کاربر:Khosro/صفحه تمرین راجنیش چاندرا موهان جین

از ایران پدیا
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۵۰ توسط Khosro (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
اُشو
اشو؛2.JPG
نام اصلی راجنیش چاندرا موهان جین، مشهور به اُشو
زمینهٔ کاری عارف، فیلسوف
زادروز ۱۱ دسامبر ۱۳۳۱
روستای کوچوادا در ایالت مادیا پرادش، هندوستان
مرگ ۱۹ ژانویه ۱۹۹۰
پونا-هندوستان
ملیت هندی
محل زندگی هندوستان-آمریکا
جایگاه خاکسپاری هندوستان
نام(های)
دیگر
آچاریا راجنیش، باگوان شری راجنیش
بنیانگذار نهضت نئوسانیاس (neo-Sannyas)
پیشه تدریس علوم معنونی
کتاب‌ها بیش از ۶۰۰ جلد کتاب برگرفته از سخنرانی‌های او
مدرک تحصیلی استاد فلسفه
دانشگاه جبلپور، هندوستان
دلیل سرشناسی ارائه عرفان نو
اثرگذاشته بر عرفا و بسیاری از مردمان شرق و غرب

راجنیش چاندرا موهان جین، با نام‌های دیگری مانند «آچاریا راجنیش و باگوان شری راجنیش» مشهور به اُشو «Osho» (زاده ۱۱ دسامبر ۱۳۳۱، روستای کوچوادا در ایالت مادیا پرادش، هندوستان - درگذشته ۱۹ ژانویه ۱۹۹۰، پونا، هندوستان) فیلسوف و عارف شهیر معاصر هند است. اشو در سن بیست و یک سالگی و در ۲۱ مارس ۱۹۵۲ برابر با اول نوروز ۱۳۳۱، به اشراق و به والاترین اوج معرفت انسانی رسید. او تحصیلات دانشگاهی خود را در دانشگاه ساگر «Sagar» ادامه داد و در سال ۱۹۵۶، با رتبه‌ی اول در رشته‌ی فلسفه فارغ التحصیل شد. او هم‌چنین برنده‌ی مسابقه‌ی مناظره‌ی سراسری هند شد و مدال طلایی را در رشته‌ی تحصیلی خود کسب کرد. اشو در سال ۱۹۵۷، به تدریس در کالج «سانسکریت ریپور» مشغول شد. یک سال بعد او در دانشگاه «جبلپور» به مقام استادی فلسفه رسید. او پس از یک سال این شغل را ترک کرد تا خودش را تماماً وقف آموزش مراقبه به انسان امروزی کند. در سال‌های ۱۹۶۰ او به مسافرت سراسری و بی‌وقفه در هندوستان پرداخت و به «آچاریا راجنیش (آموزگار)» معروف شد و هرکجا که رفت خشم و قهر نظام حاکم را برانگیخت. اشو در سخنرانی‌های جنجال برانگیزش نفاق صاحبان منافع در جامعه را آشکار می‌کرد و بی‌پرده می‌گفت که آنان مانع دستیابی انسان به ابتدایی‌ترین حق خودش یعنی حق خودبودن هستند. او در حضور جمعیت‌های ۱۰ هزار نفری سخن می‌گفت و با سخنانش قلب میلیون‌ها انسان را لمس می‌کرد.[۱] اشو در سال ۱۹۸۱، جهت معالجه به آمریکا رفت و در آن‌جا پنج سالی اقامت گزید. پیروان بی‌شمار و سرسپردگان طریقتش که به‌عنوان سانیاسین شهره‌اند، در مدت چهار ماه اراضی کوهپایه‌های ایالت اورگون در آمریکا را خریداری و شهری بنا نهادند که به «راجنیش پورام» مشهور گردید و موی دماغ دولت و سیاستمداران آمریکایی شد؛ بنابراین در۱۹۸۶، به بهانه‌هایی واهی به این شهرک از زمین و هوا حمله‌ور شده و اشو را از آمریکا اخراج و در زمان بازداشت به مسمومیت وی اقدام کردند که بر اثر همان مسمومیت، در ۱۹ ژانویه ۱۹۹۰ کالبد خاکی خود را ترک کرد و درگذشت. سخنرانی‌های اشو که ضبط و به کتاب تبدیل می‌شدند شامل صدها کتاب هستند و توسط صدها هزار نفر خوانده و جذب شده‌اند. در اواخر دهه‌ی هفتاد، معبد باگوان اشو در پونا برای سالکین حقیقت به یک مکه تبدیل شده بود.[۲]

