ارژنگ داوودی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۳: خط ۱۳:


== حکم اعدام ==
== حکم اعدام ==
== نامه ها ==
با یاد خدا ایرانیان جهان متحد شوید یلدای فرخنده بر همگان خوش باد، با درود به تمامی جان نثاران و جان نثار کرده گان راه آزادی بشر؛ با سلام به تمامی انسان های آزادی خواه، دموکرات منش و نیک اندیش جهان؛ و تجدید پیمان با تمامی جمهوری خواهان دموکرات و سکولار ایرانی؛ با تو نه رسالتی هست و نه صلاحیـتی تو تعفن سیطره مزمن بیـدادی با کنـده و ساتوری در دست و لته ی سیاهی بر سر چون مترسکی بی چشم، بی گوش، بی هوش وامانده بر دامچاله تقدیری موهوم-- هم میهنان؛همراه با ذکر سه نکته تأمل برانگیز، مواردی را نیز به استحضار همگان می رسانم که خالی از لطف نیست.
۱_ شیخ علی خامنه ای نیز همچون خیل راهزنان انقلاب ۵۷ سابقه مبارزاتی مؤثری در دوران ستمشاهی نداشت. اگر او و سایر سرکردگان این رژیم فاسد، سوابق مبارزاتی به درد بخوری می داشـتند، بدون تردید در ایام موسوم به دهه فجر به جای سوءاستفاده مکرر از نام مبارزانی چون زنده یاد خسرو گلسرخی و...، سوابق مشعشع!؟ خود و شرکای شارلاتان ترشان را در بوق و کرنا می کردند. این روباه های دو پا که با گذشت ۳۵ سال از پیروزی انقلاب ۵۷ و قبضه کردن کلیه اسناد و ... مربوط به دوران ستمشاهی، حتی درباره دلایل دستگیری، محتویات پرونده، چرایی مخالفت با شاه و نیز سوابق مبارزاتی امام منسوخ شان!؟ هم کمترین سخن راستی به میان نمی آورند، کلیه اوراق پرونده های بازجویی و سایر اسناد به دست آمده از ساواک و سفارت آمریکا را فقط در رابطه با دشمنان خود، منتشر کرده و مورد سوءاستفاده های رذیلانه قرار داده و می دهند.
۲_ شاید در سراسر دنیا شیخ علی شیره چی، تنها کسی باشد که بلد نیست به زبان آباء و اجدادی خود -ترکی- حرف بزند!؟ و همین یک دلیل به اندازه کافی گویاست تا به ضرس قاطع او را در زمره نوادر پستوی تاریخ!؟ به شمار آوریم.شاید به دلیل همین ناتوانی ذاتی باشد که این عربده جوی رسوا، هنوز نمی داند به دنبال چیست و تا کنون نه تنها رد پایی معتـبر برای خود در تاریخ نیافته بلکه دستاوردی جز نکبـت و نحوست برای ایران و ایرانی به بار نیاورده است. 
۳_ در سال ۶۰ این شیخ شیره چی تازه ۴۲ سال سن داشت که در اثر یک انفجار مشکوک، دست راستش ظاهرا کمی تا قسمتی از کار افتاد. ولی این نادره پستوی تاریخ!؟ با گذشت ۳۳ سال هنوز یاد نگرفته که با دست چپ خود بنویسد!؟
در حالی که در دوران طفولیت، هر چند معمولا انگیزه ای جز بازیگوشی و تفریح در نوباوه گان نیست، اما خرف ترین بچه ها نیز پس از حداکثر دو سال دست شان آمخته شده و به عادی نوشتن مسلط می شوند.
