۶٬۵۸۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
=== زمان زیستن سعدی شیرازی === | === زمان زیستن سعدی شیرازی === | ||
زندگی شیخ سعدی شیراز مقارن بود با زمان حکومت اتابکان فارس که سلغزیان نیز خوانده میشدند. این سلسله از سال ۵۴۳ هجری شروع و تا سال ۶۸۵ پایان یافت. در زمان حمله مغولها به ایران، فارس از جمله شهرهایی بود که حکومتش فرونریخت و مغولها نتوانستند آنرا تصرف کنند. قرنهای ششم و هفتم هجری همراه با اوجگیری تصوف بوده است و آثار سعدی تحت نظر دوران خاص خود بود. از شیوخ بزرگ آن دوران امام محمدغزالی و شهابالدین عُمر سُهروردی بودند. سعدی شیرازی از شاگردان خاص شیخ سهروردی بود.<ref>[https://www.eneshat.com/iranian/famous/about-saadi همه چیز در مورد سعدی شیرازی - سایت نشاط آوران]</ref> | زندگی شیخ سعدی شیراز مقارن بود با زمان حکومت اتابکان فارس که سلغزیان نیز خوانده میشدند. این سلسله از سال ۵۴۳ هجری شروع و تا سال ۶۸۵ پایان یافت. در زمان حمله مغولها به ایران، فارس از جمله شهرهایی بود که حکومتش فرونریخت و مغولها نتوانستند آنرا تصرف کنند. قرنهای ششم و هفتم هجری همراه با اوجگیری تصوف بوده است و آثار سعدی تحت نظر دوران خاص خود بود. از شیوخ بزرگ آن دوران امام محمدغزالی و شهابالدین عُمر سُهروردی بودند. سعدی شیرازی از شاگردان خاص شیخ سهروردی بود.<ref name=":10">[https://www.eneshat.com/iranian/famous/about-saadi همه چیز در مورد سعدی شیرازی - سایت نشاط آوران]</ref> | ||
سعدی پس از سفر به بغداد که مقدمهی سفرهای طولانی دیگر سعدی بود، اشارهای دارد به زمان خروج خود از فارس، در هنگامی که جهان چون موی زنگی در هم آشفته بود؛ و این اشاره منطبق است با وضع دشواری که بر اثر حملهی سلطان غیاثالدین پیرشاه پسر سلطان محمد خوارزمشاه به شیراز در فارس ایجاد شده بود. غیاثالدین پیرشاه، پس از مرگ پدرش با جمعآوری بعضی از سپاهیان او به پیروزیهایی در عراق و آذربایجان دست یافت؛ و در اواخر سال ۶۲۰ عازم فارس شد، و اتابک سعدزنگی که قدرت جنگیدن با او را نداشت به قلعهی اصطخر پناه برد و غیاثالدین پیرشاه در آغاز سال۶۲۱ به شیراز وارد شد و بسیاری از نواحی فارس را در تصرف آورد و سرانجام به درخواست اتابک سعد، فارس را قسمت کرد و به وساطت الناصرالدینالله به عراق بازگشت. | سعدی پس از سفر به بغداد که مقدمهی سفرهای طولانی دیگر سعدی بود، اشارهای دارد به زمان خروج خود از فارس، در هنگامی که جهان چون موی زنگی در هم آشفته بود؛ و این اشاره منطبق است با وضع دشواری که بر اثر حملهی سلطان غیاثالدین پیرشاه پسر سلطان محمد خوارزمشاه به شیراز در فارس ایجاد شده بود. غیاثالدین پیرشاه، پس از مرگ پدرش با جمعآوری بعضی از سپاهیان او به پیروزیهایی در عراق و آذربایجان دست یافت؛ و در اواخر سال ۶۲۰ عازم فارس شد، و اتابک سعدزنگی که قدرت جنگیدن با او را نداشت به قلعهی اصطخر پناه برد و غیاثالدین پیرشاه در آغاز سال۶۲۱ به شیراز وارد شد و بسیاری از نواحی فارس را در تصرف آورد و سرانجام به درخواست اتابک سعد، فارس را قسمت کرد و به وساطت الناصرالدینالله به عراق بازگشت. | ||
خط ۲۴۵: | خط ۲۴۵: | ||
بوستان سراسر مدینه فاضله است و اخلاق. اخلاقی که سعدی ریشههایش را بهعشق میبرد. جهان آنگونه که باید باشد و انسان آنگونه که باید زیست کند در بوستان تصویر شده است. بوستان، جهان حقیقت سعدی است و در آن جز حقگویی و حقشنوی خبری نیست. بوستان سعدی، دنیای مطلوب او است دنیایی که آکنده از نیکی، پاکی، دادگری و انسانیت است. سعدی در بوستان مقام والای انسان را یادآور شده است؛ تواضع، قناعت، رضــا، احسان و تربیت درست را آموزش داده و عدل و دادگستری را توصیه کرده است. جهان مطلوب سعدی عالم ایمان به خدا و نیکی و صفاست این جهان برای انسان امروز آرزو و تصویری از عالمی را میآفریند که باید باشد و بر دلها این شوق را میاندازد که در راه ساختن جهانی بهتر و انسانیتر باید تلاش کرد.<ref name=":8" /> | بوستان سراسر مدینه فاضله است و اخلاق. اخلاقی که سعدی ریشههایش را بهعشق میبرد. جهان آنگونه که باید باشد و انسان آنگونه که باید زیست کند در بوستان تصویر شده است. بوستان، جهان حقیقت سعدی است و در آن جز حقگویی و حقشنوی خبری نیست. بوستان سعدی، دنیای مطلوب او است دنیایی که آکنده از نیکی، پاکی، دادگری و انسانیت است. سعدی در بوستان مقام والای انسان را یادآور شده است؛ تواضع، قناعت، رضــا، احسان و تربیت درست را آموزش داده و عدل و دادگستری را توصیه کرده است. جهان مطلوب سعدی عالم ایمان به خدا و نیکی و صفاست این جهان برای انسان امروز آرزو و تصویری از عالمی را میآفریند که باید باشد و بر دلها این شوق را میاندازد که در راه ساختن جهانی بهتر و انسانیتر باید تلاش کرد.<ref name=":8" /> | ||
برگهای از بوستان سعدی نوشته شده در بخارا به سال ۱۵۳۹ میلادی. این اثر ارزشمند امروزه در موزه هنر نلسون اتکینز واقع در کانزاس سیتی در ایالات متحده آمریکا نگهداری میشود.<ref>[https://www.goyda.ir/literature/karvanadab/7045-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%D9%8A%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%88-%D8%A2%D8%AB%D8%A7%D8%B1-%D9%88-%D8%A7%D8%B4%D8%B9%D8%A7%D8%B1-%D8%B3%D8%B9%D8%AF%D9%8A-%D8%B4%D9%8A%D8%B1%D8%A7%D8%B2%D9%8A.html زندگینامه و آثار و اشعار سعدی شیرازی - سایت گویاد]</ref> | برگهای از بوستان سعدی نوشته شده در بخارا به سال ۱۵۳۹ میلادی. این اثر ارزشمند امروزه در موزه هنر نلسون اتکینز واقع در کانزاس سیتی در ایالات متحده آمریکا نگهداری میشود.<ref name=":11">[https://www.goyda.ir/literature/karvanadab/7045-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%D9%8A%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%88-%D8%A2%D8%AB%D8%A7%D8%B1-%D9%88-%D8%A7%D8%B4%D8%B9%D8%A7%D8%B1-%D8%B3%D8%B9%D8%AF%D9%8A-%D8%B4%D9%8A%D8%B1%D8%A7%D8%B2%D9%8A.html زندگینامه و آثار و اشعار سعدی شیرازی - سایت گویاد]</ref> | ||
