشی نو آغاز کنند. | ||
در طول تاریخ ، نوروز پدید | === نوروز چیست؟ === | ||
در طول تاریخ ، نوروز پدید آورندهی معانی مختلف و متعددی بوده است. معانییی که از سطح کلام و اولین روز بهار شروع میشوند و به عمق افکار و تاریخ ما رسوخ میکنند. ما با قدوم بهار به استقبال نوروز میرویم و همچون طبیعت نو میشویم. در اذهان عموم ما معنی نوروز متداول است با: تحویل سال نو یا همان لحظه برابری با بهار. لحظه اعتدال هوا و طبیعت که با آن ما نیز پس از گذار از زمستانی سرد به سوی اعتدالی در خود و پیرامونمان پیش میرویم. | |||
ایرانیان باستان اولین روز فروردین را (هرمز روز یا اورمزد روز) نیز نامیدهاند كه نام روز اول است از هر ماه شمسی. تاريخ نوروز همچنين سرشار است از معانی ژرف. اول اینکه نوروز جشن است. (جشن) یا (یسین) در زبان ایرانیان کهن به معنای ستایش و نیایش ایزد است و (ایزد) به معنای ستایش شده. | ایرانیان باستان اولین روز فروردین را (هرمز روز یا اورمزد روز) نیز نامیدهاند كه نام روز اول است از هر ماه شمسی. تاريخ نوروز همچنين سرشار است از معانی ژرف. اول اینکه نوروز جشن است. (جشن) یا (یسین) در زبان ایرانیان کهن به معنای ستایش و نیایش ایزد است و (ایزد) به معنای ستایش شده. واژهی جشن واژهای ایرانی_مذهبی بسیار کهن است. | ||
پس نوروز روزی است نو برای جشن که نیایش آفریدگار | پس نوروز روزی است نو ، برای جشن که نیایش آفریدگار. نوروز همچنین عبارت است از برپایی مراسم سپاس به مناسبت یک پیروزی یا یک واقعه مهم و تاثیر گذار اجتماعی و قدر شناسی آنچه از موهبت که پروردگار هستی به ما عطا کرده است.<blockquote>ابوریحان بیرونی در آثار الباقیه نقل میکند که:</blockquote><blockquote>سبب اینکه این روز را نوروز مینامند این است که چون جمشید به پادشاهی رسید دین خود را تجدید کرد و چون این کار خیلی بزرگ به نظر آمد و آن روز ، روز تازهای بود جمشید عید گرفت و..</blockquote> | ||
=== نوروز و اسطورههای ایرانی: === | |||
در شاهنامه فردوسی و تاریخ طبری ، جمشید و در برخی متنهای دیگر ، کیومرث به عنوان پایهگذار نوروز معرفی شدهاند. در شاهنامه میخوانیم که: جم (یما) درحال گذر از آذربایجان بود. او بر روی تخت جمشیدی (ارگ جمشیدی) در آنجا فرود آمد و با تاجی زرین بر روی تخت نشست. با رسیدن نور خورشید به تاج زرین او جهان نورانی شد و مردم شادی کردند و آن روز را روز نو و جم را جمشید نامیدند. چهرههای برجسته اساطیر ایران مانند جمشید و سیاوش و کیخسرو پیوندی نزدیک با نوروز دارند. نوروز همچنین روز پیروزی بزرگ جمشید بر دیوان است که نماد پلیدیهایی چون سدما و تاریکی و جهالت و خشونت هستند. در این روز جمشید جهان غیب را در جام جهاننما مشاهده کرد ؛ همان جامی که کیخسرو در آن جای بیژن را مشاهده کرد و رستم دا به دنبال او فرستاد. حکایت دگردیسی و بازآفرینی سیاوش نیز حکایتی ویژه است که با روایتهایی مانند آدونیس، ازیریس، پرسفون یا تمرز قابل مقایسه است. | |||
همچنین زرتشت پیامبر ایران باستان را به عنوان بنیانگذار نوروز نام بردهاند. | |||
=== تبریک نوروز: === | |||
برای ایرانیان تبریک نوروز امری است بدیهی. حقیقتی بزرگ که برای بیان آن فکر نمیکنیم. حال باید دید آیا گذر زمان و رفتن روزها از پی یکدیگر سخنی با ما دارند؟ | برای ایرانیان تبریک نوروز امری است بدیهی. حقیقتی بزرگ که برای بیان آن فکر نمیکنیم. حال باید دید آیا گذر زمان و رفتن روزها از پی یکدیگر سخنی با ما دارند؟ | ||
زمان را چگونه مییابیم؟ | == زمان را چگونه مییابیم؟ == | ||
