۶٬۳۹۷
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «'''مریم اکبریمنفرد''' ، (زاده ۱۳۵۴، تهران) زندانی سیاسی که در تظاهرات سراسری د...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''مریم اکبریمنفرد''' ، (زاده ۱۳۵۴، تهران) زندانی سیاسی که در تظاهرات سراسری دیماه ۱۳۸۸، بازداشت شد؛ و در ۱۱ خردادماه ۱۳۸۹، توسط قاضی صلواتی به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شد. اتهام مریم اکبریمنفرد محاربه به خاطر عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران است که وی این اتهام را رد کرده و قاضی صلواتی در دادگاه به او گفته بود که تو جور خواهر و برادرانت را میکشی. ۴ تن از اعضای خانوادهی مریم اکبریمنفرد از هواداران سازمان مجاهدین خلق در دهه ۱۳۶۰، اعدام شدهاند. دو برادر او در سالهای ۱۳۶۰ و ۱۳۶۳ به اتهام ارتباط و عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران و برادر کوچک و خواهر دیگرش نیز در قتل عام سال | '''مریم اکبریمنفرد''' ، (زاده ۱۳۵۴، تهران) زندانی سیاسی که در تظاهرات سراسری دیماه ۱۳۸۸، بازداشت شد؛ و در ۱۱ خردادماه ۱۳۸۹، توسط [[قاضی صلواتی|'''قاضی صلواتی''']] به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شد. اتهام مریم اکبریمنفرد محاربه به خاطر عضویت در [[سازمان مجاهدین خلق ایران|'''سازمان مجاهدین خلق ایران''']] است که وی این اتهام را رد کرده و قاضی صلواتی در دادگاه به او گفته بود که تو جور خواهر و برادرانت را میکشی. ۴ تن از اعضای خانوادهی مریم اکبریمنفرد از هواداران سازمان مجاهدین خلق در دهه ۱۳۶۰، اعدام شدهاند. دو برادر او در سالهای ۱۳۶۰ و ۱۳۶۳ به اتهام ارتباط و عضویت در [[سازمان مجاهدین خلق ایران|'''سازمان مجاهدین خلق ایران''']] و برادر کوچک و خواهر دیگرش نیز در [[قتل عام ۶۷|'''قتل عام سال ۱۳۶۷''']]، اعدام شدند. مریم اکبریمنفرد در دادگاه اجازه تعیین وکیل نداشت و وکیل تسخیری برای او مشخص کردند. زندانی سیاسی مریم اکبریمنفرد مادر دو فرزند دختر است. دختر کوچک او حین بازداشت مادرش ۴ساله بود. وی همچنین سرپرست دختر خواهرش نیز است. مریم اکبریمنفرد دیپلمه و خانهدار است. زندانی سیاسی مریم اکبریمنفرد، هم اکنون یازدهمین سال از حبس خود را بدون حتی یک روز مرخصی در زندان بهسر میبرد. خانم مریم اکبریمنفرد پس از حدود ۹ ماه تحمل حبس در یکی از سلولهای انفرادی بازداشتگاه وزارت اطلاعات موسوم به بند ۲۰۹ زندان اوین، بند متادون، و از مهرماه ۱۳۸۹، در زندان رجایی شهر محکومیت خود را سپری کرده است؛ و در اردیبهشت ۱۳۹۰، به همراه ۸ زن زندانی دیگر به زندان قرچک ورامین منتقل گردید. وی در این زندان، پس از اعتراض به شرایط زندان و نوشتن نامههای متعدد به مراجع مختلف و احمد شهید، گزارشگر سابق ویژهی حقوق بشر سازمان ملل متحد در امور ایران، به بند زنان زندان اوین منتقل شده و تا کنون در زندان اوین محبوس است. سازمان عفو بینالملل در بیانیهای خواستار آزادی بیقید و شرط مریم اکبریمنفرد، زندانی عقیدتی سیاسی محبوس در زندان اوین شد. این سازمان از مقامات رژیم ایران خواستهاست که به آزار و شکنجه این زندانی و خانوادهاش پایان دهند. | ||
== خانواده مریم اکبریمنفرد == | == خانواده مریم اکبریمنفرد == | ||
زندانی سیاسی مریم اکبریمنفرد خانهدار و دیپلمه، دارای دو فرزند دختر به نامهای زهرا و سارا است. سارا دختر کوچک او حین بازداشت مادرش ۴ساله بود. وی همچنین سرپرست دختر خواهرش نیز است. ۴ تن از اعضای خانوادهی مریم اکبریمنفرد از هواداران سازمان مجاهدین خلق در دهه ۱۳۶۰، اعدام شدهاند. دو برادر او در سالهای ۱۳۶۰ و ۱۳۶۳ به اتهام ارتباط و عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران و برادر کوچک و خواهر دیگرش به نام رقیه نیز در قتل عام سال ۱۳۶۷، اعدام شدند. «سایت جوانهها» | زندانی سیاسی مریم اکبریمنفرد خانهدار و دیپلمه، دارای دو فرزند دختر به نامهای زهرا و سارا است. سارا دختر کوچک او حین بازداشت مادرش ۴ساله بود. وی همچنین سرپرست دختر خواهرش نیز است. ۴ تن از اعضای خانوادهی مریم اکبریمنفرد از هواداران [[سازمان مجاهدین خلق ایران|'''سازمان مجاهدین خلق''']] در دهه ۱۳۶۰، اعدام شدهاند. دو برادر او در سالهای ۱۳۶۰ و ۱۳۶۳ به اتهام ارتباط و عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران و برادر کوچک و خواهر دیگرش به نام رقیه نیز در قتل عام سال ۱۳۶۷، اعدام شدند. «سایت جوانهها» | ||
