کاربر:Javad/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۹ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
== انفجار حرم امام رضا ==
'''نهیلیسم یا پوچ گرایی'''
حرم امام رضا در تاریخ ۳۰خرداد سال ۱۳۷۳ در روز عاشورا، ساعت ۱۴۲۶بعدازظهر با میزان ۱۰پوند مواد منفجره تی ان تی منفجر شد. این انفجار بزرگ ۲۷ نفر کشته و ۳۰۰ نفر زخمی برجای گذاشت. رژیم ایران سازمان مجاهدین خلق ایران را عامل این انفجار معرفی کرد و گفت هدف سازمان مجاهدین از این انفجار ایجاد اختلاف بین شیعه و سنی بود. در همین رابطه رژیم ایران دو زن را به همین اتهام در مصاحبه تلوزیونی علیه مجاهدین به صحنه آورد تا ثابت کند این انفجار توسط مجاهدین خلق انجام شده است. سازمان مجاهدین بلافاصله این اتهام را رد کرد و اعلام کرد این کار توسط وزارت اطلاعات برای بدنام کردن سازمان مجاهدین خلق انجام شده است.


=== طرح پیچیده وزارت اطلاعات ===
نیهیلیسم که در میانه قرن نوزدهم برای اولین‌بار در روسیه به صورت عمومی مطرح شد، مکتبی در ابتدا فکری و در ادامه سیاسی بود که با ویرانی های جنگ جهانی دوم توسعه ی بیشتری پیدا کرد. جنبش نیهیلیسم چیست وچگونه به وجود آمده است؟ نیهیلیسم یا هیچ‌گرایی مکتبی فلسفی است که در قرن ۱۹ در روسیه شکل گرفته است. این مکتب که در واقع با نفی هرگونه بنیان معرفتی و معیار اخلاقی شناخته می‌شود، ارتباط نزدیکی با شکاکیت دارد. امروزه نیهیلیسم در شاخه‌های متفاوت و با رویکرد‌های متفاوتی ازجمله نیهیلیسم معرفت شناختی و نیهیلیسم هستی شناختی پیگیری می‌شود. جنبش نیهیلیسم و به طور کلی این مفهوم، شباهت‌هایی با مکاتب اگزیستانسالیسم و ابسوردیسم دارد.
پس از فضاسازی‌های بسیار و تبلیغات گسترده و مصاحبه‌های متعدد در تلوزیون برای انتساب این انفجار به مجاهدین خلق و مواضع سازمان مجاهدین خلق درباره انفجار و محکوم کردن آن و ارائه مدرک دال بر دست داشتن وزارت اطلاعات در انفجار حرم امام رضا برای بدنام کردن مجاهدین خلق، در نهایت پس از بروز اختلافات در وزارت اطلاعات پرده از جنایت و توطئه انفجار حرم در تاریخ آذر ۱۳۷۸برداشته شد و سازمان قضایی نیروهای مسلح بمب‌گذاری و انفجار در حرم امام رضا را در اطلاعیه‌ای به باند سعید امامی نسبت داد و معلوم شد این انفجار و کشتار توسط وزارت اطلاعات رژیم ایران طراحی و انجام شده است. لازم به ذکر است که در زمان انفجار حرم سعید امامی معاون وزارت اطلاعت و از ارکان اصلی وزارت اطلاعات بود که مجاهدین خلق را متهم به این انفجار کرده بود.


در همین رابطه عمادالدین باقی در کتابش با نام تراژدی دموکراسی در ایران، جلد دوم چگونگی انفجار حرم امام رضا و نقش باند سعید امامی در این انفجار را شرح می‌دهد و در آن، شرح می‌دهد که رژیم ایران یک زندانی را زیر شکنجه وادار به اعتراف به این انفجار و وابستگیش به مجاهدین خلق می‌کند. عمادالدین باقی در این رابطه نوشت:
مکتب نیهیلیسم در قرن نوزدهم برای اولین‌بار در روسیه شکل گرفت. این مکتب غیر از جنبه مفهومی و فلسفی، شاخه‌ای سیاسی نیز داشت که با جنگ جهانی دوم توسعه یافت. ایده اصلی این مکتب در واقع نفی ارزش‌های بنیادین معرفتی و اخلاقی و همچنین نفی هدفمندی زندگی انسان است. از متفکران اصلی این مکتب می‌توان به نیچه، آلبرکامو و همچنین صادق هدایت در ایران اشاره کرد.


