۱٬۰۰۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
روزی گذشت پادشهی از گذرگهی | {{ب|روزی گذشت پادشهی از گذرگهی | فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست}} | ||
پرسید زان میانه یکی کودک یتیم | {{ب|پرسید زان میانه یکی کودک یتیم | کاین تابناک چیست که بر تاج پادشاست؟}} | ||
آن یک جواب داد: چه دانیم ما که چیست؟ | {{ب|آن یک جواب داد: چه دانیم ما که چیست؟ | پیداست آنقدر که متاعی گرانبهاست}} | ||
نزدیک رفت پیرزنی گوژپشت و گفت: | {{ب|نزدیک رفت پیرزنی گوژپشت و گفت: | این اشک دیده من و خون دل شماست}} | ||
ما را به رخت و چوب شبانی فریفته است | {{ب|ما را به رخت و چوب شبانی فریفته است | این گرگ سالهاست که با گله آشناست}} | ||
{{پایان شعر}} | |||
پروين فلاكت و درماندگي فرودستان را ابدي نمي داند. به باور او، وقتي مشعل مقاومت به اهتزاز درآيد, رنج وستم نیز پایان میابد | پروين فلاكت و درماندگي فرودستان را ابدي نمي داند. به باور او، وقتي مشعل مقاومت به اهتزاز درآيد, رنج وستم نیز پایان میابد | ||
«ز قيد بندگي اين بستگان شوند آزاد | {{شعر}} | ||
{{ب|«ز قيد بندگي اين بستگان شوند آزاد | اگر به شوق رهايي زنند بال و پري}} | |||
يتيم و پيرزن اين قدر خون دل نخورند | {{ب|يتيم و پيرزن اين قدر خون دل نخورند | اگر به خانة غارتگري فتد شرري}} | ||
به حكم ناحق هر سِفله خلق را نكشند | {{ب|به حكم ناحق هر سِفله خلق را نكشند | اگر ز قتل پدر پرسشي كند پسري}} | ||
درخت جور و ستم هيچ برگ و بار نداشت | {{ب|درخت جور و ستم هيچ برگ و بار نداشت | اگر كه دست مجازات ميزدش تبري}} | ||
اگر كه بدمنشي را كشند بر سر دار | {{ب|اگر كه بدمنشي را كشند بر سر دار | به جاي او ننشيند به زور ازو بتري».}} | ||
{{پایان شعر}} | |||
به باور پروين, باید دست به دست هم دادو بي شک و تردید پاي به ميدان نهاد. | به باور پروين, باید دست به دست هم دادو بي شک و تردید پاي به ميدان نهاد. | ||
«هزار كوه گرت سدّ راه شوند, برو | {{شعر}} | ||
{{ب|«هزار كوه گرت سدّ راه شوند, برو | هزار ره گرت از پا درافكنند, مايست».}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
پروين به رنجبرهاي پاي در بند یک راه نشان میدهد : نبرد, بي واهمه و هراس: | پروين به رنجبرهاي پاي در بند یک راه نشان میدهد : نبرد, بي واهمه و هراس: | ||
«تا به كي جان كندن اندر آفتاب, اي رنجبر؟ | {{شعر}} | ||
{{ب|«تا به كي جان كندن اندر آفتاب, اي رنجبر؟ | ريختن از بهر نان از چهره آب, اي رنجبر؟}} | |||
از حقوق پايمال خويشتن كن پرسشي | {{ب|از حقوق پايمال خويشتن كن پرسشي | چند مي ترسي ز هر خان و جناب, اي رنجبر؟}} | ||
جمله آنان را كه چون زالو مكندت خون بريز | {{ب|جمله آنان را كه چون زالو مكندت خون بريز | وندر آن خون دست و پايي كن خَضاب, اي رنجبر»!}} | ||
{{پایان شعر}} | |||
پروين در شعر «شكايت پيرزن» از زبان پيرزنی بر شاه مي تازد كه از آتش فساد او به جز آه براي مردم نمانده است: | پروين در شعر «شكايت پيرزن» از زبان پيرزنی بر شاه مي تازد كه از آتش فساد او به جز آه براي مردم نمانده است: | ||
