کاربر:Safa/3صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸۶: خط ۸۶:
کارل مارکس در شهر تریر دورهٔ دبیرستان را به پایان رساند و در دانشگاه شهر بن به تحصیل رشتهٔ حقوق پرداخت. یک سال بعد به برلین عزیمت کرد و در دانشگاه آن شهر در رشته‌های فلسفه و تاریخ به تحصیل ادامه داد. مارکس در سال ۱۸۴۱ با ارائهٔ تز دکترای خود دربارهٔ اختلاف فلسفهٔ طبیعت دموکریتوس و اپیکور تحصیلات دانشگاهی خود را از راه مکاتبه‌ای در دانشگاه ینا به پایان رساند. او به امید آن که بتواند در دانشگاه بن تدریس کند به آن شهر رفت ولی دولت پروس مانع اشتغال وی به‌عنوان استاد دانشگاه شد. مارکس در این زمان به روزنامهٔ نوبنیاد لیبرالهای جبههٔ اوپوزیسیون شهر کلن پیوست و به‌عنوان عضو ارشد کادر تحریریهٔ روزنامه مشغول به کار شد. در این دوره مارکس یک هگلی بود و در برلین به حلقهٔ هگلی‌های چپ (شامل برونو باوئر و دیگران) تعلّق داشت. در طول همین سال‌ها لودویگ فویرباخ نقد خود را از مذهب آغاز نموده و به تبیین دیدگاه ماتریالیستی خود پرداخت. ماتریالیسم فویرباخ در سال ۱۸۴۱ در کتاب جوهر مسیحیت به اوج خود رسید. دیدگاه‌های فویرباخ، به‌خصوص مفهوم بیگانگی مذهبی او، تأثیر زیادی بر سیر تحوّل اندیشهٔ مارکس گذاشت. این تأثیرات را می‌توان به‌وضوح در کتاب «دست‌نوشته‌های اقتصادی فلسفی ۱۸۴۴» و به‌صورت پخته‌تری در کتاب سرمایه مشاهده کرد.
کارل مارکس در شهر تریر دورهٔ دبیرستان را به پایان رساند و در دانشگاه شهر بن به تحصیل رشتهٔ حقوق پرداخت. یک سال بعد به برلین عزیمت کرد و در دانشگاه آن شهر در رشته‌های فلسفه و تاریخ به تحصیل ادامه داد. مارکس در سال ۱۸۴۱ با ارائهٔ تز دکترای خود دربارهٔ اختلاف فلسفهٔ طبیعت دموکریتوس و اپیکور تحصیلات دانشگاهی خود را از راه مکاتبه‌ای در دانشگاه ینا به پایان رساند. او به امید آن که بتواند در دانشگاه بن تدریس کند به آن شهر رفت ولی دولت پروس مانع اشتغال وی به‌عنوان استاد دانشگاه شد. مارکس در این زمان به روزنامهٔ نوبنیاد لیبرالهای جبههٔ اوپوزیسیون شهر کلن پیوست و به‌عنوان عضو ارشد کادر تحریریهٔ روزنامه مشغول به کار شد. در این دوره مارکس یک هگلی بود و در برلین به حلقهٔ هگلی‌های چپ (شامل برونو باوئر و دیگران) تعلّق داشت. در طول همین سال‌ها لودویگ فویرباخ نقد خود را از مذهب آغاز نموده و به تبیین دیدگاه ماتریالیستی خود پرداخت. ماتریالیسم فویرباخ در سال ۱۸۴۱ در کتاب جوهر مسیحیت به اوج خود رسید. دیدگاه‌های فویرباخ، به‌خصوص مفهوم بیگانگی مذهبی او، تأثیر زیادی بر سیر تحوّل اندیشهٔ مارکس گذاشت. این تأثیرات را می‌توان به‌وضوح در کتاب «دست‌نوشته‌های اقتصادی فلسفی ۱۸۴۴» و به‌صورت پخته‌تری در کتاب سرمایه مشاهده کرد.


