۷٬۳۴۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
خوزه مارتی در ۱۸۹۵ برای مبارزات استقلال طلبانه و [[جنگ چریکی]] وارد کوبا شد، اما درجریان این مبارزات جان باخت. پس از او جنبش استقلالطلبی در کوبا رو به گسترش نهاد. انقلابیون با به آتش کشیدن مزارع نیشکر نیروهای استعمار اسپانیا را به عقبنشینی واداشتند، ولی نتوانستند اسپانیاییها را بطور کامل شکست بدهند. آمریکا وارد جنگ با اسپانیا شد و آنها را شکست داد. کوبا تحت سلطهی کامل اقتصادی و سیاسی آمریکا قرار گرفت، با اینکه در سال ۱۹۰۲ استقلال کوبا رسماً اعلام شد، این کشور از هر گونه معامله با دیگر کشورها محروم بود و آمریکا به خود حق میداد که هر زمان لازم باشد برای حفظ تمامیت ارضی کوبا و حفظ منافع اقتصادی خود در این کشور به مداخلهی نظامی دست بزند. در این مرحله دولتهای دیکتاتوری دستنشاندهای بر سر کار میآمدند که با فساد و سرکوب بیرحمانه، دههها بر مردم کوبا حاکم بودند. در این دوران علاوه بر غارت منابع اقتصادی کوبا، شهرهای این کشور قمارخانههای و روسپیخانههایی بزرگ بودند و در خارج از شهر مردم در میان جنگلها، حتی بدون داشتن سرپناهی که بتوان آنرا روستا نامید زندگی میکردند. | خوزه مارتی در ۱۸۹۵ برای مبارزات استقلال طلبانه و [[جنگ چریکی]] وارد کوبا شد، اما درجریان این مبارزات جان باخت. پس از او جنبش استقلالطلبی در کوبا رو به گسترش نهاد. انقلابیون با به آتش کشیدن مزارع نیشکر نیروهای استعمار اسپانیا را به عقبنشینی واداشتند، ولی نتوانستند اسپانیاییها را بطور کامل شکست بدهند. آمریکا وارد جنگ با اسپانیا شد و آنها را شکست داد. کوبا تحت سلطهی کامل اقتصادی و سیاسی آمریکا قرار گرفت، با اینکه در سال ۱۹۰۲ استقلال کوبا رسماً اعلام شد، این کشور از هر گونه معامله با دیگر کشورها محروم بود و آمریکا به خود حق میداد که هر زمان لازم باشد برای حفظ تمامیت ارضی کوبا و حفظ منافع اقتصادی خود در این کشور به مداخلهی نظامی دست بزند. در این مرحله دولتهای دیکتاتوری دستنشاندهای بر سر کار میآمدند که با فساد و سرکوب بیرحمانه، دههها بر مردم کوبا حاکم بودند. در این دوران علاوه بر غارت منابع اقتصادی کوبا، شهرهای این کشور قمارخانههای و روسپیخانههایی بزرگ بودند و در خارج از شهر مردم در میان جنگلها، حتی بدون داشتن سرپناهی که بتوان آنرا روستا نامید زندگی میکردند. | ||
[[پرونده:کوبا پیش از انقلاب.jpg|جایگزین=کوبا پیش از انقلاب در حواشی شهرها|بندانگشتی|کوبا پیش از انقلاب در حواشی شهرها]] | |||
پس از چند دولت بیثبات، یک رهبر لیبرال از مبارزین جنگ استقلال به نام «ماکادو» در ۱۹۲۴ به ریاستجمهوری رسید، اما بهزودی با میل به آمریکا یک دیکتاتوری خونین به راه انداخت. طبقه متوسط، دانشجویان و اتحادیههای کارگری که عمدتاً به حزب کمونیست وابسته بودند به مقابله با دیکتاتوری برخاستند. ماکادو به توصیهی آمریکا در ۱۹۳۳ استعفا داد و شورشیان بسیاری از اطرافیان او را کشتند. عمر جانشین او نیز کوتاه بود و با کودتای گروهبانی بنام باتیستا سرنگون شد. باتیستا