کاربر:Ehsan/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
۱۵٬۱۰۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۸
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۱۲: خط ۲۱۲:


=== اولین میتینگ مسعود رجوی در دانشگاه تهران ===
=== اولین میتینگ مسعود رجوی در دانشگاه تهران ===
در چهارم بهمن ۱۳۵۸، یعنی چهار روز پس از آزادی، مسعود رجوی یک میتینگ در دانشگاه تهران برگزار کرد. او در آن سخنرانی سقوط شاه را آغاز راه توصیف کرد. و در ایان سخنرانی گفت:<blockquote>«من نیامدم این‌جا که روند خودبخودی قضایا را فقط ستایش کنم. ما نیامدیم که آنچه را که هست و فقط هست تأیید کنیم. لختی هم باید به آن اندیشید که چه چیز باید باشد. و چه چیز نباید باشد!برادران، خواهران، رزمندگان و مبارزین! ما سر نداده بودیم که به‌جایش زر بگیریم. مگر جانمان را برای این داده بودیم که به‌جایش جاه بگیریم؟ از جا برنخاسته بودیم، قیام نکرده بودیم که در جاهای بهتر و صندلی‌های بهتر و مقامات بهتری قعود کنیم» <ref>استراتژی قیام و سرنگونی مسعود رجوی- ص7</ref></blockquote>در دقایق پایانی میتینگ بود که مسعود رجوی به جای « انقلاب اسلامی»، روی « انقلاب دموکراتیک» تأکید کرد. یک نفر سؤال کرد: « انقلاب دموکراتیک یعنی چه؟» رجوی گفت: «یعنی انقلابی با شرکت مردم؛ همه اقشار خلق!» <ref>استراتژی قیام، ص7</ref>
در چهارم بهمن ۱۳۵۸، یعنی چهار روز پس از آزادی، مسعود رجوی یک میتینگ در دانشگاه تهران برگزار کرد. او در آن سخنرانی سقوط شاه را آغاز راه توصیف کرد. و در ایان سخنرانی گفت:<blockquote>«من نیامدم این‌جا که روند خودبخودی قضایا را فقط ستایش کنم. ما نیامدیم که آنچه را که هست و فقط هست تأیید کنیم. لختی هم باید به آن اندیشید که چه چیز باید باشد. و چه چیز نباید باشد!برادران، خواهران، رزمندگان و مبارزین! ما سر نداده بودیم که به‌جایش زر بگیریم. مگر جانمان را برای این داده بودیم که به‌جایش جاه بگیریم؟ از جا برنخاسته بودیم، قیام نکرده بودیم که در جاهای بهتر و صندلی‌های بهتر و مقامات بهتری قعود کنیم» <ref>استراتژی قیام و سرنگونی مسعود رجوی- ص7</ref></blockquote><blockquote>او در ادامه آن سخنرانی گفت:</blockquote><blockquote>انقلابات پيروزمند جهان رو همه مطالعه كردهايد, سازمان داشتند و سلاح ولي خلق ما چه داشت؟ فقط سينه اي سپر كرده وآنطور كه ما توي زندان مي شنيديم در اون شب هاي محرم, بانگ تكبير. اين خلق اينطور تا اينجا اين پيروزي رو بدست آورده, واي برما اگر اين پيروزي رو درست ادامه نديم.پس مبادا كه فرصتهارو ازدست بديم و به نسل نفرين شده اي خودمون رو تبديل كنيم . به صراحت بايد گفت برادران و خواهران, مبارزه حق هر بشريست و حق هر نيرويي ويژگي انسانه اگرانسان مبارز نباشه كه انسان نيست. امروز انقلاب ايران پيروزيش در گرو شماست كه آيا رسالت خودتون رو انجام خواهيد داد يا نه , و اين رسالتي است بس مشكل. ميشه نشست و تا نهايت حركت خودبخودي رو تقديس كرد. اين حركت خيلي عظيمه, خيلي قابل ستايشه ولي نبايد به همين قناعت كرد گفتيم كه ما درآغاز راهيم راهي بس دور و دراز كه تا قلة توحيد ادامه داره . با درود به تمام شهداي انقلابي خلق, پيروز باد انقلاب دمكراتيك ايران!<ref>کیهان- ۵ بهمن ۱۳۵۷</ref></blockquote>در دقایق پایانی میتینگ بود که مسعود رجوی به جای « انقلاب اسلامی»، روی « انقلاب دموکراتیک» تأکید کرد. یک نفر سؤال کرد: « انقلاب دموکراتیک یعنی چه؟» رجوی گفت: «یعنی انقلابی با شرکت مردم؛ همه اقشار خلق!» <ref>استراتژی قیام، ص7</ref>
