|
|
(۲۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| صادق قطبزاده (متولد ۴ اسفند ۱۳۱۴ - اعدام ۲۴ شهریور ۱۳۶۱) از مخالفان حکومت پهلوی بود که در ماههای آخر حکومت محمدرضا شاه فعالیتهای زیادی برای به دست آوردن موافقت آمریکا و غرب با روی کار آمدن [[روحالله خمینی|خمینی]] انجام داد. او در آن ایام عملا مشاوره حقوقی و سیاسی خمینی را به عهده گرفته بود. به ویژه پس از کنفرانس گوادلوپ هنگامی که دولت آمریکا، انگلستان، فرانسه و آلمان در مورد برسرکار آمدن خمینی به توافق رسیدند، صادق قطبزاده هماهنگی بسیاری از امور را به عهده گرفت.<ref>[https://www.bbc.com/persian/blogs/2014/02/140202_l44_nazeran_guadalupe_iran_monarchy.shtml گوادلوپ تیرخلاص نظام پادشاهی]</ref>
| | '''استبداد دینی،''' به حکومتی گفته میشود که با تکیه بر مذهب این استبداد را توجیه و اعمال میکند. در فرهنگ سیاسی حکومت استبدادی به نظام تصمیمگیری گفته میشود که در یک فرد خلاصه میشود که قدرتی مافوق همه افراد سرزمینی که بر آن حکم میراند دارد. این حاکم را مستبد میخوانند که بر اساس تکبر و خودبرتربینی در بسیاری موارد با گفتن جملهای یا حتی کلمهای و یا گوشه چشم و اشارهیی میتواند جان یک یا گروه بزرگی از مردم را بگیرد و یا اینکه منطقه وسیعی را نابود سازد. حکومتهای استبدادی انواع مختلفی از استبدادها را نمایندگی میکنند که هر چند در پایههای شناختهشده با هم مشترک هستند اما متناسب با نوع آن از ویژگیهای منحصر بهفردی برخوردار میشوند که ممکن است در کیفیت و کمیت قربانیان آن حکومت بهشکل چشمگیری تفاوت ایجاد کند. استبداد دینی نوعی از حکومت استبدادی است که این تفاوت کیفی و کمی را به خوبی نشان میدهد و بطور مشخص در حکومت جمهوری اسلامی که توسط خمینی بنیانگذاری شده است به اوج خود میرسد. |
|
| |
|
| صادق قطبزاده پیش از آن در سال ۱۳۳۷ برای ادامه تحصیل به آمریکا رفته بود. او در آنجا به عضویت کنفدراسیون دانشجویان ایرانی درآمد. وی پس از نواختن یک سیلی بر صورت اردشیر زاهدی در یک جشن، از آمریکا اخراج شد و به کانادا و سپس به فرانسه رفت. وی در این دوران با ابوالحسن بنی صدر و حسن حبیبی آشنا شد. صادق قطبزادهپس از آن به الجزایر، مصر، سوریه و سپس به عراق رفت و با خمینی دیدار کرد. او همچنین روابطی با امام موسی صدر و در عین حال با معمر قذافی و سرویسهای امنیتی لیبی که در جبههی مخالف امام موسی صدر بودند، برقرار کرد. با اوجگیری انقلاب ضدسلطنتی، صادق قطبزاده ارتباطات نزدیکی با خمینی ایجاد کرد و خود را مقلد او معرفی نمود. قرارگرفتن خمینی در کانون توجهات در فرانسه نتیجهی فعالیتهای صادق قطبزاده بود.
| | در تاریخ بشر از وقتی که حکومت شکل گرفت مشروعیت هر حکومتی یا ناشی از حمایت مردمی بود و یا استفاده از نیروی زور. استبداد بهطور عام نوعی از حکومت را بیان میکند که در آن مبنای قدرت نه ناشی از حمایت مردمی بلکه ناشی از زور و ثروت بوده است. بسیاری از اندیشمندان در طول تاریخ عامل اصلی جنگها، نابسامانیهای اجتماعی، افزایش فاصله طبقاتی را ناشی از استبداد میدانند و در مقابل راه حل عمده را «آزادی» ارادههای مردمی در انتخاب نوع حکومت خود تعریف میکنند. |
|
| |
|
| او بعد از سالها زندگی در خارج از ایران به همراه [[روحالله خمینی]] به ایران بازگشت و از طرف دولت موقت مهندس بازرگان به سرپرستی رادیو و تلویویزیون ایران منصوب شد. صادق قطبزاده در اوج بحران گروگانگیری سفارت آمریکا در تهران، به عنوان وزیر خارجه انتخاب شد.
| | == تعریف استبداد == |
| | استبداد (dictatorship-autocracy-tyranny) واژهای عربی و مصدر باب استفعال است و در لغت به معنی خودکامگی و خودرایی است. به شخصی مستبد میگویند که در کاری که شایستهی مشورت است بر رای خود اصرار میکند. کلمهی استبداد اگر به طور مطلق ذکر شود، منظور از آن استبداد حاکمان است، چرا که حاکم مستبد با در اختیار داشتن قدرت و ثروت، میتواند انسانها را به بدبختترین موجودات تبدیل کند. نوع حکومتی را که در آن پادشاه و فرمانروا مقید به قانون نباشد و به میل و ارادهی خویش عمل نماید، حکومت استبدادی میگویند. تعریف استبداد در یک کلام یعنی: |
|
| |
|
| صادق قطبزاده در میان اطرافیان خمینی مخالفانی نیز داشت. وی چند سال بعد در ۱۳۶۱ به اتهام طراحی کودتا اعدام شد.
| | تمرکز همهی قدرت و همهی تصمیم گیریها در دست یک نفر. |
|
| |
|
| او در کنار بنیصدر و حسن حبیبی به قولی به سه تفنگدار مشهور شده بودند. او در میان این سه نفر به تحرک زیاد شناخته میشد. صادق قطب زاده یکی از اولین کسانی بود که در ترکیه به دیدار خمینی (پس از تبعید خمینی در سال ۱۳۴۳) رفت و برای تبلیغ انقلاب اسلامی به رهبری خمینی تلاش زیادی انجام داد تا جایی که گفته شد در سالهای قبل از پیروزی انقلاب ساواک تلاش کرد او را ترور کند، اما ناموفق ماند.
| | یا: مراد از استبداد، تصرف کردن یک نفر یا جمعی است در حقوق یک ملت بدون ترس از بازخواست.<ref name=":0">دانشنامه روانشناسی مردمی - علیرضا نوربخش - استبداد دینی چیست؟[https://public-psychology.ir/1398/09/religious-tyranny/]</ref> |
|
| |
|
| محمّد رضا شاه پهلوي در آخرين مصاحبهء زندگيش كه درست چند روز پيش از مرگش با ديويد فراست خبرنگار شبكه ا.بي.سي.نيوز انجام داد، چنين گفت: «من باور نمي كنم همهء اين كارها را خميني به تنهايي انجام داده باشد. او حتي نمى داند پروتئين چيست! او مشاوريني دارد. به عنوان مثال همهء ما دو نفر از آنها را به خوبي مى شناسيم: ابراهيم يزدي و صادق قطب زاده. قطب زاده دانشجوي بي استعدادي بود كه از دانشگاه اخراج شد. گروهي او را عامل سـيــا و گروهي ديگر او را عامل كا.گ.ب مي دانند.