ما از گذر زمان چه احساسی داریم؟ آیا زمان یک پدیده مستقل است که در دینای واقعی خارج از ذهن و ادراک ما موجود است؟ آری ، زمان عبارت است از احساس و ادراک ما از تداوم و استمرار خلقت و شدنی بی سکون در جهان عینی. ما زمان را در طول به راحتی حس میکنیم. مانند به اتمام رسیدن زمان کار یا گذر یک سال از عمر. اما آیا زمان عرضی و عمقی هم دارد؟ باید گفت آری. برای زمان عرض و عمقی هم میتوان قائل شد. در حقیقت زمان یک پدیده ۳ بعدی است. | ما از گذر زمان چه احساسی داریم؟ آیا زمان یک پدیده مستقل است که در دینای واقعی خارج از ذهن و ادراک ما موجود است؟ آری ، زمان عبارت است از احساس و ادراک ما از تداوم و استمرار خلقت و شدنی بی سکون در جهان عینی. ما زمان را در طول به راحتی حس میکنیم. مانند به اتمام رسیدن زمان کار یا گذر یک سال از عمر. اما آیا زمان عرضی و عمقی هم دارد؟ باید گفت آری. برای زمان عرض و عمقی هم میتوان قائل شد. در حقیقت زمان یک پدیده ۳ بعدی است. | ||
خط ۲۵: | خط ۲۶: | ||
بعد سوم اما عمق زمان است. عمق زمان یک پدیده کیفی است. تا کنون تلاش کردهاید به عمق آب نگاه کنید؟ نگاه به عمق یک حوض کوچک راحت است اما نگاه به عمق یک استخر مشکلتر و نگاه به عمق دریا با چشم معمول غیر ممکن. در عمق زمان است که مفاهیم تغییر میکنند. عمق زمان یک نگاه هدایتگر است. در عمق فقط تعداد کارهایی که انجام میدهیم مهم نیست ، بلکه معنای کارها و آنچه از آنها حاصل میشود نیز مهم است. در عمق زمان است که منافع شخصی که مثلا در طول و عرض زمان ملموس است کنار رفته و منافع شخصی جای خود را به منافع جمعی میدهند و یا خواست انجام کارها توسط دیگران به تمایل برای کار با دیگران مبدل میشود. در واقع هرچه عمق زمان را درک کنیم ، به عمق رسالت انسانی خود نیز بیشتر پیبردهایم. | بعد سوم اما عمق زمان است. عمق زمان یک پدیده کیفی است. تا کنون تلاش کردهاید به عمق آب نگاه کنید؟ نگاه به عمق یک حوض کوچک راحت است اما نگاه به عمق یک استخر مشکلتر و نگاه به عمق دریا با چشم معمول غیر ممکن. در عمق زمان است که مفاهیم تغییر میکنند. عمق زمان یک نگاه هدایتگر است. در عمق فقط تعداد کارهایی که انجام میدهیم مهم نیست ، بلکه معنای کارها و آنچه از آنها حاصل میشود نیز مهم است. در عمق زمان است که منافع شخصی که مثلا در طول و عرض زمان ملموس است کنار رفته و منافع شخصی جای خود را به منافع جمعی میدهند و یا خواست انجام کارها توسط دیگران به تمایل برای کار با دیگران مبدل میشود. در واقع هرچه عمق زمان را درک کنیم ، به عمق رسالت انسانی خود نیز بیشتر پیبردهایم. | ||
تاریخچه زمان: | === تاریخچه زمان: === | ||
از طول زمان یعنی تاریخچه آن که از شروع بیگبنگ محاسبه میشود ، تقریبا ۱۵ میلیارد سال میگذرد. در این طول آنچه به عمر زمین مربوط میشود حدودا ۵ میلیارد سال است. میگوید عمر تاریخ انسان به اندازه یک چشم بر هم زدن از این تاریخ است. آیا عمق و ارزش این زمان که گذشت ، با آنچه که پیش رو است قابل درک است؟ چگونه باید آنرا قدر بشناسیم؟ | از طول زمان یعنی تاریخچه آن که از شروع بیگبنگ محاسبه میشود ، تقریبا ۱۵ میلیارد سال میگذرد. در این طول آنچه به عمر زمین مربوط میشود حدودا ۵ میلیارد سال است. میگوید عمر تاریخ انسان به اندازه یک چشم بر هم زدن از این تاریخ است. آیا عمق و ارزش این زمان که گذشت ، با آنچه که پیش رو است قابل درک است؟ چگونه باید آنرا قدر بشناسیم؟ | ||
رسالت نوروز: | === در رسالت نوروز: === | ||
نوروز اولین روز بهار است. پس چرخ طبیعت با قدوم آن تغییر میکند و زمستان که نماد سردی و انجماد و سکون است را به کنار میزند و بهار پرحرارت و حرکت و نشاط و گشایش را با خود میآورد. | نوروز اولین روز بهار است. پس چرخ طبیعت با قدوم آن تغییر میکند و زمستان که نماد سردی و انجماد و سکون است را به کنار میزند و بهار پرحرارت و حرکت و نشاط و گشایش را با خود میآورد. | ||
