ارتش آزادی‌بخش ملی ایران: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲ اوت ۲۰۱۸
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۱۱: خط ۱۱۱:
# دست و پایشان قطع شود.
# دست و پایشان قطع شود.
# از جامعه جدا شوند».‌<ref>روزنامه اطلاعات ۱۱ مهر ۱۳۶۰</ref>
# از جامعه جدا شوند».‌<ref>روزنامه اطلاعات ۱۱ مهر ۱۳۶۰</ref>
در جای دیگری هم هاشمی رفسنجانی گفته بود: <blockquote>«اگر آن روز (منظورم اوایل انقلاب است) دویست نفر از اینها را می‌گرفتیم و اعدامشان می‌کردیم، امروز این‌قدر نمی‌شدند. امروز اگر با قاطعیت در مقابل این گروهک‌های مسلّح منافق... نایستیم، سه سال دیگر به جای هزار اعدام، باید چندین هزار نفر را اعدام بکنیم…».<ref>وبسایت [https://news.mojahedin.org/i/news/200972 سازمان مجاهدین خلق ایران] </ref></blockquote>موسوی تبریزی دادستان کشور هم تصریح كرده بود:<blockquote>«اینها محاكمه‌شان توی خیابان است… اسیرش را باید كشت و زخمیش  را   زخمی‌تر كرد تا كشته شود». <ref>روزنامه کیهان - ۲۹ شهریور ۱۳۶۰</ref></blockquote>محمدی گیلانی حاکم شرع وقت نیز گفت:‌<blockquote>«كشتن به شدیدترین وجه، حلق آویز كردن به فضاحت‌بارترین حالت ممكن. و دست راست و پای چپ آنها بریده شود… در كنار دیوار، همان‌جا آنها را گلوله بزنید و از نظر فقهی لازم نیست به محاكم صالحه بیاورید… اسلام! اجازه نمی‌دهد كه بدن مجروح این افراد باغی به بیمارستان برده شود بلكه باید تمام‌كش شود…».<ref>وبسایت [https://news.mojahedin.org/i/news/200972 سازمان مجاهدین خلق ایران] </ref></blockquote>با شروع مقاومت قهر‌آمیز [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین خلق]] تاکتیک خودش را بر بی‌آینده کردن رژیم بنا کرد، در این خصوص مجاهدین می‌گویند:<blockquote>«تاكتیك نظامی مجاهدین در آغاز مقاومت مسلحانه وارد آوردن ضربه‌ی تعیین كننده‌ی اول بود. این تاكتیك انقلابی كه به شیوه‌ی تهاجم مطلق صورت می گرفت، ضمن دسترسی به هدف‌های  مشخص نظامی، هدف سیاسی عمده‌یی را نیز دنبال می‌كرد كه عبارت بود از بی‌آینده كردن رژیم خمینی. ویژگی مرحله‌ی  تهاجمی اول این بود كه در آن مبارزه‌ی مسلحانه با عملیات بزرگ آغاز شد و همین عملیات بود كه رژیم را بی‌آینده كرد. چرا كه این رژیم ضدتاریخی كه همواره در ساختار خود نازا و ابتر بود  و قدرت بازسازی ضربه‌هایی كه بر سازمان سیاسیش وارد می شد نداشت، در نتیجه‌ی  این تهاجمات صدماتی را متحمل شد كه هرگز نتوانست جبران كند و به همین دلیل بی آینده شد».<ref>کتاب ارتش آزادیبخش ملی ایران چاپ ۱۳۷۴</ref></blockquote>اما این تاکتیک در درون [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین]] هم اثرات خودش را داشت، خود مجاهدین بر این باورند که: <blockquote>«متقابلاً در همین دوران، [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین]] از نظر نظامی تثبیت گردید. فراموش نكنیم كه مجاهدین در آستانه‌ی ۳۰ خرداد به‌طور عمده  یك سازمان سیاسی و نیمه علنی بود. اگر چنین تهاجمی صورت نمی گرفت و اگر مجاهدین رژیم را ناگزیر از تدافع نمی‌كردند، نه فقط تبدیل سازمان سیاسی به نظامی محال بود بلكه به دشمن فرصت داده می‌شد كه به لحاظ نظامی و تاكتیكی بر مقاومت پیشی بگیرد و این عقب‌افتادگی برای مقاومت  بسیار خطرناك بود. تا  آن‌جا كه می‌توانست حتی وجود فیزیكی مجاهدین و سایر نیروهای مبارز را به زیر علامت سؤال ببرد. اما در نتیجه‌ی این ضربات، اكنون این دشمن بود كه در لاك دفاعی مطلق فرو رفته بود و این وضعیت تا چندین ماه نیز ادامه پیدا كرد. فرصتی كه برای انطباق [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین]] با شرایط جدید بسیار مغتنم بود».<ref>کتاب ارتش آزادیبخش ملی ایران چاپ ۱۳۷۴</ref></blockquote>برخورد و درگیری بین نیروهای [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین]] خلق ایران و نیروهای دولتی باعث شد که فضای جامعه بکلی میلیاریزه شده و سایه سنگین سرکوب دولتی همه جا دیده می‌شد، یک بار دیگر سازمان مجاهدین تلاش کرد با تظاهراتی این فضا را بشکند، ابتدا در نیمه شهریور ۶۰ یک تظاهرات مسلحانه به راه انداخت و تظاهرات بعدی در ۵ مهر ۱۳۶۰ بود که شعار «مرگ بر خمینی» را سردادند که در آن شرایط کار دشواری بود.