مطالب خواندنی:


زندگینامه ورنر فون براون، پدر علم موشکی
مدفن کارل مارکس در گورستان هایگیت


فروردین ۱۴, ۱۳۹۹
مارکس مبارزهٔ عملی سیاسی و فلسفی را به‌همراه دوست نزدیکش، فردریک انگلس، آغاز کرد و با او بود که یک سال پیش از انقلابات ۱۸۴۸ «بیانیهٔ کمونیست» را به رشتهٔ تحریر درآورد. مارکس در این سال‌ها با محیط دانشگاهی و ایده‌آلیسم آلمانی و هگلی‌های جوان قطع رابطه کرد و به مسائل جنبش کارگری اروپا پرداخت و از ابتدا در انجمن بین‌الملل اول که در ۱۸۶۴ تأسیس شد، نقش بازی کرد و نهایتاً دبیر این انجمن شد. او اوّلین جلد کتاب مشهورش، سرمایه، را در ۱۸۶۷ منتشر کرد. این کتاب حاوی نظریات او در نقد اقتصاد سیاسی است.


زندگینامه شروین پیشه ور، کارآفرین ایرانی آمریکایی سیلیکون ولی
کارل عاشق دختری شد و با پدرش قهر کرد و با معشوقه‌اش به پاریس و سپس لندن رفت. او بیش از ۳۰ سال آخر عمر را در لندن و در تبعید گذراند و همان‌جا درگذشت. عقاید وی که در زمان خودش نیز طرفداران بسیاری یافتند، پس از مرگ توسّط افراد بیشتری تبلیغ می‌شدند. با پیروزی و قدرت‌گیری بلشویکها در روسیه در ۱۹۱۷ طرفداران کمونیسم و مارکسیسم در همه جای دنیا رشد کردند و چند سال پس از جنگ جهانی دوم، یک سوم مردم دنیا حکومت‌های مارکسیست داشتند. رابطهٔ این «مارکسیست» های متعدّد با اندیشهٔ مارکس مورد اختلاف‌نظر است. خود مارکس یک بار در مورد دیدگاه‌های حزبی سوسیال دموکراتیک در فرانسه که خود را مارکسیست می‌دانست، گفت: «خوبست حداقل می‌دانم که من مارکسیست نیستم!»


فروردین ۱۴, ۱۳۹۹


زندگینامه کارل مارکس | مشاهیر تاریخ ما (tarikhema.org)


مدفن کارل مارکس در گورستان هایگیت
==تاثیر مارکس بر انقلابیون==
والدین پدرش یهودی بودند، پدرش مسیحی شد. مارکس دانش‌آموز متوسطی بود. او تا ۱۲سالگی در خانه درس خواند. در ۱۸۳۵ وارد دانشگاه بن شد. در پایان سال به اصرار پدرش به دانشگاه برلین رفت. در برلین حقوق و فلسفه خواند و به فلسفه هگل علاقه‌مند شد. دکترایش را در سال ۱۸۴۱ از دانشگاه جنا دریافت کرد اما سیاست رادیکال او مانع از این شد که بتواند به تدریس بپردازد.
 
مارکس کارش را با روزنامه‌نگاری آغاز کرد و در سال ۱۸۴۲ سردبیر Rheinisc Zeitung در کلن شد. یک سال بعد روزنامه توقیف شد. مارکس هجدهم مارس استعفا داد و سه ماه بعد با جنی فن وستفالن ازدواج کرد و در ماه اکتبر به پاریس رفت.
 
در سال ۱۸۴۹ به لندن رفت. فکر نمی‌کرد اقامتش در این شهر چند ماهی بیشتر طول بکشد، اما تا لحظه مرگش در سال ۱۸۷۳ درلندن ماند. اولین سالهای اقامتش، در فقر مطلق و فاجعه بار گذشت. خانواده‌اش ناگزیر در فلاکت می‌زیستند و تا سال ۱۸۵۵ سه فرزند از شش فرزندش از دست رفتند.


مارکس مبارزهٔ عملی سیاسی و فلسفی را به‌همراه دوست نزدیکش، فردریک انگلس، آغاز کرد و با او بود که یک سال پیش از انقلابات ۱۸۴۸ «بیانیهٔ کمونیست» را به رشتهٔ تحریر درآورد. مارکس در این سال‌ها با محیط دانشگاهی و ایده‌آلیسم آلمانی و هگلی‌های جوان قطع رابطه کرد و به مسائل جنبش کارگری اروپا پرداخت و از ابتدا در انجمن بین‌الملل اول که در ۱۸۶۴ تأسیس شد، نقش بازی کرد و نهایتاً دبیر این انجمن شد. او اوّلین جلد کتاب مشهورش، سرمایه، را در ۱۸۶۷ منتشر کرد. این کتاب حاوی نظریات او در نقد اقتصاد سیاسی است.
مارکس به طور فزاینده‌ای بر روی سرمایه‌داری متمرکز شد و در سال ۱۸۶۷ اولین جلد کتاب سرمایه را منتشر کرد. .