یادآور می شود که از ابتدای امر و در دوران پیش از انقلاب ۵۷ این شیخ شیره چی، طفیلی رفسنجانی بود و پس از انقلاب نیز این دو شیخ بی مقدار، جاه طلبانه چنان خود را به یکدیگر گره کور زدند که به دوقلوهای به هم نچسبیده!؟ معروف شدند.
اشکال کار اینکه شیخ علی شیره چی، آن قدر دست و پا چلفتی ست که بعد از گذشت ۳۳ سال و به رغم در اختـیار داشتن بهترین اطباء، فیزیوتراپ ها، ماساژورها و ... هنوز هم نمی تواند در حد یک نوآموز کلاس اول دبستان با دست چپ خود بنویسد!؟ 
اگر کسی مدعی ست که می تواند!؟ این گوی و این میدان، از او بخواهد تا در حضور چند نفر چند جمله بنویسد ولی دستـنوشته اش همزمان فیلمبرداری و پخش مستقیم گردد تا دست ناتوان او و دروغ شاخدار یاوه پردازان کیهان صفت!؟ در این مورد هم رو شود که تصویر دستخط خرچنگ قورباغه ای این نادره پستوی دوران!؟ را رتوش کرده و با کاربرد هزار فوت رمالی و فن عکاسی، آن هم با نمای از دور!؟ و به شکلی غیر شفاف چاپ می کند تا بگوینـد که آقاشون اونقدر ها هم که می گویند ... نیست!؟
آری روتر شود دست این لومپن های بی مقدار و رسواتر شوند این مزدوران رژیم مطرود فقیه که چون نطفه شان از ازل با دروغ و دغل بسته شده، ذاتا نمی توانند راست بگویند و آنقدر به ریاکاری معتادند که حتی در باب مسایل پیش پا افتاده و نالازم به ذکر هم، دروغ های شاخدار می بافند. و معلوم تر گردد که حتی درباره بدیهی ترین، ناچیزترین و ناضرورترین موارد نیز به مردم جعل، دروغ، دغل و... تحویل می دهند. اینگونه کارهای عقده گشایانه تنها به دستخط این اعجوبه پستوی تاریخ!؟ ختم نمی شود، زیرا قیافه کریه او را نیز چون عروسی که به حجله بخت!؟ می رود، رنگ و رتوش کرده به تماشا می گذارند!؟ همه کسانی که شیخ علی شیره چی را از نزدیک می شناسند، علاوه بر رنگ سبزه پوست!؟ قد و قواره کج و معوج، چهره زار و نزار ناشی از سوءتغذیه، اعتـیاد، سیگار و نیز لباس رنگ و رو رفته ناشی از افلاس!؟ او را به خاطر دارند. علاوه بر این در فیلم های بجامانده از اوایل انقلاب ۵۷ نیز موارد فوق به وضوح مشخص و به حد کافی گویاست. با همه این تفاصیل اگر برای مردم ستمدیده، ظاهر دولتمردان ملاک و معیار بود، فردی چون رفسنجانی کوسه!؟ که نه تنها کریه ترین قیافه و اندام که حتی پوستی چون کرگدن دارد، هرگز نمی توانست چنـین به آسانی اوج بگیرد و در طول ۳۵ سال گذشته همواره نفر دوم باند مافیایی حاکم باشد. پس این واقعیت که چهره شیخ علی شیره چی را زیر بزک!؟ پنهان می کنـند، علاوه بر اینکه آشکارا بیانگر عقده گشایی های روحی-روانی بوده و نشان از ورشکستگی های سیاسی و رسوایی های اخلاقی دارد، درست مثل آبی که از سرچشمه آلوده است از وخامت احوال در بسیاری موارد و زیر-موارد مشابه دیگر نیز حکایت های فراوان به میان می آرد. اهالی فرقه ضاله فقیه که هر یک در حوزه اقتدار خود، بوقلمون وار اصول دین و احکام مذهب ادعایی را بنا بر مصلحت فردی، گروهی و یا به اقتضای محاسبات سیاسی باند متـبوع، تغیـیر می دهد، هیچ بعید نیست سرکرده آن که علی الظاهر و اصطلاحا اولاد!؟ پیغمبر محسوب می شود، به زودی بنا بر مصلحت شخصی برای حفظ قدرت غصبی و ثروت افسانه ای، خود را از نوادگان کورش بزرگ نیز جا بزند!؟ 
