کاربر:بخشایشی/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۴: خط ۷۴:
بعد از معرفی مریم رجوی به عنوان همردیف رهبری، دفتر سیاسی و کمیته مرکزی، طی اطلاعیه‌یی تشکیل رهبری نوین سازمان مجاهدین و انقلاب نوین مردم ایران را اعلام و معرفی کرد. در این اطلاعیه آمده‌است: در بخشی از این اطلاعیه آمده است: «این سرآغاز یک تحول کیفی در اندیشه و مناسبات درونی مجاهدین و ورود زنان مجاهد به سطح رهبری به‌منظور آزاد کردن و استخراج حداکثر پتانسیل برای سرنگونی رژیم آخوندی بود؛ تحولی که با عنوان انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین نامیده می‌شود». <ref>اطلاعیه دفتر سیاسی و کمیته مرکزی سازمان مجاهدین خلق ایران- ۱۹ اسفند ۱۳۶۳</ref>  
بعد از معرفی مریم رجوی به عنوان همردیف رهبری، دفتر سیاسی و کمیته مرکزی، طی اطلاعیه‌یی تشکیل رهبری نوین سازمان مجاهدین و انقلاب نوین مردم ایران را اعلام و معرفی کرد. در این اطلاعیه آمده‌است: در بخشی از این اطلاعیه آمده است: «این سرآغاز یک تحول کیفی در اندیشه و مناسبات درونی مجاهدین و ورود زنان مجاهد به سطح رهبری به‌منظور آزاد کردن و استخراج حداکثر پتانسیل برای سرنگونی رژیم آخوندی بود؛ تحولی که با عنوان انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین نامیده می‌شود». <ref>اطلاعیه دفتر سیاسی و کمیته مرکزی سازمان مجاهدین خلق ایران- ۱۹ اسفند ۱۳۶۳</ref>  