«با توجه به فرضیه قریب به واقع زندانی بودن "مهدی نحوی" میتوان گفت که وی در طی این مدت تحت فشار و شکنجه برای اعتراف به انفجار حرم امام رضا قرار گرفته است. بدیهی است فردی که روح او از ماجرا بیاطلاع بوده به آسانی تن به چنین اعترافی نمیدهد، به ویژه اگر عرق مذهبی داشته باشد و از طرف دیگر میداند با چنین اعترافی حکم مرگ خویش را امضا خواهد کرد. سرانجام پس از ناامید شدن از کسب اعتراف باید سناریو را به گونه ای دیگر اجرا کرد. مهدی نحوی با اتومبیل افراد سعید امامی به تهرانپارس در یکی از شلوغترین نقاط که ایستگاه مسافران نیز هست، آورده میشود تا عده زیادی از مردم تهران شاهد باشند. به او یک قبضه کلت کمری خالی از فشنگ داده و چنین فریب داده میشود که میخواهند او را فراری دهند. مهدی نحوی، جوان بی تجربه ای که گمان میکند فرشته نجات به سراغ او آمده است با خیالی خام از اتومبیل بیرون فرستاده میشود. او چونان محکومی گریزپا به سوی سرنوشتی نامعلوم -به امید رهایی و بیخبر از سناریوی طراحی شده- شتابان می دود. چند لحظه بعد ماموران از اتومبیل بیرون آمده و فرمان ایست میدهند. نحوی هم‌چنان شتابان می دود، اما گلوله ها امان نمیدهند و او نقش بر زمین میشود و در حالیکه عده زیادی از مردم شاهد بودند که او در حال فرار و ماموران در حال تعقیب بودند و به او ایست دادند اما فرد فراری که اسلحه ای هم نزد خود داشت تسلیم نشد و هدف قرار گرفت. شب همان روز در اخبار سراسری صدا و سیما گفته شد که عده زیادی از مردم شاهد این درگیری بوده اند. ماجرا به اندازه ای طبیعی بود که هیچ‌کس به ساختگی بودن سناریوی نحوی تردید نمیکند»<ref>کتاب تراژدی دموکراسی در ایران-عمادالدین باقی</ref><ref>[http://archive.mashal.org/content.php?t=%D8%A8%D9%85%D8%A8%DA%AF%D8%B0%D8%A7%D8%B1%DB%8C%20%D8%AF%D8%B1%20%D8%AD%D8%B1%D9%85%20%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%20%D8%B1%D8%B6%D8%A7%20%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%B7%20%D9%88%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A7%D8%B7%D9%84%D بمبگذاری در حرم امام رضا توسط وزارت اطلاعات ایران انجام شده بود-سایت مشعل]</ref>.
نهیلیسم؛ تاریخچه و نظریه پردازان آن


=== اعتراف رژیم ایران به انفجار حرم ===
جنبش نیهیلیسم چیست وچگونه به وجود آمده است؟ نیهیلیسم یا هیچ‌گرایی مکتبی فلسفی است که در قرن ۱۹ در روسیه شکل گرفته است. این مکتب که در واقع با نفی هرگونه بنیان معرفتی و معیار اخلاقی شناخته می‌شود، ارتباط نزدیکی با شکاکیت دارد. امروزه نیهیلیسم در شاخه‌های متفاوت و با رویکرد‌های متفاوتی ازجمله نیهیلیسم معرفت شناختی و نیهیلیسم هستی شناختی پیگیری می‌شود. جنبش نیهیلیسم و به طور کلی این مفهوم، شباهت‌هایی با مکاتب اگزیستانسالیسم و ابسوردیسم دارد. این نوشته به دنبال آن است که مکتب نیهیلیسم، شاخصه‌ها و تاریخچه آن را مرور کند.
بسیاری از روزنامه‌های رژیم ایران از زبان فرماندهان سپاه و کسانی که سابق در امور مربوط به نظام مسئولیت داشتند، انفجار حرم امام رضا را کار وزارت اطلاعات دانستند و در اظهار نظرهای مختلف آن را بیان کردند. در همین رابطه یکی از فرماندهان سابق در سپاه درباره واقعه انفجار حرم گفت وزارت اطلاعت کشیش‌های مسیحی مخالف نظام جمهوری اسلامی را به قتل رساند و این قتل‌ها را به گردن مجاهدین انداخت تا هم از دست کشیش‌های مسیحی خلاص شود هم مجاهدین خلق بی‌آبرو شوند. اکبر گنجی ادامه داد که انفجار در حرم امام رضا و بلافاصله نسبت دادن آن به مجاهدین خلق، کار وزارت‌ اطلاعات بود و نه کار مجاهدین خلق.وی همچنین تصریح کرد انفجار حرم امام رضا در مشهد و نسبت دادن آن به مجاهدین تمام کار همین وزارتخانه بوده است<ref>روزنامه رسالت، ۱۴ آذر ۱۳۷۸</ref>.