گزیدهای از بوستان سعدی: | |||
چنان قحط سالی شد اندر دمشق که یاران فراموش کردند عشق | |||
چنان آسمان بر زمین شد بخیل که لب تر نکردند زرع و نخیل | |||
نجوشید سرچشمههای قدیم نماند آب جز آب چشم یتیم | |||
نبودی به جز آه بیوه زنی اگر بر شدی دودی از روزنی | |||
چو درویش بی رنگ دیدم درخت قوی بازوان سست و درمانده سخت | |||
نه در کوه سبزی نه در باغ شخ ملخ بوستان خورده مردم ملخ | |||
درآن حال پیش آمدم دوستی ازو مانده بر استخوان پوستی | |||
و گرچه بهمکنت قوی حال بود خداوند جاه و زر و مال بود | |||
بدو گفتم ای یار پاکیزهخوی چه درماندگی پیشت آمد بگوی | |||
بغرید بر من که عقلت کجاست چو دانی و پرسی سؤالت خطاست | |||
نبینی که سختی بغایت رسید مشقت به حد نهایت رسید | |||
نه باران همی آید از آسمان نه بر می رود دود فریاد خوان | |||
بدو گفتم آخر ترا باک نیست کشد زهر جایی که تریاک نیست | |||
گر از نیستی دیگری شد هلاک ترا هست، بط را ز طوفان چه باک؟ | |||
نگه کرد رنجیده درمن فقیه نگ کردن عالم اندر سفیه | |||
که مردار چه بر ساحل است ای رفیق نیاساید و دوستانش غریق | |||
من از بینوایی نیم روی زرد غم بینوایان رخم زرد کرد | |||
نخواهد که بیند خردمند، ریش نه بر عضو مردم نه بر عضو خویش | |||
یکی اول از تندرستان منم که ریشی ببینم بلرزد تنم | |||
منغص بود عیش آن تندرست که باشد به پهلوی بیمار سست | |||
چو بینم که درویش مسکین نخورد بکام اندرم لقمه زهرست و درد | |||
یکی را به زندان درش دوستان کجا ماندش عیش در بوستان؟<ref>بوستان سعدی</ref> | |||
=== گلستان === | === گلستان === | ||
خط ۲۸۰: | خط ۳۲۶: | ||
باب هشتم: در آداب صحبت شامل ۱۰۹ حکایت | باب هشتم: در آداب صحبت شامل ۱۰۹ حکایت | ||
گلستان سعدی را بی بیشتر زبانهای زنده ی جهان از جمله فرانسه، لاتین، آلمانی و انگلیسی ترجمه نموده اند. | گلستان سعدی را بی بیشتر زبانهای زنده ی جهان از جمله فرانسه، لاتین، آلمانی و انگلیسی ترجمه نموده اند.<ref>[https://bazar4h.ir/14738-2/ سیری در آثار سعدی - سایت بازارچه]</ref> | ||
==== گزیدهای از گلستان سعدی ==== | ==== گزیدهای از گلستان سعدی ==== | ||
خط ۲۸۷: | خط ۳۳۳: | ||
گر مرا زار بکشتن دهد آن یار عزیز تا نگویی که در آن دم غم جانم باشد | گر مرا زار بکشتن دهد آن یار عزیز تا نگویی که در آن دم غم جانم باشد | ||
گویم از بنده مسکین چه گنه صادر شد کو دل آزرده شد از من غم آنم باشد. | گویم از بنده مسکین چه گنه صادر شد کو دل آزرده شد از من غم آنم باشد.<ref name=":5" /> | ||
=== قصائد === | === قصائد === | ||
به رغم افول قالب شعری قصیده در قرن ششم و به دنبال آن رواج غزل، سعدی شیرازی در این زمینه نیز مهارت ویژهای داشته و به دو زبان فارسی و عربی قصایدی سروده است. این قصاید از نظر محتوایی در دو حوزه قرار دارد. یکی تأملات و تفکرات و دیگری مدح امرا و سلاطین معاصر. دومی، اغلب ملایم و به دور از اغراق است؛ و غالباً امرا و سلاطین را پند و اندرز میدهد؛ و صفات نیکی را در آنان میستاید که خود به شیوهی غیرمستقیم، تشویق به داشتن خلق و خوی پسندیده است. | به رغم افول قالب شعری قصیده در قرن ششم و به دنبال آن رواج غزل، سعدی شیرازی در این زمینه نیز مهارت ویژهای داشته و به دو زبان فارسی و عربی قصایدی سروده است. این قصاید از نظر محتوایی در دو حوزه قرار دارد. یکی تأملات و تفکرات و دیگری مدح امرا و سلاطین معاصر. دومی، اغلب ملایم و به دور از اغراق است؛ و غالباً امرا و سلاطین را پند و اندرز میدهد؛ و صفات نیکی را در آنان میستاید که خود به شیوهی غیرمستقیم، تشویق به داشتن خلق و خوی پسندیده است.<ref name=":7" /> | ||
=== غزلیات === | === غزلیات === | ||
سعدی شیرازی غزل را چنان زلال و شفاف و در عین حال استوار و باشکوه سروده است که میتوان گفت غزل سرایان پس از او، از تاثیر سبک و سخن وی بی نصیب نماندهاند. زبان شعر او روان و ساده و عاشقانه است. آرایههای ادبی را بسیار استادانه و طبیعی بهکار گرفته است. از حشو و اغراق پرهیز کرده و خیال انگیزی و تصویر آفرینی را به اوج خود رسانده است. سعدی بدین ترتیب ترنمی زیبا و گوشنواز را در غزلیات خود جاودانه کرد. | سعدی شیرازی غزل را چنان زلال و شفاف و در عین حال استوار و باشکوه سروده است که میتوان گفت غزل سرایان پس از او، از تاثیر سبک و سخن وی بی نصیب نماندهاند. زبان شعر او روان و ساده و عاشقانه است. آرایههای ادبی را بسیار استادانه و طبیعی بهکار گرفته است. از حشو و اغراق پرهیز کرده و خیال انگیزی و تصویر آفرینی را به اوج خود رسانده است. سعدی بدین ترتیب ترنمی زیبا و گوشنواز را در غزلیات خود جاودانه کرد.<ref name=":7" /> | ||
سعدی حدود ۷۰۰ غزل دارد.سعدی در سرایش غزلیات، به زبان سنایی و انوری توجه ویژه داشتهاست.<ref name=":12">[https://www.magiran.com/article/2935084 معرفت عرفانی شیخ اجل - سایت ایران]</ref> | |||
== ویژگیهای آثار سعدی == | == ویژگیهای آثار سعدی == | ||
خط ۳۴۳: | خط ۳۹۱: | ||
بعضی دیگر از ویژگی هاي آثار سعدی عبارتند از: نکات دستوری در آثار سعدی شیرازی بهصحیحترین شکل ممکن رعایت شده است. عنصر وزن و موسیقی، منجربه از بین رفتن یا پیش و پس شدن ساختار دستوری در جملات نمیشود؛ و سعدی به ظریفترین و طبیعیترین حالت ممکن در لحن و زبان، با وجود تنگنای وزن، از عهده اینکار برمیآید.<ref name=":6" /> | بعضی دیگر از ویژگی هاي آثار سعدی عبارتند از: نکات دستوری در آثار سعدی شیرازی بهصحیحترین شکل ممکن رعایت شده است. عنصر وزن و موسیقی، منجربه از بین رفتن یا پیش و پس شدن ساختار دستوری در جملات نمیشود؛ و سعدی به ظریفترین و طبیعیترین حالت ممکن در لحن و زبان، با وجود تنگنای وزن، از عهده اینکار برمیآید.<ref name=":6" /> | ||
