۹۷۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
در این باره سازمان مجاهدین پاسخ میدهد، مبارزهی قهرآمیز را خمینی تحمیل كرد. او آخرین حرفش این بود كه: «یا ندامت یا قبرستان» این پاسخی بود كه او در همان اردیبهشت ماه ۶۰ به نامهی مجاهدین داده بود و راهی جز قیام مسلحانه باقی نگذاشته بود.<ref>کتاب ارتش آزادیبخش ملی ایران- صفحه ۷۵ چاپ ۱۳۷۴</ref> | در این باره سازمان مجاهدین پاسخ میدهد، مبارزهی قهرآمیز را خمینی تحمیل كرد. او آخرین حرفش این بود كه: «یا ندامت یا قبرستان» این پاسخی بود كه او در همان اردیبهشت ماه ۶۰ به نامهی مجاهدین داده بود و راهی جز قیام مسلحانه باقی نگذاشته بود.<ref>کتاب ارتش آزادیبخش ملی ایران- صفحه ۷۵ چاپ ۱۳۷۴</ref> | ||
در طول دو سال و نیم كار سیاسی مسالمتآمیز خمینی به اندازهی تمامی دوران شاه از مجاهدین و دیگر مبارزین كشت و این در حالی بود كه آنها با صبر و بردباری بینظیری حتی یك گلوله شلیك نكردند. خوب او تمامی این جنایتها را انجام داد تا در قدرت باقی بماند، آنهم یك قدرت و سلطنت مطلقه و دیكتاتوری سیاه قرونوسطایی.به | در طول دو سال و نیم كار سیاسی مسالمتآمیز خمینی به اندازهی تمامی دوران شاه از مجاهدین و دیگر مبارزین كشت و این در حالی بود كه آنها با صبر و بردباری بینظیری حتی یك گلوله شلیك نكردند. خوب او تمامی این جنایتها را انجام داد تا در قدرت باقی بماند، آنهم یك قدرت و سلطنت مطلقه و دیكتاتوری سیاه قرونوسطایی.به گفتهی مسعود رجوی «اگر او میخواست تن به مسالمت و زندگی سیاسی مسالمتآمیز بدهد قبل از هر چیز لازم بود كه خودش در دادگاه حاضر شود و به محاكمه و كیفر عادلانهی مردمی تسلیم شود».[5] | ||
بعد از ۳۰ خرداد سازمان مجاهدین خلق ایران دست عملیات مسلحانه علیه مهرهها و مراکز دولتی و نظامی ایران زد، صدها نفر از مهرههای دولتی را کشت و یا مجروح کرد، تا سال ۱۳۶۲ استراتژی سازمان مجاهدین خلق ایران مبتنی بر عملیات چریک شهری بود، از این تاریخ به بعد سازمان مجاهدین کادرهایش را به منطقه کردستان برد که رژیم بر آن تسلط نداشت و از این منطقه عملیات خودش را سازماندهی و به اجرا میگذاشت، این عملیاتها تا سال ۱۳۶۵ ادامه داشت تا این که در سال ۱۳۶۵ رهبر مقاومت از فرانسه به بغداد آمد، در این زمان قرارگاه اشرف تبدیل به محل تجمع نیروهای سازمان مجاهدین خلق شد، یک سال بعد مسعود رجوی در ۳۰ خرداد ۱۳۶۶ ارتش آزادیبخش ملی ایران را تأسیس کرد. | |||
در کتاب ارتش آزادیبخش ملی ایران آمده است که تأسیس ارتش آزادیبخش قبل از هر كس براي خمینی پيام واضحی داشت. پيام اين بود: | |||
«مقاومت مسلحانه از قالب محدود و پارتیزانی خارج شده و در چارچوب كلان همراه با تمركز نیرو در جبههی گسترده، با انتخاب تاكتیكها و هدفهای بزرگ نظامی جریان پیدا خواهد كرد و دمار از روزگار رژیم جنگافروز و سركوبگر درخواهد آورد».[6] | |||
چرایی تأسیس ارتش آزادیبخش در کتاب ارتش آزادیبخش آمده است: | |||
«ارتش آزادیبخش یك محصول خلق الساعه نیست. ثمرهی اشتیاق سوزان یك خلق برای «آزادی» است. در ژرفای چهرهاش می شود رنجها و اشكهای یك ملت رشید را مشاهده كرد كه چگونه در امید و لبخند، شكفته می شود. ارتش آزادیبخش آسان به دست نیامد. در شجرهنامهاش مبارزات عادلانهی مردمی به ثبت رسیده، كه برای «آزادی» تمامی راههای ممكن را پیمودند و هرگونه شیوهی مسالمتآمیزی را با بردباری مطلق آزمودند. | |||
این ارتش نه از یك وسوسهی نظامی، كه از دل یك مبارزهی درخشان سیاسی بیرون آمد. سپس وقتی خمینی تمامی راههای مسالمت را به رویش بست، در تظاهرات ۳۰ خرداد، دست به یك اتمام حجت تاریخی زد و شرف مقاومت و حقانیت مبارزهی انقلابی مسلحانه را به تائید خلق قهرمان ایران رساند. سپس از پیچ و خم مبارزات چریكی عبور كرد و آنگاه در امتداد سیاست انقلابی صلح، با شرف حضور خود چشمانداز متقن آزادی را در جنگ آزادیبخش نوین ترسیم نـمود، این ارتش مشروعیت خود را از خونبهای یكصدهزار شهید قهرمان مقاومت ایران كسب كرد. و سند حقانیتش پیشینهیی است درخشان از مبارزهی سیاسی تا ۳۰ خرداد و از ۳۰ خرداد تا امروز».[7] | |||
== پیشینه == | == پیشینه == |
ویرایش