۶٬۱۶۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
== خانواده مولانا == | == خانواده مولانا == | ||
مولانا جلالالدین محمد بلخی، با نام کامل ”جلالالدین محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی” در ۱۵ مهرماه ۵۸۶ هجری شمسی برابر با ۶ ربیع الاول سال ۶۰۴ هجری قمری، در بلخ زاده شد. پدر او مولانا محمد بن حسین خطیبی معروف به بهاءالدین ولد و سلطانالعلما، از اکابر صوفیه و عارفان بود؛ و در طریقت نسبت او به احمد غزالی برمیگشت. او در عرفان و سلوک پیشینهای دیرین داشت؛ و اهل بحث و جدال نبود. سلطانالعلماء معرفت و دانش حقیقی را در سلوک باطنی میدانست و مباحثات و مناقشات کلامی و لفظی را رد میکرد. از اینرو اهل کلام و مناقشه با او مخالفت کردند. از جمله مخالفان او، فخرالدین رازی بود که استاد سلطان محمد خوارزمشاه بود؛ و بیش از دیگران خوارزمشاه را بر ضد پدر مولانا برانگیخت. | مولانا جلالالدین محمد بلخی، با نام کامل ”جلالالدین محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی” در ۱۵ مهرماه ۵۸۶ هجری شمسی برابر با ۶ ربیع الاول سال ۶۰۴ هجری قمری، در بلخ زاده شد. پدر او مولانا محمد بن حسین خطیبی معروف به بهاءالدین ولد و سلطانالعلما، از اکابر صوفیه و عارفان بود؛ و در طریقت نسبت او به احمد غزالی برمیگشت. او در عرفان و سلوک پیشینهای دیرین داشت؛ و اهل بحث و جدال نبود. سلطانالعلماء معرفت و دانش حقیقی را در سلوک باطنی میدانست و مباحثات و مناقشات کلامی و لفظی را رد میکرد. از اینرو اهل کلام و مناقشه با او مخالفت کردند. از جمله مخالفان او، فخرالدین رازی بود که استاد سلطان محمد خوارزمشاه بود؛ و بیش از دیگران خوارزمشاه را بر ضد پدر مولانا برانگیخت.<ref name=":0">[http://persian-man.ir/senior/poets/%D9%85%D9%88%D9%84%D9%88%DB%8C/ زندگینامه جلالالدین محمد بلخی - سایت مردان پارس]</ref> | ||
== هجرت از بلخ == | == هجرت از بلخ == | ||
سلطانالعلماء پدر مولانا ظاهراً در سال ۵۹۲ هجری شمسی همزمان با حملهی چنگیزخان مغول، از بلخ کوچ کرد؛ و قسم خورد که تا سلطان محمد خوارزمشاه بر تخت نشسته است به شهر خویش بازنگردد. مولانا به قصد حج به بغداد در عراق و سپس به مکه منوره و پس از انجام مناسک حج به شام ”سوریه کنونی” رفت و تا اواخر عمر خود آنجا بود. علاءالدین کیقباد پادشاه سلجوقی روم ”ترکیه امروزی” پیکی فرستاد و او را به قونیه دعوت کرد. | سلطانالعلماء پدر مولانا ظاهراً در سال ۵۹۲ هجری شمسی همزمان با حملهی چنگیزخان مغول، از بلخ کوچ کرد؛ و قسم خورد که تا سلطان محمد خوارزمشاه بر تخت نشسته است به شهر خویش بازنگردد. مولانا به قصد حج به بغداد در عراق و سپس به مکه منوره و پس از انجام مناسک حج به شام ”سوریه کنونی” رفت و تا اواخر عمر خود آنجا بود. علاءالدین کیقباد پادشاه سلجوقی روم ”ترکیه امروزی” پیکی فرستاد و او را به قونیه دعوت کرد.<ref name=":0" /> | ||
=== ملاقات با عطار === | === ملاقات با عطار === | ||
مولانا در طول سفر با فریدالدین عطار نیشابوری نیز ملاقات داشت و عطار، ضمن ستایش مولانا او را به پدرش سفارش کرد؛ و کتاب اسرارنامه را به او هدیه داد. | مولانا در طول سفر با فریدالدین عطار نیشابوری نیز ملاقات داشت و عطار، ضمن ستایش مولانا او را به پدرش سفارش کرد؛ و کتاب اسرارنامه را به او هدیه داد.<ref name=":0" /> | ||
مولانا موقع ملاقات با عطار نیشابوری پنج سال داشت. عطار به بهاءالدین پدر مولانا میگوید: | مولانا موقع ملاقات با عطار نیشابوری پنج سال داشت. عطار به بهاءالدین پدر مولانا میگوید:<blockquote>«این پسر را گرامی بدار. زود باشد که این پسر تو، آتش در سوختگان عالم زند.»</blockquote>ابن عربی فیلسوف و عارف مشهور نیز، روزی مولانای جوان را میبیند که پشت سر پدر بزرگوارش میرفته است. ابن عربی میگوید ”سبحان الله اقیانوسی از پی دریا می رود”.<ref name=":1">[https://www.kojaro.com/2020/9/10/190731/rumi-poet-biography/ زندگینامه مولانا - سایت کجارو]</ref> | ||
ابن عربی فیلسوف و عارف مشهور نیز، روزی مولانای جوان را میبیند که پشت سر پدر بزرگوارش میرفته است. ابن عربی میگوید ”سبحان الله اقیانوسی از پی دریا می رود”. | |||
== کشورهای سکونت == | == کشورهای سکونت == | ||
در گذشتههای دور به خاطر گستردگی مرزهای ایرانزمین و سفرهای مختلف مولانا جلاالدین بلخی به نقاط پراکندهی آن، مردمان در نقاط مختلف از اندیشهی او بهرهمند میشدند. مردم در زمان حیات مولانا وی را خداوندگار میخواندند. محل زندگی مولانا در طول عمرش، در این زمان شامل بخشهایی از کشورهای ایران، افغانستان، تاجیکستان و ترکیه میشود که خیلی از کشورها در قدیم بخشی از خاک ایران بودند. به خاطر همین آثار مولانا در این کشورها هم ترجمه شدهاند و طرفداران خیلی زیادی دارند. | در گذشتههای دور به خاطر گستردگی مرزهای ایرانزمین و سفرهای مختلف مولانا جلاالدین بلخی به نقاط پراکندهی آن، مردمان در نقاط مختلف از اندیشهی او بهرهمند میشدند. مردم در زمان حیات مولانا وی را خداوندگار میخواندند. محل زندگی مولانا در طول عمرش، در این زمان شامل بخشهایی از کشورهای ایران، افغانستان، تاجیکستان و ترکیه میشود که خیلی از کشورها در قدیم بخشی از خاک ایران بودند. به خاطر همین آثار مولانا در این کشورها هم ترجمه شدهاند و طرفداران خیلی زیادی دارند.<ref name=":1" /> | ||
== ازدواج == | == ازدواج == | ||
مولانا در ۱۸ سالگی با گوهر خاتون دختر خواجه لالای سمرقندی ازدواج کرد؛ و حاصل آن دو پسر به نامهای سلطان ولد و علاءالدین محمد بود. | مولانا در ۱۸ سالگی با گوهر خاتون دختر خواجه لالای سمرقندی ازدواج کرد؛ و حاصل آن دو پسر به نامهای سلطان ولد و علاءالدین محمد بود. | ||
همسر دوم مولانا خاتون قونوی نام داشت. حاصل این ازدواج نیز فرزندانی به نامهای مظفرالدین امیرعالم و ملک خاتون بود. خاتون قونوی ۱۹ سال پس از درگذشت مولانا زنده بود. | همسر دوم مولانا خاتون قونوی نام داشت. حاصل این ازدواج نیز فرزندانی به نامهای مظفرالدین امیرعالم و ملک خاتون بود. خاتون قونوی ۱۹ سال پس از درگذشت مولانا زنده بود.<ref name=":2">[https://namnak.com/maulana-rumi-biography.p76689 بیوگرافی و رازهای شخصی زندگی مولانا - سایت نمناک]</ref> | ||
== جانشینی پدر == | == جانشینی پدر == | ||
خط ۷۹: | خط ۷۵: | ||
شاه ما زین سپس تو خواهی بود | شاه ما زین سپس تو خواهی بود | ||
از تو خواهیم جمله مایه و سود | از تو خواهیم جمله مایه و سود<ref name=":0" /> | ||
