۲٬۳۹۰
ویرایش
(←تعریف اصل و قانون: اصلاح ارقام، اصلاح سجاوندی، اصلاح نویسههای عربی) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
== تعریف اصل و قانون == | == تعریف اصل و قانون == | ||
«اصل»، قانون بنیادی، مفهوم مرکزی یا ایدهی هدایتکننده در عملکرد هر مجموعه یا دستگاه و سیستم مشخص است. بنابراین وقتی در قلمرو هر یک از علوم صحبت از اصل یا اصول میشود، منظور، بیان قوانین بنیادی در قلمرو مربوطه میباشد. قوانینی که کل حرکات، روابط و کارکردهای تحت نفوذ خود را در هر زمینهی مشخص (چه در علوم ریاضی یا علوم طبیعی یا علوم اجتماعی) در برگرفته و روابط و حرکات مزبور، تحتالشعاع آن قوانین انجام میشود و اساساً بوسیلة آن قوانین قابل توضیح است. | |||
«اصل»، قانون بنیادی، مفهوم مرکزی یا | |||
بدیهی است که هر یک از قوانین اساسی، قوانین بسیاردیگری را نیز در برمیگیرد که از مشتقات آن قانون محوری (یا مرکزی) یا حاصل عملکردها و ترکیبات پیچیدهتر همان قانون بشمار میروند. | بدیهی است که هر یک از قوانین اساسی، قوانین بسیاردیگری را نیز در برمیگیرد که از مشتقات آن قانون محوری (یا مرکزی) یا حاصل عملکردها و ترکیبات پیچیدهتر همان قانون بشمار میروند. | ||
بهعنوان مثال: اصل اقلیدس را بایستی قانون اساسی و پایهای هندسهی مسطحه اقلیدسی محسوب نمود که سنگ بنای سایر قواعد و قوانین هندسهی اقلیدسی بهشمار میرود. | |||
مکانیک نیوتونی نیز با تمامی قوانین و قواعد فرعیاش بر قانون اساسی f=mg مبتنی است. | |||
یعنی که نیرو، حاصلضرب جرم اشیاء در شتاب حرکت آنهاست. | |||
همچنین در اقتصاد کلاسیک، قانون اساسی «تعادل عرضه و تقاضا»، نقش بنیادین و مرکزی دارد، به طوری که تمامی کارکردها و روابط اقتصاد کلاسیک سرمایهداری را نهایتاً با آن توضیح میدهند؛ بهنحوی که وقتی دوران حاکمیت این قانون بهسر میرسد و دیگر توانایی پاسخگویی به رویدادهایی را که خارج از سیطرهی آن واقع است، ندارد؛ ظرفیت و محدودهی اقتصاد کلاسیک نیز به انتها رسیده و بایستی به اقتصاد دیگری که بر مبنای تعادل استثمارگرانهی عرضه و تقاضا استوار نشده، متوسل شد. | |||
قانون رابطهی ضروری ناشی از ماهیت یک شی را بیان میکند. مثلاً آب در شرایط متعارف در ۱۰۰ درجه میجوشد و این یک قانون است. پس اگر چیزی را هر چه حرارت دادیم و دیدیم که نجوشید، آب نیست و چیز دیگریست. زیرا آنچه را که جوشاندیم پایبند به این رابطه ضروری نبوده است. | |||
در | بر همین سیاق، قوانین مکانیک نیوتونی، بیان بسیار فشردهی روابط حاکم در دایرهی حرکات مکانی است و ضرورتهای موجود در این دایره را برملا میکند. ضرورتها و قوانین و اصولی که کاملاً از اراده و خواست انسان مستقلاند و ما تنها با شناختن و پذیرش آنها، میتوانیم بر آنها غلبه نموده و به نفع خود بکارشان بیاندازیم. | ||
در قلمرو علوم اجتماعی و دانش مبارزاتی، وضع البته بسیار پیچیده تر است. بسته به مرحله هر انقلاب، یعنی هدف یا هدفهایی که دارد، در اینجا هم اصول وقوانینی حاکم هست. | |||
در بحث سیاسی و مبارزاتی اصولی وجود دارد که عبارتند از: | |||
اولاً ـ از ماهیت | اولاً ـ از ماهیت مرحله میجوشد و رابطهی ضروری و همبسته میان پیشرفتهای مختلف در آن مرحله را عیان میکند. | ||
ثانیاً ـ پایه وسنگ بنای بقیه قوانین و کارکردها و تاکتیکهای | ثانیاً ـ پایه وسنگ بنای بقیه قوانین و کارکردها و تاکتیکهای هر مرحله مبارزاتی محسوب میشود و در قبال آنها دارای نقش محوری و مرکزی است. | ||
ثالثاًـ مستقل از خواستها، تفکرات، بینشها، عقاید اختصاصی و آرمانهای تاریخی و فلسفی این یا آن فرد، و این یا آن گروه است. چنین اصولی خود را به کل مرحله (تا رسیدن به هدف آن مرحله) تحمیل می کند و از پذیرش آن گریزی نیست والاّ باعث شکست و ناکامی نظری و | ثالثاًـ مستقل از خواستها، تفکرات، بینشها، عقاید اختصاصی و آرمانهای تاریخی و فلسفی این یا آن فرد، و این یا آن گروه است. چنین اصولی خود را به کل مرحله (تا رسیدن به هدف آن مرحله) تحمیل می کند و از پذیرش آن گریزی نیست والاّ باعث شکست و ناکامی نظری و عملی منکران خود میشود. | ||
نتیجه اینکه در یک مبارزه علمی و قانونمند و با حساب و کتاب، اصولی حاکم است که همه | نتیجه اینکه در یک مبارزه علمی و قانونمند و با حساب و کتاب، اصولی حاکم است که همه باید به آنها گردن بگذارند تا آن تضاد اصلی که قرار است، حل شود.<ref name=":0">کتاب استراتژی قیام و سرنگونی - فصل چهارم</ref> | ||
== اصل وحدت و همبستگی نیروها == | == اصل وحدت و همبستگی نیروها == | ||
اگر كسي واقعاً | اگر كسي واقعاً میخواهد ديكتاتوری در كار نباشد و سرنگون شود. اين امر اصولی دارد كه بايد آن را كشف کرد. اصولی كه بسته به تمایل افراد نیست. | ||
ازيكطرف بايد مشي و روشِ ضروري و لازم و قانونمند براي اين كار را دريابد كه همان استراتژي و تاكتيك است. بشرط اينكه قانونمند و بر اساس خصايص و كاركردها و روابط ضروري ناشي از ماهيت نظام ولايت فقيه باشد كه در اينمورد بعداً بحث خواهيم كرد. | ازيكطرف بايد مشي و روشِ ضروري و لازم و قانونمند براي اين كار را دريابد كه همان استراتژي و تاكتيك است. بشرط اينكه قانونمند و بر اساس خصايص و كاركردها و روابط ضروري ناشي از ماهيت نظام ولايت فقيه باشد كه در اينمورد بعداً بحث خواهيم كرد. |
ویرایش