سیف فرغانی | سیف فرغانی | ||
خط ۴۹۱: | خط ۵۰۹: | ||
=== روز سعدی === | === روز سعدی === | ||
مرکز سعدی شناسی، از سال ۱۳۸۱ خورشیدی، روز ۱ اردیبهشت را روز سعدی، اعلام نمود و در اول اردیبهشت ۱۳۸۹ خورشیدی، در اجلاس شاعران جهان، در شیراز، نخستین روز اردیبهشت، از سوی نهادهای فرهنگی داخلی و خارجی، بهعنوان روز سعدی، نامگذاری شد. | مرکز سعدی شناسی، از سال ۱۳۸۱ خورشیدی، روز ۱ اردیبهشت را روز سعدی، اعلام نمود و در اول اردیبهشت ۱۳۸۹ خورشیدی، در اجلاس شاعران جهان، در شیراز، نخستین روز اردیبهشت، از سوی نهادهای فرهنگی داخلی و خارجی، بهعنوان روز سعدی، نامگذاری شد.<ref name=":11" /> | ||
مدرسهی «نظامیه» که مخصوص شافعیان بود | مدرسهی «نظامیه» که مخصوص شافعیان بود | ||
== سیری در عرفان سعدی == | == سیری در عرفان سعدی == | ||
خط ۵۵۶: | خط ۵۱۸: | ||
سعدی و اندیشهاش از دیرباز مورد نقد و مناقشهای مهم بوده است. در بارهی عرفان و عشق در آثار و اندیشهی سعدی همواره سؤالاتی مطرح بوده است؛ و منتقدان و طرفداران سعدی در پی نفی و اثبات آن بودهاند که بررسی آن در این سطور نمیگنجد. در اینجا فقط به وجوه عرفان سعدی که مستند است پرداخته خواهد شد. | سعدی و اندیشهاش از دیرباز مورد نقد و مناقشهای مهم بوده است. در بارهی عرفان و عشق در آثار و اندیشهی سعدی همواره سؤالاتی مطرح بوده است؛ و منتقدان و طرفداران سعدی در پی نفی و اثبات آن بودهاند که بررسی آن در این سطور نمیگنجد. در اینجا فقط به وجوه عرفان سعدی که مستند است پرداخته خواهد شد. | ||
اگر ملاک و معیار سنجش احوال گذشتگان و شخصیت معنوی رجال علمی و ادبی را گفتار و آثار و یا نظر معاصرین زمان که صلاحیت ابراز عقیده دارند و بهجستوجو و فحص، بهتحلیل و تفسیر احوال رجال میپردازند، قرار دهیم؛ برجستهترین آنان را که مورد قبول عامه مردم هستند؛ و سلطهای بر دلها دارند؛ و مربی و یا مؤثر در افکار بهشمار میآیند، قطعاً شیخ سعدی شیرازی یکی از افراد شاخص و برجستهای است که حقایق عرفانی را بهخوبی درک کرده و مقامات سیر و سلوک پویندگان راه حق را گام بهگام پیموده و از مقامی بهمقام دیگر قدم نهاده و تا جایگاه و استقرا در مقامی را نیافته، بهمقام دیگر نگرائیده و بهجّد و جهد و ریاضت بهمرحله کمال رسیده و سپس جذبهی عشق و نغمهی ربانی او را در ربوده و بهعنوان شیخ و پیر طریقت بهدستگیری و ارشاد خلق و طلاب حق، شناخته شده است. یعنی در زمرهی سالکین الیالله و مجذوبین جمال محبوب ازلی در آمده است. هم آثار و پرتوهای افکار سعدی و هم سخن معاصرین و نویسندگان احوال رجال عرفان، شاهد این مدعا است. مکتب عرفان سعدی | اگر ملاک و معیار سنجش احوال گذشتگان و شخصیت معنوی رجال علمی و ادبی را گفتار و آثار و یا نظر معاصرین زمان که صلاحیت ابراز عقیده دارند و بهجستوجو و فحص، بهتحلیل و تفسیر احوال رجال میپردازند، قرار دهیم؛ برجستهترین آنان را که مورد قبول عامه مردم هستند؛ و سلطهای بر دلها دارند؛ و مربی و یا مؤثر در افکار بهشمار میآیند، قطعاً شیخ سعدی شیرازی یکی از افراد شاخص و برجستهای است که حقایق عرفانی را بهخوبی درک کرده و مقامات سیر و سلوک پویندگان راه حق را گام بهگام پیموده و از مقامی بهمقام دیگر قدم نهاده و تا جایگاه و استقرا در مقامی را نیافته، بهمقام دیگر نگرائیده و بهجّد و جهد و ریاضت بهمرحله کمال رسیده و سپس جذبهی عشق و نغمهی ربانی او را در ربوده و بهعنوان شیخ و پیر طریقت بهدستگیری و ارشاد خلق و طلاب حق، شناخته شده است. یعنی در زمرهی سالکین الیالله و مجذوبین جمال محبوب ازلی در آمده است. هم آثار و پرتوهای افکار سعدی و هم سخن معاصرین و نویسندگان احوال رجال عرفان، شاهد این مدعا است.<ref>[https://article.tebyan.net/121330/%D9%85%DA%A9%D8%AA%D8%A8-%D8%B9%D8%B1%D9%81%D8%A7%D9%86-%D8%B3%D8%B9%D8%AF%DB%8C مکتب عرفان سعدی - سایت تبیان]</ref> | ||
جایگاه عرفانی سعدی و مؤلفههای عرفانی- اجتماعی وی معطوف به بررسی اسنادِ تاریخی است که از مقام عرفانی وی پرده برمیدارد. در این بخش بهبرخی از مؤلفههای عرفانی مانند عشق، آزادگی، سماع، عبادت عاشقانه و وحدتگرایی در آثار سعدی پرداخته میشود؛ و از آن میانه در پی شفافسازی جنس عرفان و فضای خاص معرفتی او و ارتباط و نسبت عرفان وی با اخلاق و مناسبات اجتماعی است. | جایگاه عرفانی سعدی و مؤلفههای عرفانی- اجتماعی وی معطوف به بررسی اسنادِ تاریخی است که از مقام عرفانی وی پرده برمیدارد. در این بخش بهبرخی از مؤلفههای عرفانی مانند عشق، آزادگی، سماع، عبادت عاشقانه و وحدتگرایی در آثار سعدی پرداخته میشود؛ و از آن میانه در پی شفافسازی جنس عرفان و فضای خاص معرفتی او و ارتباط و نسبت عرفان وی با اخلاق و مناسبات اجتماعی است.<ref name=":13">[http://mazaheb.urd.ac.ir/article_42489.html تحلیل رویکردهای عرفانی،اجتماعی سعدی شیرازی - سایت پژوهشنامه مذاهب اسلامی]</ref> | ||
=== عشق عرفانی در آثار سعدی === | === عشق عرفانی در آثار سعدی === | ||