رضا اکبریمنفرد، برادر مریم اکبریمنفرد نیز در زندان رجایی شهر زندانی است. او به اتهام اجتماع و تبانی و هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران به ۵ سال شش ماه زندان محکوم شده و از دی ماه ۱۳۹۱، در زندان بهسر میبرد. '''«سایت کمپین حقوق بشر ایران»''' | رضا اکبریمنفرد، برادر مریم اکبریمنفرد نیز در زندان رجایی شهر زندانی است. او به اتهام اجتماع و تبانی و هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران به ۵ سال شش ماه زندان محکوم شده و از دی ماه ۱۳۹۱، در زندان بهسر میبرد. '''«سایت کمپین حقوق بشر ایران»''' | ||
خط ۹: | خط ۹: | ||
== اتهام، دستگیری و زندان == | == اتهام، دستگیری و زندان == | ||
مریم اکبریمنفردپس از تظاهرات روز عاشورا در نهم دیماه ۱۳۸۸، در منزلش بازداشت شد و روز ۱۱ خرداد ۱۳۸۹، به اتهام محاربه به خاطر هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران، توسط قاضی صلواتی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شد، وی این اتهام را هرگز نپذیرفته و بارها آن را رد کرده است. قاضی صلواتی در جلسه دادگاه خطاب به مریم اکبریمنفرد گفته بود: «تو جور خواهر و برادرهایت را میکشی» '''«سایت کیهان لندن»''' | مریم اکبریمنفردپس از تظاهرات روز عاشورا در نهم دیماه ۱۳۸۸، در منزلش بازداشت شد و روز ۱۱ خرداد ۱۳۸۹، به اتهام محاربه به خاطر هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران، توسط [[ابوالقاسم صلواتی|'''قاضی صلواتی''']] در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شد، وی این اتهام را هرگز نپذیرفته و بارها آن را رد کرده است. قاضی صلواتی در جلسه دادگاه خطاب به مریم اکبریمنفرد گفته بود: «تو جور خواهر و برادرهایت را میکشی» '''«سایت کیهان لندن»''' | ||
مریم اکبریمنفرد در دادگاه اجازه تعیین وکیل نداشت و وکیل تسخیری برای او مشخص کردند. «سایت جوانهها» | مریم اکبریمنفرد در دادگاه اجازه تعیین وکیل نداشت و وکیل تسخیری برای او مشخص کردند. «سایت جوانهها» | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
== تبعید و شرایط سخت زندان == | == تبعید و شرایط سخت زندان == | ||
زندانی سیاسی مریم اکبریمنفرد ضمن اشاره به شرایط و روزهای سخت زندان و تبعید به زندانهای گوهردشت و قرچک ورامین از مادران و پدرانی گفته است که از دیدار آخر با فرزندانشان محروم بوده اند: | زندانی سیاسی مریم اکبریمنفرد ضمن اشاره به شرایط و روزهای سخت زندان و تبعید به زندانهای گوهردشت و قرچک ورامین از مادران و پدرانی گفته است که از دیدار آخر با فرزندانشان محروم بوده اند:<blockquote>«این سالها فراز و نشیب بسیار داشت. به گوهردشت و قرچک ورامین تبعید شدم. دختران زیبای من بزرگ شدند ولی کسی ندانست چطور گذشت. همان گونه که کسی ندانست بر پدران و مادران داغدار و چشم انتظار ما چه گذشت. پدر و مادرانی که در روزهای ملاقات به جای دیدار عزیزانشان ساک خونین تحویل گرفتند. پدران و مادرانی که به جای دیدن دخترانشان یک اسکناس پنجاه تومانی بابت مهریه دریافت کردند. تمام این سالها با مشقتهایش گذشت... در سلولهایی بودم که حس میکردم در روزگاری خیلی دور خواهرم و برادرانم در اینجا بودهاند. پیش از این برای به دست آوردن نشانی از عزیزانم در خاورانها بودیم و حال احساس میکنم به آنها نزدیکترم و حضورشان را حس میکنم. اینجا در هر در و دیواری نشانی از آنها حک شده است... جفای این رژیم سفاک همیشه با ما بوده و هست. مادرم را در کودکی از دست دادم و پدرم چشم انتظار از دنیا رفت. ولی یک چیز را همیشه میدانستیم و به آن آگاه بودیم: این که دست باندهای اصلاحطلب و اصولگرا و اعتدالی همگی به خون عزیزانمان آغشته است. اصولگراها با شمشیری کشیده از روبرو و اصلاحطلبان با نقابی برچهره و گاه نزدیکتر از آن چه بشود باور کرد، با فریب و ریا نشسته بر سفرههامان در چهاردیورای زندان، با رخنه کردن در خلوتمان در چهرهی دوست و با ادعای همدلی، تازیانهها زدند که التیام آن میسر نگردد مگر با رخ نمودن چهرهی تکتکشان از زیر نقاب ریا و بر ملا نمودن ِ دستانی خونین که زیر ردای مکر پنهان کردهاند و اعتدالیها که ملغمهای هستند از این دو، قاطعیت استبدادی کور و مکری خانمان سوز... اتهاممان دفاع از خلق بود. تبعید و شکنجه و اعدام حقمان بود؛ چرا که از نگفتهها گفتیم. سالهای طولانی در