کاربر:Abbas/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۱۹: خط ۱۱۹:
مظفرالدین شاه با خواسته‌های متحصنین موافقت کرد و به عین الدوله دستور داد که علما را با احترام به شهر بازگرداند. عین‌الدوله در این کار تعلل می‌کرد و نمایندگان علما را که به تهران آمده‌بودند معطل کرده توطئه تبعید آنان را تدارک می‌دید. در این بین مردم بازار را تعطیل کرده به خیابان ریختند و جلوی کالسکه شاه را گرفتند و از شاه خواستند که علما را به شهر بازگرداند. شاه به عین الدوله  فرمان داد که با خواسته‌های آقایان موافقت شده و برای تاسیس عدالتخانه دستور جداگانه‌ای صادر کرد. پس از صدور فرمان مظفرالدین شاه روز بیست و دوم دی‌ماه برای بازگرداندن متحصنین به تهران مشخص شد. در آنروز از طرف شاه کالسکه‌های سلطنتی برای بازگرداندن علما به تهران فرستاده شد. راه‌آهن تهران و عبدالعظیم را مجانی کردند. بازارها بسته شدو و مردم دسته دسته به طرف عبدالعظم حرکت کردند. متحصنین در میان استقبال و هیاهو و شادی مردم به تهران آمده به دیدار شاه رفتند. این تحصن یکماه به طول انجامید. در ادامه علاءالدوله از حکمرانی تهران برکنار شد.   
مظفرالدین شاه با خواسته‌های متحصنین موافقت کرد و به عین الدوله دستور داد که علما را با احترام به شهر بازگرداند. عین‌الدوله در این کار تعلل می‌کرد و نمایندگان علما را که به تهران آمده‌بودند معطل کرده توطئه تبعید آنان را تدارک می‌دید. در این بین مردم بازار را تعطیل کرده به خیابان ریختند و جلوی کالسکه شاه را گرفتند و از شاه خواستند که علما را به شهر بازگرداند. شاه به عین الدوله  فرمان داد که با خواسته‌های آقایان موافقت شده و برای تاسیس عدالتخانه دستور جداگانه‌ای صادر کرد. پس از صدور فرمان مظفرالدین شاه روز بیست و دوم دی‌ماه برای بازگرداندن متحصنین به تهران مشخص شد. در آنروز از طرف شاه کالسکه‌های سلطنتی برای بازگرداندن علما به تهران فرستاده شد. راه‌آهن تهران و عبدالعظیم را مجانی کردند. بازارها بسته شدو و مردم دسته دسته به طرف عبدالعظم حرکت کردند. متحصنین در میان استقبال و هیاهو و شادی مردم به تهران آمده به دیدار شاه رفتند. این تحصن یکماه به طول انجامید. در ادامه علاءالدوله از حکمرانی تهران برکنار شد.   


=== تظاهرات در تهران و مهاجرت به قم ===
=== کارشکنی عین‌الدوله ===
عین‌الدوله هیچگاه راضی به دادن امتیاز به متحصنین نبود و مخالف تاسیس عدالتخانه بود، به همین خاطر در راه‌اندازی عدالتخانه کارشکنی و وقت کشی می‌کرد. در دهم اردیبهشت ماه ۱۲۸۵ شاه به باغشاه رفته بود. عین‌الدوله در آنجا نشستی با وزرا برگزار کرد و هدفش این بود که باقی وزرا را نیز برای مخالفت با راه‌اندازی عدالتخانه همراه کند. در این نشست احتشام السلطنه از برپایی عدالتخانه حمایت کرد اما باقی وزرا مخالفت کردند. پس از این نشست عین‌الدوله احتشام السلطنه را به بهانه سرکشی یه مرز به کردستان فرستاد. مردم که از گفتگوهای این جلسه و بیرون کردن احتشام السلطنه آگاه شدند  به علما فشار آوردند. سید محمد طباطبایی نامه‌ای به عین الدوله نوشت و در نامه از او خواست که به قولهایی که داده عمل کند. در این نامه سید محمد طباطبایی نام مجلس را به جای عدالتخانه آورد و اینکه مردم در اداره امور مملکت سهیم شوند. در همین هنگام شورشهایی در شیراز و مشهد نیز رخ داد. سید محمد طباطبایی نامه‌ای به مظفرالدین شاه نوشت و ظلم و ستم عوامل حکومت و بدبختی‌های مردم ولایات مختلف را در آن شرج داده و درخواست کرد که به قولهایی که در جهت تاسیس عدالتخانه و مجلس داده شده عمل شود. در جواب این نامه پاسخی از طرف شاه رسید که نامه را دیده است و برای رسیدگی به این امور دستورات لازم را به صدراعظم داده است و توصیه کرده که علما شورش و آشوب ملت را فرونشانند. از متن این پاسخ معلوم بود که نامه هیچ‌گاه به دست شاه نرسیده و پاسخ از طرف عین‌الدوله است.  