=== قدم در وادی طریقت === | === قدم در وادی طریقت === | ||
خط ۸۶: | خط ۸۲: | ||
بود در خدمتش به هم نه سال | بود در خدمتش به هم نه سال | ||
تا که شد مثل او به قال و به حال | تا که شد مثل او به قال و به حال<ref name=":0" /> | ||
== القاب و تخلص == | == القاب و تخلص == | ||
القاب مولانا در زمان حیاتش ”جلالالدین” ”خداوندگار” و ”مولانا خداوندگار” بوده است. در قرنهای بعد و احتمالاً از قرن نهم القاب او ”مولوی” و ”مولانا” و ”مولوی رومی” و ”ملای رومی” بوده است. تخلص مولانا بر اساس اشعارش ”خاموش” و ”خَموش” و خامُش” است. | القاب مولانا در زمان حیاتش ”جلالالدین” ”خداوندگار” و ”مولانا خداوندگار” بوده است. در قرنهای بعد و احتمالاً از قرن نهم القاب او ”مولوی” و ”مولانا” و ”مولوی رومی” و ”ملای رومی” بوده است. تخلص مولانا بر اساس اشعارش ”خاموش” و ”خَموش” و خامُش” است.<ref name=":3">[http://www.ghorbani527.blogfa.com/post/124 سیری در اندیشه مولانا - سایت مدرسه]</ref> | ||
== مولانا و شمس == | == مولانا و شمس == | ||
[[پرونده:نقاشی شمس از حسین بهزاد.JPG|جایگزین=نقاشی شمس تبریزی اثری از استاد حسین بهزاد|بندانگشتی|220x220پیکسل|نقاشی شمس تبریزی اثری از استاد حسین بهزاد]] | [[پرونده:نقاشی شمس از حسین بهزاد.JPG|جایگزین=نقاشی شمس تبریزی اثری از استاد حسین بهزاد|بندانگشتی|220x220پیکسل|نقاشی شمس تبریزی اثری از استاد حسین بهزاد]] | ||
دوران حضورشمس تبریزی در زندگانی مولانا جلاالدین را میتوان بااهمیتترین و پُرشورترین بخش از زندگی مولانا محسوب کرد. دورانی که شخصیت حقیقی یکی از بزرگترین عارفان و شاعران ادبیات ایرانزمین در آن شکل گرفت. بخش بیشتری از کهنترین آثار مربوط به زندگی مولانا از قبیل ”مناقبالعارفین” افلاکی، و ”رسالة” احمد سپهسالار نیز به شرح فراز و نشیب این ماجرا و شگفتیهای آن اختصاص یافته است. نخستین تأثیر ادبی این ماجرا، غزلهای پرسوز و گداز و مکتوبات منظومی بود که مولانا سروده است. | دوران حضورشمس تبریزی در زندگانی مولانا جلاالدین را میتوان بااهمیتترین و پُرشورترین بخش از زندگی مولانا محسوب کرد. دورانی که شخصیت حقیقی یکی از بزرگترین عارفان و شاعران ادبیات ایرانزمین در آن شکل گرفت. بخش بیشتری از کهنترین آثار مربوط به زندگی مولانا از قبیل ”مناقبالعارفین” افلاکی، و ”رسالة” احمد سپهسالار نیز به شرح فراز و نشیب این ماجرا و شگفتیهای آن اختصاص یافته است. نخستین تأثیر ادبی این ماجرا، غزلهای پرسوز و گداز و مکتوبات منظومی بود که مولانا سروده است.<ref name=":4">[https://www.mehremihan.ir/researches/1651-%D8%B3%DB%8C%D8%B1%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%86%D8%AF%DB%8C%D8%B4%D9%87-%D9%85%D9%88%D9%84%D8%A7%D9%86%D8%A7 سیری در اندیشه مولانا - سایت مهر میهن]</ref> | ||
=== ورود شمس تبریزی === | === ورود شمس تبریزی === | ||
خط ۱۰۴: | خط ۱۰۰: | ||
سجادهنشین با وقاری بودم | سجادهنشین با وقاری بودم | ||
بازیچهی کودکان کویم کردی | بازیچهی کودکان کویم کردی<ref name=":0" /> | ||
=== آشنایی شمس به مولانا === | === آشنایی شمس به مولانا === | ||
روزی مولانا جلاالدین از راه بازار به خانه بازمیگشت که عابری ناشناس جلویش سبز شد و از او پرسید: ای صراف عالم معنی، محمد (ص) برتر بود یا بایزید بسطامی؟!. مولانا با لحنی خشمگینانه جواب داد: محمد (ص) سر حلقه انبیاست. بایزید بسطام را با او چه نسبت؟. شمس گفت: پس چرا آن یک سبحانک ما عرفناک گفت و این یک سبحانی ما اعظم شأنی به زبان راند؟. مولانا اندکی فکر کرد و گفت: بایزید تنگحوصله بود، به یک جرعه عربده کرد. محمد (ص) دریانوش بود، به یک جام عقل و سکون خود را از دست نداد. پس از این گفتار بود که بیگانگی آن دو عارف به آشنایی تبدیل شد. شمس تبریزی به مولانا جلاالدین گفته بود، از راه دور به جستجویت آمدهام؛ اما با این بار گران علم و پندار که بر دوش داری چهگونه به ملاقات الله میتوانی رسید؟. مولانا به او پاسخ داده بود که مرا ترک مکن درویش و این بار مزاحم را از شانههایم بردار. | روزی مولانا جلاالدین از راه بازار به خانه بازمیگشت که عابری ناشناس جلویش سبز شد و از او پرسید: ای صراف عالم معنی، محمد (ص) برتر بود یا بایزید بسطامی؟!. مولانا با لحنی خشمگینانه جواب داد: محمد (ص) سر حلقه انبیاست. بایزید بسطام را با او چه نسبت؟. شمس گفت: پس چرا آن یک سبحانک ما عرفناک گفت و این یک سبحانی ما اعظم شأنی به زبان راند؟. مولانا اندکی فکر کرد و گفت: بایزید تنگحوصله بود، به یک جرعه عربده کرد. محمد (ص) دریانوش بود، به یک جام عقل و سکون خود را از دست نداد. پس از این گفتار بود که بیگانگی آن دو عارف به آشنایی تبدیل شد. شمس تبریزی به مولانا جلاالدین گفته بود، از راه دور به جستجویت آمدهام؛ اما با این بار گران علم و پندار که بر دوش داری چهگونه به ملاقات الله میتوانی رسید؟. مولانا به او پاسخ داده بود که مرا ترک مکن درویش و این بار مزاحم را از شانههایم بردار. | ||
شمس تبریزی تقریباً در سال ۶۲۳ ه.ش، به مولانا جلاالدین پیوست. شمس چنان مولانا را شیفته کرد که درس و وعظ و منبر را کنار گذاشت و به شعر و دف و سماع روی آورد. مولانا از آن زمان طبعش در شعر و شاعری شکوفا شد؛ و به سرودن اشعار پرشور عرفانی پرداخت. کسی نمیداند که شمس تبریزی به مولانا چه گفت و چه آموخت که اینچنین دگرگونش کرد؛ اما روشن است که شمس تبریزی عالم و جهاندیده بوده است و برخلاف گمان برخیها که او را از حیث دانش و فن بیبهره میپنداشتند، نوشتههای او بهترین شاهد و گواه بر علم و دانش گستردهاش در ادبیات، لغت، تفسیر قرآن و عرفان است. | شمس تبریزی تقریباً در سال ۶۲۳ ه.ش، به مولانا جلاالدین پیوست. شمس چنان مولانا را شیفته کرد که درس و وعظ و منبر را کنار گذاشت و به شعر و دف و سماع روی آورد. مولانا از آن زمان طبعش در شعر و شاعری شکوفا شد؛ و به سرودن اشعار پرشور عرفانی پرداخت. کسی نمیداند که شمس تبریزی به مولانا چه گفت و چه آموخت که اینچنین دگرگونش کرد؛ اما روشن است که شمس تبریزی عالم و جهاندیده بوده است و برخلاف گمان برخیها که او را از حیث دانش و فن بیبهره میپنداشتند، نوشتههای او بهترین شاهد و گواه بر علم و دانش گستردهاش در ادبیات، لغت، تفسیر قرآن و عرفان است.<ref name=":0" /> | ||
=== غیبت موقت شمس === | === غیبت موقت شمس === | ||
خط ۱۲۲: | خط ۱۱۸: | ||
گرچه کردیم جرمها ز فضول | گرچه کردیم جرمها ز فضول | ||