کارل عاشق دختری شد و با پدرش قهر کرد و با معشوقه‌اش به پاریس و سپس لندن رفت. او بیش از ۳۰ سال آخر عمر را در لندن و در تبعید گذراند و همان‌جا درگذشت. عقاید وی که در زمان خودش نیز طرفداران بسیاری یافتند، پس از مرگ توسّط افراد بیشتری تبلیغ می‌شدند. با پیروزی و قدرت‌گیری بلشویکها در روسیه در ۱۹۱۷ طرفداران کمونیسم و مارکسیسم در همه جای دنیا رشد کردند و چند سال پس از جنگ جهانی دوم، یک سوم مردم دنیا حکومت‌های مارکسیست داشتند. رابطهٔ این «مارکسیست» های متعدّد با اندیشهٔ مارکس مورد اختلاف‌نظر است. خود مارکس یک بار در مورد دیدگاه‌های حزبی سوسیال دموکراتیک در فرانسه که خود را مارکسیست می‌دانست، گفت: «خوبست حداقل می‌دانم که من مارکسیست نیستم!»
ایزا برلین عادات مارکس را در ان موقع چنین توصیف می کند:


روال زندگی اش چنین بود. : روزها به تالار مطالعه بریتیش میوزیوم می رفت و از نه صبح تا هفت شب که تالار را می بستند ، همان جا می ماند بعد تا پاسی از شب کار می کرد و بی وقفه سیگار می کشید. سیگار برایش نه تفننی هر از گاه که مسکنی حیاتی بود. این کار سلامتش را به خطر انداخته بود. ، همواره در معرض حملات نارسایی کبد بود که گاه با کورک و التهاب چشم همراه می شد. این بیماری نمی گذاشت کارش را انجام دهد، او را می فرسود و به ستوه می اورد و مجال نمی داد مشاغل ناپایدارش را پی بگیرد. در سال ۱۸۵۸ نوشت: ’’ مثل ایوب به جان امده ام، گر چه انقدر ها هم خداترس نیستم.’’


زندگینامه کارل مارکس | مشاهیر تاریخ ما (tarikhema.org)
در این موقع چند سالی می شد که مارکس مشغول تالیف کتاب سرمایه بود، اثر سترگ در اقتصاد سیاسی که باقی عمرش را وقف ان کرد. هیچ گاه شغل  ثابتی نداشت. در سال ۱۸۵۹ نوشت:’’ به رغم همه این مصایب ، باید هدف خود را دنبال کنم و نگذارم جامعه بورژوایی مرا به ماشین پولساز. بدل سازد.’’


==تاثیر لنین بر انقلابیون==
مارکس به اعاناتی متکی بود که دوست وهمکارش ، فریدریش انگلس، مرتب برایش می فرستاد. انگلس این پول ها را از صندوق تنخواه کارخانه نساجی پدرش کش می رفت. مارکس هم که مطلقا استعدادی در صرفه جویی نداشت همه را به باد می داد خودش می نویسد ’’ بعید است کسی این همه درباره پول قلم فرسایی کرده باشد و خودش تا این حد از ان بی بهره باشد’’
به عقیده مورخان غربی لنین از زمان مسیح و ژول سزار تا کنون متنفذترین و مؤثرترین مرد در تاریخ بشریت بوده و او را چکش انقلاب جهانی می‌خوانند. چکشی که بر زنگ انقلاب فرود آمد و این کار را بوسیله ایجاد جنگ بین فقیر و غنی، انجام داد و با طنین عظیم خود، انقلاب را آغاز کرد.