سیاهچالهای رژیم حقمان بود چرا که از برابری و برادری و عدالت گفتیم. این سالها با تمام فراز و فرودهایش سپری شد. من ایستادهام مقاومتر از همیشه در برابر سالهای حبس پیش رو چرا که باور دارم روشناندیشانی را که دفاع از حق سرلوحهی مبارزاتشان بوده و هست و خواستم پای در رکابشان در کنار هممیهنان عزیزمان صدایی باشم از بیصدایان جامعهی زخمخوردهمان... در آستانهی دهمین سال حبسم درود میفرستم بر تک تک مبارزان راه آزادی که تحمل سالهای حبس و محرومیت و درد مقاومترشان ساخت و شادمان از افزایش آگاهی و شناخت جامعهی درد کشیده که حصار دروغین باندهای این حزب تک صدا و ارتجاعی را در نوردیده به طلیعهی فردا نزدیکتر میشود.» «مانیتورینگ حقوق بشر ایران»</blockquote>زندانی سیاسی مریم اکبریمنفرد، هم اکنون یازدهمین سال از حبس خود را بدون حتی یک روز مرخصی در زندان بهسر میبرد. خانم مریم اکبریمنفرد پس از حدود ۹ ماه تحمل حبس در یکی از سلولهای انفرادی بازداشتگاه وزارت اطلاعات موسوم به بند ۲۰۹ زندان اوین، بند متادون، و از مهرماه ۱۳۸۹، در زندان رجایی شهر تحمل محکومیت خود را سپری کرده است؛ و در اردیبهشت ۱۳۹۰، به همراه ۸ زن زندانی دیگر به زندان قرچک ورامین منتقل گردید. وی در این زندان، پس از اعتراض به شرایط زندان و نوشتن نامههای متعدد به مراجع مختلف و احمد شهید، گزارشگر سابق ویژهی حقوق بشر سازمان ملل متحد در امور ایران، به بند زنان زندان اوین منتقل شده و تا کنون در زندان اوین محبوس است. '''«سایت ایران کارگر»''' | ||
«این سالها فراز و نشیب بسیار داشت. به گوهردشت و قرچک ورامین تبعید شدم. دختران زیبای من بزرگ شدند ولی کسی ندانست چطور گذشت. همان گونه که کسی ندانست بر پدران و مادران داغدار و چشم انتظار ما چه گذشت. پدر و مادرانی که در روزهای ملاقات به جای دیدار عزیزانشان ساک خونین تحویل گرفتند. پدران و مادرانی که به جای دیدن دخترانشان یک اسکناس پنجاه تومانی بابت مهریه دریافت کردند. تمام این سالها با مشقتهایش گذشت... در سلولهایی بودم که حس میکردم در روزگاری خیلی دور خواهرم و برادرانم در اینجا بودهاند. پیش از این برای به دست آوردن نشانی از عزیزانم در خاورانها بودیم و حال احساس میکنم به آنها نزدیکترم و حضورشان را حس میکنم. اینجا در هر در و دیواری نشانی از آنها حک شده است... جفای این رژیم سفاک همیشه با ما بوده و هست. مادرم را در کودکی از دست دادم و پدرم چشم انتظار از دنیا رفت. ولی یک چیز را همیشه میدانستیم و به آن آگاه بودیم: این که دست باندهای اصلاحطلب و اصولگرا و اعتدالی همگی به خون عزیزانمان آغشته است. اصولگراها با شمشیری کشیده از روبرو و اصلاحطلبان با نقابی برچهره و گاه نزدیکتر از آن چه بشود باور کرد، با فریب و ریا نشسته بر سفرههامان در چهاردیورای زندان، با رخنه کردن در خلوتمان در چهرهی دوست و با ادعای همدلی، تازیانهها زدند که التیام آن میسر نگردد مگر با رخ نمودن چهرهی تکتکشان از زیر نقاب ریا و بر ملا نمودن ِ دستانی خونین که زیر ردای مکر پنهان کردهاند و اعتدالیها که ملغمهای هستند از این دو، قاطعیت استبدادی کور و مکری خانمان سوز... اتهاممان دفاع از خلق بود. تبعید و شکنجه و اعدام حقمان بود؛ چرا که از نگفتهها گفتیم. سالهای طولانی در سیاهچالهای رژیم حقمان بود چرا که از برابری و برادری و عدالت گفتیم. این سالها با تمام فراز و فرودهایش سپری شد. من ایستادهام مقاومتر از همیشه در برابر سالهای حبس پیش رو چرا که باور دارم روشناندیشانی را که دفاع از حق سرلوحهی مبارزاتشان بوده و هست و خواستم پای در رکابشان در کنار هممیهنان عزیزمان صدایی باشم از بیصدایان جامعهی زخمخوردهمان... در آستانهی دهمین سال حبسم درود میفرستم بر تک تک مبارزان راه آزادی که تحمل سالهای حبس و محرومیت و درد مقاومترشان ساخت و شادمان از افزایش آگاهی و شناخت جامعهی درد کشیده که حصار دروغین باندهای این حزب تک صدا و ارتجاعی را در نوردیده به طلیعهی فردا نزدیکتر میشود.» «مانیتورینگ حقوق بشر ایران» | |||
زندانی سیاسی مریم اکبریمنفرد، هم اکنون یازدهمین سال از حبس خود را بدون حتی یک روز مرخصی در زندان بهسر میبرد. خانم مریم اکبریمنفرد پس از حدود ۹ ماه تحمل حبس در یکی از سلولهای انفرادی بازداشتگاه وزارت اطلاعات موسوم به بند ۲۰۹ زندان اوین، بند متادون، و از مهرماه ۱۳۸۹، در زندان رجایی شهر تحمل محکومیت خود را سپری کرده است؛ و در اردیبهشت ۱۳۹۰، به همراه ۸ زن زندانی دیگر به زندان قرچک ورامین منتقل گردید. وی در این زندان، پس از اعتراض به شرایط زندان و نوشتن نامههای متعدد به مراجع مختلف و احمد شهید، گزارشگر سابق ویژهی حقوق بشر سازمان ملل متحد در امور ایران، به بند زنان زندان اوین منتقل شده و تا کنون در زندان اوین محبوس است. '''«سایت ایران کارگر»''' | |||