هم میهنان؛
کشور ما همچون دیگر کشورهای منطقه خاورمیانه، آبستن حوادث بسیار عمیق است. در طول ۳۵ سال گذشته، جناح های مختلف رژیم ثابت کرده اند که نه تنها درک درستی از دنیای امروز و فرایند پر برکت جهانی شدن ندارند بلکه از درد مردم زمانه جدا افتاده و از من حقیقی خود نیز فرسنگ ها فاصله گرفته اند. لذا اصولا تحت هر نام، عنوان و شرایطی؛ امید به برخورداری از آزادی، آبادانی، آرامش، رفاه، آسایش، امنیـت همگانی، پرسـتیژ بین المللی و... در سایه این رژیم کوته بین، دزدخیز و کهنه پرور، خوش-خیالی محض و مفرط است.
هم اکنون همه فعالان میهن-دوست و مردم-گرا اذعان دارند که زمان انجام تغیـیرات اساسی یا به عبارت دقیق تر جراحی های اصولی در کشور فرا رسیده و بناچار به منظور رهایی از چنگال مافیای بیگانه پرست حاکم به عنوان پیش-شرط لازم برای غلبه بر بحران های فراگیر موجود، به پیروزی رساندن یک انقلاب تمام عیار دموکراتیک به ضرورتی انکارناپذیر تبدیل شده است.
هم میهنان؛
در حال حاضر، زیرساخت های اقتصاد ملی چنان فرو ریخته و بر-ساخت های سیاسی-حقوقی کشور چنان از هم گسسته که تشدید ادواری انواع بحران های اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی در جامعه ما به امری عادی تبدیل شده و دریغا که شیرازه میهن، شتابان می رود که از هم بپاشد.
به عنوان یکی از قربانیان مستقیم این رژیم بربرمنش از درون سیاهچاله های قرون وسطایی به صراحت اعلام می دارم که در این مرحله بسیار حساس تاریخی به منظور ایجاد حاکمیت دموکراتیک مردم بر سرنوشت خود، حرکت گسترده به سوی سازمان یابی هر چه منسجم تر سراسری، ضرورت تردیدناپذیر یافته و لازم است کلیه نیروهای مبارز و سایر فعالان مؤثر در عرصه های اجتماعی-سیاسی میهن، برای ایجاد نوعی وحدت سترگ ملی در راستای به ثمر نشاندن خیز محتوم پیشارو به تلاش های هدفمند و هماهنگ خود شتاب بیشتری بخشند تا بتوانیم برای سومین بار در ۱۱۰ سال گذشته و برای آخرین بار در تاریخ آینده کشور، اراده انقلابی ایرانیان بپاخاسته را به سرگردنه داران حاکم بر ایران اهورایی تحمیل نموده، دشمنان قسم خورده مردم و غاصبان آزادی سـتیز انقلاب ۵۷ را منکوب کرده از اریکه قدرت به زیر آورده و به پای میز محاکمه بکشانیم. 
دیرزیوی و شادزیوی همگان را آرزومندم؛ زنده باد ایرانی؛ پاینـده باد ایران؛در اهـتزاز باد پرچم سه رنگ اهورایی؛
ارژنگ داودی
معلم، شاعر، نویسنده
زندانی سـیاسی
زندان رجایی شهر
۳۰ آذرماه ۱۳۹۳