| | == استبداد دینی == |
| | در تاریخ معاصر، عبدالرحمن کواکبی نخستین کسی است که اصطلاح استبداد دینی را در کتاب طبایع الاستبداد در سال ۱۳۱۸ قمري به کار گرفت، اصطلاحی که حدود ده سال بعد از آن میرزاي نائینی در کتاب تنبیه الامه و تنزیهالمله به کار میبرد. |
|
| |
|
| == قطبزاده از تولد تا زندگی سیاسی == | | === نظریه آیت الله نائینی === |
| صادق قطبزاده در ۴ اسفند ۱۳۱۴ در اصفهان به دنیا آمد. پدرش آقا حسین یکی از بازاریان مشهور تهران بود. قطب زاده فعالیت سیاسی خود را از ۱۷ سالگی آغاز کرد و با آغاز حرکت ملی کردن صنعت نفت شیفته دکتر محمد مصدق شد و به جبهه ملی پیوست. صادق قطب زاده به یکی از چهرههای اصلی شاخه دانش آموزی نهضت مقاومت ملی بدل شد.
| | علامه نائینی در میان فقیهان معاصر شیعه، اولین فردی است که از واژهی استبداد دینی سخن به میان آورده و چاره اندیشی کرده است. وی رهایی از این پدیده را به واسطهی رسوخش در قلوب، دشوار میداند و دشواری رهایی از استبداد سیاسی را ناشی از توام بودن آن با استبداد دینی میداند. |
|
| |
|
| === قطبزاده در آمریکا ===
| | نایینی در تحلیل خود، استبداد دینی را چنین تعریف میکند: که آن عبارت از "ارادت خود سرانه است که منسلکین در زیسیاست روحانیه بعنوان دیانت اظهار و ملت جهول را بوسیله فرط جهالت و عدم خبرت به مقتضیات کیش و آیین خود به اطاعتش وا میدارند".<ref name=":1">کتاب تنبیهالامه و تنزیهالمله نائینی ص ۱۲۵</ref> و نتیجه میگیرد که علاج شعبه استبداد دینی "اصعب و اشکل همه و در حدود امتناع است" <ref name=":1" /> |
| قطب زاده در سال ۱۳۳۷ برای ادامه تحصیل در رشته زبان انگلیسی به دانشگاه جرج تاون رفت؛ همان دانشگاهی که مادلین آلبرایت و الکساندر هیگ وزرای امور خارجه دولتهای مختلف ایالت متحده آمریکا در آن تحصیل کرده بودند. قطبزاده در آمریکا عضو کنفدراسیون دانشجویان ایرانی خارج از کشور شد.
| |
|
| |
|
| دهه چهل اوج دوران فعالیتهای دانشجویی در داخل و خارج ایران بود. مبارزاتی که سرنخ اصلی آن در دستان دانشجویان چپگرا بود. بسیاری از مورخان و نویسندگان نقطه آغاز این مبارزه را بهمن ۱۳۴۰ میدانند. زمانی که دانشجویان به مجسمه محمد رضا شاه پهلوی در دانشگاه تهران حمله بردند. در ۱۳۴۱ وقتی که شاه به آمریکا سفر میکند دانشجویان تظاهرات علیه او را از فرودگاه شروع میکنند. قطبزاده در تظاهراتی علیه مراسم اعطای دکترای افتخاری به شاه در لس آنجلس و نیویورک شرکت کرد. در میان دانشجویان، قطب زاده مشهور شده بود زیرا او در مراسم ضیافت سفارت ایران در واشنگتن به گوش اردشیر زاهدی سفیر ایران سیلی نواخته بود. زمانی که زاهدی در این ضیافت مشغول سخنرانی بوده قطب زاده جسارت میکند، روی سن میرود و سیلی محکمی به گوش اردشیر زاهدی میزند. همین کار سبب میشود پاسپورت قطب زاده را از او بگیرند و از آمریکا اخراجش کنند. گفته میشود از آن پس است که ساواک تلاش میکند او را در اروپا ترور کند. علاوه بر این گفته میشود که در سال 1353 ماموران ساواک ضمن بازداشت برادر وی و گروگان نگاه داشتن وی به مدت 6 ماه از قطبزاده خواستند خود را معرفی کند، هشداری که از سوی او مورد بیتوجهی قرار گرفت.<ref>سایت رویداد 24 / صادق قطبزاده ازریاست صدا و سیما تا اعتراف در صدا و [https://www.rouydad24.ir/fa/news/187116/%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D9%82-%D9%82%D8%B7%D8%A8-%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D8%B5%D8%AF%D8%A7-%D9%88-%D8%B3%DB%8C%D9%85%D8%A7-%D8%AA%D8%A7-%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%81-% سیما]</ref>
| | به نظر نائینی، استبداد دینی، دو اصل آزادي و برابري را که عین اسلام و عین سعادت امت هستند، پایمال می کند. استبداد دینی براي استبداد سیاسی پشتیبان نیرومندي است، تا استبداد دینی ریشه کن نشود، استبداد حاکم قابل علاج نیست، تا کاخ این استبداد ویران نشود رهایی از دام استبداد سیاسی ممکن نیست. از دیدگاه نائینی مشکل دنیاي اسلام سلطنت استبداد است، منتها این استبداد مشروعیت خود را از دین می گیرد چرا که برخی به نام علمای دین از استبداد، دفاع دینی میکنند.<ref name=":0" /> |
|
| |
|
| === رفتن به کانادا ===
| | نائینی در کتاب تنبیه لامه و تنزیه المله میگوید: استبداد دینی، حکومتی خودسرانه است که صفت مشترک حکومتهای استبدادی است اما از سوی کسانی است که در لباس دین هستند و بعنوان روحانی در جامعه شناخته میشوند و بنام سخنگوی دین در جامعه اظهار نظر میکنند و ملت بیاطلاع و جاهل به دین، به نام اطاعت از دین از این افراد اطاعت میکنند. |
| قطب زاده بعد از اخراج از آمریکا مدتی راهی کانادا شد و سپس به اروپا رفت و در پاریس ارتباط نزدیکی با ابوالحسن بنی صدر و حسن حبیبی پیدا کرد. این سالها مصادف بود با آغاز فعالیتهای جبهه ملی در تهران. فعالیتهای جبهه ملی دوباره اوج گرفته بود و همین دانشجویان ایرانی را به فکر انداخت تا با برگزاری میتینگهای مختلف از این حرکت حمایت کنند.
| |
|
| |
|
| === رفتن به الجزایر، مصر، سوریه و عراق === | | === نظریه آيتالله طالقاني === |
| او پس از اخراج از آمریکا و سفر کانادا و اروپا به کشورهای مختلف دیگری سفر میکند و ابتدا به الجزایر، مصر، سوریه و سپس به عراق رفت و در همین سفر با آیت الله خمینی دیدار کرد. پس از این ملاقات او با مصطفی چمران و ابراهیم یزدی آشنا میشود و در این ملاقاتها تصمیم میگیرند با کمک برخی چهرههای مصری تشکیلاتی ضد شاه راه بیندازند. چمران به عنوان مسئول شاخه نظامی این تشکیلات انتخاب میشود. قطب زاده در همین دوره آموزشهای نظامی میبیند و با امام موسی صدر رهبر شیعیان لبنان نیز آشنا میشود. در عین حال او به ملاقات معمر قذافی هم که در قطب مخالفین امام موسی صدر لبنانی قرار داشت میرفت و گفته میشود با سرویس امنیتی دولت معمر قذافی در لیبی همکاری میکرده است.
