۲٬۳۸۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
درکتاب «نهضت امام خمینی» برای توجیه این بیعملی آمده است: «امام خمینی از آنجا که هماره از تدابیر کافی و درایت و بصیرت سرشار برخوردار میباشد، توانست با تاکتیک و نهانکاریها که از دستورات و تعالیم زندهی اسلام است و تقیه نام دارد، رژیم و کارشناسهای داخلی و خارجی را غافلگیر سازد...».<ref>کتاب خمینی دجال ضد بشر- ص۳۵ و ۳۶ - انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران</ref> | درکتاب «نهضت امام خمینی» برای توجیه این بیعملی آمده است: «امام خمینی از آنجا که هماره از تدابیر کافی و درایت و بصیرت سرشار برخوردار میباشد، توانست با تاکتیک و نهانکاریها که از دستورات و تعالیم زندهی اسلام است و تقیه نام دارد، رژیم و کارشناسهای داخلی و خارجی را غافلگیر سازد...».<ref>کتاب خمینی دجال ضد بشر- ص۳۵ و ۳۶ - انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران</ref> | ||
در سالهای بعد از شهریور ۲۰ و سقوط رضاخان که یک فضای نسبتا باز سیاسی ایجاد شده بود خمینی بالاخره سکوت خود را شکست و در کتاب کشفالاسرار به انتقاد از دیکتاتوری رضاخان که دیگر وجود نداشت پرداخت. در دوران نخست وزیری دکتر مصدق خمینی در کنار کاشانی و از نزدیکان او بود. و در جهت مخالفت را دولت ملی دکتر مصدق میکوشید. خمینی بعد از رسیدن به قدرت بارها کینه خود نسبت به مصدق را اعلام کرد. اولین بار بعد از مراسم سالگرد مصدق در ۱۴ اسفند ۱۳۵۷ که آیتالله طالقانی در آن مراسم سخنرانی کرد؛ این مراسم را میتینگ راه انداختن «برای هر استخوانی» توصیف کرد. خمینی در سخنرانی خود در ۲۵ خرداد ۱۳۶۰نیز گفت که مصدق مسلمان نبود<ref>صحیفه نور - جلد ۱۵</ref> او همچنین با بیان اینکه مصدق از اسلام سیلی خورد (اشاره به کودتای استعماری ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ علیه دکتر مصدق) ابراز خرسندی کرد. | در سالهای بعد از شهریور ۲۰ و سقوط رضاخان که یک فضای نسبتا باز سیاسی ایجاد شده بود خمینی بالاخره سکوت خود را شکست و در کتاب کشفالاسرار به انتقاد از دیکتاتوری رضاخان که دیگر وجود نداشت پرداخت. در دوران نخست وزیری دکتر مصدق خمینی در کنار کاشانی و از نزدیکان او بود. و در جهت مخالفت را دولت ملی دکتر مصدق میکوشید. خمینی بعد از رسیدن به قدرت بارها کینه خود نسبت به مصدق را اعلام کرد. اولین بار بعد از مراسم سالگرد مصدق در ۱۴ اسفند ۱۳۵۷ که آیتالله طالقانی در آن مراسم سخنرانی کرد؛ این مراسم را میتینگ راه انداختن «برای هر استخوانی» توصیف کرد. خمینی در سخنرانی خود در ۲۵ خرداد ۱۳۶۰نیز گفت که مصدق مسلمان نبود<ref>صحیفه نور - جلد ۱۵</ref> او همچنین با بیان اینکه مصدق از اسلام سیلی خورد (اشاره به کودتای استعماری ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ علیه دکتر مصدق) ابراز خرسندی کرد. | ||
خط ۲۸: | خط ۲۶: | ||
خمینی در ۱۳ مهر ۱۳۵۷ از طریق کویت به پاریس رفت. رفتن خمینی به پاریس او را در مرکز توجهات جهانی قرار داد. در روزهای پایانی رژیم پهلوی خمینی و نمایندگانش در پاریس و تهران به طور دائم با نمایندگان ایالات متحده برای انتقال آرام قدرت و جلوگیری از انقلاب قهر آمیز مذاکره میکردند. در ۱۲ بهمن ۵۷ خمینی از پاریس به تهران آمد. در ۱۶ بهمن تشکیل دولت موقت به نخست وزیری مهندس بازرگان که حکم آن به امضای خمینی رسیده بود اعلام شد. خمینی دولت بازرگان را دولت امام زمان نامید، اما یک سال بعد خمینی بوسیله نیروهای موسوم به «خط امام» سفارت آمریکا را اشغال کرد و دیپلماتهای آنرا به گروگان گرفت و دولت بازرگان مجبور به استعفا شد. در ۲۲ بهمن با اعلام بی طرفی ارتش شاه، انقلاب ضد سلطنتی پیروز شد و خمینی زمام حکومت در ایران را به دست گرفت.