== پیامها از درون زندانزابل ==
== پیامها از درون زندانزابل ==

نسخهٔ ‏۱ آوریل ۲۰۱۸، ساعت ۲۰:۴۱

اژنگ داودی متولد ۱۸ مهر ماه سال ١٣٣٢، در آبادان،پدر وی از بزرگان طایفه بختیاری بود.در آمریکا تحصیلات دانشگاهی را گذرانده و موفق به اخذ ایسانس رشته مهندسی مکانیک و مدیریت صنعتی از دانشگاه تگزاس است.[۱]

زندگی نامه

ارژنگ داوودی متولد ۱۸ مهر ماه سال ١٣٣٢، در آبادان، پدر وی از بزرگان طایفه بختیاری بود. وی پس از اخذ مدرک دیپلم در آبادان به ایالات متحده آمریکا برای ادامه تحصیلات مهاجرت کرده و موفق به اخذ مدرک لیسانس در رشته "مهندسی مکانیک" از دانشگاه تگزاس، سپس مدرک فوق لیسانس مدیریت صنعتی را از همین دانشگاه کسب کرد. ایشان از دانشجویان فعال در "کنفدراسیون دانشجویان ایرانی" قبل از انقلاب بود. پس از انقلاب به ایران بازگشت و در وزارت نفت مشغول به کار شد اما خیلی زود از وزارت نفت اخراج شد. موسسه ای غیر دولتی و غیر انتفاعی که مجتمع آموزشی با عنوان پرتو حکمت بود را تاسیس کرد. در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی، که به دوران اصلاحات معروف است، بارها در اعتراظات مختلف دستگیر و زندانی شد. آبان ماه ١٣٨٢ دستگیر و در سلولهای انفرادی ۳۲۸ بند دو الف سپاه پاسداران حبس شد. وی در شعبه ۲۶ دادگاه،توسط قاضی حسن زارع دهنوی (حداد)،به پانزده سال زندان تعزیری، پنج سال محرومیت از حقوق اجتماعی، انفصال دائم از مدیریت مجتمع آموزشی-فرهنگی پرتو حکمت، ٧٤ ضربه شلاق و تبعید به زندانهای جنوب کشور محکوم شد. 

اتهامات وارده، راه اندازی و تاسیس، جنبش آزادی ايرانيان و کنفدراسيون دانشجويان ايرانی، مانيفست ضد نظام جمهوری اسلامی،توهين به بنيانگذار جمهوری اسلامی و مسولين نظام و روحانيون، توهين به مقدسات، و همکاری با خبرنگار کانادايی «جين کوکان» برای ساخت فيلم مستند «ايران ممنوع» نيز در پرونده ارژنگ داودی آمده. در فيلم مستند «ايران ممنوع»، سعید مرتضوی، دادستان پيشين تهران و رييس سازمان تأمین اجتماعی، به قتل زهرا کاظمی خبرنگار ايرانی – کانادايی در سال ۸۲ متهم شده. داودی در سال ۸۶ خانه‌اش با تمام وسايل مهر و موم شد و خودروی شخصی اش توقيف شده است. وی بارها در اعتراض به وضعيت زندان، رفتار زندانبانان و اوضاع سياسی، اجتماعی ايران اعتصاب غذا کرده است. او بخشی از بینایی و شنوایی خود را در اثر شکنجه از دست داده و حکم جدید ارژنگ ۶۱ ساله به اتهام «عضویت و هواداری و فعالیت مؤثر در پیشبرد اهداف سازمان (مجاهدین خلق) عنوان شده که براش حکم اعدام صادر کرداند. اکنون این حکم به شعبه ۳۲ دیوان عالی کشور فرستاده شده تا مورد بررسی قرار گیرد. چرا که محکومیت۱۰ساله نخست خود را به پایان رسانده، با توجه به حکم اعدام، با پرونده سازی‌های مختلف طی دوران محکومیت،دوباره به ۲۰ سال و ۸ ماه زندان محکوم شده است. اکنون در سالن ۱۲ زندان رجایی‌شهر کرج به‌سر می‌برد.[۱]

فعالیت سیاسی

دستگیری و زندان

تبعید به

حکم اعدام

نامه ها

با یاد خدا ایرانیان جهان متحد شوید یلدای فرخنده بر همگان خوش باد، با درود به تمامی جان نثاران و جان نثار کرده گان راه آزادی بشر؛ با سلام به تمامی انسان های آزادی خواه، دموکرات منش و نیک اندیش جهان؛ و تجدید پیمان با تمامی جمهوری خواهان دموکرات و سکولار ایرانی؛ با تو نه رسالتی هست و نه صلاحیـتی تو تعفن سیطره مزمن بیـدادی با کنـده و ساتوری در دست و لته ی سیاهی بر سر چون مترسکی بی چشم، بی گوش، بی هوش وامانده بر دامچاله تقدیری موهوم-- هم میهنان؛همراه با ذکر سه نکته تأمل برانگیز، مواردی را نیز به استحضار همگان می رسانم که خالی از لطف نیست.