| | آيتالله طالقاني مقدمهای براي «تنبيه الامه و تنزيه المله» مرحوم نايينی نوشت، |
|
| |
|
| == آشنایی قطبزاده با خمینی ==
| | در آن مقدمه استبداد دينی را در قالب سه مساله «نتايج و آثار استبداد دينی»، «عوامل به وجودآورنده آن» و «راههای چگونگی از بين بردن آن» مطرح كرده است. اين ۳ مساله بسيار اساسی و مهمی است كه مرحوم آيتالله طالقانی به آنها میپردازد. مرحوم كواكبی میگويد: «نويسندگان اروپايی كه دوره استبداد مذهبی را طی كرده بودند (قرون وسطا و حاكميت كليسا) بر اين باورند كه استبداد سياسی از استبداد دينی برمیخيزد و گروهی اندك از آنها میگويند اگر استبداد دينی مولد استبداد سياسی نباشد دستكم با هم برادر و همسر بوده و به هم نيازمند هستند و هر كدام را در خوار گرداندن مردم ياری ميرسانند زيرا اولی بر دلها و دومی بر پيكرها حكومت میكند.» از نظر مرحوم آيتالله طالقانی بارزترين آثار شوم استبداد ديني در ۳ چيز است. نخست اينكه اموال و سرمايههای عمومي را برای تامين قدرت و پيشرفت شهوات فردی و جمعی مصرف میكند و دست به دست كسان خود میگرداند و به مردم بخور و نمير میدهد آنهم در برابر هزاران ستايش و كرنش. دوم، دين را با اميال و هوسهای خود تطبيق مینمايند و چيزی به نام دين در دين داخل میسازند و مردم را از اصول و مبانی دين كه معارض با قدرتهای بيحد است منصرف میسازد. سومين چيزی كه نتيجه شوم استبداد دينی است اين است كه عقول و افكار را تحت فشار میگذارد و از بروز و رشد استعدادها و بيداری مردم جلوگيری میكند.<ref>روزنامه [http://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/132551/%D8%A2%D8%AB%D8%A7%D8%B1-%D8%B4%D9%88%D9%85-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D8%AF-%D8%AF%D9%8A%D9%86%D9%8A-%D8%AF%D8%B1-%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%A2%D9%8A%D8%AA%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-% اعتماد]</ref> |
| قطبزاده بعد از تبعید آیتالله خمینی به ترکیه اولین دانشجویی است که به ملاقات او میرود. او روابطش با منزل خمینی گسترده میشود که گفته میشود واسطه آن صادق طباطبایی بوده است. او خودش را مقلد خمینی معرفی میکند. در عین حال گفته میشود که مصطفی خمینی فرزند آیت الله خمینی از مخالفین سرسخت قطبزاده بوده و به نقل از او گفته شده که قطبزاده را دشمنی بدتر از مارکسیستها میدانسته و حتی یک بار از ورود او به خانهاش ممانعت میکند..<ref>صادق قطبزاده از ریاست صدا و سیما تا اعتراف در صدا و [https://www.rouydad24.ir/fa/news/187116/%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D9%82-%D9%82%D8%B7%D8%A8-%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D8%B5%D8%AF%D8%A7-%D9%88-%D8%B3%DB%8C%D9%85%D8%A7-%D8%AA%D8%A7-%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%81-% سیما]</ref>
| |
|
| |
|
| علیرغم این گفته میشود که شخص خمینی به او اعتماد داشته و او را در نزدیک خود نگه داشته است. این اعتماد آنقدر است که گفته میشود وقتی که او از عراق به فرانسه رفت و میخواست از آنجا به الجزایر برود قطبزاده با حضور در فرودگاه و ایجاد جنجال مانع شده و ظرف دو ساعت خانهای ویلایی برای آیتالله خمینی پیدا میکند. این خانه به نام قطبزاده شد و بنیصدر هم پس از فرار از ایران در آنجا اقامت گزید. بعدا به دلیل مشکلاتی خمینی به نوفل لوشاتو نقل مکان کرد که منزل آنجا را ظریف عسگری عضو گروه جاما (دکتر کاظم سامی) با کمک دولت فرانسه تهیه شده بود.
| | آیت الله سیدمحمود طالقانی در تشریح آیه ۷۹ سوره بقره حدیثی از حضرت امام صادق(ع) می آورد: “و منهم امیون لایعلمون الکتاب الاامانی وان هم الایظنون “(و گروهی از اینها بی سوادانی هستند که کتاب را جز آرزوها بی جا نمی دانند. نیستند اینها مگر آنکه رو به گمان می روند) مضمون حدیث این است که مردی به حضرت صادق سلام الله علیه عرض کرد: عوام یهود از کتاب همان را می دانستندکه از علمای خود شنیده بودند و راهی برای فهم دین جز شنیده ها نداشتند. پس چرا قرآن آنها را از این پیروی وتقلید سرزنش کرده؟ آیا عوام یهود مانند عوام ما نیستند که از علمای خود تقلید می نمایند؟ اگر برای آنها تقلید جایز نباشد برای مسلمانان نیز جایز نیست. آن حضرت فرمود: میان عوام وعلمای آنها با ما از جهتی فرق واز جهتی یکسانی است. اما از آن جهت که مانند هم هستند عامیان ماو آنها را از تقلید علما سرزنش کرد. اما از آن جهت که فرق دارند چنین نیست. آن شخص گفت: ای فرزند رسول خدا بیشتر بیان فرما! فرمود: عوام یهود علمای خود را به دروغ گویی و حرام خوری و رشوه گیری وتفسیر احکام به امید شفاعت ها و ساخت و سازهایی شناختند. چنان تعصباتی از آنها می دیدند که در اثر آن یکسره از آیین خود دست می کشیدند. اگر به زیان کسی بود حق وی را به دیگری می دادند که مستحق نبود و برای خاطر دوستان و طرفداران خود به دیگران ستم می کردند و مرتکب محرمات الهی می شدند. این عوام یهود به حسب تشخیص قلبی خود چنین مردی را باید فاسق شناسند و گفته های آنان را از خدا و واسطه های بین خدا وخلق نمی بایست تصدیق نمایند. چون عوام یهود از این مردم تقلید کردند خداوند مذمتشان کرده که نبایستی گفته آنها را بپذیرند و عمل کنند. بر این عامیان واجب بود که خود در کار رسول خدا نظر می کردند، زیرا دلیل های راستی او واضح تر از آن بود که پوشیده ماند و مشهورتر از آن بود که برای آنان واضح نشود. همچنین عوام امت ما چون فقهای خود را به فسق هویدا وعصبیت خشک و تکالب (سگسگی) بر امور پست و جیفه دنیا و حرام آن شناختند و دیدند که آنها چون به زیان کسی تعصب می ورزیدند از میانشان می برند واز هستی اش می اندازند گرچه سزاوار آن باشد که کارش اصلاح شود و چون به سود کسی سرتعصب آیند به وی نیکی و دستگیری می کنند گرچه سزاوار خواری و اهانت باشد پس ازعوام کسی که از این گونه فقها پیروی نماید مانند عوام یهود است که خداوند مذمتشان کرده است. اما فقهایی که نگهدار نفس ونگهبان دین، مخالف هوی و فرمانبر امر مولای خود باشند به سود مردم عوام است که ازوی تقلید و پیروی نمایند و این اوصاف جز به بعض فقهای شیعه راست نمی آید چه از آنهایی که بر مرکب قبایح و فواحش به روش فاسقان فقهای عامه سوارنداز آنان از طرف ما گفته ای نپذیرید وهیچ ارزش واحترامی برای آنها نیست.<ref>روزنامه [https://www.magiran.com/article/1678979 رسالت]</ref> |
|
| |
|
| در گزارشی آورده شده است که قطب زاده مدام با چمدان هاي مملوّ از دلار به ديدن آيت الله مي رود. كسي نمي داند قطب زاده اين پول ها را از كجا مي آورد. هزينه هاي مبارزه از اين راه تأمين مي شود. «سيد مصطفي خميني» به اين پول ها اعتراض مي كند. حتي در يكي از ديدارها، با قطب زاده درگيري فيزيكي پيدا مي كند. اما آيت الله خميني، جانب قطب زاده را مي گيرد، حتي بر سر دو پسر خود فرياد مي زند كه : « صادق، بيش از شما فرزند من است.» اين مسأله سبب ساز كينهء عميق فرزندان آيت الله خميني نسبت به قطب زاده مي گردد. اعتماد خمینی به او آنقدر است که گفته میشود وقتی که او از عراق به فرانسه رفت و میخواست از آنجا به الجزایر برود قطبزاده با حضور در فرودگاه و ایجاد جنجال مانع شده و ظرف دو ساعت خانهای ویلایی برای آیتالله خمینی پیدا میکند. این خانه به نام قطبزاده شد و بنیصدر هم پس از فرار از ایران در آنجا اقامت گزید. بعدا به دلیل مشکلاتی خمینی به نوفل لوشاتو نقل مکان کرد که منزل آنجا را ظریف عسگری عضو گروه جاما (دکتر کاظم سامی) با کمک دولت فرانسه تهیه شده بود.
