کاربر:M.reza/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
در طول تاریخ ، نوروز پدید آورنده معانی مختلف و متعددی بوده است. معانی‌یی که از سطح کلام و اولین روز بهار شروع می‌شوند و به عمق افکار و تاریخ ما رسوخ می‌کنند. ما با قدوم بهار به استقبال نوروز می‌رویم و همچون طبیعت نو می‌شویم. در اذهان عموم ما معنی نوروز متداول است با: تحویل سال نو یا همان لحظه برابری با بهار. لحظه اعتدال هوا و طبیعت که با آن ما نیز پس از گذار از زمستانی سرد به سوی اعتدالی در خود و پیرامونمان پیش می‌رویم.  
در طول تاریخ ، نوروز پدید آورنده معانی مختلف و متعددی بوده است. معانی‌یی که از سطح کلام و اولین روز بهار شروع می‌شوند و به عمق افکار و تاریخ ما رسوخ می‌کنند. ما با قدوم بهار به استقبال نوروز می‌رویم و همچون طبیعت نو می‌شویم. در اذهان عموم ما معنی نوروز متداول است با: تحویل سال نو یا همان لحظه برابری با بهار. لحظه اعتدال هوا و طبیعت که با آن ما نیز پس از گذار از زمستانی سرد به سوی اعتدالی در خود و پیرامونمان پیش می‌رویم.  


ایرانیان باستان اولین روز فروردین را (هرمز روز یا اورمزد روز) نیز نامیده‌اند
ایرانیان باستان اولین روز فروردین را (هرمز روز یا اورمزد روز) نیز نامیده‌اند كه نام روز اول است از هر ماه شمسی. تاريخ نوروز همچنين سرشار است از معانی ژرف. اول اینکه نوروز جشن است. (جشن) یا (یسین) در زبان ایرانیان کهن به معنای ستایش و نیایش ایزد است و (ایزد) به معنای ستایش شده. واژه جشن واژه‌ای ایرانی و مذهبی بسیار کهن است.
 
پس نوروز روزی است نو برای جشن که نیایش آفریدگار و یا عبارت است از برپایی مراسم سپاس به مناسبت یک پیروزی یا یک واقعه مهم و تاثیر گذار اجتماعی و قدر شناسی آنچه از موهبت که پروردگار هستی به ما عطا کرده است.
 
ابوریحان بیرونی در آثار الباقیه نقل می‌کند که:
 
سبب اینکه این روز را نوروز می‌نامند این است که چون جمشید به پادشاهی رسید دین خود را تجدید کرد و چون این کار خیلی بزرگ به نظر آمد و آن روز ، روز تازه‌ای بود جمشید عید گرفت و..
 
تبریک نوروز:
 
برای ایرانیان تبریک نوروز امری است بدیهی. حقیقتی بزرگ که برای بیان آن فکر نمی‌کنیم. حال باید دید آیا گذر زمان و رفتن روزها از پی یکدیگر سخنی با ما دارند؟
 
زمان را چگونه می‌یابیم؟
 
ما از گذر زمان چه احساسی داریم؟ آیا زمان یک پدیده مستقل است که در دینای واقعی خارج از ذهن و ادراک ما موجود است؟ آری ، زمان عبارت است از احساس و ادراک ما از تداوم و استمرار خلقت و شدنی بی سکون در جهان عینی. ما زمان را در طول به راحتی حس می‌کنیم. مانند به اتمام رسیدن زمان کار یا گذر یک سال از عمر. اما آیا زمان عرضی و عمقی هم دارد؟ باید گفت آری. برای زمان عرض و عمقی هم می‌توان قائل شد. در حقیقت زمان یک پدیده ۳ بعدی است.
 
بعد اول همان طول زمان است. بعد دوم عرض آن است که یک مفهوم کمی است. به میزان و حجم کارهای ما در یک محدوده زمانی ، عرض زمان می‌گویند. یعنی آنچه ما در یک ساعت انجام می‌دهیم ارزش آن یک ساعت را نیز مشخص می‌کند. اینجا می‌توانیم برای زمانمان ارزش قائل شویم و قیمت آنرا حساب کنیم.
 
بعد سوم اما عمق زمان است. عمق زمان یک پدیده کیفی است. تا کنون تلاش کرده‌اید به عمق آب نگاه کنید؟ نگاه به عمق یک حوض کوچک راحت است اما نگاه به عمق یک استخر مشکل‌تر و نگاه به عمق دریا با چشم معمول غیر ممکن. در عمق زمان است که مفاهیم تغییر می‌کنند. عمق زمان یک نگاه هدایت‌گر است. در عمق فقط تعداد کارهایی که انجام می‌دهیم مهم نیست ، بلکه معنای کارها و آنچه از آنها حاصل می‌شود نیز مهم است. در عمق زمان است که منافع شخصی که مثلا در طول و عرض زمان ملموس است کنار رفته و منافع شخصی جای خود را به منافع جمعی می‌دهند و یا خواست انجام کارها توسط دیگران به تمایل برای کار با دیگران مبدل می‌شود. در واقع هرچه عمق زمان را درک کنیم ، به عمق رسالت انسانی خود نیز بیشتر پی‌برده‌ایم.
 
تاریخچه زمان:
 
از طول زمان یعنی تاریخچه آن تقریبا ۱۵ میلیارد سال می‌گذرد. در این طول آنچه به عمر زمین مربوط می‌شود حدودا ۵ میلیارد سال است. آیا عمق و ارزش این زمان که گذشت ، با آنچه که پیش رو است قابل درک است؟ چگونه باید آنرا قدر بشناسیم؟
 
رسالت نوروز:
 
نوروز اولین روز بهار است. پس چرخ طبیعت با قدوم آن تغییر می‌کند و زمستان که نماد سردی و انجماد و سکون است را به کنار می‌زند و بهار پرحرارت و حرکت و نشاط و گشایش را با خود می‌آورد.
 
از طول زمان که نگاه کنیم ،‌ بین آخرین روز زمستان و اولین روز بهار تفاوت زیادی احساس نمی‌کنیم اما با گذر چند روز یا چند هفته ، شکوفه‌ها و میوه‌های موسم بهار از راه می‌رسند و دشت و دمن تغییر چهره می‌دهند. این بیان یک حقیقت است. حقیقتی که مام طبیعت به ما می‌آموزد. او در بطن خود حقایقی را نهفته است که در یک دوران رشد مخفی آنها را در دامان خود پرورانده است و در یک «جهش» آنرا به ما عرضه می‌کند. در این جهش آنچه را که برایمان غیر محسوس بود و مشاهده نمی‌شد به ما عرضه داشت. درک این حقیقت همان ”شناخت عمقی” است از زمان.
 
بطور مثال تا کشاورز نباشی و
۲۰۸

ویرایش

منوی ناوبری