=== طلاق و ازدواج مریم رجوی ===
=== طلاق مریم رجوی ===
در تاریخ مبارزات احزاب و سازمان‌های پیشگام در امر مبارزه در طول تاریخ و به‌ویژه در تاریخ معاصر ایران و کشورهای تحت ستم، در اغلب سازمان‌های چریکی، لاجرم به‌دلیل تقابل زندگی خانوادگی و مبارزه، موضوع ازدواج و تشکیل خانواده پیوسته امری نکوهیده و بازدارنده محسوب می‌‌شد و اگر هم در بین اعضاء وجود داشت، بسیار کم و نادر بود. بخصوص که زنان نیز تنها بصورت تک‌نمود در این احزاب و سازمان‌ها حضور داشتند. به همین دلیل در شرایطی که سازمان مجاهدین با طیف گسترده ای از زنان در صفوف خود مواجه بود، باید موضوع تقابل زندگی خصوصی و خانودگی با یک مبارزه حرفه‌ای چریکی و البته سخت و دشوار را حل می‌کرد.
در تاریخ مبارزات احزاب و سازمان‌های پیشگام در امر مبارزه در طول تاریخ و به‌ویژه در تاریخ معاصر ایران و کشورهای تحت ستم، در اغلب سازمان‌های چریکی، لاجرم به‌دلیل تقابل زندگی خانوادگی و مبارزه برای آزادی، موضوع ازدواج و تشکیل خانواده پیوسته امری نکوهیده و بازدارنده محسوب می‌‌شد و اگر هم در بین اعضاء وجود داشت، بسیار کم و نادر بود. بخصوص که زنان نیز تنها بصورت تک‌نمود در این احزاب و سازمان‌ها حضور داشتند. به همین دلیل در شرایطی که سازمان مجاهدین با طیف گسترده ای از زنان در صفوف خود مواجه بود، باید موضوع تقابل زندگی خصوصی و خانودگی با یک مبارزه حرفه‌ای چریکی و البته سخت و دشوار را حل می‌کرد. به همین دلیل به دنبال اعلام همردیفی، مریم رجوی گام بعدی را برداشت؛ گامی که به گفته خودش تصمیم آن برای او بسیار دشوار و سنگین بود. او که دارای همسر و فرزند بود، زندگی شخصی و خانواده‌ خود را با مداری از مسئولیت که در آن قرار گرفته بود، در تعارض می‌دید. به گفته مریم رجوی، در حالی‌که در ایران هزاران و میلیون‌‌ها خانواده و همسر و فرزند تحت ستم حکومت ایران قرار دارند، به فکر خانواده و همسر و فرزند خود بودن، شایسته مجاهدین نبوده و نیست. از قضا از عواطف بسیار مجاهدین به همه خانواده‌ها و فرزندان ایران است که باید برای رهایی آنها، به گفته او، از ظلم این حکومت از همه چیز خود حتی از خانواده و همسر و فرزند گذشت. از سوی دیگر مریم رجوی که خود در جمعبندی دفتر سیاسی و کمیته مرکزی در مورد نقش زنان مجاهد در سازمان، حضور داشت، معتقد بود مبارزه با آثار مردسالاری و تمامی موانعی که در برابر یک زن قرار می‌گیرد، مبارزه‌ای بسیار پیچیده و عمیق است که نیاز به یک انقلاب در اندیشه دارد. از دیدگاه او بخش قابل توجهی از قوانین بنده‌ساز و منع‌کننده‌ برای یک زن در مسیر مبارزه، زمانی عینیت می‌یابد که او خود را به عنوان یک زن - آگاهانه یا ناخودآگاه و به هر میزان - در تملک یک مرد به عنوان «شوهر» می‌بیند. به این ترتیب مریم رجوی پس از برعهده گرفتن مسئولیت «همردیفی» با طیب خاطر به‌درخواست خود و با توافق کامل با همسرش، مهدی ابریشمچی، از وی جدا شد. امری که بلافاصله مخالفت مسعود رجوی را برانگیخت. اما آن دو با توافق خودشان، بدون آنکه مسعود رجوی در جریان باشد، پیشتر تصمیم به جدایی گرفته بودند. طلاق مریم رجوی از همسرش نه یک طلاق معمول، بلکه ناظر بر این امر بود که او نقش خود به عنوان یک همسر در زندگی خانوادگی را در شرایطی که با حکومت چنگ در چنگ است، مغایر با ادامه مبارزه‌یی می‌دید که تمام توان و انرژی‌ او را می‌طلبید. مریم رجوی در باره این طلاق گفت: «مگر می‌شود در حلقة رهبری و مسئولیت چنین سازمانی قرار گرفت و آن وقت مسائل خانوادگی و در واقع شخصی و فردی را مقدم بر مسائل جنبش قرار داد؟... وای بر آن زن و مرد مجاهدی که مقدم بر هر چیز به فکر خود و خانواده و همسر و بچة خود باشد؛‌ به خصوص در شرایطی که ۵۰ هزار شهید و ۱۴۰ هزار زندانی داریم. در شرایطی که انبوهی خانواده‌های بی‌‌سرپرست و زن‌های بی‌شوهر و شوهران بی‌زن و بچه‌‌های یتیم داریم... آیا سازمانی با این میزان از مسئولیت تاریخی و اجتماعی و سیاسی و با کاروان بیکران اسیران و شهیدانش می‌تواند در حلقة رهبری‌اش چنین مسائلی را بهانه نموده و به ضرورت‌های جدی انقلاب پاسخ نگوید؟... آن روز که مسعود، اشرف [همسر خود] و مصطفی [فرزند خود] را گذاشت و به دنبال مسئولیتش شتافت، اگر مسألة مقدم برای او، زن و بچة خودش می‌بود، [آیا او] مرتبت رهبری می‌داشت؟» <ref>مریم رجوی - سخنرانی در مراسم بزرگداشت ۳۰ خرداد- اورسوراواز ۳۰ خرداد ۱۳۶۴</ref>