== قتل کشیش‌های مسیحی ==
واژه‌شناسی نیهیلیسم
درسالهای ۱۳۷۳ و ۱۳۷۴ سه تن از رهبران مسیحی ایران، اسقف «هائیک هوسپیان مهر»، کشیش «مهدی دیباج» و اسقف «تدهیس میکائیلیان» بطرز مشکوکی به قتل رسیدند.


مدتی بعد، مقامهای وزرات اطلاعات سه زن را به عنوان اعضای مجاهدین در تلویزیون ظاهر کردند. آنها «اعتراف» کردند که رهبران مسیحی ایران را به دستور مجاهدین کشته‌اند و اجساد آنها را قطعه قطعه کرده در فریزر خانه‌ای جا داده‌اند. جمهوری اسلامی سپس برای آنها یک دادگاه تشکیل داد.
اصطلاح "نیهیلیسم" برگرفته از واژه لاتین "nihil" به معنای هیچ، معادل واژه‌ی فرانسوی "rein" و واژه انگلیسی "nothing" است. اما این واژه در زبان فارسی معادل‌های متفاوتی از جمله "هیچ‌انگاری"، "پوچ‌گرایی"، "نیست‌گرایی" یا "بی‌معنی‌انگاری" دارد.


  بعدها وقتی که جناح‌های حکومت جمهوری‌اسلامی اختلاف‌هایشان بالا گرفت، این موضوع را فاش کردند که قتل اسقف‌های مسیحی به وسیله وزارت اطلاعات صورت گرفته است.
'''تاریخچه مکتب نیهیلیسم'''
 
استفاده از لغت nihil را برای اولین‌بار می‌توان به صاحبان کلیسا در جریان حمله به شکاکیت کلاسیک نسبت داد، اما نیهیلیسم به عنوان یک اصطلاح فلسفی که بعد‌ها به عنوان یک مکتب شناخته شد، ابتدا در متن نامه‌ای از هرمان یاکوبی (ایده‌آلیست پساکانتی) به فیشته در سال ۱۷۹۹ به کار رفته است. همچنین شهرت این اصطلاح و استفاده عمومی از آن را باید ابداع '''ایوان تورگینیف'''، رمان نویس روس بدانیم. او از این واژه در توصیف شخصیت "بازاروف" در رمان "پدران و پسران" برای اولین‌بار در سطح غیر تخصصی بهره جست.
 
'''نیهیلیسم فلسفی را می‌توان به طور عمده به دو شاخه تقسیم کرد''':
 
نیهیلیسم معرفت‌ شناختی
 
نیهیلیسم وجود شناختی
 
متفکرانی که معتقد به وجه معرفت شناختی آنند، وجود هرگونه معرفت و بنیان شناختی را منکرند؛ اما در مقابل وجه هستی شناختی نیهیلیسم به یک اعتبار، اساسا جهان خارج و وجود هر چیزی بیرون از ذهن را منکر می‌شود. (تقریبا نزدیک به همان چیزی که می‌توان به برخی ایده آلیست‌های افراطی همانند بارکلی نسبت داد.)
 
