|
|
خط ۵۸: |
خط ۵۸: |
| '''تدارك بزرگترين تظاهرات اعتراضي مجاهدين''' | | '''تدارك بزرگترين تظاهرات اعتراضي مجاهدين''' |
|
| |
|
| ''' '''مسعود رجوي: «... ما مجاهدين بلافاصله بعداز بستن روزنامهها، بهطورمتقابل روزنامههاي حكومتي را تحريم كرده و از فردا به تدارك يك تظاهرات بزرگ پرداختيم.» منظورم از تظاهرات بزرگ، تظاهراتي همچون 7ارديبهشت است و نه تظاهرات پراكندهٌ كوچك... كه طبعاً تدارك و نيروي حمايتي و واحدهاي حفاظتي و تيمهاي ضربت و سازماندهي بسيار متحرك خاص خود را ميطلبيد. امّا جوابهاي دو روز اول كاملاً منفي بود و چنين تظاهراتي بهرغم همهٌ تداركات لازم پا نميگرفت. مسئولان و فرماندهان مربوطه گزارش ميدادند كه در قدمهاي نخستين چنين چيزي اصلاً در شرايط امنيتي و نظامي جديد شهر امكان ندارد… | | ''' '''مسعود رجوي: «... ما مجاهدين بلافاصله بعداز بستن روزنامهها، بهطورمتقابل روزنامههاي حكومتي را تحريم كرده و از فردا به تدارك يك تظاهرات بزرگ پرداختيم.» «ابتدا مسئولان ما فكر كرده بودند كه پا نگرفتن تظاهرات بزرگ بهخاطر نقايص تداركاتي و تشكيلاتي است. اما وقتي تمام جريان كار را از ابتدا تا انتها دوباره بررسي كرديم و ديديم كه در تداركات تشكيلاتي و تدافعي معمول، هيچ نقص جدي وجود ندارد؛ عنصر كاملاً جديدي جلب توجه نمود: فضاي اجتماعي و سياسي آنقدر تنگ شده بود كه امكان چنان حركت بزرگي را با تداركات معمولي مطلقاً و از اساس سلب ميكرد. بله، اينبار بعد از بستن روزنامهها و آغاز سركوب مطلق، تدارك متقابل ارتجاع ـكه از اين پيشتر نيز گزارشهايي راجع بهآن داشتيمـ كيفاً فرق كرده و هيچ واكنش بزرگي را براي جامعه امكانپذير نميساخت. مراكز متعددي را در تهران كشف كرديم كه دستههاي 100 تا 500 و حتي 1000نفري چماقداران مسلح با تجهيزات كامل و بيسيم و وسايل موتوري در آن گوشبهزنگ و آماده نشسته بودند. از طرف ديگر هر روز نيز ارباب چماقداران در جماران بهمنظور يك بسيج كامل ايدئولوژيكي و نظامي رَجَز ميخواند و تهديد ميكرد و به يكي گوشمالي ميداد تا از نظر رواني نيز قدرت حركت را سلب كند.» |
|
| |
|
| پس از ناكامي و شكست دو روز اول، (احتمالاً 18 و 19خرداد60)، ابتدا مسئولان ما فكر كرده بودند كه پا نگرفتن تظاهرات بزرگ بهخاطر نقايص تداركاتي و تشكيلاتي است. اما وقتي تمام جريان كار را از ابتدا تا انتها دوباره بررسي كرديم و ديديم كه در تداركات تشكيلاتي و تدافعي معمول، هيچ نقص جدي وجود ندارد؛ عنصر كاملاً جديدي جلب توجه نمود: فضاي اجتماعي و سياسي آنقدر تنگ شده بود كه امكان چنان حركت بزرگي را با تداركات معمولي مطلقاً و از اساس سلب ميكرد. بله، اينبار