| | === استبداد دینی از نگاه طبقاتی === |
| | حکومتها جدای از ماهیت افراد حکومت کننده و حتا بالاترین فرد حکومتی که ممکن است تمامی اهرمهای قدرت را در دست خود قبضه کرده باشد دارای یک ماهیت طبقاتی هم هستند. به این مفهوم که نماینده طبقهای از جامعه هستند و تامین کننده منافع آن طبقه میباشند. حکومتهای دوره قاجار اساسا نماینده طبقه فئودالها در ایران بوده و حکومت پهلوی هم تا رفرم اصلاحات ارضی در ۱۳۴۱ همین نمایندگی طبقاتی را ادامه میداده و شاه در اساس یک کلان فئودال محسوب میشده و تنها پس از چرخش محمدرضا پهلوی به سوی آمریکا در این تاریخ است که از کلان زمیندار (به دلیل اصلاحات ارضی) خارج شده و نمایندگی طبقه بورژوازی را که مطلوب آمریکا بوده است عهدهدار میشود و تامین کننده منافع این طبقه میگردد. |
|
| |
|
| در خلال اجلاس گوادالوپ كه در مكزيك برگزار مي شود، رهبران كشورهاي غربي به دور هم گرد مي آيند و تصميم مي گيرند كه دست از حمايت رژيم پهلوي بردارند و در عوض حكومت خمینی را برسميت بشناسند. صادق قطب زاده به نمايندگي از كمپين آقاي خميني در اين اجلاس شركت مي كند و با نبوغ خود، از دولت هاي غربي امتيازات زيادي به نفع کمپین خمینی مي گيرد. | | اما نکته در مورد استبداد دینی و حکومتهایی که این ماهیت را دارا میباشند این است که اساسا نمایندگی طبقهای در آنها دیده نمیشود و بالاترین مقام این نوع حکومتها که مستبدی است که دین و اهرمهای قدرت ناشی از دین را برای برپایی و ادامه حکومتش برگزیده است منحصرا یک فرد است که میتواند طیف گستردهای از همپالگیهای دینیاش را که لزوما به طبقه خاصی وابسته نیستند به خدمت گرفته و بوسیله آنها حکومت استبدادی خود را ادامه دهد. پیامد ناشی از این ویژگی در جامعه این است که تاثیرگذاری طبقهیی بر روی حاکم وجود ندارد و لذا حاکم مستبد به طرز افسار گسیختهای میتواند نظر خویش را اعمال کرده و دامنه دیکتاتوریش را که با مستندات دینی توجیه میکند به هر اندازه لازم برای بقای حکومتش گسترش دهد. این ویژگی به حاکم مستبد این امکان را میدهد که نزدیکترین کسان خود را نیز به محض مخالفت با نظر شخص خودش از دور قدرت خارج کند و توصیه هیچ دور و نزدیکی را نپذیرد. نمونه از دور خارج کردن آیت الله منتظری که در مخالفت با فتوای قتلعام ۶۷ خمینی اتفاق افتاد را میتوان از نمونههای بارز کارکرد این ویژگی شمرد. |
|
| |
|
| نزدیکی وشهرت او در کنار خمینی باعث شد که قطبزاده در پرواز به سوی ایران درست بغل دست خمینی بنشیند و نقش مترجم او را بازی کند.
| | == استبداد دینی جمهوری اسلامی == |
| | جمهوری اسلامی حاکم بر ایران نوعی از استبداد دینی است که برخی ناظران آن را بدترین نوع آن دانستهاند. جمهوری اسلامی در پایه روی اصل «ولایت فقیه» استوار است که با توجه به دامنه اختیارات مندرج در قانون اساسی این نظام میتوان نمادی کامل از استبداد دینی را در آن دید. این امر بخصوص با افزوده شدن کلمه «مطلقه» و تبدیل [[رژیم ولایت فقیه|ولایت فقیه]] به ولایت مطلقه فقیه اثبات میشود. نگاهی به اختیارات مندرج در اصل ۱۱۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی این دامنه اختیارات را به خوبی نشان میدهد.<ref>اصل ۱۱۰ قانون [http://www.shora-rc.ir/Portal/home/?news/12410/237109/19005/%D8%A7%D8%B5%D9%84-110-%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D8%B3%D9%8A اساسی]</ref> |
|
| |
|
| «اردشیر هوشی» از دوستان قطبزاده در مورد زندگی خصوصی او میگوید:
| | === نمونههایی از کارکرد استبداد دینی === |
|
| |
|
| قطبزاده وقتی از هواپیما پیاده شد، حتی یک چمدان هم همراه نداشت. خودش بود و لباس تنش. با ما به بهشتزهرا نیامد. اولین کارش این بود که همه را رها کرد و به دیدن مادرش در تهران رفت. بعد هم به منزل ما آمد. منزل ما در خیابان ایران بود. مدرسه علوی هم در همین خیابان قرار داشت. صادق قطبزاده شبها برای خوابیدن به منزل ما میآمد. صبحها با هم به مدرسههای رفاه و علوی میرفتیم. واقعا لباس نداشت. هیچی. با همان یک دست کت و شلواری که سوار هواپیما شد، آمده بود. لباس دیگری نداشت. من رفتم از برادرش، فریدون (اسماعیل) که هماندازه قطبزاده بود، برایش لباس گرفتم. بهخاطر دارم در یک نطق تلویزیونی گفت: «من شلوار برادرم را میپوشم» [خنده]. من گفتم: «چرا این حرف را زدی؟» گفت: «مگر دروغ گفتم». گفتم: «بابا مرد حسابی برایت جوک درست میکنند».
| | ==== قتلعام ۶۷ ==== |
| | [[قتلعام ۶۷]] که در آن به فتوای خمینی بیش از ۳۰ هزار مخالف سیاسی زندانی که بیش از ۹۰٪ آنان از مجاهدین بودند در کمتر از ۲ ماه اعدام شدند از بارزترین کارکردهای سیاه استبداد دینی حاکم بر ایران است. |
|
| |
|
| == قطبزاده رئیس صدا و سیمای جمهوری اسلامی == | | ==== جنگ ایران و عراق ==== |
| نقل شده که بعد از پیروزی انقلاب، قطبزاده در مدرسه علوی به دیدار خمینی میرود و به او میگوید: «آقا اجازه بدهید من به فرانسه برگردم و به کارهایم برسم.» اما خمینی به قطبزاده جواب میدهد: «به تو حکم شرعی میکنم، بروی تلویزیون. ماهی دو هزار تومان هم بهعنوان حقوق طلبگی خودم به تو پرداخت میکنم.» به این ترتیب قطبزاده با حکم خمینی به صدا و سیما رفت.
| | استمرار جنگ ایران و عراق از نمونههای بارز دیگر اعمال این اصل است که علیرغم واسطهگریهای داخلی و منطقهای و بینالمللی خمینی شخصا روی ادامه آن اصرار داشت و میگفت حتا اگر یک خشت هم در تهران باقی بماند باید تا رفع فتنه از عالم ادامه یابد. جنگی که به ۱ میلیون کشته از طرف ایران و ۱۰۰۰ میلیارد دلار خسارت برای کشور ایران منجر شد. این جنگ تنها پس از اینکه خمینی از ناحیه دیگری احساس خطر برای کل بقای نظامش کرد پایان یافت. |
|
| |
|
| او در جواب کارکنان سازمان صدا و سیما که در جو انقلابی آن زمان و متاثر گروههایی مثل سازمان مجاهدین خلق ایران خواهان اداره شورایی تلویزیون بودند، گفت: «شورایی بیشورایی من به فرموده امام آمدم اینجا، حقوقم را هم از امام میگیرم. همه باید از من حرفشنوی داشته باشید.»
| | ==== کرونا ==== |
| | کرونا بر اساس آمار اپوزسیون ایران که به گفته و اسناد اشخاص و مراجع حکومتی مستند میشود تا تاریخ این نوشتار یعنی ۲۶ شهریور ۱۳۹۹ از ۱۰۳ هزار نفر نیز گذشته است که به نسبت جمعیت ایران در صدر جدول تلفات انسانی این ویروس قرار میگیرد. اصرای شخص ولی فقیه که استبداد دینی ایران را نمایندگی میکند بر پنهانکاری و عدم اختصاص بودجه به موقع و اولویت دادن حتا نیروهای نیابتی استبداد دینی در دیگر کشورها در تخصیص بودجه بر مبارزه با کرونا عامل اصلی گسترش و کلان تلفات انسانی شده است. مخالفین خامنهای و روحانی و حکومت استبداد دینی را متهم میکنند که جمهوری اسلامی استراتژی کلان تلفات انسانی<ref>استراتژی کلان تلفات [https://article.mojahedin.org/i/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%AA%DA%98%DB%8C-%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D8%AA%D9%84%D9%81%D8%A7%D8%AA-%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%9B-%D8%AA%DB%8C%DA%A9-%D8%AA%D8%A7%DA%A9-%D9%81%D9%86%D8%A7-%D9%BE%D8% انسانی]</ref> را برای جلوگیری از قیام مردم برگزیده است و تعداد قربانیان هیچ اهمیتی در این نظرگاه ندارد. |
|
| |
|
| دولت موقت و شخص مهندس بازرگان هم از مخالفان مشی قطبزاده بودند و اعتقاد داشتند اخبار رادیو و تلویزیون یکسره بر ضد دولت موقت است. مهندس بازرگان درباره قطبزاده گفته بود: «آقای قطبزاده مثل تیمورتاش است در دولت.» عباس اميرانتظام سخنگوی دولت بازرگان نیز چندين بار از تبليغات غيرمسؤلانهء تلويزيون تحت امر قطبزاده عليه دولت موقت، گله مي كند.
| | در همین رابطه در سایت دویچه وله فارسی آمده است: ابوالفضل قدیانی(از اعضای رهبری سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که مورد تایید شخص خمینی نیز بوده است) "سلطه جبارانه" خامنهای، "استبداد دینی" و"ولایت فقیه" را مشکلی بزرگتر از کرونا دانسته و گفته ۱۰ درصد ثروتی که خامنهای تصاحب کرده برای مبارزه با کرونا و فقر ناشی از آن کافی است. او سیاست رهبر جمهوری اسلامی و کل نظام «زیر فرمان او» را به باد انتقاد گرفته و نوشته است: «حقیقت این است که در انتخاب میان جان و سلامت انسانها و پول و اقتصاد، علی خامنهای پول را بر جان و سلامت و حیثیت و آبروی انسانها ترجیح میدهد.» او معتقد است که حسن روحانی هم از همین قماش است که گفته «اگر دومیلیون نفر هم از کرونا بمیرند بهتر از آن است که سی میلیون گرسنه به خیابانها بیایند».<ref>قدیانی: سلطه خامنهای و استبداد دینی مشکلی بزرگتر از [https://www.dw.com/fa-ir/%D9%82%D8%AF%DB%8C%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%B3%D9%84%D8%B7%D9%87-%D8%AE%D8%A7%D9%85%D9%86%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%88-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D8%AF-%D8%AF%DB%8C%D9%86%DB%8C-%D9%85%D8%B4%DA%A9%D9%84%DB%8C-%D8%A8%D8%B2%D8%B1% کرونا]</ref> |
|
| |
|
| البته نمیتوان رادیو و تلویزیون آن زمان را یکسره در قبضه قطبزاده دانست. احمد خمینی و روحانیون نزدیک به آیتالله خمینی هم نفوذ زیادی در رادیو و تلویزیون داشتند. برخی معتقدند بعد از ورود موسوی خوئینیها و معادیخواه به رادیو و تلویزیون است که آتش اختلاف میان قطبزاده و مهندس بازرگان شعلهور میشود.
| | == منابع == |
| | | <span dir="RTL"></span><references /> |
| == قطبزاده بعد از گروگانگیری سفارت آمریکا ==
| |
| اینطور گفته میشود که بعد از ۱۳ آبان ۱۳۵۸ که گروگانگیری سفارت آمریکا رخ داد این اختلافات تشدید شد.
| |
| | |
| از بنیصدر که آن زمان سرپرست وزارت امور خارجه بود نقل شده است: «من قطب زاده را در فرودگاه دیدم. به او گفتم: بالاخره کار خودت را کردی؟ جواب داد: من کاری نکردم. به او گفتم این گندی ست که خودت زدی، خودت هم جمعش کن؛ و به این ترتیب پست وزارت امور خارجه را به او محول کردم.» هرچند قول خلاف آن نیز مطرح است که قطبزاده برای آزادی گروگانها تلاش زیادی انجام داد. همچنین قطبزاده با هماهنگی برخی ارکان نظام ملاقاتهای زیادی با آمریکاییها انجام داد. ملاقاتهایی که بعدها در دادگاه علیه او استفاده میشود.
| |
| | |
| در همان وقت که میتینگهای و بساطهای کتابفروشی گروههای سیاسی مورد هجوم گروههایی که به فالانژها یا چماقداران معروف بودند قرار میگرفت شایع شده بود که قطبزاده هم برای خودش دستهیی چماقدار دارد. این در اساس از زنی به نام زهرا خانم مشهور شد که در نقش یک چماقدار حرفهای به گروههایسیاسی حملهور میشد و شایع بود که از قطبزاده دستور میگیرد اما اردشیر هوشی از یاران نزدیک قطبزاده این موضوع را نفی کرده و برعکس آن را توضیح میدهد. او آورده است:
| |
| | |
| در سالگرد شهدای سی تیر به ابنبابویه رفته بودیم، یکدفعه دیدیم پیرزنی به سمت قطبزاده خیز برداشت که او را ببوسد. قطبزاده اجازه نداد. آن زن شروع کرد به تعریف از قطبزاده که «تو جوان رشید اسلامی و... ما حتی اسمش را هم نمیدانستیم. چه میدانستیم کیست. بعد دیدیم عکسش را در جلد تهران مصور منتشر کردند با این توضیح که زهرا خانم از قطبزاده دستور میگیرد. قطبزاده به من گفت زهرا خانم کیست؟ من را فرستاد بروم ته و توی ماجرا را دربیاورم. من هم پرسانپرسان به سراغ زهرا خانم رفتم. گفتند صبحها میآید جلوی دانشگاه. وقتی رفتم جلوی دانشگاه تازه متوجه شدم که زهرا خانم به اندازه رئیسجمهور آمریکا در آنجا معروف است. همه میشناختندش الا ما. دیدم زنی حدود 60-50 ساله چادرش را دور گردنش پیچیده و چوبی هم دستش بود. از پشت موتور پیاده شد و هجوم برد به سمت دختران دانشجو و... پرسیدم این کیست؟ گفتند: جزو گروه هادی غفاری است...» سالها بعد در اروپا بهنود را دیدم. گفتم «آقا چرا این عکس را در تهران مصور انداختی؟ چرا چیزی را که نمیدانستی نوشتی؟ چرا آنقدر با قطبزاده مخالفت میکردید؟» گفت: «ما قهرمانان شنای استخر بودیم، در دریا شنا نکرده بودیم برای همین وقتی به دریا افتادیم غرق شدیم.