دولتی به رهبری یک تحصیلکرده لیبرال و ضد کمونیست بر سر کار آورد و اصلاحاتی مانند، هشت ساعت کار در روز و توزیع محدود زمینها، بین دهقانان فقیر و محدود کردن اشتغال کارگران خارجی را اجرا کرد. سرمایهداران بزرگ کوبایی و شرکتهای آمریکایی با این اصلاحات به مخالفت برخاستند. نیروهای مترقی با پیروی از ایدههای خوزه مارتی خواستار اصلاحات جدی و پایان دادن به فساد بودند. در سال ۱۹۴۰ قانون اساسی جدیدی به تصویب رسید، باتیستا پس از قانون اساسی جدید در انتخابات شرکت کرد و برنده شد. چون بیش از یک دوره نمیتوانست رییس جمهور باشد، تا سال ۱۹۵۲ دو دولت دیگر به روی کار آمدند و با تظاهر به پیروی از خوزه مارتی اصلاحات محدودی را مطرح کردند، اما از هرگونه مقابله با شرکتها و منافع آمریکایی در کوبا پرهیز کردند. این دولتها غرق در فساد و دزدی و سوءاستفاده از قدرت بودند. در مخالفت با این دولتها، یک سناتور مقبول کوبایی، به نام «ادواردو چیباس»، که صادقانه پیرو مارتی بود، جنبش اصلاحی و حزب خود را بهنام «اورتودوکسو» پایهگذاری و به افشای فساد دولتی پرداخت. فیدل کاسترو از پیروان او بود. چیباس در ۱۹۵۱ در برنامهی رادیوییاش قرار بود چند سند دزدی مهم را افشا کند، اما اسناد به موقع به دستش نرسید. او برای اثبات صداقتش در جریان برنامهی رادیویی با سلاح خود، خودکشی کرد. به گفتهی بسیاری وی اگر میماند ممکن بود انتخابات ریاست جمهوری ۱۹۵۲ را برنده شود. [[باتیستا]] منتظر این انتخابات نشد و قدرت کامل را در اختیار گرفت. | پس از چند دولت بیثبات، یک رهبر لیبرال از مبارزین جنگ استقلال به نام «ماکادو» در ۱۹۲۴ به ریاستجمهوری رسید، اما بهزودی با میل به آمریکا یک دیکتاتوری خونین به راه انداخت. طبقه متوسط، دانشجویان و اتحادیههای کارگری که عمدتاً به حزب کمونیست وابسته بودند به مقابله با دیکتاتوری برخاستند. ماکادو به توصیهی آمریکا در ۱۹۳۳ استعفا داد و شورشیان بسیاری از اطرافیان او را کشتند. عمر جانشین او نیز کوتاه بود و با کودتای گروهبانی بنام باتیستا سرنگون شد. باتیستا دولتی به رهبری یک تحصیلکرده لیبرال و ضد کمونیست بر سر کار آورد و اصلاحاتی مانند، هشت ساعت کار در روز و توزیع محدود زمینها، بین دهقانان فقیر و محدود کردن اشتغال کارگران خارجی را اجرا کرد. سرمایهداران بزرگ کوبایی و شرکتهای آمریکایی با این اصلاحات به مخالفت برخاستند. نیروهای مترقی با پیروی از ایدههای خوزه مارتی خواستار اصلاحات جدی و پایان دادن به فساد بودند. در سال ۱۹۴۰ قانون اساسی جدیدی به تصویب رسید، باتیستا پس از قانون اساسی جدید در انتخابات شرکت کرد و برنده شد. چون بیش از یک دوره نمیتوانست رییس جمهور باشد، تا سال ۱۹۵۲ دو دولت دیگر به روی کار آمدند و با تظاهر به پیروی از خوزه مارتی اصلاحات محدودی را مطرح کردند، اما از هرگونه مقابله با شرکتها و منافع آمریکایی در کوبا پرهیز کردند. این دولتها غرق در فساد و دزدی و سوءاستفاده از قدرت بودند. در مخالفت با این دولتها، یک سناتور مقبول کوبایی، به نام «ادواردو چیباس»، که صادقانه