۲۰۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
اين ” عزيز “ مادر رضاييهاي شهيد و عزيز همه آزاديخواهان ايران و مجاهدين است كه همچنان با سرافرازي و شأن شايسته خود ميگويد: من به وجود فرزندان دليرم كه در راه آزادي ميهن و مردمشان شهيد شدهاند افتحار ميكنم، احساس غرور ميكنم چون زندگي خود را در راه رهايي خلق و فديه آرمان عدالت و آزادي نمودهاند. نسبت بهمادران ايران نيز احساس غرور ميكنم و شجاعت و پايداريشان را آنهم در چنين شرايط سخت فقر، سركوب، شكنجه و زندان ميستايم. | اين ” عزيز “ مادر رضاييهاي شهيد و عزيز همه آزاديخواهان ايران و مجاهدين است كه همچنان با سرافرازي و شأن شايسته خود ميگويد: من به وجود فرزندان دليرم كه در راه آزادي ميهن و مردمشان شهيد شدهاند افتحار ميكنم، احساس غرور ميكنم چون زندگي خود را در راه رهايي خلق و فديه آرمان عدالت و آزادي نمودهاند. نسبت بهمادران ايران نيز احساس غرور ميكنم و شجاعت و پايداريشان را آنهم در چنين شرايط سخت فقر، سركوب، شكنجه و زندان ميستايم. | ||
== نقشه مسیر عزیز در ۹۲ سالگی == | |||
عزیز در سن ۹۲ سالگی در سال ۱۴۰۰ مجددا با سازمان مجاهدین و رهبری آن تجدید پیمان کرد و تعهدنامه نوشت: | |||
تعهدنامه و نقشه مسیر | |||
مریم عزیزم | |||
وقتی مطلع شدم که این افتخار نصیبم شده که خدمت شما برسم، مثل هر مجاهد خلق تصمیم گرفتم از این فرصت تاریخی استفاده کنم و تعهدم را به شما بدهم. | |||
افتخار میکنم که در آستانه ۹۲ سالگی به برکت راهیافتگی توسط راهبران عقیدتیم شما و مسعود، نه تنها برسر عهد و پیمانهایم هستم بلکه بارها و بارها مصممتر بر آنها پای میفشارم. | |||
مریم عزیزم، | |||
شما میدانید که من با مسعود از شکنجهگاه کمیته و در اطاق بازجویان شکنجهگر پیوند خوردم. او در حالیکه زیر شدیدترین فشارها و روی زمین اطاق بازجویی لای یک پتو بود به محض خروج بازجو از اطاق سرش را در آورد و به روحیه دادن به من هم که زیر فشار و شکنجه بازجو بودم پرداخت. کاری که در آن شرایط برایش خطر شکنجه شدن بیشتر را بدنبال داشت. من هیچگاه این فداکاری و کار شجاعانهاش از ذهنم خارج نمیشود. | |||
بعدها که بیشتر مسعود را شناختم، او را به عنوان رهبر و پیشوا و رهبر عقیدتی خودم انتخاب کردم. من میدانم او تمام لحظات عمرش را صرف آزادی مردم ایران میکند. | |||
فکر میکنم وجود مسعود و شما مریم عزیز فضل خداوند به مردم ایران است و من چه خوشبختم که در دورانی زندگی کردم که رهبری چون شما و مسعود را داشتم و دارم . | |||
به اینجهت در آستانه ماه مبارک رمضان سال 1400، که همه مجاهدین نقشه مسیر مینویسند، با تمسک به امام مجاهدین علی علیهالسلام تعهد میدهم و صدبار و هزار بار تاکید میکنم که من تا آخرش در رکاب و در کنار شما و مسعود هستم و به این افتخار میکنم. | |||
به نظر من هرکس با شما و مسعود دشمنی میورزد، دشمن مردم و آزادی و استقلال ایران است و نمیخواهد به ظلم و جور آخوندی پایان داده شود و هرکس با شما دوستی دارد، قدمش در راه مردم ایران خیر است. | |||
این تجربه من از مبارزه با دو نظام دیکتاتوری شاه و شیخ است. | |||
من در دهمین دهه عمرم، فقط یک آرزو دارم، | |||
آزادی مردم ایران، و طلوع خورشید آزادی در ایران، با رسیدن شما و مسعود به خاک میهنمان ایران. | |||
این عالیترین شکل به بار نشستن خون تمامی شهدای مردم و بخصوص همه فرزندان مجاهد شهید من است. | |||
این البته ضامن بهروزی و خوشبختی مردم ایران و پایان دادن به رنج و محنت مردم ایران است و بیتردید اولین گام در مسیر سرنگونی رژیم ضدبشری آخوندیست و من برای تحقق این هدف با تمام قوا آمادهام و حاضر حاضر میگویم. |
ویرایش