[[پرونده:مسعود رجوی دانشگاه تهران.jpg|جایگزین=مسعود رجوی در دانشگاه تهران|بندانگشتی|مسعود رجوی در دانشگاه تهران]]
[[پرونده:مسعود رجوی دانشگاه تهران.jpg|جایگزین=مسعود رجوی در دانشگاه تهران|بندانگشتی|مسعود رجوی در دانشگاه تهران]]


خط ۲۲۳: خط ۲۲۳:


=== میتینگ مسعود رجوی در ترمینال خزانه ===
=== میتینگ مسعود رجوی در ترمینال خزانه ===
روز چهارم خرداد ۱۳۵۸ به مناسبت اعدام بنیانگذاران مجاهدین خلق ایران یک میتینگ بسیار بزرگ در ترمینال خزانه در جنوب تهران برگزار شد. در این میتینگ مسعود رجوی آیت‌الله طالقانی را به عنوان مجاهدین در ریاست جمهوری معرفی کرد.
روز چهارم خرداد ۱۳۵۸ به مناسبت اعدام بنیانگذاران مجاهدین خلق ایران یک میتینگ بسیار بزرگ در ترمینال خزانه در جنوب تهران برگزار شد. در این میتینگ مسعود رجوی آیت‌الله طالقانی را به عنوان کاندیدای مجاهدین در ریاست جمهوری معرفی کرد.
[[پرونده:مسعود رجوی در سخنرانی مشهور به آینده‌ی انقلاب.jpg|جایگزین=مسعود رجوی در سخنرانی مشهور به آینده‌ی انقلاب|بندانگشتی|مسعود رجوی در سخنرانی مشهور به آینده‌ی انقلاب]]
[[پرونده:مسعود رجوی در سخنرانی مشهور به آینده‌ی انقلاب.jpg|جایگزین=مسعود رجوی در سخنرانی مشهور به آینده‌ی انقلاب|بندانگشتی|مسعود رجوی در سخنرانی مشهور به آینده‌ی انقلاب]]


=== سخنرانی مسعود رجوی در میتینگ دانشگاه تهران مشهور به آینده انقلاب ===
=== سخنرانی مسعود رجوی در میتینگ دانشگاه تهران مشهور به آینده انقلاب ===
روز ۱۰ بهمن ۱۳۵۸ سازمان مجاهدین خلق یک میتینگ در دانشگاه تهران برگزار کردند که در آن از قتل و کشتار هوادارانشان شکایت کردند. مسعود رجوی در سخنرانی خود در این میتینگ گفت:<blockquote>«پس کجائید ای مسلمانها؟ مگر نمی‌بینید چه به روز ما و هوادارانمان و خانواده‌هایمان می‌آورند؟ مگر دائماًً تکرار نمی‌کردید از قول رسول خدا «من سمع رجلاً ینادی یاللمسلمین! فلم یجبه، فلیس بمسلم»؛ در گوشه و کنار دنیا اگر کسی مسلمانها را به کمک بطلبد و اجابت نکنند، مسلمان نیستند. یا لاالمسلمین پس کجائید؟ چرا صدایتان در نمی‌آید؟ الله‌اکبر! مگر نمی‌بینید که چطور طرفداران ما را سر می‌برند در نظام جمهوری اسلامی: پس چرا سکوت پیشه کردید؟ مگر گناه ما چیست؟ ای کسانی که گوش دارید؟ مگر ما چه کردیم جز تحمل رنج و اسارت؟»<ref>10بهمن 58، سخنرانی در دانشگاه تهران: آینده‌ی انقلاب</ref></blockquote>
روز ۱۰ بهمن ۱۳۵۸ سازمان مجاهدین خلق یک میتینگ در دانشگاه تهران برگزار کردند که در آن از قتل و کشتار هوادارانشان شکایت کردند. مسعود رجوی در سخنرانی خود در این میتینگ گفت:<blockquote>«امروز، براي بزرگداشت شهدايي بس والا قدر و پر ارج و شأن جمع شده ايم ، شهيد اولين احمد ، چه سمبل پر معنايي ، نارنجك را كشيد ، خودش را قطعه قطعه كرد ، به دشمن هيچ نداد نه سلاح ، نه اطلاعات و نه حتي جسم خودش ، آخر او يك مجاهد خلق بود ، مظهري از اراده شكست ناپذير خلقي قهرمان نسبت به غلبه بر ظلمات جهل و اسارت. و چنين بود كه اينان به قول پدر طالقاني راه جهاد گشودند، البته اونروز نه كسي احمد و نظايرش را منافق خواند و نه از شكيات و سهويات آنها سئوال كرد و نه آنها را التقاطي قلمداد كرد ، آخر آنروزها، فقط بحث رزم و ميدان بود، طاغوت آنقدر سخت گرفته بود كه مرز جنبش و ضد جنبش، مرز انقلاب و ضد انقلاب به معني حقيقي كلمه و نه به معني ابتذاليش واقعا نميتوانست مخدوش بشه.  