پیرو مارتی بود، جنبش اصلاحی و حزب خود را بهنام «اورتودوکسو» پایهگذاری و به افشای فساد دولتی پرداخت. فیدل کاسترو از پیروان او بود. چیباس در ۱۹۵۱ در برنامهی رادیوییاش قرار بود چند سند دزدی مهم را افشا کند، اما اسناد به موقع به دستش نرسید. او برای اثبات صداقتش در جریان برنامهی رادیویی با سلاح خود، خودکشی کرد. به گفتهی بسیاری وی اگر میماند ممکن بود انتخابات ریاست جمهوری ۱۹۵۲ را برنده شود. [[باتیستا]] منتظر این انتخابات نشد و قدرت کامل را در اختیار گرفت. | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
== جنگ چریکی در کوبا == | == جنگ چریکی در کوبا == | ||
[[پرونده:فیدل کاسترو و چه گوارا.jpg|جایگزین=فیدل کاسترو و چه گوارا رهبران انقلاب کوبا|بندانگشتی|فیدل کاسترو و چه گوارا رهبران انقلاب کوبا]] | |||
در ۲۶ ژوئیهی ۱۹۵۳فیدل و رائول کاسترو به همراه تعدادی از جوانان رادیکال که تنها راه مبارزه را حمله به باتیستا و آغاز جنگ چریکی میدانستند، به پادگان مونکادا در شهر سانتیاگو، یکی از دورترین شهرها به پایتخت، حمله کردند. ۱۲۵ مرد و زن با ۱۶ اتوموبیل بهطرف پادگان راه افتادند. ولی در رویارویی با یک گشت و شروع تیراندازی، پادگان متوجه حمله شد. در درگیری ۶ چریک کشته، ۸۰ نفر دستگیر و اعدام شدند و تعدادی نیز فرار کردند. ظرف چند روز باقی چریکها دستگیر شدند. برادران کاسترو توسط یک دسته به رهبری یک ستوان سیاهپوست دستگیر شدند که حاضر نشد آنها را بکشد. این ستوان پس از پیروزی انقلاب، «قهرمان انقلاب» قلمداد شد و به درجهی سروانی ارتقا پیدا کرد. پس از دستگیری، فیدل در دادگاه دفاع محکمی از انقلاب و بر علیه فساد و دیکتاتوری کرد، اما به ۱۵ سال زندان محکوم شد. یک سال و اندی بعد باتیستا که قدرت خود را تثبیت شده میدید، با عفو، شورشیان را آزاد کرد. برادران کاسترو که بدنبال برنامهریزی قیام (بههمراه عدهای از اعضای حزب اورتودوکسو، لیبرالها، سوسیالیستها و تعدادی ازاعضای حزب کمونیست) بودند، مخفیانه به مکزیک رفتند. رهبری حزب کمونیست مخالف قیام مسلحانه بود و آن را محکوم کرد. کاسترو در مکزیک با ارنستو چهگوارا، آشنا شد. «چه» به هنگام کودتای آمریکایی بر علیه دولت دموکراتیک «آربنز» در گواتمالا بود و از نزدیک دیده بود که چهگونه ارتش پشت آربنز را خالی کرده و به دیکتاتوری جدید پیوسته بود. چهگوارا به فیدل کاسترو همواره هشدار میداد که بدون تسویهی ارتش از عناصر ارتجاعی و جلب حمایت عناصر مترقی ارتش، انقلاب در خطر خواهد بود.<ref name=":1" /> | در ۲۶ ژوئیهی ۱۹۵۳فیدل و رائول کاسترو به همراه تعدادی از جوانان رادیکال که تنها راه مبارزه را حمله به باتیستا و آغاز جنگ چریکی میدانستند، به پادگان مونکادا در شهر سانتیاگو، یکی از دورترین شهرها به پایتخت، حمله کردند. ۱۲۵ مرد و زن با ۱۶ اتوموبیل بهطرف پادگان راه افتادند. ولی در رویارویی با یک گشت و شروع تیراندازی، پادگان متوجه حمله شد. در درگیری ۶ چریک کشته، ۸۰ نفر دستگیر و اعدام شدند و تعدادی نیز فرار کردند. ظرف چند روز باقی چریکها دستگیر