دوران کودکی

نوجوانی اشو
نوجوانی اشو

باگوان شری راجنیش مشهور به اشو، فیلسوف و عارف نامدار معاصر هند در ۱۱ دسامبر ۱۹۳۱ در هند زاده شد. او فرزند ارشد یک تاجر افتاده و فروتن بود که به مذهب جین تعلق داشت. هفت سال اول زندگی را با پدربزرگ و مادربزرگ مادری‌اش به سر برد که به او آزادی مطلق داده بودند که هرکاری دوست داشت انجام دهد و کاملاً از کاوش‌های او برای دستیابی به حقایق زندگی حمایت می‌کردند.

اشو در سال ۱۹۳۸، پس از مرگ پدربزرگش رفت تا با والدینش در شهر گاداوارا که ۲۰ هزار سکنه داشت زندگی کند. مادربزرگش همراهش رفت تا با او زندگی کند و تا سال ۱۹۷۰ که از دنیا رفت، سخاوتمندترین دوست او باقی ماند. او خودش را مرید این نوه‌اش اعلام کرده بود.

اشو نخستین تجربه‌ی ساتوری (satori=اشراق لحظه‌ای) خودش را در سن چهارده سالگی داشت. در طول سالیان، آزمایشات او با مراقبه عمق گرفت. شدت کاوش‌های روحانی او بر سلامت جسمانیاش تأثیر گذاشته بود و والدین و دوستانش می‌ترسیدند که او زیاد عمر نکند.

اشراق و سال‌های دانشگاه

جوانی‌های اشو
جوانی‌های اشو

اشو در بیست و یک سالگی و در ۲۱ مارس ۱۹۵۲ برابر با اول نوروز ۱۳۳۱، به اشراق و به والاترین اوج معرفت انسانی رسید. او می‌گوید که در این‌جا زندگینامه‌ی بیرونی‌اش به پایان رسید و از آن پس در یک موقعیت بی‌نفسی در یگانگی با قوانین درونی حیات، به زندگی ادامه داده است. اشو تحصیلات دانشگاهی خود را در دانشگاه ساگر (Sagar) ادامه داد و در سال ۱۹۵۶، با رتبه‌ی اول در رشته‌ی فلسفه فارغ‌التحصیل شد. او برنده‌ی مسابقه‌ی مناظره‌ی سراسری هند شد و مدال طلایی را در رشته‌ی تحصیلی خود کسب کرد.

اشو در سال ۱۹۵۷، به تدریس در کالج «سانسکریت ریپور» مشغول شد. یک سال بعد او در دانشگاه «جبلپور» به مقام استادی فلسفه رسید؛ و پس از یک سال این شغل را ترک کرد تا خودش را تماماً وقف آموزش مراقبه به انسان امروزی کند. در سال‌های ۱۹۶۰ او به مسافرت سراسری و بی‌وقفه در هندوستان پرداخت و به «آچاریا راجنیش (آموزگار)» معروف شد و هرکجا که رفت خشم و قهر نظام حاکم را برانگیخت.

اشو در سخنرانی‌های جنجال برانگیزش نفاق صاحبان منافع در جامعه را آشکار می‌کرد و بی‌پرده می‌گفت که آنان مانع دستیابی انسان به ابتدایی‌ترین حق خودش یعنی حق خودبودن هستند. او در حضور جمعیت‌های ۱۰ هزار نفری سخن می‌گفت و با سخنانش قلب میلیون‌ها انسان را لمس می‌کرد.

