۳۷۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''خدیجه خانم''' ملقب به '''اشرفالسادات مرتضایی''' | '''خدیجه خانم''' ملقب به '''اشرفالسادات مرتضایی''' با نام هنری '''مرضیه''' (۱۳۸۹-۱۳۰۳)هنرمند و خواننده ایرانی است. وی با روی کار آمدن حکومت ولایت فقیه دست از خوانندگی کشید و تنها وقتی مجددا به خوانندگی روی آورد که در سال ۱۳۷۳ از ایران خارج شد و پس از پناهندگی به فرانسه به شورای ملی مقاومت، ائتلاف اپوزیسیون اصلی نظام ولایت فقیه، پیوست. وی در سال ۱۳۸۹، در اثر سرطان در پاریس درگذشت. | ||
با نام هنری مرضیه | = '''خدیجه خانم''' ملقب به '''اشرفالسادات مرتضایی''' با نام هنری '''مرضیه''' = | ||
= | === کودکی === | ||
= | |||
مرضیه در خانوادهیی هنر دوست و اهل هنر متولد شد. پدر، سید حسن مرتضایی هفشجانی، مردی فاضل و روحانی و مادرش، ربابه، از تبار دوستداران شعر و هنر که مشوق اصلی مرضیه در کار شعر و آواز بود. | مرضیه در خانوادهیی هنر دوست و اهل هنر متولد شد. پدر، سید حسن مرتضایی هفشجانی، مردی فاضل و روحانی و مادرش، ربابه، از تبار دوستداران شعر و هنر که مشوق اصلی مرضیه در کار شعر و آواز بود. | ||
خط ۱۱: | خط ۹: | ||
=== '''آغاز کار حرفهیی''' === | === '''آغاز کار حرفهیی''' === | ||
مرضیه در سال ۱۳۲۱ زیر نظر اسماعیل مهرتاش، استاد بزرگ موسیقی، فعالیت هنری خود را آغاز کرد. در ابتدا با بازی در نقش شیرین در نمایش «خسرو و شیرین» در تئاتر باربد در تهران به محبوبیت رسید. در این نمایش موزیکال چون هنرپیشه اول نمایش، خواننده نبود، مرضیه از پشت صحنه بجای او آواز میخواند. کمی بعد، از مرضیه دعوت شد تا در برنامه «شیروخورشید سرخ ایران» که از رادیو ایران پخش می شد، شرکت کند. مرضیه در این برنامه شعر و آهنگ معروف «شیدا» به نام «امشب شب مهتابه» را خواند و صدایش به دل هزاران شنونده رادیو نشست. حالا دیگر نام مرضیه بر سر زبانها افتاده بود و مردم میخواستند این خوانندة تازه نفس را ببینند. جامعه باربد یک بار دیگر نمایش «خسرو و شیرین» را به روی صحنه برد، اما این بار مرضیه شخصاً در نقش شیرین ظاهر شد. استقبال تماشاگران از این برنامه به حدی بود که استاد مهرتاش ناچار شد تا مدتها اجرای آن را برروی صحنه ادامه بدهد. این نمایش برای مرضیه یک کامیابی بزرگ و سریع به بار آورد و با استقبال بسیار مردم روبهرو شد. مرضیه پس از آن به چنان شهرت و مهارتی در خواندن آواز دست یافت که تصنیفنویسان و شاعران برای اجرای آثار خود توسط این هنرمند با یکدیگر رقابت میکردند. مرضیه در زمانی که خوانندگی به عنوان یک سرگرمی ویا شغلی نه چندان افتخارآمیز تلقی میشد و بخصوص زنان در خانهها محبوس بوده حق هیچگونه ابراز وجودی نداشتند، به عنوان یک زن جوان به خوانندگی به عنوان یک هنر غرورآفرین درسطح بالایی از نظر فرهنگی نگریست و درنهایت برای خود جایگاهی در صحنة هنر ایرانی با وجود همة گوناگونیهای فرهنگی وزبانی ایجاد کرد. مرضیه یکبار گفته بود: «نخستین دورة آموزشها، هفت سال و به طور مستمر ادامه داشت. یعنی در حقیقت، من در طول این زمان میتوانستم با زحمتی خیلی کمتر در یکی از رشتههای علمی یا ادبی دکترا بگیرم، میتوانستم این کار را بکنم تا در آن سالها کسی به من نگوید "آوازه خوان" و مجبور نشوم آن قدر خون دل بخورم. ولی من تصمیم گرفته بودم نشان دهم که یک زن میتواند هم آواز بخواند و هم خانم باشد و پاک و پاکیزه زندگی کند. | مرضیه در سال ۱۳۲۱ زیر نظر اسماعیل مهرتاش، استاد بزرگ موسیقی، فعالیت هنری خود را آغاز کرد. در ابتدا با بازی در نقش شیرین در نمایش «خسرو و شیرین» در تئاتر باربد در تهران به محبوبیت رسید. در این نمایش موزیکال چون هنرپیشه اول نمایش، خواننده نبود، مرضیه از پشت صحنه بجای او آواز میخواند. کمی بعد، از مرضیه دعوت شد تا در برنامه «شیروخورشید سرخ ایران» که از رادیو ایران پخش می شد، شرکت کند. مرضیه در این برنامه شعر و آهنگ معروف «شیدا» به نام «امشب شب مهتابه» را خواند و صدایش به دل هزاران شنونده رادیو نشست. حالا دیگر نام مرضیه بر سر زبانها افتاده بود و مردم میخواستند این خوانندة تازه نفس را ببینند. جامعه باربد یک بار دیگر نمایش «خسرو و شیرین» را به روی صحنه برد، اما این بار مرضیه شخصاً در نقش شیرین ظاهر شد. استقبال تماشاگران از این برنامه به حدی بود که استاد مهرتاش ناچار شد تا مدتها اجرای آن را برروی صحنه ادامه بدهد. این نمایش برای مرضیه یک کامیابی بزرگ و سریع به بار آورد و با استقبال بسیار مردم روبهرو شد. مرضیه پس از آن به چنان شهرت و مهارتی در خواندن آواز دست یافت که تصنیفنویسان و شاعران برای اجرای آثار خود توسط این هنرمند با یکدیگر رقابت میکردند. مرضیه در زمانی که خوانندگی به عنوان یک سرگرمی ویا شغلی نه چندان افتخارآمیز تلقی میشد و بخصوص زنان در خانهها محبوس بوده حق هیچگونه ابراز وجودی نداشتند، به عنوان یک زن جوان به خوانندگی به عنوان یک هنر غرورآفرین درسطح بالایی از نظر فرهنگی نگریست و درنهایت برای خود جایگاهی در صحنة هنر ایرانی با وجود همة گوناگونیهای فرهنگی وزبانی ایجاد کرد. مرضیه یکبار گفته بود: «نخستین دورة آموزشها، هفت سال و به طور مستمر ادامه داشت. یعنی در حقیقت، من در طول این زمان میتوانستم با زحمتی خیلی کمتر در یکی از رشتههای علمی یا ادبی دکترا بگیرم، میتوانستم این کار را بکنم تا در آن سالها کسی به من نگوید "آوازه خوان" و مجبور نشوم آن قدر خون دل بخورم. ولی من تصمیم گرفته بودم نشان دهم که یک زن میتواند هم آواز بخواند و هم خانم باشد و پاک و پاکیزه زندگی کند. |
ویرایش