شدند. برادران کاسترو توسط یک دسته به رهبری یک ستوان سیاهپوست دستگیر شدند که حاضر نشد آنها را بکشد. این ستوان پس از پیروزی انقلاب، «قهرمان انقلاب» قلمداد شد و به درجهی سروانی ارتقا پیدا کرد. پس از دستگیری، فیدل در دادگاه دفاع محکمی از انقلاب و بر علیه فساد و دیکتاتوری کرد، اما به ۱۵ سال زندان محکوم شد. یک سال و اندی بعد باتیستا که قدرت خود را تثبیت شده میدید، با عفو، شورشیان را آزاد کرد. برادران کاسترو که بدنبال برنامهریزی قیام (بههمراه عدهای از اعضای حزب اورتودوکسو، لیبرالها، سوسیالیستها و تعدادی ازاعضای حزب کمونیست) بودند، مخفیانه به مکزیک رفتند. رهبری حزب کمونیست مخالف قیام مسلحانه بود و آن را محکوم کرد. کاسترو در مکزیک با ارنستو چهگوارا، آشنا شد. «چه» به هنگام کودتای آمریکایی بر علیه دولت دموکراتیک «آربنز» در گواتمالا بود و از نزدیک دیده بود که چهگونه ارتش پشت آربنز را خالی کرده و به دیکتاتوری جدید پیوسته بود. چهگوارا به فیدل کاسترو همواره هشدار میداد که بدون تسویهی ارتش از عناصر ارتجاعی و جلب حمایت عناصر مترقی ارتش، انقلاب در خطر خواهد بود.<ref name=":1" /> | ||
خط ۴۷: | خط ۴۸: | ||
== کوبا پس از انقلاب == | == کوبا پس از انقلاب == | ||
فیدل کاسترو از دیگر جریانات سیاسی از جمله لیبرالها و میانهروهای ضد باتیستا دعوت به همکاری کرد و دولت موقت را تحت رهبری خود بهوجود آورد. برای مقابله با ضد انقلاب و جلب مشارکت مردم «کمیتههای محله برای دفاع از انقلاب» در نقاط مختلف کشور ایجاد شد که علاوه بر مشاوره با مردم نقش جمع آوری اطلاعات نیز به آنها سپرده شد. تشکیلات امنیتی و ضد اطلاعاتی در نهادهای مختلف بهوجود آمد. دولت جدید بلافاصله به اصلاحاتی عمده دست زد. مزد کارگران و اقشار پایین و طبقه متوسط و کارمندان اضافه شد، مالکیت زمینهای کشاورزی محدود شد و زمینهای بزرگ و زمینهای شرکتهای آمریکایی بین دهها هزار دهقان و کارگر روستایی تقسیم شد. برنامهی وسیع سوادآموزی با ارسال دهها هزار داوطلب جوان به روستاها و ساختن مدارس جدید و استخدام معلمین جدید آغاز شد. کلینیکها و بیمارستانهای جدید ساخته شد.<ref name=":0" /> | فیدل کاسترو از دیگر جریانات سیاسی از جمله لیبرالها و میانهروهای ضد باتیستا دعوت به همکاری کرد و دولت موقت را تحت رهبری خود بهوجود آورد. برای مقابله با ضد انقلاب و جلب مشارکت مردم «کمیتههای محله برای دفاع از انقلاب» در نقاط مختلف کشور ایجاد شد که علاوه بر مشاوره با مردم نقش جمع آوری اطلاعات نیز به آنها سپرده شد. تشکیلات امنیتی و ضد اطلاعاتی در نهادهای مختلف بهوجود آمد. دولت جدید بلافاصله به اصلاحاتی عمده دست زد. مزد کارگران و اقشار پایین و طبقه متوسط و کارمندان اضافه شد، مالکیت زمینهای کشاورزی محدود شد و زمینهای بزرگ و زمینهای شرکتهای آمریکایی بین دهها هزار دهقان و کارگر روستایی تقسیم شد. برنامهی وسیع سوادآموزی با ارسال دهها هزار داوطلب جوان به روستاها و ساختن مدارس جدید و استخدام معلمین جدید آغاز شد. کلینیکها و بیمارستانهای جدید ساخته شد.<ref name=":0" /> | ||