سالهای بمبئی

اشو
اشو

اشو در سال ۱۹۶۸، در بمبئی مستقر و به کار تدریس مشغول شد. او به‌طور منظم اردوگاه‌های مراقبه را در مناطق کوهپایه‌ای اداره می‌کرد و در آن‌ها روش انقلابی مراقبه‌ی پویا (dynamic meditation) را معرفی کرد که با تخلیه‌ی ذهن و بدن، سبب توقف ذهن می‌شود. اشو از ۱۹۷۰ به بعد شروع به مُشَرَف کردن سالکین به نهضت نئوسانیاس (neo-Sannyas) کرد. (طریقت تعهد به اکتشاف خویشتن و مراقبه کردن) که از طریق عشق و هدایت شخصی او شکل می‌گرفت. در اینجا او «باگوان» وجود متبرک خوانده می‌شد.

در سال ۱۹۷۰، نخستین جویندگان حقیقت از غرب وارد شدند که در میان آنان بسیاری از افراد حرفه‌ای وجود داشتند. شهرت باگوان اشو شروع به انتشار در اروپا، آمریکا، استرالیا و ژاپن کرد. اردوگاه‌های ماهانه برای مراقبه به کار ادامه می‌دادند و در ۱۹۷۴، مکانی جدید در پونا یافته شد که آموزش‌های او می‌توانست در آن گسترش پیدا کند.

سال‌های پونا

اشو در حال درمان؛ پونا-هندوستان
اشو در حال روان‌درمانی؛ پونا-هندوستان

در سال ۱۹۷۴، درست در بیست و یکمین سالگرد اشراق اشو، معبد جدید در پونا افتتاح گردید و شعاع نفوذ اشو جهانی شد. درهمین زمان، سلامت او به‌طور جدی اُفت پیدا کرد. او بیشتر و بیشتر به خلوت اتاق خود روی می‌آورد و روزانه فقط دو بار بیرون می‌آمد برای سخنرانی‌های بامدادی، و برای مراسم تشرف و توصیه به مریدان در عصر

سخنرانی اشو در معبد پونا
سخنرانی اشو در معبد پونا

گروه‌های درمانی که ترکیبی بودند از بینش‌های شرقی و روان‌درمانی غربی تأسیس شدند. ظرف دوسال معبد پونا به عنوان «بهترین مرکز رشد و درمان در دنیا» شناخته شد. سخنرانی‌های اشو شامل تمام سنت‌های مذهبی دنیا بود. در همین زمان، دانشوری وسیع او در علوم و تفکر غربی، و روشنی کلام و عمق مباحث و استدلال‌های او، آن فاصله‌ی باستانی میان شرق و غرب را نزد شنوندگان او از بین می‌برد. سخنرانی‌های اشو که ضبط و به کتاب تبدیل می‌شدند شامل صدها کتاب هستند و توسط صدها هزار نفر خوانده و جذب شده‌اند. در اواخر دهه‌ی هفتاد، معبد باگوان اشو در پونا برای سالکین حقیقت به یک مکه تبدیل شده بود. نخست وزیر هندوستان، مورارجی دسای (Morarji Desai) که یک زاهد هندو بود، هرگونه مانعی را ایجاد کرد تا پیروان او نتوانند معبد باگوان را به نقطه‌ای دورافتاده در هند منتقل کنند تا در آن‌جا بتوانند آموزش‌های باگوان را در محیطی خودکفا پیاده کرده و در عشق و مراقبه و خلاقیت و خنده زندگی کنند.

سوءقصد به‌جان اشو

در سال ۱۹۸۰، در یکی از سخنرانی‌های اشو، عضو یکی از فرقه‌های سنتی هندو به جان او سوء قصد کرد. هنگامی که مذاهب رسمی و کلیساها در شرق و غرب با او مخالفت می‌کردند، او در این زمان حدود ۲۵۰ هزار مرید در سراسر دنیا داشت.

