کاربر:Abbas/صفحه تمرین3
ویکتور خارا ویکتور لیدیو خارا مارتینز | |
---|---|
زادروز | ۲۸سپتامبر ۱۹۳۲ حاشیه شهر سانتیاگو |
درگذشت | ۱۵ سپتامبر ۱۹۷۳ سانتیاگو ـ شیلی |
محل زندگی | سانتیاگو ـ شیلی |
ملیت | شیلیایی |
تابعیت | شیلیایی |
تحصیلات | نامعلوم |
پیشه | شاعرـ ترانه سرا ـ خواننده |
شناختهشده برای | مردم شیلی و جهان |
سبک | مبارزه سیاسی |
تأثیرپذیرفتگان | مردم شیلی ـ هنرمندان آمریکای لاتین |
شهر خانگی | سانتیاگو |
لقب | ویکتور خارا |
مخالفان | آگوستو پینوشه |
ویکتور خارا “ Victor Jara ” به اسپانیایی Víctor Lidio Jara Martínez (زاده ۲۸سپتامبر ۱۹۳۲ جان باخته ۱۵سپتامبر ۱۹۷۳) شاعر، خواننده و ترانه سرای اهل شیلی بود. [۱]
زندگینامه
ویکتور خارا با نام کامل ویکتور لیدیو خارا مارتینزدر سپتامبر ۱۹۳۲ در خانوادهای کارگری و فقیر در حاشیه شهر سانتیاگو به دنیا آمد. نام مادرش آماندا و پدرش مانوئل بود. پدرش کارگرروز مزد بود. ویکتور هنوز سن و سالی نداشت که پدرش آنها را ترک کرد تا برای کار به مزارع برود. پس از رفتن پدر تامین مخارج خانواده بر عهده مادربود. او صبح تا شب کار میکرد و شبها برای دلخوشی فرزندانش گیتار مینواخت و این اولین آشنایی ویکتور خارا با موسیقی بود. در واقع مادرویکتور خارا تأثیر زیادی در گرایش او به سمت موسیقی داشت. مادر ویکتورخارا زمانی که او ۱۵ ساله بود مرد. ویکتور خارا از نوجوانی آواز میخواند ولی نه به طور حرفهای. در ابتدا میخواست حسابداری بخواند بعد تصمیم گرفت کشیش شود ولی آنرا نیز رها کرد و به سراغ تئاتر رفت.
فعالیت هنری ویکتورخارا
ویکتور خارا درسالهای ابتدایی دهه ۱۹۶۰ میلادی به اروپا سفر کرد. دهه ای که هر روز شاهد انقلابی تازه ویا کودتایی دیگربود. ویکتور خارا در همین سفر نوشت: «اصطلاح «موسیقی اعتراض» دیگر نمی تواند کاربردی داشته باشد چون معنا و مفهوم آن از بین رفته است. به نظر من باید از اصطلاح «آواز انقلابی» استفاده کرد... یک هنرمند باید خالقی قابل اعتماد و در شکل پیشرفته، یک انقلابی باشد... فردی که به همان اندازه چریک های مسلح خطرناک است آن هم به دلیل قدرتی که در برقراری ارتباط با مردم دارد.»
ترانه Te Recuerdo Amanda را در سفر اروپا سرود و در آن یاد پدر و مادرش را زنده کرد. در همان زمان شیلی هم شکل های تازه ای از موسیقی را تجربه می کرد. گروه هایی مثل «اینتی - للیمانی» و «کویلاپایون» علاقه شدیدی به استفاده از ساز و آوازهای فراموش شده مردم مناطق روستایی و کارگری شیلی داشتند. ویکتور خارا درسال ۱۹۶۶ اولین آلبوم به نام خودش را منتشر کرد و به گروه کویلا پایون پیوست و تا سال ۱۹۶۹ به عنوان مدیر هنری آن کار خود را ادامه داد. یک سال بعد «چه گوارا»، چریک انقلابی آرژانتینی در بولیوی کشته شد و خارا در یاد بود او اثری منتشر کرد که به دلیل مخالفت کمپانی ضبط آن، امکان اشاره مستقیم به نام این مبارز وجود نداشت.
