۱٬۰۴۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
یعقوب لیث به سال 206 یا 207 هجری قمری در خانوادهی رویگری بهنام لیث در روستای قرنین، نزدیک شهر زرنگ(زرنج) زاده شد. پسران لیث نیز چون خود او شغل رویگری داشتند اما چون روستایی کوچک به چند نفر رویگر در یک زمان احتیاج نداشت بخشی از اوقات یعقوب و برادرانش به سرگرمیهای دیگری مانند: کاردکشی، کمدافکنی، تیراندازی، نیزهاندازی، سوارکاری و عیاری سپری میشد. یعقوب و برادرانش در عیاری به کمال رسیدند و چون پدرشان درگذشت، یعقوب ناگزیر کارهای وی را ادامه داد تا خانوادهاش را تأمین کند اما در عین عیاری، همت بالایی نیز داشت. از اینرو فرمانده و سردستهی گروهی عیارپیشه شد که در فرصتهای مناسب به قافلهها و کاروانها میتاختند و کالاهای نفیس را که برای خلیفگان فرستاده میشد، به غنیمت میبردند تا میان نیازمندان تقسیم کنند.<ref name=":0">ایران بوم - [http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/11438-negahi-be-khizesh-yaghob-layth.html نگاهی به خیزش یعقوب لیث صفاری اسطورهی رویگرزادهی سیستانی]</ref> | یعقوب لیث به سال 206 یا 207 هجری قمری در خانوادهی رویگری بهنام لیث در روستای قرنین، نزدیک شهر زرنگ(زرنج) زاده شد. پسران لیث نیز چون خود او شغل رویگری داشتند اما چون روستایی کوچک به چند نفر رویگر در یک زمان احتیاج نداشت بخشی از اوقات یعقوب و برادرانش به سرگرمیهای دیگری مانند: کاردکشی، کمدافکنی، تیراندازی، نیزهاندازی، سوارکاری و عیاری سپری میشد. یعقوب و برادرانش در عیاری به کمال رسیدند و چون پدرشان درگذشت، یعقوب ناگزیر کارهای وی را ادامه داد تا خانوادهاش را تأمین کند اما در عین عیاری، همت بالایی نیز داشت. از اینرو فرمانده و سردستهی گروهی عیارپیشه شد که در فرصتهای مناسب به قافلهها و کاروانها میتاختند و کالاهای نفیس را که برای خلیفگان فرستاده میشد، به غنیمت میبردند تا میان نیازمندان تقسیم کنند.<ref name=":0">ایران بوم - [http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/11438-negahi-be-khizesh-yaghob-layth.html نگاهی به خیزش یعقوب لیث صفاری اسطورهی رویگرزادهی سیستانی]</ref> | ||
== زندگینامه یعقوب لیث صفاری == | |||
یعقوب لیث صفاری پسر مسگری از قریه قرنین اهل سیستان بود و از آنجا که شغل رویگری را از پدر به ارث برده بود، به صفار معروف شد، ولی به خاطر دلاوریها و منش والا عدهای از عیاران او را به سرداری خود برگزیدند. با محبوبیتی که میان مردم به خاطر جنگ با خوارج به دست آورده بود، توانست به قدرت برسد. مرکز حکومت او شهر زرنگ (زرنج) در افغانستانامروزی بود. در زمان به قدرت رسیدن صفار حکومت بنیعباس در ایران قدرت بسیاری داشتند و یعقوب لیث صفاری که از به قدرت رسیدن اعراب در ایران ناراضی بود، از ابتدای حکومت خود رویای سرنگونی حکومت بنی عباس را در سر میپروراند. | |||
برخی بر این عقیده هستند که دودمان صفاری به پادشاهان ساسانی میرسد، شاید این خود گواه بر دشمنی این ایرانی وطنپرست با اعراب بود. از این رو بعد از فتح کرمان و نیشابور و بعد از آن فتح خراسان و سرنگونی حکومت طاهریان به جهت سرنگونی بنی عباس به خوزستان لشکر کشید و از آنجا به بغداد رفت، اما در جنگ با خلیفه شکست خورد و از ناحیهی گلو به شدت زخمی و مجبور به عقبنشینی شد. دوباره به شوش بازگشت تا لشگر خود را احیا و به بغداد لشکرکشی کند که در میانهی راه و بر مبنای اسناد تاریخی در نزدیکی دزفول کنونی (جندی شاپور) به طور ناگهانی بیمار شد و کمی بعد از دنیا رفت. همهی مورخان بر اینکه یعقوب دلاوری شجاع و باهوش و بسیار سیاستمدار بود اتفاق نظر دارند .<ref name=":1">کجارو - [https://www.kojaro.com/2016/6/9/119684/tomb-jacob-laith-safari/ آرامگاه یعقوب لیث صفاری ؛ نخستین شهریار ایرانی بعد از اسلام]</ref> | |||
== شورش یعقوب لیث علیه خلیفه عباسی == | == شورش یعقوب لیث علیه خلیفه عباسی == | ||