مولانا جلاالدین فرزند خود سلطان ولد را همراه جمعی به دمشق فرستاد تا شمس را به قونیه باز گردانند. شمس به قونیه بازگشت و مولانا از غم و اندوه رها شد. | مولانا جلاالدین فرزند خود سلطان ولد را همراه جمعی به دمشق فرستاد تا شمس را به قونیه باز گردانند. شمس به قونیه بازگشت و مولانا از غم و اندوه رها شد.<ref name=":0" /> | ||
=== غیبت همیشگی شمس === | === غیبت همیشگی شمس === | ||
خط ۱۳۹: | خط ۱۳۵: | ||
که ورا دشمنی بکشت یقین | که ورا دشمنی بکشت یقین | ||
شمس تبریزی سرانجام بیخبر از قونیه رفت و ناپدید شد؛ و از تاریخ سفر و چگونگی آن هیچکس اطلاعی ندارد. | شمس تبریزی سرانجام بیخبر از قونیه رفت و ناپدید شد؛ و از تاریخ سفر و چگونگی آن هیچکس اطلاعی ندارد.<ref name=":0" /> | ||
==== شیدایی و سماع ==== | ==== شیدایی و سماع ==== | ||
خط ۱۴۹: | خط ۱۴۵: | ||
بر زمین همچو چرخ گردان شد | بر زمین همچو چرخ گردان شد | ||
مولانا در پی شمس عازم شام و دمشق شد، اما او را نیافت و به قونیه بازگشت؛ و رقص و سماع را از سر گرفت. پیر و جوان، خاص و عام نیز به گرد او میگشتند و چرخ میزدند. مولانا سماع را وسیلهای برای تمرین رها شدن میدید. سماع به روح کمک میکرد تا در رها شدن از آنچه او را مقید در عالم ماده و محسوس میدارد، پله پله تا بام عالم قدس عروج کند. مولانا پس از گذشت چند سال، دوباره حال و هوای شمس در سرش افتاد و راهی دمشق شد؛ اما باز هم شمس تبریزی را نیافت و به قونیه بازگشت. | مولانا در پی شمس عازم شام و دمشق شد، اما او را نیافت و به قونیه بازگشت؛ و رقص و سماع را از سر گرفت. پیر و جوان، خاص و عام نیز به گرد او میگشتند و چرخ میزدند. مولانا سماع را وسیلهای برای تمرین رها شدن میدید. سماع به روح کمک میکرد تا در رها شدن از آنچه او را مقید در عالم ماده و محسوس میدارد، پله پله تا بام عالم قدس عروج کند. مولانا پس از گذشت چند سال، دوباره حال و هوای شمس در سرش افتاد و راهی دمشق شد؛ اما باز هم شمس تبریزی را نیافت و به قونیه بازگشت.<ref name=":0" /> | ||
افلاکی در کتاب مناقب مینویسد: <blockquote>«اگر چه حضرت مولانا، شمسالدین را به صورت، در دمشق نیافت اما به معنی، عظمت او را و چیزی دیگر در خود یافت. مولانا به قونیه باز آمد و رقص و سماع و ترانه را دوباره از سر گرفت قوالان و خوانندگان را نزد خود میخواند تا بخوانند و بنوازند؛ و او در سماع غرق میشد و پیر و جوان، خاص و عام، پخته و خام همانند ذرهای در آفتاب پر نور او میگشتند و چرخ میزدند…» | افلاکی در کتاب مناقب مینویسد: <blockquote>«اگر چه حضرت مولانا، شمسالدین را به صورت، در دمشق نیافت اما به معنی، عظمت او را و چیزی دیگر در خود یافت. مولانا به قونیه باز آمد و رقص و سماع و ترانه را دوباره از سر گرفت قوالان و خوانندگان را نزد خود میخواند تا بخوانند و بنوازند؛ و او در سماع غرق میشد و پیر و جوان، خاص و عام، پخته و خام همانند ذرهای در آفتاب پر نور او میگشتند و چرخ میزدند…»<ref name=":5">[https://didarejan.com/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%AC%D9%84%D8%A7%D9%84-%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%A8%D9%84%D8%AE%DB%8C/ زندگینامه جلالالدین محمد بلخی معروف به مولوی - سایت دیدار جان]</ref> </blockquote> | ||
== صلاحالدین زرکوب == | == صلاحالدین زرکوب == | ||
خط ۱۶۲: | خط ۱۵۸: | ||
زهی صورت زهی معنی زهی خوبی زهی خوبی | زهی صورت زهی معنی زهی خوبی زهی خوبی | ||
شیخ صلاحالدین زرکوب تا حدودی جای خالی شمس تبریزی را برای مولانا پُر کرد. شیخ صلاحالدین مردی عامی و درسنخوانده از مردم قونیه بود و شغل زرکوبی داشت. مولانا شیخ صلاحالدین را جانشین خود کرد، تا جایی که سلطان ولد با همهی دانشش از او اطاعت میکرد. هر چند سلطان ولد مقام خود را به ویژه در علوم و معارف برتر از صلاحالدین زرکوب میدانست؛ ولی دریافته بود که دانش و معارف ظاهری چارهساز مشکلات روحی و معنوی نیست. او با همین باور مرید زرکوب شد. صلاحالدین زرکوب نیز مانند شمس تبریزی مورد حسادت مریدان مولانا بود؛ اما با این وجود مولانا تا ۱۰ سال با او انس داشت تا اینکه شیخ صلاحالدین زرکوب بیمار شد و درگذشت. | شیخ صلاحالدین زرکوب تا حدودی جای خالی شمس تبریزی را برای مولانا پُر کرد. شیخ صلاحالدین مردی عامی و درسنخوانده از مردم قونیه بود و شغل زرکوبی داشت. مولانا شیخ صلاحالدین را جانشین خود کرد، تا جایی که سلطان ولد با همهی دانشش از او اطاعت میکرد. هر چند سلطان ولد مقام خود را به ویژه در علوم و معارف برتر از صلاحالدین زرکوب میدانست؛ ولی دریافته بود که دانش و معارف ظاهری چارهساز مشکلات روحی و معنوی نیست. او با همین باور مرید زرکوب شد. صلاحالدین زرکوب نیز مانند شمس تبریزی مورد حسادت مریدان مولانا بود؛ اما با این وجود مولانا تا ۱۰ سال با او انس داشت تا اینکه شیخ صلاحالدین زرکوب بیمار شد و درگذشت.<ref name=":0" /> | ||
مزار شیخ صلاحالدین زرکوب در قونیه و در جوار بهاءالدین، پدر مولانا است. او وصیت کرده بود که پس از مرگش عزاداری و سوگواری بر پا نکنند، چون رفتن به سوی محبوب حقیقی و وصال به معشوق و ترک کردن سرای فانی دنیا باعث سرور و کمال شادمانی است، نه عزا و سوگ. به همین خاطر مردم دفزنان و با سماع و هلهله او را به خاک سپردند. | مزار شیخ صلاحالدین زرکوب در قونیه و در جوار بهاءالدین، پدر مولانا است. او وصیت کرده بود که پس از مرگش عزاداری و سوگواری بر پا نکنند، چون رفتن به سوی محبوب حقیقی و وصال به معشوق و ترک کردن سرای فانی دنیا باعث سرور و کمال شادمانی است، نه عزا و سوگ. به همین خاطر مردم دفزنان و با سماع و هلهله او را به خاک سپردند. | ||
خط ۱۶۸: | خط ۱۶۴: | ||
شیخ فرمود در جنازه من | شیخ فرمود در جنازه من | ||
دهل آرید و کوس با دفزن | دهل آرید و کوس با دفزن<ref name=":5" /> | ||
== حسامالدین چلبی == | == حسامالدین چلبی == | ||
حسامالدین چلبی معروف به اخی ترک از عارفان بزرگ و از مریدان مولانا بود. مولانا با او نیز ده سال همنشین بود. مولانا جلاالدین به سفارش و تأکید حسامالدین چلپی مثنوی معنوی را به رشتهی تحریر درآورد. گاهی نیز در مثنوی نام حسامالدین به چشم میخورد. به خاطر همین در آغاز نام حسامینامه را برای مثنوی معنوی برگزیدهبود. | حسامالدین چلبی معروف به اخی ترک از عارفان بزرگ و از مریدان مولانا بود. مولانا با او نیز ده سال همنشین بود. مولانا جلاالدین به سفارش و تأکید حسامالدین چلپی مثنوی معنوی را به رشتهی تحریر درآورد. گاهی نیز در مثنوی نام حسامالدین به چشم میخورد. به خاطر همین در آغاز نام حسامینامه را برای مثنوی معنوی برگزیدهبود.<ref name=":3" /> | ||