بعد از بستن روزنامهها و آغاز سركوب مطلق، تدارك متقابل ارتجاع ـكه از اين پيشتر نيز گزارشهايي راجع بهآن داشتيمـ كيفاً فرق كرده و هيچ واكنش بزرگي را براي جامعه امكانپذير نميساخت. مراكز متعددي را در تهران كشف كرديم كه دستههاي 100 تا 500 و حتي 1000نفري چماقداران مسلح با تجهيزات كامل و بيسيم و وسايل موتوري در آن گوشبهزنگ و آماده نشسته بودند. از طرف ديگر هر روز نيز ارباب چماقداران در جماران بهمنظور يك بسيج كامل ايدئولوژيكي و نظامي رَجَز ميخواند و تهديد ميكرد و به يكي گوشمالي ميداد تا از نظر رواني نيز قدرت حركت را سلب كند. پس گزارش مسئولان و فرماندهان سياسي و نظامي ما صحّت داشت و در سيطرهٌ شرايط كاملاً جديدي قرار گرفته بوديم. تمركز و وفور چماقداران مسلّح و موضع تهاجميِ اَيادي كاملاً بسيج شدهٌ خميني، از پاسدار و كميتهچي گرفته تا بهاصطلاح حزباللهي، كه از مدتي پيش تدارك شده بود، چنين چيزي را امكانناپذير ميكرد و ما فقط كشته ميداديم و كتك ميخورديم… داستان، داستان سلاح گرم بود بر بدنهاي گرمتر. ولي بدون سلاح و فقط مشت؛ مشت در برابر ژـ3 و كلت…
| | «”ميبايست به هر ترتيب و با هر قيمت، يك تظاهرات بزرگ تودهيي را بار ديگر آزمايش نمود. آخرين تجربهٌ مسالمتآميز را نيز, حتي بهمنظور اتمام حجّت سياسي و تاريخي, بايد از سرگذرانده شود. اگر خميني ميخواهد 15خرداد يا 17شهريور ديگري درست كند بگذار شهيدانش را مجاهدين تقديم كنند.» <ref>'''مصاحبهٌ مسعود رجوي با ايرانشهر ـ نقل از نشريهٌ انجمنهاي دانشجويان مسلمان ـ اروپا و آمريكا شمارهٌ21 ـ 18ديماه1360'''</ref> |
| | |
| در اين ميان چندبار هم به ما گفته شد كه فلان ساعت و فلان روز بازار ميخواهد ببندد و فلان گروه يا فلان گروهها هم هستند. ولي هرچه رفتيم هيچكس جز بچههاي خودمان در صحنه حاضر نبود. بنابراين, از روز 19 يا 20خرداد، مسئولان ما با نيروهاي تحت فرماندهيشان تظاهرات موضعي را شروع كردند؛ تظاهرات موضعي كه در دستههاي 100 يا 200نفره به شيوهٌ چريكي و ”بزن و دررو“ عمل ميكردند. هدفشان شكستن فضاي رُعب و اِلحاق به يكديگر از نقاط مختلف شهر, بهمنظور نيل به تظاهرات استراتژيك (بزرگ) بود. اين روش تا آخر شب 24خرداد ادامه يافت و نتيجه اميدبخش بود.
| |
| | |
| در يكي از همين روزها ... در 27نقطهٌ تهران، دستههاي آزمايشي ميليشيا، دستهدسته آتش خود را برافروخته بودند. بدنها همه كبود و سياه و زخمدار، صورتها ورمكرده، سينهها در اثر كثرت فرياد گرفته… برخي كشته ميشدند و عدهٌ زيادتري دستگير و بقيه نيز در گرماگرم نبرد مشت و گلوله. بسياري از اعدامهاي كنوني را نيز دستگيرشدگان همان ايام تشكيل ميدهند.