نیهیلیسم سیاسی‌اجتماعی
 
در کنار این تقسیم‌ها گونه دیگری از نیهیلیسم همواره در ساحت عمومی جامعه بروز و ظهور بیشتری داشته‌ است. این شاخه که آن را می‌توان نیهیلیسم سیاسی‌اجتماعی نامید که از سال ۱۸۶۰ تا حوالی انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ در صحنه سیاست روسیه روی کار بوده‌ است. آنچه را که می‌توان شاخصه اصلی این مکتب در جهت سیاسی آن بدانیم، به چالش کشیدن قدرت کلیسا با رد کردن ماهیت دوگانه انسان مشتمل بر روح و بدن و همچنین از طرف دیگر قدرت‌های سکولار با نفی حقوق الهی حاکمان است. به بیان دقیق‌تر این گروه که بعد‌ها دست به ترور و خراب کاری و آشوب نیز زدند، در راه به رسمیت شناخته‌شدن آزادی‌های فردی با هرگونه قدرت و نظام اجتماعی از جمله حکومت، کلیسا و خانواده به مبارزه پرداختند.
 
'''ویژگی اصلی نیهیلیسم'''
 
ایده اصلی
 
نیهیلیسم را در بادی امر باید بیشتر یک احساس و نه یک فلسفه‌ی تام و کامل دانست. اهمیت این نکته در آن است که شاید اصلی‌ترین مدعای نیهیلیست‌ها رد هرگونه فلسفه و معرفت علمیست. نیهیلیسم با اعتقاد به بی‌پایه و اساس‌بودن چیز‌ها و همچنین تببین بی‌ارتباطی آن‌ها سعی در القای نوعی شکاکیت مدرن را دارد. همچنین باید نقش بدبینی را به عنوان چاشنی این رویکرد لحاظ کرد. چنان که آرتور شوپنهاور، معروف به فیلسوف بدبین در جایی می‌گوید: ما موجوداتی بی‌معنا هستیم.
 
مولفه‌ها
 
به طور کلی برای هرگونه رویکرد نیهیلیستی مولفه‌هایی از جمله نداشتن هدف اجتماعی، شکاکیت افراطی، بی‌اعتنایی به جهان، بی‌اعتقادی به هدف‌دار بودن دنیا، خود فراموشی، نفرت‌داشتن از حیات اجتماعی‌فرهنگی، اظهار عجز درباره توانایی ذهن آدمی و .. را می‌توان نام برد.
 
'''شروع یک ایده نهیلیستی'''
 
درباره شروع یک ایده نیهیلیستی و در ادامه آن یک مکتب، می‌توان نوعی سرخوردگی و وازدگی از نظم و نظام اجتماعی را مشاهده کرد. این وازدگی عموما منجر به ناتوانی در هضم یا پذیرش ارزش‌ها و در نهایت انکار آن ارزش‌ها می‌شود، به طوری که مثلا در ابتدا عصیان و هجمه مکاتب نوظهوری در ضدیت با هر نگرشی (مثلا ضد هنر) را در برمی‌گیرد. همین رویکرد و به طور کلی‌تر، رویکرد اومانیستی (انسان‌گرایانه)، در مقابل مدرنیته و پیدایش ماشین و ابزاری‌شدن زندگی غربی مسئله‌ای تحت عنوان "بازگشت انسان به خود" را مطرح می‌کند.
 
نیچه و نیهیلیسم
 
نیچه در کتاب اراده‌ی معطوف به قدرت (will too power) با ذکر این جمله که نیهیلیسم دم در ایستاده است، از فاجعه‌ای عظیم در دو سده آینده سخن می‌گوید که آن همان نیهیلیسم است. او علل گرایش به نیهیلیسم را نه فساد و مشکلات اجتماعی بلکه شک در ارزش‌های اخلاقی با افول مسیحیت می‌داند، اما فلسفه نیچه با نیهیلیسم تمام نمی‌شود. او اگر چه پیامبر ظهور نیهیلیسم در تمامی وجوه زندگی انسان بود، نیهیلیسم را مقدمه‌ای برای طرحی نو می‌دانست. او معتقد بود که تا زمانی که انسان طعم نیهیلیسم را نچشد متوجه ارزش این ارزش‌های اخلاقی نشده و نمی‌تواند به ارزش‌های جدیدی متعهد شود. اینجاست که نیچه با به کارگیری اصطلاح باز ارزش گذاری ارزش‌ها (revaluation of all values) سعی در ایجاد طرحی نو دارد.
 