روایت شده است که از مولانا سؤال کردهاند: از این سه خلیفه و نایب، یعنی شمس تبریزی و صلاحالدین زرکوب و حسامالدین چلپی، کدامین اختیار است؟ مولانا فرمود: <blockquote>«مولانا شمسالدین به مثابت آفتاب است و شیخ صلاح الدین در مرتبه ماه است و چلبی حسامالدین میانشان ستارهای است روشن و رهنماست. همانا بیشتر برّیان و بحریان راه را با ستاره می یابند و مستغنی می شوند.» | روایت شده است که از مولانا سؤال کردهاند: از این سه خلیفه و نایب، یعنی شمس تبریزی و صلاحالدین زرکوب و حسامالدین چلپی، کدامین اختیار است؟ مولانا فرمود: <blockquote>«مولانا شمسالدین به مثابت آفتاب است و شیخ صلاح الدین در مرتبه ماه است و چلبی حسامالدین میانشان ستارهای است روشن و رهنماست. همانا بیشتر برّیان و بحریان راه را با ستاره می یابند و مستغنی می شوند.»<ref name=":5" /> </blockquote> | ||
== درگذشت مولانا == | == درگذشت مولانا == | ||
خط ۱۸۷: | خط ۱۸۳: | ||
روز و شب بود گفتشان همهی این | روز و شب بود گفتشان همهی این | ||
که شد آن گنج زیر خاک دفین | که شد آن گنج زیر خاک دفین<ref name=":0" /> | ||
مولانا در بستر بیماری و در آخرین روزهای حیات خویش، احوال خود را برای حسامالدین چلپی چنین وصف کرد: <blockquote>«الا این مرکب جسم پرعلت، گاهی بیمار و گاهی پلنگ و گاهی خرلنگ، هیچ برمراد دل هموار نمیرود. گاهی لکلک، گاهی سکسک “اسب نارهوار“ گاهی قبله و گاهی دبره، نه میمیرد و نه صحت میپذیرد.» </blockquote>همسر مولانا که مشتاق بود که این خورشید معرفت پیوسته بر دل مردمان بتابد و آنها را از معارف حقیقت گرم سازد، گفت:<blockquote>«ای کاش چهارصد سال عمر کردی تا عالم را از حقایق و معارف پُرساختی. مولانا فرمود: مگر ما فرعونیم؟! مگر ما نمرودیم؟! ما به عالم خاک پی اقامت نیامدیم. ما در زندان دنیا محبوسیم. امید که عنقریب به بزم حبیب رسیم. اگر برای مصلحت و ارشاد بیچارگان نبودی، یک دم در نشیمن خاک اقامت نگزیدی.» | مولانا در بستر بیماری و در آخرین روزهای حیات خویش، احوال خود را برای حسامالدین چلپی چنین وصف کرد: <blockquote>«الا این مرکب جسم پرعلت، گاهی بیمار و گاهی پلنگ و گاهی خرلنگ، هیچ برمراد دل هموار نمیرود. گاهی لکلک، گاهی سکسک “اسب نارهوار“ گاهی قبله و گاهی دبره، نه میمیرد و نه صحت میپذیرد.» </blockquote>همسر مولانا که مشتاق بود که این خورشید معرفت پیوسته بر دل مردمان بتابد و آنها را از معارف حقیقت گرم سازد، گفت:<blockquote>«ای کاش چهارصد سال عمر کردی تا عالم را از حقایق و معارف پُرساختی. مولانا فرمود: مگر ما فرعونیم؟! مگر ما نمرودیم؟! ما به عالم خاک پی اقامت نیامدیم. ما در زندان دنیا محبوسیم. امید که عنقریب به بزم حبیب رسیم. اگر برای مصلحت و ارشاد بیچارگان نبودی، یک دم در نشیمن خاک اقامت نگزیدی.»<ref name=":5" /> </blockquote> | ||
== آرامگاه و موزه مولانا == | == آرامگاه و موزه مولانا == | ||
خط ۱۹۸: | خط ۱۹۴: | ||
در واقع آرامگاه مولانا در خانهی محل سکونتش در گذشته قرار دارد؛ و در طول ایام سال و بهویژه سالگرد تولد و درگذشت مولانا، مراسم گوناگونی در این آرامگاه برگزار میشود. هر ساله ۷ تا ۱۷ دسامبر، بهمدت ده شب، بزرگداشت مولانا را به مناسبت سالگرد درگذشت این عارف و شاعر نامی ایرانزمین برگزار میکنند. برگزاری این مراسم در این شبها با مناسکی خاص همراه است. مراسم این ده شب با اجرای نمایش و رقصهای گروهی سماع، بخشهای گوناگونی از زندگی مولانا رابه تصویر میکشند. '''«سایت کجارو»''' | در واقع آرامگاه مولانا در خانهی محل سکونتش در گذشته قرار دارد؛ و در طول ایام سال و بهویژه سالگرد تولد و درگذشت مولانا، مراسم گوناگونی در این آرامگاه برگزار میشود. هر ساله ۷ تا ۱۷ دسامبر، بهمدت ده شب، بزرگداشت مولانا را به مناسبت سالگرد درگذشت این عارف و شاعر نامی ایرانزمین برگزار میکنند. برگزاری این مراسم در این شبها با مناسکی خاص همراه است. مراسم این ده شب با اجرای نمایش و رقصهای گروهی سماع، بخشهای گوناگونی از زندگی مولانا رابه تصویر میکشند. '''«سایت کجارو»''' | ||
[[پرونده:چشمه تزکیه یا شست و شو.jpg|جایگزین=چشمه تزکیه یا شستوشو در مقبره و موزه مولانا|بندانگشتی|248x248پیکسل|چشمه تزکیه یا شستوشو در مقبره و موزه مولانا]] | [[پرونده:چشمه تزکیه یا شست و شو.jpg|جایگزین=چشمه تزکیه یا شستوشو در مقبره و موزه مولانا|بندانگشتی|248x248پیکسل|چشمه تزکیه یا شستوشو در مقبره و موزه مولانا]] | ||
مزار مولانا بر روی تپهای با ارتفاع ۱۰۱۶، متر بنا شده است؛ و منظرهای بسیار دیدنی دارد. این تپه تا کنون چندین بار مورد کاوش باستانشناسان قرار گرفته است. در این تپه آثار ارزشمندی به دست آمده است که متعلق به هزاران سال پیش هستند. مساحت مزار مولانا در آغاز ۶.۵۰۰، متر مربع بود؛ اما اکنون گسترش یافته و به ۱۸.۰۰۰، متر مربع رسیده است. ساخت مقبره مولانا یک سال پس از مرگش در سال ۱۲۷۴، آغاز شد؛ و با نظارت همسر امیرسلیمان سلجوقی به پایان رسید. همچنین در سال ۱۸۵۴میلادی، نیز چند بخش دیگر به این مقبره افزوده شد تا جمعیت بیشتری را پذیرا باشد. بر فراز قبر مولانا یک گنبد مخروطی شکل به رنگ فیروزهای ساخته شده است که تشکیلشده از صدها سفال است؛ و اکنون مقبرهی این عارف و شاعر نامآور با همین گنبد فیروزهای شناخته میشود. در سال ۱۹۲۶میلادی، تبدیل مزار مولانا به موزه آغاز شد؛ و در سال ۱۹۲۷میلادی، مقبرهی او به شکل کامل به موزه تبدیل شده بود؛ و در سال ۱۹۵۴میلادی، مقبرهی مولانا را موزهی مولانا نامیدند. موزه مولانا یکی از مهمترین جاذبههای گردشگری کشور ترکیه به حساب میآید. | مزار مولانا بر روی تپهای با ارتفاع ۱۰۱۶، متر بنا شده است؛ و منظرهای بسیار دیدنی دارد. این تپه تا کنون چندین بار مورد کاوش باستانشناسان قرار گرفته است. در این تپه آثار ارزشمندی به دست آمده است که متعلق به هزاران سال پیش هستند. مساحت مزار مولانا در آغاز ۶.۵۰۰، متر مربع بود؛ اما اکنون گسترش یافته و به ۱۸.۰۰۰، متر مربع رسیده است. ساخت مقبره مولانا یک سال پس از مرگش در سال ۱۲۷۴، آغاز شد؛ و با نظارت همسر امیرسلیمان سلجوقی به پایان رسید. همچنین در سال ۱۸۵۴میلادی، نیز چند بخش دیگر به این مقبره افزوده شد تا جمعیت بیشتری را پذیرا باشد. بر فراز قبر مولانا یک گنبد مخروطی شکل به رنگ فیروزهای ساخته شده است که تشکیلشده از صدها سفال است؛ و اکنون مقبرهی این عارف و شاعر نامآور با همین گنبد فیروزهای شناخته میشود. در سال ۱۹۲۶میلادی، تبدیل مزار مولانا به موزه آغاز شد؛ و در سال ۱۹۲۷میلادی، مقبرهی او به شکل کامل به موزه تبدیل شده بود؛ و در سال ۱۹۵۴میلادی، مقبرهی مولانا را موزهی مولانا نامیدند. موزه مولانا یکی از مهمترین جاذبههای گردشگری کشور ترکیه به حساب میآید.<ref>[https://www.karnaval.ir/things-to-do/mevlana-museum-konya-turkey آرامگاه مولانا در قونیه - سایت کارناوال]</ref> | ||