خط ۴۳: | خط ۴۲: | ||
بله این رسالت نوروز است و معنای «هر روزتان نوروز». این تبریک و برکت ریشهای عمیق و واقعی در پیوند با جهان هستی دارد و ساخته اذهان و ورد زبانها نیست. با دل سپردن به چرخ کبود و قانون آن که همانا نو شدن است و نوروز رسول آن ما هم میتوانیم با دل سپردن به جریان نو شونده چرخ کبود هر روزمان را به نوروزی پیروز مبدل کنیم و این حقیقت را تجربه کنیم. این درسی است که مام طبیعت و جهان پیرامون ما با همه گستره و عظمتش به ما میآموزد. این استعدادی است کاشته شده در جهان ما و از جهان که ما از آن برآمدهایم در درون ما. آری جهان ما را به این نو شدن دعوت میکند و ما هم باید انتخاب کنیم که جا پای جای حقایق سرسخت و خلل ناپذیر او بگذاریم و سبز و خرم شویم. رسالت نوروز سبزی و خرمی ما نیز هست. | بله این رسالت نوروز است و معنای «هر روزتان نوروز». این تبریک و برکت ریشهای عمیق و واقعی در پیوند با جهان هستی دارد و ساخته اذهان و ورد زبانها نیست. با دل سپردن به چرخ کبود و قانون آن که همانا نو شدن است و نوروز رسول آن ما هم میتوانیم با دل سپردن به جریان نو شونده چرخ کبود هر روزمان را به نوروزی پیروز مبدل کنیم و این حقیقت را تجربه کنیم. این درسی است که مام طبیعت و جهان پیرامون ما با همه گستره و عظمتش به ما میآموزد. این استعدادی است کاشته شده در جهان ما و از جهان که ما از آن برآمدهایم در درون ما. آری جهان ما را به این نو شدن دعوت میکند و ما هم باید انتخاب کنیم که جا پای جای حقایق سرسخت و خلل ناپذیر او بگذاریم و سبز و خرم شویم. رسالت نوروز سبزی و خرمی ما نیز هست. | ||
نوروز پس از اسلام: | == نوروز پس از اسلام: == | ||
به روایت تاریخ ، ایرانیان (به صفت عامه مردم) اسلام را سهل پذیرفتند. علت را این میگویند که روح مسالمت و صلح جوی اسلام و مساوات و برابری که بین طبقات جامعه احیا میکرد ، برای ایرانیان آشنا بود و با تعالیم خودشان همسو. گفتار نیک و پندار نیک و کردار نیک را در تعالیم اسلام که به همه این مضامین تعریف میکرد باز یافتند و بر ارزشهای نوینی که خادم و مخدوم را برابر میشمرد ارج گذاشتند. این همسویی که بیان یگانگی رسالتها و پیام مشترک آنها است ، با سنتهای اصیل ایرانی نیز پیوند خورد؛ لذا میبینیم که رسمهای اصیل ایرانی و خصوصا نوروز، گرامی داشته شد و در طول تاریخ با هر شرایط و تحول سیاسی انطباق پیدا کرد، تا جایی که گویند امام ششم شیعیان (جعفر صادق) نیز نوروز را بزرگ میداشته و در آن روز لباس نو پوشیده و میگفته است: « این روز گرامی است». شیخ عباس قمی ( ۱۲۹۴ – ۱۲۵۴ ق ) در "مفاتیح الجنان " آورده است: « و اما اعمال عید نوروز پس چنان است که حضرت صادق علیه السلام به مُعَلَّى بن خنیس تعلیم فرموده که چون روز نوروز شود غسل (شستشو) کن و پاکیزهترین جامههاى خود را بپوش و به بهترین بوهاى خوش خود را خوشبو گردان. | |||
به روایت تاریخ ، ایرانیان اسلام را سهل پذیرفتند. علت را این میگویند که روح مسالمت و صلح جوی اسلام و مساوات و برابری که بین طبقات جامعه احیا میکرد ، برای ایرانیان آشنا بود و با تعالیم خودشان همسو. لذا میبینیم که | |||
در دوران امویان و عباسیان نیز، بسیاری از امور اداری و کشوری به دبیران لایق ایرانی سپرده شد. آنها نیز این عید را گرامی داشتند و به سنت شاهان ایرانی به آنها هدایایی پیشکش میشد. | |||