سعدی شیرازی را باید در میان برگ برگ آثارش جستوجو کرد و به دنیایش راه یافت تا پستی و بلندی زندگی را دید و عشق و اخلاص و توکل و رضا را پیشه خود کرد. شیخ شیراز در غزلهایش آموزگار عشق است، عشق ناب با بیانی ساده و بی پیرایه، آنقدر ساده که گاه به نثر پهلو میزند و در عین حال زیبا و اغوا کننده است. غزلهای سعدی، عاشقانه است با مایه و رنگی از عرفان و پایبند اصول اخلاقی. هرآنچه که موجب دوری انسان از آدمیت و نزدیکی به زشتی و پستی شود، مورد نفرت و انزجار سعدی است. غزل سعدی یعنی عشق. عشق با همه فراز و نشیبهایش. این عشق سرشار از درد و نیاز و تسلیم و گذشت است. هوس نیست، بلکه صفا و رضاست. نیازی روحانی است که دائم دل و جان شاعر را آماده تسلیم و فنا میکند | سعدی شیرازی را باید در میان برگ برگ آثارش جستوجو کرد و به دنیایش راه یافت تا پستی و بلندی زندگی را دید و عشق و اخلاص و توکل و رضا را پیشه خود کرد. شیخ شیراز در غزلهایش آموزگار عشق است، عشق ناب با بیانی ساده و بی پیرایه، آنقدر ساده که گاه به نثر پهلو میزند و در عین حال زیبا و اغوا کننده است. غزلهای سعدی، عاشقانه است با مایه و رنگی از عرفان و پایبند اصول اخلاقی. هرآنچه که موجب دوری انسان از آدمیت و نزدیکی به زشتی و پستی شود، مورد نفرت و انزجار سعدی است. غزل سعدی یعنی عشق. عشق با همه فراز و نشیبهایش. این عشق سرشار از درد و نیاز و تسلیم و گذشت است. هوس نیست، بلکه صفا و رضاست. نیازی روحانی است که دائم دل و جان شاعر را آماده تسلیم و فنا میکند: | ||
همه عمر برندارم سر از این خمار مستی | همه عمر برندارم سر از این خمار مستی | ||
خط ۵۷۳: | خط ۵۳۵: | ||
دل دردمند ما را که اسیر توست یارا | دل دردمند ما را که اسیر توست یارا | ||
به وصال مرهمی نه، چو به انتظار | به وصال مرهمی نه، چو به انتظار خستی<ref name=":8" /> | ||
نمیتوان غزلیات سعدی شیرازی را به عارفانه یا عاشقانه دستهبندی کرد؛ زیرا که در جوهر اندیشهی سعدی، گویی عرفان تمامقامت و تمامِ قامتِ خود را در عشق هویدا میسازد. گرچه به قول دکتر ناصرالدین صاحبالزمانی، بدون گزافه واژهی عشق یکی از ستمدیدهترین واژهها در قاموس زبانهای جهان است؛ چه هوسهای تند و خانمانسوز، چه شهوتهای مزاحم و چه تکرویها و فریبندگیها و کینهتوزیها که به نام عشق صورت میگیرد!. اما خودِ سعدی، و نشانههایی که در آثارش درج شده، بزرگترین شاهد است که نگرش او به مفهوم عشق از چه جنسی است. عشقی که او صراحتاً از آن میگوید و در بیانش از سعایت کجاندیشان و اتّهام تنگچشمان که به جای تماشای بستان فقط نظر به میوه کنند، باکی به دل ندارد، ضامن معانی لطیف عرفانی و در عین حال به دلایل خاصّ سعدی، اخلاقی- اجتماعی است و فقط به ظاهر، جمال و زیباییهای صوری آدمی محدود نمیشود. سعدی از مصائب نفس بهخوبی مطّلع است و چنین اقرار میکند: | نمیتوان غزلیات سعدی شیرازی را به عارفانه یا عاشقانه دستهبندی کرد؛ زیرا که در جوهر اندیشهی سعدی، گویی عرفان تمامقامت و تمامِ قامتِ خود را در عشق هویدا میسازد. گرچه به قول دکتر ناصرالدین صاحبالزمانی، بدون گزافه واژهی عشق یکی از ستمدیدهترین واژهها در قاموس زبانهای جهان است؛ چه هوسهای تند و خانمانسوز، چه شهوتهای مزاحم و چه تکرویها و فریبندگیها و کینهتوزیها که به نام عشق صورت میگیرد!. اما خودِ سعدی، و نشانههایی که در آثارش درج شده، بزرگترین شاهد است که نگرش او به مفهوم عشق از چه جنسی است. عشقی که او صراحتاً از آن میگوید و در بیانش از سعایت کجاندیشان و اتّهام تنگچشمان که به جای تماشای بستان فقط نظر به میوه کنند، باکی به دل ندارد، ضامن معانی لطیف عرفانی و در عین حال به دلایل خاصّ سعدی، اخلاقی- اجتماعی است و فقط به ظاهر، جمال و زیباییهای صوری آدمی محدود نمیشود. سعدی از مصائب نفس بهخوبی مطّلع است و چنین اقرار میکند: | ||
خط ۶۵۱: | خط ۶۱۳: | ||
همه عالم جمال طلعت او است تا که را چشم این نظر باشد | همه عالم جمال طلعت او است تا که را چشم این نظر باشد | ||
کس ندانم که دل بدو ندهد مگر آن کس که بیبصر | کس ندانم که دل بدو ندهد مگر آن کس که بیبصر باشد<ref name=":13" /> | ||
=== عقل و عشق === | === عقل و عشق === | ||
خط ۶۸۲: | خط ۶۴۴: | ||
ره عقل جز پیچ بر پیچ نیست برِ عارفان جز خدا هیچ نیست | ره عقل جز پیچ بر پیچ نیست برِ عارفان جز خدا هیچ نیست | ||
توان گفتن این با حقایقشناس ولی خرده گیرند اهل قیاس | توان گفتن این با حقایقشناس ولی خرده گیرند اهل قیاس<ref name=":13" /> | ||
=== مقام انسان و نوعدوستی === | === مقام انسان و نوعدوستی === | ||
خط ۷۱۵: | خط ۶۷۷: | ||
منظومهی اخلاقی سعدی، که مبیّن اندیشهی عرفانی اوست، رنجش و کینه جایگاهی ندارد: | منظومهی اخلاقی سعدی، که مبیّن اندیشهی عرفانی اوست، رنجش و کینه جایگاهی ندارد: | ||
دریـای فـراوان نشـود تیـره به سنـگ عارف که برنجد تُنگ آب است هنوز | دریـای فـراوان نشـود تیـره به سنـگ عارف که برنجد تُنگ آب است هنوز<ref name=":13" /> | ||
=== مبارزه با انزواطلبی منفی === | === مبارزه با انزواطلبی منفی === | ||
خط ۷۲۴: | خط ۶۸۶: | ||
تو بر تختِ سلطانی خویش باش به اخلاقِ پاکیزه درویش باش | تو بر تختِ سلطانی خویش باش به اخلاقِ پاکیزه درویش باش | ||
و با این بیان، به همان اندازه که مخاطب را از انزوای عارضشده بر صوفینمایان برحذر میدارد، به اخلاق پسندیدهی درویشان، یعنی خدمت به خلق، ترغیب میکند. | و با این بیان، به همان اندازه که مخاطب را از انزوای عارضشده بر صوفینمایان برحذر میدارد، به اخلاق پسندیدهی درویشان، یعنی خدمت به خلق، ترغیب میکند.<ref name=":13" /> | ||
=== آزادگی در عرفان سعدی === | === آزادگی در عرفان سعدی === | ||
خط ۷۷۱: | خط ۷۳۳: | ||
مگو پای عزّت بر افلاک نِه بگو روی اخلاص بر خاک نِه | مگو پای عزّت بر افلاک نِه بگو روی اخلاص بر خاک نِه | ||
به طاعت بنه چهره بر آستان که این است سر جادهی راستان | به طاعت بنه چهره بر آستان که این است سر جادهی راستان<ref name=":13" /> | ||
=== تقابل با صوفینمایان === | === تقابل با صوفینمایان === | ||
خط ۸۰۲: | خط ۷۶۴: | ||
سعدی با نگاهی آسیبشناسانه، نامردمانِ بهظاهر مردِ راه را از درآویختن به دامان زرسالاران دنیاپرست، زنهار میدهد: | سعدی با نگاهی آسیبشناسانه، نامردمانِ بهظاهر مردِ راه را از درآویختن به دامان زرسالاران دنیاپرست، زنهار میدهد: | ||
