۲۰۸
ویرایش
(←پانویس) |
|||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
=== وصیتنامه گوهر ادبآواز === | === وصیتنامه گوهر ادبآواز === | ||
به خلق | به خلق قهرمان ، بویژه خواهران و برادران مجاهدم. | ||
قد | قد استطعموكم القتال فاقروا على مذلة و تاخير محلة او رووا السيوف من الدماء ترووا من الماء. فالموت في حياتكم مقهورين و الحياة في موتكم قاهرين... | ||
لشکر معاویه (با تصرف شریفه فرات ومنع شما از برداشتن آب) کارزار را با شما طالبند. پس شما یا بر ذلت وخواری اقرار کرده | لشکر معاویه (با تصرف شریفه فرات ومنع شما از برداشتن آب) کارزار را با شما طالبند. پس شما یا بر ذلت وخواری اقرار کرده و شجاعت و شرافت را از دست بدهید (اظهار عجز و ناتوانی کرده از تشنگی بیچاره شده و خود را تسلیم دشمن نمائید) یا آنکه شمشیرهایتان را از خونهای ایشان (دشمنان) سیراب کنید. زندگانی در مرگ شماست ، آنگاه که بر دشمن غالب آئید... (مرگ با عزت و شرفت بهتر از زندگانی با ذلت و خواری است). | ||
من گوهر ادبآواز فرزند عبدالله متولد سال ۳۹ صادره از | من گوهر ادبآواز فرزند عبدالله متولد سال ۳۹ صادره از جهرم ، این وصیت نامه را در سلامت کامل مینویسم. من یکی از هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران هستم. از زمانی که انگیزه مبارزاتی در من نمودار شد همیشه آرزو میکردم که یک روز در راه آرمانم شهید شوم. آرمانهای توحیدی و مکتبی که بطور فشرده و تکامل یافته ، در سازمان مجاهدین خلق ایران تبلور مییابد و بدین دلیل من بخاطر اهداف توحیدی به سازمان پیوستم و چون نظام حاکم بر سازمان منطبق با اصول مکتبی بوده ، خط مشی سازمان در هر زمان مورد قبول من میباشد و در تمام دوران بعد از انقلاب که سازمان علیه رژیم خمینی مبارزه میکرد ، من هم به نوبت خود از هیچ کوششی در یغ نکردهام تا حال که سازمان در فاز نظامی است و برایم این موضوع که در برابر رژیم خمینی میبایست مسلحانه ایستاد ، بطور طبیعی ملموس شدهاست. زیرا ما مشاهده میکنیم این پیر کفتار خونآشام قرن چطور جوانهای روشنفکر ما را که نسل آینده یک کشور ، بلکه بالاتر ازآن نجات دهندهی انسانهای در بند و زنجیر میباشند ، بوسیله شخص خمینی آماج گلولههای پاسداران ، این سگها و غلامان حلقه بگوش قرار میگیرند. کوردلان فکر میکنند که با گلوله میشود آرمانی را محدود و نابود کرد و همچنان به چپاولگری و غارتگری ادامه داد. نمیدانند که نسل انقلاب بپاخاسته و جان برکف برای از بین بردن نظام ارتجاعی و جایگزین کردن یک نظام توحیدی قیام میکند. نمیدانند که پیوند آنها با خلقشان پیوندی ناگسستنی است ؛ پیوند آنها ، مانند یک عاشق و معشوق میماند. عشقش به خدا وخلق ، عشقی است بس عجیب و دوست داشتنی که برای رسیدن به آن باید دارای روحیهی ایثار و از خود گذشتگی بود. این روح که در کالبد من دمیده (شده) ، متعلق به خدا و خلقم میباشد و هر زمان که احساس کنم ضروری است روحم به پرواز در خواهد آمد تا شايد بتوانم قدمي مثبت در راه به ثمر رسانيدن جامعه بي طبقه توحيدی كه در آن از ظلم و ستم خبري نخواهد بود جامعه اي كه خداوند آنرا در قرآن نويد داده است (بردارم). | ||
خودم هم به این نتیجه رسیدم که رژیم سد راه رسیدن به چنین جامعهای میباشد | خودم هم به این نتیجه رسیدم که رژیم سد راه رسیدن به چنین جامعهای میباشد و بدین دلیل آگاهانه تصمیم گرفتم که مهرههای رژیم را در هر لباس که هستند به سزای اعمال ننگینشان که همانا اعدام انقلابی میباشد برسانم. البته با همکاری سازمان مجاهدین خلق ، زیرا بدون انسجام و تشکیلات ، مبارزه امکان ندارد و محکوم به شکست است ، این را تجربه ثابت کردهاست. امیدوارم که خداوند این قربانی را از خلقش قبول کند. در آخر از پدر و مادر زحمتکشم میخواهم که مرا حلال کنند. پیامم فقط خطبهٔ ۲۶ نهج البلاغه میباشد که حضرت علی (ع) میفرماید: | ||
واستشعروا الصبر فانه أدعی الی النصر.. | |||
شکیبائی را شعار خود | شکیبائی را شعار خود قرار دهید و در جنگ پایداری کنید و صدمات آن را متحمل شوید که مهمترین راه رسیدن به فتح و پیروزی و غلبه به دشمن ، شکیبائی است. والسلام | ||
سلام برخلق –درود بر آزادی | سلام برخلق –درود بر آزادی |
ویرایش