به دنبال اعلام همردیفی، مریم رجوی گام بعدی را برداشت؛ گامی که به گفته خودش تصمیم آن برای او بسیار دشوار و سنگین بود. او که دارای همسر و فرزند بود، زندگی شخصی و خانواده‌ خود را با مداری از مسئولیت که در آن قرار گرفته بود، در تعارض می‌دید. به گفته مریم رجوی، در حالی‌که در ایران هزاران و میلیون‌‌ها خانواده و همسر و فرزند تحت ستم حکومت ایران قرار دارند، به فکر خانواده و همسر و فرزند خود بودن، شایسته مجاهدین نبوده و نیست. از قضا از عواطف بسیار مجاهدین به همه خانواده‌ها و فرزندان ایران است که باید برای رهایی آنها، به گفته او، از ظلم این حکومت از همه چیز خود حتی از خانواده و همسر و فرزند گذشت. از سوی دیگر مریم رجوی که خود در جمعبندی دفتر سیاسی و کمیته مرکزی در مورد نقش زنان مجاهد در سازمان، حضور داشت، معتقد بود مبارزه با آثار مردسالاری و تمامی موانعی که در برابر یک زن قرار می‌گیرد، مبارزه‌ای بسیار پیچیده و عمیق است که نیاز به یک انقلاب در اندیشه دارد. از دیدگاه او بخش قابل توجهی از قوانین بنده‌ساز و منع‌کننده‌ برای یک زن در مسیر مبارزه، زمانی عینیت می‌یابد که او خود را به عنوان یک زن - آگاهانه یا ناخودآگاه و به هر میزان - در تملک یک مرد به عنوان «شوهر» می‌بیند. به این ترتیب مریم رجوی پس از برعهده گرفتن مسئولیت «همردیفی» با طیب خاطر به‌درخواست خود و با موافقت همسرش، مهدی ابریشمچی، از وی جدا شد. امری که مخالفت مسعود رجوی را برانگیخت. اما آن دو با توافق خودشان، بدون آنکه مسعود رجوی در جریان باشد، پیشتر تصمیم به جدایی گرفته بودند. طلاق وی از همسرش نه یک طلاق معمول، بلکه ناظر بر این امر بود که مریم رجوی نقش خود به عنوان یک همسر در زندگی خانوادگی را ،در شرایط فعلی، مغایر با ادامه مبارزه‌یی می‌دید که تمام توان و انرژی‌ او را می‌طلبید. مریم رجوی در باره این طلاق گفت: «مگر می‌شود در حلقة رهبری و مسئولیت چنین سازمانی قرار گرفت و آن وقت مسائل خانوادگی و در واقع شخصی و فردی را مقدم بر مسائل جنبش قرار داد؟... وای بر آن زن و مرد مجاهدی که مقدم بر هر چیز به فکر خود و خانواده و همسر و بچة خود باشد؛‌ به خصوص در شرایطی که ۵۰ هزار شهید و ۱۴۰ هزار زندانی داریم. در شرایطی که انبوهی خانواده‌های بی‌‌سرپرست و زن‌های بی‌شوهر و شوهران بی‌زن و بچه‌‌های یتیم داریم... آیا سازمانی با این میزان از مسئولیت تاریخی و اجتماعی و سیاسی و با کاروان بیکران اسیران و شهیدانش می‌تواند در حلقة رهبری‌اش چنین مسائلی را بهانه نموده و به ضرورت‌های جدی انقلاب پاسخ نگوید؟... آن روز که مسعود، اشرف [همسر خود] و مصطفی [فرزند خود] را گذاشت و به دنبال مسئولیتش شتافت، اگر مسألة مقدم برای او، زن و بچة خودش می‌بود، [آیا او] مرتبت رهبری می‌داشت؟» <ref>مریم رجوی - سخنرانی در مراسم بزرگداشت ۳۰ خرداد- اورسوراواز ۳۰ خرداد ۱۳۶۴</ref>
از منظر مجاهدین و به اعتقاد آنها، گذشتن از علایق و دلبستگی‌ها برای هدف و آرمانی والاتر، نه تنها در امر مبارزه موضوع جدیدی نبوده و نیست، بلکه در پهنه‌های دیگر هم این مسائل همواره وجود داشته است. چه بسیار کسانی که به‌خاطر علاقه به تحصیل و کسب مدارج عالی، خانواده خود را ترک کردند و راهی دیار و کشور دیگری شدند. چه بسیار کسانی که به‌خاطر دلبستگی به شغل دلخواه و برای کسب درآمد، خانواده خود را ترک کرده و به مکان دیگری رفته‌اند؛ و چه بسیار آزادیخواهانی که در طول تاریخ از تحصیل و شغل و رفاه و زندگی آسوده خود گذشتند و برای تحقق آزادی به مبارزه و سختی‌های آن روی آوردند و در این راه جان باختند. آنچه که مریم رجوی در درخواست طلاق از همسرش انجام داد، به گفته مجاهدین، بالاتر و فراتر از فداکاری و گذشت‌های مرسوم زمانه بود. بخصوص که اینکار از سوی یک «زن» - و نه یک «مرد» - صورت می‌گرفت. به این ترتیب مریم رجوی که تا آن موقع از سوی مجاهدین ذیصلاح‌ترین فرد برای احراز مسئولیت همردیفی شناخته شده بود، از نظر مجاهدین، عمل جسارت‌آمیزش در طلاق از همسر، هر چه بیشتر بر صداقت و صلاحیت او در امر رهبری مبارزه افزود.


از منظر مجاهدین و به اعتقاد آنها، گذشتن از علایق و دلبستگی‌ها برای هدف و آرمانی والاتر، نه تنها در امر مبارزه موضوع جدیدی نبوده و نیست، بلکه در پهنه‌های دیگر هم این مسائل همواره وجود داشته است. چه بسیار کسانی که به‌خاطر علاقه به تحصیل و کسب مدارج عالی، خانواده خود را ترک کردند و راهی دیار و کشور دیگری شدند. چه بسیار کسانی که به‌خاطر دلبستگی به شغل دلخواه و برای کسب آن، خانواده خود را ترک کردند؛ و چه بسیار آزادیخواهانی که در طول تاریخ از تحصیل و شغل و رفاه و زندگی روزمره خود گذشتند و برای تحقق آزادی به مبارزه و سختی‌های آن روی آوردند و در این راه جان باختند. 
=== ازدواج مریم رجوی ===


== پانویس ==
== پانویس ==
<references />
<references />
۳۷۴

ویرایش

منوی ناوبری