سال ۱۹۶۹ ویکتور خارا در واکنش به شلیک به خانوادههایی که در«پورتو مونت» خانه ساخته بودند و طی آن هفت نفر از جمله یک کودک ۹ ماهه کشته شد، ترانه «پرسشهایی درباره پورتو مونت» سرود که در آن «پرس سوخبیس» وزیر کشور وقت که دستور شلیک داده بود را به عنوان یک جنایتکار معرفی میکرد. این ترانه به سرعت در میان جامعه گل کرد. همین ترانه بود که موجب حمله گروههای تندرو راستگرا به ویکتور خارا در خیابان شد و مورد نفرت احزاب راست قرار گرفت و از طرف دیگر در دل جنبش کارگری شیلی جای پای خود را محکم کرد.
قسمتی از ترانه «پرسشهایی در باره پورتومونت»
«پرسش من این است
هرگز به فکرتان رسیده که این سرزمین مال ماست
مال کسی است که بخش بزرگی از آن را در اختیار دارد
... حصارها را ویران کن
آنها را در هم بکوب»[۲]
فعالیت سیاسی
سال ۱۹۷۰ «سالوادور آلنده» چپ گرا در انتخابات ریاست جمهوری شیلی پیروز شد. خارا در برنامه های انتخاباتی او حضور داشت و بارها برنامه اجرا کرد. ترانه معروف (ما پیروز خواهیم شد) را در همین زمان سرود که به شعار اتحاد چپ گرای شیلی تبدیل شد.
«ما پیروز خواهیم شد
و زنجیرها چاره ای جز گسستن نخواهند داشت
... و ما کنار هم، تاریخ را محقق خواهیم کرد.»
پیروزی آلنده فقط تغییرات اقتصادی به همراه نداشت و رویدادهای فرهنگی بسیاری را نیز به همراه آورد. در آن زمان گروه های تئاتر، موسیقی و شعر در مناطق کارگرنشین تشکیل می شد و گروه های متعدد هنری به مناطق مختلف شیلی سفر می کردند. حرکت هایی مثل «جنبش ترانه نوین» در همین روزها شکل گرفت که خارا هم یکی از سردمداران آن بود.
در آن زمان در شیلی آثار مهم ادبیات جهان روی کاغذهای ارزان و با قیمتی که هر فردی قادر به خرید باشد، عرضه می شد و فروش این آثار با فروش کمیک استریپ در دکه های روزنامه فروشی آمریکا قابل قیاس بود. زیاد پیش می آمد که کارگری در حال خواندن داستان های جک لندن، توماس مان، داستایوفسکی یا مارک تواین در اتوبوس ها دیده شود . نقاش ها روی دیوارهای سانتیاگو نقاشی می کشیدند و ویکتور خارا در بین مردم آواز می خواند، اما همه چیز فقط سه سال طول کشید و سرنوشت همه جنبش های دموکراتیک آمریکای لاتین گریبان شیلی را گرفت؛ «پینوشه» کودتا کرد. تانک ها دانشگاه پلی تکنیک را که دانشجویان در آن برای مقابله با کودتاچیان سنگربندی کرده بودند مانند کارخانه ها بمباران کردند و سالوادور آلنده رئیس جمهور قانونی شیلی هم در کاخ ریاست جمهوری کشته شد.
مدتی قبل از کودتا خارا ترانهای سرود که مانیفست او نام گرفت. «یوان ترنر» همسر انگلیسی خارا می گوید که او از قبل می دانست در کودتا کشته خواهد شد و به همین دلیل مانیفست خود را سرود.