مرحله‌ای تازه-راجنیش پورام-ایالات متحده آمریکا

اشو در آمریکا
اشو در آمریکا
شهر راجنیش پورام در ایالات اورگان آمریکا
شهر راجنیش پورام در ایالات اورگان آمریکا

در اول ماه می ۱۹۸۱، باگوان از سخن گفتن دست کشید و وارد یک دوره «ارتباط ساکت دل-به‌دل» با مریدانش شد. بدنش از یک کمر درد مزمن در رنج بود و به استراحت پرداخته بود. او توسط پزشکان و مراقبینش برای درمان و احتمال یک عمل جراحی فوری به ایالات متحده آمریکا برده شد. مریدان آمریکایی او زمینی به مساحت ۶۴ هزار هکتار را در صحرای مرکزی ایالت اورگان خریداری کردند. آنان از باگوان دعوت کردند به آن‌جا برود که در آن‌جا به سرعت بهبود پیدا کرد. در آن‌جا یک جمع کشاورزی نمونه با سرعتی باورنکردنی و نتایج موفق به راه افتاد و آن زمین‌های بی‌جان و کویری، با تلاش شبانه‌روزی تبدیل شد که می‌توانست ۵ هزار نفر را تغذیه کند. در جشن‌های سالانه که برای دوستداران باگوان از سراسر دنیا تدارک داده می‌شد، بیش از ۲۰ هزار نفر در این شهر تازه تأسیس «راجنیش پورام» تغذیه و اسکان داده می‌شدند. به موازات رشد سریع این جمع در اورگان، جمع‌های بزرگ دیگری در تمام شهرهای عمده‌ی کشورهای غربی و ژاپن ایجاد می‌شد که توسط درآمد کسب و کارهای مستقل خودِ مریدان اداره می‌شدند. در این زمان، اشو به عنوان یک رهبر دینی، برای اقامت دائم در آمریکا تقاضا داد، اما درخواست او توسط دولت آمریکا رد شد. یکی از دلایل رد تقاضای او پیمان سکوتی بود که در آن زمان مراعات می‌کرد. هم‌زمان، این شهر جدید در آمریکا مورد حملات روزافزون قانونی توسط حکومت ایالتی اورگان و اکثریت شهروندان مسیحی آن‌جا قرار داشت. قانون استفاده از زمین اورگان که برای حفظ محیط زیست وضع شده بود، اسلحه‌ای بود برای مبارزه با این شهر جدید، که تلاش عظیمی کرده بود تا آن صحرای خشک و لم‌یزرع را به سرزمینی سبز و حاصل‌خیز تبدیل کند. در واقع آن شهر در دنیا به‌عنوان یک شهرنمونه‌ی زیست‌محیطی شناخته شده بود. در اکتبر ۱۹۸۴، اشو شروع کرد به سخن گفتن برای گروه کوچکی از دوستانش در محل اقامت خود و در جولای ۱۹۸۵ نیز او شروع کرد به سخنرانی برای هزاران سالک

دستگیری و محاکمه

بازداشت اشو توسط دولت آمریکا
بازداشت اشو توسط دولت آمریکا
انتقال اشو به اورگان برای محاکمه
انتقال اشو به ایالت اورگان برای محاکمه