زهرا دختر مریم اکبریمنفرد که در شب بازداشتِ مادرش ۱۱ ساله بود بزرگ شده است؛ و برخلاف میل مادرش به خاطر فشارهای زیادی که در این سالیان بر آنان وارد شده لب به اعتراض گشود. زهرا از رنجهای ده ساله میگوید. رنجی که که انتهای آن پیدا نیست. زهرا دربارهی مادرش میگوید: «مطمئنم مادر من در سمت درست تاریخ ایستاده است. مطمئنم ظلم پایدار نمیماند. پس از ده سال زندان، هر روز که میگذرد ما هم مثل مادرمان قویتر میشویم... مادر من اصلاً دلش نمیخواست که ما در سنین پایین وارد مسائل سیاسی شویم اما آنقدر به ما فشار وارد میکنند که مجبوریم اعتراض کنیم» «سایت نگاه» | زهرا دختر مریم اکبریمنفرد که در شب بازداشتِ مادرش ۱۱ ساله بود بزرگ شده است؛ و برخلاف میل مادرش به خاطر فشارهای زیادی که در این سالیان بر آنان وارد شده لب به اعتراض گشود. زهرا از رنجهای ده ساله میگوید. رنجی که که انتهای آن پیدا نیست. زهرا دربارهی مادرش میگوید: «مطمئنم مادر من در سمت درست تاریخ ایستاده است. مطمئنم ظلم پایدار نمیماند. پس از ده سال زندان، هر روز که میگذرد ما هم مثل مادرمان قویتر میشویم... مادر من اصلاً دلش نمیخواست که ما در سنین پایین وارد مسائل سیاسی شویم اما آنقدر به ما فشار وارد میکنند که مجبوریم اعتراض کنیم» «سایت نگاه» | ||
خط ۳۲: | خط ۲۸: | ||
زندانی سیاسی مریم اکبریمنفرد در تمام سالیان زندان از حق مرخصی و خدمات پزشکی مناسب محروم بوده است؛ و این در حالی است که او از بیمارهای تیروئید و روماتیسم مفصلی رنج میبرد. وی پس از شکایتی که در تاریخ ۲۶ مهرماه ۱۳۹۵، درباره اعدام اعضای خانوادهاش در سال ۱۳۶۷، ارائه داد، توسط دادستان تهران از خدمات پزشکی محروم و او را تهدید به افزایش ۳ سال حکم زندان و تبعید به زندان سیستان و بلوچستان کردند. | زندانی سیاسی مریم اکبریمنفرد در تمام سالیان زندان از حق مرخصی و خدمات پزشکی مناسب محروم بوده است؛ و این در حالی است که او از بیمارهای تیروئید و روماتیسم مفصلی رنج میبرد. وی پس از شکایتی که در تاریخ ۲۶ مهرماه ۱۳۹۵، درباره اعدام اعضای خانوادهاش در سال ۱۳۶۷، ارائه داد، توسط دادستان تهران از خدمات پزشکی محروم و او را تهدید به افزایش ۳ سال حکم زندان و تبعید به زندان سیستان و بلوچستان کردند. | ||
مریم اکبریمنفرد که طی این سالیان از حق مرخصی محروم بوده است، دادگاه انقلاب در سال ۱۳۹۲، وثیقه یک میلیارد و ۱۵۰میلیون تومانی برای مرخصی این زندانی سیاسی از خانواده او دریافت کرده است؛ و در لحظهی آخر و هنگامی که فرزندان وی منتظر آمدنش به خانه بودهاند، به آنها گفته شده که مرخصی لغو شده و از وزیر اطلاعات نامه آمده که ایشان نباید مرخصی برود. حسن جعفریحاتم همسر زندانی سیاسی مریم اکبریمنفرد در این باره مدتی پیش گفته بود: | مریم اکبریمنفرد که طی این سالیان از حق مرخصی محروم بوده است، دادگاه انقلاب در سال ۱۳۹۲، وثیقه یک میلیارد و ۱۵۰میلیون تومانی برای مرخصی این زندانی سیاسی از خانواده او دریافت کرده است؛ و در لحظهی آخر و هنگامی که فرزندان وی منتظر آمدنش به خانه بودهاند، به آنها گفته شده که مرخصی لغو شده و از وزیر اطلاعات نامه آمده که ایشان نباید مرخصی برود. حسن جعفریحاتم همسر زندانی سیاسی مریم اکبریمنفرد در این باره مدتی پیش گفته بود: <blockquote>« خیلی نگران وضعیت همسرم هستم که نه مرخصی میدهند نه اجازه درمان. هر روز نگرانیم، هر روز، دل خوش نداریم که بگوییم روز خوشمان است. یک ملاقات حضوری که میدهند جشن میگیریم انگار که دنیا را به ما دادهاند در حالی که حق و حقوق قانونی ما است. در تمام این سالها حتی یک روز مرخصی ندادهاند شوخی که نیست. سال ۹۲ وثیقه خواستند. یک میلیارد وثیقه گذاشتیم، یک روز هم مرخصی ندادند، گفتند باید یک سوم حکماش را بکشد تا مرخصی بدهند. اما الان بیش از نیمی از حکماش را کشیده و همچنان از مرخصی خبری نیست در حالی که قانوناً باید به او آزادی مشروط بدهند... تقریباً همهی زندانیها از مرخصی استفاده کردهاند. حتی کسانی که جرم شان مثل خانم من است. مرخصی اما به او نمیدهند و هیچ چیزی به ما نمیگویند. فقط میگویند وزارت اطلاعات یا دادستان موافقت نکرد. سال ۹۲ اتهام محاربه را از پرونده خانم من برداشتند باید آزاد می شد، اما آزاد نکردند. اعاده دادرسی و راههای دیگر قانونی را هم پیگیری کردیم و به نتیجه نرسیدیم. فرستاده بودند شعبه ۳۱ دیوان عالی در قم که آنها پرونده را برگرداندند به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب و آقای صلواتی درخواست ما را رد کرد.» «مانیتورینگ حقوق بشر ایران»</blockquote>ژیلا بنی یعقوب میگوید که مریم اکبریمنفرد قدیمیترین زندانی سیاسی در بند زنان اوین است. او امسال (۱۳۹۸) دهمین عید نوروزش را در زندان میگذراند. عاشورای ۱۳۸۸، زمانی که مریم اکبریمنفرد بازداشت شد، دخترکوچکش سارا فقط چهار سال سن داشت، دخترش حالا ۱۴ ساله است و تمام سهمش از مادرش ملاقاتهای نیمساعته هفتگی است. مریم اکبریمنفرد در این ده سال هرگز به مرخصی نیامده است. بسیاری از رسانهها و سازمانهای حقوق بشری در این ۱۰ سال به زندگی او بیتفاوت بودهاند، تمام همبندیهای مریم اکبریمنفرد که در سال ۱۳۸۸، زندان بودند اکنون آزاد شدهاند، خیلیها جلوی چشم مریم اکبریمنفرد آمدند و رفتند، به مرخصی رفتند، آزاد شدند… اما تنها مریم است که این رفتنها و آمدنها را نظاره میکند. غفلت تک تک ما، مریم اکبریمنفرد را به یک زندانی ۱۰ ساله و بدون مرخصی تبدیل کرده است. درست در همان زمانی که فقط برای چند زندانی مشهور هشتگ میزدیم، مریم اکبریمنفرد روزها و سالها را بدون یک ساعت مرخصی در زندان سپری میکرد. حتی به او اجازه ندادند روزی که دختر کوچکش سارا جراحی داشت، به مرخصی برود. '''«سایت گذار»''' | ||
« خیلی نگران وضعیت همسرم هستم که نه مرخصی میدهند نه اجازه درمان. هر روز نگرانیم، هر روز، دل خوش نداریم که بگوییم روز خوشمان است. یک ملاقات حضوری که میدهند جشن میگیریم انگار که دنیا را به ما دادهاند در حالی که حق و حقوق قانونی ما است. در تمام این سالها حتی یک روز مرخصی ندادهاند شوخی که نیست. سال ۹۲ وثیقه خواستند. یک میلیارد وثیقه گذاشتیم، یک روز هم مرخصی ندادند، گفتند باید یک سوم حکماش را بکشد تا مرخصی بدهند. اما الان بیش از نیمی از حکماش را کشیده و همچنان از مرخصی خبری نیست در حالی که قانوناً باید به او آزادی مشروط بدهند... تقریباً همهی زندانیها از مرخصی استفاده کردهاند. حتی کسانی که جرم شان مثل خانم من است. مرخصی اما به او نمیدهند و هیچ چیزی به ما نمیگویند. فقط میگویند وزارت اطلاعات یا دادستان موافقت نکرد. سال ۹۲ اتهام محاربه را از پرونده خانم من برداشتند باید آزاد می شد، اما آزاد نکردند. اعاده دادرسی و راههای دیگر قانونی را هم پیگیری کردیم و به نتیجه نرسیدیم. فرستاده بودند شعبه ۳۱ دیوان عالی در قم که آنها پرونده را برگرداندند به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب و آقای صلواتی درخواست ما را رد کرد.» «مانیتورینگ حقوق بشر ایران» | |||
ژیلا بنی یعقوب میگوید که مریم اکبریمنفرد قدیمیترین زندانی سیاسی در بند زنان اوین است. او امسال (۱۳۹۸) دهمین عید نوروزش را در زندان میگذراند. عاشورای ۱۳۸۸، زمانی که مریم اکبریمنفرد بازداشت شد، دخترکوچکش سارا فقط چهار سال سن داشت، دخترش حالا ۱۴ ساله است و تمام سهمش از مادرش ملاقاتهای نیمساعته هفتگی است. مریم اکبریمنفرد در این ده سال هرگز به مرخصی نیامده است. بسیاری از رسانهها و سازمانهای حقوق بشری در این ۱۰ سال به زندگی او بیتفاوت بودهاند، تمام همبندیهای مریم اکبریمنفرد که در سال ۱۳۸۸، زندان بودند اکنون آزاد شدهاند، خیلیها جلوی چشم مریم اکبریمنفرد آمدند و رفتند، به مرخصی رفتند، آزاد شدند… اما تنها مریم است که این رفتنها و آمدنها را نظاره میکند. غفلت تک تک ما، مریم اکبریمنفرد را به یک زندانی ۱۰ ساله و بدون مرخصی تبدیل کرده است. درست در همان زمانی که فقط برای چند زندانی مشهور هشتگ میزدیم، مریم اکبریمنفرد روزها و سالها را بدون یک ساعت مرخصی در زندان سپری میکرد. حتی به او اجازه ندادند روزی که دختر کوچکش سارا جراحی داشت، به مرخصی برود. '''«سایت گذار»''' | |||
