۶٬۳۹۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۸۶: | خط ۱۸۶: | ||
== نامه مریم اکبریمنفرد از زندان سمنان == | == نامه مریم اکبریمنفرد از زندان سمنان == | ||
زندانی سیاسی مریم اکبریمنفرد در مردادماه ۱۴۰۱، طی نامهی سرگشادهای از زندان سمنان نوشته است که در بخشی از این نامه آمده است:<blockquote>«...در اخبار میشنوم که بچههای [[حمید نوری|'''حمید نوری''']] شکوه و شکایت کردهاند که پدرمان شکنجه میشود! روزگار غریبی است!کسی که درست همین روزها عزیزان ما را بهصف کرده و به اتاق اعدام برده است؛ کسی که جزو نفراتی است که شاید آخرین لحظات عبدی را دیده و صد البته از رشادت و مقاومت او خون خونش را خورده و شاید هم با تمام کینه وجودش، خودش چهارپایه را از زیر پای عبدی کشیده؛ کسی که از اعدام هزاران نفر مثل عبدی دلشاد خوشحال شده و افتخار کرده است؛ کسی که زندان را برای زندانیان سیاسی جهنم کرده تا بهزعم خودش آنها را بشکند. حالا در بهترین زندانهاست و با عدالت تمام حرفهایش شنیده شده، ادعای شکنجه شدن دارد! اگر اینها شکنجه است پس آن چیزی که خانوادههای شهیدانمان، مادران ما و مادرم گرجی تحمل کرد چه بود؟! بلاهایی که هیچ حیوانی به حیوانی نمیدارد روا... ما دهه دهشتناک و خدای شکنجهگر دهه۶۰ اینها را زندگی کردهایم و برای همین است که به عدالت میاندیشیم و دادخواهی میکنیم تا نسلهای آینده ایران چنین تجربهی دهشتناکی نداشته باشند. چنین است که عدالت از عشق والاتر است، حتی والاتر از عشق مادریام به فرزندانم و چون عاشق فرزندانم هستم به عدالت برخاستهام. عدم اجرای عدالت برای شاه و [[ساواک|'''ساواک''']]، راه تکرارش را برای این حکومت باز کرد ولی ما عزم جزم کردهایم که عدالت را برای همیشه در ایران جاری کنیم و محکومیت حمید نوری قدمی هر چند کوچک اما کیفی در این راه است. سرخوش از شکستن بنبستی که به مدت سه دهه انکار میشدیم. از حکومت گرفته تا مدعیان دیگر که سر تعداد شهیدان چانه میزدند، همه میخواستند ما و درد ما را انکار کنند! اما ما دردهایمان را در تمام این سالیان بهدوش کشیدیم درست برای همین لحظه و لحظات نویدبخش شیرین عدالت.... گریزی از عدالت نیست من عهد بستم تا دادگاهی تک به تک آمران و عاملان کشتار عزیزانمان از پای ننشینم. ما زخمهایمان تازه است، نه ۳ دهه که سه روز هم از آن اتفاق برایمان نگذشته است! انگار برای ما، همین امروز اتفاق افتاده است. داغ مرداد هنوز دلهایمان را میسوزاند و تمام این سالیان به دردمندی دندان بر جگر فشردیم، اما روز پیروزی دادخواهی مرهمی خواهد شد بر تمام داغهایمان، قتلعام هنوز ادامه دارد، اعدامها و کشتار مردم بیگناه ادامهی آن قتلعام است و ۸۸، ۹۶ و ۹۸ تداوم کشتار ۶۷ هستند. تلاش و پای فشردن برای دادخواهی [[قتل عام ۶۷|'''قتلعام۶۷''']] عین مبارزه برای آزادی است. خون جاری شده از کبوتران خونینبال در تداوم تاریخی خون امام حسین و یارانش در عاشورا، جوشان و پرچم سرخشان همواره در تاریخ در اهتزاز خواهد بود. ما برای اینکه دیگر هیچ خانوادهای داغدار نشود به دادخواهی برخاستهایم و به عدالت پای میفشاریم... سیپده عدالت از میان ابرهای تیره و طوفانی خواهد دمید و ما آن روز عشق را با تمامی قلب مان حس خواهیم کرد. از آن ماست پیروزی»<ref>[https://news.mojahedin.org/i/%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D9%85%D8%B1%DB%8C%D9%85-%D8%A7%DA%A9%D8%A8%D8%B1%DB%8C-%D9%85%D9%86%D9%81%D8%B1%D8%AF-%D8%A7%D8%B2-%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D نامه زندانی سیاسی مریم اکبریمنفرد از زندان سمنان - سایت مجاهدین خلق]</ref></blockquote> | زندانی سیاسی مریم اکبریمنفرد در مردادماه ۱۴۰۱، طی نامهی سرگشادهای از زندان سمنان نوشته است که در بخشی از این نامه آمده است:<blockquote>«...در اخبار میشنوم که بچههای [[حمید نوری|'''حمید نوری''']] شکوه و شکایت کردهاند که پدرمان شکنجه میشود! روزگار غریبی است!