در ۱۴سپتامبر ۱۹۸۵، منشی خصوصی باگوان همراه با چند تن از اعضای تیم مدیران آن شهر ناگهان رفتند و روندی از اعمال غیرقانونی که توسط آنان انجام شده بود آشکار شد. باگوان از مقامات آمریکایی دعوت کرد به آن شهر بروند و تحقیقات کاملی را انجام دهند. مقامات از این فرصت استفاده کردند و به مبارزه با آن جمع شتاب بیشتری دادند. در ۲۹ اکتبر اشو بدون حکم بازداشت در شهر شارلوت در ایالت کارولینای شمالی بازداشت شد. در زمان تفهیم اتهام دست و پای او را به زنجیر کشیدند. در سفر به اورگان که باید در آن‌جا در دادگاه حاضر می‌شد، معمولاً پنج ساعت پرواز بود، اما هشت ساعت به طول انجامید. در چند روز اول بازداشت، هیچ‌گونه اثر و ردپایی از جرمی علیه او وجود نداشت. بعدها او آشکار کرد که در زندان ایالتی اوکلاهما او را تحت نام دیوید واشینگتن ثبت نام کرده بودند و در یک سلول همراه با فرد زندانی دیگری که مبتلاً به تبخال مُسری بود نگه داشته بودند؛ مرضی که در صورت سرایت می‌توانست به مرگ باگوان منجر شود. پس از دوازده روز مجازات زندان و زنجیر و درست یک ساعت پیش از این‌که آزاد شود، بُمبی را در زندان پورتلند در اورگان یافتند. تمام ساکنین آن مکان بجز اشو از آن‌جا تخلیه شده بودند و او را برای یک ساعت دیگر در آن‌جا نگه داشتند. در نیمه‌ی ماه نوامبر وکیل‌هایش مصرانه از او خواستند تا به دو مورد از ۳۴ مورد خلافی که او را به نقض

قوانین مهاجرت متهم کرده بودند، اعتراف کند تا بتواند جان خودش را از نظام قضایی آمریکا خلاص کند. باگوان تسلیم شد و وارد «دادخواست آلفرد» شد؛ دادخواستی که مخصوص نظام قضایی آمریکاست و او می‌توانست درگیرشدن با جرم را بپذیرد، ولی درعین حال بی‌گناهی خود را نیز حفظ نماید. اشو را ۴۰۰هزار دلار جریمه و دستور اخراجش از آمریکا را صادر کردند؛ با این شرط که تا پنج سال دیگر حق ورود به آمریکا را نخواهد داشت. او در همان روز توسط جت شخصی به هندوستان بازگشت و در کوه‌های هیمالیا به استراحت پرداخت. یک هفته بعد جمع اُورگان تصمیم به پراکنده شدن گرفت. قاضی آمریکایی چارلز ترنر، در یک کنفرانس مطبوعاتی در پاسخ به این سؤال که “چرا اتهاماتی که علیه منشی اشو وارد شده بود علیه خود اشو اعلام نشد؟ ”، به سه نکته‌ی اساسی اشاره کرد که گویای سیاست آمریکا علیه جمع باگوان بود. ترنر گفت که اولویت نخست دولت نابودکردن آن جمع بود و مقامات آمریکایی می‌دانستند که برداشتن باگوان این امر را محقق می‌کند. دوم اینکه آنان مایل نبودند از اشو یک شهید بسازند. سوم اینکه هیچ سند و مدرکی علیه او درارتکاب هیچ‌گونه جرمی موجود نبوده است.

تور دور دنیا، مطالعه‌ای در باب حقوق بشر

اشو در یونان
اشو در یونان

در دسامبر ۱۹۸۵، به منشی جدید باگوان، هم‌نشین و پزشک او دستور داده شد تا از هندوستان خارج شوند و روادیدهایشان باطل شد. باگوان راهی کاتماندو در نپال شد و سخنرانی‌های روزانه‌اش را ادامه داد.

در فوریه ۱۹۸۶، باگوان با یک روادید سی روزه به یونان رفت و در ویلای یک تهیه‌کننده فیلم اقامت کرد و روزی دو بار سخنرانی داشت. مریدان برای شنیدن او هجوم آورده بودند. کشیش اعظم ارتودکس دولت یونان را تهدید کرد که اگر اشو از کشور خارج نشود خونریزی به راه خواهد افتاد.

در پنجم مارس ۱۹۸۶، پلیس یونان با زور وارد محل اقامت باگوان شد و او را بدون حکم قانونی بازداشت کرد و با زور به آتن فرستاد تا اخراج شود. ۲۵هزار دلار هزینه شد تا از سوارکردن او به یک کشتی و راهی کردنش به هند جلوگیری شود.