تمامی انقلابات قرن بیستم بصورت مستقیم و غیر مستقیم تحت تاثیر آرا و عقاید سیاسی و استراتژیک لنین رقم خورده است.
کورک هایش به چنان وضع وخیمی افتاد که: ’’ نه می توانست بنشیند، نه راه برود و نه حتی راست بایستد.’’ سرانجام ، پس از دو دهه رنج مداوم ، جلد اول سرمایه را به پایان برد، اما عمرش کفاف نداد که که دو جلد باقی مانده را تکیمل کند. با این همه ، تنها حسرت یک چیز را به دل داشت. در ۱۸۶۶ به یکی از همرزمان سیاسی اش نوشت:’’می دانی که همه چیزم را فدای این مبارزه انقلابی کرده ام البته پشیمان هم نیستم.برعکس اگر قرار بود یک بار دیگر در اغاز خط بایستم، باز. هم همین کار را می کردم. اما تن به ازدواج نمی دادم. تا جایی که توان دارم، می کوشم دخترم را از. صخره هایی حفظ کنم که کشتی زندگی مادرش را در هم شکستند.


==ابعاد شخصیت لنین==
==ابعاد شخصیت مارکس==


===اخلاق لنین===
===اخلاق لنین===
خط ۱۲۱: خط ۱۲۵:
===لنین استراتژیست===
===لنین استراتژیست===
لنین می‌نویسد:<blockquote>جنگ میان سرمایه‌داران برای کسب منفعت «به جنگ ستمدیدگان علیه ستمگران» تبدیل شد و زمان تنها جنگ مشروع و عادلانه، جنگ مقدس از دیدِ توده‌های زحمتکش، ستمدیده و استثمار شده <sup> </sup>فرا رسید.</blockquote>
لنین می‌نویسد:<blockquote>جنگ میان سرمایه‌داران برای کسب منفعت «به جنگ ستمدیدگان علیه ستمگران» تبدیل شد و زمان تنها جنگ مشروع و عادلانه، جنگ مقدس از دیدِ توده‌های زحمتکش، ستمدیده و استثمار شده <sup> </sup>فرا رسید.</blockquote>
[[پرونده:لنین ۲۵ مه ۱۹۱۹.JPG|بندانگشتی|'''لنین ۲۵ مه ۱۹۱۹ میدان سرخ مسکو''']]
<blockquote>زیرا جنگ، طبق فرمول کلازویتس، «ادامه‌ی سیاست با وسایل دیگر است». لنین توجه زیادی به این فرمول دارد و بارها آن را نقل می‌کند. </blockquote><blockquote>همچنین، هنگامی که شهرنشینان و دهقانان انقلابی فرانسه، در پایان قرن هجدهم، سلطنت را سرنگون کردند و جمهوری دموکراتیک برقرار کردند، در همان حال پایه و اساس «بقیه‌ی اروپای مستبد، تزاریست، سلطنت‌طلب و نیمه‌فئودال» را به لرزه درآوردند؛ و تداوم اجتناب‌ناپذیر سیاست این طبقه‌ی انقلابی پیروزمند در فرانسه، جنگ‌هایی بودند که در جریان آنها تمامی دول سلطنت‌طلب اروپا ائتلاف و جنگ ضد انقلابی خود علیه فرانسه‌ی انقلابی را شکل دادند. به‌نوشته‌ی لنین، مطمئناً، به دلایل دقیقاً مشابه، جنگ اول جهانی، جنگ اتحاد مثلث (انگلستان، فرانسه، روسیه) و امپراتوری‌های مرکزی (آلمان، اتریش ـ مجارستان)، ادامه‌ی سیاستی است که طبقات حاکم قدرت‌های متخاصم مدت‌ها پیش از شروع مخاصمه به پیش می‌بردند، اما این بار با سلاح‌های جنگی. بنابراین جنگ، برخلاف اندیشه‌ی «کشیشان مسیحی، که مانند اپورتونیست‌ها، ملی‌گرایی، بشرگرایی و صلح را موعظه می‌کنند»، تصادف یا گناه نیست؛ بلکه مرحله‌ای اجتناب‌ناپذیر در سرمایه‌داری و شکلی از زندگی سرمایه‌داری است و به همان اندازه طبیعی است که صلح.<ref>[https://pecritique.files.wordpress.com/2020/07/lenine-et-la-revolution-.pdf مقاله لنین و انقلاب ژان سلم]</ref></blockquote><blockquote>زمانی که خبر کناره‌گیری تزار را به لنین دادند او باور نکرد و زمانی که خبر را در صدر اخبار روزنامه‌های زوریخ دید تنها یک هم‌ و غم داشت: بازگشت هر چه سریعتر به روسیه. استالین اما زودتر از لنین به پایتخت رسید چه آنکه او روزهای تبعید در سیبری را می‌گذراند و به محض ورود به عرصه، ماهیت دولت موقت را به رسمیت شناخت. اما لنین را اندیشه‌ای دیگر بود:</blockquote><blockquote>«ما هیچ حمایتی از حکومت موقت نمی‌کنیم.» جمله‌ای بود که لنین به محض ورود به پتروگراد بر زبان آورد. در اوضاع آشفته آن روزهای پایتخت، مخالفت‌‌های لنین موجی از اعتراض همراه داشت. لنین در این وضعیت نابسامان نظریه‌ای تازه را تحت عنوان «تزهای آوریل» عرضه کرد.