۱_ شیخ علی خامنه ای نیز همچون خیل راهزنان انقلاب ۵۷ سابقه مبارزاتی مؤثری در دوران ستمشاهی نداشت. اگر او و سایر سرکردگان این رژیم فاسد، سوابق مبارزاتی به درد بخوری می داشـتند، بدون تردید در ایام موسوم به دهه فجر به جای سوءاستفاده مکرر از نام مبارزانی چون زنده یاد خسرو گلسرخی و...، سوابق مشعشع!؟ خود و شرکای شارلاتان ترشان را در بوق و کرنا می کردند. این روباه های دو پا که با گذشت ۳۵ سال از پیروزی انقلاب ۵۷ و قبضه کردن کلیه اسناد و ... مربوط به دوران ستمشاهی، حتی درباره دلایل دستگیری، محتویات پرونده، چرایی مخالفت با شاه و نیز سوابق مبارزاتی امام منسوخ شان!؟ هم کمترین سخن راستی به میان نمی آورند، کلیه اوراق پرونده های بازجویی و سایر اسناد به دست آمده از ساواک و سفارت آمریکا را فقط در رابطه با دشمنان خود، منتشر کرده و مورد سوءاستفاده های رذیلانه قرار داده و می دهند.

۲_ شاید در سراسر دنیا شیخ علی شیره چی، تنها کسی باشد که بلد نیست به زبان آباء و اجدادی خود -ترکی- حرف بزند!؟ و همین یک دلیل به اندازه کافی گویاست تا به ضرس قاطع او را در زمره نوادر پستوی تاریخ!؟ به شمار آوریم.شاید به دلیل همین ناتوانی ذاتی باشد که این عربده جوی رسوا، هنوز نمی داند به دنبال چیست و تا کنون نه تنها رد پایی معتـبر برای خود در تاریخ نیافته بلکه دستاوردی جز نکبـت و نحوست برای ایران و ایرانی به بار نیاورده است. 

۳_ در سال ۶۰ این شیخ شیره چی تازه ۴۲ سال سن داشت که در اثر یک انفجار مشکوک، دست راستش ظاهرا کمی تا قسمتی از کار افتاد. ولی این نادره پستوی تاریخ!؟ با گذشت ۳۳ سال هنوز یاد نگرفته که با دست چپ خود بنویسد!؟

در حالی که در دوران طفولیت، هر چند معمولا انگیزه ای جز بازیگوشی و تفریح در نوباوه گان نیست، اما خرف ترین بچه ها نیز پس از حداکثر دو سال دست شان آمخته شده و به عادی نوشتن مسلط می شوند.

یادآور می شود که از ابتدای امر و در دوران پیش از انقلاب ۵۷ این شیخ شیره چی، طفیلی رفسنجانی بود و پس از انقلاب نیز این دو شیخ بی مقدار، جاه طلبانه چنان خود را به یکدیگر گره کور زدند که به دوقلوهای به هم نچسبیده!؟ معروف شدند.

