کاربر:Khosro/صفحه تمرین تشکیلات خودگردان فلسطین
تشلیلات خودگردان فلسطین ، (PA) توافقنامهای است که بین سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) و اسرائیل در سال ۱۹۹۳، در اسلو منعقد گردید که به عنوان توافقنامه اسلو نیز معروف است. نخستین رئیس جمهور تشکیلات خودگردان فلسطین یاسر عرفات بود و پس از مرگ او در نوامبر 2004، محمود عباس در ژانویه ۲۰۰۵، با کسب 62 درصد آرا انتخاب شد. تشکیلات خودگردان به عنوان یک هیئت حاکمه موقت در حالی ایجاد شد که فلسطینیها و اسرائیلیها در حال مذاکره برای حل نهایی مناقشه خود بودند که باید این راه حل نهایی تا سال 1999، بر اساس این توافقنامهها به نتیجه میرسید. به دنبال توافق اسلو، چندین گروه اسلامی، بهویژه جنبش حماس توافق صلح را محکوم کردند و این توافق هرگز به نتیجه نرسید و در واقع به خاطر حملات حماس به اسرائیل روند صلح شکست خورد. محمود عباس در سال 2013، پس از رأیگیری مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال 2012، با به رسمیت شناختن فلسطین به عنوان کشور ناظر، فرمان تغییر نام تشکیلات خودگردان را به کشور فلسطین امضا کرد. با وجود این تغییر، هنوز هم بهعنوان تشکیلات خودگردان فلسطین شناخته میشود. در واقع تشکیلات خودگردان قرار بود تا سال ۱۹۹۹، بهعنوان بخشی از راه حل دو دولتی و توافقنامه صلح منطقهای دائمی، یک دولت موقت در مسیر ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی در سرزمینهای اشغالی فلسطین باشد، اما این هرگز اتفاق نیفتاد. تشکیلات خودگردان فلسطین هیچ قدرت و سلطهای بر شهرکنشینان و شهرکها، مرزها، حریم هوایی، آب، و حوزههای مختلف دیگر ندارند. اسرائیل این اختیار را برای خود محفوظ داشته که هر قانون تشکیلات خودگردان را بررسی و وتو کند. از زمان توافق اسلو، ارتش اسرائیل همواره ۵۹ درصد از کرانه باختری و تا زمان خروج از غزه در سال 2005، سی درصد از نوار غزه را کنترل کرده است.
تشکیلات خودگردان فلسطین
توافقنامه اسلو
تشکیلات خودگردان فلسطین یا (PA) که فلسطینیها آن را به نام اقتدار ملی فلسطین میدانند، توافقنامهای است که بین سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) و اسرائیل در سال ۱۹۹۳، در اسلو منعقد گردید که به عنوان توافقنامه اسلو نیز معروف است.
تشکیلات خودگردان به عنوان یک هیئت حاکمه موقت در حالی ایجاد شد که فلسطینیها و اسرائیلیها در حال مذاکره برای حل نهایی مناقشه خود بودند که باید این راه حل نهایی تا سال 1999، بر اساس این توافقنامهها به نتیجه میرسید. با این حال، اسرائیل با تشکیلات خودگردان به گونهای برخورد کرده و میکند که انگار از یک مأموریت قانونی مستمر برخوردار است. محمود عباس در سال 2013، پس از رأیگیری مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال 2012، با به رسمیت شناختن فلسطین به عنوان کشور ناظر، فرمان تغییر نام تشکیلات خودگردان را به کشور فلسطین امضا کرد. با وجود این تغییر، هنوز هم بهعنوان تشکیلات خودگردان فلسطین شناخته میشود.[۱]
به دنبال توافق اسلو، چندین گروه اسلامی، بهویژه جنبش حماس توافق صلح را محکوم کردند و این توافق هرگز به نتیجه نرسید و در واقع به خاطر حملات حماس به اسرائیل روند صلح شکست خورد.[۲]
در واقع تشکیلات خودگردان قرار بود تا سال ۱۹۹۹، بهعنوان بخشی از راه حل دو دولتی و توافقنامه صلح منطقهای دائمی، یک دولت موقت در مسیر ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی در سرزمینهای اشغالی فلسطین (کرانه باختری، قدس شرقی و غزه) باشد. اما این هرگز اتفاق نیفتاد زیرا اسرائیل از پایان دادن به حکومت نظامی خود بر فلسطینیها امتناع ورزید و با نقض قوانین بینالمللی به گسترش شهرکهای یهودی در سرزمینهای فلسطینی اشغالی ادامه داد.[۳]