ژیلا بنییعقوب روزنامهنگار، فعال حقوق بشر و فعال سیاسی ایرانی است. او دبیر سرویس اجتماعی روزنامه سرمایه و سردبیر وبگاه کانون زنان ایرانی است. ژیلا بنییعقوب در سال ۲۰۰۹ (۱۳۸۸)، برنده جایزه شجاعت در روزنامهنگاری شد. ژیلا بنی یعقوب در خرداد ماه ۱۳۸۸، دستگیر و در دادگاه به یک سال حبس و ۳۰ سال ممنوعیت از روزنامهنگاری محکوم شد'''.«سایت صدای آمریکا»''' | ژیلا بنییعقوب روزنامهنگار، فعال حقوق بشر و فعال سیاسی ایرانی است. او دبیر سرویس اجتماعی روزنامه سرمایه و سردبیر وبگاه کانون زنان ایرانی است. ژیلا بنییعقوب در سال ۲۰۰۹ (۱۳۸۸)، برنده جایزه شجاعت در روزنامهنگاری شد. ژیلا بنی یعقوب در خرداد ماه ۱۳۸۸، دستگیر و در دادگاه به یک سال حبس و ۳۰ سال ممنوعیت از روزنامهنگاری محکوم شد'''.«سایت صدای آمریکا»''' | ||
خط ۴۵: | خط ۳۷: | ||
کمپین حقوق بشر ایران و سازمان عدالت برای ایران در بیانیهای مشترک تأکید کردهاند که حکم زندانی سیاسی مریم اکبریمنفرد بر پایهی قانون قدیمی مجازات اسلامی صادر شده است؛ و طبق قانون جدید، حکم او محاربه نیست. در این بیانیه آمده است که ذیل ماده ۱۸۶ قوانین قدیمی مجازات اسلامی، هر عضو، یا هوادار یک سازمان که به قصد براندازی جمهوری اسلامی، اسلحه به دست میگرفت، محارب محسوب میشد. حتی اگر شخصا در هیچیک از فعالیتهای مسلحانه آن سازمان شرکت نکرده بود. اما در قوانین جدید که در سال ۱۳۹۲، وضع شده است، اتهام محاربه شامل کسی میشود که شخصاً اسلحه به دست بگیرد یا عضو یک گروه مسلح باشد. ملاقات خانم مریم اکبریمنفرد با خویشاوندانش در کمپ اشرف در عراق، دلیلی بر عضویت او در سازمان مجاهدین یا پیروی از این تشکیلات نیست و اگر او طبق قانون جدید محاکمه میشد، محکومیتش محاربه نبود. علاوه بر این، طبق ماده ۱۰ قانون جدید اسلامی وقتی تغییرات این چنینی در قانون به مرحله اجرا میرسد و قانون جدید به نفع متهم است، باید عطف به ما سبق اعمال شود. بنابراین خانم مریم اکبریمنفرد باید تبرئه و فوراً از زندان آزاد گردد. همچنین کمپین حقوق بشر ایران و عدالت برای ایران عنوان کردهاند که حبس مریم اکبریمنفرد بیرحمانه و غیرقانونی است و او باید در سال ۱۳۹۶، از زندان آزاد میشد. | کمپین حقوق بشر ایران و سازمان عدالت برای ایران در بیانیهای مشترک تأکید کردهاند که حکم زندانی سیاسی مریم اکبریمنفرد بر پایهی قانون قدیمی مجازات اسلامی صادر شده است؛ و طبق قانون جدید، حکم او محاربه نیست. در این بیانیه آمده است که ذیل ماده ۱۸۶ قوانین قدیمی مجازات اسلامی، هر عضو، یا هوادار یک سازمان که به قصد براندازی جمهوری اسلامی، اسلحه به دست میگرفت، محارب محسوب میشد. حتی اگر شخصا در هیچیک از فعالیتهای مسلحانه آن سازمان شرکت نکرده بود. اما در قوانین جدید که در سال ۱۳۹۲، وضع شده است، اتهام محاربه شامل کسی میشود که شخصاً اسلحه به دست بگیرد یا عضو یک گروه مسلح باشد. ملاقات خانم مریم اکبریمنفرد با خویشاوندانش در کمپ اشرف در عراق، دلیلی بر عضویت او در سازمان مجاهدین یا پیروی از این تشکیلات نیست و اگر او طبق قانون جدید محاکمه میشد، محکومیتش محاربه نبود. علاوه بر این، طبق ماده ۱۰ قانون جدید اسلامی وقتی تغییرات این چنینی در قانون به مرحله اجرا میرسد و قانون جدید به نفع متهم است، باید عطف به ما سبق اعمال شود. بنابراین خانم مریم اکبریمنفرد باید تبرئه و فوراً از زندان آزاد گردد. همچنین کمپین حقوق بشر ایران و عدالت برای ایران عنوان کردهاند که حبس مریم اکبریمنفرد بیرحمانه و غیرقانونی است و او باید در سال ۱۳۹۶، از زندان آزاد میشد. | ||
خانم شادی صدر، مدیر اجرایی عدالت برای ایران میگوید: | خانم شادی صدر، مدیر اجرایی عدالت برای ایران میگوید: <blockquote>«همانطور که قاضی خودش تأیید کرده است، بهای سنگینی که مریم میپردازد، به دلیل اعمالش نیست بلکه به خاطر این است که خویشاوندان او از اعضای سازمانی مخالف جمهوری اسلامی بودهاند. این موردی به غایت روشن از مجازات دسته جمعی و نقض فاحش اصل شخصی بودن مسئولیت کیفری است که در هر دو سیستم قضائی ایران وقوانین بینالمللی به رسمیت شناخته شده است.» «سایت دویچه وله فارسی»</blockquote> | ||
«همانطور که قاضی خودش تأیید کرده است، بهای سنگینی که مریم میپردازد، به دلیل اعمالش نیست بلکه به خاطر این است که خویشاوندان او از اعضای سازمانی مخالف جمهوری اسلامی بودهاند. این موردی به غایت روشن از مجازات دسته جمعی و نقض فاحش اصل شخصی بودن مسئولیت کیفری است که در هر دو سیستم قضائی ایران وقوانین بینالمللی به رسمیت شناخته شده است.» «سایت دویچه وله فارسی» | |||
== شکایت به سازمان ملل و دادخواهی == | == شکایت به سازمان ملل و دادخواهی == | ||
خط ۷۲: | خط ۶۲: | ||