| |
| | |
| == کاندیداتوری قطبزاده ==
| |
| قطبزاده به پشتوانه شهرت بدست آمدهاش کاندیدای ریاست جمهوری میشود، اما در این انتخابات از ابوالحسن بنی صدر شکست میخورد. گفته میشود درست بعد از شکست در انتخابات حضور سیاسی قطبزاده کمرنگ میشود تا اینکه با یک مناظره جنجالی نام قطب زاده دوباره بر سر زبانها میاُفتد. در ۱۵ آبان ۱۳۵۹ قرار بود با حضور کلیه مدیران صدا و سیما مناظرهای درباره وضعیت این سازمان انجام شود. اما به جز قطب زاده سرپرست و دکتر مبلغی اسلامی معاون سازمان، عملا کسی دیگری در این مناظره شرکت نکرد.
| |
| | |
| همچنین در گزارش دیگری آورده شده که بعد از شكست در انتخابات، قطب زاده وقتي كه مي بيند در نظام جمهوري اسلامي، تازه وارديني كه كوچك ترين نقشي در پيروزي انقلاب نداشته اند، قدرت را قبضه كرده اند، خونش به جوش مي آيد. سر ناسازگاري با مسئولين مي گذارد. در رأس همهء آنها به حزب جمهوري اسلامي كه آيت اللّه بهشتي يكّه تاز آن است، حمله مي كند. حزب جمهوري اسلامي در حال به دست گرفتن كامل قدرت و پاكسازي حكومت است. بسياري پاكسازي هاي اول انقلاب را به بهشتي نسبت مي دهند. هر آن كس كه با اين حزب يا اصل ولايت فقيه مخالف است، به تير غيب گرفتار مي آيد. گفتگو هاي تلفني قطب زاده شنود مي شوند.
| |
| | |
| == دستگیری صادق قطب زاده ==
| |
| برنامه ۸۰ دقیقهای جنجالی از کار درآمد و موجبات اولین دستگیری قطب زاده را فراهم کرد. کیهان در گزارشی که در آن سال منتشر شد درباره این برنامه نوشته است: «قطبزاده ضمن برشمردن نارساییهای موجود سازمان در زمان تصدی خود و نیز در حال حاضر گفت اعمال نظرهای شخصی و گروهی مانع اجرای برنامه خوب و مردمی از صداوسیمای جمهوری اسلامی شده است. این وضع باعث شده است که اخبار صحیح به گوش مردم نرسد و هر روز به تعداد کسانی که گوش به رادیوهای بیگانه برای کسب خبر صحیح میدهند افزوده شود.»
| |
| | |
| قطبزاده همچنین گفته بود: «آنچه که در رادیو و تلویزیون میگذرد وضع آشفتهای که بر این سازمان حاکم است شبیه وضعی است که در دیگر سازمانها و نهادهای کشور حاکم است. دکتر مبلغی اسلامی نیز طی سخنانی گفت بر کار این سازمان هیچ ضابطه و اصولی حکم نمیکند. هرچه هست گروهگرایی است.»
| |
| | |
| مبلغی اسلامی نیز همان زمان انتقادهای تندی را مطرح کرد و در نهایت این برنامه اعتراض ستاد تبلیغات شورای عالی دفاع را به همراه داشت. این ستاد خبر از پیگیری قضایی این برنامه داد و آیتالله موسوی اردبیلی دادستان کل کشور علی اکبر محتشمی پور و عبدالله نوری را به عنوان سرپرست صدا و سیما و دکتر ندیمی را به عنوان سرپرست شبکه دوم معرفی کرد و قطب زاده هم توسط قدوسي (دادستان كلّ انقلاب) دستگير مي شود. دستگیری او اعتراضات زیادی را به همراه داشت.
| |
| | |
| یکی از اولین معترضان به این دستگیری مهندس مهدی بازرگان بود که در مقالهای نوشت: «بازداشت قطبزاده که در برخورد اول به افسانه و شایعه شباهت داشت با کمال تعجب واقعیت پیدا کرد! کاری ندارم که روش گذشته آقای قطبزاده چگونه بوده و مصاحبه اخیر در تلویزیون تا چه حد معقول و خالی از ایراد باشد. امر مسلم این است که برنامه زنده نبوده و صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران میتوانسته است پخش نکند. اما درد بزرگ در این است که چطور گردانندگان انحصارگر ما فکر نکردهاند عمل آنها چه اثر وحشتناکی به لحاظ احساس عدم امنیت و بیاعتبار کردن قانون اساسی در مردم سراپا ایمان و امید و فداکاری ایجاد میکند و چه قضاوتی دنیای خارج که هدف صدور انقلاب ما هستند خواهند نمود. وقتی با چنین سادگی و افتضاح یک مبارز کهنهکار، عضو شورای انقلاب، مدیر عامل رادیو تلویزیون و وزیر خارجه توقیف و توهین میشود دیگر چه آبرویی برای اسلام و انقلاب ایران باقی خواهد ماند؟! جدا و استرحاما از مقام رهبری انقلاب خواهان دخالت، جبران و جلوگیری از این تجاوزات هستم.» همزمان گروهی از مردم قم در دفاع از قطبزاده تظاهرات کردند و شعار دادند: «درود هر آزاده، بر صادق قطبزاده»
| |
| | |
| جمع کثیری از بازاریان تهران با انتشار بیانیهای دستگیری او را محکوم کردند. آیتالله مرتضی پسندیده (برادر خمینی) درباره دستگیری قطبزاده نوشت: «با عرض معذرت بازداشت جناب آقای قطب زاده که در جمهوری اسلامی ایران وزیر خارجه، عضو شورای انقلاب و رییس صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران و از ارکان مملکت و مورد علاقه اکثریت ملت است موجب تاسف و تعجب است و استخلاص فوری و معذرت و اعاده حیثیت مشارالیه مورد تقاضا است.»
| |
| | |
| آیتالله بهاءالدین محلاتی نیز طی تلگرامی که برای خمینی ارسال کرد، توقیف قطب زاده را عملی ناروا دانست و ۳۶ نماینده مجلس نیز بر اساس اصل ۳۲ قانون اساسی خواستار آزادی وی شدند. با این فشارها قطبزاده بعد از دو روز از زندان آزاد شد.
| |
| | |
| == دستگیری مجدد قطبزاده و اعدام او ==
| |
| در فروردین ۱۳۶۱ صادق قطب زاده به جرم تلاش برای کودتا و براندازی نظام جمهوری اسلامی به جرم كودتا عليه جمهوري اسلامي و ترور آقاي خميني دستگیر شد. اعلام مي شود كه كودتاگران با دفن مقدار زيادي مواد منفجره در اطراف منزل آيت اللّه خميني در جماران، قصد توطئه به جان ايشان را داشته اند. نورالدّين كيانوري (دبير كل حزب تودهء ايران) در اين رابطه مي گويد: «ما از قصد توطئهء قطب زاده آگاه شديم. لذا دو نفر از افسران حزب (سرهنگ عطاريان و سرهنگ كبيري)<ref>این دو بعدا به جرم ارتباط با حزب توده و کودتا برای براندازی جمهوری اسلامی اعدام شدند.</ref> را در ستاد كودتا نفوذ داديم. اخبار را به صورت منظّم به خامنه اى و رفسنجانى مي رسانديم. تا درست در حالي كه تنها چند ساعت به شروع كودتا مانده بود، قطب زاده را دستگير كرديم.»