ریاست تشکیلات خودگردان
رئیس تشکیلات خودگردان توسط رئیس جمهور رهبری میشود. نخستین رئیس جمهور تشکیلات خودگردان فلسطین یاسر عرفات بود که در سال ۱۹۹۶، هشتاد وهشت درصد آرا را به دست آورد. پس از مرگ عرفات در نوامبر 2004، محمود عباس در ژانویه ۲۰۰۵، با کسب 62 درصد آرا انتخاب شد. فلسطینیان خارج از کرانه باختری و نوار غزه اجازه شرکت در هیچ یک از انتخابات تشکیلات خودگردان را ندارند.[۱]
فرق بین تشکیلات خودگردان و ساف
تشکیلات خودگردان تنها نماینده فلسطینیان در سرزمینهای اشغالی است و سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف)، نماینده فلسطینیها در همه جا است، اکثریت اعضاء ساف در تبعید خارج از فلسطین و اسرائیل زندگی میکنند و اسرائیل از بازگشت آنها به دلیل یهودی نبودن جلوگیری میکند. سازمان آزادیبخش فلسطین همچنین از نظر قانونی مسئول انجام مذاکرات با اسرائیل است.
تشکیلات خودگردان فلسطین از زمان تأسیس، تحت سلطهی جنبش فتح بوده است که ابتدا توسط یاسر عرفات و سپس محمود عباس رئیس کنونی تشکیلات خودگردان، رهبری میشود. از دهه 1960، جنبش فتح بر سازمان آزادیبخش فلسطین نیز تسلط داشته است، سازمانی که قرار است یک چتر حمایتی از تمام فلسطینیان باشد.[۳]
مدیریت تشکیلات خودگردان
تشکیلات خودگردان فلسطین توسط یک قانون اساسی موقت اداره میشود که ممکن است توسط قانونگذاران با اکثریت دو سوم اصلاح شود. رئیس جمهور به طور مستقیم برای یک دوره چهار ساله با محدودیت دو دوره انتخاب میشود. رئیسجمهور فرمانده کلّ نیروهای امنیتی است، روابط خارجی را مدیریت میکند، قدرت وتوی قوانین را دارد و ممکن است در زمانی که مجلس در جلسه نیست، احکامی صادر کند. نخست وزیر توسط رئیس جمهور منصوب میشود و شورای وزیران دارای اختیارات اجرایی اولیه هستند، مشروط به اعتماد شورای قانونگذاری فلسطین که متشکل از 132 عضو است و برای دورههای چهار ساله انتخاب میشوند. تعدادی از کرسیها که با فرمان ریاست جمهوری تعریف شده است، به مسیحیان اختصاص داده شده است و احزاب سیاسی باید تعداد معینی از زنان را در لیست خود بگنجانند.[۲]
تشکیلات خودگردان دارای ریاست منتخب و شورای قانونگذاری تک مجلسی است.
از زمانی که دوره اولیه انتخاباتی محمود عباس در سال ۲۰۰۹ منقضی شد، او با فرمان ریاست جمهوری حکومت کرد و شورای قانونگذاری فلسطین سالها است که تشکیل نشده است.[۳]
نخست وزیری تشکیلات خودگردان
محمود عباس در سال ۲۰۰۹، پس فرمان دولت اضطراری، سلام فیاض وزیر دارایی را به عنوان نخست وزیر منصوب کرد. سلام فیاض دستور کار دولتسازی نئولیبرالی را برای توسعه نهادهای دولتی و تحریک رشد اقتصادی در آمادهسازی برای یک دولت مستقل کاملاً فعال دنبال کرد. بسیاری از دولتهای غربی و ناظران خارجی از فیادیسم بهعنوان سازندهای برای دولت آینده فلسطین و غیرقابل تقابل با اسرائیل استقبال کردند. با این حال، سلام فیاض از حمایت کمی در میان فلسطینیها برخوردار بود، زیرا در غیاب پیشرفت دیپلماتیک واقعی که بتواند ثبات و دوام این نهادها را تضمین کند، تلاشهای او را، تلاشی زودگذر و بیهوده میدانستند. در واقع، اگرچه سیاستهای او موفقیت اولیه را به همراه داشت، تنشهای دیپلماتیک در اوایل دهه 2010 باعث شد که اسرائیل و سایرین بودجههای خود را از تشکیلات خودگردان خودداری کنند که منجر به یک بحران مالی شد. سلام فیاض در سال ۲۰۱۳ استعفا داد.