کسی که درست همین روزها عزیزان ما را بهصف کرده و به اتاق اعدام برده است؛ کسی که جزو نفراتی است که شاید آخرین لحظات عبدی را دیده و صد البته از رشادت و مقاومت او خون خونش را خورده و شاید هم با تمام کینه وجودش، خودش چهارپایه را از زیر پای عبدی کشیده؛ کسی که از اعدام هزاران نفر مثل عبدی دلشاد خوشحال شده و افتخار کرده است؛ کسی که زندان را برای زندانیان سیاسی جهنم کرده تا بهزعم خودش آنها را بشکند. حالا در بهترین زندانهاست و با عدالت تمام حرفهایش شنیده شده، ادعای شکنجه شدن دارد! اگر اینها شکنجه است پس آن چیزی که خانوادههای شهیدانمان، مادران ما و مادرم گرجی تحمل کرد چه بود؟! بلاهایی که هیچ حیوانی به حیوانی نمیدارد روا... ما دهه دهشتناک و خدای شکنجهگر دهه۶۰ اینها را زندگی کردهایم و برای همین است که به عدالت میاندیشیم و دادخواهی میکنیم تا نسلهای آینده ایران چنین تجربهی دهشتناکی نداشته باشند. چنین است که عدالت از عشق والاتر است، حتی والاتر از عشق مادریام به فرزندانم و چون عاشق فرزندانم هستم به عدالت برخاستهام. عدم اجرای عدالت برای شاه و [[ساواک|'''ساواک''']]، راه تکرارش را برای این حکومت باز کرد ولی ما عزم جزم کردهایم که عدالت را برای همیشه در ایران جاری کنیم و محکومیت حمید نوری قدمی هر چند کوچک اما کیفی در این راه است. سرخوش از شکستن بنبستی که به مدت سه دهه انکار میشدیم. از حکومت گرفته تا مدعیان دیگر که سر تعداد شهیدان چانه میزدند، همه میخواستند ما و درد ما را انکار کنند! اما ما دردهایمان را در تمام این سالیان بهدوش کشیدیم درست برای همین لحظه و لحظات نویدبخش شیرین عدالت.... گریزی از عدالت نیست من عهد بستم تا دادگاهی تک به تک آمران و عاملان کشتار عزیزانمان از پای ننشینم. ما زخمهایمان تازه است، نه ۳ دهه که سه روز هم از آن اتفاق برایمان نگذشته است! انگار برای ما، همین امروز اتفاق افتاده است. داغ مرداد هنوز دلهایمان را میسوزاند و تمام این سالیان به دردمندی دندان بر جگر فشردیم، اما روز پیروزی دادخواهی مرهمی خواهد شد بر تمام داغهایمان، قتلعام هنوز ادامه دارد، اعدامها و کشتار مردم بیگناه ادامهی آن قتلعام است و ۸۸، ۹۶ و ۹۸ تداوم کشتار ۶۷ هستند. تلاش و پای فشردن برای دادخواهی [[قتل عام ۶۷|'''قتلعام۶۷''']] عین مبارزه برای آزادی است. خون جاری شده از کبوتران خونینبال در تداوم تاریخی خون امام حسین و یارانش در عاشورا، جوشان و پرچم سرخشان همواره در تاریخ در اهتزاز خواهد بود. ما برای اینکه دیگر هیچ خانوادهای داغدار نشود به دادخواهی برخاستهایم و به عدالت پای میفشاریم... سیپده عدالت از میان ابرهای تیره و طوفانی خواهد دمید و ما آن روز عشق را با تمامی قلب مان حس خواهیم کرد. از آن ماست پیروزی»<ref>[https://news.mojahedin.org/i/%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D9%85%D8%B1%DB%8C%D9%85-%D8%A7%DA%A9%D8%A8%D8%B1%DB%8C-%D9%85%D9%86%D9%81%D8%B1%D8%AF-%D8%A7%D8%B2-%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D نامه زندانی سیاسی مریم اکبریمنفرد از زندان سمنان - سایت مجاهدین خلق]</ref></blockquote> | ||
== ضرب و شتم مریم اکبریمنفرد == | |||
بر اساس گزارش سازمان حقوق بشر ایران، روز چهارشنبه دوم شهریورماه ۱۴۰۱، زندانی سیاسی مریم اکبریمنفرد در زندان سمنان توسط یکی از مسئولان زندان مورد ضرب و شتم قرار گرفت. | |||
گفته شده است که در روز ملاقات، خانواده مریم اکبریمنفرد برای ملاقات او رفته بودند. دو دختر خانم اکبریمنفرد در سالن ملاقات مورد بیاحترامی معاون زندان، مجید ترکی قرار گرفتند. مجید ترکی به دختران مریم اکبریمنفرد میگوید تا وقتی چادر نپوشید، نمیتوانید با مادرتان ملاقات کنید. این درحالی است که دختران خانم اکبریمنفرد، طبق دستور رئیس زندان همیشه بدون پوشیدن چادر به ملاقات مادرشان میآمدند؛ و به همین خاطر خانواده مریم اکبریمنفرد اعتراض میکنند. در همین موقع رئیس سالن ملاقات زندان سمنان بهنام خانم حسینیپور اقدام به بردن مریم اکبریمنفرد به بند میکند که با مقاومت خانم اکبریمنفرد مواجه میشود. حسینیپور این زندانی سیاسی را مورد ضرب و شتم قرار داده و گلوی او را تا مرز خفگی فشار میدهد. سرانجام با مقاومت مریم اکبریمنفرد ملاقات با خانوادهاش انجام میشود، اما او را تهدید به باز کردن پرونده جدید برای خودش و همسرش به اتهام اغتشاش در زندان میکنند.<ref>[[ضرب و شتم مریم اکبریمنفرد در زندان سمنان - سایت سازمان حقوق بشر ایران]]</ref> | |||
== منابع: == | == منابع: == | ||
<references /> | <references /> |
ویرایش