[[پرونده:روستاهای کوبا.jpg|جایگزین=روستاهای کوبا بعد از انقلاب|بندانگشتی|روستاهای کوبا بعد از انقلاب]] | |||
تمامی این اصلاحات با توجه به آرمانهای عدالتخواهانه خوزه مارتی انجام شد. اما بهتدریج صحبت از سوسیالیسم و مارکسیسم ـ لنینیسم به میان آمد. در ۱۹۵۹ کاسترو وارد مذاکره با حزب کمونیست کوبا شد و قصد داشت که جنبش انقلابی را با آن حزب درهمآمیزد و حزب کمونیست جدیدی تحت رهبری خود ایجاد کند. شوروی در آغاز با کاسترو و جنبش چریکی مخالف بود و تحت تأثیر نظرات حزب کمونیست کوبا، انقلابیون را ماجراجو میدانست. اما از دههی ۱۹۶۰ نظر خود را عوض کرد و نزدیکی با کوبا را برای خود مفید دانست. بسیاری از میانهروهای دولت موقت با حرکت بهسوی ایجاد اقتصاد سوسیالیستی تحت رهبری حزب کمونیست مخالف بودند و استعفا دادند و حتی دست به تظاهرات زدند. کاسترو عکسالعمل نشان داد و آنها را ضدانقلاب نامید و طرفداران خود را علیه آنها بسیج کرد. | تمامی این اصلاحات با توجه به آرمانهای عدالتخواهانه خوزه مارتی انجام شد. اما بهتدریج صحبت از سوسیالیسم و مارکسیسم ـ لنینیسم به میان آمد. در ۱۹۵۹ کاسترو وارد مذاکره با حزب کمونیست کوبا شد و قصد داشت که جنبش انقلابی را با آن حزب درهمآمیزد و حزب کمونیست جدیدی تحت رهبری خود ایجاد کند. شوروی در آغاز با کاسترو و جنبش چریکی مخالف بود و تحت تأثیر نظرات حزب کمونیست کوبا، انقلابیون را ماجراجو میدانست. اما از دههی ۱۹۶۰ نظر خود را عوض کرد و نزدیکی با کوبا را برای خود مفید دانست. بسیاری از میانهروهای دولت موقت با حرکت بهسوی ایجاد اقتصاد سوسیالیستی تحت رهبری حزب کمونیست مخالف بودند و استعفا دادند و حتی دست به تظاهرات زدند. کاسترو عکسالعمل نشان داد و آنها را ضدانقلاب نامید و طرفداران خود را علیه آنها بسیج کرد. | ||
در این دوران کوبا در محاصرهی اقتصاد سختی قرار داشت. تنها منبع درآمد آن شکر بود اما پس از انقلاب هیچکس حاضر به خرید شکر کوبا نمیشد. فقر غیرقابل وصفی در روستاها وجود داشت و کوبا میلیونها گرسنه داشت. صنعت تقربیا در نقطهی صفر بود و ورود کالاهایی آمریکایی اجازهی رشد هیچ صنعتی را در کوبا نداده بود. در این دوران فیدل کاسترو بطور شبانه روزی کار کرد. او شخصا به تک تک روستاها سرکشی میکرد. با روستاییان مینشست و در خانه آنها میخوابید و اجرای دقیق طرحهایش را پیگری میکرد. از جملهکارهای او ساخت هزاران | در این دوران کوبا در محاصرهی اقتصاد سختی قرار داشت. تنها منبع درآمد آن شکر بود اما پس از انقلاب هیچکس حاضر به خرید شکر کوبا نمیشد. فقر غیرقابل وصفی در روستاها وجود داشت و کوبا میلیونها گرسنه داشت. صنعت تقربیا در نقطهی صفر بود و ورود کالاهایی آمریکایی اجازهی رشد هیچ صنعتی را در کوبا نداده بود. در این دوران فیدل کاسترو بطور شبانه روزی کار کرد. او شخصا به تک تک روستاها سرکشی میکرد. با روستاییان مینشست و در خانه آنها میخوابید و اجرای دقیق طرحهایش را پیگری میکرد. از جملهکارهای او ساخت هزاران «کلکتیو» بود. کلکتیو نام یک