به اين ترتيب جايي براي شيرين زباني ، خوش رقصي ، مجاهد نمايي و مسلمان نمايي باقي نمانده بود. آخرآنروز در صحنه هيچ اثري از آنهايي كه امروز ما را از قيام به مسئوليتهاي تاريخيشان ميترسونند نبود . چونكه بازي گرگم به هوا نبود ، مبارزه سخت و خشن و جدي ، و يا اگر هم از بعضي از اينها خبري بود ، در پشت صحنه ،در پشت جبهه و نه در صفوف نخستين ، مرزها نميتوانست مخدوش بشه.  اهل اسلام و اهل نفاق به سادگي قابل تشخيص بودند. البته باز هم شكر خدا كه با اين آزمايشي كه امروز در كورانش هستيم ، باز هم مرزها برامون روشنتر شد. فهميديم كه هر كسي چه در دل داره و چند مرده حلاجه و در اوج همين آزمايش و در يكي از دقيق ترين و حساسترين نقاط آن بود كه تازهترين و آخرين شهيد به خاك افتاد ، عباس ، مجاهد كارگر ، كارگر شهيد . </blockquote><blockquote>گناه عباس چه بود ، اگر در اين نشريه ديده باشين، خودش قبل از شهادت به خط خودش نوشته: من عباس عماني كه يكي از طرفداران سازمان شما ميباشم ديپلم چهارم نظري را گرفته ام . (باد در بلندگو ميپيچد و صدا خوب نيست ) و فعلا در پروانه سازي در نعمت آباد كار ميكنم .برادران كارگرم را راهنمايي كردم تا هوادار سازمان شما باشند، و همچنين در محل زندگيمان ، شير و خورشيد، چهار راه عباسي نيز دوستانم را، بيشترشان را، هوادار سازمان كردهام و بعضي از بچه هاي فاميلهايمان را هم همينطور ، از گفتن اين مطالب نه پاداش ميخواهم و نه براي خودستايي است، چون حقيقت را هميشه بايد ترويج كرد ،حقيقت را هميشه بايد ترويج كرد.…</blockquote><blockquote>بله ، به نظر ما ميان احمد تا عباس فرقي نيست. هر دوي آنها حقيقت را ترويج ميكردند، خواه با تفنگ و خواه با اوراق انتخاباتي، حقيقت حقوق يك خلق، حقيقت حقوق مستضعفين حقيقت حقوق كارگر و دهقان با اين تفاوت كه آن موقع، نبرد با ضدحقيقت، با سالوس و ريا و تزوير بسيار ساده تر از حالا بود، بهمين دليل شأن عباس بسيار بالاست ،. حقيقتي را كه بهش گواهي داد، و اين شهادتي بودعلي گونه، علي وار بدست خوارج ، قشريون و مترجعين. شهادتي نه به دست كفار آريامهري، بلكه بدست اوباش و چماقداران ايادي انحصار طلب ، امروز جمجمه عباس ما را شكستند، خونش رو به زمين ريختند . ولي با پيامش چه خواهيد كرد . حقيقت را هميشه بايد ترويج كرد . بله الزام به ترويج حقيقت، از ذات خود حقيقت ميجوشه، مسئوليت همه دانايان، آگاهان ، روشنفكران ، كه حالا يك كارگر پيشتاز آنها شده ، و به همين دليل حقيقت بخودي خود داراي  آن نفوذ ، اقتدار و درخششي است كه هيچ نيرويي را سرانجام توان برابري با اون نيست.