| |
| | |
| مدتی بعد از دستگیری، فیلم اعترافات او در صدا و سیمای جمهوری اسلامی، سازمانی پخش شد که خودش رئیس آن بود. قطبزاده در دادگاه اعترافاتش گفت: «از حدود یک سال و نیم قبل، آقای کامبیزی که به منزل من رفت و آمد میکرد مطالب خیلی کلی بدون این که هیچ ربطی به سازمان و تشکیلاتی داشته باشد را مطرح میکرد. وی بعد از دو بار صحبتهای کلی، رفت و مجدداً حدود سه الی چهار ماه قبل از دستگیری من مجدداً آمد و همان صحبتها را تکرار کرد. وی در یکی از جلسات اظهار داشت که دارای تشکیلاتی میباشد و از من تقاضای همکاری کرد که من قبول کردم و قرار شد وی نیز با دوستانش صحبت کند که کرد. در جلسه بعدی نامبرده به اتفاق آقای حبیبزاده به منزل من آمد و همان صحبتهای قبلی در این جلسه تکرار شد. حدود یک ماه قبل از دستگیری که آقایان آمدند و صحبت از این مسأله کردند که اگر بخواهیم عملی انجام دهیم این عمل ناظر است بر محاصره بیت امام برای اینکه ورود و خروج انجام نگیرد و گرفتن دیگر نقاط حساس و به خاطر همین مسأله بود که آقای کامبیزی قرار شد برود و آن منزل را از نزدیک ببیند.» <ref name=":0" />
| |
| | |
| در بخشی از فیلم اعترافات پخششده صادق قطبزاده میگوید:
| |
| | |
| «ابتدا صحبت از محاصره بود و آنها درباره محاصره نقشه می خواستند... نقشهای که از دوستان تهیه شده بود به ایشان دادم، یک نقشه خام بود. آنها گفتند این نقشه به نظر ما درست نمیآید و بنابراین لازم است که ما از نزدیک برویم و آنجا را هم ببینیم.من یکی از دوستانی را که آن جا منزلی بغل منزل امام داشت، معرفی کردم که بروند ببینند. در مراجعت وقتی نشستیم و صحبت کردیم، گفتند که منزل محل بسیار مناسبی است برای انفجار. گفتیم خیلی خب و بحث راجع به انفجار و محل صورت گرفت، چگونه و چه نوع. بعد، هفته بعدش که دو هفته قبل از دستگیری من بود، آمدند و گفتند که سازمان تصمیم گرفته که آنجا را از دو طریق بکوبد، یکی با توپخانه، یکی هم با انفجار از داخل منزل.»
| |
| | |
| آنگونه که اکبر هاشمی رفسنجانی در کتاب خاطراتش نوشته است، فیلم اعترافات صادق قطبزاده برای ترور آیتالله خمینی را علی خامنهای و احمد خمینی تهیه کرده بودند.
| |
| | |
| حسن شریعتمداری، فعال سیاسی ساکن آلمان که خیلی زود نام پدرش در این پرونده مطرح شد، برنامهریزی این سناریو را بر عهده عوامل شوروی سابق میداند:
| |
| | |
| «آن موقع هدف شوروی این بود که سیاست نه غربی و نه شرقی را با حذف آمریکا، تبدیل کند به سیاست گرایش به سمت شرق و در دستور کار خودش این طور که میتروخین، آرشیویست کا گ ب در کتابی که در آمریکا چاپ کرده نوشته، میخواست لیبرالها را که به نظر او چهار نفر بودند حذف کند: آیتالله شریعتمداری، مهدی بازرگان، صادق قطب زاده، و ابوالحسن بنیصدر. به این دلیل نقشه کشیده بودند که افرادی از حزب توده را، یعنی سرهنگ کبیری و عطاری از حزب توده را بغل دست آقای قطبزاده بنشانند و او را تحریک کنند، چون میدانستند ناراضی است. آنها گفتند که در ایران همه نیروی زمینی و نیروی مسلح در کنار توست و ما میتوانیم اینها را بسیج کنیم و شما آنها را برعلیه آقای خمینی میتوانی [بسیجشان کنی] که آقای قطبزاده گفت من به هیچ وجه نمیخواستم آقای خمینی را کنار بگذارم، میخواستم ایشان در مقام خودش باشد ولی بقیه را کنار بگذارم. به هر صورت میخواست حکومت را عوض کند.»
| |
| | |
| عباس میلانی، مورخ ساکن آمریکا در پاسخ به این سؤال که آیا سندی وجود دارد که دست داشتن عوامل شووری را تأیید کند؟ میگوید:
| |
| | |
| «تردید ندارم که در تحولات ایران بعد از انقلاب، شوروی آن زمان و روسیه این زمان، نقش بسیار مهم و البته کمتر مطالعه شدهای دارند. بدون شک شوروی در سرکوب مثلاً کودتای نوژه نقش داشته، و قطبزاده به هرحال به گمان من آدمی بود که بلندپروازیهایی داشت و فکر میکرد که میتواند چنین حرکتی جمع و جور بکند، و ظاهراً در اسنادی که من از جاهای دیگر دیدم، از طرف کسانی که با او تماس داشتند به او وعدههایی داده شده بود که اگر اعتراف کند، شاید جان سالم به در ببرد. این جزئیاتی است که من هنوز در مورد آن اطلاع ندارم ولی تردیدی ندارم که در آن سالها، شوروی، و در آن سالهای بعد از سقوط شوروی، روسیه، به خصوص بعد از یکی دو سال و با روی کار آمدن آقای خامنهای، که آشکارا طرفدار تقویت دست روسیه در ایران است، روسها میتوانستند نقش فعالی داشته باشند و کمک کننده مهمی برای برآمدن گروهی باشند که فعلاً بر سر کار هستند.»<ref name=":1">رادیو فردا محذوفان پرواز پاریس - تهران ابوالحسن بنیصدر صادق [https://www.radiofarda.com/a/losers-of-Paris-Tehran-flight-1979/29750873.html قطبزاده]</ref>
| |
| | |
| البته قطبزاده در همان جلسه اعلام میکند بعد از مخالفت او، «مسئله تسخیر بیت خمینی منتفی شد و گروه تصمیم بر این گرفت که با گرفتن و کوبیدن مناطق حساس کار یکسره شود و بعد از آن با تایید آیتالله شریعتمداری این حرکت استقرار پیدا کند.»
| |
| | |
| محمد محمدى رى شهرى (اولين وزير اطلاعات جمهورى اسلامى) در این باره مینویسد: «آقای قطبزاده در تاریخ ۱۳۶۱/۱/۱۷ به اتهام توطئه نظامی برای براندازی جمهوری اسلامی بازداشت شد. قطبزاده البته مدعی بود که اینجانب هرگز نخواستم که نظام جمهوری اسلامی را براندازم. اصلاً مساله براندازی نظام جمهوری اسلامی مطرح نبوده بلکه به نظر من به عکس بوده. قطبزاده برای کودتا یک سال و نیم فعالیت کرده بود و پس از دستگیری اعلام کرد که آمادهام حرفهایم را در مصاحبه تلویزیونی بگویم، اما به شرط اینکه مرا فوراً یا اعدام کنید یا عفوم کنید.»