واحد روستایی بود که فیدل کاسترو برای سکنی دادن روستاییانی که در جنگلها بدون سرپناه زندگی میکردند طراحی کرد. یک « کلکتیو» شامل تعدادی خانه با سادهترین وسایل که از طرف دولت تأمین میشد، یک مدرسهی کوچک، تأسیسات کوچک بهداشتی و ... برای زندگی روستائیان بود. از سویی تقسیم اراضی میان روستائیان بیتجربه و بدون امکانات منجر به افت شدید تولید شکر میشد. بنابراین فیدل کاسترو در عین شریک کردن روستائیان در سودآوری زمینها از تکه تکه شدن این زمینها جلوگیری کرد.<ref>جنگ شکر در کوبا - ژان پل سارتر</ref> | ||
در این دوران حتی برخی سربازان و افسران دوران باتیستا جنگ چریکی بر علیه دولت انقلابی راه انداختند. آمریکا وارد صحنه شد و به این ضدانقلابیون کمکهای مالی کرد و برای آنها اسلحه فرستاد. سازمان سیا چندین بار سعی کرد که کاسترو را به قتل برساند. با نزدیک شدن کوبا به شوروی، فشار آمریکا بیشتر شد و بهعنوان تنبیه خرید شکر از کوبا را قطع و محاصرهی اقتصادی شدیدی را بر این کشور تحمیل کرد. کاسترو هم پالایشگاههای نفت شرکتهای آمریکایی و دیگر شرکتهای آمریکا را ملی کرد. آمریکا سرانجام تصمیم به حمله به کوبا با استفاده از ضد انقلابیون مقیم آمریکا گرفت. اما در ماجرای «خلیج خوکها» با مشارکت فعالانه مردم و انقلابیون، کودتاگران آمریکایی شکست خوردند. با نزدیک شدن کوبا به شوروی، کوبا درگیر رقابتهای دو ابرقدرت شد. شوروی در آنزمان تنها کشوری بود که حاضر بود شکر کوبا را خریداری کند و کوبا به آن نیاز داشت. اوج این درگیری میان دو ابرقدرت آمریکا و شوروی استقرار موشکهای اتمی شوروی در کوبا و عکسالعمل آمریکا بود که کوبا و انقلاب آن را در خطری بسیار جدی قرار داد. عقبنشینی شوروی و برچیده شدن موشکها این خطر را بر طرف کرد و آمریکا وعده داد که به کوبا حمله نکند. | در این دوران حتی برخی سربازان و افسران دوران باتیستا جنگ چریکی بر علیه دولت انقلابی راه انداختند. آمریکا وارد صحنه شد و به این ضدانقلابیون کمکهای مالی کرد و برای آنها اسلحه فرستاد. سازمان سیا چندین بار سعی کرد که کاسترو را به قتل برساند. با نزدیک شدن کوبا به شوروی، فشار آمریکا بیشتر شد و بهعنوان تنبیه خرید شکر از کوبا را قطع و محاصرهی اقتصادی شدیدی را بر این کشور تحمیل کرد. کاسترو هم پالایشگاههای نفت شرکتهای آمریکایی و دیگر شرکتهای آمریکا را ملی کرد. آمریکا سرانجام تصمیم به حمله به کوبا با استفاده از ضد انقلابیون مقیم آمریکا گرفت. اما در ماجرای «خلیج خوکها» با مشارکت فعالانه مردم و انقلابیون، کودتاگران آمریکایی شکست خوردند. با نزدیک شدن کوبا به شوروی، کوبا درگیر رقابتهای دو ابرقدرت شد. شوروی در آنزمان تنها کشوری بود که حاضر بود شکر کوبا را خریداری کند و کوبا به آن نیاز داشت. اوج این درگیری میان دو ابرقدرت آمریکا و شوروی استقرار موشکهای اتمی شوروی در کوبا و عکسالعمل آمریکا بود که کوبا و انقلاب آن را در خطری بسیار جدی قرار داد. عقبنشینی شوروی و برچیده شدن موشکها این خطر را بر طرف کرد و آمریکا وعده داد که به کوبا حمله نکند. |