خط ۵۷: | خط ۶۲: | ||
در معجمالبلدان و در حدودالعالم نیز مزار یعقوب لیث را در جندیشاپور دانستهاند، شهری در 150-140 کیلومتری اهواز میان اندیمشک و دزفول که تپههای باستانی آن باقی است. | در معجمالبلدان و در حدودالعالم نیز مزار یعقوب لیث را در جندیشاپور دانستهاند، شهری در 150-140 کیلومتری اهواز میان اندیمشک و دزفول که تپههای باستانی آن باقی است. | ||
[[پرونده:آرامگاه یعقوب لیث.jpg|بندانگشتی|آرامگاه یعقوب لیث]] | |||
هرچند امروزه اثری از آن مزار موجود نیست اما گویند در روستای شاهآباد مزار امامزاده شاهابوالقاسم است که بنا به اظهار مردم محل حدود 30 تا 35 سال پیش کتیبهای به خط عربی بر آن گنبد وجود داشته که در آن نام یعقوب لیث، نخستین شهریار ایران پس از اسلام نوشته بوده است. به احتمال بسیار قوی این بنا همان آرامگاه یعقوب است.<ref name=":0" /> | |||
== آرامگاه یعقوب لیث == | |||
آرامگاه یعقوب لیث صفاری با گنبد مخروطی شکل دندانهدار در قسمت شمالشرقی روستای شاهآباد در ۱۰ کیلومتری جاده دزفول به شوشتر در استان خوزستان، در میان یکی از مهمترین محوطههای تاریخی ایران یعنی خرابههای شهر جندی شاپور قرار دارد، وجود گورستانی با سنگ قبرهای باستانی در اطراف مقبره گواهی بر قدمت این اثر دارد. گنبد مخروطی شکل آرامگاه از بهترین نوع گنبدهای مخروطی واقع در خوزستان است. جلال و زیبایی نمای گنبد از دور کاملا جلوهگر این است که روزی این بقعه برای شخصی بزرگ بنا شده است. بنای آرامگاه از یک ورودی برخوردار است و سطح داخلی آرامگاه را از سطح بیرونی آن جدا میکند. سازه اصلی بنا خشت خام است و نقوش برجسته و ملات گچ و خاک دارد. | |||
[[پرونده:تصویر قسمتی از آرامگاه یعقوب لیث.jpg|بندانگشتی|تصویر قسمتی از آرامگاه یعقوب لیث ]] | |||
قدمت تاریخی آرامگاه یعقوب لیث صفاری به دورهی سلجوقی تا قاجار میرسد و با توجه به مرمتهای مختلف قدیمیترین قسمت آن مربوط به دورهی سلجوقی است. بنا به گفتهی مردم محلی حدود چندین دهه پیش روی دیوار گنبد کتیبهای با خط عربی قدیم وجود داشته و روی آن اسم یعقوب لیث سردار بزرگ به وضوح نوشته شده بود که بعدها توسط عدهای با اسپری مشکی پوشیده شده است. وجود تندیس بزرگی از این شهریار ایرانی که سوار بر اسب میتازد و در بخش غربی شهر دزفول از مسیر اندیمشک به دزفول نصب شده، مهر تأییدی بر وجود آرامگاه یعقوب لیث است و البته شواهد و اسناد تاریخی بر این حقیقت دلالت دارد. | |||
== فضائل و ویژگیهای یعقوب لیث == | == فضائل و ویژگیهای یعقوب لیث == | ||
خط ۸۸: | خط ۹۸: | ||
پس از محمد بن وصیف، بسام کُرد و محمد بن مخلد سگزی، شاعرانی بودند که در زمان یعقوب و تحت توجه و تشویق او شعر فارسی سرودند.<ref name=":0" /> | پس از محمد بن وصیف، بسام کُرد و محمد بن مخلد سگزی، شاعرانی بودند که در زمان یعقوب و تحت توجه و تشویق او شعر فارسی سرودند.<ref name=":0" /> | ||
== یعقوب لیث صفاری پاسدار زبان پارسی == | |||
بعد از حملهی اعراب تا زمان یعقوب لیث زبان رسمی ایران و حکومتهای ایرانی عربی بود، یعقوب نخستین پادشاه ایرانی بود که زبان پارسی را ۲۰۰ سال بعد از ورود اسلام به ایران دوباره بازسازی و زبان رسمی کشور اعلام کرد و بعد از آن هیچ کس در دربار او حق نداشت به غیر زبان پارسی سخن بگوید. تا جایی که از زبان مورخان نقل شده است: | |||
یعقوب زبان پارسی دری را زبان رسمی کشور اعلام کرد و بعد از آن حکومت وطن دوست و فرهنگدوست سامانی راه او را دنبال و زبان پارسی را تا حد زیادی گسترش دادند و این رسمیت تاکنون ادامه دارد . | |||
از آن پس گرانمایه گویندگان کشودند شعر دری را زبان | |||
وز آن گفته شعر سامان گرفت به نظم اندرون پارسی جان گرفت | |||
سزد گر به یعقوب خوانی درود که در بر رخ پارسی در گشود | |||
نخستین هوادار شعر دری | |||
همو بود و شاید که یادآوری<ref name=":1" /> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |
ویرایش