همچنین در محل آرامگاه و موزه مولانا آثار ارزشمندی نظیر قرآن خطی و دستنوشتهها، دیوان حافظ، آلات موسیقی دوران رومی و آثار هنری دوره سلجوقیان نگهداری میشود. قسمتی از این موزه را هم به نگهداری از لباس، کلاه، تسبیح، جانماز و دیگر وسایل باقی مانده از دوران مولانا اختصاص دادهاند. | همچنین در محل آرامگاه و موزه مولانا آثار ارزشمندی نظیر قرآن خطی و دستنوشتهها، دیوان حافظ، آلات موسیقی دوران رومی و آثار هنری دوره سلجوقیان نگهداری میشود. قسمتی از این موزه را هم به نگهداری از لباس، کلاه، تسبیح، جانماز و دیگر وسایل باقی مانده از دوران مولانا اختصاص دادهاند. | ||
علاوه بر مولانا، بهاءالدین پدر مولانا، سلطان ولد پسر مولانا و چند تن از اقوام و نزدیکان مولانا هم در این مکان به خاک سپرده شدهاند. | علاوه بر مولانا، بهاءالدین پدر مولانا، سلطان ولد پسر مولانا و چند تن از اقوام و نزدیکان مولانا هم در این مکان به خاک سپرده شدهاند.<ref name=":1" /> | ||
== طریقت مولانا == | == طریقت مولانا == | ||
مولانا در کشور ترکیه جایگاهی فراتر از یک شاعر دارد. پیروان و طوایف زیادی به ستایش او مشغول هستند. سلطان ولد فرزند بزرگ مولانا و ”اولو عارف چلبی” نوهی مولانا هر کدام طریقتی مختلف از اندیشه مولانا بنیان گذاشتهاند؛ و آنها را ”طریقت مولانا” نامیدهاند. سلطان ولد اساس عرفان مولانا را در جهت تعالیم دینی و قوانین شریعت میدانست. اولو عارف چلبی، طریقت مولانا را راه عارفانه جدا از احکام شرع معرفی میکرد. | مولانا در کشور ترکیه جایگاهی فراتر از یک شاعر دارد. پیروان و طوایف زیادی به ستایش او مشغول هستند. سلطان ولد فرزند بزرگ مولانا و ”اولو عارف چلبی” نوهی مولانا هر کدام طریقتی مختلف از اندیشه مولانا بنیان گذاشتهاند؛ و آنها را ”طریقت مولانا” نامیدهاند. سلطان ولد اساس عرفان مولانا را در جهت تعالیم دینی و قوانین شریعت میدانست. اولو عارف چلبی، طریقت مولانا را راه عارفانه جدا از احکام شرع معرفی میکرد.<ref name=":1" /> | ||
== آثار مولانا == | == آثار مولانا == | ||
آثار مولانا شامل نظم و نثر میشود. آثار منظوم مولانا متشکل از غزلیات، مثنوی و رباعیات است؛ و آثار منثور او شامل فیه ما فیه، مکاتیب و مجالس سبعه است. | آثار مولانا شامل نظم و نثر میشود. آثار منظوم مولانا متشکل از غزلیات، مثنوی و رباعیات است؛ و آثار منثور او شامل فیه ما فیه، مکاتیب و مجالس سبعه است.<ref name=":2" /> | ||
در طول سالیان مدید برای علاقهمندان عرفان و حکمت، آثار مولانا از بهترین منابع موجود بودهاند. آثار مولانا در نقاط گوناگون جهان ترجمه شدهاند؛ و موجب روی آوردن بسیاری از اندیشمندان دنیا به عرفان شرقی و شرقشناسی هستند. در واقع اشعار مولانا دروازه دخول به فرهنگ مشرقزمین و پارسیزبانان برای بسیاری از مردم جهان است. | در طول سالیان مدید برای علاقهمندان عرفان و حکمت، آثار مولانا از بهترین منابع موجود بودهاند. آثار مولانا در نقاط گوناگون جهان ترجمه شدهاند؛ و موجب روی آوردن بسیاری از اندیشمندان دنیا به عرفان شرقی و شرقشناسی هستند. در واقع اشعار مولانا دروازه دخول به فرهنگ مشرقزمین و پارسیزبانان برای بسیاری از مردم جهان است.<ref name=":1" /> | ||
=== آثار منظوم === | === آثار منظوم === | ||
خط ۲۱۷: | خط ۲۱۳: | ||
==== مثنوی معنوی ==== | ==== مثنوی معنوی ==== | ||
[[پرونده:مثنوی مولانااا1.JPG|جایگزین=مثنوی معنوی|بندانگشتی|200x200پیکسل|مثنوی معنوی]] | [[پرونده:مثنوی مولانااا1.JPG|جایگزین=مثنوی معنوی|بندانگشتی|200x200پیکسل|مثنوی معنوی]] | ||
شهرت مولانا بیشتر به خاطر کتاب مثنوی معنوی است که تعالیم در زمینهی عرفان و اصول تصوف و اخلاق و معارف است. مثنوی از همان آغاز در مجالس رقص سماع خوانده میشد. افرادی به نام مثنویخوانان، این کتاب را با صوتی دلکش میخواندند. ۱۸ بیت نخست مثنوی را ”نینامه” میگویند و تمامی شش دفتر مثنوی شرحی است بر این ۱۸ بیت: | شهرت مولانا بیشتر به خاطر کتاب مثنوی معنوی است که تعالیم در زمینهی عرفان و اصول تصوف و اخلاق و معارف است. مثنوی از همان آغاز در مجالس رقص سماع خوانده میشد. افرادی به نام مثنویخوانان، این کتاب را با صوتی دلکش میخواندند. ۱۸ بیت نخست مثنوی را ”نینامه” میگویند و تمامی شش دفتر مثنوی شرحی است بر این ۱۸ بیت:<ref name=":2" /> | ||
بشنو این نی چون شکایت میکند | بشنو این نی چون شکایت میکند | ||
خط ۲۸۹: | خط ۲۸۵: | ||
در نیابد حال پخته هیچ خام | در نیابد حال پخته هیچ خام | ||
پس سخن کوتاه باید و السلام | پس سخن کوتاه باید و السلام | ||
مولانا جلاالدین کتاب مثنوی معنوی رابا بیت ”بشنو این نی چون حکایت می کند - از جداییها شکایت میکند” آغاز میکند. مولانا در مقدمهی عربی مثنوی معنوی نیز که نوشته خود او است، این کتاب به تأکید ”اصول دین” نامیده شده است. به عربی: <blockquote>«هذا کتابالمثنوی'''،''' وهّو اصولُ اصولِ اصولِالدین.»</blockquote>مولانا بیش از ۵۰ سال داشت که کتاب مثنوی را آغاز کرد. از این رو این کتاب حاصل پربارترین دوران عمر او است. اهمیت مثنوی معنوی فقط به خاطر این نیست که از آثار قدیم ادبیات پارسی است؛ بلکه از آنجهت است که برای بشر سرگشته امروز پیام رهایی و وارستگی دارد. در واقع مثنوی معنوی تنها عرفان نظری نیست، بلکه این گنجینه جامع عرفان نظری و عملی است. مولانا خود گفته است:<blockquote>«مثنوی را جهت آن نگفتم که آن را حمایل کنند، بل تا زیر پا نهند و بالای آسمان روند که مثنوی معراج حقایق است، نه آنکه نردبان را بر دوش بگیرند و شهر به شهر بگردند.»</blockquote>از اینرو باید گفت که عرفان مولانا صرفاً عرفان تفسیر نیست، بلکه عرفان تغییر است. | مولانا جلاالدین کتاب مثنوی معنوی رابا بیت ”بشنو این نی چون حکایت می کند - از جداییها شکایت میکند” آغاز میکند. مولانا در مقدمهی عربی مثنوی معنوی نیز که نوشته خود او است، این کتاب به تأکید ”اصول دین” نامیده شده است. به عربی: <blockquote>«هذا کتابالمثنوی'''،''' وهّو اصولُ اصولِ اصولِالدین.»</blockquote>مولانا بیش از ۵۰ سال داشت که کتاب مثنوی را آغاز کرد. از این رو این کتاب حاصل پربارترین دوران عمر او است. اهمیت مثنوی معنوی فقط به خاطر این نیست که از آثار قدیم ادبیات پارسی است؛ بلکه از آنجهت است که برای بشر سرگشته امروز پیام رهایی و وارستگی دارد. در واقع مثنوی معنوی تنها عرفان نظری نیست، بلکه این گنجینه جامع عرفان نظری و عملی است. مولانا خود گفته است:<blockquote>«مثنوی را جهت آن نگفتم که آن را حمایل کنند، بل تا زیر پا نهند و بالای آسمان روند که مثنوی معراج حقایق است، نه آنکه نردبان را بر دوش بگیرند و شهر به شهر بگردند.»</blockquote>از اینرو باید گفت که عرفان مولانا صرفاً عرفان تفسیر نیست، بلکه عرفان تغییر است. | ||
