۱٬۱۹۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
در تاریخ بشر از وقتی که حکومت شکل گرفت در کلیترین دستهبندی مبانی قدرت آن یا ناشی از حمایت مردمی بود و یا استفاده از نیروی زور. استبداد بطور عام نوعی از حکومت را بیان میکند که در آن مبنای قدرت نه ناشی از حمایت مردمی بلکه ناشی از زور و ثروت بوده است. بسیاری از اندیشمندان در طول تاریخ عامل اصلی جنگها، نابسامانیهای اجتماعی، افزایش فاصله طبقاتی را ناشی از استبداد میدانند و در مقابل راه حل عمده را «آزادی» تعریف میکنند. | در تاریخ بشر از وقتی که حکومت شکل گرفت در کلیترین دستهبندی مبانی قدرت آن یا ناشی از حمایت مردمی بود و یا استفاده از نیروی زور. استبداد بطور عام نوعی از حکومت را بیان میکند که در آن مبنای قدرت نه ناشی از حمایت مردمی بلکه ناشی از زور و ثروت بوده است. بسیاری از اندیشمندان در طول تاریخ عامل اصلی جنگها، نابسامانیهای اجتماعی، افزایش فاصله طبقاتی را ناشی از استبداد میدانند و در مقابل راه حل عمده را «آزادی» تعریف میکنند. | ||
بطور معمول حکومتهای استبدادی در یک فرد خلاصه میشود که قدرتی مافوق همه افراد سرزمینی که بر آن حکم میراند دارد. این حاکم را مستبد میخوانند. او در رفتار خود تکبر و خودبرتر بینی نشان میدهد و در بسیاری موارد با گفتن جملهای یا حتا کلمهای و یا حتا گوشه چشم و اشارهیی میتواند جان یک یا گروه بزرگی از مردم را بگیرد و یا اینکه منطقه وسیعی را نابود سازد. حکومتهای استبدادی انواع مختلفی از استبدادها را نمایندگی میکنند که هر چند در پایههای شناختهشده با هم مشترک هستند اما متناسب با نوع آن از ویژگیهای منحصر بهفردی برخوردار میشوند که ممکن است در کیفیت و کمیت قربانیان بشری و غیر بشری آن حکومت بهشکل چشمگیری تفاوت ایجاد کند. | بطور معمول حکومتهای استبدادی در یک فرد خلاصه میشود که قدرتی مافوق همه افراد سرزمینی که بر آن حکم میراند دارد. این حاکم را مستبد میخوانند. او در رفتار خود تکبر و خودبرتر بینی نشان میدهد و در بسیاری موارد با گفتن جملهای یا حتا کلمهای و یا حتا گوشه چشم و اشارهیی میتواند جان یک یا گروه بزرگی از مردم را بگیرد و یا اینکه منطقه وسیعی را نابود سازد. حکومتهای استبدادی انواع مختلفی از استبدادها را نمایندگی میکنند که هر چند در پایههای شناختهشده با هم مشترک هستند اما متناسب با نوع آن از ویژگیهای منحصر بهفردی برخوردار میشوند که ممکن است در کیفیت و کمیت قربانیان بشری و غیر بشری آن حکومت بهشکل چشمگیری تفاوت ایجاد کند. استبداد دینی نوعی از حکومتهای استبدادی است که این تفاوت کیفی و کمی را به خوبی نشان میدهد و بطور مشخص در حکومت جمهوری اسلامی که توسط خمینی بنیانگذاری شده است به اوج خود میرسد. | ||
تعریف استبداد<span dir="RTL"></span> | == تعریف استبداد == | ||
استبداد (dictatorship-autocracy-tyranny) واژه ا ي عربی و مصدر باب استفعال است و در لغت به معنی خودکامگی و خودرایی است. به شخصی مستبد می گویند که در کاري که شایسته ي مشورت است بر راي خود اکتفا می کند. کلمهی استبداد اگر به طور مطلق ذکر شود، منظور از آن استبداد حاکمان است، چرا که حاکم مستبد با در اختیار داشتن قدرت و ثروت، می تواند انسان ها را به بدبخت ترین جانداران تبدیل کند. نوع حکومتی را که در آن پادشاه و فرمانروا مقید به قانون نباشد و به میل و اراده ي خویش عمل نماید، حکومت استبدادي گفته می شود. تعریف استبداد مانند دیگر مفاهیم سیاسی و اجتماعی آسان نیست، و اگر بخواهیم تعریف کوتاه و رسایی از استبداد به دست دهیم می توان گفت: | |||
تمرکز همه ي قدرت و همه ي تصمیم گیريها در دست یک نفر. | |||
یا: مراد از استبداد، تصرف کردن یک نفر یا جمعی است در حقوق یک ملت بدون ترس از بازخواست.<ref>دانشنامه روانشناسی مردمی - علیرضا نوربخش - استبداد دینی چیست؟[https://public-psychology.ir/1398/09/religious-tyranny/]</ref> | |||
== استبداد دینی == | |||
در تاریخ معاصر، عبدالرحمن کواکبی نخستین کسی است که اصطلاح استبداد دینی را در کتاب طبایع الاستبداد در سال 1318 قمري به کار گرفت، اصطلاحی که حدود ده سال بعد از آن میرزاي نائینی در کتاب تنبیه الامه به کار می برد. | |||
علامه نائینی در میان فقیهان معاصر شیعه، اولین فردي است که از واژه ي استبداد دینی سخن به میان آورده و چاره اندیشی کرده است. وي رهایی از این پدیده را به واسطه ي رسوخش در قلوب، دشوار می داند و دشواري رهایی از استبداد سیاسی را ناشی از توام بودن آن با استبداد دینی می داند. | |||
به نظر نائینی، استبداد دینی، دو اصل آزادي و برابري را که عین اسلام و عین سعادت امت هستند، پایمال می کند. استبداد دینی براي استبداد سیاسی پشتیبان نیرومندي است، تا استبداد دینی ریشه کن نشود، استبداد حاکم قابل علاج نیست، تا کاخ این استبداد ویران نشود رهایی از دام استبداد سیاسی ممکن نیست. از دیدگاه نائینی مشکل دنیاي اسلام سلطنت استبداد است، منتها این استبداد مشروعیت خود را از دین می گیرد چرا که برخی علما ناآگاهانه از استبداد، دفاع | |||
دینی می کنند. | |||
<span dir="RTL"></span> |
ویرایش