| |
| | |
| عصر 24خرداد تظاهرات در ميدان وليّعصر به اوج رسيد و جنگ مغلوبه شد. يك دسته ميليشياي خواهران با قدرت تمام محاصرهٌ فالانژهاي مهاجم را شكافته و بهدستههاي ديگر ملحق شده و درگيري و تيراندازي در تمام طول بولوار و خيابانهاي اطراف ميدان ادامه داشت. فالانژها و كميتهچيهاي حمايتكنندهٌ آنها فرار كردند …از تشريح وقايع و جزئيات مربوط به25خرداد عمداً, درميگذرم… فقط اين را بگويم كه بعد از آن دجالبازي مشهور خميني عليه جبههٌ ملي و بسيج سياسيـ نظامي و ايدئولوژيكي نيروهاي ارتجاع و شكست تظاهراتي كه قرار بود آن روز توسط جبههٌ ملي صورت بگيرد… فضاي حركت اكيداً و بهشدّت به نسبت روزهاي قبل بستهتر شده و حتي تظاهرات موضعي و تاكتيكي نيز ديگر صرف نميكرد.
| |
| | |
| … خوب حالا بعد از 25خرداد چه كنيم؟ …اين بود كه عاليترين ارگان سازماني ما از روز 26خرداد بهطور مستقيم خود وارد كار گرديد. رهنود اين بود:
| |
| | |
| ”ميبايست به هر ترتيب و با هر قيمت، يك تظاهرات بزرگ تودهيي را بار ديگر آزمايش نمود. آخرين تجربهٌ مسالمتآميز را نيز, حتي بهمنظور اتمام حجّت سياسي و تاريخي, بايد از سرگذرانده شود. اگر خميني ميخواهد 15خرداد يا 17شهريور ديگري درست كند بگذار شهيدانش را مجاهدين تقديم كنند. روز مناسب، بهدلايل سياسي و فني، 30خرداد است. 4روز براي آمادگي فرصت داريم. تظاهرات تاكتيكي و هر كار ديگري را تعطيل كنيد، هر چقدر كه ميتوانيد براي 30خرداد آماده شويد. ما به قربانگاه ميرويم تا نسلهاي آتي لعنتمان نكنند. تا اگر ذرّهيي شرف و انصاف در مجلس دستپخت خميني و ساير سردمداران رژيم موجود است، به دوران مسالمت پايان ندهند و لااقل راه باريكهيي براي تنفس سياسي باقي بگذارند“.
| |
| | |
| سرانجام از ميان طرحهاي نظامي مختلف، پس از مباحثات بسيار، مناسبترين آنها انتخاب شد. اين طرح ميبايد به اين مسأله جواب ميداد كه: چگونه ميتوان در بحبوحهٌ اختناق مطلق، بدون اعلام قبلي و بدون كمترين اطلاع دشمن، يك تظاهرات مسالمتآميز چندصدهزار نفري در روز روشن در خيابانهاي تهران ترتيب داد؟
| |
| | |
| … از صبح 30خرداد درحاليكه تمامي پيكر مجاهدين و ميليشيا در تهران مشتاقانه سر از پا نميشناخت و در هر پارك يا كوچه و خيابان و خانهيي گروهگروه آماده ميشد، مركز فرماندهي با نگراني در اطراف سيستم ارتباطي گرد آمده بود تا هيچ چيز خارج از كنترل، خودبهخودي رها نشود. جزئيات آنچه را در بعدازظهر 30خرداد از چهارراه مصدق تا چهارراه طالقاني و آنگاه در سراسر طالقاني تا بهار و تا انقلاب و تا ميدان فردوسي گذشت، ميگذارم براي بعد. فقط اين را بگويم كه فرماندهان و مسئولان مجاهدين در اين روز واقعاً يك شاهكار تاكتيكي و نظامي آفريدند. تظاهركنندگان به500هزار تن بالغ ميشدند، غيرممكن، ممكن شده بود!»<ref>'''مصاحبهٌ مسعود رجوي با ايرانشهر ـ نقل از نشريهٌ انجمنهاي دانشجويان مسلمان ـ اروپا و آمريكا شمارهٌ21 ـ 18ديماه1360'''</ref>
| |
|
| |
|
| تظاهرات مسالمت آميز 30خرداد, به خون كشيده شد | | تظاهرات مسالمت آميز 30خرداد, به خون كشيده شد |