خط ۲۹۹: | خط ۲۹۵: | ||
ما چو چنگیم و تو زخمه میزنی | ما چو چنگیم و تو زخمه میزنی | ||
ما چو ناییم و نوا در ما زتوست | ما چو ناییم و نوا در ما زتوست<ref name=":3" /> | ||
مثنوی معنوی تأثیرگذارترین و مهمترین اثر مولانا است که شهرت جهانی دارد. مثنوی معنوی ۲۷ هزار بیت شعر در قالب ۶ دفتر است که در بردارندهی حکایات پندآموز و تعلیمی است. این پندها و تعالیم در قالب داستانی و حکایات شیرین به اعتقادات گوناگون دینی، مبانی تصوف و اصول اخلاق میپردازد. حکایتهای مثنوی معنوی در کتابهای آموزشی آمدهاند که از معروفترین و رایجترین آنها میتوان به حکایت موسی و شبان و داستان طوطی و بازرگان اشاره کرد. | مثنوی معنوی تأثیرگذارترین و مهمترین اثر مولانا است که شهرت جهانی دارد. مثنوی معنوی ۲۷ هزار بیت شعر در قالب ۶ دفتر است که در بردارندهی حکایات پندآموز و تعلیمی است. این پندها و تعالیم در قالب داستانی و حکایات شیرین به اعتقادات گوناگون دینی، مبانی تصوف و اصول اخلاق میپردازد. حکایتهای مثنوی معنوی در کتابهای آموزشی آمدهاند که از معروفترین و رایجترین آنها میتوان به حکایت موسی و شبان و داستان طوطی و بازرگان اشاره کرد. | ||
مولانا گنجینهی مثنوی معنوی را به درخواست حسام الدین چلبی که یکی از محبوبترین مریدانش بود، سروده است؛ و مولانا در دیباچه این کتاب و سرآغاز هر دفتر نیز به این مطلب اشاره میکند. مثنوی معنوی متأثر از الهینامه حکیم سنایی و مصیبتنامه و منطقالطیر عطار نیشابوری سروده شده است. مولانا در بسیاری از شعرهای مثنوی از این دو عارف و شاعر شهیر نام میبرد و اشعارشان را نقل میکند. همچنین در قسمتهایی از مثنوی به داستانهایی از کلیله و دمنه اشاره میشود. اما برگرفتههای کتاب مثنوی معنوی از دیگر آثار ادبی پیش از آن، از حافظهی خلاق مولانا و به صورت بداهه سروده شده است؛ و هیچگونه کپیبرداری انجام نشده است. | مولانا گنجینهی مثنوی معنوی را به درخواست حسام الدین چلبی که یکی از محبوبترین مریدانش بود، سروده است؛ و مولانا در دیباچه این کتاب و سرآغاز هر دفتر نیز به این مطلب اشاره میکند. مثنوی معنوی متأثر از الهینامه حکیم سنایی و مصیبتنامه و منطقالطیر عطار نیشابوری سروده شده است. مولانا در بسیاری از شعرهای مثنوی از این دو عارف و شاعر شهیر نام میبرد و اشعارشان را نقل میکند. همچنین در قسمتهایی از مثنوی به داستانهایی از کلیله و دمنه اشاره میشود. اما برگرفتههای کتاب مثنوی معنوی از دیگر آثار ادبی پیش از آن، از حافظهی خلاق مولانا و به صورت بداهه سروده شده است؛ و هیچگونه کپیبرداری انجام نشده است.<ref name=":1" /> | ||
مولانا در مثنوی معنوی که از آثار بزرگ اوست، دشوارترین و پیچیدهترین مسائل فکری و عرفانی را به شیواترین گفتار و سادهترین زبان بیان داشته است. معروف است صدرالدین قونوی که یکی از بزرگان عرفان فلسفی و صاحب تألیفات دشوار در عرفان نظری است، روزی به مولانا میگوید: <blockquote>«عجب از آن دارم که شما این مطالب غامض را چهگونه آنقدر ساده بیان میکنید که همگان میفهمند؟!. مولانا نیز در جواب میگوید: من نیز در شگفتم که شما این موضوعات ساده راچرا آنقدر پیچ و تاب میدهید و بس دشوار بیان میکنید؟ !» | مولانا در مثنوی معنوی که از آثار بزرگ اوست، دشوارترین و پیچیدهترین مسائل فکری و عرفانی را به شیواترین گفتار و سادهترین زبان بیان داشته است. معروف است صدرالدین قونوی که یکی از بزرگان عرفان فلسفی و صاحب تألیفات دشوار در عرفان نظری است، روزی به مولانا میگوید: <blockquote>«عجب از آن دارم که شما این مطالب غامض را چهگونه آنقدر ساده بیان میکنید که همگان میفهمند؟!. مولانا نیز در جواب میگوید: من نیز در شگفتم که شما این موضوعات ساده راچرا آنقدر پیچ و تاب میدهید و بس دشوار بیان میکنید؟ !»<ref name=":6">[https://www.nazweb.ir/112961-the-introduction-of-maulana-jalaluddin-mohammad-balkhi.html معرفی آثار مولانا جلالالدین محمد بلخی - سایت ناز وب]</ref></blockquote> | ||
==== غزلیات «دیوان شمس تبریزی» ==== | ==== غزلیات «دیوان شمس تبریزی» ==== | ||
[[پرونده:دیوان شمس....JPG|جایگزین=دیوان شمس تبریزی|بندانگشتی|180x180پیکسل|دیوان شمس تبریزی]] | [[پرونده:دیوان شمس....JPG|جایگزین=دیوان شمس تبریزی|بندانگشتی|180x180پیکسل|دیوان شمس تبریزی]] | ||
مجموعهی غزلیات مولانا حدود ۲۵۰۰، غزل است که در در پایان و مقطع بیشتر آنها مولانا به جای استفاده از تخلص خود، به نام شمس تبریزی تخلص کرده است؛ و به خاطر همین مجموعهی عزلیات مولانا به کلیات یا دیوان شمس معروف شده است. | مجموعهی غزلیات مولانا حدود ۲۵۰۰، غزل است که در در پایان و مقطع بیشتر آنها مولانا به جای استفاده از تخلص خود، به نام شمس تبریزی تخلص کرده است؛ و به خاطر همین مجموعهی عزلیات مولانا به کلیات یا دیوان شمس معروف شده است.<ref name=":2" /> | ||
غزلیات و دیوان شمس تبریزی یا دیوان کبیر، نزد ایرانیان و حتی غیر ایرانیان محبوبیت فراوانی کسب کرده است. درصد خیلی کمی هم از این غزلیات به زبانهایی یونانی و عربی و ترکی است؛ اما عمدهی غزلیات موجود دراین دیوان به پارسی سروده شدهاند. دیوان شمس تبریزی شامل: بیش از ۳۵ هزار بیت به پارسی، حدود هزار بیت به عربی و کمتر از ۲۰۰ بیت به ترکی و یونانی است. | غزلیات و دیوان شمس تبریزی یا دیوان کبیر، نزد ایرانیان و حتی غیر ایرانیان محبوبیت فراوانی کسب کرده است. درصد خیلی کمی هم از این غزلیات به زبانهایی یونانی و عربی و ترکی است؛ اما عمدهی غزلیات موجود دراین دیوان به پارسی سروده شدهاند. دیوان شمس تبریزی شامل: بیش از ۳۵ هزار بیت به پارسی، حدود هزار بیت به عربی و کمتر از ۲۰۰ بیت به ترکی و یونانی است.<ref name=":3" /> | ||