<ref>خمینی دجال ضد بشر - ص ۳۹ تا ۲۳۴ - انتشارات سازما مجاهدین خلق ایران</ref> خمینی توسط عوامل خود قانون اساسی ولایت فقیه را به تصویب رساند. او تا سال ۱۳۶۸ به عنوان ولی فقیه در رأس حکومت در ایران قرار داشت. خمینی در ۱۳ خرداد ۱۳۶۸ بعد از دوره بیماری در بیمارستانی در تهران، مرد. | خمینی در ۱۳ مهر ۱۳۵۷ از طریق کویت به پاریس رفت. رفتن خمینی به پاریس او را در مرکز توجهات جهانی قرار داد. در روزهای پایانی رژیم پهلوی خمینی و نمایندگانش در پاریس و تهران به طور دائم با نمایندگان ایالات متحده برای انتقال آرام قدرت و جلوگیری از انقلاب قهر آمیز مذاکره میکردند. در ۱۲ بهمن ۵۷ خمینی از پاریس به تهران آمد. در ۱۶ بهمن تشکیل دولت موقت به نخست وزیری مهندس بازرگان که حکم آن به امضای خمینی رسیده بود اعلام شد. خمینی دولت بازرگان را دولت امام زمان نامید، اما یک سال بعد خمینی بوسیله نیروهای موسوم به «خط امام» سفارت آمریکا را اشغال کرد و دیپلماتهای آنرا به گروگان گرفت و دولت بازرگان مجبور به استعفا شد. در ۲۲ بهمن با اعلام بی طرفی ارتش شاه، انقلاب ضد سلطنتی پیروز شد و خمینی زمام حکومت در ایران را به دست گرفت.<ref>خمینی دجال ضد بشر - ص ۳۹ تا ۲۳۴ - انتشارات سازما مجاهدین خلق ایران</ref> خمینی توسط عوامل خود قانون اساسی ولایت فقیه را به تصویب رساند. او تا سال ۱۳۶۸ به عنوان ولی فقیه در رأس حکومت در ایران قرار داشت. خمینی در ۱۳ خرداد ۱۳۶۸ بعد از دوره بیماری در بیمارستانی در تهران، مرد. | ||
== نظریه ولایت فقیه == | |||
خمینی نظریه خود برای حکومت را در کتابی به نام «حکومت اسلامی» یا «ولایت فقیه» که مجموعهای از درسهای او در نجف است، و در سال ۱۳۴۸ منتشر شد، ارائه کرده است.<ref>کتاب شناخت رژیم ولایت فقیه - انتشاران سازمان مجاهدین خلق ایران</ref>خمینی نظریه ولایت فقیه را در دوران حاکمیت خود قدم به قدم شکل داد. او این نظریه را بر پایه آیهای از قرآن بنا کرده که میگوید: «اطیعوا الله و اطیوا الرسول و اولی الامر منکم»<ref>آیه ۵۹ سوره نساء</ref> یعنی اطاعت کنید از خدا و رسول خدا و از صاحبان امر خودتان. اولیالامر در مفهوم، جمع ولی امر است، یعنی کسی که امر و قدرت در دست اوست. خمینی این کلمه را معادل آخوند میداند. او در نامهای به خامنهای مینویسد: «همان قدرتی که خدا برای پیغمبر قاٰئل شده، برای ولی امر و ولی فقیه هم قائل شده است. در تاریخ شیعه این نظرگاه را با این وسعت و دامنه برای اولین بار خمینی پرورانده است. | |||
خمینی در کتاب حکومت اسلامی میگوید اگر فرد لایقی که دارای خصلتهای مرجع تقلید است به پا خاست و حکومت تشکیل داد، همان ولایتی را دارد که رسول اکرم در اداره امور جامعه داشت، لذا بر همه مردم لازم است که از او اطاعت کنند. | |||
کتاب حکومت اسلامی زمانی منتشر شد که فرضیه حکومت در ذهن خمینی مطرح میگردد و برای زمانی است که حکومت به دست خمینی برسد. در واقع این نظریه قبل از اینکه یک نظریه و دکترین اسلامی باشد یک زمینه سازی برای دوران حکومت خمینی است و میخواهد حکومت را به سایز و قواره خودش در بیاورد. | |||
== منابع == | == منابع == | ||
<references /> | <references /> |
ویرایش