</blockquote><blockquote>همين چهره ها بودند كه درجريان انتخابات كتك خوردند ، جمجمههاشون شكست ، مجروح شدند، گلوله خوردند، اما آرامش را حفظ كردند ، بردباري انقلابي نشان دادند. ( جمعيت ـ درود بررجوي )  چه كساني آرامش را حفظ كردند، چه كساني خون جگر خوردند و دم برنياوردند( كف زدن جمعيت ). شما بوديد، حتي اسم شهيد را هم اعلام نكرديم . سوز دل پدر و مادرش را تصور كنيد، اين بود آزمايش انضباط و اخلاق انقلابي و اخلاق اسلامي ، درمقابل آن جرح و ضربها ، صدها تن مجروح در گوشه و كنار كشور و هزارها تن مضروب و كتك خورده و تحريكات جمعه و ايام عزا ، و راديو و تلويزيون و شهيد ، ما هم آزمايش داديم ، اين آزمايش ما بود ، پس بگذاريد همينجا تشكر بكنم ، از فرد فرد ميليونها تني كه در اين انتخابات براستي آزمايش حقانيت، اصالت، و رشد و بلوغ سياسي خودشون را دادند .از همه مردم، از همه آنهايي كه صادقانه از ما حمايت كردند ، بويژه جوانان شريف، شجاع و غيور كه توانستند بر احساساتشون غلبه كنند و براستي كه چه كسي ميدونه كه اين تحملها چقدر مشكل است . مخصوصا من بايستي  از خواهران و برادران عزيز كردمون تشكر بكنم. وقتي تلفناً با رهبران مذهبي و سياسي آنها تماس گرفتم  و بهشان گفتم كه بالاجبار بايستي كناره گيري بكنم و از آنها استدعاي آرامش كردم، براشون فوق العاده دردناك بود ، خود آنها هم به درستي نميدانستند كه چطور بايستي آرامش را حفظ بكنند، اما با اين همه ، همه نوع گونه قول مساعدت دادند و در عمل هم ديديد.  عده ديگر از ما ميپرسيدند چطور كه كانديداي ما بايستي حذف بشه ولي تيمساران شاهنشاهي برجاي بمانند ، باز هم من گفتم نميدانم ولي آرامش را بايد حفظ بكنيم '''.''' خوب اين از اخلاق و انضباط انقلابي ما '''،''' فرداي انتخابات مسلحانه به ما حمله كردند ، باران دشنام و باران گلوله هاي ژـ 3  اينهم مظهر ديگري از اخلاقيات آنچناني در پشت مارك اسلام با برگ ماموريت»</blockquote>مسعود رجوی در ادماه این سخنرانی در اعتراض به هجوم هواداران خمینی به اعضاء مجاهدین فریاد زد:<blockquote>«پس کجائید ای مسلمانها؟ مگر نمی‌بینید چه به روز ما و هوادارانمان و خانواده‌هایمان می‌آورند؟ مگر دائماًً تکرار نمی‌کردید از قول رسول خدا «من سمع رجلاً ینادی یاللمسلمین! فلم یجبه، فلیس بمسلم»؛ در گوشه و کنار دنیا اگر کسی مسلمانها را به کمک بطلبد و اجابت نکنند، مسلمان نیستند. یا لاالمسلمین پس کجائید؟ چرا صدایتان در نمی‌آید؟ الله‌اکبر! مگر نمی‌بینید که چطور طرفداران ما را سر می‌برند در نظام جمهوری اسلامی: پس چرا سکوت پیشه کردید؟ مگر گناه ما چیست؟ ای کسانی که گوش دارید؟ مگر ما چه کردیم جز تحمل رنج و اسارت؟»<ref>10بهمن 58، سخنرانی در دانشگاه تهران: آینده‌ی انقلاب</ref></blockquote>مسعود رجوی همچنین برنامه و خواسته‌های سازمان مجاهدین را برای ایران چنین اعلام کرد:<blockquote>«پس بگذاريد تصريح كنم ، اين آينده انقلاب است كه براي ما اهميت داره، و بنابراين ، هيچ كدام از ما، هيچ كدام از ما، نه مشتاق و نه مدعي و نه خواهان هيچ پست و مقامي بوده و هستيم. ما آينده انقلاب را روشن و فيروزمند ميطلبيم. بله ما هستيم يعني از اين پس به قول علي ع شعار ما اينه: العمل، النهايه، الاستقامه. عمل، ديدن نهايت و پاداش و پايان كار و استقامت روي اين.بنابراين ما حول اين برنامه، حول اين خطوط اسلامي و انقلابي و مردمي ، ميگيم هر كس ميخواد بياد . هر كس برايش واجد اهميته كه تفرقهها برن كنار و تمام خلق رو به جلو بره چه بهتر.