بر اساس تاریخ بیهقی نیز حکومتهای پس از اسلام تمام عیدهای ایرانی مانند نوروز و جشن سده و مهرگان و .... را جشن میگرفتند. | |||
با توجه به اینکه ذکر دعای تحویل سال در کتب علمایی که قبل از دوران صفویان میزیستهاند نیز ذکر شده است ، این دعا ریشهای قدیمیتر در تاریخ ایران پس از اسلام دارد و نمیتوان آنرا به دوره صفویه به بعد | === دعای تحویل سال نو: === | ||
برخی گویند که دعای تحویل سال نو که ایرانیان در لحظه تحویل سال میخوانند، از زمان صفویان به بعد مرسوم شده است و برخی دیگر آنرا مربوط به قبل از آن میدانند. بطور مثال در کتاب «زاد المعاد» نوشته علامه محمد باقر مجلسی (1006ـ1077 شمسی )که معاصر با شاه سلیمان و شاه سلطان حسین صفوی بوده است در مورد دعای سال نو آمده است که:<blockquote>«روایت کردهاند که این دعا را ( یا مقلبالقلوب والابصار یا مدبر اللیل والنهار یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال) در هنکام تحویل سال بخوانید. این بیانگر این است که این دعا در زمان صفویه مرسوم بوده است.»</blockquote><blockquote>بنابر نوشتههای علامه مجلسی نیز در بعضی کتابها این دعا چنین آمده است: «یا محول الحول و الاحوال ، حول حالنا الی احسن الحال» و...</blockquote><blockquote>همچنین به گفته شیخ طبرسی در کتاب اعلام الوری باعلام الهدی ص 423 عبارت « یامقلب القلوب و الابصار ثبت قلبی علی دینک» مشاهده میشود و یا در کتاب مصباح المتهجد ص 132 روایتی نقل میکند از صدوق در «کمال الدین» ص 355 که از قول امام ششم شیعیان «جعفر صادق» نقل شده است.</blockquote>با توجه به اینکه ذکر دعای تحویل سال در کتب علمایی که قبل از دوران صفویان میزیستهاند نیز ذکر شده است ، این دعا ریشهای قدیمیتر در تاریخ ایران پس از اسلام دارد و نمیتوان آنرا به دوره صفویه به بعد محدود دانست. | |||
معنای دعای تحویل سال نو: | معنای دعای تحویل سال نو: | ||
یا مقلب القلوب و الابصار ای برگرداننده و چرخش دهنده قلبها و بینشها | یا مقلب القلوب و الابصار ای برگرداننده و چرخش دهنده قلبها و بینشها | ||
یا مدبر اللیل و النهار ای | یا مدبر اللیل و النهار ای تدبیر کننده شب و روز | ||
یا محول الحول و الاحوال ای تغییر دهنده وضعیتها و حالتها | یا محول الحول و الاحوال ای تغییر دهنده وضعیتها و حالتها | ||
حول حالنا الی احسن الحال حال ما را به بهترین حالت تغییر بده | حول حالنا الی احسن الحال حال ما را به بهترین حالت تغییر بده | ||
نگاهی | با نگاهی به معنای این دعا مشاهده میکنیم که، دقیقا در لحظه تحول از سالی که گذشت به سال نو، که تغییری است در وضعیت افلاک و سیارات که خود گوشهای از جهان هستی هستند ، از خدا خواسته میشود که جنس چرخش و تحول نیز در نظر گرفته شود و ما را نیز مانند زمین که با قدوم بهار به سبزی و خرمی میگرود به بهترین و زیباترین حالتها متحول کند. ما با این بیان خود را با طبیعت ظاهرا خاموش و بیجان پیوند میدهیم. مایی که انسانهای پرجوش و خروش و صاحب بیان و بینشیم. | ||
در این دعا که خواست انطباقی فعال با جهان هستی در آن متبلور است ، ما نیز از خدایی که خارج از ذهن و جهان درون ما به رسمیت شناختهایم و به او تکیه میکنیم میخواهیم که ما را نیز در اندیشه و عمل و در شکل و محتوا و در ظاهر و باطن همچون بهار گرم و گرما بخش و عطر آگین و پر نشاط نماید. | در این دعا که خواست انطباقی فعال با جهان هستی در آن متبلور است ، ما نیز از خدایی که خارج از ذهن و جهان درون ما به رسمیت شناختهایم و به او تکیه میکنیم میخواهیم که ما را نیز در اندیشه و عمل و در شکل و محتوا و در ظاهر و باطن همچون بهار گرم و گرما بخش و عطر آگین و پر نشاط نماید. |
ویرایش