اشکال کار اینکه شیخ علی شیره چی، آن قدر دست و پا چلفتی ست که بعد از گذشت ۳۳ سال و به رغم در اختـیار داشتن بهترین اطباء، فیزیوتراپ ها، ماساژورها و ... هنوز هم نمی تواند در حد یک نوآموز کلاس اول دبستان با دست چپ خود بنویسد!؟ 

اگر کسی مدعی ست که می تواند!؟ این گوی و این میدان، از او بخواهد تا در حضور چند نفر چند جمله بنویسد ولی دستـنوشته اش همزمان فیلمبرداری و پخش مستقیم گردد تا دست ناتوان او و دروغ شاخدار یاوه پردازان کیهان صفت!؟ در این مورد هم رو شود که تصویر دستخط خرچنگ قورباغه ای این نادره پستوی دوران!؟ را رتوش کرده و با کاربرد هزار فوت رمالی و فن عکاسی، آن هم با نمای از دور!؟ و به شکلی غیر شفاف چاپ می کند تا بگوینـد که آقاشون اونقدر ها هم که می گویند ... نیست!؟

آری روتر شود دست این لومپن های بی مقدار و رسواتر شوند این مزدوران رژیم مطرود فقیه که چون نطفه شان از ازل با دروغ و دغل بسته شده، ذاتا نمی توانند راست بگویند و آنقدر به ریاکاری معتادند که حتی در باب مسایل پیش پا افتاده و نالازم به ذکر هم، دروغ های شاخدار می بافند. و معلوم تر گردد که حتی درباره بدیهی ترین، ناچیزترین و ناضرورترین موارد نیز به مردم جعل، دروغ، دغل و... تحویل می دهند. اینگونه کارهای عقده گشایانه تنها به دستخط این اعجوبه پستوی تاریخ!؟ ختم نمی شود، زیرا قیافه کریه او را نیز چون عروسی که به حجله بخت!؟ می رود، رنگ و رتوش کرده به تماشا می گذارند!؟ همه کسانی که شیخ علی شیره چی را از نزدیک می شناسند، علاوه بر رنگ سبزه پوست!؟ قد و قواره کج و معوج، چهره زار و نزار ناشی از سوءتغذیه، اعتـیاد، سیگار و نیز لباس رنگ و رو رفته ناشی از افلاس!؟ او را به خاطر دارند. علاوه بر این در فیلم های بجامانده از اوایل انقلاب ۵۷ نیز موارد فوق به وضوح مشخص و به حد کافی گویاست. با همه این تفاصیل اگر برای مردم ستمدیده، ظاهر دولتمردان ملاک و معیار بود، فردی چون رفسنجانی کوسه!؟ که نه تنها کریه ترین قیافه و اندام که حتی پوستی چون کرگدن دارد، هرگز نمی توانست چنـین به آسانی اوج بگیرد و در طول ۳۵ سال گذشته همواره نفر دوم باند مافیایی حاکم باشد. پس این واقعیت که چهره شیخ علی شیره چی را زیر بزک!؟ پنهان می کنـند، علاوه بر اینکه آشکارا بیانگر عقده گشایی های روحی-روانی بوده و نشان از ورشکستگی های سیاسی و رسوایی های اخلاقی دارد، درست مثل آبی که از سرچشمه آلوده است از وخامت احوال در بسیاری موارد و زیر-موارد مشابه دیگر نیز حکایت های فراوان به میان می آرد. اهالی فرقه ضاله فقیه که هر یک در حوزه اقتدار خود، بوقلمون وار اصول دین و احکام مذهب ادعایی را بنا بر مصلحت فردی، گروهی و یا به اقتضای محاسبات سیاسی باند متـبوع، تغیـیر می دهد، هیچ بعید نیست سرکرده آن که علی الظاهر و اصطلاحا اولاد!؟ پیغمبر محسوب می شود، به زودی بنا بر مصلحت شخصی برای حفظ قدرت غصبی و ثروت افسانه ای، خود را از نوادگان کورش بزرگ نیز جا بزند!؟ 

هم میهنان؛

کشور ما همچون دیگر کشورهای منطقه خاورمیانه، آبستن حوادث بسیار عمیق است. در طول ۳۵ سال گذشته، جناح های مختلف رژیم ثابت کرده اند که نه تنها درک درستی از دنیای امروز و فرایند پر برکت جهانی شدن ندارند بلکه از درد مردم زمانه جدا افتاده و از من حقیقی خود نیز فرسنگ ها فاصله گرفته اند. لذا اصولا تحت هر نام، عنوان و شرایطی؛ امید به برخورداری از آزادی، آبادانی، آرامش، رفاه، آسایش، امنیـت همگانی، پرسـتیژ بین المللی و... در سایه این رژیم کوته بین، دزدخیز و کهنه پرور، خوش-خیالی محض و مفرط است.