باين ترتيب ، ملاحظه ميكنيد ، كه اگر معيارهاي عملي بميان بياند، چقدر راهها و تشخيصها ساده خواهد بود . ،خواستهامون هم همان برنامه است ، اجازه ميخواهم ، سرخطش را باز هم بخوانم كه ما چه ميخواهيم وحول چند نكته اش توضيح بدهم. شوراهاي مردمي، استقلال، تماميت ارضي و حاكميت مردم، آزادي كامل احزاب، عقايد و مطبوعات حقوق مليتها :) بخصوص در مورد كردستان ، يك نكته بسيار باريكتر از مو هست كه نبايستي ازش بگذريم و آن كلمه خودمختاري است ، اين كلمه براي مردم آنجا مقدس شده ، سالهاي سال بهشون ستم شده بود ،. ما بايستي موضع خودمانرا روشن بكنيم ، آيا نسبت به كلمات حساسيم ، آيا بايد جنگ كلمات راه انداخت ،  اگر براي مردم اين كلمه مقدس است . بايستي مفهوم و چارچوبش را روشن كرد و بهشون گفت و داد. و بعد مسئله برابري زن و مرد ، هرچقدر ميخواين ، از حقوق مادر و اهميت مادر و احترام به مادر صحبت بكنين ، همه اش درست . ولي بياين يك مقداري هم حقوق مساوي سياسي و اجتماعي زن را بهش بدين تا درجه دوم تلقي نشه، بعد مساوات اسلامي تشيع وتسنن بود، ماده نهم، زمين براي دهقان و كار براي كارگر بود، و ماده دهم مسكن، بهداشت ، و تحصيلات براي همه ، اينها را براي اين ميخوانم كه ما روش هستيم و خواهيم بود . يازده : مبازره با هرج و مرج بود و تامين آسايش اجتماعي براي تمام مردم»</blockquote>


=== سخنرانی مسعود رجوی در میتینگ دانشگاه تهران در اسفند ۵۸ ===
=== سخنرانی مسعود رجوی در میتینگ دانشگاه تهران در اسفند ۵۸ ===
در دوم اسفندماه ۱۳۵۸ مسعود رجوی سخنرانی دیگری در دانشگاه تهران داشت. دراین سخنرانی نزدیک به ۲۵۰ هزار نفر شرکت داشتند. مسعود رجوی در این سخنرانی باز هم به بسته شدن راههای مبارزه مسالمت‌آمیز اعتراض نمود. او گفت:
در دوم اسفندماه ۱۳۵۸ مسعود رجوی سخنرانی دیگری در دانشگاه تهران داشت. دراین سخنرانی نزدیک به ۲۵۰ هزار نفر شرکت داشتند. مسعود رجوی در این سخنرانی باز هم به بسته شدن راههای مبارزه مسالمت‌آمیز اعتراض نمود. او گفت:<blockquote>«پس بیائید پیدا کنیم، کدامین جماعت از ما بود که در سوگندش نیرنگ نهفته بود. نیرنگ انحصار و فزون طلبی. «انما یبلوکم الله به» این‌ها همه‌اش آزمایش است. باز هم به روایت قرآن وقتی رشته‌ها و پیوندها شکسته می‌شود، آن طبقات و گروههائی روی کار می‌آیند که دوباره جامعه را می‌برند به سمت طبقات فرادست و طبقات فرودست ......</blockquote><blockquote>همان نظام قبلی، همان مسیر تدریجی بجانب طاغوت‌های زمان و طاغوت‌های جهان، درست بهمین دلیل بود که من پارسال در همین جا و در همین زمین اعتراض کردم، سوگندها را در برابر یکی دیگر از آخرین شهداء یاد آور شدم، و پرسیدم چرا؟ چرا؟</blockquote><blockquote>همانروز گفتم که اگر جهاد یک مجاهد را خوار بدارید، توی سرش بزنید، از نیروهای واقعاً انقلابی خلع ید و قطع ید کنند، تهمت و برچسب بزنند، اتهام مارکسیست ـ اسلامی را بگونهای دیگر تکرار بکنید. و مسالهای نظیر کردستان را بجای حل اصولی با برچسب تجزیه طلبی به قهر و تعارض بکشانید. لاجرم مجدداً طبقهای را رشد خواهید داد که «هی اربی من امه» فزودهتر و برتر در میان طبقات خلق خواهد شد.</blockquote><blockquote>آخر، اگر قرار می‌بود در یک جامعهای همه مثل هم فکر کنند، مثل هم نظر داشته باشند، سر موئی بین اندیشه و رأی آن‌ها اختلاف نباشد، که خدا خودش اینکار را می‌کرد. پس چرا ما باید آنقدر حقیقت را و درست را و اسلام را هم منحصر بخودمان بکنیم؟ آنقدر که بگوئیم هر که رأیش رأی ما نیست، اصلاً نظر ندهد، یا مثل همین دیروز در خزانه و روز قبلی‌اش در گود و روز قبلی‌اش در یاخچی آباد تهران، چون مجاهد است و یا به مجاهدین وابستگی دارد، تمایل یا سمپاتی ابراز می‌کند، حق زندگی ندارد»<ref>روزنام مجاهد- فوق العاده شماره - یکشنبه ۵ اسفند ۱۳۵۸</ref></blockquote>مسعود رجوی همچنین در این سخنرانی نسبت به بسته شدن راه‌های مبارزه‌ی مسالمت آمیز اعتراض کرده و گفت:
 
[[پرونده:میتینگ مسعود رجوی در رشت.jpg|جایگزین=میتینگ مسعود رجوی در رشت|بندانگشتی|میتینگ مسعود رجوی در رشت]]
[[پرونده:میتینگ مسعود رجوی در رشت.jpg|جایگزین=میتینگ مسعود رجوی در رشت|بندانگشتی|میتینگ مسعود رجوی در رشت]]
<blockquote>«بیایید خودتان به دست خودتان، با بستن راههای فعالیت قانونی، راههای فعالیت غیرقانونی را باز نکنید. از این فرصت که تمام نیروها حاضر شدند به‌رغم همه محدودیتها، مشتاقانه باز هم شرکت بکنند، باز هم همکاری بکنند، استفاده بکنید. ما زندگی و فعالیت در یک نظام قانونی را پذیرفتیم، اگر بگذارند. آن‌قدر پذیرفتیم که تا به‌حال از حق قانونی، شرعی، اخلاقی دفاع از خودمان هم استفاده نکردیم. شنیدید ما یک گلوله شلیک کرده باشیم؟ یک مورد حتی؟ولی هیچ‌کس، هیچ‌کس از مقامات مسئول نیآمد به ما بگوید که داستان شما چیست و بر سر شما چه می‌گذرد؟ اما اگر پیوسته یک عده‌یی بخواهند با چماق و گلوله به ما بتازند و هیچ مقام مسئولی هم جوابگو نباشد، دیگر تکلیف چیست؟»<ref>2اسفند 58، سخنرانی در دانشگاه تهران- [https://news.mojahedin.org/i/news/170197 وبسایت مجاهدین خلق ایران]</ref></blockquote>
<blockquote>«بیایید خودتان به دست خودتان، با بستن راههای فعالیت قانونی، راههای فعالیت غیرقانونی را باز نکنید. از این فرصت که تمام نیروها حاضر شدند به‌رغم همه محدودیتها، مشتاقانه باز هم شرکت بکنند، باز هم همکاری بکنند، استفاده بکنید. ما زندگی و فعالیت در یک نظام قانونی را پذیرفتیم، اگر بگذارند. آن‌قدر پذیرفتیم که تا به‌حال از حق قانونی، شرعی، اخلاقی دفاع از خودمان هم استفاده نکردیم. شنیدید ما یک گلوله شلیک کرده باشیم؟ یک مورد حتی؟ولی هیچ‌کس، هیچ‌کس از مقامات مسئول نیآمد به ما بگوید که داستان شما چیست و بر سر شما چه می‌گذرد؟ اما اگر پیوسته یک عده‌یی بخواهند با چماق و گلوله به ما بتازند و هیچ مقام مسئولی هم جوابگو نباشد، دیگر تکلیف چیست؟»<ref>2اسفند 58، سخنرانی در دانشگاه تهران- [https://news.mojahedin.org/i/news/170197 وبسایت مجاهدین خلق ایران]</ref></blockquote>
خط ۲۴۴: خط ۲۴۵:
مسعود رجوی طی یک سخنرانی در خرداد 59 در استادیوم صد هزار نفری امجدیه‌ی تهران، که به‌خاطر بزرگداشت  قربانیان حملات جمهوری اسلامی به هواداران مجاهدین برگزار شده بود،پیدایش و رواج سرکوب در جامعه را محکوم کرد. مسعود رجوی در این سخنرانی که به سخنرانی «چه باید کرد»  مشهور شد به کشته شدن تعداد زیادی از اعضاء این سازمان در حملات کور توسط افرادی که آنها را منتسب به حکومت می‌دانست پرده برداشت:
