کاربر:سردشتی/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''تظاهرات ۳۰ خرداد ۱۳۶۰'''
'''تظاهرات ۳۰ خرداد ۱۳۶۰'''


'''روز ۳۰ خرداد سال ۱۳۶۰، همزمان با بررسی طرح عدم کفایت سیاسی ابوالحسن بنی صدر، رئیس جمهور وقت ایران در مجلس، هواداران سازمان مجاهدین خلق در خیابان های تهران تظاهرات اعتراضی بر پا کردند که به درگیری خشونت آمیز با مأموران حکومتی و هواداران آیت الله خمینی منجر شد.'''
'''تظاهرات سی خرداد سال ۱۳۶۰'''، همزمان شد با بررسی طرح عدم کفایت سیاسی ابوالحسن بنی صدر، رئیس جمهور وقت ایران در مجلس، هواداران سازمان مجاهدین خلق در خیابان های تهران تظاهرات اعتراضی بر پا کردند که به درگیری خشونت آمیز با مأموران حکومتی و هواداران آیت الله خمینی منجر شد.


'''تظاهرات سی خرداد سال ۱۳۶۰'''، مشروعیت سیاسی جمهوری‌اسلامی را با سرکوب عریان و آتش‌گشودن پاسداران بر روی تظاهرات مسالمت‌آمیز نیم‌میلیون تن از مردم تهران، به‌پایان برد. از آن پس مقاومت مسلحانهٌ انقلابی برای سرنگون ساختن رژیم جمهوری‌اسلامی به‌عنوان یک ضرورت تردید‌ناپذیر پیش روی مجاهدین خلق و همهٌ نیروهای انقلابی و مردمی قرار گرفت. اما باید دانست که ۳۰خرداد به‌عنوان سرآغاز مقاومت سراسری در برابر جمهوری‌اسلامی یک‌باره به‌وجود نیامد. بلکه حاصل دوسال‌ونیم مبارزهٌ سیاسی‌‌ـ افشاگرانه با آن، از بهمن۵۷ تا ۳۰خرداد۶۰ است. زمینه‌های شکل‌گیری ۳۰خرداد، و بررسی وقایعی که به تظاهرات۳۰خرداد ۱۳۶۰منتهی شد، ضروری است
روز ۳۰ خرداد سال ۱۳۶۰، مشروعیت سیاسی جمهوری‌اسلامی را با سرکوب عریان و آتش‌گشودن پاسداران بر روی تظاهرات مسالمت‌آمیز نیم‌میلیون تن از مردم تهران، به‌پایان رسید. اما باید دانست که ۳۰خرداد به‌عنوان سرآغاز مقاومت سراسری در برابر جمهوری‌اسلامی یک‌باره به‌وجود نیامد. بلکه حاصل دوسال‌ونیم مبارزهٌ سیاسی‌‌ـ افشاگرانه با آن، از بهمن۵۷ تا ۳۰خرداد۶۰ است. زمینه‌های شکل‌گیری ۳۰خرداد، و بررسی وقایعی که به تظاهرات۳۰خرداد ۱۳۶۰منتهی شد، ضروری است