نیهیلیسم در ایران
 
'''صادق هدایت''' را بی‌گمان باید شناخته شده‌ترین نویسنده ایرانی منسوب به نیهیلیسم دانست. در مورد جهان‌بینی صادق هدایت و ارتباط آن با نیهیلیسم دو دیدگاه عمده وجود دارد:
 
عده‌ای معتقدند زندگی انسان در نگاه صادق هدایت بی‌معنا، پوچ و خالی از هرگونه هدف معقولی است. با پذیرش این دیدگاه اساسا باید صادق هدایت را یک نیهیلیست بدانیم.
 
عده‌ای دیگر اما معتقدند هدایت زندگی را پوچ و عبث نمی‌دانست، بلکه او زندگی زمانه‌اش را و شرایط اجتماعی/ فرهنگی/ سیاسی زمانه‌اش را ناامیدکننده و بیهوده می‌دانست که دست به خودکشی زده است. عبدالعلی دستغیب در کتاب "نقد آثار صادق هدایت" مفصلا و با ذکر شاهد مثال از این دیدگاه دفاع می‌کند.
 
به هر رو می‌توان صادق هدایت را از جمله نویسندگان ایرانی دانست که تحت تاثیر نویسندگان خارجی مثل فرانتس کافکا و آلبرکامو درگیر اندیشه‌های نیهیلیستی شده اند.
 
ابسوردیسم
 
واژه ابسورد نیز معادلی برای پوچی و هیچ‌انگاری است. این واژه همچنان قرابتی معنایی با ناهنجار، نامتناسب و نامطبوع دارد. پوچی در ابسوردیسم از این ناهماهنگی به دست می‌آید که انسان در جست‌و‌جوی معنا و هدف زندگی است و جهان سراسر بی‌معناست. آلبرکامو در کتاب اسطوره‌ی سیزیف می‌گوید: ابسورد همان‌قدر که به انسان مربوط است به جهان نیز مربوط است. اگر اساس این جهان ابسورد باشد، تنها یک مسئله جدی فلسفی وجود دارد و آن خودکشی است.


== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
<references />

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۳ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۵:۰۶

نهیلیسم یا پوچ گرایی

نیهیلیسم که در میانه قرن نوزدهم برای اولین‌بار در روسیه به صورت عمومی مطرح شد، مکتبی در ابتدا فکری و در ادامه سیاسی بود که با ویرانی های جنگ جهانی دوم توسعه ی بیشتری پیدا کرد. جنبش نیهیلیسم چیست وچگونه به وجود آمده است؟ نیهیلیسم یا هیچ‌گرایی مکتبی فلسفی است که در قرن ۱۹ در روسیه شکل گرفته است. این مکتب که در واقع با نفی هرگونه بنیان معرفتی و معیار اخلاقی شناخته می‌شود، ارتباط نزدیکی با شکاکیت دارد. امروزه نیهیلیسم در شاخه‌های متفاوت و با رویکرد‌های متفاوتی ازجمله نیهیلیسم معرفت شناختی و نیهیلیسم هستی شناختی پیگیری می‌شود. جنبش نیهیلیسم و به طور کلی این مفهوم، شباهت‌هایی با مکاتب اگزیستانسالیسم و ابسوردیسم دارد.

مکتب نیهیلیسم در قرن نوزدهم برای اولین‌بار در روسیه شکل گرفت. این مکتب غیر از جنبه مفهومی و فلسفی، شاخه‌ای سیاسی نیز داشت که با جنگ جهانی دوم توسعه یافت. ایده اصلی این مکتب در واقع نفی ارزش‌های بنیادین معرفتی و اخلاقی و همچنین نفی هدفمندی زندگی انسان است. از متفکران اصلی این مکتب می‌توان به نیچه، آلبرکامو و همچنین صادق هدایت در ایران اشاره کرد.

نهیلیسم؛ تاریخچه و نظریه پردازان آن

جنبش نیهیلیسم چیست وچگونه به وجود آمده است؟ نیهیلیسم یا هیچ‌گرایی مکتبی فلسفی است که در قرن ۱۹ در روسیه شکل گرفته است. این مکتب که در واقع با نفی هرگونه بنیان معرفتی و معیار اخلاقی شناخته می‌شود، ارتباط نزدیکی با شکاکیت دارد. امروزه نیهیلیسم در شاخه‌های متفاوت و با رویکرد‌های متفاوتی ازجمله نیهیلیسم معرفت شناختی و نیهیلیسم هستی شناختی پیگیری می‌شود. جنبش نیهیلیسم و به طور کلی این مفهوم، شباهت‌هایی با مکاتب اگزیستانسالیسم و ابسوردیسم دارد. این نوشته به دنبال آن است که مکتب نیهیلیسم، شاخصه‌ها و تاریخچه آن را مرور کند.