غزلیات مولانا در اثر وجد و شور و حال و بیقراری سروده شده است. مولانا در حالت سماع این غزلها را میسرود؛ و مریدان و یارانش بیدرنگ به یادداشت آن میپرداختند. در واقع دیوان شمس فقط دیوان شعر نیست، بلکه غوغای یک دریای طوفانی و متلاطم است. دیوان شمس تبریزی منعکس کنندهی یک روح ناآرام و پُر از هیجان و آکنده از شور و جذبه است. بیتردید نهتنها در فرهنگ و ادب فارسی، بلکه فراتر از آن در فرهنگ بشری در هیچ دیوان و مجموعه شعری به اندازهی دیوان شمس تبریزی، حرکت و جنبش، و حیات و زندگی و عشق نمیجوشد. | غزلیات مولانا در اثر وجد و شور و حال و بیقراری سروده شده است. مولانا در حالت سماع این غزلها را میسرود؛ و مریدان و یارانش بیدرنگ به یادداشت آن میپرداختند. در واقع دیوان شمس فقط دیوان شعر نیست، بلکه غوغای یک دریای طوفانی و متلاطم است. دیوان شمس تبریزی منعکس کنندهی یک روح ناآرام و پُر از هیجان و آکنده از شور و جذبه است. بیتردید نهتنها در فرهنگ و ادب فارسی، بلکه فراتر از آن در فرهنگ بشری در هیچ دیوان و مجموعه شعری به اندازهی دیوان شمس تبریزی، حرکت و جنبش، و حیات و زندگی و عشق نمیجوشد.<ref name=":5" /> | ||
==== رباعیات ==== | ==== رباعیات ==== | ||
رباعیات مولانا بخشی از دیوان شمس تبریزی است. این بخش از آثار مولانا در مطبعهی اختر اسلامبول ترکیه، به سال ۱۳۱۲ هجری قمری، به طبع رسیده است؛ و متضمن ۱۶۵۹، رباعی یا ۳۳۱۸، بیت است که برخی از آنها به شهادت قرائن مربوط به مولانا است؛ و دربارهی بخشی هم تردید وجود دارد و معلوم نیست که انتساب به او درست باشد. نمونهای از رباعیات: | رباعیات مولانا بخشی از دیوان شمس تبریزی است. این بخش از آثار مولانا در مطبعهی اختر اسلامبول ترکیه، به سال ۱۳۱۲ هجری قمری، به طبع رسیده است؛ و متضمن ۱۶۵۹، رباعی یا ۳۳۱۸، بیت است که برخی از آنها به شهادت قرائن مربوط به مولانا است؛ و دربارهی بخشی هم تردید وجود دارد و معلوم نیست که انتساب به او درست باشد. نمونهای از رباعیات:<ref name=":3" /> | ||
عشق از ازل است و تا ابد خواهد بود | عشق از ازل است و تا ابد خواهد بود | ||
خط ۳۴۲: | خط ۳۳۸: | ||
==== فیه ما فیه ==== | ==== فیه ما فیه ==== | ||
[[پرونده:مولانااا3.JPG|جایگزین=مجالس سبعه|بندانگشتی|170x170پیکسل|مجالس سبعه]] | [[پرونده:مولانااا3.JPG|جایگزین=مجالس سبعه|بندانگشتی|170x170پیکسل|مجالس سبعه]] | ||
کتاب فیه ما فیه، مجموعهی تقریرات مولانا است که در طول ۳۰ سال در مجالس مختلف فراهم آمده است. این سخنان توسط پسر مولانا، سلطان ولد یا یکی دیگر از مریدان وی یادداشت شده و به این شکل درآمده است. نثر کتاب فیه ما فیه، ساده و روان است؛ و درونمایهای عرفانی، دینی واخلاقی دارد. | کتاب فیه ما فیه، مجموعهی تقریرات مولانا است که در طول ۳۰ سال در مجالس مختلف فراهم آمده است. این سخنان توسط پسر مولانا، سلطان ولد یا یکی دیگر از مریدان وی یادداشت شده و به این شکل درآمده است. نثر کتاب فیه ما فیه، ساده و روان است؛ و درونمایهای عرفانی، دینی واخلاقی دارد.<ref name=":3" /> | ||
==== مجالس سبعه ==== | ==== مجالس سبعه ==== | ||
کتاب مجالس سبعه مجموعهی سخنان و معوعظهها در مجالس مولانا است که به وجه پند و اندرز و برای تذکر و یادآوری بر سر منبر بیان کردهاست. نسخهی خطی کتاب فیه ما فیه، در کتابخانهی سلیم آقا در اُسکُدار استانبول محفوظ و تاریخ کتابت آن سال ۷۸۸، است. | کتاب مجالس سبعه مجموعهی سخنان و معوعظهها در مجالس مولانا است که به وجه پند و اندرز و برای تذکر و یادآوری بر سر منبر بیان کردهاست. نسخهی خطی کتاب فیه ما فیه، در کتابخانهی سلیم آقا در اُسکُدار استانبول محفوظ و تاریخ کتابت آن سال ۷۸۸، است.<ref name=":3" /> | ||
==== مکاتیب ==== | ==== مکاتیب ==== | ||
مکاتیب یا مکتوبات مجموعهی نامههای صد و پنجاه گانهی مولانا است به معاصرین خود که دو نسخهی این کتاب در کتابخانهی دارالفنون اسلامبول موجود است. | مکاتیب یا مکتوبات مجموعهی نامههای صد و پنجاه گانهی مولانا است به معاصرین خود که دو نسخهی این کتاب در کتابخانهی دارالفنون اسلامبول موجود است.<ref name=":3" /> | ||
مکتوبات مولانا بر خلاف تمام مکتوبات صوفیه، نظیر احمد غزالی و عینالقضاة همدانی و عبدالرزاق کاشانی و علاءالدوله سمنانی که فقط مباحث خالص فلسفی و عرفانی است، موضوعاتش کلاً مدنی و اجتماعی است و مولانا اغلب به صاحبان نفوذ توصیه کرده است که به نیازمندان و فقیران رسیدگی کنند. البته نکات نغز و ظریف عرفانی نیز در لابلای آن گنجانده شده است. | مکتوبات مولانا بر خلاف تمام مکتوبات صوفیه، نظیر احمد غزالی و عینالقضاة همدانی و عبدالرزاق کاشانی و علاءالدوله سمنانی که فقط مباحث خالص فلسفی و عرفانی است، موضوعاتش کلاً مدنی و اجتماعی است و مولانا اغلب به صاحبان نفوذ توصیه کرده است که به نیازمندان و فقیران رسیدگی کنند. البته نکات نغز و ظریف عرفانی نیز در لابلای آن گنجانده شده است.<ref name=":6" /> | ||
== سبک و ویژگیهای اشعار == | == سبک و ویژگیهای اشعار == | ||
خط ۳۶۱: | خط ۳۵۷: | ||
قالب شکنی یکی دیگر از ویژگیهای شکل شعر مولوی است. او در خیلی از غزلهایش ناگهان ردیف را به قافیه و یا قافیه را به ردیف تبدیل میکند؛ و در رعایت ارکان عروضی بیقید شگفتی میآفریند. به عنوان نمونه مثلاً غزلی را که در بحر ”هزج” آغاز کرده است، در وسط شعر یکدفعه به بحر ”رمل” تبدیل میکند؛ و سپس دوباره به همان بحر هزج برمیگردد. همچنانکه درغزلی با مطلع ”زهی عشق زهی عشق! که ما راست خدایا!” به این شیوه دست زده است. | قالب شکنی یکی دیگر از ویژگیهای شکل شعر مولوی است. او در خیلی از غزلهایش ناگهان ردیف را به قافیه و یا قافیه را به ردیف تبدیل میکند؛ و در رعایت ارکان عروضی بیقید شگفتی میآفریند. به عنوان نمونه مثلاً غزلی را که در بحر ”هزج” آغاز کرده است، در وسط شعر یکدفعه به بحر ”رمل” تبدیل میکند؛ و سپس دوباره به همان بحر هزج برمیگردد. همچنانکه درغزلی با مطلع ”زهی عشق زهی عشق! که ما راست خدایا!” به این شیوه دست زده است. | ||
بلندی و کوتاهی بیش از اندازه معمول غزلها نیز یکی دیگر از ویژگیهای شکل شعر مولانا است که گاهی از مرز ۹۰ بیت میگذرد؛ و گاهی هم از سه یا چهار بیت تجاوز نمیکند. با این حال تعداد بحور شعری در اشعار مولانا بیش از دیگر شاعران است. مولانا با ۴۷ بحر از بحور عروضی شعر سروده است درحالی که شاعران دیگر از ۲۷ بحر بالاتر نرفتهاند. | بلندی و کوتاهی بیش از اندازه معمول غزلها نیز یکی دیگر از ویژگیهای شکل شعر مولانا است که گاهی از مرز ۹۰ بیت میگذرد؛ و گاهی هم از سه یا چهار بیت تجاوز نمیکند. با این حال تعداد بحور شعری در اشعار مولانا بیش از دیگر شاعران است. مولانا با ۴۷ بحر از بحور عروضی شعر سروده است درحالی که شاعران دیگر از ۲۷ بحر بالاتر نرفتهاند.<ref name=":4" /> | ||