عین‌الدوله هیچگاه راضی به دادن امتیاز به متحصنین نبود و مخالف تاسیس عدالتخانه بود، به همین خاطر در راه‌اندازی عدالتخانه کارشکنی و وقت کشی می‌کرد. در دهم اردیبهشت ماه ۱۲۸۵ شاه به باغشاه رفته بود. عین‌الدوله در آنجا نشستی با وزرا برگزار کرد و هدفش این بود که باقی وزرا را نیز برای مخالفت با راه‌اندازی عدالتخانه همراه کند. در این نشست احتشام السلطنه از برپایی عدالتخانه حمایت کرد اما باقی وزرا مخالفت کردند. پس از این نشست عین‌الدوله احتشام السلطنه را به بهانه سرکشی یه مرز به کردستان فرستاد. مردم که از گفتگوهای این جلسه و بیرون کردن احتشام السلطنه آگاه شدند  به علما فشار آوردند. سید محمد طباطبایی نامه‌ای به عین الدوله نوشت و در نامه از او خواست که به قولهایی که داده عمل کند. در این نامه سید محمد طباطبایی نام مجلس را به جای عدالتخانه آورد و اینکه مردم در اداره امور مملکت سهیم شوند. در همین هنگام شورشهایی در شیراز و مشهد نیز رخ داد. سید محمد طباطبایی نامه‌ای به مظفرالدین شاه نوشت و ظلم و ستم عوامل حکومت و بدبختی‌های مردم ولایات مختلف را در آن شرج داده و درخواست کرد که به قولهایی که در جهت تاسیس عدالتخانه و مجلس داده شده عمل شود. در جواب این نامه پاسخی از طرف شاه رسید که نامه را دیده است و برای رسیدگی به این امور دستورات لازم را به صدراعظم داده است و توصیه کرده که علما شورش و آشوب ملت را فرونشانند. از متن این پاسخ معلوم بود که نامه هیچ‌گاه به دست شاه نرسیده و پاسخ از طرف عین‌الدوله است.  