واژه‌شناسی نیهیلیسم

اصطلاح "نیهیلیسم" برگرفته از واژه لاتین "nihil" به معنای هیچ، معادل واژه‌ی فرانسوی "rein" و واژه انگلیسی "nothing" است. اما این واژه در زبان فارسی معادل‌های متفاوتی از جمله "هیچ‌انگاری"، "پوچ‌گرایی"، "نیست‌گرایی" یا "بی‌معنی‌انگاری" دارد.

تاریخچه مکتب نیهیلیسم

استفاده از لغت nihil را برای اولین‌بار می‌توان به صاحبان کلیسا در جریان حمله به شکاکیت کلاسیک نسبت داد، اما نیهیلیسم به عنوان یک اصطلاح فلسفی که بعد‌ها به عنوان یک مکتب شناخته شد، ابتدا در متن نامه‌ای از هرمان یاکوبی (ایده‌آلیست پساکانتی) به فیشته در سال ۱۷۹۹ به کار رفته است. همچنین شهرت این اصطلاح و استفاده عمومی از آن را باید ابداع ایوان تورگینیف، رمان نویس روس بدانیم. او از این واژه در توصیف شخصیت "بازاروف" در رمان "پدران و پسران" برای اولین‌بار در سطح غیر تخصصی بهره جست.

نیهیلیسم فلسفی را می‌توان به طور عمده به دو شاخه تقسیم کرد:

نیهیلیسم معرفت‌ شناختی

نیهیلیسم وجود شناختی

متفکرانی که معتقد به وجه معرفت شناختی آنند، وجود هرگونه معرفت و بنیان شناختی را منکرند؛ اما در مقابل وجه هستی شناختی نیهیلیسم به یک اعتبار، اساسا جهان خارج و وجود هر چیزی بیرون از ذهن را منکر می‌شود. (تقریبا نزدیک به همان چیزی که می‌توان به برخی ایده آلیست‌های افراطی همانند بارکلی نسبت داد.)

نیهیلیسم سیاسی‌اجتماعی

در کنار این تقسیم‌ها گونه دیگری از نیهیلیسم همواره در ساحت عمومی جامعه بروز و ظهور بیشتری داشته‌ است. این شاخه که آن را می‌توان نیهیلیسم سیاسی‌اجتماعی نامید که از سال ۱۸۶۰ تا حوالی انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ در صحنه سیاست روسیه روی کار بوده‌ است. آنچه را که می‌توان شاخصه اصلی این مکتب در جهت سیاسی آن بدانیم، به چالش کشیدن قدرت کلیسا با رد کردن ماهیت دوگانه انسان مشتمل بر روح و بدن و همچنین از طرف دیگر قدرت‌های سکولار با نفی حقوق الهی حاکمان است. به بیان دقیق‌تر این گروه که بعد‌ها دست به ترور و خراب کاری و آشوب نیز زدند، در راه به رسمیت شناخته‌شدن آزادی‌های فردی با هرگونه قدرت و نظام اجتماعی از جمله حکومت، کلیسا و خانواده به مبارزه پرداختند.

ویژگی اصلی نیهیلیسم

ایده اصلی

نیهیلیسم را در بادی امر باید بیشتر یک احساس و نه یک فلسفه‌ی تام و کامل دانست. اهمیت این نکته در آن است که شاید اصلی‌ترین مدعای نیهیلیست‌ها رد هرگونه فلسفه و معرفت علمیست. نیهیلیسم با اعتقاد به بی‌پایه و اساس‌بودن چیز‌ها و همچنین تببین بی‌ارتباطی آن‌ها سعی در القای نوعی شکاکیت مدرن را دارد. همچنین باید نقش بدبینی را به عنوان چاشنی این رویکرد لحاظ کرد. چنان که آرتور شوپنهاور، معروف به فیلسوف بدبین در جایی می‌گوید: ما موجوداتی بی‌معنا هستیم.