سنگيني خَراج به ما عرصه تنگ كرد | {{شعر}} | ||
{{ب|سنگيني خَراج به ما عرصه تنگ كرد | گندم تراست, حاصل ما غير كاه نيست}} | |||
در دامن تو ديده جز آلودگي نديد | {{ب|در دامن تو ديده جز آلودگي نديد | بر عيبهاي روشن خويشت نگاه نيست}} | ||
ويرانه شد ز ظلم تو هر مسكن و دهي | {{ب|ويرانه شد ز ظلم تو هر مسكن و دهي | يغماگر است چون تو كسي, پادشاه نيست».}} | ||
{{پایان شعر}} | |||
مناظره «دزدوقاضی» | مناظره «دزدوقاضی» | ||
گفت: هان برگوي شغل خويشتن | {{شعر}} | ||
{{ب|گفت: هان برگوي شغل خويشتن | گفت: هستم همچو قاضي, راهزن}} | |||
گفت: آن زَرها كه بُردستي كجاست؟ | {{ب|گفت: آن زَرها كه بُردستي كجاست؟ | گفت: در هَميانِ تَلبيس شماست}} | ||
گفت: پيش كيست آن روشن نگين؟ | {{ب|گفت: پيش كيست آن روشن نگين؟ | گفت: بيرون آر دست از آستين}} | ||
دزديِ پنهان و پيدا كارِ توست | {{ب|دزديِ پنهان و پيدا كارِ توست | مالِ دزدي, جمله, در انبار توست }} | ||
حَد به گردن داري و حد ميزني | {{ب|حَد به گردن داري و حد ميزني | گر يكي بايد زدن, صد ميزني}} | ||
مي زنم گر من ره خلق اي رفيق | {{ب|مي زنم گر من ره خلق اي رفيق | در ره شرعي تو قُطّاع الطّريق}} | ||
مي برم من جامۀ درويشِ عور | {{ب|مي برم من جامۀ درويشِ عور | تو ربا و رشوه ميگيري به زور}} | ||
دست من بستي براي يك گليم | {{ب|دست من بستي براي يك گليم | خود گرفتي خانه از دست يتيم}} | ||
دزدِ زَر بستند و دزدِ دين رهيد | {{ب|دزدِ زَر بستند و دزدِ دين رهيد | شِحنه، ما را ديد و قاضي را نديد}} | ||
چيره دستان مي ربايند آن چه هست | {{ب|چيره دستان مي ربايند آن چه هست | ميبُرند آن گه ز دزدِ كاه, دست}} | ||
دزد اگر شب, گرمِ يغماكردن است | {{ب|دزد اگر شب, گرمِ يغماكردن است | دزديِ حُكّام روز روشن است}} | ||
حاجب اَر ما را ز راه راست برد | {{ب|حاجب اَر ما را ز راه راست برد | ديو, قاضي را به هر جا خواست برد».}} | ||
{{پایان شعر}} | |||
<ref>[https://hambastegimeli.com/%D8%B5%D9%81%D8%AD%D8%A7%D8%AA-%D9%88%D9%8A%DA%98%D9%87/%D9%87%D9%86%D8%B1-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%D9%8A%D8%A7%D8%AA/49044-%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%B8%D8%B1%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%D8%B9%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%DB%8C%D8%A7%D8% مناظره های شعری (به یاد پروین اعتصامی)] سایت همبستگی </ref><ref>[http://setare.com/fa/news/11655/%D9%85%D8%AC%D9%85%D9%88%D8%B9%D9%87-%D8%A8%D9%87%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D8%B4%D8%B9%D8%A7%D8%B1-%D9%BE%D8%B1%D9%88%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%85%DB%8C مجموعه اشعار پروین اعتصامی] </ref><ref>[http://mohamadaliobedi.blogfa.com/post/991/%D8%A7%D8%B4%D8%B9%D8%A7%D8%B1-%D9%BE%D8%B1%D9%88%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%85%DB%8C اشعار پروین اعتصامی] </ref> | |||
== مضامین و محتوای اشعار == | == مضامین و محتوای اشعار == |