هم اکنون همه فعالان میهن-دوست و مردم-گرا اذعان دارند که زمان انجام تغیـیرات اساسی یا به عبارت دقیق تر جراحی های اصولی در کشور فرا رسیده و بناچار به منظور رهایی از چنگال مافیای بیگانه پرست حاکم به عنوان پیش-شرط لازم برای غلبه بر بحران های فراگیر موجود، به پیروزی رساندن یک انقلاب تمام عیار دموکراتیک به ضرورتی انکارناپذیر تبدیل شده است.

هم میهنان؛

در حال حاضر، زیرساخت های اقتصاد ملی چنان فرو ریخته و بر-ساخت های سیاسی-حقوقی کشور چنان از هم گسسته که تشدید ادواری انواع بحران های اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی در جامعه ما به امری عادی تبدیل شده و دریغا که شیرازه میهن، شتابان می رود که از هم بپاشد.

به عنوان یکی از قربانیان مستقیم این رژیم بربرمنش از درون سیاهچاله های قرون وسطایی به صراحت اعلام می دارم که در این مرحله بسیار حساس تاریخی به منظور ایجاد حاکمیت دموکراتیک مردم بر سرنوشت خود، حرکت گسترده به سوی سازمان یابی هر چه منسجم تر سراسری، ضرورت تردیدناپذیر یافته و لازم است کلیه نیروهای مبارز و سایر فعالان مؤثر در عرصه های اجتماعی-سیاسی میهن، برای ایجاد نوعی وحدت سترگ ملی در راستای به ثمر نشاندن خیز محتوم پیشارو به تلاش های هدفمند و هماهنگ خود شتاب بیشتری بخشند تا بتوانیم برای سومین بار در ۱۱۰ سال گذشته و برای آخرین بار در تاریخ آینده کشور، اراده انقلابی ایرانیان بپاخاسته را به سرگردنه داران حاکم بر ایران اهورایی تحمیل نموده، دشمنان قسم خورده مردم و غاصبان آزادی سـتیز انقلاب ۵۷ را منکوب کرده از اریکه قدرت به زیر آورده و به پای میز محاکمه بکشانیم. 

دیرزیوی و شادزیوی همگان را آرزومندم؛ زنده باد ایرانی؛ پاینـده باد ایران؛در اهـتزاز باد پرچم سه رنگ اهورایی؛

ارژنگ داودی

معلم، شاعر، نویسنده

زندانی سـیاسی

زندان رجایی شهر

۳۰ آذرماه ۱۳۹۳

پیامها از درون زندانزابل

هم میهنان

توجه داشته باشید که بدون انجام تغییرات بنیادین در ساختارهای سیاسی حقوقی کشور حل بحرانهای فراگیر اجتماعی به‌ویژه فلاکت مزمن اقتصادی محال اندر محال است. بنابراین در مراحل پایانی از چهاردهه مبارزه خونین با استبداد سیاه حاکم از همگان بالاخص از همه جوانان برومند میهن خالصانه می‌خواهم که چاووشان و جان برکفان این هماورد سیاسی را تنها نگذارند و برای رهایی ایران و ایرانی از شر تمامیت ظلم و ستم جاری با صلابت تمامتر به میدان این نبرد ملی وارد شوند.

هم میهنان، همه‌تان را دوست دارم. همه‌تان را می‌بوسم و برای ساختن یک ایران آزاد یک ایران آباد یک ایران دموکرات یک ایران سرشار از عشق و داد و یک ایران مملو از زندگی روی همه‌تان حساب می‌کنم.