«پادشه به ارادت درویشان به بهشت اندر است و پارسا به تقرّب پادشاهان در دوزخ.» | «پادشه به ارادت درویشان به بهشت اندر است و پارسا به تقرّب پادشاهان در دوزخ.»<ref name=":13" /> | ||
=== سماع از نظر سعدی === | === سماع از نظر سعدی === | ||
خط ۸۵۳: | خط ۸۱۵: | ||
مگر مستمع را بدانم که کیست نگویم سماع ای برادر که چیست | مگر مستمع را بدانم که کیست نگویم سماع ای برادر که چیست | ||
جهان پر سماع است و مستی و شور ولیکن چه بیند در آیینه کور؟ | جهان پر سماع است و مستی و شور ولیکن چه بیند در آیینه کور؟<ref name=":13" /> | ||
=== عبادت عاشقانه === | === عبادت عاشقانه === | ||
خط ۸۸۶: | خط ۸۴۸: | ||
به این دلیل است که عارفان و عاشقان چنان در عشق خدای غرق شدهاند که حتی گردی و رنگی از عبادت حق را نیز بر دامان خود برنمیتابند: | به این دلیل است که عارفان و عاشقان چنان در عشق خدای غرق شدهاند که حتی گردی و رنگی از عبادت حق را نیز بر دامان خود برنمیتابند: | ||
عاصیان از گناه توبه کنند عارفان از عبادت استغفار | عاصیان از گناه توبه کنند عارفان از عبادت استغفار<ref name=":13" /> | ||
=== وحدتگرایی سعدی === | === وحدتگرایی سعدی === | ||
خط ۹۵۱: | خط ۹۱۳: | ||
شیخ اجل چنان مسلط از توحید میگوید و ظاهر و باطنِ مفاهیم عرفانی را در هم میتند که جلوهگرِ حدیث پیامبر(ص) میشود: «التَوحید ظاهِرِه فِی باطِنِه وَ باطِنِه فِی ظاهِرِه» | شیخ اجل چنان مسلط از توحید میگوید و ظاهر و باطنِ مفاهیم عرفانی را در هم میتند که جلوهگرِ حدیث پیامبر(ص) میشود: «التَوحید ظاهِرِه فِی باطِنِه وَ باطِنِه فِی ظاهِرِه» | ||
مرا به صـورت شـاهد نظـر حـلال بود که هرچه مینگرم شاهد است در نظرم | مرا به صـورت شـاهد نظـر حـلال بود که هرچه مینگرم شاهد است در نظرم<ref name=":13" /> | ||
این ابیات نیز نتیجهی معرفت عرفانی و ادراک توحیدی سعدی است که میگوید: | این ابیات نیز نتیجهی معرفت عرفانی و ادراک توحیدی سعدی است که میگوید: | ||
خط ۹۷۱: | خط ۹۳۳: | ||
گر بزنندم بهتیغ در نظرش بیدریغ | گر بزنندم بهتیغ در نظرش بیدریغ | ||
دیدن او یک نظر صد چو منش خونبهاست | دیدن او یک نظر صد چو منش خونبهاست<ref name=":12" /> | ||
=== جمعبندی === | === جمعبندی === | ||
خط ۹۸۰: | خط ۹۴۲: | ||
آنچه که گفته شد با همین فرضیه بهبررسی مؤلفههای عرفان سعدی و بررسی ربط و نسبت آن با فلسفهی اخلاق و اجتماع او پرداخته شده و طبق دستآوردهای آن، عصارهی خاصّ گفتمانِ عرفانی سعدی، یعنی عشق، بازنمایی شد. با این نظرگاه، عشق نیز در منظر سعدی بیش از آنکه طبق قواعد عرفانِ فلسفی به عشق الهی یا عشق موجودات به وجود اکمل و اتمّ معطوف شود، به عشقی ملموس و محسوس اشاره دارد که مقتضای نوع بشر است؛ و از این رهگذر انسان ساده و قابل باور را به مصداق «إنَّما أنا بَشَرٌ مِثلُکُم» (کهف، ۱۱۰) گام بهگام به سرمنزل عشقی آسمانی، مُتعالی و وارسته از تعلّقات دنیوی رهنمون میشود. با این توصیفات، سعدی شیرازی عارفی است که بیش از همه چیز دغدغهی اصلاحِ اخلاقیِ اجتماع و جامعهی نابسامان خود را دارد؛ و در این راه عرفان خود را نیز با این دغدغه تنظیم میکند و آن را بهکار میگیرد. | آنچه که گفته شد با همین فرضیه بهبررسی مؤلفههای عرفان سعدی و بررسی ربط و نسبت آن با فلسفهی اخلاق و اجتماع او پرداخته شده و طبق دستآوردهای آن، عصارهی خاصّ گفتمانِ عرفانی سعدی، یعنی عشق، بازنمایی شد. با این نظرگاه، عشق نیز در منظر سعدی بیش از آنکه طبق قواعد عرفانِ فلسفی به عشق الهی یا عشق موجودات به وجود اکمل و اتمّ معطوف شود، به عشقی ملموس و محسوس اشاره دارد که مقتضای نوع بشر است؛ و از این رهگذر انسان ساده و قابل باور را به مصداق «إنَّما أنا بَشَرٌ مِثلُکُم» (کهف، ۱۱۰) گام بهگام به سرمنزل عشقی آسمانی، مُتعالی و وارسته از تعلّقات دنیوی رهنمون میشود. با این توصیفات، سعدی شیرازی عارفی است که بیش از همه چیز دغدغهی اصلاحِ اخلاقیِ اجتماع و جامعهی نابسامان خود را دارد؛ و در این راه عرفان خود را نیز با این دغدغه تنظیم میکند و آن را بهکار میگیرد. | ||
درک دُرست اندیشهی سعدی، آنگاه که از عشق گزارشگری میکند، آنچنان مهم است که اگر به آن نائل نشویم، همان نتیجه را به دست میدهد که میرزا آقاخان کرمانی، علیرغم اینکه خودش در جوانی کتابی تحت نام ''رضوان'' و به تقلید از ''گلستان'' نوشته بود، پس از سالیان در تغییر موضعی در خور تأمّل مینویسد: «ابیات عاشقانۀ سعدی و هُمام و امثال ایشان بود که بهکلّی اخلاق جوانان ایران را فاسد ساخت». قضاوت با صاحبان علم است. | درک دُرست اندیشهی سعدی، آنگاه که از عشق گزارشگری میکند، آنچنان مهم است که اگر به آن نائل نشویم، همان نتیجه را به دست میدهد که میرزا آقاخان کرمانی، علیرغم اینکه خودش در جوانی کتابی تحت نام ''رضوان'' و به تقلید از ''گلستان'' نوشته بود، پس از سالیان در تغییر موضعی در خور تأمّل مینویسد: «ابیات عاشقانۀ سعدی و هُمام و امثال ایشان بود که بهکلّی اخلاق جوانان ایران را فاسد ساخت». قضاوت با صاحبان علم است.<ref name=":13" /> | ||
< | |||
== سعدی از نگاه دیگران == | == سعدی از نگاه دیگران == | ||
خط ۱٬۰۱۵: | خط ۹۶۳: | ||
شاعر عارف سیف فرغانی نیز در قصیدهای كه برای سعدی میفرستاد، او را بحر معنی میخواند و دلدارِ اهل دل، خورشید تابان، موسی بن عمران و یوسف كنعان مینامد. | شاعر عارف سیف فرغانی نیز در قصیدهای كه برای سعدی میفرستاد، او را بحر معنی میخواند و دلدارِ اهل دل، خورشید تابان، موسی بن عمران و یوسف كنعان مینامد. | ||