</blockquote><blockquote>نظریه‌ای مبتنی بر این امر که «باید یک جنگ داخلی تمام‌عیار شکل گیرد تا از میان آن طبقه کارگر زمام امور را به دست گیرد.» </blockquote>لنین از سیستم شوراها به جای حکومت موقت دفاع کرد و پیشنهاد تغییر نام حزب سوسیال دموکرات به حزب کمونیست را مطرح کرد. بلشویک‌ها دست به کار تشکیل شورای پتروگراد در مقابل حکومت موقت شدند و این‌چنین شد که در اولین کنگره سراسری شوراها مناظره‌ای ماندگار میان کرنسکی و لنین در گرفت. در این کنگره لنین شورا را به عنوان همتای نوین کنوانسیون در انقلاب فرانسه به شمار آورد و خواستار آن شد که شورا بی‌‌درنگ و از طریق توسل به زور تمام قدرت را از چنگ حکومت موقت بیرون آورد.
<blockquote>زیرا جنگ، طبق فرمول کلازویتس، «ادامه‌ی سیاست با وسایل دیگر است». لنین توجه زیادی به این فرمول دارد و بارها آن را نقل می‌کند. </blockquote><blockquote>همچنین، هنگامی که شهرنشینان و دهقانان انقلابی فرانسه، در پایان قرن هجدهم، سلطنت را سرنگون کردند و جمهوری دموکراتیک برقرار کردند، در همان حال پایه و اساس «بقیه‌ی اروپای مستبد، تزاریست، سلطنت‌طلب و نیمه‌فئودال» را به لرزه درآوردند؛ و تداوم اجتناب‌ناپذیر سیاست این طبقه‌ی انقلابی پیروزمند در فرانسه، جنگ‌هایی بودند که در جریان آنها تمامی دول سلطنت‌طلب اروپا ائتلاف و جنگ ضد انقلابی خود علیه فرانسه‌ی انقلابی را شکل دادند. به‌نوشته‌ی لنین، مطمئناً، به دلایل دقیقاً مشابه، جنگ اول جهانی، جنگ اتحاد مثلث (انگلستان، فرانسه، روسیه) و امپراتوری‌های مرکزی (آلمان، اتریش ـ مجارستان)، ادامه‌ی سیاستی است که طبقات حاکم قدرت‌های متخاصم مدت‌ها پیش از شروع مخاصمه به پیش می‌بردند، اما این بار با سلاح‌های جنگی. بنابراین جنگ، برخلاف اندیشه‌ی «کشیشان مسیحی، که مانند اپورتونیست‌ها، ملی‌گرایی، بشرگرایی و صلح را موعظه می‌کنند»، تصادف یا گناه نیست؛ بلکه مرحله‌ای اجتناب‌ناپذیر در سرمایه‌داری و شکلی از زندگی سرمایه‌داری است و به همان اندازه طبیعی است که صلح.<ref>[https://pecritique.files.wordpress.com/2020/07/lenine-et-la-revolution-.pdf مقاله لنین و انقلاب ژان سلم]</ref></blockquote><blockquote>زمانی که خبر کناره‌گیری تزار را به لنین دادند او باور نکرد و زمانی که خبر را در صدر اخبار روزنامه‌های زوریخ دید تنها یک هم‌ و غم داشت: بازگشت هر چه سریعتر به روسیه. استالین اما زودتر از لنین به پایتخت رسید چه آنکه او روزهای تبعید در سیبری را می‌گذراند و به محض ورود به عرصه، ماهیت دولت موقت را به رسمیت شناخت. اما لنین را اندیشه‌ای دیگر بود:</blockquote><blockquote>«ما هیچ حمایتی از حکومت موقت نمی‌کنیم.» جمله‌ای بود که لنین به محض ورود به پتروگراد بر زبان آورد. در اوضاع آشفته آن روزهای پایتخت، مخالفت‌‌های لنین موجی از اعتراض همراه داشت. لنین در این وضعیت نابسامان نظریه‌ای تازه را تحت عنوان «تزهای آوریل» عرضه کرد.</blockquote><blockquote>نظریه‌ای مبتنی بر این امر که «باید یک جنگ داخلی تمام‌عیار شکل گیرد تا از میان آن طبقه کارگر زمام امور را به دست گیرد.» </blockquote>لنین از سیستم شوراها به جای حکومت موقت دفاع کرد و پیشنهاد تغییر نام حزب سوسیال دموکرات به حزب کمونیست را مطرح کرد. بلشویک‌ها دست به کار تشکیل شورای پتروگراد در مقابل حکومت موقت شدند و این‌چنین شد که در اولین کنگره سراسری شوراها مناظره‌ای ماندگار میان کرنسکی و لنین در گرفت. در این کنگره لنین شورا را به عنوان همتای نوین کنوانسیون در انقلاب فرانسه به شمار آورد و خواستار آن شد که شورا بی‌‌درنگ و از طریق توسل به زور تمام قدرت را از چنگ حکومت موقت بیرون آورد.