== شکواییه به دادسرای تهران == | == شکواییه به دادسرای تهران == | ||
مریم اکبریمنفرد زندانی سیاسی مبحوس در اوین در ۲۳ مهرماه ۱۳۹۵، با ارسال شکواییه رسمی به دادسرای تهران، خواستار رسیدگی به پروندهی اعدام برادرش، محمدرضا و خواهرش، رقیه شد که هر دو در کشتار زندانیان سیاسی در سال ۶۷ اعدام شده بودند. این نخستین باری است که یک شکایت رسمی دربارهی قتل وعام زندانیان سیاسی در تابستان سال ۱۳۶۷، به قوهی قضاییه رژیم ایران گزارش شده است. مریم اکبریمنفرد در بخشی از این شکواییه نوشته است: | مریم اکبریمنفرد زندانی سیاسی مبحوس در اوین در ۲۳ مهرماه ۱۳۹۵، با ارسال شکواییه رسمی به دادسرای تهران، خواستار رسیدگی به پروندهی اعدام برادرش، محمدرضا و خواهرش، رقیه شد که هر دو در کشتار زندانیان سیاسی در سال ۶۷ اعدام شده بودند. این نخستین باری است که یک شکایت رسمی دربارهی قتل وعام زندانیان سیاسی در تابستان سال ۱۳۶۷، به قوهی قضاییه رژیم ایران گزارش شده است. مریم اکبریمنفرد در بخشی از این شکواییه نوشته است:<blockquote>«...اینجانب خواستار تحقیق پیرامون موضوع اعدام غیرقانونی خواهر و برادر خود و روشن شدن جزییات آن، از جمله مسئولان واقعه مرگ آنان، دریافت کیفرخواست و سایر مدارک پروندههای آنان و رسیدگی کیفری وفق قوانین موضوعه به خصوص اصل ۳۴ قانون اساسی که دادخواهی را حق مسلم هر فرد میداند میباشم. همچنین با توجه به اینکه نشانی محل دفن آنها هیچگاه به خانواده اعلام نشده است، درخواست روشن شدن چگونگی فوت و محل دفن آنها را نیز دارم...» '''«سایت خاک رنج۲»'''</blockquote>مریم اکبری منفرد در نامهی دیگری دربارهی شکواییه خود نوشته است:<blockquote>«یک مقام دادستانی به خانوادهام در پاسخ به این درخواست من در شکواییه که گفتهام میخواهم بدانم خواهر و برادرم کجا دفن شدهاند گفته است در گورستان خاوران دفن شدهاند. میخواهم بدانم آیا این یک اطلاع درست است و اگر محل دفن آنها در خاوران است در کدام بخش این گورستان و با کدام مشخصات دقیق مکانی... یکی از مقامات دادستانی در یک توضیح شفاهی به همسرم گفتهاند که مسئولان قتل عام سال ۶۷ از جمله مسئولان اعدام خواهر و برادرم یا مردهاند و یا پیر شدهاند. میخواهم اسامی آنها را چه مرده باشند و یا خیلی پیر شده باشند بدانم. همچنین بدانم چرا و چهگونه خواهر و برادرم که در حال گذراندن دوران حبس خود بودند و برادرم علاوه بر حکم سه سالی که داشت در زندان بود را اعدام کردهاند.» '''«سایت خاک رنج1»'''</blockquote>به دنبال شکایت مریم اکبریمنفرد دربارهی اعدام برادر و خواهرش در قتل وعام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷، یکی از مقامات دادستانی تهران گفته که دستور ممنوعیت ملاقاتهای مریم اکبریمنفرد با فرزندان و همسرش از بالا ابلاغ شده است. این مقام دادستانی همچنین در یک پاسخ شفاهی به خانوادهی زندانی سیاسی مریم اکبریمنفرد اعلام کرده است: او چه چیزی را می خواهد بداند؟ آنها که خواهر و برادرانش را اعدام کردهاند، حالا یا مردهاند یا پیرشدهاند و خواهر و برادرش هم احتمالاً در گورستان خاوران دفن شدهاند. | ||
«...اینجانب خواستار تحقیق پیرامون موضوع اعدام غیرقانونی خواهر و برادر خود و روشن شدن جزییات آن، از جمله مسئولان واقعه مرگ آنان، دریافت کیفرخواست و سایر مدارک پروندههای آنان و رسیدگی کیفری وفق قوانین موضوعه به خصوص اصل ۳۴ قانون اساسی که دادخواهی را حق مسلم هر فرد میداند میباشم. همچنین با توجه به اینکه نشانی محل دفن آنها هیچگاه به خانواده اعلام نشده است، درخواست روشن شدن چگونگی فوت و محل دفن آنها را نیز دارم...» '''«سایت خاک رنج۲»''' | |||
مریم اکبری منفرد در نامهی دیگری دربارهی شکواییه خود نوشته است: | |||
«یک مقام دادستانی به خانوادهام در پاسخ به این درخواست من در شکواییه که گفتهام میخواهم بدانم خواهر و برادرم کجا دفن شدهاند گفته است در گورستان خاوران دفن شدهاند. میخواهم بدانم آیا این یک اطلاع درست است و اگر محل دفن آنها در خاوران است در کدام بخش این گورستان و با کدام مشخصات دقیق مکانی... یکی از مقامات دادستانی در یک توضیح شفاهی به همسرم گفتهاند که مسئولان قتل عام سال ۶۷ از جمله مسئولان اعدام خواهر و برادرم یا مردهاند و یا پیر شدهاند. میخواهم اسامی آنها را چه مرده باشند و یا خیلی پیر شده باشند بدانم. همچنین بدانم چرا و چهگونه خواهر و برادرم که در حال گذراندن دوران حبس خود بودند و برادرم علاوه بر حکم سه سالی که داشت در زندان بود را اعدام کردهاند.» '''«سایت خاک رنج1»''' | |||