رامی حمدالله، رئیس وقت دانشگاه ملی النجاح در نابلس، به جای سلام فیاض بهعنوان سرپرست منصوب شد. سال بعد، پس از توافق با جنبش حماس، رامی حمدالله (که به جنبش فتح و حماس وابسته نبود) دوباره به نخست وزیری منصوب شد، این بار برای ریاست دولت وحدت و اجرای روند آشتی با حماس
تشکیلات خودگردان در سال 2017، تصاحب برخی از وظایف دولتی در نوار غزه را آغاز کرد. با تزلزل آشتی، آینده رهبری تشکیلات خودگردان نامشخصتر شد و ناآرامیها در کرانه باختری بر سر یک برنامه بحثانگیز امنیت اجتماعی جدید افزایش یافت. جنبش فتح در ژانویه 2019، به محمود عباس توصیه کرد که حکومت وحدت ملی را برکنار کند. چند روز بعد، رامی حمدالله استعفا داد، اما تا زمان تشکیل دولت جدید در نقش سرپرست باقی ماند. محمد اشتیه، مذاکره کننده ارشد توافقنامه اسلو، در همان سال جایگزین رامی حمدالله شد.[۲]
تقسیم مناطق و مسئولیتها
حکومت منطقهای تشکیلات خودگردان بر اساس توافقنامه موقت ۱۹۹۵، که بهعنوان قرارداد اسلو ۲ نیز شناخته شده، به ۱۶ استان تقسیم میشود، ۱۱ استان در کرانه باختری و ۵ استان در نوار غزه[۲]
تشکیلات خودگردان میبایست مسئولیت اداری و امنیتی جزئی را بر مناطقی در کرانه باختری و نوار غزه برعهده بگیرد، زیرا نیروهای اسرائیلی از این مناطق خارج شدند. این دو منطقه به مناطق «B»، «A» و «C» تقسیم شدند. در مناطق «A» تشکیلات خودگردان فلسطین دارای مسئولیت کامل اداری مدنی یعنی اداره شهرداریها، دادگاهها، مدارس و سایر خدمات و همچنین امنیت است. در مناطق «B»، تشکیلات خودگردان دارای مسئولیت اداری مدنی است، اما مسئولیت امنیتی مشترک با ارتش اسرائیل دارد. در مناطق «C»، دولت نظامی اسرائیل هر دو وظایف اداری مدنی و امنیتی را انجام میدهد. مناطق «A» و «B»، اکثریت مناطق ساختهشده و در نتیجه بیشتر جمعیت فلسطینی کرانه باختری را در خود جای داده است. با این حال، مناطق «A»، که در آن تشکیلات خودگردان تنها مسئولیت امنیتی را اعمال می کند، هرگز از بیش از 18 درصد از کرانه باختری فراتر نرفته است. در نوار غزه پیش از خروج اسرائیل در سال ۲۰۰۵، مناطق "A" حدود 70 درصد از منطقه را تشکیل دادهاند.
تشکیلات خودگردان فلسطین هیچ قدرت و سلطهای بر شهرکنشینان و شهرکها، مرزها، حریم هوایی، آب، و حوزههای مختلف دیگر ندارند. اسرائیل این اختیار را برای خود محفوظ داشته که هر قانون تشکیلات خودگردان را بررسی و وتو کند.
از زمان توافق اسلو، ارتش اسرائیل همواره ۵۹ درصد از کرانه باختری و تا زمان خروج از غزه در سال 2005، سی درصد از نوار غزه را کنترل کرده است.[۱]
کنترل اسرائیل
در داخل اراضی اشغالی، ارتش اسرائیل مستقیماً و به طور کامل تقریباً 60 درصد از کرانه باختری رود اردن را تحت کنترل دارد که تحت توافق اسلو به منطقه «سی» معروف است. این بیشتر شهرکهای غیرقانونی اسرائیل و دره اردن را در بر میگیرد. همچنین اسرائیل از فلسطینیها مالیات میگیرد، از جمله بر واردات و صادرات، که مطابق قراردد باید به تشکیلات خودگردان منتقل شود، اما اسرائیل اغلب به منظور تحت فشار قرار دادن رهبران تشکیلات خودگردان یا بهعنوان مجازات، از پرداخت پول مالیات خودداری کرده است.