«نه برای خواندن است که می خوانم
و نه برای عرضه صدایم، نه
من آن شعر را با آواز می خوانم
که گیتار پراحساسم می سراید
... چراکه ترانه آن زمانی معنا می یابد
که قلبش نیرومندانه در تپش باشد
و انسانی آن ترانه را بسراید
که سرودخوانان شهادت را پذیرا شود»[۲]
دستگیری ویکتور خارا
در یازده سپتامبر ۱۹۷۳ با همکاری مستقیم دولت آمریکا، آگوستو پینوشه در کودتایی خونین دولت مردمی سالوادور آلنده را سرنگون کرد و هزاران نفر از مردم شیلی را دستگیر کرد. تعداد زیادی از این دستگیرشدگان در استادیوم ملی سانتایگو پایتخت شیلی گرد آورده شده بودند. [۱] ویکتورخارا، ۱۲ سپتامبر ۱۹۷۳، یک روز پس از کودتای ارتش علیه دولت سالوادور آلنده، در دانشگاه فنی در کنار دانشجویان بازداشت و به استادیوم معروف سانتیاگو منتقل شد.[۳] او در این استادیوم به همراه حدود ۵۰۰۰ نفر دیگر نگهداری میشد. جایی که مرکز بازجویی، شکنجه و اعدام هواداران دولت قانونی آلنده بود. شاهدان عینی خبر دادهاند که در همین استادیوم بود که استخوانهای دست و انگشتان ویکتور خارا را شکستند و از او خواستند در حضور سایر بازداشتشدگان آواز بخواند و او ترانه معروف خود به نام «ماپیروز خواهیم شد» را خواند.[۴]
جان باختن ویکتور خارا
روز ۱۵ سپتامبر دوباره خارا را به شکنجه کشیدند و بعد هم ۴۳ گلوله به او شلیک کردند. یک روز بعد جسد خارا و ۵ نفر دیگر از بازداشتشدگان در زمینی اطراف یک گورستان در نزدیکی استادیوم پیدا شد. اجساد را برای شناسایی به پزشکی قانونی منتقل کردند. یکی از کارمندان این اداره چهره خارا را شناخت و با خبردادن به همسر او مانع از آن شد که خارا را در گورهای دستهجمعی دفن کنند. جسد خارا که ۵۶ شکستگی و ضرب و جرح در آن تشخیص داده شده بود، به صورت ناشناس در گوشهای از گورستان سانتیاگو به خاک سپرده شد.
سال ۲۰۰۹ جسد خارا در مراسمی رسمی از گور محقرش در گورستان سانتیاگو به مقبرهای آبرومند و درخور او منتقل شد. در این مراسم، خانم میشل باشله، رئیس جمهور وقت شیلی که پدرش از افسران وفادار به آلنده بود و قربانی کودتا شد، همراه با ۱۲ هزار نفر دیگر حضور داشت.
در زمان دیکتاتوری ۱۸ ساله پینوشه (۱۹۷۳ تا ۱۹۹۰) حدود ۴۰ هزار نفر به صورت غیرقانونی دستگیر و به طور منظم مورد شکنجه قرار گرفتند. بیش از سه هزار نفر از مخالفان رژیم زیر شکنجه کشته شدند.
ویکتور خارا در روزهای بازداشت در استایوم سانتیاگو ترانهی «استادیوم» را سرود که مدتی بعد به طور مخفیانه توسط یکی از آنهایی که از استادیوم شیلی جان سالم به در برده بود، به دست همسرش رسید. او در این ترانه میگوید:
«پنج هزار تن اینجاییم
در این بخش کوچک شهر
چه دشوار است سرودی سر کردن
آن گاه که وحشت را آواز میخوانیم
وحشت آن که من زندهام
وحشت آن که میمیرم من
خود را در انبوه این همه دیدن
در میان این لحظههای بیشمار ابدیّت
که در آن سکوت و فریاد هست
لحظه پایان آوازم رقم میخورد.»[۳]
ترانههای خارا در ایران
نام ویکتور خارا در ایران، بیشتر در سال ۱۳۵۸ و در کتاب جمعه که احمد شاملو مسئولیت و سردبیری آن را به عهده داشت مطرح شد. در ماههای پایانی همین سال «سازمان انتشاراتی و فرهنگی ابتکار» کاست اولین مجموعه از ترانههای ویکتور خارا را به ترجمه و دکلمه احمد شاملو منتشر کرد. این سازمان انتشاراتی تحت مسئولیت و مدیریت «ابراهیم زالزاده» اداره میشد و سال ۱۳۶۰ دومین و سومین مجموعه سرودهای ویکتور خارا را با ترجمه احمد شاملو و محمد زرینبال و با دکلمه محمد مقدم منتشر کرد. زالزاده اسفند سال ۱۳۷۵ در تهران درجریان قتلهای زنجیرهای ناپدید شد و یک ماه بعد جسدش را که ضربات چاقو بر آن دیده میشد، در اطراف شهر پیدا کردند.[۳]
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ویکتور خارا ـ دنیای موسیقی
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ویکتور خارا، خواننده انقلابی شیلی ـ چنگیز محمود زاده ـ انجمن ادبی استاد هارون شفیقی عنبران
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ پرونده قتل ویکتور خارا؛ محکومیت قطعی متهمان پس از ۵۰ سال ـ رادیو فردا
- ↑ محکومیت قاتلان ویکتور خارا ۴۵ سال پس از مرگ خواننده نامدار ـ دویچه وله فارسی