زنده باد ایرانی پاینده باد ایران پیش به سوی سومین انقلاب رهایی‌بخش یعنی انقلاب دموکراتیک ایرانیان

ارژنگ داوودی زندان زابل

یکشنبه ۱۰دی ۱۳۹۶خورشیدی

۳۱دسامبر ۲۰۱۷میلادی [۲]

زندانی سیاسی ارژنگ داودی که هم اکنون ۲۱ روز است که در قرنطینه زندان مرکزی زاهدان در وضعیتی وخیم در اعتصاب غذا به سر می برد، طی پیام کوتاهی به مناسبت نوروز گفت:«از طرف من به هم میهنانم شادباش بگویید. هر چند که این عید به کام من تلخ است. اما با امید که امسال سال پیروزی و آزادی باشد؛ آرزو دارم کام همگی شیرین باشد».

خاطرنشان می شود زندانی سیاسی ارژنگ داودی از روز ۱۲ اسفند ماه سال ۹۶ تاکنون در قرنطینه زندان مرکزی زاهدان در اعتصاب غذا و دارو به سر می برد.

ارژنگ داودی روز ۱۶ دی ماه از زندان زابل به زندان زاهدان منتقل شده و به قرنطینه این زندان منتقل شد.

او را به اتاقی که محل زندانیان با جرائم خشن همچون قاچاق و قتل است همه بند کرده‌اند و از هواخوری و امکان تماس با خانواده نیز محروم است. ارژنگ داودی در قرنطینه با وجود بیماری دیابت و ناراحتی قلبی از غذای مناسب بیماران دیابتی محروم است.

زندانی سیاسی ارژنگ  داودی از روز شنبه ۱۲ اسفند ماه ۹۶ در اعتراض به این شرایط اعتصاب غذا و دارو کرده که این اعتصاب همچنان ادامه دارد.

بعد از مدت کوتاهی او را به دستور محمدحسین خسروی رئیس جنایتکار زندان و غلامرضا رحیمی مسئول جنایتکار بازرسی با دستبند و پابند به سلول شماره ۲ بردند. ابعاد این سلول ۱.۸۰ در ۱.۶۰ است. این سلول فاقد موکت؛ بدون سرویس بهداشتی؛ بدون پنجره است بطوری که غیرقابل نفود برای هواست.به گفته رئیس زندان این عمل در تلافی پیام صوتی  این زندانی در شهریور ماه سال گذشته بوده است. [۳]

زندانی سیاسی ارژنگ داوودی طی پیامی از زندان زاهدان به‌مناسب قیام مردم  ایران اعلام کرد: در مراحل پایانی از چهار دهه مبارزه خونین با استبداد سیاه حاکم از همگان بالاخص از همه جوانان برومند میهن خالصانه می‌خواهم که چاووشان و جان برکفان این هماورد سیاسی را تنها نگذارند و برای رهایی ایران و ایرانی از شر تمامیت ظلم و ستم جاری با صلابت تمامتر به میدان این نبرد ملی وارد شوند.

زندانی سیاسی ارژنگ داوودی با ۶۴سال سن هم‌اکنون در زندان مرکزی زاهدان محروم از امکانات در وضعیت نامناسبی محبوس است. این زندانی سیاسی تا کنون شانزده بار از زندانی به زندان دیگر جابه‌جا شده است. زندانهایی که فاقد هر نوع امکانات بهداشتی و درمانی بوده و مینیمم بهداشت در آنها وجود ندارد. وی هم‌اکنون در زندان زاهدان با وضعیت نابسامان بهداشتی و فقدان امکانات پزشکی با مشکلات فراوانی روبه‌‌روست. 

ارژنگ داوودی بیماری قند خون داشته و به‌طور مستمر با تغییر ناپایدار فشار و قند خون مواجه بوده است. نگهداری این زندانی سیاسی در زندان مرکزی زاهدان با این شرایط تهدید جدی برای سلامت وی به همراه دارد. [۴]

حمایتهای داخلی و خارجی

جستارهای وابسته ==

منابع