== '''سابقه تاریخی'''  ==
== '''سابقه تاریخی'''  ==


=== خمینی قبل وبعد از ۳۰ خرداد ===
=== خمینی قبل وبعد از ۳۰ خرداد ===
<ref>[https://fa.iranpediawiki.org/wiki/%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1:%D8%B3%D8%B1%D8%AF%D8%B4%D8%AA%DB%8C/%D8%B5%D9%81%D8%AD%D9%87_%D8%AA%D9%85%D8%B1%DB%8C%D9%86?veaction=edit امید پارسا نژاد در گفتگو با بنی صدر] </ref>'''- آقای بنی صدر! سی سال از وقتی که شما توسط آیت الله خمینی از سمت ریاست جمهوری ایران "عزل" شدید می گذرد. اکنون که بعد از سی سال به آن واقعه و آن دوره نگاه می کنید، جمع بندی شما چیست؟ چه اتفاقی افتاد؟ چه چیزی باعث شد که آقای خمینی به تدریج از حمایت شما دست بردارد و چرا این انتخاب را کرد؟'''
آقای خمینی حمایتی نمی کرد که دست بردارد. از وقتی که من به ریاست جمهوری انتخاب شدم، آنطور که آقای هاشمی رفسنجانی درست بعد از کودتای خرداد ۶۰ در نماز جمعه گفت و در کتاب "عبور از بحران" آورده است، آقای خمینی به آن آقایان گفته بود که شما بروید و سعی کنید که مجلس را در اختیار بگیرید، اجازه تقلب داده بود در انتخابات مجلس. این جریان ادامه داشت تا در خرداد ۶۰ کودتا شد.
اما اینکه چگونه می بینم؛  مسئله ای که بین من و آقای خمینی، یا در واقع بین دو دیدگاه به وجود آمد، تا امروز ادامه دارد. دو خط است، یکی می گوید ولایت فقیه و بعد هم مدعی شد ولایت مطلقه، یکی می گوید حاکمیت یا ولایت جمهور مردم. بعد از من هم با اینکه انتخابات آزاد نبود، هر کسی که از حاکمیت و رأی مردم نمایندگی می کرد با رأی رهبر مقابل می شد؛ چه آقای خامنه ای با آقای خمینی، چه آقای هاشمی بود با آقای خامنه ای، چه آقای خاتمی بود با آقای خامنه ای و چه حالا که آقای احمدی نژاد است با آقای خامنه ای.
این امر مستمری است که تا امروز ادامه دارد و قبل از آن هم وجود داشته است. دعوای مصدق و شاه هم سر همین بود، مشروطیت هم برای همین بود. پس دعوای اصلی این بود. ولایت فقیه در پیش نویس قانون اساسی نبود، در مجلس خبرگان "نظارت فقیه" تصویب شد با مقداری اختیار که اختیار اجرایی نبود و تنها نصب چند مقام بود. اما آقای خمینی بر خلاف قانون اساسی [ولایت فقیه را] اعمال می کرد. تا زمانی که کودتا انجام شد، یعنی در خرداد شصت، ایشان در ۷۵ نوبت قانون اساسی را نقض کرده بود. بعد که نقض قانون اساسی را ادامه داد، همین مجلس خود ساخته هم فریادش به هوا رفت که آقا از قانون اساسی چیزی نماند. آقای خمینی به آنها نوشت که جنگ بوده است و به قانون اساسی عمل نشده و از این به بعد خواهد شد، اما از آن به بعد هم نکرد تا از دنیا رفت.
اصل دعوا این بود، اما چند امر مهم را هم همراه داشت. یکی مسئله رابطه با خارج یا اصل استقلال که از دید من با گروگانگیری نقض شد، چون با گروگانگیری آمریکا شد محور سیاست داخلی و خارجی و تا امروز هم همینطور است: محور سیاست داخلی و خارجی ایران آمریکا است، ممکن نیست امروز در ایران یک لیوان آب بدون اجازه رهبر سر بکشید و متهم نشوید که به دستور آمریکا دارید این آب را سر می کشید.
مسئله دیگر مسئله اقتصاد کشور و امنیت و منزلتی بود که فعالیت اقتصادی لازم داشت. کوشش هایی شد که این اقتصاد تولیدمحور بشود و این با استبداد جور نبود. این بود که آقای خمینی خیلی راحت در مقام تشویق از ما دو جمله مهم گفت، یکی گفت "اقتصاد مال خر است" و یکی هم گفت که "بنی صدر می خواهد ایران را فرانسه و سوئیس بکند در حالی که مردم برای اسلام انقلاب کردند".
ماجرای دیگر بر می گردد به کثرت گرایی و وجود احزاب و گروه ها. انقلاب شده بود که اینها آزاد باشند اما آقای خمینی از من چه خواست؟ کرمانشاه که بودم، درست قبل از اینکه او شب هنگام به قول خودش مرا "عزل" بکند- بر خلاف قانون اساسی، چون نصبی نکرده بود که عزلی بکند- پیغام فرستاده بود که شما هشت گروه سیاسی را محکوم کنید. خب رئیس جمهور طبق همان قانون اساسی مجلس خبرگان هم مجری قانون اساسی بود که از جمله اصول آن حقوق انسان و حقوق گروه های سیاسی و آزادی بیان و تشکل بود. چگونه یک رئیس جمهوری هشت گروه سیاسی را محکوم کند؟ نهضت آزادی، جبهه ملی، مجاهدین خلق، فدائیان خلق، کومله، دموکرات و دو سه گروه دیگر. این هشت گروه را فهرست کرده بود که باید من محکوم کنم. این ها در مجموع بر محور همان نزاع اصلی که حاکمیت با فقیه است یا با ملت شکل می گرفت.
=== مجاهدین و موضع گیری هایشان قبل از ۳۰ خرداد ===   
=== مجاهدین و موضع گیری هایشان قبل از ۳۰ خرداد ===   


۱۶۷

ویرایش

منوی ناوبری