اشو
اشو

در ششم مارس ۱۹۸۶، باگوان با هواپیمای شخصی به سوئیس پرواز کرد و در وقت ورود ویزای هفت روزه‌اش توسط مأمورین مسلح باطل شد. او را به سبب بزه‌کاری در قوانین مهاجرت آمریکا «یک شخصیت غیرقابل‌ اعتماد» اعلام کرده بودند و از او خواستند تا از آن‌جا برود. اشو به سوئد رفت که با همان برخورد روبه‌رو شد و توسط مأمورین مسلح محاصره شده بود. به اشو گفتند که او «خطری برای امنیت ملی» است و دستور دادند تا بی‌درنگ خاک سوئد را ترک کند و او به انگلستان رفت. خلبان‌های او اینک می‌بایست قانوناً هشت ساعت استراحت کنند. باگوان مایل بود که در سالن توریستی درجه یک فرودگاه استراحت کند، اما به او اجازه ندادند و حتی اجازه ندادند که آن شب را در یک هتل استراحت کند. درعوض او و همراهانش را در یک سلول کوچک و کثیف همراه با انبوهی از پناهندگان دیگر محبوس کردند.

باگوان شری راجینش
باگوان شری راجینش

در هفتم مارس ۱۸۶۶، باگوان و گروه او به ایرلند پرواز کردند که به آنان روادید توریستی داده بود و به هتلی در نزدیکی لایمریک رفتند. صبح روز بعد پلیس وارد شد و به آنان دستور داد که باید بی‌درنگ آن‌جا را ترک کنند. این ممکن نبود زیرا تا این زمان، کانادا به هواپیمای باگوان اجازه‌ی سوختگیری در گاندر نداده بود تا بتوانند به پرواز خود به آنتیگوا در جزایر قناری ادامه دهند. این ممانعت غیرعادی برای سوختگیری درحالی انجام می‌شد که اشو تعهدنامه رسمی با ضمانت شرکت لویدز لندن داده بود که پا از هواپیما بیرون نگذارد! به این شرط که هیچ‌گونه سروصدای عمومی برپا نکنند تا سبب شرمندگی مقامات ایرلندی شود. باگوان اجازه یافت تا یافتن راه حل‌های دیگر در آن‌جا اقامت کند. در زمان انتظار، آنتیگوا اجازه‌ی خودش را برای ورود به آن‌جا پس گرفت. هلند نیز درخواست باگوان را رد کرد. دولت آلمان پیشاپیش یک حکم بازدارنده صادر کرده بود که به اشو اجازه‌ی ورود به آلمان داده نشود. در ایتالیا درخواست ویزای توریستی او معطل باقی ماند و پس از ۱۵ ماه، هم‌چنان معطل ماند.

در نهم مارس ۱۹۸۶، در آخرین لحظات اروگوئه با دعوتی پیش‌آمد و باگوان و مریدان و دوستانش از طریق داکار در سنگال به مونته ویدیو رفتند. اروگوئه حتی امکان دادن اقامت دائم به او را بازگذاشته بود. با این وجود در اروگوئه بود که از سوی منابع رسمی پیمان ناتو، دریافتند که چرا او نتوانسته بود وارد هیچ کشوری بشود. درست پیش از ورود آنان به هر کشور، تلکس‌هایی با عنوان «اطلاعات سِری سیاسی» به پلیس آن کشورها صادر می‌شد و شایعات پلیس بین‌الملل مبنی بر «قاچاق مواد مخدر و روسپیگری» را تکرار می‌کرد. اروگوئه نیز به زودی تحت همین فشارها قرار گرفت.