| |
| | |
| محسن سازگارا، در مورد این دوره از زندگی صادق قطبزاده میگوید:
| |
| | |
| «در این فاصله صادق قطب زاده با دوستان نهضت آزادی و شخص مهندس بازرگان اختلاف پیدا کرد و می گفت شما به قدر کافی انقلابی نیستید. از نهضت آزادی هم انشعاب کرد و بیرون رفت. یک دوره هم به حزب جمهوری اسلامی رفت و خوب معلوم بود که نمیتواند با آقای بهشتی و بقیه کار بکند. در نتیجه از آن جا هم کنار آمد و بعد از دورهای که وزیر خارجه شد، شورای انقلاب دیگر جایش را به دولت دائم داد و مجلس تشکیل شد. صادق قطبزاده بسیار تنها شده بود، من در دولت آقای رجایی، به آقای رجایی پیشنهاد کردم که صادق را دعوت کنند و کار اجرایی مردافکنی را به او پیشنهاد بدهیم که او از عهدهاش هم بر میآمد. رجایی هم مخالفتی نداشت. گفت فکر خوبی است ولی قطبزاده خیلی هم مخالف داشت. دوستان دیگری داشت و کسانی که بودند به هرحال این ایده را نپسندیدند، هرچند شاید اگر به قطبزاده هم میگفتند، او نمیپذیرفت. اما قطبزاده در واقع تنها شده بود، شدیداً هم انتقاد میکرد، زبان خیلی تند و تیزی هم داشت، ولی به این سناریوی مسخره ای که درست کردند، اعتقاد ندارم. او شاید از اولین موارد اعتراف تحت شکنجه است، به شدت در زندان شکنجهاش کردند، به قدری که بعداً خود من را دستگیر کرده بودند، بازجو برای این که مرا بترساند می گفت من بازجوی قطبزاده هم بودم و آنقدر اینجا او را زدیم که در سلول چهار دست و پا راه میرفت.»<ref name=":1" />
| |
| | |
| او پنج ماه در زندان اوين (به زندانباني اسداللّه لاجوردي) سپري كرد. دادگاه او در مرداد همان سال تشكيل شد و بعد از 20 روز محاكمه، سرانجام در سحرگاه روز بيست و چهارم شهريور ماه سال 1361 به جوخهء اعدام سپرده شد
| |
| | |
| ری شهری همچنین درباره نحوه بازجویی از آیتالله شریعتمداری مینویسد: «ایشان حاضر نمیشد که در ارتباط با اتهامات خود به بازجویان رسمی پاسخ گویند البته شاید هم کمتر کسی جرات بازپرسی از او را داشت... احترام به شخصیت وی اقتضا میکرد که اینجانب برای تحقیق از وی به قم بروم، از این رو به منزل ایشان رفتم و در قسمت بیرونی منزل ایشان نشستم و پیغام دادم که به این قسمت بیاید، آمد و نشست. به ایشان گفتم آقای قطبزاده تصمیم داشت حرکتی را علیه جمهوری اسلامی انجام دهد شما را هم در جریان گذاشت، آیا شما این مطلب را قبول دارید؟ آقای شریعتمداری پاسخ داد: این نسبت دروغ است من هیچ اطلاعی از این ماجرا ندارم. گفتم بسیار خوب شما همین مطلب را بنویسد که آنچه به من نسبت دادهاند دروغ است، در این هنگام من ورقه بازجویی را به ایشان دادم سوالهایی را به تدریج به صورت کتبی مطرح کردم و ایشان پاسخ داد.» در پی این ماجرا احمد عباسی (داماد آیتالله شریعتمداری)، دکتر جواد مناقبی و مهدی مهدوی نیز بازداشت شدند. اندکی بعد آیتالله شریعتمداری از سوی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم که طرفدار خمینی بودند از مرجعیت خلع شد. بسياري بر اين باور هستند كه آقاي خميني با اين عمل مرجع بالاتر زمان خود را از دور خارج ساخت تا خود به تنهايي در قدرت بماند. آيت اللّه شريعتمداري در سال ۱۳۴۲ درجهء مرجعيّت را به آقاي خميني اعطاء كرد تا جان او را در برابر حكومت وقت نجات دهد.<ref>روزنامه اعتماد صادق قطبزاده که بود و چرا دستگیر شد؟[https://etemadonline.com/content/243605/%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D9%82-%D9%82%D8%B7%D8%A8-%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D9%88%D8%AF-%D9%88-%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D8%AF%D8%B3%D8%AA%DA%AF%DB%8C%D8%B1-%D8%B4%D8%AF]</ref>
| |
| | |
| در گزارش ایران گلوبال<ref name=":0">ایران گلوبال ، صادق قطبزاده: این انقلاب کابوسی بود که من برای این ملت رقم زدم اسفند ۱۳۹۸[https://iranglobal.info/node/15410]</ref> آورده شده است:
| |
| | |
| سيد احمد خميني در زندان به ملاقات قطب زاده مي رود و از او مي خواهد كه استغفار نامه اي كه از قبل تنظيم شده را امضاء كرده و از آقاي خميني طلب مغفرت كند. قطب زاده بر مي آشوبد و مي گويد : كسي كه بايد عذر خواهي كند، خود خميني ست نه من. در خاطرات آيت اللّه حسينعلى منتظري در همين رابطه آورده شده است : «وقتي كه آقاي قطب زاده را بازداشت كردند، ما شنيديم كه ايشان سوء قصدي راجع به مرحوم امام داشته و در چاهي نزديك محل سكونت ايشان موادي كار گذاشته اند كه كشف شده و آقاي شريعتمداري هم از اين موضوع اطلاع داشته اند. روزي آقاي احمد آقا در قم به منزل ما آمد و در حالي كه آقاي حاج سيد هادي نيز حضور داشت، با نحوه تهديد آميز گفت: امشب قطب زاده در تلويزيون مطالبي را راجع به آقاي شريعتمداري مي گويد. شما مواظب باشيد حرفي نزنيد و چيزي نگوييد! بعد شب، مصاحبهء آقاي قطب زاده از تلويزيون پخش شد و در اين راستا بود كه به سراغ آقاي شريعتمداري رفتند، و من از صحّت و سقم قضايا بي اطّلاع بوده و هستم. بعداً شنيدم آقاي حاج احمد آقا در زندان سراغ قطب زاده رفته و به او گفته است: شما مصلحتاً اين مطالب را بگوييد و اقرار كنيد و بعد امام شما را عفو مي كنند. اما بالاخره او را اعدام كردند. و باز بعدها از طريق موثقي شنيدم كه جريان ريختن مواد منفجره در چاه نزديك محل سكونت مرحوم امام، به كلّي جعلي ست و واقعيت نداشته است و منظور، فقط پرونده سازي براي مرحوم شريعتمداري بوده است.»
| |
| | |
| روزنامههای جمهوری اسلامی در آن روزگار به قطبزاده تهمت فساد اخلاقی زدهاند که طبق گزارشها استنادشان به خانم کارول جروم اهل کانادا برمیگردد که نامزد قطبزاده بوده و در هنگام آمدن به ایران به همراه قطبزاده در همان هواپیمای حامل خمینی بوده است.. او خبرنگار شبكه سي بي اس نیوز بود. او بعدها كتابي در مورد قطب زاده نوشت به نام “مردي در آينه”. خودش چنين مي گويد: «صادق مي دانست كه به سراغش خواهند آمد. به او گفتم: من و دوستانم تو را از كشور خارج خواهيم كرد. اما او جواب داد: نه. اين انقلاب كابوسي بود كه من براي اين ملت رقم زدم. من مقصر هستم. مي مانم و با سرنوشتم روبرو مي شوم. وقتي كه سوار ماشين شد كه برود، هرگز نميدانستم كه ديگر او را نخواهم ديد. باور نمي كردم كه آقاي خميني پسر خود را خواهد كشت.»
| |
| | |
| خانم جروم پرده از اختلاف نظر میان قطب زاده و آیتالله خمینی برمیدارد و درباره دیدگاه قطبزاده درباره حکومت میگوید: «قطبزاده انتظار داشت که خمینی … یک پیشوای اخلاقی فراگیر باشد، اما نه یک رهبر سیاسی.» تفسیر کارول جروم از قطب زاده در آن زمان این بود که قطب زاده در تلاش بوده از تاریخ استثمار ایران سخن بگوید و از لزوم هماهنگی بین سیاست و مذهب در یک فرهنگ اسلامی. جروم میگوید قطب زاده همواره میخواسته این را اثبات کند که اسلام یک نیروی پیشرو در حال تغییر است.
| |
| | |
| جروم او را در لحظه خاکسپاری دیده بود: «وقتی بهخاکاش میسپردند، دیدم که ریشاش سفید شده بود.» خلاصه زندگی قطبزاده را هم میتوان در جملهای از نامزد او پیدا کرد: «مبارزه در سراسر زندگی برای یک رویا و در غلتیدن به یک کابوس بود.»
| |
| | |
| <span dir="RTL"></span> | |
| <references /> | |