=== کشته شدن سید عبدالحمید و ماجرای مسجد جمعه ===
در روز چهارشنبه نوزدهم تیرماه ۱۲۸۵ سربازان حکومتی اقدام به دستگیری شیخ محمد واعظ از سخنرانان مشهور کردند. شیخ محمد واعظ در تمام منبرها نسبت به ظلم عین الدوله و دستگاه دولتی اعتراض و بدگویی می‌کرد. حین انتقال شیخ محمد واعظ به خانه عین‌الدوله طلبه‌های یکی از مدارس علمیه جلوی سربازان را به کمک مردم گرفتند. سربازان زندانی را به یک قراولخانه در همان نزدیکی برده در بازداشت نگه داشتند. رفته رفته به انبوه مردم افزوده شد. مردم به داخل قراولخانه رفته و شیخ محمد واعظ را آزاد کردند. در کشاکش بین سربازان و مردم طلبه‌ای به نام سید عبدالحمید تیر خورد و جان باخت. مردم پیکر او را به مسجد جمعه برده در آنجا تجمع کردند. بازار بسته شد و فعالان جنبش از هر سوی شهر به طرف مسجد رفته در آنجا تجمع کردند. آخوندهایی مانند بهبهانی و طباطبایی نیز به مردم پیوستند. خواسته تجمع کنندگان برپایی هر چه زودتر عدالتخانه بود. دولت سربازان بیشتری را در شهر مستقر کرده و عملا حکومت نظامی برپا شد. در روز جمعه تعدادی از تجمع کنندگان از مسجد خارج شدند و به سینه زنی و عزاداری برای سید کشته شده پرداختند. در چهار سو سربازان به مردم شلیک کردند و گفته شد بیش از ۱۰۰ تن کشته شدند. مردم متفرق شدند و به سمت مسجد جمعه بازگشتند. عوامل حکومتی آب را نیز که از مسجد عبور می‌کرد بستند. در این بین با پیغامهایی از طرف شاه و دولت به سرکردگان تجمع کنندگان رسید که مردم را پراکنده کنید آنان از مردم خواستند که پراکنده شوند. ابتدا مردم قبول نکردند ولی در نهایت با پافشاری بهبهانی و طباطبایی مردم به خانه‌های خود رفتند و فقط علما و نزدیکان آنها در مسجد ماندند. فشار بر متحصنین داخل مسجد جمعه بیشتر می‌شد و تهیه نان و آب برای آنان مشکل بود. عین‌الدوله برای افرادی از متحصنین پیغام می‌فرستاد و تطمیع می‌کرد تا بتواند میان آنان اختلاف انداخته و پراکنده کند اما آنان ایستادگی می‌کردند. روز یکشنبه تجمع کنندگان در مسجد جمعه به دولت پیشنهاد دادند که یا عدالتخانه را برپا کنید یا ما را بکشید و به دیگران کاری نداشته باشید و یا به ما راه بدهید از شهر بیرون برویم که دولت در نهایت سومی را پذیرفت و شاه دستخطی داد که آقایان آزادانه به هر کجا که می‌خواهند بروند. متحصنین گفتند که می‌خواهند به عتبات بروند و برای آن از شاه مجوز خواسته به خانه‌های خود رفتند تا مقدمات سفر را فراهم کنند. 
=== مهاجرت به قم ===
همان‌شب پس از خروج از مسجد جمعه بهبهانی و طباطبایی و صدرالعلما و تعدادی دیگر به ابن بابویه رفتند تا دیگران هم به آنها بپیوندند. تعداد زیادی به آنها پیوستند و شب بعد به راه افتادند. شیخ فضل‌الله نوری نیز از شهر خارج شد و دو روز بعد در کهریزک به آنان پیوست. مهاجرت کنندگان که تعداد آنان به هزار نفر می‌رسید روز ۳۰ تیر به قم رسیدند و با آنکه به بهانه عتبات از تهران خارج شده بودند اما در همان قم ماندند. 