در جای دیگری هم هاشمی رفسنجانی گفته بود: <blockquote>«اگر آن روز (منظورم اوایل انقلاب است) دویست نفر از اینها را می‌گرفتیم و اعدامشان می‌کردیم، امروز این‌قدر نمی‌شدند. امروز اگر با قاطعیت در مقابل این گروهک‌های مسلّح منافق... نایستیم، سه سال دیگر به جای هزار اعدام، باید چندین هزار نفر را اعدام بکنیم…».<ref>وبسایت [https://news.mojahedin.org/i/news/200972 سازمان مجاهدین خلق ایران] </ref></blockquote>موسوی تبریزی دادستان کشور هم تصریح كرده بود:<blockquote>«اینها محاكمه‌شان توی خیابان است… اسیرش را باید كشت و زخمیش  را   زخمی‌تر كرد تا كشته شود». <ref>روزنامه کیهان - ۲۹ شهریور ۱۳۶۰</ref></blockquote>محمدی گیلانی حاکم شرع وقت نیز گفت:‌<blockquote>«كشتن به شدیدترین وجه، حلق آویز كردن به فضاحت‌بارترین حالت ممكن. و دست راست و پای چپ آنها بریده شود… در كنار دیوار، همان‌جا آنها را گلوله بزنید و از نظر فقهی لازم نیست به محاكم صالحه بیاورید… اسلام! اجازه نمی‌دهد كه بدن مجروح این افراد باغی به بیمارستان برده شود بلكه باید تمام‌كش شود…».<ref>وبسایت [https://news.mojahedin.org/i/news/200972 سازمان مجاهدین خلق ایران] </ref></blockquote>با شروع مقاومت قهر‌آمیز [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین خلق]] تاکتیک خودش را بر بی‌آینده کردن رژیم بنا کرد، در این خصوص مجاهدین می‌گویند:<blockquote>«تاكتیك نظامی مجاهدین در آغاز مقاومت مسلحانه وارد آوردن ضربه‌ی تعیین كننده‌ی اول بود. این تاكتیك انقلابی كه به شیوه‌ی تهاجم مطلق صورت می گرفت، ضمن دسترسی به هدف‌های  مشخص نظامی، هدف سیاسی عمده‌یی را نیز دنبال می‌كرد كه عبارت بود از بی‌آینده كردن رژیم خمینی. ویژگی مرحله‌ی  تهاجمی اول این بود كه در آن مبارزه‌ی مسلحانه با عملیات بزرگ آغاز شد و همین عملیات بود كه رژیم را بی‌آینده كرد. چرا كه این رژیم ضدتاریخی كه همواره در ساختار خود نازا و ابتر بود  و قدرت بازسازی ضربه‌هایی كه بر سازمان سیاسیش وارد می شد نداشت، در نتیجه‌ی  این تهاجمات صدماتی را متحمل شد كه هرگز نتوانست جبران كند و به همین دلیل بی آینده شد».<ref>کتاب ارتش آزادیبخش ملی ایران چاپ ۱۳۷۴</ref></blockquote>اما این تاکتیک در درون [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین]] هم اثرات خودش را داشت، خود مجاهدین بر این باورند که: <blockquote>«متقابلاً در همین دوران، [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین]] از نظر نظامی تثبیت گردید. فراموش نكنیم كه مجاهدین در آستانه‌ی ۳۰ خرداد به‌طور عمده  یك سازمان سیاسی و نیمه علنی بود. اگر چنین تهاجمی صورت نمی گرفت و اگر مجاهدین رژیم را ناگزیر از تدافع نمی‌كردند، نه فقط تبدیل سازمان سیاسی به نظامی محال بود بلكه به دشمن فرصت داده می‌شد كه به لحاظ نظامی و تاكتیكی بر مقاومت پیشی بگیرد و این عقب‌افتادگی برای مقاومت  بسیار خطرناك بود. تا  آن‌جا كه می‌توانست حتی وجود فیزیكی مجاهدین و سایر نیروهای مبارز را به زیر علامت سؤال ببرد. اما در نتیجه‌ی این ضربات، اكنون این دشمن بود كه در لاك دفاعی مطلق فرو رفته بود و این وضعیت تا چندین ماه نیز ادامه پیدا كرد. فرصتی كه برای انطباق [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین]] با شرایط جدید بسیار مغتنم بود».<ref>کتاب ارتش آزادیبخش ملی ایران چاپ ۱۳۷۴</ref></blockquote>برخورد و درگیری بین نیروهای [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین خلق ایران]] و نیروهای دولتی باعث شد که فضای جامعه بکلی میلیاریزه شده و سایه سنگین سرکوب دولتی همه جا دیده می‌شد، یک بار دیگر سازمان مجاهدین تلاش کرد با تظاهراتی این فضا را بشکند، ابتدا در نیمه شهریور ۶۰ یک تظاهرات مسلحانه به راه انداخت و تظاهرات بعدی در ۵ مهر ۱۳۶۰ بود که شعار «مرگ بر خمینی» را سردادند که در آن شرایط کار دشواری بود.


«آن روز خمینی در تمامیتش به  پایان رسید و شعار «مرگ بر خمینی» با استقبال چشمگیری از سوی مردم روبه‌رو شد. و بدین‌ترتیب آثار آن،‌كل جنبش مقاومت را ارتقا داد و راه پیشروی آن را هموار نمود».<ref>کتاب ارتش آزادیبخش چاپ ۱۳۷۴ صفحه ۳۷</ref>
«آن روز خمینی در تمامیتش به  پایان رسید و شعار «مرگ بر خمینی» با استقبال چشمگیری از سوی مردم روبه‌رو شد. و بدین‌ترتیب آثار آن،‌كل جنبش مقاومت را ارتقا داد و راه پیشروی آن را هموار نمود».<ref>کتاب ارتش آزادیبخش چاپ ۱۳۷۴ صفحه ۳۷</ref>
۹۷۳

ویرایش

منوی ناوبری