مسعود رجوی طی یک سخنرانی در خرداد 59 در استادیوم صد هزار نفری امجدیه‌ی تهران، که به‌خاطر بزرگداشت  قربانیان حملات جمهوری اسلامی به هواداران مجاهدین برگزار شده بود،پیدایش و رواج سرکوب در جامعه را محکوم کرد. مسعود رجوی در این سخنرانی که به سخنرانی «چه باید کرد»  مشهور شد به کشته شدن تعداد زیادی از اعضاء این سازمان در حملات کور توسط افرادی که آنها را منتسب به حکومت می‌دانست پرده برداشت:


<blockquote>23 فروردین، برادر کارگر ما، رضا حامدی که قبل از انقلاب، حزب رستأخیر خمین را منفجر کرده بود و حالا در کنار یک مغازه‌، کتاب‌فروشی طالقانی را دایر کرده بود، به ضرب 6گلوله شهید شد.                                                                                                                                                                                             30 فروردین، خواهر کوچک ما نسرین رستمی ـ دقیقاً نمی‌دانم چند سال دارد شاید 14-13سال ـ در شیراز به ضرب گلوله از پا افتاد.                                                 31 فروردین در مشهد یکی از با ارزشمندترین برادران ما، شکرالله مشکین‌فام ـ که همین حالا فرزند سه‌ساله‌اش را در بغل من دیدید ـ به‌ضرب گلوله‌ی ژ‌ـ‌3در محل دفتر مجاهدین در مشهد به‌شهادت رسید».                                                                                                                                                              پاسداران رضا حامدی را در خمین با رگبار مسلسل شهید کرده بودند. بعد او را آوردند اراک و می‌خواستند در جواز دفنش بنویسند تصادف! مجاهد شهید مرتضی حمزه لو شبانه رفت در غسال‌خانه‌ی اراک و از پیکر رضا عکس گرفت و چاپ این عکس در نشریهٴ مجاهد ـ که پیکر سوراخ سوراخ شده‌ی رضا با رگبار مسلسل یوزی را نشان می‌داد ـ باعث شد تا داستان تصادف جمع بشود. با این همه، شکایت خانواده‌ی رضا و مجاهدین به هیچ‌جا نرسید!                                                               مسعود رجوی: «سوم اردیبهشت، برادر ما احمد گنجه‌یی در رشت در خیابان تختی به ضرب گلوله‌ی نامردمانی که از تهران به‌نام انقلاب فرهنگی رفته بودند، به ضرب ژ 3 به‌شهادت رسید.                                                                                                                                                                                                 19 اردیبهشت، در درگز یک قاصدک جوان دیگر، برادر کوچک‌مان، مجاهدفروش، جلیل مرادپور، دانش‌آموز سال‌ اول دبیرستان به ضرب دشنه‌یی که در قلبش فرو کردند، در خون غلتید»<ref>[https://www.mojahedin.org/news/170865/%D8%AA%D8%B5%D9%88%DB%8C%D8%A8-%D8%AA%D8%AD%D8%B1%DB%8C%D9%85%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B1%DA%98%DB%8C%D9%85-%D8%A2%D8%AE%D9%88%D9%86%D8%AF%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D9%85%D8%AF%D8%AA-%DB%B1%DB%B0%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D8%AF%DB%8C میتینگ امجدیه، چه باید کرد]</ref>  </blockquote>این میتینگ نیز مورد حمله‌ی آنها قرار گرفت و تعداد قابل توجهی مصدوم و مجروح شدند. مسعود رجوی در این سخنرانی در میان شور و هیجان جمعیت گفت: وای به روزی که بخواهیم مشت را با مشت و گلوله را با گلوله پاسخ بدهیم!