== مولانا و عارفان پیشین == | == مولانا و عارفان پیشین == | ||
مولانا بهجز پدرش و شمس تبریزی، به عارفان پیش از خود، مانند عطار و سنایی اشاره میکند: | مولانا بهجز پدرش و شمس تبریزی، به عارفان پیش از خود، مانند [[عطار نیشابوری]] و سنایی اشاره میکند: | ||
هفت شهر عشق را عطار گشت | هفت شهر عشق را عطار گشت | ||
خط ۳۷۴: | خط ۳۷۰: | ||
عطار روح بود و سنایی دو چشم او | عطار روح بود و سنایی دو چشم او | ||
ما از پی سنایی و عطار میرویم | ما از پی سنایی و عطار میرویم<ref name=":3" /> | ||
[[پرونده:یونسکو. بزرگداشت مولانا.JPG|جایگزین=پوستر یونسکو به مناسبت روز جهانی مولانا|بندانگشتی|223x223پیکسل|پوستر یونسکو به مناسبت روز جهانی مولانا]] | [[پرونده:یونسکو. بزرگداشت مولانا.JPG|جایگزین=پوستر یونسکو به مناسبت روز جهانی مولانا|بندانگشتی|223x223پیکسل|پوستر یونسکو به مناسبت روز جهانی مولانا]] | ||
== سال جهانی مولانا == | == سال جهانی مولانا == | ||
یونسکو با پیشنهاد ترکیه، سال ۲۰۰۷، را سال جهانی مولانا نامیده است. پس از آن روز تولد مولانا را که هشتم مهرماه بود، روز بزرگداشت مولانا نامیدند. مراسم هشتصدمین سال روز تولد مولوی نیز در سازمان ملل برگزار شد. کشور ترکیه هم همه ساله برنامههایی به مناسبت روز جهانی مولانا برگزار میکند. | یونسکو با پیشنهاد ترکیه، سال ۲۰۰۷، را سال جهانی مولانا نامیده است. پس از آن روز تولد مولانا را که هشتم مهرماه بود، روز بزرگداشت مولانا نامیدند. مراسم هشتصدمین سال روز تولد مولوی نیز در سازمان ملل برگزار شد. کشور ترکیه هم همه ساله برنامههایی به مناسبت روز جهانی مولانا برگزار میکند.<ref>[https://www.talab.org/art/elders/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%85%D9%88%D9%84%D9%88%DB%8C.html زندگینامه مولوی - سایت تالاب]</ref> | ||
== عرفان مولانا == | == عرفان مولانا == | ||
خط ۴۲۱: | خط ۴۱۷: | ||
آب اندر زیر کشتی پشتی است | آب اندر زیر کشتی پشتی است | ||
قضیه نامههای مولانا به شخصیتهای زمان خودش نیر غالباً درباره رفع گرفتاری از مردم و دستگیری آنان است. این بیانگر آن است که مولانا پناهگاه محتاجان و گرفتاران بوده است؛ و در منزلش همیشه به روی نیازمندان و فقیران باز بوده است. | قضیه نامههای مولانا به شخصیتهای زمان خودش نیر غالباً درباره رفع گرفتاری از مردم و دستگیری آنان است. این بیانگر آن است که مولانا پناهگاه محتاجان و گرفتاران بوده است؛ و در منزلش همیشه به روی نیازمندان و فقیران باز بوده است.<ref name=":6" /> | ||
== سیری در اندیشهی مولانا == | == سیری در اندیشهی مولانا == | ||
خط ۴۳۷: | خط ۴۳۳: | ||
گفت راه اوسط ار چه حکمت است | گفت راه اوسط ار چه حکمت است | ||
لیک اوسط نیز هم با نسبت است | لیک اوسط نیز هم با نسبت است<ref name=":3" /> | ||
=== شناخت شهودی === | === شناخت شهودی === | ||
خط ۴۶۲: | خط ۴۵۸: | ||
لرز لرزان و به ترس و احتیاط | لرز لرزان و به ترس و احتیاط | ||
می نهد پا تا نیفتد در خُباط «دفتر دوم» | می نهد پا تا نیفتد در خُباط <ref name=":3" />«دفتر دوم» | ||
=== جبر و اختیار === | === جبر و اختیار === | ||
خط ۴۹۷: | خط ۴۹۳: | ||
کم کسی داند مگر ربانیی | کم کسی داند مگر ربانیی | ||
کش بود در دل محک جانیی «دفتر سوم» | کش بود در دل محک جانیی<ref name=":3" /> «دفتر سوم» | ||
=== عشق از نگاه مولانا === | === عشق از نگاه مولانا === | ||
خط ۵۳۹: | خط ۵۳۵: | ||
این محبت هم نتیجه دانش است | این محبت هم نتیجه دانش است | ||
کی گزافه بر چنین تختی نشست ”دفتر دوم مثنوی” | کی گزافه بر چنین تختی نشست<ref name=":3" /> ”دفتر دوم مثنوی” | ||
=== رهایی انسان === | === رهایی انسان === | ||
خط ۵۴۵: | خط ۵۴۱: | ||
مهمترین و اصلیترین رکن از ارکان اندیشهی مولانا، انسان است. او میخواهد انسان را از وادیهای ژرف و تنگناهای باریک و وحشتناک عبور دهد تا نفس او را تهذیب نماید؛ و به افقهای شگفتانگیز انسانیت برساند. براین اساس انسان مرکز جهان بینی مولاناست. | مهمترین و اصلیترین رکن از ارکان اندیشهی مولانا، انسان است. او میخواهد انسان را از وادیهای ژرف و تنگناهای باریک و وحشتناک عبور دهد تا نفس او را تهذیب نماید؛ و به افقهای شگفتانگیز انسانیت برساند. براین اساس انسان مرکز جهان بینی مولاناست. | ||
این انسان در دل جامعه باید از تمام تعلقات و وابستگیهای خویش رها شود تا بتواند مراتب وجودی خود را ارتقا دهد. حرف اصلی مولا این است که انسانها باید به آبشخور و سرچشمههای اصلی معرفت برسند؛ و خویشتن را جانشین خدا ”خلیفة الله” سازند، اما این انسان وابسته و اسیر تعلقات، چهگونه میتواند به معرفت حقیقی برسد؟! از نظر مولانا انسانها در بند و زندانهای مختلف اسیرگشتهاند؛ و نمیتوانند موانع و حجابهای مختلف را برای رسیدن به معرفت حقیقی رفع کنند؛ بنابراین انسانها باید این موانع و حجابها را کشف کنند و بشناسند؛ و سپس رفع نمایند. | این انسان در دل جامعه باید از تمام تعلقات و وابستگیهای خویش رها شود تا بتواند مراتب وجودی خود را ارتقا دهد. حرف اصلی مولا این است که انسانها باید به آبشخور و سرچشمههای اصلی معرفت برسند؛ و خویشتن را جانشین خدا ”خلیفة الله” سازند، اما این انسان وابسته و اسیر تعلقات، چهگونه میتواند به معرفت حقیقی برسد؟! از نظر مولانا انسانها در بند و زندانهای مختلف اسیرگشتهاند؛ و نمیتوانند موانع و حجابهای مختلف را برای رسیدن به معرفت حقیقی رفع کنند؛ بنابراین انسانها باید این موانع و حجابها را کشف کنند و بشناسند؛ و سپس رفع نمایند.<ref name=":4" /> | ||
== رمز جاودانگی مولانا == | == رمز جاودانگی مولانا == | ||
خط ۵۶۵: | خط ۵۶۱: | ||
مولانا به خاطر صداقت باطن و درون، همان طور زندگی کرده است که شعر گفته است، و همانطور شعر گفته است که زندگی کرده است. | مولانا به خاطر صداقت باطن و درون، همان طور زندگی کرده است که شعر گفته است، و همانطور شعر گفته است که زندگی کرده است. | ||
مولانا شعر را جهت شرح درد انسانها و بشریت به کار گرفته است؛ و هرگز در مدح قدرتمندان و سلاطین زمانه بیتی نسروده است. | مولانا شعر را جهت شرح درد انسانها و بشریت به کار گرفته است؛ و هرگز در مدح قدرتمندان و سلاطین زمانه بیتی نسروده است.<ref name=":6" /> | ||
== گلچینی از دیوان شمس == | == گلچینی از دیوان شمس == |
ویرایش