همچنین از معاصران سعدی میتوان به شیفتگی امیرخسرو دهلوی و امیرحسن سجزی اشاره كرد كه به نوشتهی تاریخ فرشته به نقل از تاریخ فیروزشاهی: محمد سلطان بن سلطان غیاثالدین بلبن كه حاكم ملتان بود، دو مرتبه نزدیكان خود را با تُحفها و اموال فراوان به شیراز نزد شیخ مصلحالدین سعدی فرستاد و التماس قدوم میمنت لزوم فرمود و خواست كه در ملتان برای او خانقاهی بسازد و قریهها وقف كند. چون شیخ پیر و ناتوان شده بود، هر دو بار عذر خواست و گفت كه: باقی عمر از زاویه بیرون نمیآیم، مرا معاف دارند. | همچنین از معاصران سعدی میتوان به شیفتگی امیرخسرو دهلوی و امیرحسن سجزی اشاره كرد كه به نوشتهی تاریخ فرشته به نقل از تاریخ فیروزشاهی: محمد سلطان بن سلطان غیاثالدین بلبن كه حاكم ملتان بود، دو مرتبه نزدیكان خود را با تُحفها و اموال فراوان به شیراز نزد شیخ مصلحالدین سعدی فرستاد و التماس قدوم میمنت لزوم فرمود و خواست كه در ملتان برای او خانقاهی بسازد و قریهها وقف كند. چون شیخ پیر و ناتوان شده بود، هر دو بار عذر خواست و گفت كه: باقی عمر از زاویه بیرون نمیآیم، مرا معاف دارند.»<ref name=":14">[https://www.cgie.org.ir/fa/news/214812 سعدی و عرفان - سایت مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی]</ref> | ||
امير خسرو دهلوی كه در مثنوی مريد نظامی و در غزل سر سپردهی شيخ اجل سعدی است، او شراب، يعنی محتوای غزل خود را، از خمخانهی شيخ شمرده است: | امير خسرو دهلوی كه در مثنوی مريد نظامی و در غزل سر سپردهی شيخ اجل سعدی است، او شراب، يعنی محتوای غزل خود را، از خمخانهی شيخ شمرده است: | ||
خط ۱٬۰۲۱: | خط ۹۶۹: | ||
خسرو سرمست اندر ساغر معنی بريخت | خسرو سرمست اندر ساغر معنی بريخت | ||
باده از خمخانهی شيخی كه در شيراز بود | باده از خمخانهی شيخی كه در شيراز بود<ref name=":15">[http://www.drelahighomshei.com/%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%8A%D8%B4-%D8%B3%D8%B9%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%AC%D8%A7%D9%85%DB%8C ستایش سعدی از زبان جامی - سایت دکتر حسین الهی قمشهای]</ref> | ||
علی بن احمد بن ابیبكر بیستون كه نخستین نسخهی دیوان سعدی شیرازی را در ۷۲۶ ق، یعنی ۳۵ سال پس از درگذشت وی گردآوری و تنظیم كرده است، در مقدمهاش بر كلیات سعدی، اینگونه از او یاد میكند: | علی بن احمد بن ابیبكر بیستون كه نخستین نسخهی دیوان سعدی شیرازی را در ۷۲۶ ق، یعنی ۳۵ سال پس از درگذشت وی گردآوری و تنظیم كرده است، در مقدمهاش بر كلیات سعدی، اینگونه از او یاد میكند: | ||
خط ۱٬۰۷۵: | خط ۱٬۰۲۳: | ||
به در صومعة شيخ رسيد از درون زمزمة شيخ شنيد | به در صومعة شيخ رسيد از درون زمزمة شيخ شنيد | ||
كه رخ از خون جگر تر ميكرد با خود آن بيت مكرر ميكرد | كه رخ از خون جگر تر ميكرد با خود آن بيت مكرر ميكرد<ref name=":15" /> | ||
جامی در بهارستان نیز با احترام فراوان از شیخ اجل یاد كرده و گلستان را از انفاس متبركهی شیخ نامدار و استاد بزرگوار... خوانده و كتابش را نه گلستان، كه روضهای ز بهشت... بابهایش بهشت را درها... نكتههایش نهفته در پرده... خوانده است. | جامی در بهارستان نیز با احترام فراوان از شیخ اجل یاد كرده و گلستان را از انفاس متبركهی شیخ نامدار و استاد بزرگوار... خوانده و كتابش را نه گلستان، كه روضهای ز بهشت... بابهایش بهشت را درها... نكتههایش نهفته در پرده... خوانده است.<ref name=":14" /> | ||
ملاحسین واعظ كاشفی سبزواری در كتاب فتوتنامه سلطانی كه در موضوع جوانمردی و عیاری نوشته شده، بخشی را در باب سقایان اختصاص داده است و آنجا مینویسد که ایشان جماعتی محترمند و مسند ایشان بس بزرگ است... آنگاه بزرگان این سلسله را چهار پیغمبر و دو ولی به شمار میآورد: حضرات نوح و ابراهیم و خضر و پیامبر اسلام(ص) و دو ولی: حضرت عباس(ع) و سلمان فارسی... شیخ مصلحالدین سعدی شیرازی نیز این كار را كرده، و این طایفه را حیاتبخشان گویند. | ملاحسین واعظ كاشفی سبزواری در كتاب فتوتنامه سلطانی كه در موضوع جوانمردی و عیاری نوشته شده، بخشی را در باب سقایان اختصاص داده است و آنجا مینویسد که ایشان جماعتی محترمند و مسند ایشان بس بزرگ است... آنگاه بزرگان این سلسله را چهار پیغمبر و دو ولی به شمار میآورد: حضرات نوح و ابراهیم و خضر و پیامبر اسلام(ص) و دو ولی: حضرت عباس(ع) و سلمان فارسی... شیخ مصلحالدین سعدی شیرازی نیز این كار را كرده، و این طایفه را حیاتبخشان گویند. | ||
خط ۱٬۰۸۳: | خط ۱٬۰۳۱: | ||
میرزا لعلبیك لعل بدخشی در ثمراتالقدس كه در آن به زندگینامه عارفان پرداخته است، مینویسد: | میرزا لعلبیك لعل بدخشی در ثمراتالقدس كه در آن به زندگینامه عارفان پرداخته است، مینویسد: | ||
«شیخ اوحدی شیرازی ـ قدّس روحه ـ مقبول جمع سلاسل است و از خویشاوندان بابای عارفان و عاشقان، شیخ مصلحالدین سعدی شیرازی است...» سپس درخواست امیرخسرو دهلوی از حضرت خضر(ع) را تكرار میكند كه: «آب دهان مبارك خود را در دهان وی كند. خضر(ع) فرمود كه این دولت را سعدی برده...» و در جای دیگر مینویسد: «بابای عاشقان و شاهنشاه عارفان، شیخ مصلحالدین سعدی شیرازی قدسالله روحه... | «شیخ اوحدی شیرازی ـ قدّس روحه ـ مقبول جمع سلاسل است و از خویشاوندان بابای عارفان و عاشقان، شیخ مصلحالدین سعدی شیرازی است...» سپس درخواست امیرخسرو دهلوی از حضرت خضر(ع) را تكرار میكند كه: «آب دهان مبارك خود را در دهان وی كند. خضر(ع) فرمود كه این دولت را سعدی برده...» و در جای دیگر مینویسد: «بابای عاشقان و شاهنشاه عارفان، شیخ مصلحالدین سعدی شیرازی قدسالله روحه...»<ref name=":14" /> | ||
ملك الشعراي بهار، پيشرو شاعران بازگشت بهسبك خراسانی در تضمين زيبایی كه از غزل معروف سعدی به مطلع زیر یاد کرده است: | ملك الشعراي بهار، پيشرو شاعران بازگشت بهسبك خراسانی در تضمين زيبایی كه از غزل معروف سعدی به مطلع زیر یاد کرده است: | ||
خط ۱٬۱۰۵: | خط ۱٬۰۵۳: | ||
داستانی است که بر هر سر بازاری هست | داستانی است که بر هر سر بازاری هست | ||