جمعاً ۲۱ کشور از پذیرش اشو خودداری کردند
جمعاً ۲۱ کشور از پذیرش اشو خودداری کردند

در چهاردم می ۱۹۸۶، دولت اروگوئه خودش را آماده می‌کرد تا در یک کنفرانس مطبوعاتی اعلام کند که به باگوان اجازه‌ی اقامت دائمی اعطا کرده است. همان شب، سانگوینتی رئیس‌جمهور اروگوئه، تلفنی از واشینگتن دریافت کرد که اگر اشو در اروگوئه بماند، وام جاری آمریکا به مبلغ شش میلیارد دلار پس گرفته خواهد شد و از این پس هم هیچ وام دیگری به آن کشور داده نخواهد شد. باگوان می‌باید تا ۱۸ ژوئن آن‌جا را ترک کند. روز بعد سانگوینتی و رونالد ریگان رئیس‌جمهور وقت آمریکا، از واشینگتن اعلام کردند که آمریکا یک وام جدید به مبلغ ۱۵۰ میلیون دلار به اروگوئه پرداخت کرده است.

در نوزدهم ژوئن ۱۹۸۶، جامائیکا یک روادید ده روزه به باگوان داد. دقایقی پس از اینکه باگوان وارد آن سرزمین شد، یک هواپیمای نیروی دریایی آمریکا در کنار هواپیمای باگوان برزمین نشست و دو مأمور شخصی از آن پیاده شدند. صبح روز بعد ویزای باگوان و گروه همراهش باطل شده بود. اشو از طریق مادرید به لیسبون پرواز کرد و برای مدتی شناسایی نشد. چند هفته بعد پلیس محل اقامت او را محاصره کرد. روز بعد باگوان تصمیم گرفت به هندوستان بازگردد.[۱]

در مجموع ۲۱ کشور یا او را اخراج کردند و یا اجازه‌ی ورود به او ندادند.

بازگشت به وطن

ورودی معبد پونا
ورودی معبد پونا

در ۲۹ ژوئن ۱۹۸۶، باگوان وارد بمبئی در هندوستان شد و برای شش ماه میهمان یک دوست هندی بود. در خلوت خانه‌ی میزبان، او به سخنرانی‌های روزانه‌ی خود ادامه داد.

در روز چهارم ۱۹۸۶، اشو وارد خانه‌اش در معبد پونا شد، جایی که بیشتر دهه‌ی هفتاد را در آن‌جا زندگی کرده بود. بلافاصله پس از ورود باگوان رئیس پلیس پونا به او دستور داد که از آن‌جا خارج شود، به این دلیل که وی «شخصی جنجالی» است و ممکن است آرامش شهر را برهم بزند. این دستور همان روز از سوی دادگاه عالی بمبئی ملغاء شد. همان هندوی متعصب که در یکی از سخنرانی‌ها به سوی باگوان کاردی پرتاب کرده بود، شروع کرد به تهدیدهای خشونت‌آمیز که اگر باگوان از پونا خارج نشود، او به همراه ۲۰۰ نفرکماندو که هنرهای رزمی می‌دانند با زور وارد معبد خواهد شد.[۱]

درگذشت

پیکر اشو
پیکر اشو

دولت آمریکا که اشو را در زمان بازداشت مسموم کرده بود، سرانجام بر اثر همان مسمومیت، در ۱۹ ژانویه ۱۹۹۰ کالبد خاکی خود را ترک کرد و درگذشت.[۲]

اشو وصیت کرده بود که در روز خاکسپاری اش همه رقص و پایکوبی کنند و با شادی و رقص او را به خاک بسپارند.

ورچیدن معبد پونا

در ۲۱ می ۱۹۸۶ (در زمان این نگارش)، برخلاف تلاش‌های دولت‌های «دنیای آزاد» برای منزوی کردن باگوان در یک تبعید داخلی مجازی، هزاران نفر به پونا سفر کردند تا بار دیگر با مرشد خود باشند. پس از پایان بازدید اشو از این سیاره در ۱۹ ژانویه ۱۹۹۰، مریدان «منطقدان» و نزدیک به او که ورودشان به قصد از هم‌پاشاندن تشکیلات مریدانش را پیشبینی کرده بود، سر رسیدند.