این به این معناست که اسرائیل عملاً تمام جنبههای زندگی فلسطینیان در سرزمینهای اشغالی را کنترل میکند، از جمله اینکه کجا و چه زمانی میتوانند سفر کنند، کجا میتوانند زندگی کنند و بسازند، و همچنین شبکهای از محدودیتها و موانع را تحمیل میکند. در واقع اسرائیل تمامی مرزهای سرزمین های اشغالی اعم از حریم هوایی و سواحل غزه و ورود و خروج افراد و کالاها را کنترل میکند. اسرائیل محدودیتهای متعددی را برای رفت و آمد افراد و کالاهای تجاری به داخل و خارج از سرزمینهای اشغالی و در داخل آنها اعمال نموده و اقتصاد فلسطین را محدود میکند که زندگی عادی را برای مردم غیرممکن میسازد. در واقع تشکیلات خودگردان فلسطین هیچ حاکمیت یا قدرت واقعی ندارد و در بخشهایی از کرانه باختری اشغالی و غزه تحت کنترل کلّی ارتش اسرائیل فعالیت می کند.[۳]
روابط با جامعه بینالمللی
پس از شکست دور مذاکرات مستقیم بین اسرائیل و تشکیلات خودگردان در سال 2010، محمود عباس تلاشهای خود را به سمت به رسمیت شناختن بینالمللی برای یک کشور فلسطینی تغییر داد. در سپتامبر 2011، او درخواستی را به شورای امنیت سازمان ملل ارائه کرد و خواستار پذیرش یک کشور مستقل فلسطینی در سازمان ملل شد. محمود عباس استدلال کرد که این درخواست - که با مخالفت اسرائیل و ایالات متحده مواجه شد - ضروری شده بود، زیرا مذاکرات صلح با میانجیگری ایالات متحده آمریکا، فشار بسیار کمی بر اسرائیل برای دادن امتیاز جهت صلح وارد کرده بود. درخواست محمود عباس برای به رسمیت شناختن توسط شورای امنیت زمانی متوقف شد که مشخص شد ایالات متحده آن را وتو میکند و چندین عضو دیگر نیز از رأی دادن خودداری خواهند کرد.
یک سال پس از شکست درخواست فلسطین برای عضویت کامل در سازمان ملل، محمود عباس اعلام کرد که با ارائه پیشنویس قطعنامهای مبنی بر درخواست وضعیت نمایندگی فلسطین در سازمان ملل (به نام رسمی) به دنبال به رسمیت شناختن ضمنی کشور فلسطین از سوی مجمع عمومی سازمان ملل خواهد بود، یعنی فلسطین در سازمان ملل از ناظر دائم به کشور ناظر غیرعضو ارتقا یابد. این نامگذاری، اگرچه کمتر از عضویت کامل در سازمان ملل است، به فلسطینیها امکان دسترسی به نهادها و معاهدات بینالمللی را میداد که ثبات و اهرم تشکیلات خودگردان را افزایش دهد. این قطعنامه در 29 نوامبر 2012، با 138 کشور موافق، 9 کشور مخالف و 41 کشور ممتنع به تصویب رسید. این قطعنامه همچنین از اسرائیل و فلسطینیها خواسته است که مذاکرات متوقف شده را برای راه حل دو کشوری از سر بگیرند. مقامات اسرائیلی با درخواست محمود عباس برای به رسمیت شناختن فلسطین مخالفت کردند و گفتند که چنین اقدامات یکجانبه فلسطینیها مذاکرات با اسرائیل را متوقف می کند.[۲]
قطع کمک مالی آمریکا
پس از اینکه ایالات متحده سفارت خود را در اسرائیل به شهر مورد مناقشه اورشلیسم منتقل نمود و از اسرائیل جانبداری کرد، محمود عباس اعلام کرد که تشکیلات خودگردان دیگر میانجیگری ایالات متحده را نمیپذیرد. آمریکا نیز در سال 2018، که بزرگترین اهدا کننده کمکهای خارجی به فلسطینیها بود، شروع به قطع کمکهای مالی به تشکیلات خودگردان و برنامههای کمک به فلسطینیها کرد. در سپتامبر همان سال، ایالات متحده دستور بستن دفتر ساف در واشنگتن دیسی را صادر کرد که بهعنوان نماینده دیپلماتیک تشکیلات خودگردان در ایالات متحده فعالیت میکرد.[۲]