<blockquote>«23 فروردین، برادر کارگر ما، رضا حامدی که قبل از انقلاب، حزب رستأخیر خمین را منفجر کرده بود و حالا در کنار یک مغازه‌، کتاب‌فروشی طالقانی را دایر کرده بود، به ضرب 6گلوله شهید شد. 30 فروردین، خواهر کوچک ما نسرین رستمی ـ دقیقاً نمی‌دانم چند سال دارد شاید14-13 سال ـ در شیراز به ضرب گلوله از پا افتاد.31 فروردین در مشهد یکی از با ارزشمندترین برادران ما، شکرالله مشکین‌فام ـ که همین حالا فرزند سه‌ساله‌اش را در بغل من دیدید به‌ضرب گلوله‌ی ژ‌ـ‌3در محل دفتر مجاهدین در مشهد به‌شهادت رسید.مجاهد شهید مرتضی حمزه لو شبانه رفت در غسال‌خانه‌ی اراک و از پیکر رضا عکس گرفت و چاپ این عکس در نشریهٴ مجاهد ـ که پیکر سوراخ سوراخ شده‌ی رضا با رگبار مسلسل یوزی را نشان می‌داد ـ باعث شد تا داستان تصادف جمع بشود. با این همه، شکایت خانواده‌ی رضا و مجاهدین به هیچ‌جا نرسید!(پاسداران رضا حامدی را در خمین با رگبار مسلسل شهید کرده بودند. بعد او را آوردند اراک و می‌خواستند در جواز دفنش بنویسند تصادف). سوم اردیبهشت، برادر ما احمد گنجه‌یی در رشت در خیابان تختی به ضرب گلوله‌ی نامردمانی که از تهران به‌نام انقلاب فرهنگی رفته بودند، به ضرب ژ 3 به‌شهادت رسید. 19 اردیبهشت، در درگز یک قاصدک جوان دیگر، برادر کوچک‌مان، مجاهدفروش، جلیل مرادپور، دانش‌آموز سال‌ اول دبیرستان به ضرب دشنه‌یی که در قلبش فرو کردند، در خون غلتید»<ref>[https://www.mojahedin.org/news/170865/%D8%AA%D8%B5%D9%88%DB%8C%D8%A8-%D8%AA%D8%AD%D8%B1%DB%8C%D9%85%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B1%DA%98%DB%8C%D9%85-%D8%A2%D8%AE%D9%88%D9%86%D8%AF%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D9%85%D8%AF%D8%AA-%DB%B1%DB%B0%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D8%AF%DB%8C میتینگ امجدیه، چه باید کرد]</ref>  </blockquote>این میتینگ نیز مورد حمله‌ی حامیان خمینی قرار گرفت و تعداد قابل توجهی مصدوم و مجروح شدند. مسعود رجوی در این سخنرانی در میان شور و هیجان جمعیت گفت: وای به روزی که بخواهیم مشت را با مشت و گلوله را با گلوله پاسخ بدهیم!


حمله به این میتینگ به سرعت به یک جنجال سیاسی در کشور تبدیل شد. ۲۰ تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در اولین اطلاعیه‌ی این مجلس حمله به این میتینگ را محکوم کردند. احمد خمینی نیز در سخنان مشابهی این حمله را محکوم نمود.
حمله به این میتینگ به سرعت به یک جنجال سیاسی در کشور تبدیل شد. ۲۰ تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در اولین اطلاعیه‌ی این مجلس حمله به این میتینگ را محکوم کردند. احمد خمینی نیز در سخنان مشابهی این حمله را محکوم نمود.

منوی ناوبری