خط ۱۳۴: خط ۱۳۷:


لنین نظرات فلسفی خود را در کتابهای یادداشت‌های فلسفی و ماتریالیسم و امپریو‌کریتیسیسم تشریح کرده است.
لنین نظرات فلسفی خود را در کتابهای یادداشت‌های فلسفی و ماتریالیسم و امپریو‌کریتیسیسم تشریح کرده است.
[[پرونده:استالین.JPG|بندانگشتی|'''ژوزف استالین''' ]]
===لنین ایده‌پرداز===
===لنین ایده‌پرداز===
اندیشه لنین بر پایه اولویت طبقه کارگر و حقانیت تاریخی آن استوار است. به نظر لنین طبقه کارگر حق دارد برای انجام رسالت تاریخی خود، به سلطه طبقات دیگر پایان دهد و سیادت مستقل خود را، که همان دیکتاتوری پرولتاریا است، مستقر سازد. ابزار کارگران برای رسیدن به این هدف حزب طبقه کارگر است که به گفته لنین «آگاه‌ترین عناصر طبقه کارگر» در آن گرد آمده و متشکل شده‌اند.
اندیشه لنین بر پایه اولویت طبقه کارگر و حقانیت تاریخی آن استوار است. به نظر لنین طبقه کارگر حق دارد برای انجام رسالت تاریخی خود، به سلطه طبقات دیگر پایان دهد و سیادت مستقل خود را، که همان دیکتاتوری پرولتاریا است، مستقر سازد. ابزار کارگران برای رسیدن به این هدف حزب طبقه کارگر است که به گفته لنین «آگاه‌ترین عناصر طبقه کارگر» در آن گرد آمده و متشکل شده‌اند.
خط ۱۶۰: خط ۱۶۱:


==گاه‌شمار زندگی لنین==
==گاه‌شمار زندگی لنین==
[[پرونده:لنین و خواهرش اولگا در سال ۱۸۷۴.jpg|جایگزین=لنین و خواهرش اولگا|بندانگشتی|لنین و خواهرش اولگا در سال ۱۸۷۴ سیمبیرسک]]
*۱۸۷۰ (۱۰ آوریل)        تولد لنین در سیمبیرسک
*۱۸۷۰ (۱۰ آوریل)        تولد لنین در سیمبیرسک
*۱۸۸۱                      قتل الکساندر دوم
*۱۸۸۱                      قتل الکساندر دوم
خط ۱۸۳: خط ۱۸۳:
*۱۷ اکتبر                  مانیفست امپراتور وعده اصلاحات و قانون اساسی می‌دهد.
*۱۷ اکتبر                  مانیفست امپراتور وعده اصلاحات و قانون اساسی می‌دهد.
*اکتبر                      اعتصاب عمومی در روسیه
*اکتبر                      اعتصاب عمومی در روسیه
*[[پرونده:لنین جوان.jpg|جایگزین=لنین جوان |بندانگشتی|لنین جوان ]]۶ تا ۱۷ دسامبر        قیام مسکو
*۶ تا ۱۷ دسامبر        قیام مسکو
*۱۲ تا ۱۷ دسامبر      اولین کنفرانس حزب سوسیال دموکرات روسیه در تامر فورس
*۱۲ تا ۱۷ دسامبر      اولین کنفرانس حزب سوسیال دموکرات روسیه در تامر فورس
*۱۹۰۶
*۱۹۰۶
خط ۲۱۵: خط ۲۱۵:


۱۹۱۲                   
۱۹۱۲                   
[[پرونده:لنین ۱۲.JPG|بندانگشتی|'''لنین در زمان پیروزی انقلاب''']]
 
ژانویه ششمین      کنفرانس حزب در پراگ، بلشویک‌ها اعلام موجودیت می‌کنند.
ژانویه ششمین      کنفرانس حزب در پراگ، بلشویک‌ها اعلام موجودیت می‌کنند.


خط ۲۳۵: خط ۲۳۵:


۲۰ تا ۲۴ ژوئیه      دیدار پوانکاره رئیس جمهور فرانسه از روسیه
۲۰ تا ۲۴ ژوئیه      دیدار پوانکاره رئیس جمهور فرانسه از روسیه
[[پرونده:راسپوتین.JPG|بندانگشتی|'''راسپوتین مشاور خانوادگی تزار نیکلای دوم''']]
 
اجلاس انترناسیونال در بروکسل
اجلاس انترناسیونال در بروکسل


خط ۲۷۷: خط ۲۷۷:


۵ مه              تشکیل دولت ائتلافی
۵ مه              تشکیل دولت ائتلافی
[[پرونده:کرنسکی.JPG|بندانگشتی|'''الکساندر فیودورویچ''' '''کرنسکی نخست‌وزیر دولت موقت'''|جایگزین=]]
 
ژوئن              تهاجم ناموفق کرنسکی، اولین کنگره پان‌روس شوراها
ژوئن              تهاجم ناموفق کرنسکی، اولین کنگره پان‌روس شوراها


خط ۲۸۹: خط ۲۸۹:


۲۵ سپتامبر    تروتسکی آزاد و به ریاست شورای پتروگراد انتخاب می‌شود.
۲۵ سپتامبر    تروتسکی آزاد و به ریاست شورای پتروگراد انتخاب می‌شود.
[[پرونده:درژینسکی.JPG|بندانگشتی|'''فلیکس ادموند درژینسکی اولین رئیس چکا''']]
 
۱۰ اکتبر        کمیته مرکزی بلشویک‌ها تصمیم به قیام می‌گیرد.
۱۰ اکتبر        کمیته مرکزی بلشویک‌ها تصمیم به قیام می‌گیرد.


خط ۳۲۵: خط ۳۲۵:


۱۷ ژوئیه    اعدام تزار و خانواده‌اش
۱۷ ژوئیه    اعدام تزار و خانواده‌اش
[[پرونده:تروتسکی.JPG|بندانگشتی|'''لئون تروتسکی اولین فرمانده و سازمانده ارتش سرخ''']]
 
۳۰ اوت      ترور لنین توسط اف کاپلان و آغاز خشونت سرخ
۳۰ اوت      ترور لنین توسط اف کاپلان و آغاز خشونت سرخ


خط ۳۸۳: خط ۳۸۳:


۶ فوریه  نام چکا به گ پ او تغییر می‌یابد.
۶ فوریه  نام چکا به گ پ او تغییر می‌یابد.
[[پرونده:تزار.JPG|بندانگشتی|'''تزار نیکلای دوم آخرین امپراتور روسیه''']]
 
۲۶ فوریه مصادره‌ی اموال کلیسا مبارزات ضد مذهبی
۲۶ فوریه مصادره‌ی اموال کلیسا مبارزات ضد مذهبی


۹٬۹۳۱

ویرایش