به دنبال شکایت مریم اکبریمنفرد دربارهی اعدام برادر و خواهرش در قتل وعام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷، یکی از مقامات دادستانی تهران گفته که دستور ممنوعیت ملاقاتهای مریم اکبریمنفرد با فرزندان و همسرش از بالا ابلاغ شده است. این مقام دادستانی همچنین در یک پاسخ شفاهی به خانوادهی زندانی سیاسی مریم اکبریمنفرد اعلام کرده است: او چه چیزی را می خواهد بداند؟ آنها که خواهر و برادرانش را اعدام کردهاند، حالا یا مردهاند یا پیرشدهاند و خواهر و برادرش هم احتمالاً در گورستان خاوران دفن شدهاند. | |||
اشارهی این مقام دادستانی تهران به دفن احتمالی خواهر و برادر مریم اکبریمنفرد در گورستان خاوران در حالی صورت میگیرد که گزارش شاهدان عینی حاکی از ریختن پیکر اعدامشدگان در گورهای جمعی در گورستان خاوران، به طور مخفیانه و بدون رعایت تشریفات کفن و دفن است. خاوران تکه زمینی است در جنوب شرقی تهران در جنب گورستان بهائیان که علاوه بر قبرهای بدون نشان اعدامشدگان عضو یا هوادار سازمانهای چپ و بهائی در دهه ۱۳۶۰، چندین گور جمعی از سال ۱۳۶۷، در آن وجود دارد. | اشارهی این مقام دادستانی تهران به دفن احتمالی خواهر و برادر مریم اکبریمنفرد در گورستان خاوران در حالی صورت میگیرد که گزارش شاهدان عینی حاکی از ریختن پیکر اعدامشدگان در گورهای جمعی در گورستان خاوران، به طور مخفیانه و بدون رعایت تشریفات کفن و دفن است. خاوران تکه زمینی است در جنوب شرقی تهران در جنب گورستان بهائیان که علاوه بر قبرهای بدون نشان اعدامشدگان عضو یا هوادار سازمانهای چپ و بهائی در دهه ۱۳۶۰، چندین گور جمعی از سال ۱۳۶۷، در آن وجود دارد. | ||
خط ۱۰۱: | خط ۸۳: | ||
=== نامه به مردم ایران === | === نامه به مردم ایران === | ||
زندانی سیاسی مریم اکبریمنفرد در نامهای از زندان که خطاب به مردم ایران نوشته و قسمتی هم در بیانیه عفو بینالملل درج شده است، داستان رنجهای خانوادهاش را شرح داده که در بخشی از آن آمده است: | زندانی سیاسی مریم اکبریمنفرد در نامهای از زندان که خطاب به مردم ایران نوشته و قسمتی هم در بیانیه عفو بینالملل درج شده است، داستان رنجهای خانوادهاش را شرح داده که در بخشی از آن آمده است:<blockquote>«... غلامرضا اکبری منفرد، برادر دیگرم، نیز در سال ۶۲ دستگیر شد و در سال ۶۴ و زیر شکنجه به شهادت رسید. مادرم، گرجی بشیری پور، که در دهه چهارم زندگی خود بود، بر اثر فشارهای روحی ناشی از این صدمات، به ویژه اعدام خواهرم، رقیه، که دختری خردسال داشت، دارفانی را وداع گفت. پدرم، علی اوسط اکبری منفرد، در سال ۸۴، پس از سالها تحمل رنج فرزندانش در زندانها و اعدام آنها، ناامید از دیدار تعداد دیگری از فرزندانش که در اشرف بودند و دیدار با آنها جرم محسوب میشد، به جهان باقی شتافت. در حال حاضر تعدادی از اعضای خانوادهام – برادر، خواهر و بردارزاده و خواهرزاده- در آلبانی هستند و سالها است امکان دیدار با آنها را نداریم. ضمن این که خودم هم اکنون در زندان اوین، در هشتیمن سال دوران محکومیت ۱۵ سالهام هستم و برادر دیگرم، رضا اکبری منفرد، ۶۳ ساله، در زندان رجاییشهر محکومیت ۱۷ ساله خود را طی میکند.» '''«سایت خاک رنج1»'''</blockquote> | ||
«... غلامرضا اکبری منفرد، برادر دیگرم، نیز در سال ۶۲ دستگیر شد و در سال ۶۴ و زیر شکنجه به شهادت رسید. مادرم، گرجی بشیری پور، که در دهه چهارم زندگی خود بود، بر اثر فشارهای روحی ناشی از این صدمات، به ویژه اعدام خواهرم، رقیه، که دختری خردسال داشت، دارفانی را وداع گفت. پدرم، علی اوسط اکبری منفرد، در سال ۸۴، پس از سالها تحمل رنج فرزندانش در زندانها و اعدام آنها، ناامید از دیدار تعداد دیگری از فرزندانش که در اشرف بودند و دیدار با آنها جرم محسوب میشد، به جهان باقی شتافت. در حال حاضر تعدادی از اعضای خانوادهام – برادر، خواهر و بردارزاده و خواهرزاده- در آلبانی هستند و سالها است امکان دیدار با آنها را نداریم. ضمن این که خودم هم اکنون در زندان اوین، در هشتیمن سال دوران محکومیت ۱۵ سالهام هستم و برادر دیگرم، رضا اکبری منفرد، ۶۳ ساله، در زندان رجاییشهر محکومیت ۱۷ ساله خود را طی میکند.» '''«سایت خاک رنج1»''' | |||
=== نامهی مریم اکبریمنفرد و گلرخ ایرایی === | === نامهی مریم اکبریمنفرد و گلرخ ایرایی === |
ویرایش