اشو خودش در لحظات پایان زندگی گفته بود:

مزار اشو
مزار اشو

«دیر یا زود منطق‌دان‌ها وارد خواهند شد. باید که بیایند. همین حالا هم در راه هستند. آنان همه چیز را نظام خواهند داد، همه چیز را نابود خواهند کرد، و آن فرصت از کف خواهد رفت. آن‌وقت خواهد مُرد. هم اینک زنده است…»

پس از مرگ اشو، به تدریج و گام به گام ترتیبی دادند که فضای معبد پونا از یک مکان مقدس و روحانی تبدیل به «تفریح‌گاهی» برای توانمندان شود. سایر مریدانش نیز هریک به تنهایی و یا با همکاری یکدیگر در بیشتر شهرهای هند و سایر کشورها «مرکز اشو» به راه انداختند و با بهره‌گیری از روش‌های مراقبه و کتاب‌های او این «چراغ» را به نوعی روشن نگه داشته‌اند. تا چند سال پیش، بیش از ۲۰۰ مرکز اشو در هندوستان و بسیاری از کشورهای دیگر مشغول به‌کار بوده است.

متأسفانه در ایران نیز (که اغلب کتاب‌ها اشو ممنوع است)، به‌سبب وجود نفس‌های خودبزرگ‌بین، و توهمِ «مرشد شدن» از سوی کسانی که حتی مرید هم نشده‌اند، و هم‌چنین شرایط بسته و محدود اجتماعی، فرد یا افرادی که فقط تا نوک انگشتان پا وارد این اقیانوس شده‌اند، مدعی «نمایندگی انحصاری» مرشد بوده‌اند و با تدریس مراقبه‌هایی نمایشی سبب خنده و تفریح برای سالکان قدیمی اشو شده‌اند و چه بسا سبب ناکامی در پیشرفت در راه سلوک برای خودشان…»[۱]

       در مَسلَخ عشق جز نکو را نکُشند       روبَه‌صفتانِ زشت‌خُو را نکُشند

آثار اشو

کتاب روح عصیانگر
کتاب روح عصیانگر

از اشو قریب ۶۰۰ عنوان کتاب، ۷۰۰۰ ساعت نوار کاست و ۱۷۰۰ سخنرانی ویدئویی باقی مانده است که منبع سرشار عرفان توحیدی اوست. آثار اشو به اکثر زبان‌های زنده‌ی معاصر ترجمه و پیروانش در اقصی نقاط جهان امروز گسترده‌اند. اشو خودش هیچ کتابی ننوشته و تمامی کتاب‌های او ترجمه‌ی مجموعه‌ی سخنرانی‌هایش است که تماماً بداهه و خود انگیخته بوده است.[۲]

برخی از سخنرانی‌های اشو که به کتاب تبدیل شده است، عبارت است از:

  • روح عصیانگر
  • از دروغ تا حقیقت (۳جلد)
  • الماس‌های آگاهی
  • انتقال چراغ
  • اولین و آخرین رهایی
  • آینده طلایی
  • اینک برکه‌ای کهن
  • خرد (۳جلد)
  • خودآگاهی
  • راز رازها (۳جلد)
  • زرتشت الهه‌ای که می‌تواند برقصد (۲جلد)
  • مافیای روح
  • هنر مردن
  • راز بزرگ
  • شورشی
  • طریق عشق
  • این نیز بگذرد
  • راه کمال
  • بازگشت به منبع
  • اسرار علم مراقبه (۸جلد)
  • یوگا ابتدا تا انتها (۱۰جلد)
  • سفر درونی
  • اصل اول
  • با اقیانوس یکی شدن
  • هفت گام تا سامدی
  • بلوغ
  • و اینک و اینجا

منابع

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ محسن خاتمی، مترجم و برگردان سخنیرانی‌های اشو به کتاب
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ کتاب اینک برکه‌ای کهن