البته مقصود از كلمه پيامبر در اينگونه تعبيرات معنی خاص نبوت كه ختم به رسول اكرم شده است نيست؛ و اگر گفتهاند كه از سخن مولانا و سعدی و حافظ و نظامی و امثال اين بزرگان زنگ نبوت به گوش میرسد، مقصود اين است كه آنان خبر بزرگ خدا و قيامت، و پيروی از عمل صالح را كه محور اصلی دعوت انبياء و معیار سعادت دنيا و رستگاری آخرت است، در پردهی تعبيرات شاعرانه بهٔگوش جهانيان رسانيدهاند؛ و بهحقيقت چون دنبالهرو و سخنگوی پيام انبياء هستند، مجازاً از آنان بهپيامآور و لسانالغيب و آئينهی غيب و صاحب كتاب و غيره ياد شده است. | البته مقصود از كلمه پيامبر در اينگونه تعبيرات معنی خاص نبوت كه ختم به رسول اكرم شده است نيست؛ و اگر گفتهاند كه از سخن مولانا و سعدی و حافظ و نظامی و امثال اين بزرگان زنگ نبوت به گوش میرسد، مقصود اين است كه آنان خبر بزرگ خدا و قيامت، و پيروی از عمل صالح را كه محور اصلی دعوت انبياء و معیار سعادت دنيا و رستگاری آخرت است، در پردهی تعبيرات شاعرانه بهٔگوش جهانيان رسانيدهاند؛ و بهحقيقت چون دنبالهرو و سخنگوی پيام انبياء هستند، مجازاً از آنان بهپيامآور و لسانالغيب و آئينهی غيب و صاحب كتاب و غيره ياد شده است.<ref name=":15" /> | ||
ادوین آرنلد شاعر انگلیسى باور دارد که سعدى متعلق به جهان قدیم و جدید است. او در مقدمه ترجمهی گزیدهای از گلستان، سعدی را دوست و مشاور همگان در روزگار ما دانسته و اذعان کرده است که هیچکس در پیروى از سعدى شرمسار یا بیمناک نخواهد بود. | ادوین آرنلد شاعر انگلیسى باور دارد که سعدى متعلق به جهان قدیم و جدید است. او در مقدمه ترجمهی گزیدهای از گلستان، سعدی را دوست و مشاور همگان در روزگار ما دانسته و اذعان کرده است که هیچکس در پیروى از سعدى شرمسار یا بیمناک نخواهد بود.<ref name=":8" /> | ||
بنی آدم اعضای یک پیکرند | |||
که در آفرینش ز یک گوهرند | |||
چو عضوی به درد آورد روزگار | |||
دگر عضوها را نماند قرار | |||
تو کز محنت دیگران بی غمی | |||
< | نشاید که نامت نهند آدمی | ||
این شعر سعدی با طلای ناب در وسط فرش بسیار نفیس ایرانی، کار استاد محمد صیرفیان، هنرمند اصفهانی، استاد مشهور هنر فرش ایران، نقش بسته است. این فرش با ابعاد ۵ در ۵ متر در یکی از نقاط ویژهی سازمان ملل که همه دیپلماتها، ملاقاتها و مذاکرات خود را در آن برگزار میکنند، آویخته شده و ترجمهی انگلیسی این شعر نیز در کنار فرش نصب شده است.<ref name=":8" /> | |||
=== ضربالمثل شدن آثار سعدی === | |||
یکی از شاعرانی که تاکنون آثارش در فارسی ضرب المثل شده سعدی شیرازی است. تحقیقاتی که درباره ضربالمثلهای فارسی در شعر شاعران انجام داده شده، سعدی شیرازی مقام اول را آورده است. سعدی ۲ هزار و ۱۱۵ جمله از آثارش بهصورت ضربالمثل در بین مردم جا افتاده و مشهور شده که این آثار اعم از بوستان، گلستان و سایر آثار سعدی را شامل می شود. از جمله در کتاب بوستان ۴۵۵ جمله، گلستان ۴۲۰ جمله، غزلیات ۴۴۸ مورد، قصائد ۱۳۳ مورد جملهی مثلی دارند. | |||
==== گزیدهای از ضربالمثلها ==== | |||
هرچه نپاید، دلبستگی را نشاید | |||
ده درویش در گلیمی بخسبند و دو پادشاه در اقلیمی نگنجند | |||
آنرا که حساب پاک است، از محاسبه چهباک است | |||
هر که سخن نسنجد، از جوابش برنجد | |||
قدرعافیت کسی داند کهبه مصیبتی گرفتار آید | |||
هرکه با بَدان نشیند، نیکی نبیند | |||
توقع خدمت از کسی دار که توقع نعمت از تو دارد | |||
همهکس را عقل خود بهکمال نماید و فرزند خود بهجمال | |||
مشک آن است که خود ببوید، نه آن که عطّار بگوید | |||
نه هرچه بهقامت مهتر بهقیمت بهتر | |||
جایگاه بی نظیر سعدی در فرهنگ مردم<ref>[https://www.mehrnews.com/news/1577355/%D8%AC%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%A8%DB%8C-%D9%86%D8%B8%DB%8C%D8%B1-%D8%B3%D8%B9%D8%AF%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85-%D8%AF%D9%88-%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%D8%AC%D9% جایگاه بی نظیر سعدی در فرهنگ مردم - خبرگزاری مهر]</ref> | |||
== وفات == | |||
تاریخ وفات سعدی موضوعی بسیار مبهم و بحث انگیزاست؛ زیرا شرح حال نویسان دو تاریخ وفات برای او ترسیم کردند یکی ۱۷ آذر ۶۷۰ و دیگری بهنقل از بزرگانی مانند جامی، مهرماه سال ۶۷۱ را تاریخ وفات این بزرگ مرد پارسی میدانند.<ref name=":4" /> | |||
وفات سعدی را در مآخذ گوناگون به سالهای۶۹۰ و ۶۹۱ و ۶۹۴ و ۶۹۵ نوشتهاند. سال ۶۹۴ در نسخهی چاپی الحوادثالجامعهی ابن فوطی نقل شده و گویا اشتباهی است که در نظم صفحات یا زمان چاپ در آن کتاب رخ داده است. | |||
سال ۶۹۵ در ماده تاریخ (خاصاد الف دال) از مونسالاحرار محمد بن بدر جاجرمی است که در تاریخ شیخ اویس(تألیف در حدود سال۸۶۰) از ابوبکر قطبی اهرمی(منطبعهی لاهه ۱۳۷۳هجری قمری)(خاصاد=۶۹۰) آمده و دولتشاه نیز آنرا با روایت تازهتری، (خصا =۶۹۱) نقل کرده و بنابراین قبول آن مستلزم احتیاط است. | |||
تاریخ۶۹۱ بیشتر مستند است بر دو ماده تاریخ (خصا و خاص =۶۹۱) که دولتشاه و سپس دیگران از او نقل کردهاند.<ref name=":1" /> | |||
سعدی شیرازی در بحبوحه مشهوریت خود از دنیا رفت؛ و شهرتی پایدار و ماندگار از خود بهجا نهاد، او از زندگی چیزی انتظار نداشت و تا میتوانست از زیاده طلبی پرهیز میکرد. به این اکتفا مینمود که برای زادگاهش شیراز، افتخاری میراث بگذارد. سعدی در نزدیکی بقعه خود در حومه شهر شیراز به خاک سپرده شد. دیری نپایید که مرقد او زیارتگاه عشاق زبان و ادب پارسی شد.<ref name=":4" /> | |||
=== آرامگاه سعدی شیرازی === | |||
مدفن سعدی در شيراز معروف است. تاریخ نویسان، سعديه فعلی را خانقاه او دانستهاند و مینويسند كه سعدی در اين خانقاه كه در شمال شرقی شيراز واقع شدهاست؛ به عبادت مشغول بوده و از سفره انعام او درويشان بهره میبردهاند. | |||
