کاربر:Abbas/صفحه تمرین

از ایران پدیا
نسخهٔ تاریخ ‏۱ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۹:۴۳ توسط Abbas (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

خلیل رضایی (حاج خلیل) (زاده ۱۲۹۸- درگذشت ۱۶ آذر ۱۳۸۲) در محلات اراک به‌دنیا آمد. هنگامی که یک ساله بود مادر خود را از دست داد و در ۱۳سالگی با فوت پدر به تهران رفت. خلیل رضایی در ۲۲سالگی به‌دنبال اوج‌گیری نهضت ملی شدن صنعت نفت، هوادار دکتر محمد مصدق شد. بعد از کودتای ۲۸مرداد ۱۳۳۲ علیه دکتر مصدق، خلیل‌ رضایی در کنار آقای طالقانی به مبارزه خود علیه دیکتاتوری شاه ادامه داد. او در این هنگام از مؤسسان کانون فعالیت برای آزادی زندانیان سیاسی بود. خلیل رضایی بعد از دستگیری بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق ایران و پسرانش احمد و رضا در شهریور ۱۳۵۰، بارها توسط ساواک احضار، بازجویی و زندانی شد. خلیل رضایی در ۱۵ آذر ۱۳۸۲ در بیمارستانی در شهر پونتواز پاریس درگذشت.

کودکی و تحصیلات

خلیل رضایی در سال ۱۲۹۸ در محلات اراک به دنیا آمد. هنگامی که یک ساله بود مادر خود را از دست داد. در دوران کودکی همزمان با تحصیل در مکتب‌خانه، در کنار کوره‌ی داغ به کار پرمشقت آهنگری می‌پرداخت و کمک کار پدرش بود. در ۱۳ سالگی و بعد از فوت پدرش به تهران رفت، وارد بازار شد و روی پای خود ایستاد. خلیل‌الله رضایی در ۱۳سالگی با فوت پدر به تهران رفت و از این نقطه به بعد برای ادامهٔ زندگی روی پای خود ایستاد.

فعالیت سیاسی

در ۲۲سالگی و به‌دنبال اوج‌گیری نهضت ملی شدن صنعت نفت، به دکتر محمد مصدق و راهش علاقه‌مند شد و به هواداران او پیوست. او در توصیف این دوران از زندگی خود، طی نامه‌ای به مسعود رجوی، نوشته است:

«مسعود و مریم، فرزندان مجاهد و مبارز عزیزم!

افتخار دارم که در سرتاسر زندگی از سن ۲۲سالگی در مبارزه بوده و تا آخرین روز هم هستم. من عاشق دکتر مصدق بودم و حتی به‌وسیلهٔ کاشانی خائن در مجلس به حضور مصدق رسیدم و خواستم دستش را ببوسم، او صورت مرا بوسید و همین کاشانی خائن که من چقدر از نظر مادی به او کمک می‌رساندم، پس از دستگیری مصدق با روزنامهٔ الاهرام مصاحبه کرد و در حالی که سیگار می‌کشید، وقتی خبرنگار پرسید از نظر شما باید با مصدق چه کرد؟ با کمال وقاحت گفت: «فقط اعدام».

این را برای حفظ در سینهٔ تاریخ نوشتم.

خلیل‌الله رضایی».[۱]

دوران قبل از انقلاب ۵۷

دوران بعد از انقلاب ۵۷

خمینی با رویکردی فرصت‌طلبانه با سوء‌استفاده از محبوبیت پدر رضایی‌ها، وی را به‌عنوان مشاور ویژه و مورد اعتماد خود برگزید. اما پدر رضایی‌ها که امین ملت خود بود به‌رغم این‌که راه هر نوع پیشرفتی در حاکمیت خمینی مقابلش باز بود، خیلی زود با مشاهده کارکردهای ارتجاعی و انحصارطلبانهٔ خمینی راه خود را از او جدا نمود و بر اعتقاد و پایداری خود بر سر آرمان آزادی که خواست مردم و فرزندان شهیدش علیه شاه بود پای فشرد.

در حاکمیت آخوندها پدر رضایی‌های شهید بیش‌از‌پیش با انواع فشارها و اهانتها و مصادره اموال مواجه گردید. چماقداران به خانه‌اش نارنجک پرتاب کردند و از رادیو و تلویزیون آخوندی به تهدید پدر و مادر رضایی‌های شهید پرداختند. از نظر آنها گناه بزرگ او این بود که حاضر نشد با ارتجاع حاکم کنار بیاید و دست از حمایت فرزندانش مجاهدش بردارد.

به تاوان همین گناه نابخشودنی، ناچار جلای وطن کرد و در ادامهٔ ‌ مبارزه خود [این بار با شیخ]، با برپایی جلساتی در آمریکا و اروپا به پشتیبانی از سازمان مجاهدین خلق ایران پرداخت.

تظاهرات پاریس سال ۱۳۸۲

خانواده رضاییها

خلیل رضایی(پدر رضایی ها) دارای هشت فرزند از خانم زهرا نوروزی (عزیز رضایی) بنام‌های احمد،رضا،فاطمه،صدیقه،مهدی،مهین،آذر و ابوالقاسم(محسن) که همگی از اعضاء سازمان مجاهدین خلق ایران بودند که همگی به جز فاطمه و محسن رضایی در مقاطع مختلف شهید شدند. فاطمه و محسن رضایی هم اکنون از اعضاء سازمان مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت ایران می‌باشند. همچنین حاج خلیل دارای سه فرزند از همسر دوم مرحمت خانم(مادر میمنت) بنام‌های مرضیه، منصوره و مینا می‌باشد که همگی از اعضاء سازمان مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت ایران هستند.

خانواده رضایی یا همان «رضایی ها» از جمله خانواده های شناخته شده در زمینه ی مبارزات سیاسی چه قبل انقلاب و چه بعد انقلاب بودند و نزد مردم ایران از احترام ویژه ای برخوردار بودند، طوری که بعد از انقلاب سال ۵۷، میدان ۲۵شهریور به میدان رضاییها منسوب شد، اما بعد از درگیری نظام جمهوری اسلامی و سازمان مجاهدین خلق ایران، نام آن را به میدان هفت تیر تغییر دادند.

درگذشت

منابع