مولفه‌ها

به طور کلی برای هرگونه رویکرد نیهیلیستی مولفه‌هایی از جمله نداشتن هدف اجتماعی، شکاکیت افراطی، بی‌اعتنایی به جهان، بی‌اعتقادی به هدف‌دار بودن دنیا، خود فراموشی، نفرت‌داشتن از حیات اجتماعی‌فرهنگی، اظهار عجز درباره توانایی ذهن آدمی و .. را می‌توان نام برد.

شروع یک ایده نهیلیستی

درباره شروع یک ایده نیهیلیستی و در ادامه آن یک مکتب، می‌توان نوعی سرخوردگی و وازدگی از نظم و نظام اجتماعی را مشاهده کرد. این وازدگی عموما منجر به ناتوانی در هضم یا پذیرش ارزش‌ها و در نهایت انکار آن ارزش‌ها می‌شود، به طوری که مثلا در ابتدا عصیان و هجمه مکاتب نوظهوری در ضدیت با هر نگرشی (مثلا ضد هنر) را در برمی‌گیرد. همین رویکرد و به طور کلی‌تر، رویکرد اومانیستی (انسان‌گرایانه)، در مقابل مدرنیته و پیدایش ماشین و ابزاری‌شدن زندگی غربی مسئله‌ای تحت عنوان "بازگشت انسان به خود" را مطرح می‌کند.

نیچه و نیهیلیسم

نیچه در کتاب اراده‌ی معطوف به قدرت (will too power) با ذکر این جمله که نیهیلیسم دم در ایستاده است، از فاجعه‌ای عظیم در دو سده آینده سخن می‌گوید که آن همان نیهیلیسم است. او علل گرایش به نیهیلیسم را نه فساد و مشکلات اجتماعی بلکه شک در ارزش‌های اخلاقی با افول مسیحیت می‌داند، اما فلسفه نیچه با نیهیلیسم تمام نمی‌شود. او اگر چه پیامبر ظهور نیهیلیسم در تمامی وجوه زندگی انسان بود، نیهیلیسم را مقدمه‌ای برای طرحی نو می‌دانست. او معتقد بود که تا زمانی که انسان طعم نیهیلیسم را نچشد متوجه ارزش این ارزش‌های اخلاقی نشده و نمی‌تواند به ارزش‌های جدیدی متعهد شود. اینجاست که نیچه با به کارگیری اصطلاح باز ارزش گذاری ارزش‌ها (revaluation of all values) سعی در ایجاد طرحی نو دارد.

نیهیلیسم در ایران

صادق هدایت را بی‌گمان باید شناخته شده‌ترین نویسنده ایرانی منسوب به نیهیلیسم دانست. در مورد جهان‌بینی صادق هدایت و ارتباط آن با نیهیلیسم دو دیدگاه عمده وجود دارد:

عده‌ای معتقدند زندگی انسان در نگاه صادق هدایت بی‌معنا، پوچ و خالی از هرگونه هدف معقولی است. با پذیرش این دیدگاه اساسا باید صادق هدایت را یک نیهیلیست بدانیم.

عده‌ای دیگر اما معتقدند هدایت زندگی را پوچ و عبث نمی‌دانست، بلکه او زندگی زمانه‌اش را و شرایط اجتماعی/ فرهنگی/ سیاسی زمانه‌اش را ناامیدکننده و بیهوده می‌دانست که دست به خودکشی زده است. عبدالعلی دستغیب در کتاب "نقد آثار صادق هدایت" مفصلا و با ذکر شاهد مثال از این دیدگاه دفاع می‌کند.

به هر رو می‌توان صادق هدایت را از جمله نویسندگان ایرانی دانست که تحت تاثیر نویسندگان خارجی مثل فرانتس کافکا و آلبرکامو درگیر اندیشه‌های نیهیلیستی شده اند.

ابسوردیسم

واژه ابسورد نیز معادلی برای پوچی و هیچ‌انگاری است. این واژه همچنان قرابتی معنایی با ناهنجار، نامتناسب و نامطبوع دارد. پوچی در ابسوردیسم از این ناهماهنگی به دست می‌آید که انسان در جست‌و‌جوی معنا و هدف زندگی است و جهان سراسر بی‌معناست. آلبرکامو در کتاب اسطوره‌ی سیزیف می‌گوید: ابسورد همان‌قدر که به انسان مربوط است به جهان نیز مربوط است. اگر اساس این جهان ابسورد باشد، تنها یک مسئله جدی فلسفی وجود دارد و آن خودکشی است.

منابع