=== تحصن در سفارت انگلیس ===
=== تحصن در سفارت انگلیس ===
بعد از رفتن علما اوضاع تهران به زور سرباز و قزاق و اختناق اعمال شده توسط عین‌الدوله آرام بود اما این آتش زیر خاکستر بود زیرا نام «مشروطه»‌ کم‌کم به زبان مردم افتاده بود. تعدادی از بازرگانان به نام که با جنبش همراهی کرده بودند و در تهران مانده بودند نسبت به خشم دولت بیمناک بودند. بازرگانان تصمیم گرفتند به یکی از سفارتهای خارجی پناهنده شوند. دو روز پس از خروج علما از تهران افرادی به قلهک رفتند و از کارکنان سفارت انگلیس پرسیدند، اگر ما به سفارتخانه پناهنده شویم راه داده خواهد شد یا نه؟ کارکنان سفارتخانه گرچه جواب رد دادند ولی سخت‌گیری نکردند. در روز پنچ شنبه ۲۷ تیر ماه ۱۲۸۵ نخست حدود پنجاه نفر از بازرگانان و طلبه‌های به ساختمان سفارت در شهر رفته و در آنجا متحصن شدند. روز بعد به این تعداد افزوده شد و مردم چون دیدند که مانعی وجود ندارد هر صنف و دسته‌ای به طرف سفارت رفته و چادر خود را در حیات سفارت برپا کردند. روز دوشنبه ۳۱ تیر تعداد بست نشینان ۸۵۸ نفر بود و تا سه روز بعد از آن به ۵۰۰۰ تن رسید. و تا روزهای بعد به ۱۳۰۰۰ تن بالغ شد. بازارها بسته شد. این تحصن در کمال آرامش و نظم و نظام انجام شد و به طوری که انگلیسیها نیز رفتار متحصنین را ستایش کرده‌اند. در کتاب آبی آمده است: «رفتارشان بسیار ستوده و پسندیده می‌بود، و این نیکی رفتار و بسامانی کارها در میان خودشان، نتیجه بیداری سرانشان می‌بود که به کسانیکه گمان آشوب طلبی می‌رفت به میان خود راه نداده بودند».<ref>کتاب آبی</ref> در محل تحصن دیگهای غذا برپا بود و  در کمال نظم شام و نهار به متحصنین داده می‌شد. هزینه آنرا بازرگانان می‌دادند. در روزهای اول بست نشینی در سفارت انگلیس درخواستهای متحصنین که به مسترکرانت دف شارژدافر انگلیس دادند تا به دولت برساند به شرح زیر بود:
اول - بازگشت علمای مهاجرین به تهران
دوم - اصمینان بر اینکه احدی را دستگیر نکرده و شکنجه نخواهند کرد
سوم - امنیت مملکت
چهارم - افتتاح عدالتخانه که از طبقه علما و تجار و سایر اصناف برای رسیدگی در مرافعات در آن شرکت داشته باشند.
پنجم - قاتل دو سید بزرگوار را قصاص نمایند
عین الدوله و وزیران زیر بار خواسته‌های متحصنین نرفتند و پاسخ درخواستهای آنان را به شرح زیر دادند:
اول - چند نفر آقایان به اختیار خود عازم عتبات شده دیگران در شهر هستند، وجود آنها لازم نیست.
دوم - بی قصور دولت کسی را نمی‌گیرد.
سوم - مملکت در کمال امنیت است.
چهارم - سالهاست عدالتخانه بازو در انجام امور ساعی،‌ مخصوصا این ایام حضرت اشرف والا شعاع السلطنه رئیس دیوانخانه مبارکه مقرر شده‌اند که بعرض عارضین رسیدگی کامل شود. هیچوقت در ایران مرسوم نبوده که از طبقات رعایا شرکت در دیوانخانه مبارکه داشته باشند.
پنجم - کسی کشته نشده که قصاص لازم آید.
تا رسیدن پاسخ به بست نشینان اوضاع تغییر کرده بود. با افزایش تعداد متحصنین تعادل قوا به سود آنان تغییر کرده بود و روشنفکرانی که در میان آنان بودند  فواید آزادی و مشروطه را به مردم فهمانیده بودند. از طرفی محمد علی میرزا، ولیعهد نیز در جنگ قدرت با عین‌الدوله که در گذشته تلاش کرده بود او را از ولیعهدی خلع کند و شاهزاده دیگری را به جای او بنشاند از فعالان مشروطه حمایت می‌کرد.
ابتدا از تبریز تعدادی از مجتهدان در حمایت از مهاجران تلگرافهایی به شاه فرستادند و شهرهای دیگر نیز همین کار را کردند. این کار بایکوت خبری را که عین الدوله حاکم کرده بود شکست و مردم شهرهای و ولایات مختلف از حوادث تهران با خبر شدند. این اتفاقات مایه دلگرمی و شجاعت بیشتر متحصنین شد


== صدور فرمان مشروطیت و افتتاح مجلس ==
== صدور فرمان مشروطیت و افتتاح مجلس ==
۲٬۳۹۰

ویرایش