دولتشاه سمرقندی در کتاب تذكرةالشعراء نوشتهاست که سلاطين و بزرگان و علماء به زيارت سعدی بهآن خانقاه میرفتند. قنات حوض ماهی فعلی در زمان سعدی نيز جاری و آباد بوده و سعدی حوضی از مرمر در باغ خانقاه خود ساخته، و ازآن قنات، آب در آن جاری میكرده است.<ref name=":6" /> | |||
آرامگاه سعدی شیرازی معروف به سعدیه درخیابان گلستان شمال شرق شیراز واقع در کنار باغ دلگشا است که در اطراف آرامگاه سعدیه قبور زیادی از بزرگان دین دیده میشود. در سال ۹۹۸ هجری قمری به دستور حکمران فارس، خانقاه شیخ تخریب شد و در سال ۱۱۸۷ هجری قمری به دستور کریم خان زند بنایی آجری در آنجا ساخته شد. در سال ۱۳۲۰ بعد از حافظیه علیاصغر حکمت بنای سعدیه را بازسازی کرد. بنای جدید به طراحی محسن فروغی معمار ایرانی اجرا و ساخته شد.<ref name=":10" /> | |||
== گزیدهای از کلیات سعدی == | |||
غزل ۴۰۳ | |||
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم | |||
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم | |||
به وقت صبح قیامت که سر ز خاک برآرم | |||
به گفتوگوی تو خیزم به جستوجوی تو باشم | |||
به مجمعی که درآیند شاهدان دو عالم | |||
نظر بهسوی تو دارم غلام روی تو باشم | |||
به خوابگاه عدم گر هزار سال بخسبم | |||
ز خواب عاقبت آگه، به بوی موی تو باشم | |||
حدیث روضه نگویم گل بهشت نبویم | |||
جمال حور نجویم دوان به سوی تو باشم | |||
می بهشت ننوشم ز دست ساقی رضوان | |||
مرا به باده چه حاجت که مست روی تو باشم | |||
هزار بادیه سهل است با وجود تو رفتن | |||
و گر خلاف کنم سعدیا به سوی تو باشم | |||
<nowiki>***</nowiki> | |||
غزل شماره ۴۷ | |||
سلسلهٔ موی دوست حلقه دام بلاست | |||
هر که در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست | |||
گر بزنندم به تیغ در نظرش بیدریغ | |||
دیدن او یک نظر صد چو منش خونبهاست | |||
گر برود جان ما در طلب وصل دوست | |||
حیف نباشد که دوست دوستتر از جان ماست | |||
دعوی عشاق را شرع نخواهد بیان | |||
گونهٔ زردش دلیل ناله زارش گواست | |||
مایهٔ پرهیزگار قوت صبر است و عقل | |||
عقل گرفتار عشق صبر زبون هواست | |||
دلشدهٔ پایبند گردن جان در کمند | |||
زهرهٔ گفتار نه کاین چه سبب وان چراست | |||
مالک ملک وجود حاکم رد و قبول | |||
هر چه کند جور نیست ور تو بنالی جفاست | |||
تیغ برآر از نیام زهر برافکن به جام | |||
کز قبل ما قبول وز طرف ما رضاست | |||
گر بنوازی به لطف ور بگدازی به قهر | |||
حکم تو بر من روان زجر تو بر من رواست | |||
هر که به جور رقیب یا به جفای حبیب | |||
عهد فرامش کند مدعی بیوفاست | |||
سعدی از اخلاق دوست هر چه برآید نکوست | |||
گو همه دشنام گو کز لب شیرین دعاست | |||
<nowiki>***</nowiki> | |||
قصیده شماره ۱۶ | |||
ماه فروماند از جمال محمد | |||
سرو نباشد به اعتدال محمد | |||
قدر فلک را کمال و منزلتی نیست | |||
در نظر قدر با کمال محمد | |||
وعدهٔ دیدار هر کسی به قیامت | |||
لیلهٔ اسری شب وصال محمد | |||
آدم و نوح و خلیل و موسی و عیسی | |||
آمده مجموع در ظلال محمد | |||
عرصهٔ گیتی مجال همت او نیست | |||
روز قیامت نگر مجال محمد | |||
وآنهمه پیرایه بسته جنت فردوس | |||
بو که قبولش کند بلال محمد | |||
همچو زمین خواهد آسمان که بیفتد | |||
تا بدهد بوسه بر نعال محمد | |||
شمس و قمر در زمین حشر نتابد | |||
نور نتابد مگر جمال محمد | |||
شاید اگر آفتاب و ماه نتابند | |||
پیش دو ابروی چون هلال محمد | |||
چشم مرا تا به خواب دید جمالش | |||
خواب نمیگیرد از خیال محمد | |||
سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی | |||
عشق محمد بس است و آل محمد | |||
<nowiki>***</nowiki> | |||
غزل شماره ۳۵ | |||
دوست دارم که بپوشی رخ همچون قمرت | |||
تا چو خورشید نبینند به هر بام و درت | |||
جرم بیگانه نباشد که تو خود صورت خویش | |||
گر در آیینه ببینی برود دل ز برت | |||
جای خندهست سخن گفتن شیرین پیشت | |||
کآب شیرین چو بخندی برود از شکرت | |||
راه آه سحر از شوق نمییارم داد | |||
تا نباید که بشوراند خواب سحرت | |||
هیچ پیرایه زیادت نکند حسن تو را | |||
هیچ مشاطه نیاراید از این خوبترت | |||
بارها گفتهام این روی به هر کس منمای | |||
تا تأمل نکند دیده هر بی بصرت | |||
بازگویم نه که این صورت و معنی که تو راست | |||
نتواند که ببیند مگر اهل نظرت | |||
راه صد دشمنم از بهر تو میباید داد | |||
تا یکی دوست ببینم که بگوید خبرت | |||
یکی | |||
آن چنان سخت نیاید سر من گر برود | |||
نازنینا که پریشانی مویی ز سرت | |||
غم آن نیست که بر خاک نشیند سعدی | |||
زحمت خویش نمیخواهد بر رهگذرت | |||
<nowiki>***</nowiki> | |||
غزل شماره ۱۶ | |||
خوشتر از دوران عشق ایام نیست | |||
بامداد عاشقان را شام نیست | |||
مطربان رفتند و صوفی در سماع | |||
عشق را آغاز هست انجام نیست | |||
کام هر جویندهای را آخریست | |||
عارفان را منتهای کام نیست | |||
از هزاران در یکی گیرد سماع | |||
زانکه هر کس محرم پیغام نیست | |||
آشنایان ره بدین معنی برند | |||
در سرای خاص، بار عام نیست | |||
تا نسوزد برنیاید بوی عود | |||
پخته داند کاین سخن با خام نیست | |||
هر کسی را نام معشوقی که هست | |||
میبرد، معشوق ما را نام نیست | |||
سرو را با جمله زیبایی که هست | |||
پیش اندام تو هیچ اندام نیست | |||
مستی از من پرس و شور عاشقی | |||
و آن کجا داند که درد آشام نیست | |||
باد صبح و خاک شیراز آتشیست | |||
هر که را در وی گرفت آرام نیست | |||
خواب بیهنگامت از ره میبرد | |||
ورنه بانگ صبح بی هنگام نیست | |||
سعدیا چون بت شکستی خود مباش | |||
خود پرستی کمتر از اصنام نیست | |||
== منابع == | == منابع == | ||
<references /> | <references /> |
ویرایش